لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
برخی از ویژگیهای سازمان خلاق عبارتند از:
رقابت کامل و فشرده است : در یک سازمان درصورتی خلاقیت صورت میپذیرد که رقابت کامل در آن حاکم باشد؛ فرهنگ : یکی از عوامل عمده ای که به بالندگی مدیریت کمک می کند فرهنگ مردم است . برپایه یک فرهنگ خوب ، اتلاف وقت گناه محسوب می شود. بدیهی است درچنین بستر مناسبی جهت رقابت، خلاقیت یا سازمانهای پویا بهتر شکل میگیرد. دسترسی به مدیران : سازمانهای خلاق بر این اعتقاد هستند که دانش در سطح سازمان به وفور پراکنده شده است و مدیران به راحتی می توانند افکار و نظرات دیگران رامستقیم و بدون واسطه دریافت کنند. احترام به افراد: ویژگی دیگر سازمان خلاق احترام به افراد است و آنها باور دارند که می توانند همگام با نیازهای سازمان ، رشد کنند. ارائه خدمات مردمی : هدف نهایی در این سازمانها توجه به نیازمندیهای جامعه وجلب رضایت آحاد مردم است . در سازمان خلاق افراد دارای یک تخصص ویژه نیستند و این امکان را دارند که برای قرارگرفتن درجایگاه مناسب گردش شغلی داشته باشند؛
کارگروهی
روابط دائمی و بلندمدت کارکنان با این نوع سازمانها و درنتیجه برخورداری آنها ازامنیت شغلی از دیگر ویژگیهای این سازمانهاست
; استقبال مدیران از عامل تغییر: در این سازمانها تمامی مدیران ، مسئله تغییر را به عنوان تنها عامل ثابت و گریزناپذیر می دانند و با خشنودی آن را پذیرفته و در برابر آن مقاومت نمی کنند. طبیعی است در چنین سازمانی ضرورت ندارد که مدیر بخش زیادی از وقت خود را برای جلوگیری برخورد با تغییرات اختصاص دهد زیرا همه به این باور رسیده اندکه تغییر یک ارزش مثبت است .
نقش مدیر در پرورش خلاقیت: نقش مدیریت در مجموعه هایی که خلاقیت و نوآوری از ضروریات و عامل اصلی است بسیار مهم و حساس است زیرا مدیریت می تواند توانایی و استعداد خلاقیت ونوآوری را در افراد ایجاد، ترویج و تشویق کند و یا رفتار و عملکرد آنها میتواند مانع این امر حیاتی شود.هنر مدیر خلاق عبارت است از استفاده از خلاقیت دیگران و پیداکردن ذهنهای خلاق .مدیرخلاق باید فضایی بیافریند که خود بتواند خلاق باشد و افراد سازمان را هم نیزبرای خلاقیت تحریک کند و این فضا، فضایی است که از کار روزمره به دور است وبه نحوی تفویض اختیار میکند تا هرکسی خود مشکل خود را حل کند
برای اینکه افراد در سازمان به تفکر بپردازند باید محیطی ایجاد شود که در آن به نظریات و اندیشه ها امکان بروز داده شود. یکی از شیوه های بسیار مهم و پرجاذبه پرورش شخصیت انسانها و همین طور خلاقیت و نوآوری و حتی رشد اجتماعی مشورت است وبدون تردید افرادی که اهل مشورت هستند از عقل و فکر بیشتری برخوردارند و آنان که اهل آن نیستند از این امتیاز بهره ای ندارند. یک سازمان خلاق تا اندازه زیادی به خودکنترلی کارکنانش وابسته است . خودکنترلی خود را درخواستن و تمایل برای ارائه ابتکار و خلاقیت به نمایش میگذارد
مدیران میتوانند هر سهمولفهخلاقیت یعنی تخصص، مهارتهایتفکر خلاق و انگیزش را تحتتاثیر قرار دهند. اما واقعیتآناستکه تاثیرگذاریبر دو مولفهاولبسیار دشوارتر و وقتگیرتر از انگیزشاست انگیزشدرونیرا میتوانحتیبا تغییراتجزئیدر محیط سازمان به طور قابلملاحظهایافزایشداد. این بدان معنا نیست که مدیران باید بهبود تخصص و مهارتهای تفکر خلاق را فراموشکنند. اما زمانیکهاولویتبندیدر اقداممطرحمیشود، آنها باید بدانند کهاقداماتموثر بر انگیزش درونی، نتایج فوریتری را موجبخواهند شد
خلاقیت گروهی
سازمانها می توانند از انواع تکنیک های توسعه خلاقیت گروهی به شکل جدی ومستمر استفاده کنند این تکنیک ها از این قرارند
تکنیک تحرک مغزی (طوفان فکری
یکی از تکنیک های متداول در ایجاد خلاقیت و فعال ساختن اندیشهها به صورت گروهی، تکنیک تحرک مغزی است. در این تکنیک مسئلهای به یک گروه کوچک ارائه شده و از آنان خواسته میشود فیالبداهه و به سرعت به آن واکنش نشان داده و برای آن پاسخی بیابند. پاسخها بر روی تابلویی نوشته میشوند به طوری که همه اعضای جلسه میتوانند آنها را ببینند. این امر باعث میشود تا ذهن اعضا به فعالیت بیشتری پرداخته و جرقهای از یک ذهن باعث روشنی ذهن دیگری شود. اولین دلیل اثربخشی تحرک مغزی افزایش قدرت خلاقیت در گروه است، افراد در حالت گروهی بیسش از حالت انفرادی قدرت تصور خلاق بروز میدهند. رقابت نیز عامل دیگری است که در جلسات تحرک مغزی مومجب افزایش اثربخشی میگردد. همچنین عدم وجود انتقاد و یا ارزیابیهای سریع باعث میشود تا اعضای جلسه با فراغت خاطر به اظهارنظر بپردازند و محیطی مساعد برای خلاقیت ایجاد گردد. نکته دیگری که در موثر بودن تحرک مغزی قابل ذکر است فیالبداهه بودن نظرات است
تکنیک خلاقیت شش کلاه تفکر: «ادوارد دوبونو» پدر تفکر خلاق در کتاب «ششکلاهتفکر» یکروشخلاقانه ارایه میکند و از طریقآنمیکوشد نشستافراد بهدور یکدیگر را بهاقدامیثمربخشو کارا تبدیلکند«. دوبونو» سعیمیکند بهکسانیکهبهدور هم جمع میشوند، بیاموزد که به تفکر خود نظم دهند و آنگاهدر اینمیان، به راههایخلاقانه بیندیشند و با یک هماهنگی مدبرانه نتایج را طبقهبندی و اولویتبندی کرده و در تصمیمگیریها از آن استفاده کنند.
گردش تخیلی: در سال 1691 روانشناسی به نام گوردون
(W.J.Gordon) نتایج پژوهشهای 10 ساله خود را در مورد افراد خلاق منشر کرد و ضمن آن اعلام داشت که ذهن آدمی به هنگام ابراز خلاقیت و ابتکار در یک حالت خاص روانی است که اگر بتوانیم آن حالت را ایجاد کنیم خلاقیت امکان وجود مییابد. او در گروههای ایجاد خلاقیت اعضای گروه را از طریق به کارگیری یک جریان تمثیلی و استعارهای به گردشی تخیلی ترغیب میکرد و در این حالت ایدهها و نظرات بدیعی را کشف میکرد. ذهن افراد در این گردش خیالی با دستاویز استعارهها به نکاتی نو که هدف جلسه خلاقیت بود میرسید و روابط تازهای را بین پدیدهها پیدا میکرد. آنان پدیدههایی را که چندان تجانسی با هم نداشتند تلفیق و ترکیب می کردند و به ایدههای جدیدی دست مییافتند. در جلسات خلاقیت به کمک استعاره و تخیل کار تلفیق و ترکیب در ذهن افراد انجام میگرفت و از این رو روش «گوردون» را شیوه تلفیق نامتجانسها (Synectics ) نیز نامیده اند.
تهییجذهنییا تکنیک گوردون روشی است بسیار مناسبجهت یافتن راهحلهای جدید برایمسئله و نیز برای اکتشافاتعلمی و فنی. اینروش فرایندی خاص و منحصر بهفرد و در عینحالموثر دارد. فرایند به کارگیری این رویکرد عبارت است از: الف «شناسایی و تجزیه وتحلیل مشکل به منظور رسیدن به ماهیت و جوهره آن; ب «کشف راه حلهایی برای آن جوهره ازطریق دیدگاه غیرمرتبط با موضوع ; ج «تلاش برای تبدیل راه حلهای به دست آمده به راه حل نهایی . در جلساتی که از این روش استفاده می شود فقط رهبر گروه از اصل موضوع اطلاع دارد و موضوعی که مطرح می شود دقیقا اصل موضوع نیست بلکه موضوعی نزدیک به آن است
تفکر موازی: واضع این شیوه «ادوارد دوبونو» روش معمول تفکر را همانند حفر گودالی توصیف می کند که با افزایش اطلاعات فرد همان گودال را عمیق تر میسازد و از دیدن جاهای دیگر برای حفر کردن باز می ماند درحالی که تفکر موازی نگاه فردرا به نقاط جدید معطوف میسازد و اطلاعات و تجربههای جدید صرفا به اندیشههای قبلی افزوده نمیشود، بلکه آنهارا تغییرداده و الگو و ساختار جدیدی را ایجاد می کند.یکی از راههای تحقق تفکر موازی ،ایجاد یک اندیشه واسطه غیرممکن
(Intermediate impossible) است. این اندیشه موجب طیران فکر و ذهن شده و با تعدیل آن میتوان به اندیشه نووعملی دست یافت. راه دیگر درتفکرموازی پیوند تصادفی است. فرض کنید کتاب فرهنگ لغت را میگشایید و لغاتی را میخوانید و میکوشید تا آن را با موضوع مورد نظر پیوند داده وبه نتیجهای برسید. در این کار شما از روش پیوند تصادفی استفاده کردهاید.
ارتباط اجباری: یکی دیگر از شیوههای آشکارساختن خلاقیتها و ظاهر ساختن توانایی آفرینندگی موجود در افراد شیوه ارتباط اجباری است .د راین شیوه همان طورکه از نام آن استفاده میشود باید بین دو گروه از پدیده ها ارتباطی اجباری ایجادکرد
نتیجه گیری
گسترش و سرعت تغییرات در سراسر جهان باعث شده که خلاقیت بیش از پیش اهمیت یابد ، کشورها فقط با ابتکار و نوآوری می توانند خود را با شرایط جدید وفق داده و همگام با دگرگونیها به پیش روند . بدیهی است در دنیای پیچیده کنونی ، سازمانهایی در رقابت با سایرین موفق ترند که بتوانند از فرصتهای پیشرو ، به بهترین نحو استفاده کنند و این امر جز با افزایش خلاقیت و نو آوری امکان پذیر نیست. از مهمترین راهکارهای ایجاد و افزایش خلاقیت در کارکنان که باید توسط مدیران به کار بسته شود یکی افزایش انگیزش در میان کارکنان است، انتصاب متناسب افراد با تخصص آنها و عدم اجبار شغل نامناسب به افراد ، ایجاد هماهنگی مناسب با کارکنان ، دادن آزادی عمل و تفویض اختیار نیز از عوامل افزایش انگیزش درونی به شمار میروند همچنین در اختیار قرار دادن منابع مهمی چون زمان و تخصیص منابع مالی نیز انگیزش را در افراد افزایش میدهد، ایجاد گروههای کاری و حمایت متقابل اعضای گروه و نیز ترکیب اندیشههای متفاوت میتواند اشتیاق افراد را به کار و دستیابی به هدف افزایش داده و در نتیجه تجربیات و مهارتهای تفکر خلاق را ارتقا میبخشد، پاداش و تشویق ، ارتقای شغلی ، اعتنا و اعتماد ، عدم ارزیابیهای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
ایدآلیسم
افلاطون:
ایده در زبان یونانی و در فلسفه افلاطون،معادل صورت عقلانی ازلی واحدی است که مترجمین عرب زبان مسلمان، آن را (مثال عقلانی) و مجموعه ی آن ها را (مُثُل) نامیدند. افلاطون نظریه ایده ها را در کتاب های گوناگونی همچون فدون، پولتیا، پارمنیدس، سوفیست و فیلب بحث کرده است
پیش از افلاطون هراکلیتوس گفته بود همه چیز در سیلان و شدن مدام است و هیچکس نمی تواند دوبار در یک رودخانه گام نهد زیرا آبها پیوسته جریان دارند و بر او می گذرند نه آبها دیگر آن آب است و نه فرد دیگر آن فرد. از سوی دیگر پارمنیدس نیز گفته بود اندیشیدن همواره درباره چیزی است که هست. به عبارت دیگر متعلق شناسایی امری ثابت و پابرجاست که دوام و بقا دارد و دستخوش دگرگونی نمی شود. افلاطون بخشی از سخنان این دو متفکر پیش از خود را می پذیرد. در نظر افلاطون، موجودات کثیر متغیر عالم محسوس، همواره در معرض شدن و دگرگونی اند. علاوه بر این اگر همه چیز در حال شدن مداوم باشد، شناسائی ممکن نیست. پس شناسائی نیاز به یک موضوع ثابت دارد.
افلاطون این موجودات ثابت را ایده می نامد و بر این باور است که موجودات متغیر جهان طبیعت از روی (ایده) ها ساخته شده اند. نزد افلاطون ایده معانی گوناگونی دارد، از جمله: مفهوم کلی، حقیقت، معنا، ذات، صورت، جوهر، بودن و بنیاد چیزها. اما او بیش از هر چیز ایده را حقیقت و معنائی می داند که با چشم جان دیده می شود
نظریه ایده ها
بنا بر نظر افلاطون شناخت هر چیز در پرتو ایده آن چیز ممکن است. ایده یا مثل گوهر های اصیل و جاودانه ای است که موجودات جهان طبیعت، سایه و بدل آن به شمار می آیند. به عبارت دیگر از دیدگاه افلاطون موجودات جهان طبیعت که از طریق حواس ما دریافته می شوند، قابل تغییر و دگرگونی هستند. بنابراین نمی توانند متعلق معرفت حقیقی قرار گیرند. زیرا همان گونه که پارمنیدس تعلیم داده بود شناسایی درباره آن چیزی است که هست. یعنی متعلق شناسایی باید ثابت باشد. اما اگر از حواس خود فراتر رویم و از ابزار دیگری به نام عقل استفاده کنیم، می توانیم از محسوسات فاصله گرفته و با سیر عقلی یا سیر دیالکتیک به عالم وراء عقل رفته، ایده ها را که همان ذات و حقیقت اشیاء است شهود نمائیم.
بنا براین صورت ها یا ایده های افلاطونی ( مثل) واقعا وجود دارند و اشیاء جزیی و مشخص سایه ها و بدل ایده ها یا مثل هستند. پس می توان افلاطون را نه تنها ایدآلیست که رآلیست نیز نامید زیرا به وجود واقعی ایده ها باور دارد. آدمی تنها با سیر عقلانی و سیر دیالکتیک می تواند عالم مثل را مشاهده نماید. به عبارت دیگر تنها با شهود عقلانی عالم مثل و موجودات اصیلی که اصل و حقیقت موجودات محسوس را تشکیل می دهند می توان به شناخت یقینی و پایدار دست یافت.
افلاطون نظریه ایده ها یا مثل را به عنوان راه حل مسئله کلیات و مسئله شناسائی مطرح می کند. پرسشی که از دیر باز مطرح بوده که شناسایی واقعی چیست و به چه اموری تعلق می گیرد؟؟!! سوفسطائیان بر این باور بودند که شناسایی جز از طریق ادراک حسی به دست نمی آید و حقیقت همه چیز وابسته به ادراک افراد است. به عبارت دیگر ادراک آدمی مقیاس حقیقت است. مقیاس هستی آنچه هست و مقیاس نیستی آنچه نیست. پروتاگوراس سوفیست مشهور به روشنی گفته بود که ادراک آدمی معیار حقیقت است. از نظر او حقیقت نسبی و شخصی است. یعنی ادراک حسی افراد با هم متفاوت است و افراد می تواند از امری واحد در زمان ها و مکان های مختلف، ادراکات گوناگون داشته باشند.
بنابراین حقیقت امری ثابت و یکسان نیست بلکه با توجه به ادارکات گوناگون فرق می کند. بنابراین حقیقت به عنوان امری پایدار و ثابت وجود ندارد. افلاطون در رساله معروف خود جمهوری یا پولیتیا ضمن بحث درباره مسائل گوناگون برای شناسائی واقعی دو ویژگی را ذکر می کند. به نظر وی شناسایی واقعی باید دو ویژگی داشته باشد:
1- به امور پایدار و ثابت تعلق گیرد
2- از هر گونه خطا و لغزشی دور باشد
شناسائی حسی این دو شرط را ندارد. ما با خطاهای ادراک حسی در طول زندگی به خوبی آشنا هستیم. خطاهای قوه بینائی، شنوائی و سایر قوا ما را به این امر آگاه می سازد. از سوی دیگر در جهان محسوس همه چیز در حال شدن و دگرگونی است. حتی امور محسوس یک فرد نیز ثابت و یکسان نیست. پس از طریق حس و تجربه تنها می توان سایه ها و تصاویر اشیاء را شناخت و به حقیقت و ذات آنها نمی توان پی برد. حال آن که با استفاده از عقل و سیر عقلانی یا به تعبیر افلاطون سیر دیالکتیکی می توان به شناخت ایده ها که اصل، حقیقت، معنا و ذات موجودات هستند، رسید. از این دیدگاه بنیاد شناسائی را نمی توان در حس و حواس خود جست و جو نمائیم بلکه باید آن را در روان و خرد خود بجوئیم.
تمثیل غار
افلاطون برای بیان بیشتر نظریه ایده ها از تمثیل غار کمک گرفته است. غاری را در نظر بگیرید که آدمیانی را از بدو تولد در آنجا اسیر نموده اند و به گونه ای آنها را غل و زنجیر کرده اند که تنها می تواند دیوار مقابل خود را ببینند. در پشت آنها روزنه ای به بیرون است و در مدخل ورودی غار آتشی روشن است. در بیرون غار انسان هایی در حال رفت و آمد و سخن گفتن اند. تصویر و سایه در اثر تابش نور آتش روی دیوار مقابل می افتد و زندانیان تصاویر و سایه ها را واقعی می پندارند. اگر بخواهیم این زندانیان را از غل و زنجیر آزاد کنیم خودداری می کنند و اگر یکی از آنها آزاد شود و به بیرون از غار آید بی درنگ چشمان خود را در برابر روشنائی می بندد، زیرا چشمان او به تاریکی عادت داشته طاقت دیدن نور خورشید که همانا نور حقیقت است را ندارد. اما هنگامی که به تدریج و آرام آرام چشمان او به روشنائی عادت کردند چهار مرحله از شناسایی را طی می کند تا بتواند خورشید حقیقت را به دور از هر گونه سایه ای ببیند.
در مرحله نخست او سایه های آدمیان و اشیاء را که در آب منعکس شده اند می بیند. در مرحله دوم خود آدمیان و اشیاء را خواهد دید. در مرحله سوم ستارگان و افلاک را می بیند و در مرحله چهارم خورشید را که مظهر پاکی و یگانگی است مشاهده می کند. پس از دیدگاه افلاطون شناسائی مراتب چهارگانه دارد.
افلاطون در فلسفه خود از دو جهان سخن گفت. جهان حس یا جهان درون غار، جهان معنا یا جهان بیرون غار، طبیعت که همچون غاری برای آدمیان است. آدمیانی که با اندیشه ها و باورهای غلط و سایه وار در جهان طبیعت وابسته و اسیر حس و محسوسات اند. پس شناسایی که در این مرحله به وجود می آید چیزی جز پندار خطا نیست. برای رسیدن به شناسائی واقعی باید با قوه عقل از سایه بگذریم و به اصل و بنیاد آنها توجه کنیم. به عبارت دیگر از تاریکی رها شده به سوی روشنائی گام نهیم. از دیدگاه افلاطون تربیت درست می تواند آدمی را در این زمینه یاری نماید.
علاوه بر این افلاطون از دو نوع دیالکتیک سخن می گوید: 1- دیالکتیک بالارونده یا دیالکتیک فرازین. در این دیالکتیک عقل از جهان محسوس و دیده شدنی به سوی جهان معنا پیش رفته تا وحدت پنهان موجودات را دریافته و ایده یگانه ای که در بر گیرنده همه گوناگونی هاست دریابد.
2- دیالکتیک فرودآینده یا فرودین. در این دیالکتیک عقل از ایده ها که همانا اصل و حقیقت موجودات اند به سوی موجودات محسوس و دیده شدنی فرود آمده تا دریابد که چگونه ایده واحد بدون آن که یگانگی خود را از دست دهد، می تواند به صورت های گوناگون نمایان شود. بحث درباره ایدآلیسم افلاطون بسیار پر محتوا ست و نیاز به فرصت بیشتری دارد که در این مقاله مجال آن نیست.
پس از افلاطون می توان به ایدآلیست های دیگری همچون افلوطین، دکارت، مالبرانش، لایب نیتز، جورج برکلی، جاناتان ادوارد، (متکلم امریکائی)، امانوئل کانت، فیخته، هگل و شوپنهاور اشاره نمود.
همچنین در انگلستان می توان از ایدآلیست هایی همچون برادلی، مک تاگارت و کارل پرسون نام برد.
علاوه بر این برخی فیلسوفان نوعی ایدآلیسم انتقادی را مطرح کرده اند که عبارتند از: امانوئل کانت، سورن کرکگور، فردریش نیچه، جی. ام. مور، برتراند راسل، دیوید استوکه برای بیان اندیشه های هر یک نیاز به فرصت مناسب است.
ایدآلیسم عینی
همچنان که قبلاً اشاره شد بعد از رُنسانس، نظام فلسفی پایداری در مغرب زمین به وجود نیامد بلکه همواره نظریّات و مکاتب مختلف فلسفی در حال زایش و مرگ بوده و هستند. تعدّد و تنوّع مکتبها و ایسمها از قرن نوزدهم رو به افزایش نهاد. و در این نگاه گذرا، مجال اشارهای هم به همهی آنها نیست و تنها به بعضی از آنها اشارهی سریعی خواهیم کرد:
بعد از کانت (از اواخر قرن هیجدهم تا اواسط قرن نوزدهم) چند تن از فلاسفهی آلمانی شهرت یافتند که اندیشههای ایشان کمابیش از افکار کانت، سرچشمه میگرفت و میکوشیدند که نقطهی ضعف فلسفهی وی را با بهرهگیری از مایههای عرفانی، جبران کنند، و با اینکه اختلافاتی در میان نظریات ایشان وجود داشت در این جهت، شریک بودند که از یک دیدگاه شخصی شروع میکردند و با بیانی شاعرانه به تبیین هستی و پیدایش کثرت از وحدت میپرداختند و بنام «فلاسفهی رومانتیک» موسوم شدند.
از جملهی ایشان «فیخته» شاگرد بیواسطهی کانت است که سخت علاقمند به ارادهی آزاد بود، و در بین نظریات کانت بر اصالت اخلاق و عقل عملی، تأکید میکرد. وی میگفت: عقل نظری، نظام طبیعت را بسان یک نظام ضروری مینگرد ولی ما در خودمان آزادی و میل به فعالیت اختیاری را مییابیم و وجدان ما نظامی را ترسیم میکند که باید برای تحقّق بخشیدن به آن تلاش کنیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
به نام خدا
اقتصادخرد
دانش اقتصاد دو شاخه اصلی دارد. اقتصاد خرد و اقتصاد کلان. اقتصاد خرد به بررسی رفتار مصرف کننده و تولید کننده میپردازد و اساس آن مدلهای ریاضی است.اقتصاد خرد شاخهای از علم اقتصاد است که به چگونگی رفتار انسان ها و انتخابهایشان در سطح واحدهای خرد یا کوچک اقتصادی مانند یک فرد،یک بنگاه،یک صنعت یا بازار یک کالای خاص میپردازد.
تقاضا:
تقاضا یعنی میل و خواست و توانایی یک فرد برای دریافت کالا یا خدمتی.منحنی تقاضا مکان هندسی مجموعه نقاطی است که یک فرد برای بدست آوردن کالا یا خدماتی حاضر به پرداخت چه میزان پول است.و یک تولید کننده به ازای هر قیمتی مایل به چقدر تولید است.
شیب منحنی تقاضا منفی است،یعنی اینکه هر چقدر قیمت افزایش یابد مقدار تقاضا کاهش مییابد.عوامل زیادی بجز قیمت بر روی تقاضای افراد موثر است که از آنجمله میتوان به قیمت کالاهای جانشین و مکمل ، سلیقه مصرف کنندگان ، انتظارات از آینده و میزان درآمد مصرف کنندگان اشاره نمود.
قانون تقاضا نیز به این معنی که با افزایش قیمت، مقدار تقاضا کاهش یافته و در مقابل با کاهش قیمت، مقدار تقاضا افزایش مییابد.به رابطه منفی قیمت و تقاضا قانون تقاضا میگویند.
/
عرضه:
عرضه عبارتست از جریان کالا - خدمات به بازار برای برآوردن تقاضا.همچنین میتوان گفت:مقدار کالا و خدماتی است که تولید کنندگان حاضرند در قیمتهای مختلف در اختیار مصرف کنندگان قرار دهند. شایان ذکراست که عرضه بستگی به دو عامل دارد:
۱-درآمد۲-هزینه تولید
همچنین با ثابت در نظرگرفتن بعضی عوامل در کوتاه مدت یک رابطه مثبت بین مقدار عرضه کالا یا خدمات و قیمت آن ایجاد میشود که به قانون عرضه شهرت دارد.
/
با کاهش قیمت از p1 به p2 مقدار تولید نیز از q1 به q2 رسیدهاست و منحنی عرضه به سمت راست جابجا شدهاست.
تولید:
تولید یا فرآوری، از اصطلاحات علماقتصاد، به معنی تهیهکالا و خدمات مورد نیاز با استفاده از منابع و امکانات موجود است. فعالیّت تولیدی سلسله اقداماتی است که برای تبدیلمنابع به کالاهای مورد نیاز صورت میگیرد.
تولید یا ساخت نام صنعت بسیار مهمّی ست که از ماقبل تاریخ ایجاد شد. شاید بتوان تولید را اوّلین صنعت بشر دانست. نیاز به تولید، منجز به پیشرفت تمام رشتههای مهندسی شد.
تولید یا فرآوری، از اصطلاحات علم اقتصاد، به معنی تهیه کالا و خدمات مورد نیاز با استفاده از منابع و امکانات موجود است. فعالیّت تولیدی سلسله اقداماتی است که برای تبدیل منابع به کالاهای مورد نیاز صورت میگیرد. از نظر اقتصاد تولید به مفهوم ساخت کالا یا ارائه خدمات میباشد. خدماتی مانند خدمات ارائه شده بوسیله پزشکان، معلمان، تعمیر کاران و ... نیز از نظر اقتصادی کالا به حساب میآیند زیرا همه افراد فوق نیز هدفشان از ارائه خدمت ارضای نیازهای دیگ افراد مردم است. از این گذشته، آنان که در شبکه توزیع به کار اشتغال دارند مانند عمده فروشان و خرده فرو شان و کارکنان در واحدهایی که به حمل و نقل کالا یا مسافر مشغولند نیز بخشی از شبکه تولید به حساب میآیند. زیرا تولید کالا تا زمانی که کالاها به دست مصرف کننده نرسد کامل نمیگردد. تولید یا ساخت نام صنعت بسیار مهمّی ست که از ما قبل تاریخ ایجاد شد. شاید بتوان تولید را اوّلین صنعت بشر دانست. نیاز به تولید، منجر به پیشرفت تمام رشتههای مهندسی شد. کالا هر چیزی است که بتوان برای جلب نظر، تملک، استفاده یا مصرف به بازار عرضه کرد و قابلیت تأمین یک خواسته یا نیاز را داشتهباشد. کالاهای فیزیکی، خدمات، اشخاص، سازمانها و ایدهها از این دستهاند. در اصطلاح علم اقتصاد، محصولات و مواد مختلفی که توسط تولید کننده، به بازار عرضه شود و در برابر دریافت پول، یکی ازنیازهای انسان را تأمین و رفع کند، کالا نام دارد. کالاهایی که در بازار عرضه میشوند، و به فروش میرسند تا توسط مصرف کنندگان خریداری شوند و به مصرف برسند، کالاهای مصرفی نام دارند. کالاهایی که تولیدکنندگان دیگری برای تولید کالاهای مختلف دیگر، آنها را خریداری کنند و مورد استفاده قرار دهند، کالای واسطهای نامیده میشود. کالاهایی که نیازهای اوّلیهٔ مصرف کنندگان را تأمین میکند، کالاهای ضروری و کالاهایی که برای تأمین نیازهای کم اهمیت تر مصرف میشود، کالاهای لوکس نامیده میشود.
هزینه:
هزینه شامل بهای اشیا یا خدماتیست که برای تحصیل درآمد مورد نیاز میباشد. به عنوان مثال: هزینه حقوق کارمندان، آب، برق، تلفن، درج آگهی در روزنامه، هزینه استهلاک اثاثه و ساختمان همگی بخشی از هزینههای یک موسسه میباشند.
مبالغی که تولیدکنندگان برای تولید صرف میکنند، هزینهٔ تولید نامیده میشود. اگر هزینه از درآمد بیشتر باشد آن را زیان و اگر هزینه از درآمد کمتر باشد، به آن سود گفته میشود.
همانگونه که درآمد موجب افزایش سرمایه میگردد، هزینه موجب کاهش آن میشود.
هر کاهشی در صندوق هزینه محسوب نمیگردد. به عنوان مثال:
خرید بسیاری از اقلام دارایی مانند خرید ساختمان و اثاثه هزینه محسوب نمیگردد.
واریز بدهی و پرداخت وجه به طلبکاران هزینه محسوب نمیگردد.
برداشت نقدی صاحب موسسه از صندوق جزء هزینه جاری موسسه نمیباشد.
نقدینگی:
نقدینگی، مجموع پول و شبهپول است.
تورم با افزایش نقدینگی
چون میزان کالا و خدمات در جامعه محدود است، پس باید میزان نقدینگی به اندازهای باشد که با کالا و خدمات برابری کند. اگر میزان نقدینگی بسیار افزایش یابد، کالا و خدمات در جامعه کم شده و قیمتها(بهاها) افزایش مییابد(تورم).
بنابراین کنترل نقدینگی از مهمترین اهداف کشورها میباشد و سیاستهای گوناگونی را بدین منظور میگذارند. برای نمونه افزایش فرآوری و تولید درونمرزی، که با گردآوری کالای کافی و بسنده، از تورم جلوگیری میکند.
مدیریت نقدینگی
مدیریت نقدینگی یکی از بزرگترین چالشهایی است که سیستم بانکداری با آن روبرو است. دلیل اصلی این چالش این است که بیشتر منابع بانکها از محل سپردههای کوتاهمدت تامین مالی میشود. علاوه بر این تسهیلات اعطایی بانکها صرف سرمایهگذاری در داراییهایی میشود که درجه نقدشوندگی نسبتاً پایینی دارند.
وظیفه اصلی بانک ایجاد توازن بین تعهدات کوتاهمدت مالی و سرمایهگذاریهای بلند مدت است. نگهداری مقادیر ناکافی نقدینگی بانک را با خطر عدم توانایی در ایفای تعهدات و در نتیجه ورشکستگی قرار میدهد. نگهداری مقادیر فراوان نقدینگی، نوع خاصی از تخصیص ناکارآمد منابع است که باعث کاهش نرخ سوددهی بانک به سپردههای مردم و در نتیجه از دست دادن بازار میشود.
مدیریت نقدینگی به معنی توانایی بانک برای ایفای تعهدات مالی خود در طول زمان است. مدیریت نقدینگی در سطوح مختلفی صورت میگیرد. اولین نوع مدیریت نقدینگی به صورت روزانه صورت پذیرفته و به صورت متناوب نقدینگی مورد نیاز در روزهای آتی پیشبینی میشود. دومین نوع مدیریت نقدینگی که مبتنی بر مدیریت جریان نقدینگی است، نقدینگی مورد نیاز را برای فواصل طولانیتر شش ماهه تا دو ساله پیشبینی میکند. سومین نوع مدیریت نقدینگی به بررسی نقدینگی مورد نیاز بانک در شرایط بحرانی میپردازد.
کالا:
در اصطلاح علم اقتصاد، محصولات و موادّ مختلفی که توسط تولید کننده، به بازارعرضه شود و در برابر دریافت پول، یکی ازنیازهایانسان را تأمین و رفع کند، کالا نام دارد. کالاهایی که در بازار عرضه میشوند، و به فروش میرسند تا توسط مصرف کنندگانخریداری شوند و به مصرف برسند، کالاهای مصرفی نام دارند. کالاهایی که تولیدکنندگان دیگری برای تولید کالاهای مختلف دیگر، آن ها را خریداری کنند و مورد استفاده قرار دهند، کالای واسطه ای نامیده میشود. کالاهایی که نیازهای اوّلیّهٔ مصرف کنندگان را تأمین میکند، کالاهای ضروری و کالاهایی که برای تأمین نیازهای کم اهمیت تر مصرف میشود، کالاهای تجملّی نامیده میشود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
برق قدرت
کوره های القایی
کوره های القایی در مقایسه با کوره های سوخت فسیلی دارای مزایای فراوانی از جمله دقت بیشتر ، تمیزی و تلفات گرمایی کمتر و ... است . همچنین در کوره هایی که در آنها از روشهای دیگر ، غیر القاء استفاده می شود ، اندازه کوره بسیار بزرگ بوده و در زمان راه اندازی و خاموش کردن آنها طولانی است .
عبور جریان از یک سیم پیچ و استفاده از میدان مغناطیسی برای ایجاد جریان در هسته سیم پیچ ، اساس کار کوره های القایی را تشکیل می دهد . در این کوره ها از حرارت ایجاد شده توسط تلفات فوکو و هیسترزیس برای ذوب فلزات یا هرگونه عملیات حرارتی استفاده می شود .
نخستین کوره القایی که مورد بهره برداری قرار گرفت از شبکه اصلی قدرت تغذیه میشد و هیچگونه تبدیل فرکانسی صورت نمی گرفت . با توجه به اینکه افزایش فرکانس تغذیه کوره موجب کاهش ابعاد آن و بالا رفتن توان (تلفات) می شود ، برای رسیدن به این هدف ، در ابتدا منابع تغذیه موتور ژنراتوری مورد استفاده واقع گردید .
هر چند با این منابع می توان فرکانس را تا حدودی بالا برد ، ولی محدودیت فرکانس و عدم قابلیت تغییر آن و در نهایت عدم تطبیق سیستم تغذیه با کوره ، دو عیب اساسی این سیستمها به شمار میرفت . با توجه به این معایب ورود عناصر نیمه هادی به حیطه صنعت موجب گردید منابع تغذیه استاتیک جایگزین منابع قبلی شوند .
در سال 1831 میلادی مایکل فارادی (Faraday) با ارائه این مطلب که اگر از سیم پیچ اولیه ای جریان متغیری عبور کند ، در سیم پیچ ثانویه مجاورش نیز جریان القاء میشود ، تئوری گرمایش القایی را بنا نهاد . علت اصلی این پدیده القاء ، تغییرات شار در مدار بسته ثانویه است که از جریان متناوب اولیه ناشی میشود . نزدیک به یکصد سال این اصل در موتورها، ژنراتورها ، ترانسفورماتور ها ، وسایل ارتباط رادیویی و ... بکار گرفته می شد و هر اثر گرمایی در مدارهای مغناطیسی به عنوان یک عنصر نا مطلوب شناخته می شد .
در راستای مقابله با اثرات حرارتی در مدارهای مغناطیسی و الکتریکی از سوی مهندسین گامهای موثری برداشته شد . آنها توانستند با مورق نمودن هستهِ مغناطیسی موتورها و ترانسفورماتورها ، جریان فوکو(Eddy Current) را که عامل تلفات حرارتی بود مینیمم نمایند .
به دنبال آزمایشات فارادی ، قوانین متعددی پیشنهاد شد . قوانین لنز (Lenz) و نیومن (Neuman) نشان دادند که جریان القاء شده با شار القایی مخالفت کرده و به طور مستقیم با فرکتنس متناسب می باشد . فوکو (Focault) در سال 1863 در مقاله ای تحت عنوان "القاء جریان در هسته" (The Induction Of Current in Cores) که توسط هویساید (Heviside) منتشر گردید نظریه ای راجع به جریان فوکو ارائه داد و در رابطه با انتقال انرژی از یک کویل به یک هسته توپر بحث نمود . علاوه بر افراد فوق ، تامسون (Thomson) نیز در ارائه نظریه گرمایش از طریق القاء سهم بسزایی داشت .
در اواخر قرن نوزدهم استفاده از تلفات فوکو و هیسترزیس به عنوان منبع گرمایش القائی از طرف مهندسین مطرح شد . همچنین در اوایل قرن اخیر در کشورهای فرانسه ، سوئد و ایتالیا بر اساس استفاده از خازنهای جبران کننده توان راکتیو پیشنهاداتی برای کوره های القایی بدون هسته ارائه شد . در این پیشنهادات بیشتر ذوب فلزات در فرکانسهای میانی مورد نظر بود .
دکتر نورث روپ (Northrup) ایده کوره با فرکانس میانی را برای موارد صنعتی گسترش داد . در روزهای نخستین ، بر اثر نبود امکانات از جمله خازنهای با ظرفیت کافی و قابل اطمینان ، توسعه و پیشرفت متوقف شد . بعدها در سال 1927 کمپانی کوره های الکتریکی (Electrical Furnace CO. [EFCO.]) نخستین کوره الکتریکی با فرکانس میانی را در شفیلد انگلستان و به منظور آهنگری و گرمادهی موضعی فلزات جهت اتصال به یکدیگر ، نصب کرد .
بعد از این ، تعداد و اندازه این کوره ها رو به افزایش گذاشته است . لازم به ذکر است که مزیتهای دیگر کوره های القایی همچون دقت زیاد برای گرم کردن تا عمق مورد نظر و حرارت دادن نواحی سطحی در طی پیشرفتهای بعدی ( در سالهای جنگ جهانی دوم ) بیشتر آشکار شد . در گرمایش القایی عدم نیاز به منبع خارجی گرم کننده ، تلفات گرمایی کمتر شده و تمیزی شرایط کار تامین میگردد . در این روش همچنین نیازی به تماس فیزیکی بار و کویل نبوده و علاوه بر این چگالی توان بالا در مدت زمان گرمایش کم به آسانی قابل دسترس می باشد .
در ابتدا کوره های القایی مستقیماً از شبکه قدرت تغذیه می شدند که بنوبه خود گام موفقی در استفاده از توان الکتریکی جهت عملیات حرارتی بحساب میآمد .
از آنجائیکه تلفات فوکو و هیسترزیس با فرکانس نسبت مستقیم دارند و اینکه ابعاد کویل کوره با بالا رفتن فرکانس کاهش می یابد ، مهندسین به فکر تغذیه کوره در فرکانسهای بالاتر از فرکانس شبکه قدرت افتادند . اولین قدم در این راه استفاده از فرکانسهای دو برابر و سه برابر که از هارمونیکهای دوم و سوم بدست می آمدند ، بود .
این هارمونیکها بر خلاف طبیعت مخرب خود در این نوع کاربرد سودمند تشخیص داده شدند . پائین بودن راندمان در استفاده از هارمونیکهای فوق موجب گردید طراحان روش دیگری را مورد استفاده قرار دهند در این مرحله سیستم موتورـژنراتور توسعه یافت که با استفاده از این سیستم توانستند فرکانس تغذیه را تا صدها هرتز افزایش دهند . در کوره های القایی افزایش فرکانس باعث کاهش عمق نفوذ جریان القایی میگردد لذا در عملیات حرارتی سطحی که سختکاری سطح فلز ، مورد نظر می باشد از کوره های القایی با فرکانس بالا استفاده می شود .
با ورود عناصر نیمه هادی مانند تریستورها ، ترانزیستورها و موسفت ها به حیطه صنعت محدودیت فرکانس و عدم تغییر آن ، در تغذیه کوره ها مرتفع شد .
از لحاظ سیستم قدرت میتوان سیستمهای القایی را به چهار دسته اساسی تقسیم نمود :
الف ) سیستمهای منبع (Supply Systems)در این سیستمها که فرکانس کار آنها بین 50 تا 60 هرتز و 150 تا 540 هرتز می باشد احتیاجی به تبدیل فرکانس نیست و با توجه به فرکانس کار ، عمق نفوذ جریان زیاد بوده و حدود 10 تا 100 میلیمتر می باشد . همچنین مقدار توان لازم تا حدود چندین صد مگا وات نیز میرسد .
ب ) سیستمهای موتورـژنراتور (Motor-Generator Systems)
فرکانس این سیستمها از 500 هرتز تا 10 کیلو هرتز می باشد . در این سیستمها تبدیل فرکانس لازم بوده و این عمل بوسیله ژنراتورهای کوپل شده با موتورهای القایی صورت می پذیرد . همچنین در این سیستمها توان به وسیله ماشینهای 500 کیلو وات تامین میگردد و برای بدست آوردن توانهای بالاتر ، از سری کردن ماشینها استفاده میشود . عمق نفوذ در این سیستمها به خاطر بالاتر بودن فرکانس نسبت به سیستمها منبع ، کمتر بوده و در حدود 1 تا 10 میلیمتر است .
ج ) سیستمهای مبدل نیمه هادی (Solid-State Converter Systems)
در این سیستمها فرکانس در محدوده HZ 500 تا KHZ100 بوده و تبدیل فرکانس به طرق گوناگونی صورت میپذیرد . در این سیستمها از سوئیچهای نیمه هادی استفاده میشود و توان مبدل بستگی به نوع کاربرد آن تا حدود MW 2 میتواند برسد .
د ) سیستمهای فرکانس رادیویی (Radio-Frequency System) فرکانس کار در این سیستم در محدوده KHZ 100 تا MHZ 10 می باشد . از این سیستمها برای عمق نفوذ جریان بسیار سطحی، در حدود 1/0 تا 2 میلیمتر استفاده می گردد و در آن از روش گرمایی متمرکز با سرعت تولید بالا استفاده میگردد
منبع : برق و الکترونیک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
اقتصاد بین الملل
اقتصاد دانشی است که با توجه به کمبود کالا و ابزار تولید و نیازهای نامحدود بشری به تخصیص بهینه کالاها و تولیدات میپردازد.[۱] پرسش بنیادین برای دانش اقتصاد مسئله حداکثر شدن رضایت و مطلوبیت انسانهاست. این دانش به دو بخش اصلی اقتصاد خرد و کلان تقسیم میشود.
از آدام اسمیت به عنوان پیشروی اقتصاد مدرن نام برده میشود. امروزه این علم با استفاده از مدلهای ریاضی از سایر علوم انسانی فاصله گرفتهاست. برای نمونه نظریه بازیها که با استفاده از توپولوژی در حال گسترش است. در زمینه اقتصاد کلان نیز معادلات دیفرانسیل و بهینه سازی توابع مطلوبیتانتگرال با محدودیت معادلات دیفرانسیل معروف به معادلات هامیلتونی رواج دارد.
مقدمه
قبل از قرن هفدهم ، علم و فلسفه با یگدیگر در قلمرو معارفبشری مورد تحقیق واقع می شدند و مرز مشخصی میان آن دو وجود نداشت ، تا آنکه دردوران رنسانس ، فرهنگ اومانیسم زمینه های شناخت مسائل اجتماعی را از طریق عقل وتجربه به وجود آورد ؛ این روند در خلال قرن هفدهم آنچنان شتاب یافت که باعث شد درابتدای قرن هجدهم زمزمه ی استقلال و جدایی علوم اجتماعی از فلسفه آغاز شود ؛ وپدیدۀاستقلال و انفکاک علوم اجتماعی از فلسفه نیز به طور طبیعی این اندیشه رانمودار ساخت که پدیدۀ اجتماعی ویژگی های منظمی دارند و قانون حاکم بر رفتار اجتماعیهمانند قانونمندی حاکم بر جهان ماده و طبیعت است . در مورد اقتصاد هم ،اندیشمندان اقتصادی معتقد بودند که فعالیت های انسان در تولید ، توزیع و مصرف تابعقوانین طبیعی است که باید آنها را شناخت تا آنکه بتوان روابط علمی بین پدیده هایاقتصادی را تبین کرد . از آنجا که این قوانین طبیعی است پس ، مناسب ترین قوانینیهستند که می توانند تعادل به وجود آورند ، به شرط اینکه در وضعیت طبیعی و آزادبکارروند و دولت یا اخلاق یا دین ، در عملکرد آنها دخالتی نکنند . بنابراین پدیده هایعینی اقتصادی و رفتار های انسان عاقل اقتصادی در صحنه اقتصاد ، همانند دیگر رخدادهایفیزیکی، تابع رابطه علمی مشخص است و با روشتجربه قابل ملاحظه و بررسی است . واقعیت این است که پیدایش رفتار های اقتصادی ،تصادفی و اتفاقی نیست ، بلکه نظام علّی و معلولی بر آنها حاکم است ؛ به گونه ای کهمی توان در سایه رابطه علیت ، این رفتار ها را تفسیر کرد ؛ ولی نباید از نظر دورداشت که یکی از اجزاء علت تامه و این رفتار ها و رخدادهای عینی اراده و اختیارانسان است . رابطه اقتصادی در جامعه الزاما"در چهارچوب یک نظام اقتصادی ، مشکل میگیرد و نظام اقتصادی هم بدون « جهت » و « هدف » پذیرفته نیست و « باید » های که « جهت » و « هدف » نظام اقتصادی را تبیین می کنند ؛ « باید » های مبانی نامیده می شود .
اقتصاد چیستانسان با توجه به تمایلی که به ارضای نیاز های خوددارد ، سعی می کند که با صرف حداقل تلاش یا هزینه ، حداکثر نتیجه را به دست آورد ،این راه و روش ، اصل اقتصاد نامیده شده ، فرد تحت تأثیر هر مشرب خاص که باشد ، لازماست بر مبنای این اصل رفتار کند . بنابرین ، « اقتصاد » علمی است که رفتار و رابطهانسان را با اشیای مادی مورد نیاز او که به رایگان در طبیعت نمی یابد ، مطالعه میکند . مطالعه اقتصاد باید درک ، بیان و تا حدی پیش بینی رفتار اقتصادی انسان راامکان پذیر سازد . این مطالعه باید به بهبود رفاه مادی فردی و اجتماعی بشر کمک کند؛ بنابرین می توان ادعا کرد که اقتصاد ، قبل از هر چیز ، به تجزیه و تحلیل و تو ضیحشرایط و روابطی که در قلمرو رفاه مادی قرار دارد ، می پردازد . و اقتصاد بر خلافعلوم طبیعی ، علم محض نیست ؛ بلکه مجموعه اصول و قواعدی است که تحت تأثیر اراده بشرقرار می گیرد .
موضوع علم اقتصاد
موضوع اقتصاد عبارت است : از ثروت (کالاها ،خدمات و منابع ) از حیث چگونگی تولید ، توزیع و مصرف آن . مقصود از « ثروت » جنبهمالیت و ارزش کالاها و خدمات است ، نه جنبه عینیت اموال ؛ بنابرین ثروت از نظرارزشمند بودن و مالیت موضوع اقتصاد است . ثروت ،از حیث چگونگی رشد ، توزیع و بهمصرف رساندن آن موضوع اقتصاد است ، نه از حیث آن به این شخص یا آن شخص
تعریف اقتصاد
یکی از معانی اقتصاد در لغت ، میانه روی و پرهیز ازافراط و تفریط در هر کاری است . در آیه « و اقصد فی مشیک » نیز به همین معنی آمدهاست . از آن نظر که اعتدال در هزینه زندگی یکی از مصادیق میانه روی بوده ، کلمه « اقتصاد » دربارۀ آن بسیار استعمال می شده است تا آنجا که در به کار گیری عرفی از « اقتصاد » غالبا" همین معنی مقصود بوده است . اقتصاد از معانی عرفی خود (میانه رویدر معاش و تناسب دخلو خرج ) ، تعمیم داده شده و معادل economy قرار گرفته است . به هر حال برای « اقتصاد » که اقتصاددانان از بحث می کنند تعاریف مختلفی ارائهشده است . ارسطو : علم اقتصاد یعنی مدیریت خانه . آدام اسمیت : اقتصاد ،علم بررسی ماهیت و علل ثروت ملل است . استوارت میل : اقتصاد ، عبارت است ازبررسی ماهیت ثروت از طریق قوانین تولید و توزیعریکاردو :اقتصاد علم است . آلفرد مارشال : اقتصاد ،عبارت است از مطالعه بشر درزندگیشغلی وحرفه ای . در تعریف دیگر : علم اقتصاد بررسی کردار های انسان در جریان عادی زندگیاقتصاد یعنی کسب درامد و تمتع از آن برای تربیت دادن زندگی است .
روشهای تحقیق ، تحلیل و طرح مسائل اقتصادی
روش شناسی