واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد مقام صبر 4 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 4 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

(مقام صبر(

صبر درآئین برگزیده اسلام و کیش انسان ساز شیعه، جایگاهی بس والا و بالا دارد . دژی بسیار محکم است که اهل ایمان و یقین را امان از آفات زمان و مکان است شماره زیادی از آیات شریفه قرآن عظیم با واژه صبر و مشتقات آن ختم می گردند و صفت صابری در نزد پروردگار صبار و شکور پیوسته ستوده شده است. آن گونه که یگانه مهربان ، همواره بندگان مؤمن خویش را به صبر دعوت نموده و صالحان را از صابران می داند.

در سور مبارکه بقره آیه شریفه (249) چنین می خوانیم :

« کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره باذن الله و الله مع الصابرین »

چه بسا گروه اندکی که بر گروه بسیار غلبه یافتند، به اذن پروردگار و خدواند با صبر پیشگان است. صبر در لغت به معنای شکیبایی و بردباری ، بویژه در برابر گرفتاریها و ناگواریهاست و در اصطلاح عرفا عبارتست از : ترک شکایت از سختی بلاء نزد خدا . برخی از عارفان را عقیده بر اینست که حقیقت صبر حبس نفس است از جزع ، در موقع فرود آمدن بلاها و مصیبتهای عظیم .1

البته صبر از دشوارترین منزلها در راه محبت الهی است و ناخوشآیند ترین آنها در ره توحید حضرت متعال. و برای سالکی که هنوز خود را با سختی های ریاضیت توانمند نساخته گاه صورت وحشتناکی بخود می گیرد.

درجات صبر 2

اولین درجه صبر: از منظر نظر خواجه انصاری صبر بر ارتکاب گناه و معاصی ، نخستین درجه از درجات صبر است. او بیان می دارد که سالک پیوسته وعیدهای خداوند متعال را در ارتباط با ارتکاب گناه در نظر می دارد و این بدان سبب است که ایمانش باقی بماند .

درجه دوم صبر : صبر بر طاعت است و اینکه سالک، پیوسته بر عبادت و بزرگی حضرت حق محافظت و پایدار ی کند و اخلاص در طاعت را کاملاً رعایت نماید . صبر بر طاعت مستلزم صبر بر معصیت است از این رو بالاتر و برتر از آن به شمار میرود.

....................................................................................................................................................................

فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی /ص 521.

منازل السائرین /ص 111 و 112.

10

چنانکه خدای متعال می فرماید:

« ان الصلوه تنها عن الفحشا و المنکر : نماز انسان را از زشتی و گناه باز می دارد.1

درجه سوم صبر : بر بلا و معاصی و شدائد زندگی است به این گونه که سالک جزای نیکویی را که خداوند در قرآن برای صابران وعده داده است ، ملاحظه کند و همواره آن را مورد توجه قرار دهد و در انتظار گشایش از جانب پروردگار باشد .2 چرا که: ان مع العسر یسرا. 3

و از آن تعابیر، به صحت این قول می رسیم که صبر یعنی انتظار کشیدن برای فرج و گشایش از ناحیه حق تعالی در سوره مبارکه آل عمران آیه شریفه 200 آمده است .

« یا ایها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوالله لعلکم تفلحون »

و به نوعی ناظر بر همین درجات سه گانه صبر است . اصبرو یعنی در بلا شکیبا باشید و صابرو یعنی در برابر ارتکاب گناه صبر کنید و رابطوا هم به معنای صبوری بر طاعت است . درباره درجات صبر سخنان ازرشمند بسیاری نقل گردیده که برای نمونه می توان به روایتی در کتاب وزین اصول کافی باب کفر و ایمان اشاره نمود. رسول خدا (ص) فرموده اند :

« صبر سه گونه است ، صبر نزد مصیبت و صبر بر طاعت و صبر از معصیت . کسی که صبر کند بر مصیبت تا آنکه برگرداند مصیبت و شدت آن را به نیکویی ، در عوض آن خداوند برای او سیصد درجه مابین هر درجه تا درجه مثل مابین آسمان و زمین ، منظور فرماید و کسی که صبر نماید بر اطاعت ، بنویسد خدا از برای او ششصد درجه ، میانه هر درجه تا درجه چون میانه قعر زمین تا عرش و کسی که صبر کند بر معصیت ، بنویسد خدواند برای او نهصد درجه ؛ میانه هر درجه تا درجه دیگر همانند فاصله منتهای زمین تا منتهای عرش»

در واقعه جان سوز کربلا، زیباترین جلوه های صبر را در نهایت کمال آن شاهد هستیم . مظاهر مصفایی از صبر و پایداری در راه عقیده و تحمل مشکلات مبارزه در طریق حق که سبب ماندگاری آن حماسه و پیروزی ابدی آن واقعه گردیده است .

صبر بانوی پیام آور کربلا ، صبری مثال زدنی است . او پرورش یافته علی (ع ) است که می فرمود :

«الصبر یهون الفجیعه » صبر و شکیبایی فاجعه سخت را آسان می کند.4

و صبر بیکران حسین بن علی (ع) که در خطبه های پیش از حرکت به سوی عراق و در سخنان شریفش هنگام اقامت در سرزمین نینوا تا ظهر خون فشان عاشورا همگی ، حاکی از صبری پایان ناپذیر است .

« نصبر علی بلائه و یوفینا اجرالصابرین »: برآزمون اوصبر می کنیم او نیز پاداش صابران را به ما عطا خواهد کرد.5

.....................................................................................................................................................................

1)سوره عنکبوت / آیه 45 . 2) منازل السائرین /ص 112

3) سوره انشراح / آیه 5 4) فرهنگ عاشورا /ص 267.

5) لهوف / ص 60 .

11

در جای دیگر امام (ع) خطاب به همراهان و هم سفران خویش چنین می فرماید :

« ایها الناس ، فمن کان منکم یصبر علی حد السیف وطعن الاسنه فلیقم معنا»

ای مردم ! هر کدام شما که بر تیزی شمشیر و ضربت نیزه ها صبر و تحمل دارید با ما بمانید.

در خطاب به زنان مکرمه حرم خویش می فرماید : اگر من کشته شدم ، صوت نخراشید و گریبان چاک نکنید بلکه صبور باشید .

آخرین کلمات نور دیده زهرای اطهر (س) در گودی قتلگاه چنین است :

« صبراً علی قضائک » الهی بر قضای تو صبر می کنم .

اما زینب (س) این والاپیامدار نهضت سرخ حسینی ؛ از اوان کودکی در وقایع شهادت مادر و ضربت خوردن پدر و از دست رفتن حسن بن علی (ع) به زهر، بسیار صابری کرده است، اما صبر او در واقعه طف و تحمل مصائب و مشکلات بانوان و دختران و کودکان بی پناه حسین (ع) شگفت ترین راز هستی زینب (س) است. او بر شهادت فرزندان خویش مویه نمی کند و چنان هم دلی و همراهی با برادر معزز خویش دارد که مثال زدنی است .

او اگر چه بر سر و صورت می زند و امحمداه ، وا علیاه ، وا اماه ! میگوید اماعجز و لابه نمی کند هر ابتلائی را به جان می خرد ، تا مواریث حسین بن علی (ع) را تا آنجاکه قضای الهی اجازه می دهد به سلامت به مدینه برساند.

او صبور است و جز او چه کسی می تواند شرط وفا و صبوری را به انجام رساند. تشنه تر از همه حرم و دردمندتر از همگان ،که او حسین (ع) یادگار عزیز مادر و در یک کلام جان خویش را از دست می دهد، اما در جستجوی صابرانه اطفال حرم و در پناه دادن ایشان و استماع ناله های دردمندانه شان لحظه ای کوتاهی نمیکند. امان از دل زینب! که خون شددل زینب .

کسی باید تسلای دل داغدیده و سر و جان زخم دیده او باشد اما او پناه اهل حرم است و محافظ جان یادگار امام حسین (ع) ؛ پس از برادر . علی بن حسین (ع) سخت بیمار است آنگونه که توان ایستادن ندارد و این قامت قیامت زینب است که ستون امن تکیه فرزند برادر می شود و پاسبان جان مبارک سید سجاد می گردد.

او یک جا نوحه می خواند و در جمع بانوان عقده از دل می گشاید و جای دیگر چنان محتشم خطبه می خواند که گویی اقیانوس صبر او را موجا موجی نیست .

و سلام بر بانویی که دشمن خونی را که از زیر معجرش بر زمین راه گرفته بود دید ؛ اما تضرع زینب (س) را ندید و چون مشاهده هتک حرمت حرم رسول خدا(ص) را می دید و سر بریده برادر عزیزش را که آنگونه بر نی ، مورد بی حرمتی واقع می شد، سر به ستون محمل زد و خطاب به سر برادر گفت :

.....................................................................................................................................................................

12

یا اخی ! این صبری و مهجتی قد اذیبت بمصائب علی الجلیل جلیل.1

زینب (س) در مجلس ابن زیاد ملعون چنان با شجاعت و متانت و در کمال صبوری و هوشمندی سخن می گفت، که آن ملعون رو به جانب حاضران گردانید و گفت :

« هذه شجاعه و لقد کان ابوها سجاعاً شاعراً » این زن فصیح است ، عجب فصیح و بلیغ سخن می گوید ، پدر او علی (ع ) نیز فصیح و بلیغ بود و نیکو انشاء اشعار می کرد .

و زینب (س) با کمال جرأت فرمود : ای پسر زیاد ؛ مرا با آن همه داغ و درد که در سینه دارم مجال سجع و قافیه نیست . و برما جز صبر و شکیبایی نیست .2

.....................................................................................................................................................................

1) از مدینه تا مدینه / ص 837 و 838 .

13



خرید و دانلود تحقیق در مورد مقام صبر 4 ص


تحقیق در مورد مقام صبر 4 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 4 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

(مقام صبر(

صبر درآئین برگزیده اسلام و کیش انسان ساز شیعه، جایگاهی بس والا و بالا دارد . دژی بسیار محکم است که اهل ایمان و یقین را امان از آفات زمان و مکان است شماره زیادی از آیات شریفه قرآن عظیم با واژه صبر و مشتقات آن ختم می گردند و صفت صابری در نزد پروردگار صبار و شکور پیوسته ستوده شده است. آن گونه که یگانه مهربان ، همواره بندگان مؤمن خویش را به صبر دعوت نموده و صالحان را از صابران می داند.

در سور مبارکه بقره آیه شریفه (249) چنین می خوانیم :

« کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره باذن الله و الله مع الصابرین »

چه بسا گروه اندکی که بر گروه بسیار غلبه یافتند، به اذن پروردگار و خدواند با صبر پیشگان است. صبر در لغت به معنای شکیبایی و بردباری ، بویژه در برابر گرفتاریها و ناگواریهاست و در اصطلاح عرفا عبارتست از : ترک شکایت از سختی بلاء نزد خدا . برخی از عارفان را عقیده بر اینست که حقیقت صبر حبس نفس است از جزع ، در موقع فرود آمدن بلاها و مصیبتهای عظیم .1

البته صبر از دشوارترین منزلها در راه محبت الهی است و ناخوشآیند ترین آنها در ره توحید حضرت متعال. و برای سالکی که هنوز خود را با سختی های ریاضیت توانمند نساخته گاه صورت وحشتناکی بخود می گیرد.

درجات صبر 2

اولین درجه صبر: از منظر نظر خواجه انصاری صبر بر ارتکاب گناه و معاصی ، نخستین درجه از درجات صبر است. او بیان می دارد که سالک پیوسته وعیدهای خداوند متعال را در ارتباط با ارتکاب گناه در نظر می دارد و این بدان سبب است که ایمانش باقی بماند .

درجه دوم صبر : صبر بر طاعت است و اینکه سالک، پیوسته بر عبادت و بزرگی حضرت حق محافظت و پایدار ی کند و اخلاص در طاعت را کاملاً رعایت نماید . صبر بر طاعت مستلزم صبر بر معصیت است از این رو بالاتر و برتر از آن به شمار میرود.

....................................................................................................................................................................

فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی /ص 521.

منازل السائرین /ص 111 و 112.

10

چنانکه خدای متعال می فرماید:

« ان الصلوه تنها عن الفحشا و المنکر : نماز انسان را از زشتی و گناه باز می دارد.1

درجه سوم صبر : بر بلا و معاصی و شدائد زندگی است به این گونه که سالک جزای نیکویی را که خداوند در قرآن برای صابران وعده داده است ، ملاحظه کند و همواره آن را مورد توجه قرار دهد و در انتظار گشایش از جانب پروردگار باشد .2 چرا که: ان مع العسر یسرا. 3

و از آن تعابیر، به صحت این قول می رسیم که صبر یعنی انتظار کشیدن برای فرج و گشایش از ناحیه حق تعالی در سوره مبارکه آل عمران آیه شریفه 200 آمده است .

« یا ایها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوالله لعلکم تفلحون »

و به نوعی ناظر بر همین درجات سه گانه صبر است . اصبرو یعنی در بلا شکیبا باشید و صابرو یعنی در برابر ارتکاب گناه صبر کنید و رابطوا هم به معنای صبوری بر طاعت است . درباره درجات صبر سخنان ازرشمند بسیاری نقل گردیده که برای نمونه می توان به روایتی در کتاب وزین اصول کافی باب کفر و ایمان اشاره نمود. رسول خدا (ص) فرموده اند :

« صبر سه گونه است ، صبر نزد مصیبت و صبر بر طاعت و صبر از معصیت . کسی که صبر کند بر مصیبت تا آنکه برگرداند مصیبت و شدت آن را به نیکویی ، در عوض آن خداوند برای او سیصد درجه مابین هر درجه تا درجه مثل مابین آسمان و زمین ، منظور فرماید و کسی که صبر نماید بر اطاعت ، بنویسد خدا از برای او ششصد درجه ، میانه هر درجه تا درجه چون میانه قعر زمین تا عرش و کسی که صبر کند بر معصیت ، بنویسد خدواند برای او نهصد درجه ؛ میانه هر درجه تا درجه دیگر همانند فاصله منتهای زمین تا منتهای عرش»

در واقعه جان سوز کربلا، زیباترین جلوه های صبر را در نهایت کمال آن شاهد هستیم . مظاهر مصفایی از صبر و پایداری در راه عقیده و تحمل مشکلات مبارزه در طریق حق که سبب ماندگاری آن حماسه و پیروزی ابدی آن واقعه گردیده است .

صبر بانوی پیام آور کربلا ، صبری مثال زدنی است . او پرورش یافته علی (ع ) است که می فرمود :

«الصبر یهون الفجیعه » صبر و شکیبایی فاجعه سخت را آسان می کند.4

و صبر بیکران حسین بن علی (ع) که در خطبه های پیش از حرکت به سوی عراق و در سخنان شریفش هنگام اقامت در سرزمین نینوا تا ظهر خون فشان عاشورا همگی ، حاکی از صبری پایان ناپذیر است .

« نصبر علی بلائه و یوفینا اجرالصابرین »: برآزمون اوصبر می کنیم او نیز پاداش صابران را به ما عطا خواهد کرد.5

.....................................................................................................................................................................

1)سوره عنکبوت / آیه 45 . 2) منازل السائرین /ص 112

3) سوره انشراح / آیه 5 4) فرهنگ عاشورا /ص 267.

5) لهوف / ص 60 .

11

در جای دیگر امام (ع) خطاب به همراهان و هم سفران خویش چنین می فرماید :

« ایها الناس ، فمن کان منکم یصبر علی حد السیف وطعن الاسنه فلیقم معنا»

ای مردم ! هر کدام شما که بر تیزی شمشیر و ضربت نیزه ها صبر و تحمل دارید با ما بمانید.

در خطاب به زنان مکرمه حرم خویش می فرماید : اگر من کشته شدم ، صوت نخراشید و گریبان چاک نکنید بلکه صبور باشید .

آخرین کلمات نور دیده زهرای اطهر (س) در گودی قتلگاه چنین است :

« صبراً علی قضائک » الهی بر قضای تو صبر می کنم .

اما زینب (س) این والاپیامدار نهضت سرخ حسینی ؛ از اوان کودکی در وقایع شهادت مادر و ضربت خوردن پدر و از دست رفتن حسن بن علی (ع) به زهر، بسیار صابری کرده است، اما صبر او در واقعه طف و تحمل مصائب و مشکلات بانوان و دختران و کودکان بی پناه حسین (ع) شگفت ترین راز هستی زینب (س) است. او بر شهادت فرزندان خویش مویه نمی کند و چنان هم دلی و همراهی با برادر معزز خویش دارد که مثال زدنی است .

او اگر چه بر سر و صورت می زند و امحمداه ، وا علیاه ، وا اماه ! میگوید اماعجز و لابه نمی کند هر ابتلائی را به جان می خرد ، تا مواریث حسین بن علی (ع) را تا آنجاکه قضای الهی اجازه می دهد به سلامت به مدینه برساند.

او صبور است و جز او چه کسی می تواند شرط وفا و صبوری را به انجام رساند. تشنه تر از همه حرم و دردمندتر از همگان ،که او حسین (ع) یادگار عزیز مادر و در یک کلام جان خویش را از دست می دهد، اما در جستجوی صابرانه اطفال حرم و در پناه دادن ایشان و استماع ناله های دردمندانه شان لحظه ای کوتاهی نمیکند. امان از دل زینب! که خون شددل زینب .

کسی باید تسلای دل داغدیده و سر و جان زخم دیده او باشد اما او پناه اهل حرم است و محافظ جان یادگار امام حسین (ع) ؛ پس از برادر . علی بن حسین (ع) سخت بیمار است آنگونه که توان ایستادن ندارد و این قامت قیامت زینب است که ستون امن تکیه فرزند برادر می شود و پاسبان جان مبارک سید سجاد می گردد.

او یک جا نوحه می خواند و در جمع بانوان عقده از دل می گشاید و جای دیگر چنان محتشم خطبه می خواند که گویی اقیانوس صبر او را موجا موجی نیست .

و سلام بر بانویی که دشمن خونی را که از زیر معجرش بر زمین راه گرفته بود دید ؛ اما تضرع زینب (س) را ندید و چون مشاهده هتک حرمت حرم رسول خدا(ص) را می دید و سر بریده برادر عزیزش را که آنگونه بر نی ، مورد بی حرمتی واقع می شد، سر به ستون محمل زد و خطاب به سر برادر گفت :

.....................................................................................................................................................................

12

یا اخی ! این صبری و مهجتی قد اذیبت بمصائب علی الجلیل جلیل.1

زینب (س) در مجلس ابن زیاد ملعون چنان با شجاعت و متانت و در کمال صبوری و هوشمندی سخن می گفت، که آن ملعون رو به جانب حاضران گردانید و گفت :

« هذه شجاعه و لقد کان ابوها سجاعاً شاعراً » این زن فصیح است ، عجب فصیح و بلیغ سخن می گوید ، پدر او علی (ع ) نیز فصیح و بلیغ بود و نیکو انشاء اشعار می کرد .

و زینب (س) با کمال جرأت فرمود : ای پسر زیاد ؛ مرا با آن همه داغ و درد که در سینه دارم مجال سجع و قافیه نیست . و برما جز صبر و شکیبایی نیست .2

.....................................................................................................................................................................

1) از مدینه تا مدینه / ص 837 و 838 .

13



خرید و دانلود تحقیق در مورد مقام صبر 4 ص


تحقیق در مورد رهنمودهای مقام معظم رهبری به زوج های جوان 6 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

رهنمودهای مقام معظم رهبری به زوج های جوان

  مفهوم خوشبختی

خوشبختی عبارت است از: آرامش ، احساس سعادت واحساس امنیت ، جشن واسراف وزیاده روی ، کسی راخوشبخت نمی کند . مهریه و جهیزیه هم کسی را خوشبخت نمی کند . پای بندی به روش شرع است که انسان را خوشبخت وسعادتمند می کند.

همدیگر را بهشتی کنید !

ازدواج واختیار همسر، گاهی درسرنوشت انسان موثر است.خیلی اززن ها هستند که شوهرانشان را بهشتی می کنند . خیلی از مردهای مهم هستند که زن هایشان را بهشتی می کنند . عکس آن هم هست . اگر زن وشوهر، این کانون خانوادگی را قدر بدانند وبرای آن اهمیت قائل باشند، زندگی امن وآسوده خواهد شد وکمال بشری برای زن وشوهر درسایه ازدواج خوب ممکن خواهد شد.

گاهی هست که مرد در فعالیت های زندگی سردوراهی می رسد.

انتخاب باید بکند یا دنیا را و یا راه صحیح وامانت وصداقت را ، یکی از این  دو تا را باید انتخاب کند ، این جاست که زن می تواند او را به راه اول یا  راه دوم بکشاند .متقابلا ،طرف عکس آن هم هست ، شوهرها هم درمورد همسرانشان می توانند این طور تاثیرات را داشته باشند. سعی کنید با هم این طور باشید . هردو کوشش کنید که یکدیگر را متدین، درراه خدا ، درراه اسلام ، درراه حقیقت ، در راه امانت و صداقت ، نگهدارید ومانع ازانحراف ولغزش شوید.

دردوران بسیار دشوار سال های مبارزات وهمچنین سال های انتقلاب ، خیلی از زن ها  شوهران خود را با صبر وهمکاری شان بهشتی کردند . مردها رفتند به جبهه های گوناگون و خطرات را متحمل شدند. این زن ها درخانه ها لرزیدند ودچار تنهایی وغربت گشتند ، اما زبان به شکوه بازنکردند ، شوهران خود را تشویق هم کردند . این ها شوهران خود را بهشتی کردند والا می توانستند طوری عمل کنند که شوهرانشان از رفتن به جبهه واز ورود به میدان مبارزه ، وازادامه مبارزه پشیمان شوند . می توانستند این طور عمل  کنند ، ولی نکردند . بی صبری نشان ندادند . شوهرانی هم بودند که همسرانشان را بهشتی کردند . هدایت آن ها ، همکاری آن  ها، دستگیری وکمک آن ها موجب شد که این زن ها بتوانند در راه خدا حرکت کنند . عکس آن را هم داشته ایم . زن هایی بوده اند که شوهران خود را اهل جهنم کرده اند و مردهایی هم بوده اند که زن های خود را جهنمی کرده اند . می توانید با هم همکاری کنید، همدیگر را اهل بهشت کنید، همدیگر را سعادتمند کنید، همدیگر را درراه تحمل علم ، تحصیل کمال ،پرهیزکاری ،تقوا وساده زیستی کمک کنید.

 

همدیگر را خوشبخت کنید!                 



خرید و دانلود تحقیق در مورد رهنمودهای مقام معظم رهبری به زوج های جوان 6 ص


تحقیق در مورد مقام و منزلت معلم 0525

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 20 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

مقدمه :

از روزی که انسان بدنیا آمد خداوند تبارک و تعالی هزاران پیامبر و امام را بر انگیخته تا وسیله ی هدایتی برای انسان باشند و او را از مسیر ضلالت و گمراهی و تاریکی به مسیر نور، پاکی و هدایت الهی راهنمایی کنند.

معلمهایی که برای بیان دستورات الهی سختی ها و مشکلات و... را به جان خریدند و همه سختی ها را متحمل شدند تا آخرین فرستاده ی الهی حضرت محمد (ص) از طرف خداوند متعال بر انگیخته شد زمانی به ابلاغ رسالت خود پرداخت که کعبه مرکز بت های بزرگ و کوچک مردم حجاز بود و آداب جاهلی و رسوم خرافی در بین آنها وجود داشت و پیامبر اکرم (ص) با آنها به مبارزه کرد و به اصلاح جامعه پرداخت و هدف او فلاح و رستگاری و هدایتشان بود تا آنچه را که نمی دانند به آنها آموزش و یاد دهد.

از همین جا نقش و جایگاه (معلم) مشخص می شود که وظیفه ای بس سنگین و خطیر بر عهده دارد که باید بتواند از آن به خوبی بیرون بیاید و گرنه در پیشگاه خداوند مسئول است و باید جواب پس بدهد.

برای یک معلم دینی ویژگیهای زیادی را می توان برشمارد که بعضی از آنها عبارتند از:

مقام و منزلت معلم، امانتداری، رافت و مهربانی، اخلاص، عبادت، سعه صدر (صبوری) تقوا، وجدان اخلاقی، تخصص و تعهد، امر به معروف و نهی از منکر، آداب و رسوم اجتماعی و.... که ما در اینجا مطالبی در این زمینه ها بین می کنیم:

مقام و منزلت معلم:

معلم باید قدر خود را بداند و منزلت خویش را بشناسد یعنی مواظب باشد و احساس مسئولیت کند. که مسئولیت سنگین بر عهده ی او است.

از نظر خداوند متعال کار معلم کار خداست و نقش او در جامعه نقش پیامبر اکرم (ص) است.

اولین سوره ای که بر پیغمبر اکرم (ص) نازل شده است سوره ی علق است.

(اقرا باسم ربک الذی خلق، خلق الانسن من علق، اقرا و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم)

قرآن را به نام پروردگارت که خدای آفریننده عالم است به خلق قرائت کن، آن خدائی که آدمی را از خون بسته بیافرید، بخوان قرآن را و پروردگار کریم ترین عالم است، آن خدائی که بشر را علم نوشتن به قلم آموخت.

این آیات در همان ابتدای رسالت بر پیامبر اکرم (ص) نازل شد و در این آیات پروردگار عالم خود را معلم بیان می کند، معلم توانایی انجام کارهای بزرگی را دارد و قادر است افراد صالح به اجتماع عرضه نماید. تلاوت قرآن کریم و توسل و دعا باید از سوی معلمین مورد توجه فراوان قرار گیرد.

نباید معلم درجه ی والا و مقام رفیع خود را با مادیات دنیوی عوض کنند و بلکه مقام او در پیش خداوند متعال بس رفیع و والا است که خداوند متعال در قرآن کریم بالاترین درجات را برای معلم بیان نموده است.

معلم باید قدر و منزلت خود را بداند با بچه ها خوب کار کند و از کلماتی نظیر عزیزم، جانم و... با آنها سخن بگوید در عین اینکه ابهت معلمی حفظ شود و در کلاس جاذبه داشته باشد اگر یک کلاس دینی تشکیل شود در روایات می خوانیم که ملائکه می آیند و بالهایشان را پهن می کنند تا افراد روی آنها بنشینند بعد به آسمان می روند و افتخار می کنند که بال آنها فرش جلسه تعلیم و تعلم شده است.

معلم اگر بتواند آلوده ای را پاک کند و یک مسلمان متعهد تحویل جامعه بدهد مانند این است که جهان را زنده کرده است.

امانتداری:

معلم امانتی بزرگ و پر ارزش را در اختیار دارد و باید امانتدار باشد. مانند پدر و مادر فقط با این تفاوت که پدر و مادر یک، دو امانت دار ولی یک معلم حداقل صد، صد و پنجاه امانت داشته باشد که بعد از درس خواندن وارد اجتماع شوند که امانتها از هر دری گرانبهاتر هستند. اسلام در مقابل مکاتب مغرب زمین برای انسان ارزش بسیاری قائل است البته اگر انسان، انسان باشد.

امیرالمومنین (ع) در نهج البلاغه می فرماید: (مومن حرمتش از حرمت کعبه بیشتر و از ملائک مقرب بالاتر است) دنیای غرب ارزش انسانی را تا پایین ترین درجات مادی آورده است. اگر به شما یک چیز گرانبها، الماسی را به امانت بسپارند تا از آن نگهداری کنید شب خواب به چشم شما نمی آید چون آن امانت بسیار گرانبها است که مبادا از بین برود. الماس هر چند گرانبهاست ولی سنگی بیش نیست پس جوان و نوجوان هزاران برابر آن ارزش دارد. سعادت و شقاوت نسلهای بعد بعهده ی معلم امانتدار است و اگر خدا ناخواسته امانتدار نباشد و در آن خیانت کند نسلی را به خطر افکنده است و اگر هم امانتدار باشد ثواب نسل های بعدی برای اوست.

امانتی که در دست معلم است پر قیمت، ظریف و حساس است و بر ما معلمان دینی است که بسیار، بسیار مواظب این امانات باشیم و گرنه در پیشگاه خداوند مسئول هستیم. اگر یک چیز به امانت به شما بسپارند و در آن خیانت کنید، تنها یک گناه خواهد بود اما خیانت در تربیت دانش آموزان گناهی مستمر است که فرهنگ امروز نسل آینده را خواهد ساخت. سعادت و شقاوت نسلهای بعد مرهون معلم است و اگر العیاذ باالله امانتدار نباشد و در آن خیانت کند نسلی را به خطر افکنده است و اگر امانتدار باشد ثواب نسل های پیاپی برای اوست.

عبادت:

در اسلام خدمت به خلق خدا برترین عبادت است. حتی جبهه و خط مقدم با آن همه نورانیت با آنکه معلم اخلاق است. کار معلم ثوابش بالاتر است حتی از حج و نماز شب هم بالاتر است.

امام موسی بن جعفر (ع) نیز فرمودند: (قاضی حاجت المومن یعدل سبعین حج المقبول) اگر گره از کار کسی گشودی، ثواب آن معادل هفتاد حج قبول است خدمت به مردم دو قسم است یکی مربوط به مادیات مانند دادن قرض به کسی که مقروض است و دیگری مربوط به معنویات که خدمت علمی و فرهنگی به نسل حال و آینده است و معنویات بالاتر از مادیات است.

یک معلم باید آنچه برای فرزندان خود می خواهد، برای دیگران هم آن را بخواهد و آنچه را برای فرزندان خود نمی پسندی برای فرزندان مردم هم نپسند. اگر دانش آموز یک سوال نمی داند باید آن را با سعد صدر به او آموزش و



خرید و دانلود تحقیق در مورد مقام و منزلت معلم 0525


تحقیق درباره؛ قائم مقام فراهانی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

قائم مقام فراهانی

 

تبار

میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی، معروف به میرزا بزرگ از سادات فرزند سیدالوزراء میرزا عیسی، از مردم هزاوه فراهان از توابع اراک بود.اجداد او صاحب نام بودند و چند نت از آنان به خدمات مهم دولتی اشتغال داشتند. او در سال 1193 هجری قمری به دنیا آمد و زیر نظر پدر دانشمند خود تربیت یافت و در تهران کارهای پدر را انجام داد و در آغاز جوانی علوم متداوله را آموخت.

زندگی سیاسی

میرزا ابوالقاسم سپس به تبریز نزد پدرش، که وزیر آذربایجان بود، رفت. چندی در دفتر عباس میرزا ولیعهد به نویسندگی اشتغال ورزید و در سفر‌های جنگی با او همراه شد و پس از آنکه پدرش انزوا گزید، پیشکاری شاهزاده را به عهده گرفت. نظم و نظامی را که پدرش میرزا بزرگ آغاز کرده بود، تعقیب و با کمک مستشاران فرانسوی و انگلیسی سپاهیان ایران را منظم کرد و در بسیاری از جنگهای ایران و روس شرکت داشت.

در سال ۱۲۳۷ هجری قمری پدرش میرزا بزرگ قائم مقام درگذشت و بین دو پسرش، میرزا ابوالقاسم و میرزا موسی، بر سر جانشینی پدر نزاع افتاد و حاجی میرزا آقاسی به حمایت میرزا موسی برخاست، ولی اقدامات او به نتیجه نرسید و سرانجام میرزا ابوالقاسم به امر فتحعلی شاه به جانشینی پدر با تمام امتیازات او نائل آمد و لقب «سیدالوزراء» و «قائم‌مقام» یافت و به وزارت نایب‌السلطنه ولیعهد ایران رسید و از همین تاریخ بود که اختلاف حاجی میرزا آقاسی و قائم مقام و همچنین اختلاف «بزیمکی (خودی)» و «اوزگه (بیگانه)» به وجود آمد. قائم مقام که ذاتا مردی بینا و مغرور بود با بعضی از کارهای ولیعهد مخالفت می‌کرد، پس از یکسال وزارت در اثر تـفقین بدخواهان به اتهام دوستی با روسها از کار برکنار شد و سه سال در تبریز به بیکاری گذراند.

اما پس از سه سال معزولی و خانه نشینی، در سال ۱۲۴۱ هجری قمری دوباره به پیشکاری آذربایجان و وزارت نایب‌السلطنه منصوب شد. در سال ۱۲۴۲ هجری قمری فتحعلی شاه به آذربایجان رفت و مجلسی از رجال و اعیان و روحانیون و سرداران و سران ایلات و عشایر ترتیب داد، تا درباره صلح یا ادامه جنگ با روسها، به مشورت پردازند. در این مجلس تـقریبا عقیده عموم به ادامه جنگ بود. اما قائم مقام بر خلاف عقیده همه با مقایسه نیروی مالی و نظامی طرفین، اظهار داشت که ناچار باید با روسها از در صلح درآمد. این نظر، که صحت آن بعدها بر همه ثابت شد، در آن روز همهمه‌ای در مجلس انداخت و جمعی بر وی تاختند و او را به داشتن روابط نهانی با روسها متهم کردند.

پس دوباره از کار برکنار و به خراسان اعزام شد. جنگ با روس ادامه یافت و به شکست ایران انجامید؛ تا در ماه ربیع الثانی سال ۱۲۴۳ هجری قمری برابر با نوامبر ۱۸۲۷ میلادی قوای روس به فرماندهی گراف پاسکوویچ تا تبریز راند. شاه قائم مقام را از خراسان خواست و دلجویی کرد و با دستورهای لازم و اختیار نامه عقد صلح به نام ولیعهد، به تبریز روانه نمود.

میرزا ابوالقاسم در کار صلح و عقد معاهده با روس، جدیت فراوان کرد و در ضمن معاهده، تزار را حامی خانواده عباس میرزا ساخت و پادشاهی را با وجود برادران بزرگ و مقـتدر دیگر در فرزندان او مستـقر کرد.

عهدنامه ترکمنچای

عهدنامه ترکمنچای در پنجم شعبان ۱۲۴۳ هجری قمری برابر ۲۱ فوریه ۱۸۲۸ میلادی به خط قائم مقام تـنظیم و امضا شد و قائم مقام، که خود حامل نسخه عهد نامه بود، به تهران آمد، و درباره آن توضیحات لازم داد و شش کرور تومان غرامت را که مطابق عهدنامه بایستی به دولت روس پرداخت شود، گرفت و بار دیگر به پیشکاری آذربایجان و وزارت ولیعهد به تبریز مراجعت کرد.

در اوایل سال ۱۲۴۹ هجری قمری نایب‌السلطنه برای دفع فتـنه یاغیان افغانی عازم هرات شد و قائم مقام را نیز همراه برد. عباس میرزا که بیماری سل داشت، در مشهد بستری شد و فرزند خود، محمد میرزا، را مامور فتح هرات کرد. هرات در محاصره بود که عباس میرزا درگذشت و قائم مقام، که جنگ را صلاح نمی‌دانست، با یارمحمدخان افغانی عهدنامه صلح بست و به تهران بازگشت. محمد میرزا در ماه صفر سال ۱۲۵۰ هجری قمری به تهران وارد شد و در همان ماه جشن ولیعهدی او به جای پدر برپا شد و ولیعهد ایران به فرمانروایی آذربایجان و قائم‌مقام به وزارت او عازم تبریز شدند.

چندی نگذشت که فتحعلی شاه در جمادی الاخر سال ۱۲۵۰ هجری قمری در اصفهان درگذشت. این خبر به آذربایجان رسید و محمد شاه قصد عزیمت به پایتخت را کرد. قائم مقام٬ جهانگیر میرزا و خسرو میرزا،



خرید و دانلود تحقیق درباره؛ قائم مقام فراهانی