واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

دانلود مقاله قائم مقام فراهانی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

قائم مقام فراهانی

 

تبار

میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی، معروف به میرزا بزرگ از سادات فرزند سیدالوزراء میرزا عیسی، از مردم هزاوه فراهان از توابع اراک بود.اجداد او صاحب نام بودند و چند نت از آنان به خدمات مهم دولتی اشتغال داشتند. او در سال 1193 هجری قمری به دنیا آمد و زیر نظر پدر دانشمند خود تربیت یافت و در تهران کارهای پدر را انجام داد و در آغاز جوانی علوم متداوله را آموخت.

زندگی سیاسی

میرزا ابوالقاسم سپس به تبریز نزد پدرش، که وزیر آذربایجان بود، رفت. چندی در دفتر عباس میرزا ولیعهد به نویسندگی اشتغال ورزید و در سفر‌های جنگی با او همراه شد و پس از آنکه پدرش انزوا گزید، پیشکاری شاهزاده را به عهده گرفت. نظم و نظامی را که پدرش میرزا بزرگ آغاز کرده بود، تعقیب و با کمک مستشاران فرانسوی و انگلیسی سپاهیان ایران را منظم کرد و در بسیاری از جنگهای ایران و روس شرکت داشت.

در سال ۱۲۳۷ هجری قمری پدرش میرزا بزرگ قائم مقام درگذشت و بین دو پسرش، میرزا ابوالقاسم و میرزا موسی، بر سر جانشینی پدر نزاع افتاد و حاجی میرزا آقاسی به حمایت میرزا موسی برخاست، ولی اقدامات او به نتیجه نرسید و سرانجام میرزا ابوالقاسم به امر فتحعلی شاه به جانشینی پدر با تمام امتیازات او نائل آمد و لقب «سیدالوزراء» و «قائم‌مقام» یافت و به وزارت نایب‌السلطنه ولیعهد ایران رسید و از همین تاریخ بود که اختلاف حاجی میرزا آقاسی و قائم مقام و همچنین اختلاف «بزیمکی (خودی)» و «اوزگه (بیگانه)» به وجود آمد. قائم مقام که ذاتا مردی بینا و مغرور بود با بعضی از کارهای ولیعهد مخالفت می‌کرد، پس از یکسال وزارت در اثر تـفقین بدخواهان به اتهام دوستی با روسها از کار برکنار شد و سه سال در تبریز به بیکاری گذراند.

اما پس از سه سال معزولی و خانه نشینی، در سال ۱۲۴۱ هجری قمری دوباره به پیشکاری آذربایجان و وزارت نایب‌السلطنه منصوب شد. در سال ۱۲۴۲ هجری قمری فتحعلی شاه به آذربایجان رفت و مجلسی از رجال و اعیان و روحانیون و سرداران و سران ایلات و عشایر ترتیب داد، تا درباره صلح یا ادامه جنگ با روسها، به مشورت پردازند. در این مجلس تـقریبا عقیده عموم به ادامه جنگ بود. اما قائم مقام بر خلاف عقیده همه با مقایسه نیروی مالی و نظامی طرفین، اظهار داشت که ناچار باید با روسها از در صلح درآمد. این نظر، که صحت آن بعدها بر همه ثابت شد، در آن روز همهمه‌ای در مجلس انداخت و جمعی بر وی تاختند و او را به داشتن روابط نهانی با روسها متهم کردند.

پس دوباره از کار برکنار و به خراسان اعزام شد. جنگ با روس ادامه یافت و به شکست ایران انجامید؛ تا در ماه ربیع الثانی سال ۱۲۴۳ هجری قمری برابر با نوامبر ۱۸۲۷ میلادی قوای روس به فرماندهی گراف پاسکوویچ تا تبریز راند. شاه قائم مقام را از خراسان خواست و دلجویی کرد و با دستورهای لازم و اختیار نامه عقد صلح به نام ولیعهد، به تبریز روانه نمود.

میرزا ابوالقاسم در کار صلح و عقد معاهده با روس، جدیت فراوان کرد و در ضمن معاهده، تزار را حامی خانواده عباس میرزا ساخت و پادشاهی را با وجود برادران بزرگ و مقـتدر دیگر در فرزندان او مستـقر کرد.

عهدنامه ترکمنچای

عهدنامه ترکمنچای در پنجم شعبان ۱۲۴۳ هجری قمری برابر ۲۱ فوریه ۱۸۲۸ میلادی به خط قائم مقام تـنظیم و امضا شد و قائم مقام، که خود حامل نسخه عهد نامه بود، به تهران آمد، و درباره آن توضیحات لازم داد و شش کرور تومان غرامت را که مطابق عهدنامه بایستی به دولت روس پرداخت شود، گرفت و بار دیگر به پیشکاری آذربایجان و وزارت ولیعهد به تبریز مراجعت کرد.

در اوایل سال ۱۲۴۹ هجری قمری نایب‌السلطنه برای دفع فتـنه یاغیان افغانی عازم هرات شد و قائم مقام را نیز همراه برد. عباس میرزا که بیماری سل داشت، در مشهد بستری شد و فرزند خود، محمد میرزا، را مامور فتح هرات کرد. هرات در محاصره بود که عباس میرزا درگذشت و قائم مقام، که جنگ را صلاح نمی‌دانست، با یارمحمدخان افغانی عهدنامه صلح بست و به تهران بازگشت. محمد میرزا در ماه صفر سال ۱۲۵۰ هجری قمری به تهران وارد شد و در همان ماه جشن ولیعهدی او به جای پدر برپا شد و ولیعهد ایران به فرمانروایی آذربایجان و قائم‌مقام به وزارت او عازم تبریز شدند.

چندی نگذشت که فتحعلی شاه در جمادی الاخر سال ۱۲۵۰ هجری قمری در اصفهان درگذشت. این خبر به آذربایجان رسید و محمد شاه قصد عزیمت به پایتخت را کرد. قائم مقام٬ جهانگیر میرزا و خسرو میرزا،



خرید و دانلود دانلود مقاله قائم مقام فراهانی


تحقیق در مورد مقام معلم

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 3 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

مقام معلم

اى تو مرا نادره آموزگار ، افسر زرین به سر روزگار ، روشنى جان من از جان توست خنده من از لب خندان توست.

معلمى سوختن است ، سوختنى که مى‏سوزد ولى نمى‏سوزاند ، هدایت مى‏کند و گمراه نمى‏سازد ، آتش درونش برد است و سلام ، و دود او همچون عود ، و رایحه‏ اش جهانگیر. معلم چراغ هدایت و کشتى نجات است. معلم راهنماى خوبى‏ها و نیکى‏ها و هدایتگر و بیدار کننده است. معلمى ، همان‏گونه که معلم پیر انقلاب ‏رحمه الله فرموده ، شغل انبیاست و امت‏ سرگردان را از وادى جهل و ضلالت ‏به سر منزل هدایت و سعادت و از دریاى پر تلاطم فساد و انحراف به ساحل امیدبخش نجات و نیکبختى مى‏رساند. سرنوشت جوامع بشرى مرهون سعى و تلاش آموزگاران و معلمان است. معلم بود که معاویه پسر یزید بن معاویه را آن چنان تربیت کرد که به یکباره راه و رسم غلط و ظالمانه پدرش را کنار گذاشت و در سلک عابدان و زاهدان و هدایت‏ یافتگان درآمد. همین معلمان بودند که مصلحان بزرگى چون امام خمینى (‏ره) ، شهید مطهرى (‏ره) و شهید بهشتى ‏(ره) به جامعه تقدیم کردند ؛ بزرگانى که هر کدام منشا خیرات و برکاتى براى مسلمانان شدند.

در قدرت و توان هیچ ‏کس نیست که مقام و ارزش معلم را برشمارد. چنان‏ که هیچ کس را یاراى آن نیست که فعل ایزد بستاید و یا نقش عظیم رسولان الهى را بر کاغذ بنشاند.

از اینرو ، خداوند متعال نسبت ‏به شأن و مقام عالم و متعلم عنایت‏ خاصى مبذول داشته و آنان را بر سایر طبقات ممتاز ساخته است. او به شخصیت آنان ارج نهاده و براى آنان امتیاز ویژه‏اى قائل شده است.

پروردگار عالم، دانش و معرفت را از لحاظ شرافت و ارزش در اوج همه مراتب و مقامات قرار داد و بر آدم ابو البشر علیه‏ السلام منت نهاد ؛ « وَ عَلَّمَ آدَمَ السماءَ کُلَّها ...» (بقره/31) در اولین سوره‏اى هم که بر پیامبر خاتمش ‏صلى الله علیه و آله فرو مى‏فرستد ارزش نعمت علم و دانش را بازگو مى‏نماید و خود را اول معلم عالم وجود قلمداد مى‏کند: « إقرَا وَ رَبُّکَ الاکرَم الذّی عَلَّمَ بِالْقَلَم ، عَلَّمَ الانسان ما لَم یَعلَم .» (علق/3- 4- 5) در برخى دیگر از آیات کتاب متین خود نیز به صراحت، برترى معلمان را بر سایر خلق برمى‏شمارد و آنان را بر تارک تمامى طبقات مردم قرار مى‏دهد؛ «... قُل هَل یَسَتوی الذینَ یَعلَمونَ و الذین لایَعلَمُون إنَما یَتَذَکَّرُ اُولُوا الالْباب.» (زمر/9) در زمینه اهمیت کار معلمى همین بس که او فرمود: «...مَن احیاها فَکانَّما احیَا الناسَ جمیعا ...» (مائده/ 32) ؛ هر کس نفسى را زنده کند به واقع، تمام جهانیان را زنده گردانیده است (با توجه به اینکه زنده کردن روح و دل آدمى به علم و دانش برتر از زندگى بخشیدن به بدن مادى است.) و همین افتخار براى معلم بس که اگر تا قیامت‏ بدان مباهات کند برازنده اوست.

در میان احادیث پیامبر اکرم و ائمه اطهارعلیهم ‏السلام روایات مربوط به ارزش و اعتبار علم و عالم و متعلم به قدرى فراوان است که احصاى تمامى آنها نزدیک به محال مى‏نماید. پیامبر گرامى اسلام‏ صلى الله علیه وآله مى‏فرمایند:" تمامى جنبندگان روى زمین و ماهیان دریا و هر موجود زنده‏اى در فضا و همه اهل آسمان و زمین براى معلمى که نیکى به مردم بیاموزد طلب آمرزش مى‏کنند. دانشمند و دانشجو در پاداش با یکدیگر برابرند و در روز قیامت ‏بدین سبب، بسان دو اسب مسابقه با یکدیگر به رقابت مى‏پردازند." (1)

پیشواى سوم مکتب ما وقتى معلمى سوره حمد به فرزند دلبندش مى‏آموزد به پاس احترام و قدردانى از معلم، هزار دینار و هزار حله به او مى‏بخشد، دهان او را نیز پر از درّ مى‏گرداند. وقتى برخى از کوته ‏نظران بر او خرده مى‏گیرند که چرا چنین کردى، مى‏فرماید: "این پاداش (بى‏مقدار) کجا و ارزش واقعى تلاش و آموزش او کجا؟ (2) "

بى‏سبب نیست که معلم پیر انقلاب، امام راحل‏قدس سره، در شان معلم مى‏فرماید: «مقام معلم مقام والایى است، مقامى بالاتر از مقام معلم نیست.» (3)

مقام رهبری نیز در این باره مى‏فرمایند: «واژه معلم... جزو واژه‏ هاى مقدس است. در جامعه ما، که اساس در تعلیم و تزکیه و تربیت قشرهاى گوناگون است، معلم مقام ویژه‏اى دارد.» (4)

همیشه روزگار از بدو خلقت و حتى پیش از آن ، تا خدا بوده و هست معلم بوده و هست و هر روز، روز معلم است، اما در انقلاب عزیز ما، این روز، مصادف با سال روز شهادت پاره تن امام راحل ‏قدس سره، شهید مرتضى ‏مطهرى ‏رحمه الله است؛ همو که خلعت معلمى بر قامت رسایش برازنده ‏بود و علاوه بر برخوردارى از «مداد العلماء» با نثار خون خویش مصداق «دماء الشهداء» نیز گردید و از دو ویژگى علم و شهادت بهره ‏مند شد. یاد او و تمامى معلمان راستین بشریت گرامى باد.

پی نوشتها:

1- بحارالانوار ، ج 2، ص‏17.

2- بحارالانوار ، ج 44، ص‏19.

3- پیام 20/2/58.

4- دیدگاهها ، سیدعلى خامنه‏ اى ، ص 2.



خرید و دانلود تحقیق در مورد مقام معلم


قائم مقام فراهانی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

قائم مقام فراهانی

 

تبار

میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی، معروف به میرزا بزرگ از سادات فرزند سیدالوزراء میرزا عیسی، از مردم هزاوه فراهان از توابع اراک بود.اجداد او صاحب نام بودند و چند نت از آنان به خدمات مهم دولتی اشتغال داشتند. او در سال 1193 هجری قمری به دنیا آمد و زیر نظر پدر دانشمند خود تربیت یافت و در تهران کارهای پدر را انجام داد و در آغاز جوانی علوم متداوله را آموخت.

زندگی سیاسی

میرزا ابوالقاسم سپس به تبریز نزد پدرش، که وزیر آذربایجان بود، رفت. چندی در دفتر عباس میرزا ولیعهد به نویسندگی اشتغال ورزید و در سفر‌های جنگی با او همراه شد و پس از آنکه پدرش انزوا گزید، پیشکاری شاهزاده را به عهده گرفت. نظم و نظامی را که پدرش میرزا بزرگ آغاز کرده بود، تعقیب و با کمک مستشاران فرانسوی و انگلیسی سپاهیان ایران را منظم کرد و در بسیاری از جنگهای ایران و روس شرکت داشت.

در سال ۱۲۳۷ هجری قمری پدرش میرزا بزرگ قائم مقام درگذشت و بین دو پسرش، میرزا ابوالقاسم و میرزا موسی، بر سر جانشینی پدر نزاع افتاد و حاجی میرزا آقاسی به حمایت میرزا موسی برخاست، ولی اقدامات او به نتیجه نرسید و سرانجام میرزا ابوالقاسم به امر فتحعلی شاه به جانشینی پدر با تمام امتیازات او نائل آمد و لقب «سیدالوزراء» و «قائم‌مقام» یافت و به وزارت نایب‌السلطنه ولیعهد ایران رسید و از همین تاریخ بود که اختلاف حاجی میرزا آقاسی و قائم مقام و همچنین اختلاف «بزیمکی (خودی)» و «اوزگه (بیگانه)» به وجود آمد. قائم مقام که ذاتا مردی بینا و مغرور بود با بعضی از کارهای ولیعهد مخالفت می‌کرد، پس از یکسال وزارت در اثر تـفقین بدخواهان به اتهام دوستی با روسها از کار برکنار شد و سه سال در تبریز به بیکاری گذراند.

اما پس از سه سال معزولی و خانه نشینی، در سال ۱۲۴۱ هجری قمری دوباره به پیشکاری آذربایجان و وزارت نایب‌السلطنه منصوب شد. در سال ۱۲۴۲ هجری قمری فتحعلی شاه به آذربایجان رفت و مجلسی از رجال و اعیان و روحانیون و سرداران و سران ایلات و عشایر ترتیب داد، تا درباره صلح یا ادامه جنگ با روسها، به مشورت پردازند. در این مجلس تـقریبا عقیده عموم به ادامه جنگ بود. اما قائم مقام بر خلاف عقیده همه با مقایسه نیروی مالی و نظامی طرفین، اظهار داشت که ناچار باید با روسها از در صلح درآمد. این نظر، که صحت آن بعدها بر همه ثابت شد، در آن روز همهمه‌ای در مجلس انداخت و جمعی بر وی تاختند و او را به داشتن روابط نهانی با روسها متهم کردند.

پس دوباره از کار برکنار و به خراسان اعزام شد. جنگ با روس ادامه یافت و به شکست ایران انجامید؛ تا در ماه ربیع الثانی سال ۱۲۴۳ هجری قمری برابر با نوامبر ۱۸۲۷ میلادی قوای روس به فرماندهی گراف پاسکوویچ تا تبریز راند. شاه قائم مقام را از خراسان خواست و دلجویی کرد و با دستورهای لازم و اختیار نامه عقد صلح به نام ولیعهد، به تبریز روانه نمود.

میرزا ابوالقاسم در کار صلح و عقد معاهده با روس، جدیت فراوان کرد و در ضمن معاهده، تزار را حامی خانواده عباس میرزا ساخت و پادشاهی را با وجود برادران بزرگ و مقـتدر دیگر در فرزندان او مستـقر کرد.

عهدنامه ترکمنچای

عهدنامه ترکمنچای در پنجم شعبان ۱۲۴۳ هجری قمری برابر ۲۱ فوریه ۱۸۲۸ میلادی به خط قائم مقام تـنظیم و امضا شد و قائم مقام، که خود حامل نسخه عهد نامه بود، به تهران آمد، و درباره آن توضیحات لازم داد و شش کرور تومان غرامت را که مطابق عهدنامه بایستی به دولت روس پرداخت شود، گرفت و بار دیگر به پیشکاری آذربایجان و وزارت ولیعهد به تبریز مراجعت کرد.

در اوایل سال ۱۲۴۹ هجری قمری نایب‌السلطنه برای دفع فتـنه یاغیان افغانی عازم هرات شد و قائم مقام را نیز همراه برد. عباس میرزا که بیماری سل داشت، در مشهد بستری شد و فرزند خود، محمد میرزا، را مامور فتح هرات کرد. هرات در محاصره بود که عباس میرزا درگذشت و قائم مقام، که جنگ را صلاح نمی‌دانست، با یارمحمدخان افغانی عهدنامه صلح بست و به تهران بازگشت. محمد میرزا در ماه صفر سال ۱۲۵۰ هجری قمری به تهران وارد شد و در همان ماه جشن ولیعهدی او به جای پدر برپا شد و ولیعهد ایران به فرمانروایی آذربایجان و قائم‌مقام به وزارت او عازم تبریز شدند.

چندی نگذشت که فتحعلی شاه در جمادی الاخر سال ۱۲۵۰ هجری قمری در اصفهان درگذشت. این خبر به آذربایجان رسید و محمد شاه قصد عزیمت به پایتخت را کرد. قائم مقام٬ جهانگیر میرزا و خسرو میرزا،



خرید و دانلود  قائم مقام فراهانی


تحقیق درباره مقام و منزلت زن در قرآن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

مقام و منزلت زن در قرآن

آنچه در زیر از نظر می گذرد خلاصه ای است از دیدگاه مکتب رهائی بخش اسلام در مورد جایگاه زن که با توجه به بخشی از سور و آیات قرآن کریم تنظیم شده است .

مقام زن در اسلام چنان است که در قرآن کریم سومین سوره مفصل به نام "النساء" نامیده شده است و در ده سوره دیگر مسائلی مربوط به حقوق و منزلت زنان است و همه جا در خطابات عام آنان مورد خطابند و همچنین می توان از بسیاری از مفاهیم قرآن می توان نکات مهمی را در این رابطه استنباط کرد و می توان این ادعای دروغ را که اسلام برای زن ارزشی قائل نیست بدینوسیله بطور کلی منتفی دانست .

اسلام زن را بعنوان مسئله مهم زندگی و متمم حیات انسانی در مسائل اجتماعی ، اخلاقی و قانونی خود جا داده و او را به عنوان عضو موثر جامعه دانسته است .

پیامبر اکرم صلوات الله علیه و اله آنگاه که از زنان بیعت گرفت به آنان  اعلام کرد شما از عناصر اصلی اجتماع و ارکان بنیادی جامعه هستید و برای حفظ و سلامت آن باید به میزان سهم خود از آن پاسداری نمائید .

یا ایها النبی اذا جاءک المومنات یبایعنک ....

ای پیامبر اگر زنان مومنه آمدند تا با تو بیعت کنند ، (اینکه) با خداوند شریک نگیرند و دزدی نکنند ، و زنا نکنند ، و فرزندان خود را نکشند (سقط جنین نکنند ) و تهمتی نسازند ، از آنچه میان دست و پای ایشان است ( فرزند غیر را به شوی خود نسبت ندهند ) و در نیکوکاری ها از تو پیروی کنند ، با ایشان بیعت کن و برای ایشان از خداوند آمرزش خواه ، بدرستی که خداوند آمرزنده و مهربان است .  سوره ممتحنه آیه 12

زن بعنوان موجودی زیبا ، ظریف ، مستقل ، آرامی بخش ، با تقدس دختری ، همسری ، خواهری و مادری در مسیر تکامل جامعه است و تا ارزش خود را نشناسد و یا جامعه از موهبت او محروم باشد، انحطاط قطعی آن جامعه را بدنبال خواهد داشت .

و الله جعل لکم من انفسکم ازواجا و جعل لکم من ازواجکم بنین و حفده و رزقکم من الطیبات افبالباطل یؤمنون و بنعمت الله یکفرون  سوره نحل آیه 27       

بسیاری از تکالیف مشخص شده برای زنان و مردان یکسان بوده و تفاوت های موجود مربوط به نقش ، ظرفیت و لیاقت هریک بوده و حقوق آنان نیز بر این اساس  معین شده است .

یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بثّ منهما رجالا کثیرا و نساء و اتقوا الله الذی تسائلون  به و الارحام ان الله کان علیکم رقیبا   -  نساء آیه 1

ای مردم پروا کنید از خداوندی که شما را از نفس و ریشه واحد و یگانه آفرید پس از آن از همان ریشه همسرش را آفرید و از آن دو مردان و زنان فراوانی را پدید آورد و پروا کنید از خداوندی که به او همدیگر را سوگنند می دهید و پروا کنید از خویشاوندان ، بدرستی که خداوتد بر شما ناظر و رقیب است .

ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لایات لاولی الالباب * الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک و قنا عذاب النار * ... فاستجاب لهم ربهم  انی لا اضیع عمل عامل منکم من ذکر او انثی بعضکم من بعض فالذین هاجروا و اخرجوا من دیارهم و اوذوا فی سبیلی و قاتلوا و قتلوا لاکفرن الله سئیاتهم و لادخلنهم جنات تجری من تحتها الانهار ثوابا من عند الله و الله عنده حسن الثواب -  آل عمران آیات 190 تا 195

یوم تری المومنین و المومنات یسعی نورهم بین ایدیهم و بایمانهم بشریکم الیوم جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها ذلک هو الفوز العظیم  - حدید آیه 12

بنابراین زن و مرد در بهره مندی از کسب و سعی و تلاش و پاداش عبادت و الزلم به وظایف و مسئولیت ها مساویند .

و لا تمنوا ما فضل الله به بعضکم علی بعض للرجال نصیب مما کسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن واسئلوا الله من  فضله ان الله  کان بکل شیء علیما   _  نساء 32

هر کس متناسب با شرایط خلقت خود از خزانه بی پایان الهی بهره ای دارد که باید از فضل و احسان خداوند آنرا جستجو کند و تمنای بی جا نیز نداشته باشد و مرد و زن هر کدام وظایف محوله را از نظر فردی و اجتماعی ایفا نمایند .

و لهن مثل الذی علیهن بالمعروف و للرجال علیهن درجه و الله عزیز حکیم   _ بقره آیه 228   

درجه خاص مرد بر زن امتیازی است که از نظر مرد بودن و قدرت ، کفالت و رعایت و ...مسئولیت های اجتماعی داراست و باید در جهت حفظ و آرامش و رفاه خانواده و جامعه صرف گردد و هرگز نشانه کرامت بیشتر او نسبت به زن قلمداد نمی شود زیرا :

ان اکرمکم عند الله اتقیکم

زن نیز به نوبه خود با توجه به آیه فوق امتیازات خاصی را داراست که منحصر به وجود او و متناسب با خاصه های وجودی و تکوینی اش می باشد .

در قرآن کریم مردان و زنان با القاب مساوی و همسان یاد شده اند که بر نقش و جایگاه هر یک در جامعه  و مساوی بودن آنان در اصل تکلیف تاکید دارد .

ان المسلمین و المسلمات و المؤمنین و المؤ منات والقانتین و القانتات و الصادقین و الصادقات و الصابرین و الصابرات و الخاشعین و الخاشعات و المتصدقین و المتصدقات و الصائمین و الصائمات و الحافظین لفروجهم و الحافظات و الذاکرین الله کثیرا و الذاکرات اعدّ لهم مغفره و اجرا عظیما   - احزاب آیه 35

ان المصدقین و المصدقات و اقرضوا الله قرضا حسنا یضاعف لهم و لهم اجر کریم - حدید 18

در بعضی از آیات قرآن می توان به برتری زن بر مرد استنباط نمود که این امر وظایف آنان را نسبت به جامعه سنگین تر می نماید.

اذ قالت امرأه عمران رب انی نذرت لک ما فی بطنی محررا فتقبل منی انک انت السمیع العلیم * فلما و ضعتها قالت رب انی وضعته انثی و الله اعلم بما وضعت و لیس الذکر کالانثی و انی سمیتها مریم و انی اعیذها بک و ذریتها من الشیطان الرجیم  - آل عمران آیات 35 و 36

در ادامه این گفتگو خداوندد می فرماید : فتقبلها ربها بقبول حسن و انبتها نباتا حسنا ....

 در آیه فوق ( لیس الذکر کالانثی )  به برتری زن بر مرد اشاره دارد که از نظر قرب و نزدیکی او به بارگاه لطف و احسان پروردگار عالم است .

اما در مورد اختلافات حقوقی زن و مرد دلایل متعددی ذکر شده که از جمله آن روایت زیر است :

از امام محمد باقر علیه السلام پرسیدند چرا زن ضعیف و مسکین یک سهم از ارث می برد و مرد دو سهم ؟

حضرت فرمودند : زیرا بر زن جهاد و نفقه و خونبها نیست و اینها همه بر عهده مرد است

حق هر کس باید متناسب با توجه به مسئولیت و نقش او در جامعه تعیین شود و جامعه ای که زن را  به تلاش برای کسب در آمد چون مردان از خانه به بیرون کشانده ، سِمَت مادری و زن بودن و نقش های اساسی تربیتی و مدیریتی او را نادیده بگیرد  ، اجتماع کامل و ایده آلی نیست . اسلام برای این نقش اهمیت فوق العاده ای قائل شده و جنبه های معنوی تربیتی را عمدتا به او سپرده است .

و وصینا الانسان بوالدیه احسانا حملته امه کرها و وضعته کرها و حمله و فصاله ثلثون شهرا حتی اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنه قال رب اوزعنی ان اشکر نعمتک التی انعمت علی و علی والدی و ان اعمل صالحا ترضیه و اصلـــح لی فی ذریتـی انی تبت الیک و انی من المسلمین   - احقاف آیه 15

امام رضا علیه السلام می فرمایند :

"و بدان حق مادر ، لازم ترین حقوق  و واجب ترین آنهاست زیرا او باری را برداشته که هیچ کس بر نمی دارد و فرزند را حفظ کرد ، با گوش و چشم و سایر اندامها ، در حالی که به این کار شاد و خوشرو بود ، با همه دشواریهایی که هیچ کس بر آن تاب و و شکیبائی ندارد  فرزند خود را حمل کرد ، راضی شد که خود گرسنه بماند و او سیر شود ، و خود تشنه بماند و او سیراب گردد ، و خود برهنه بماند و اورا بپوشاند و خود در آفتاب بماند و او را سایه دهد ، پس باید شکر از او و نیکوئی به او ، به این اندازه باشد ، هر چند طاقت ادای کمترین حق او را ندارید ، مگر به یاری خداوند "    



خرید و دانلود تحقیق درباره مقام و منزلت زن در قرآن


تحقیق درباره مقام پیامبر اعظم و نماز 37 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 50

 

پیش سخن:

تردیدى نیست که بعد از اصول دین, اولین و بزرگ ترین دستور الهى که ستون دین, معراج مومن, نورچشم پیامبر(ص), سازنده ترین اعمال و جلوه شکوه دین ـ که بیانگر اوج بندگى انسان در پیشگاه خدا است ـ نماز است. نماز آن چنان مهم است که در قرآن 46 بار با تعبیرات مختلف از اقامه آن سخن به میان آمده است.

آرى نمازى که با قیام آمیخته باشد ـ به گفته مفسران که منظور از اقامه, آن است که نماز باید سازنده و بالنده باشد, تنها به اوراد و اذکار اکتفا نشود, بلکه آن را به گونه اى برپا دارید که آثار آن در همه زوایاى زندگى شما آشکار گردد ـ موجب پاک سازى و به سازى روح و روان و محیط جامعه در ابعاد گوناگون و در عرصه هاى مختلف مى گردد.

از اهمیت نماز همین بس که حضرت رضا(ع) فرمود: ((إول ما یحاسب العبد علیه, الصلاه, فان صحت له الصلاه صحت له ما سواها, و ان ردت ردت ما سواها; نخستین چیزى که انسان (در قیامت) با مطرح کردن آن حساب رسى مى شود نماز است, اگر صحیح بود, سایر اعمال نیز صحیح است, و اگر رد شد سایر اعمال نیز رد مى شود.))

مطابق روایت مشهور دیگرى از امام صادق(ع) آمده: ((اگر نماز پذیرفته شد, سایر اعمال پذیرفته مى شود و اگر مردود شد سایر اعمال نیز مردود خواهد شد)).

همه پیامبران و امامان و اولیاى خدا, حرمت نماز را به احسن وجه حفظ مى کردند و آن را با کیفیت بسیار عالى اقامه مى نمودند و پس از معرفت به خدا و اصول اعتقادات, بر همه چیز او را مقدم مى داشتند. دلیل اعتقادى و عملى خداشناسى و پیوند مقدس خلق با خالق مى دانستند. با این اشاره, به چند نمونه از سیره پیشوایان بسنده مى کنیم

نماز؛ میراث انبیای الهی

توجه پیامبران به ادای فریضه الهی به روایت قرآن ؛

اشاره:همه پیامبران الهی، راز و نیاز و مناجات و تسلیم در برابر ذات مقدس پروردگار عالم داشته اند و در راه عبودیت و بندگی و نماز و اطاعت خداوند جهان، هجرت و جهاد و فداکاری نموده و عمر خود را سپری کرده اند.

ما در این نوشته، به آن دسته از پیغمبرانی خواهیم پرداخت که قرآن کریم، داستان نماز خواندن آنان را مطرح ساخته است. ذکر این نکته ضروری است که وقتی سخن از «نماز پیامبران الهی» به میان می آید، موضوع اصل نماز آنان مطرح است، که با نماز تکامل یافته ای که امروز آن را انجام می دهیم، تفاوت فراوانی داشته است.

آری، این طور نبود که آنان هم مثل ما، در هر شبانه روز هفده رکعت نماز واجب بخوانند، بلکه قرآن کریم، اصل نماز آنان را، که شامل خضوع و خشوع و کرنش در برابر خداوند عالم بوده، مطرح نموده است.        نماز ابراهیم(ع)

قهرمان توحید، پیامبر بزرگ، ابراهیم خلیل(ع) حدود دو هزار سال قبل از میلاد، در «اور» از توابع «کلده» در مشرق «بابل» که بین دجله و فرات قرار داشت، به دنیا آمد.(1)

این پیامبر بزرگ، تمام عمر دویست ساله خود را صرف اطاعت خدا و مبارزه با شرک و بت پرستی نمود و در این راه هجرتها و آوارگیها کشید. قرآن کریم، ابراهیم(ع) را به عنوان الگو و اسوه برای ما معرفی کرده است.(2)

همسر ابراهیم «ساره» نام داشت و در یک مسافرتی که آنان از مصر به فلسطین انجام دادند و خدمتگزار خود «هاجر» را نیز همراه برده بودند، ساره که تا آن سن و سال فرزندی نداشت، به شوهر خود ابراهیم(ع) پیشنهاد کرد با «هاجر» ازدواج کند، تا ابراهیم(ع) که بسیار شوق فرزند شدن داشت، از این ناحیه فرزند دار گردد.

اما وقتی ازدواج انجام شد و ابراهیم(ع) از هاجر دارای فرزند پسری به نام اسماعیل گردید، ساره گرفتار رقابت و ناراحتی شد و برای کاستن از این ناراحتی، به همسر خود ابراهیم(ع) پیشنهاد کرد هاجر و فرزند نو رسیده را از وطن و زندگی دور گرداند.

در چنین وقتی، خداوند به ابراهیم(ع) دستور داد مادر و کودک شیرخوار را به سرزمین مکه منتقل کند. ابراهیم(ع)، زن و فرزند را از فلسطین حرکت داد و به مکه آورد و آنان را در کنار خانه کعبه گذاشت. سرگذشت وحشتناکی است، مادر جوانی با فرزند نو رسیده اش، در دره ای که کوههای خشک سر به فلک کشیده قرار گرفته اند. نه از آب خبری هست و نه از آزادی، بلکه حرارت شنهای داغ، آن سرزمین را به کانون سوزان و طاقت فرسایی تبدیل کرده است.

باری، مطلب از نظر جریان طبیعی، بسیار سخت و دلخراش است؛ اما پشتیبان آن خداوند تواناست، که هر مشکلی را آسان و هر رنجی را مقدمه پیروزی قرار می دهد. بدین جهت، با همه سختیها، باید دل به لطف او بست و ابراهیم هم چنین زمزمه سر می دهد:

«پروردگارا! من تعدادی از اعضای خانواده ام را، به سرزمین بی کشت و زراعتی، نزد خانه محترم تو مسکن دادم. پروردگارا! منظور من این است که آنان نماز را به پای دارند. خدایا! دلهای مردم را به سوی آنان متوجه گردان و با انواع میوه ها به آنان روزی برسان، تا شکر و سپاس تو را انجام دهند.(3)    روزهایی که اسماعیل(ع) بزرگ شده بود، در هشتم ذیحجه ای، ابراهیم(ع)، فرزند را برداشت و لبیک گویان راه «منا» را پیش گرفتند و با پیروان موحدی که همراه آنان بودند، ابراهیم(ع) برای ظهر و عصر و مغرب و عشاء، نمازهای جماعتی تشکیل داد و پیروانش به او اقتدا کردند. از آن تاریخ تاکنون، حدود چهار هزار سال می گذرد، ولی ابراهیم(ع) و پیروانش با نماز خود، دره «منا» و بعد صحرای عرفات را با نور توحید و نماز جماعت، جلوه شکوهمندی بخشیدند.(4)

نماز اسماعیل(ع)



خرید و دانلود تحقیق درباره مقام پیامبر اعظم و نماز 37 ص