لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 46
مهارتهای شخصی در کسب و کار خانگی عبارتند از: 1- کنترل و نظم درونی - عقیده فرد نسبت به این که وی تحت کنترل وقایع خارجی یا داخلی هست یا خیر را مرکز کنترل مینامند. بیشتر کارآفرینان را دارای مرکز کنترل درونی توصیف نمودهاند. افراد با مرکز کنترل بیرونی معتقدند وقایعی که خارج از کنترل آنها هستند، سرنوشتشان را تعیین میکند. کارآفرینان موفق به خود ایمان دارند و موفقیت یا شکست را به سرنوشت، اقبال یا نیروهای مشابه نسبت نمیدهند. (احمد پورداریانی ، 1379، ص82) آنها همچنین این ویژگی را دارند که وقایع پیش آمده را برای خود قابل کنترل میدانند. (صمدآقایی، 1377،ص6)2- ریسک پذیری _ ریسک پذیری به معنای پذیرش و استقبال از خطرات حساب شده در کسب و کار میباشد. این ویژگی از ویژگیهایی است که در اکثر کارآفرینان وجود دارد. (صمدآقایی،1377) 3- نوآوری - نوآوری فرایند خلق چیزی جدید است که ارزش قابل توجهی برای فرد، گروه، سازمان، صنعت یا جامعه دارد. یکی از ویژگیهای شرکت و فرد کارآفرین نوآوربودن است. حل مسائل و پیگیری فرصتها به راهحلهایی نیاز دارد که بسیاری از آنها ممکن است مختص یک وضعیت خاص باشند. بنابراین خلاقیت و نوآوری حاصل از آن، برای بقاء و موفقیت شرکت امری حیاتی است. (هیگینز، 1381، ص18 و 19) 4- توانایی ادارة تغییر - ما در زمانی زندگی میکنیم که روند دگرگونی در فناوریها، با شتاب فراوان افزایش مییابد و موجهایی میآفریند که همه صنایع را دربر میگیرد. نمیتوان جلوی دگرگونیها و تغییرات را گرفت یا خود را از آنها پنهان کرد. باید نگاهها را بر آنها دوخته و برای رویایی با آنها آماده شد. برای مقابله با تغییرات عصر حاضر برنامهریزیها کاری از پیش نمیبرند و توان پیشبینی این گونه دگرگونیها را ندارند. البته این بدان معنا نیست که باید از برنامهریزی دست برداشت، بلکه باید همانند سازمانها و واحدهای آتش نشانی صورت گیرد، آنها نمیتوانند محل آتش سوزی را در آینده پیشبینی کنند ولی گروهی آنچنان توانمند و کارآمد آماده میسازند که میتوانند همانند رخدادهای عادی به هر پیشامد دشوار و پیش بینی نشدهای پاسخ مناسب دهند. بنابراین، کارآفرین نیز باید به همین صورت توانایی اداره تغییر را داشته باشد و بتواند تغییر جهت باد را تشخیص داده، مسیر مناسب را برگزیند. این توانایی برای ادامة آیندة کار کارآفرین بسیار مهم و حساس است. (خلاصه کتاب، 1382) 5- تغییرمحوری - دانشمندان و نظریه پردازان مدیریت و علوم رفتاری بر این عقیدهاند که شرایط بیرونی و درونی سازمان (یا شرکت) همواره در حال دگرگونی است. این دگرگونیها با سرعت انجام میپذیرد و تمامی سازمان را دربرمیگیرد. در بیرون سازمان شرایط محیطی معمولاً غیرثابت و در نوسان است. شرایط اقتصادی، هزینه و دسترسی به مواد و سرمایه لازم ، تکنولوژی تازه و قوانین و مقررات همگی به سرعت در حال تغییرند. در درون سازمان کارکنان تغییر میکنند و با خود اندیشهها و دانشهای تازه میآورند. (علوی، 1377) در چنین شرایطی کارآفرین یا مدیر به عنوان عامل تغییر همیشه با مسأله تغییر سر و کار دارد، زیرا تغییر امری اجتناب ناپذیر است. او باید در مقابل تغییر نگرشی مثبت داشته باشد و آمادة اعمال تغییر در مواقع لزوم باشد. (اساتید مدیریت، 1379) 6. پافشاری، مقاومت و پشتکار_ افراد موفق به نیروی پشتکار ایمان دارند. این یک باور است که پافشاری و مقاومت برای انجام یک کار همیشه با موفقیت همراه است. هیچ توفیق بزرگی بدون پشتکار و جدیت بی وقفه مقدور نمیشود. اگر به افرادی که در هر زمینه موفق شدهاند بنگریم، میبینیم که آنها لزوماً بهتر، با هوشتر، سریعتر و قویتر از دیگران نبودهاند، بلکه پشتکار و مقاومت بیشتری داشتهاند. یک کارآفرین نیز برای موفقیت در کار خود باید پشتکار و مقاومت لازم را داشته باشد. (نظری، 1382) 7. رهبری دوراندیشی _ دوراندیشی، قدرت دیدن همه چیز پیش از بهوقوع پیوستن آنها است پیتردراکر در کتاب خود «کنترل آشوب و هرج و مرج»مهارتی را شرح میدهد که یک مدیر و رهبر خوب به آن نیازمند است، این مهارت که برای کنترل دوران آشوب ضروری است همان دوراندیشی است. (برکر، 1380)
مهارتهای مدیریتی کارآفرینی عبارتند از:
1- برنامهریزی و تعیین اهداف _ برنامهریزی بدین معنی است که مدیر از قبل دربارة هدفها و اقدامات مورد نظر میاندیشد و کارها و اقدامات وی بر اساس یک روش ، برنامه یا منطق قرار دارد. برنامه باعث میشود که سازمان دارای هدفهای بلندمدت شود و مدیر برای دستیابی به این هدفها بهترین رویهها را اتخاذ نماید. (استونر، فری من و گیلبرت، 1379، ص12) 2- تصمیم گیری _ تصمیم گیری فراگرد گزینش شیوة عمل خاصی برای حل یک مسأله یا یک مشکل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مهارتهای مهار استرس
استرس، حقیقتی در زندگی است که هیچکس نمیتواند از آن اجتناب کند. استرس در واقع هر تغییری است که فرد باید خود را با آن سازگار کند. بنابراین هر موقعیت جدید یا تغییری در زندگی که به طریقی نیاز به سازگاری را مطرح میکند، میتواند موجب استرس شود. برخی از این تغییرات، کوچک و جزیی است و سازگاری چندانی را نمیطلبد ولی برخی دیگر تغییرات بزرگی را در زندگی به وجود آورده و مستلزم تلاش زیادی برای سازگاری مجدد هستند. شما درباره طرز برخورد با استرس چه میدانید؟
استرس، حقیقتی در زندگی است که هیچکس نمیتواند از آن اجتناب کند. استرس در واقع هر تغییری است که فرد باید خود را با آن سازگار کند. بنابراین هر موقعیت جدید یا تغییری در زندگی که به طریقی نیاز به سازگاری را مطرح میکند، میتواند موجب استرس شود. برخی از این تغییرات، کوچک و جزیی است و سازگاری چندانی را نمیطلبد ولی برخی دیگر تغییرات بزرگی را در زندگی به وجود آورده و مستلزم تلاش زیادی برای سازگاری مجدد هستند. شما درباره طرز برخورد با استرس چه میدانید؟
برای استرس، تعاریف گوناگونی ارایه شده که به دو نمونه آن اشاره میکنیم:
ـ در تعریف اول، استرس برانگیختگی ذهن و بدن در پاسخ به الزاماتی است که به آن تحمیل شده است بنابراین برانگیختگی یک بخش اجتنابناپذیر زندگی است و انسانها در بیشتر اوقات با درجهای از برانگیختگی فکر، احساس و عمل روبهرو هستند.
ـ در تعریف دوم، استرس، ارتباطی خاص میان شخص و محیط است که فرد آن را فراتر از منابع خود ارزیابی کرده و بهزیستی وی را به مخاطره میاندازد.
●عوامل استرسزا
استرسها از منابع گوناگونی سرچشمه گرفته و شامل عوامل اجتماعی، فیزیولوژیک، محیطی و روانشناختی هستند. عوامل اجتماعی مجموعهای از عوامل زندگی روزمره مانند فشارهای کاری و خانوادگی و مشکلات اجتماعی و اقتصادی مثل فقر هستند که موجب استرس میشوند. عوامل محیطی شامل ترافیک، آلودگی هوا و سوانح و بلایا هستند. عوامل فیزیولوژیک شامل تغییرات جسمی در دوران نوجوانی، تغذیه ضعیف، خواب بد و شیوه واکنش بدن به تهدیدات محیطی است و در نهایت، آخرین منبع استرس از افکار خود فرد سرچشمه میگیرد که شامل احساس و دیدگاه فرد درباره خود، نگرشهای وی نسبت به دیگران و تفسیرها و ارزیابیهای وی از موقعیتها و حوادث و رفتار دیگران است.
● مقابله با استرس
اگرچه استرس در زندگی همه انسانها وجود دارد و یک حقیقت اجتنابناپذیر در زندگی محسوب میشود ولی واکنشهای افراد نسبت به آن بسیار متفاوت است. دلیل این تفاوت، در نوع مقابله است. کسانی که هنگام رویارویی با استرس، از مقابلههای صحیح و سازگارانه استفاده میکنند، شدیدترین استرسها را نیز با موفقیت پشتسر میگذارند ولی کسانی که مقابلههای ناسازگار، ناکارآمد و مضر دارند، توان رویارویی با کوچکترین استرسها را نیز ندارند. مقابله دربرگیرنده تلاشها و کوششهای شناختی و رفتاری است که برای مدیریت عوامل بیرونی و درونی تنشزا و فراتر از منابع شخصی صورت میگیرد و هدف آن از بین بردن، برطرف کردن، به حداقل رساندن و یا تحمل استرس است. این تلاشها یا به صورت انجام فعالیت یا کاری است و یا به شکل فعالیتهای ذهنی و روانی است. مقابله با استرس شامل مراحل گوناگونی است و افراد در رویارویی با موقعیتهای دشوار از چند مرحله میگذرند
ـ ارزیابی عامل استرسزا: در این مرحله، فرد بر اساس دانش خود نسبت به موقعیت تصمیمگیری میکند. اگر موقعیت نامربوط یا بیاهمیت قضاوت شود، فرآیند مقابله پایان یافته است اما اگر مهم و تهدید کننده محسوب شود، فرآیند مقابله با استرس ادامه مییابد. بعد از این ارزیابی، فرد منابع خود را برای مقابله با استرس ارزیابی میکند. این ارزیابی تحت تاثیر تجارب قبلی فرد در موقعیتهای مشابه و باورهای بنیادین وی درباره خود و منابع شخصی و محیطی قرار میگیرد. نکته مهم در این ارزیابی، میزان کنترلی است که فرد تصور میکند بر موقعیت دارد. هر چه این کنترل کمتر ادراک شود، موقعیت تهدید کنندهتر درک خواهد شد و احتمال ابتلا به بیماریهای جسمی و روانی افزایش خواهد یافت.
ـ مقابله با استرس: فرد در این مرحله اعمالی را که مناسب به نظر میرسد، انجام میدهد. این اعمال میتواند سازگار یا ناسازگار باشد..
مقابله سازگار، مقابلهای است که به فرد کمک کند تا با حوادث استرسآور بهطور موثر مقابله کند و پریشانی و تشویش خویش را به حداقل برساند. مقابله سازگار، در بهزیستی روانشناختی فرد، سلامت جسمی، مولد بودن و رضایت از زندگی و رشد شخصیتی، نقش دارد.
مقابله ناسازگارانه نه تنها استرس را برطرف نمیکند و یا به حداقل نمیرساند بلکه به پریشانی و تشویش غیرضروری نیز میانجامد. برای مثال خانمی که در مقابل استرسهای ناشی از رفتار همسرش، فقط به سرزنش خود و یا دیگران برای مشکلاتی که با آن روبهرو است میپردازد، نه تنها استرس خود را کاهش نمیدهد بلکه به تشویش و پریشانی خود نیز میافزاید زیرا فقدان اقدامات عملی و سازنده موجب میشود که محرکهای استرسزا همچنان وجود داشته باشند ولی توانایی شخص برای مقابله با استرس رشد نکند. از طرف دیگر، سرزنش و ملامت خود و دیگران بر ارزیابی وی از منابع درونی و محیطی برای برطرف کردن استرس تاثیر میگذارد و موجب میشود که فرد احساس درماندگی کرده و فکر کند که هیچ کنترلی بر موقعیت خویش ندارد.
● انواع مقابله با استرس
درباره انواع مقابله با استرس، طبقهبندیهای گوناگونی ارایه شده که یکی از معروفترین آنها، تقسیم انواع مقابله به دو دسته اصلی مقابله مساله مدار و مقابله هیجانمدار است. مقابلههای هیجان مدار، مقابلههایی هستند که هدف آنها آرام سازی خود و دست یافتن به آرامشی است که استرس آن را بر هم زده است. فرد به هنگام استرس هیجانهای منفی زیادی را تجربه میکند که مانع از تفکر و تصمیمگیری صحیح برای حل مساله و برطرف کردن آن میشود. بنابراین این نوع سبک مقابله از اهمیت ویژهای برخوردار است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مهارتهای مقابلهای
چکیده
در این مقاله مهارتهای مقابلهای به عنوان یک از مؤلفههای اساسی بهداشت روانی مورد بررسی قرار میگیرد. مقابله تعریف شده و تدابیر و منابع مقابلهای شرح داده میشوند. انواع مقابله شامل مقابله کارآمد؛ مقابله متمرکز بر مسئله (مقابله فعال، مقابله مبتنی بر برنامهریزی، مقابله بردبارانه و مقابله جستجوی حمایت اجتماعی کارآمد) و مقابله متمرکز بر هیجان (مقابله مبتنی بر جستجوی حمایت عاطفی، مقابله مبتنی بر تفسیر مجدد مثبت، مقابله مبتنی بر مذهب و مقابله مبتنی بر پذیرش) و مقابله ناکارآمد (پرداختن به احساسات دردناک از طریق تفکر آرزومندانه، استفاده از دارو برای فرار از رنج، تفکر منفی، رفتارهای تکانشی، عدم درگیری ذهنی و رفتاری و مقابله به صورت انکار) شرح داده میشوند.
منبع : روزنامه همشهری، سهشنبه 15 شهریور 1384، سال سیزدهم، شماره 3793، صفحه 10.
کلیدواژه : مهارت
1- مقدمه
با گسترش تکنولوژی و شرایط گذار از جامعه سنتی به جامعه صنعتی به حجم دشواریها و رنجهای انسانها افزوده شده است و عوارضی چون اضطراب، افسردگی، خودکشی، اعتیاد، طلاق، فرار از تحصیل، احساس پوچی و... را بیشتر از گذشته شاهد هستیم. به موازات این دشواریها روانشناسان و پژوهشگران راههای ارزشمندی را در پیش چشم انسانهای خواستار سلامت گشودهاند که تأمین کننده بهداشت روانی آنها باشد. از نظر جورج آلبی (۱۹۸۲) یکی از مؤلفههای اساسی بهداشت روانی مهارتهای مقابلهای است، در این نوشته به بررسی این عامل مهم پرداخته شده است.
2- تعریف
از دیدگاه لازاروس و فولکمن (۱۹۸۴) مقابله عبارت است از: تلاشهای فکری، هیجانی و رفتاری فرد که هنگام رو به رو شدن با فشارهای روانی به منظور غلبه کردن، تحمل کردن و یا به حداقل رساندن عوارض استرس به کار گرفته میشود (دافعی ۱۳۷۶).
مقابله، نیازمند بسیج و آمادهسازی نیروها و انرژی فرد است که با آموزش و تلاش به دست میآید، لذا با کارهایی که به طور خودکار انجام میشود تفاوت اساسی دارد.
3- تدابیر و منابع مقابلهای
تدابیر مقابلهای افکار و رفتارهایی هستند که پس از روبه رو شدن فرد با رویداد استرسزا به کار گرفته میشوند در حالی که منابع مقابلهای ویژگیهای خود شخص هستند که قبل از وقوع استرس وجود دارند، مانند برخورداری از عزت نفس، احساس تسلط بر موقعیت، سبکهای شناختی، منبع کنترل، خوداثربخشی و توانایی حل مسئله (وفایی بوربور ۱۳۷۸). از جمله امور مهم در این رابطه ارزیابی فرد از تواناییهای خودش برای رویارویی با مسئله است. این ارزیابیها ممکن است مطابق با واقعیت و تواناییهای واقعی فرد باشد و یا مطابق با واقعیت و تواناییهای او نباشد، ولی هر چه هست برداشتهای فرد از تواناییها و قابلیتهایش تعیین کننده اصلی برای مقابله با دشواریها میباشد. اگر فرد احساس ناتوانی بکند با وجود همه مهارتهایی که آموخته نخواهد توانست از عهده مشکل برآید. ارزیابی افراد از توانایی خود برای رویارویی با
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
ارزشیابی مهارتهای حرفهای معلمان دوره ابتدایی
این تحقیق به منظور ارزشیابی سطح تواناییها و مهارتهای حرفهای معلمان دوره ابتدایی و نیز یافتن نقاط قوت و ضعف این فرایند به منظور رفع نارساییها و بهبود کیفی روشهای تدریس در سطح شهر تهران انجام شد. افزون برآن رابطه برخی عوامل تأثیرگذار بر مهارتهای حرفهای معلمان چون جنس، سن، سطح تحصیلات، رشته تحصیلی، سابقه تدریس، شرایط فیزیکی و تعداد دانشآموزان کلاس، گذراندن دورههای آموزشی قبل و حین خدمت مورد سنجش قرار گرفت. برای بررسی رابطه بین مهارتهای حرفهای معلمان و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان و نیز دستیابی به تفاوت مهارتهای حرفهای معلمان مناطق مورد مطالعه سؤالهایی مطرح شد.جامعهآماری مورد مطالعه این تحقیق را معلمان مدارس ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 85-1384 تشکیل میدهند. مهارتهای حرفهای 457 نفر از معلمان دوره ابتدایی از 5 منطقه (2- 5- 6- 13 و 16) و 54 واحد آموزشی که با روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای انتخاب شده بودند مورد مطالعه قرار گرفت. 45 نفر از مدیران مدارس ابتدایی به پرسشنامههایی که برای نظرخواهی از آنان در مورد چگونگی مهارت معلمان در تدریس تدوین شده بود، پاسخ دادند. کلاسهای درس 45 نفر از معلمان نیز 3 بار مورد مشاهده و ارزیابی قرار گرفت. ابزارهای اندازهگیری متغیرهای تحقیق با در نظر گرفتن هدفهای طرح شامل سه فرم چکلیست مشاهده روش تدریس معلمان در کلاسهای علوم، ریاضی و فارسی و دو پرسشنامه شامل پرسشنامه معلمان و پرسشنامه مدیران بود. شاخص پیشرفت تحصیلی، میانگین معدل نمرههای دانشآموزان کلاسهای مورد مطالعه در نیمسال اول سال تحصیلی (85-1384) بود. روایی محتوایی ابزارهای اندازهگیری متغیرها براساس نظر کارشناسی تعدادی از صاحب نظران تعلیم و تربیت و ناظر محترم طرح بررسی شد. اعتبار این ابزارها از طریق محاسبه ضریب آلفای کرانباخ (در مورد پرسشنامهها) و ضریب همبستگی بازآزمایی (چک لیست مشاهده تدریس معلمان) برآورد شد. ضرایب محاسبه شده در همه موارد بالاتر از 86/0 بود که از نظر ملاکهای روان سنجی مورد تأیید است. پس از جمعآوری دادههای مورد نیاز تحقیق، این دادهها با استفاده از بسته نرمافزاری SPSS با روشهای آماری مناسب (برحسب مورد، آمار توصیفی، آزمون t تک متغیری، آزمون گلموگراف - اسمیرونوف، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس و تحلیل رگرسیون چند متغیری) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافتههای این بررسی که از خودسنجی معلمان، نظرخواهی از مدیران درباره مهارت حرفهای معلمان، و مشاهده روش تدریس معلمان در کلاسهای درس علوم، ریاضی و فارسی توسط مشاهدهگران و محاسبه نمرههای حاصل از پیشرفت تحصیلی دانشآموزان در کلاسهای مورد مطالعه به دستآمده است، نتایج زیر را نشان میدهد:• مهارتهای عمومی تدریس معلمان دوره ابتدایی از دیدگاه خود آنان و دیدگاه مدیران از ملاک تعیین شده (60 درصد مهارتهای عمومی) بالاتر است. مهارتهای عمومی تدریس معلمان براساس نتایج مشاهدهگران در کلاسهای درس ریاضی بالاتر از ملاک 60 درصد است. اما در کلاسهای درس علوم و فارسی با ملاک یاد شده تفاوت قابل ملاحظهای ندارد.• مهارتهای اختصاصی تدریس معلمان دوره ابتدایی، از دیدگاه خود آنان و مدیران، بالاتر از حد متوسط ملاک است. اما سطح مهارتهای اختصاصی معلمان در کلاسهای درس علوم، ریاضی و فارسی از دید مشاهدهگران، با میانگین ملاک مورد انتظار تفاوت قابل ملاحظهای ندارد.• نتایج حاصل از خودسنجی معلمان نشان داد که سطح مهارت معلمان در تحقق هدفهای مهارتی، نگرشی و دانشی از حداقل ملاک مورد سنجش این تحقیق (60 درصد مورد انتظار) بالاتر است.• براساس نظر مشاهدهگران از مشاهده تدریس معلمان در کلاسهای علوم، معلمان دوره ابتدایی تنها در دستیابی به هدفهای نگرشی موفق بودهاند. اما در رسیدن به هدفهای مهارتی و دانشی بهحداقل ملاک قابل قبول دست یافتهاند.نتایج حاصل از مشاهده تدریس معلمان در کلاسهای ریاضی، حاکی از آن است که معلمان تاحدی به هدفهای نگرشی و دانشی دستیافتهاند، ولی در رسیدن به هدفهای مهارتی موفق نبودهاند.براساس نظر مشاهدهگران از مشاهده تدریس معلمان در کلاسهای فارسی، معلمان تنها در رسیدن بههدفهای نگرشی موفق بودهاند. مهارتهای دانشی آنان تقریباً نزدیک ملاک 60 درصد مورد انتظار است. اما به حداقل ملاک قابل قبول هدفهای مهارتی دست نیافتهاند.• در مهارتهای عمومی معلمان، سهم عامل «تناسب تعداد دانشآموزان کلاس با روش تدریس معلمان» و در مهارتهای اختصاصی آنان سهم عامل «شرایط فیزیکی کلاس درس» بیش از عوامل دیگر است. بدین معنی که تناسب تعداد دانشآموزان در کلاس و نیز شرایط فیزیکی مطلوب کلاس درس موجب بکارگیری مهارت بیشتر در تدریس و از عوامل مهم و اثرگذار در مهارتهای عمومی و اختصاصی معلمان به شمار میرود. امکانات آموزشی کلاس درس رابطه مستقیمی با تحقق هدفهای آموزشی دارد.• براساس نظر مشاهدهگران همبستگی بین پیشرفت تحصیلی دانشآموزان و مهارتهای عمومی و اختصاصی معلمان (کلاسهای علوم و فارسی) مثبت است. از این رو میتوان نتیجه گرفت که مهارتهای حرفهای معلمان با موفقیت دانشآموزان رابطه دارد. یعنی با افزایش مهارتهای عمومی و اختصاصی معلمان، پیشرفت تحصیلی دانشآموزان افزایش مییابد. از نظر مشاهدهگران بین مهارتهای عمومی و اختصاصی معلمان در کلاسهای ریاضی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان رابطه معکوس وجود دارد. • براساس گزارش مشاهدهگران در کلاسهای علوم و فارسی، همبستگی بین پیشرفت تحصیلی دانشآموزان و هدفهای آموزشی مثبت است. این نتیجه نشان میدهد که هر اندازه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
ارزشیابی مهارتهای حرفهای معلمان دوره ابتدایی
این تحقیق به منظور ارزشیابی سطح تواناییها و مهارتهای حرفهای معلمان دوره ابتدایی و نیز یافتن نقاط قوت و ضعف این فرایند به منظور رفع نارساییها و بهبود کیفی روشهای تدریس در سطح شهر تهران انجام شد. افزون برآن رابطه برخی عوامل تأثیرگذار بر مهارتهای حرفهای معلمان چون جنس، سن، سطح تحصیلات، رشته تحصیلی، سابقه تدریس، شرایط فیزیکی و تعداد دانشآموزان کلاس، گذراندن دورههای آموزشی قبل و حین خدمت مورد سنجش قرار گرفت. برای بررسی رابطه بین مهارتهای حرفهای معلمان و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان و نیز دستیابی به تفاوت مهارتهای حرفهای معلمان مناطق مورد مطالعه سؤالهایی مطرح شد.جامعهآماری مورد مطالعه این تحقیق را معلمان مدارس ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 85-1384 تشکیل میدهند. مهارتهای حرفهای 457 نفر از معلمان دوره ابتدایی از 5 منطقه (2- 5- 6- 13 و 16) و 54 واحد آموزشی که با روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای انتخاب شده بودند مورد مطالعه قرار گرفت. 45 نفر از مدیران مدارس ابتدایی به پرسشنامههایی که برای نظرخواهی از آنان در مورد چگونگی مهارت معلمان در تدریس تدوین شده بود، پاسخ دادند. کلاسهای درس 45 نفر از معلمان نیز 3 بار مورد مشاهده و ارزیابی قرار گرفت. ابزارهای اندازهگیری متغیرهای تحقیق با در نظر گرفتن هدفهای طرح شامل سه فرم چکلیست مشاهده روش تدریس معلمان در کلاسهای علوم، ریاضی و فارسی و دو پرسشنامه شامل پرسشنامه معلمان و پرسشنامه مدیران بود. شاخص پیشرفت تحصیلی، میانگین معدل نمرههای دانشآموزان کلاسهای مورد مطالعه در نیمسال اول سال تحصیلی (85-1384) بود. روایی محتوایی ابزارهای اندازهگیری متغیرها براساس نظر کارشناسی تعدادی از صاحب نظران تعلیم و تربیت و ناظر محترم طرح بررسی شد. اعتبار این ابزارها از طریق محاسبه ضریب آلفای کرانباخ (در مورد پرسشنامهها) و ضریب همبستگی بازآزمایی (چک لیست مشاهده تدریس معلمان) برآورد شد. ضرایب محاسبه شده در همه موارد بالاتر از 86/0 بود که از نظر ملاکهای روان سنجی مورد تأیید است. پس از جمعآوری دادههای مورد نیاز تحقیق، این دادهها با استفاده از بسته نرمافزاری SPSS با روشهای آماری مناسب (برحسب مورد، آمار توصیفی، آزمون t تک متغیری، آزمون گلموگراف - اسمیرونوف، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس و تحلیل رگرسیون چند متغیری) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافتههای این بررسی که از خودسنجی معلمان، نظرخواهی از مدیران درباره مهارت حرفهای معلمان، و مشاهده روش تدریس معلمان در کلاسهای درس علوم، ریاضی و فارسی توسط مشاهدهگران و محاسبه نمرههای حاصل از پیشرفت تحصیلی دانشآموزان در کلاسهای مورد مطالعه به دستآمده است، نتایج زیر را نشان میدهد:• مهارتهای عمومی تدریس معلمان دوره ابتدایی از دیدگاه خود آنان و دیدگاه مدیران از ملاک تعیین شده (60 درصد مهارتهای عمومی) بالاتر است. مهارتهای عمومی تدریس معلمان براساس نتایج مشاهدهگران در کلاسهای درس ریاضی بالاتر از ملاک 60 درصد است. اما در کلاسهای درس علوم و فارسی با ملاک یاد شده تفاوت قابل ملاحظهای ندارد.• مهارتهای اختصاصی تدریس معلمان دوره ابتدایی، از دیدگاه خود آنان و مدیران، بالاتر از حد متوسط ملاک است. اما سطح مهارتهای اختصاصی معلمان در کلاسهای درس علوم، ریاضی و فارسی از دید مشاهدهگران، با میانگین ملاک مورد انتظار تفاوت قابل ملاحظهای ندارد.• نتایج حاصل از خودسنجی معلمان نشان داد که سطح مهارت معلمان در تحقق هدفهای مهارتی، نگرشی و دانشی از حداقل ملاک مورد سنجش این تحقیق (60 درصد مورد انتظار) بالاتر است.• براساس نظر مشاهدهگران از مشاهده تدریس معلمان در کلاسهای علوم، معلمان دوره ابتدایی تنها در دستیابی به هدفهای نگرشی موفق بودهاند. اما در رسیدن به هدفهای مهارتی و دانشی بهحداقل ملاک قابل قبول دست یافتهاند.نتایج حاصل از مشاهده تدریس معلمان در کلاسهای ریاضی، حاکی از آن است که معلمان تاحدی به هدفهای نگرشی و دانشی دستیافتهاند، ولی در رسیدن به هدفهای مهارتی موفق نبودهاند.براساس نظر مشاهدهگران از مشاهده تدریس معلمان در کلاسهای فارسی، معلمان تنها در رسیدن بههدفهای نگرشی موفق بودهاند. مهارتهای دانشی آنان تقریباً نزدیک ملاک 60 درصد مورد انتظار است. اما به حداقل ملاک قابل قبول هدفهای مهارتی دست نیافتهاند.• در مهارتهای عمومی معلمان، سهم عامل «تناسب تعداد دانشآموزان کلاس با روش تدریس معلمان» و در مهارتهای اختصاصی آنان سهم عامل «شرایط فیزیکی کلاس درس» بیش از عوامل دیگر است. بدین معنی که تناسب تعداد دانشآموزان در کلاس و نیز شرایط فیزیکی مطلوب کلاس درس موجب بکارگیری مهارت بیشتر در تدریس و از عوامل مهم و اثرگذار در مهارتهای عمومی و اختصاصی معلمان به شمار میرود. امکانات آموزشی کلاس درس رابطه مستقیمی با تحقق هدفهای آموزشی دارد.• براساس نظر مشاهدهگران همبستگی بین پیشرفت تحصیلی دانشآموزان و مهارتهای عمومی و اختصاصی معلمان (کلاسهای علوم و فارسی) مثبت است. از این رو میتوان نتیجه گرفت که مهارتهای حرفهای معلمان با موفقیت دانشآموزان رابطه دارد. یعنی با افزایش مهارتهای عمومی و اختصاصی معلمان، پیشرفت تحصیلی دانشآموزان افزایش مییابد. از نظر مشاهدهگران بین مهارتهای عمومی و اختصاصی معلمان در کلاسهای ریاضی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان رابطه معکوس وجود دارد. • براساس گزارش مشاهدهگران در کلاسهای علوم و فارسی، همبستگی بین پیشرفت تحصیلی دانشآموزان و هدفهای آموزشی مثبت است. این نتیجه نشان میدهد که هر اندازه