لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
اسلام دین محبت و مسلمان نماد مهرورزی
مهر و محبّت مایه و سرمایهاى است که جایگاهش ، قلبى که در معارف الهیه از آن تعبیر به بیت اللّه و حرم اللّه و عرش اللّه شده است ، قلبى که همه ارزش انسان به اعتبار محتویات مثبت و نورانى آن است ، قلبى که افق طلوع ایمان و یقین و عشق به حق و مهرورزى نسبت به خلق خداست ، قلبى که صاحبش از آن مراقبت و مواظبت نموده و از این که جایگاه رذایل شود حفظش کرده و آن را به صلاح و سواد آراسته و فضاى آن را شایسته جلوه فیوضات حضرت فیّاض نموده است .
قلب خالى از حالات مثبت و محروم از مایه مهر و محبّت بنا به نظر اولیاى حق و به ویژه حضرت مولى الموحدین ، صاحبش موجودى بىمنفعت و وجودى فاقد ارزش است .
« عِظَمُ الْجَسَدِ وَطُولُهُ لاَ یَنْفَعُ إذا کَانَ الْقَلْبُ خَاوِیاً » ۱ .
بزرگى و بلندى بدن در صورتى که قلب خالى از حقایق و حالات مثبت باشد سودى نمىدهد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله مىفرماید :
« إذَا طَابَ قَلْبُ الْمَرْءِ طَابَ جَسَدُهُ وَإذَا خَبُثَ الْقَلْبُ خَبُثَ جَسَدُهُ » ۲ .
هنگامى که قلب انسان از همه رذایل پاک باشد ، حرکات بدن و اعضا و جوارحش پاک خواهد بود و چون قلب آلوده باشد جسد و حرکات اعضا و جوارحش آلوده خواهد بود .
و نیز از آن حضرت در روایت بسیار مهمى آمده :
« إنَّ للّهِِ تَعَالى فِى الاْءَرْضِ أوَانِىَ أَلا وَهِىَ الْقُلُوب فَأحَبُّهَا إلَى اللّهِ أَرَقُّهَا وَأصْفَاهَا وَأَصْلَبُهَا ، أَرَقُّهَا لِلإخوانِ وَأَصْفَاهَا مِنَ الذُّنُوبِ وَأَصْلَبُهَا فِى ذَاتِ اللّهِ » ۳ .
براى خدا در زمین ظرفهایى است ، آگاه باشید که آن ظرفها قلبهاست محبوبترین آن ظرفها در پیشگاه خدا مهربانترین و صافترین و سختترین آنهاست ، مهربانترینش نسبت به برادران انسانى و ایمانى ، صافترینش از گناهان و سختترینش در استقامت و پایدارى در راه خدا . پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله در بیانى پر ارزش مىفرماید :
« إنَّ اللّهَ تَبَارَکَ وَتَعالَى لاَ یَنْظُرُ إلى صُوَرِکُمْ وَلاَ إلى أمْوَالِکُمْ وَلَکِنْ یَنْظُرُ إلى قُلُوبِکُمْ وَأعمَالِکُم » ۴ .
خداى تبارک و تعالى نه به ظاهر شما مىنگرد و نه به ثروت و اموالتان ، بلکه به قلوب شما و اعمالتان نظر مىکند .
بر پایه آیات و روایات ، قلب در وجود انسان از موقعیت ویژهاى برخوردار است تا جایى که صلاح و فساد و پاکى و ناپاکى انسان در ارتباط با حالات این مرکز حساس و این سرمایه ملکوتى و عنصر عرشى است . پارهاى از حرکات و امور انسان ریشه در عشق و محبّت فراوان او نسبت به خلق خدا دارد که لازم است انسان ، قدردان این عشق و محبّت باشد و خدا را نسبت به این نعمت معنوى سپاسگزارى کند ، در مثل انسان از مسیرى عبور مىکند ، مىبیند در راه رفت و آمد مردم خارى ، تیغى ، سنگ و یا شىء آزار دهندهاى افتاده ، بدون آن که وضع و شخصیت خود را ملاحظه کند ، براى آن که انسان و یا جاندارى در رفت و آمدش از این مسیر صدمه و آزار نبیند ، جاده و راه را از آن اشیاء آزار دهنده پاک مىکند و یا گم شدهاى را به محلى که گم کرده ، راهنمایى مىکند یا به عیادت بیمارى مىرود یا جنازهاى را که نمىشناسد تشییع مىکند و . . . اینها امورى است که محرک انجامش ،مایه و سرمایهاى چون محبّت و عشق به دیگران است که جز قلب جایگاهى ندارد ، آن هم قلبى که به حیات معنوى و فیوضات الهى و برکات آسمانى و نور ایمانى زنده است .
توجه اسلام به مهرورزی
پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله در روایتى مردم را براى حل مشکلاتشان به سوى آراستگان به مهر و محبّت راهنمایى مىکند ، آنجا که مىفرماید :
« اُطْلُبُوا الْحَوائِجَ إلى ذِى الرَّحْمَةِ مِنْ أُمَّتِى تُرْزَقُوا وَتَنْجَحُوا فَانَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ : رَحْمَتى فِى ذِى الرَّحْمَةِ مِنْ عِبَادِى وَلاَ تَطْلُبُوا الْحَوائِجَ عِنْدَ القاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ فَلاَ تُرْزَقُوا وَلاَ تَنْجَحُوا فَإنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ : إِنَّ سَخَطِى فِیْهِمْ »
نیازمندىها و حوائج خود را در میان امت من از آراستگان به مهر و محبّت بخواهید تا به رزق و روزى دست یابید و کامیاب و رستگار شوید ، زیرا خداى عزّوجلّ مىفرماید : مهر و رحمت من در میان بندگانم نزد آراستگان به مهر و رحمت است ، نیازمندىها و حوائج خود را از سنگدلان مخواهید که به رزق و روزى نرسید و کامیاب نگردید ، زیرا خداى عزّوجلّ مىگوید : خشم و غضب من در آنان است .
آیات و احادیث منتخب در مورد مهرورزی
پیامبر اسلام (ص):ان حسن الخلق ذهب بخیر الدنیا و الاخره ( جامع السعاده/ ج 1 ص 273)امام صادق (ع) : لاعیش اهنأ من حسن الخلق( علل الشرایع / ج2/ ص 246)هیچ زندگانی گواراتر از حسن خلق نیستامام صادق (ع) : من ساء خلقه عذّب نفسه ( جامع السعاده/ ج 1 ص 271)هرکس بداخلاق باشد خودرا عذاب می دهدامام علی (ع) : حسن الخلق خیر الرفیق ( بحار الانوار/ ج77/ص 396)خوش اخلاقی بهترین رفیق آدمی استقرآن کریم:انک لعلی خلق عظیم ( سوره قلم / آیه 4)همانا بدرستیکه تو دارای اخلاق نیکو هستیمحدثین در باره اخلاق پیامبر اسلام نوشته اند:آن حضرت با مردم انس می گرفت و هیچکس را زا خود نمی راند. بزرگان هر قومی را مورد احترام قرار می داد اگر کسی تقاضایی از آن حضرت میکرد اجابت می نمود و اگر میسر نبود با نهایت محبت اورا قانع میکرد. با مردم به گشاده روئی برخورد می نمود. برای خدا غضب میکرد ولی هیچگاه برای خودش خشمگین نمی شد. همیشه لبخند بر لب داشت . تند خووسختگیر نبود . هرگز دشنام و سخن زشت از دهانش بیرون نمی آمد. از کسی عیبجویی نمی کرد.امام صادق:از مانیست کسی که هنگام خشم ، خویشتندار بوده و با همنشینان و دوستان خود خوش اخلاق و خوش رفتار نباشد. ( الامام الصادق والمذاهب الاربعه ج2 ص 350)پیامبر اسلام:خوش اخلاق باشید زیرا سرانجام آن خواه ناخواه بهشت است و از بدخلقی بپرهیزید که خلق بد خواه ناخواه در آتش است. ( وسایل الشیعه / ج2/ ص221)پیامبر اسلام : آنکس نزد من از همه محبوبتر و روز قیامت ازهمه به من نزدیکتر است که اخلاقش نیکو تر و تواضعش بیشتر باشد.( قرب الاسناد / ص22)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
اسلام دین محبت و مسلمان نماد مهرورزی
مهر و محبّت مایه و سرمایهاى است که جایگاهش ، قلبى که در معارف الهیه از آن تعبیر به بیت اللّه و حرم اللّه و عرش اللّه شده است ، قلبى که همه ارزش انسان به اعتبار محتویات مثبت و نورانى آن است ، قلبى که افق طلوع ایمان و یقین و عشق به حق و مهرورزى نسبت به خلق خداست ، قلبى که صاحبش از آن مراقبت و مواظبت نموده و از این که جایگاه رذایل شود حفظش کرده و آن را به صلاح و سواد آراسته و فضاى آن را شایسته جلوه فیوضات حضرت فیّاض نموده است .
قلب خالى از حالات مثبت و محروم از مایه مهر و محبّت بنا به نظر اولیاى حق و به ویژه حضرت مولى الموحدین ، صاحبش موجودى بىمنفعت و وجودى فاقد ارزش است .
« عِظَمُ الْجَسَدِ وَطُولُهُ لاَ یَنْفَعُ إذا کَانَ الْقَلْبُ خَاوِیاً » ۱ .
بزرگى و بلندى بدن در صورتى که قلب خالى از حقایق و حالات مثبت باشد سودى نمىدهد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله مىفرماید :
« إذَا طَابَ قَلْبُ الْمَرْءِ طَابَ جَسَدُهُ وَإذَا خَبُثَ الْقَلْبُ خَبُثَ جَسَدُهُ » ۲ .
هنگامى که قلب انسان از همه رذایل پاک باشد ، حرکات بدن و اعضا و جوارحش پاک خواهد بود و چون قلب آلوده باشد جسد و حرکات اعضا و جوارحش آلوده خواهد بود .
و نیز از آن حضرت در روایت بسیار مهمى آمده :
« إنَّ للّهِِ تَعَالى فِى الاْءَرْضِ أوَانِىَ أَلا وَهِىَ الْقُلُوب فَأحَبُّهَا إلَى اللّهِ أَرَقُّهَا وَأصْفَاهَا وَأَصْلَبُهَا ، أَرَقُّهَا لِلإخوانِ وَأَصْفَاهَا مِنَ الذُّنُوبِ وَأَصْلَبُهَا فِى ذَاتِ اللّهِ » ۳ .
براى خدا در زمین ظرفهایى است ، آگاه باشید که آن ظرفها قلبهاست محبوبترین آن ظرفها در پیشگاه خدا مهربانترین و صافترین و سختترین آنهاست ، مهربانترینش نسبت به برادران انسانى و ایمانى ، صافترینش از گناهان و سختترینش در استقامت و پایدارى در راه خدا . پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله در بیانى پر ارزش مىفرماید :
« إنَّ اللّهَ تَبَارَکَ وَتَعالَى لاَ یَنْظُرُ إلى صُوَرِکُمْ وَلاَ إلى أمْوَالِکُمْ وَلَکِنْ یَنْظُرُ إلى قُلُوبِکُمْ وَأعمَالِکُم » ۴ .
خداى تبارک و تعالى نه به ظاهر شما مىنگرد و نه به ثروت و اموالتان ، بلکه به قلوب شما و اعمالتان نظر مىکند .
بر پایه آیات و روایات ، قلب در وجود انسان از موقعیت ویژهاى برخوردار است تا جایى که صلاح و فساد و پاکى و ناپاکى انسان در ارتباط با حالات این مرکز حساس و این سرمایه ملکوتى و عنصر عرشى است . پارهاى از حرکات و امور انسان ریشه در عشق و محبّت فراوان او نسبت به خلق خدا دارد که لازم است انسان ، قدردان این عشق و محبّت باشد و خدا را نسبت به این نعمت معنوى سپاسگزارى کند ، در مثل انسان از مسیرى عبور مىکند ، مىبیند در راه رفت و آمد مردم خارى ، تیغى ، سنگ و یا شىء آزار دهندهاى افتاده ، بدون آن که وضع و شخصیت خود را ملاحظه کند ، براى آن که انسان و یا جاندارى در رفت و آمدش از این مسیر صدمه و آزار نبیند ، جاده و راه را از آن اشیاء آزار دهنده پاک مىکند و یا گم شدهاى را به محلى که گم کرده ، راهنمایى مىکند یا به عیادت بیمارى مىرود یا جنازهاى را که نمىشناسد تشییع مىکند و . . . اینها امورى است که محرک انجامش ،مایه و سرمایهاى چون محبّت و عشق به دیگران است که جز قلب جایگاهى ندارد ، آن هم قلبى که به حیات معنوى و فیوضات الهى و برکات آسمانى و نور ایمانى زنده است .
توجه اسلام به مهرورزی
پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله در روایتى مردم را براى حل مشکلاتشان به سوى آراستگان به مهر و محبّت راهنمایى مىکند ، آنجا که مىفرماید :
« اُطْلُبُوا الْحَوائِجَ إلى ذِى الرَّحْمَةِ مِنْ أُمَّتِى تُرْزَقُوا وَتَنْجَحُوا فَانَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ : رَحْمَتى فِى ذِى الرَّحْمَةِ مِنْ عِبَادِى وَلاَ تَطْلُبُوا الْحَوائِجَ عِنْدَ القاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ فَلاَ تُرْزَقُوا وَلاَ تَنْجَحُوا فَإنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ : إِنَّ سَخَطِى فِیْهِمْ »
نیازمندىها و حوائج خود را در میان امت من از آراستگان به مهر و محبّت بخواهید تا به رزق و روزى دست یابید و کامیاب و رستگار شوید ، زیرا خداى عزّوجلّ مىفرماید : مهر و رحمت من در میان بندگانم نزد آراستگان به مهر و رحمت است ، نیازمندىها و حوائج خود را از سنگدلان مخواهید که به رزق و روزى نرسید و کامیاب نگردید ، زیرا خداى عزّوجلّ مىگوید : خشم و غضب من در آنان است .
آیات و احادیث منتخب در مورد مهرورزی
پیامبر اسلام (ص):ان حسن الخلق ذهب بخیر الدنیا و الاخره ( جامع السعاده/ ج 1 ص 273)امام صادق (ع) : لاعیش اهنأ من حسن الخلق( علل الشرایع / ج2/ ص 246)هیچ زندگانی گواراتر از حسن خلق نیستامام صادق (ع) : من ساء خلقه عذّب نفسه ( جامع السعاده/ ج 1 ص 271)هرکس بداخلاق باشد خودرا عذاب می دهدامام علی (ع) : حسن الخلق خیر الرفیق ( بحار الانوار/ ج77/ص 396)خوش اخلاقی بهترین رفیق آدمی استقرآن کریم:انک لعلی خلق عظیم ( سوره قلم / آیه 4)همانا بدرستیکه تو دارای اخلاق نیکو هستیمحدثین در باره اخلاق پیامبر اسلام نوشته اند:آن حضرت با مردم انس می گرفت و هیچکس را زا خود نمی راند. بزرگان هر قومی را مورد احترام قرار می داد اگر کسی تقاضایی از آن حضرت میکرد اجابت می نمود و اگر میسر نبود با نهایت محبت اورا قانع میکرد. با مردم به گشاده روئی برخورد می نمود. برای خدا غضب میکرد ولی هیچگاه برای خودش خشمگین نمی شد. همیشه لبخند بر لب داشت . تند خووسختگیر نبود . هرگز دشنام و سخن زشت از دهانش بیرون نمی آمد. از کسی عیبجویی نمی کرد.امام صادق:از مانیست کسی که هنگام خشم ، خویشتندار بوده و با همنشینان و دوستان خود خوش اخلاق و خوش رفتار نباشد. ( الامام الصادق والمذاهب الاربعه ج2 ص 350)پیامبر اسلام:خوش اخلاق باشید زیرا سرانجام آن خواه ناخواه بهشت است و از بدخلقی بپرهیزید که خلق بد خواه ناخواه در آتش است. ( وسایل الشیعه / ج2/ ص221)پیامبر اسلام : آنکس نزد من از همه محبوبتر و روز قیامت ازهمه به من نزدیکتر است که اخلاقش نیکو تر و تواضعش بیشتر باشد.( قرب الاسناد / ص22)
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
نقش انتظار فرج حضرت امام زمان (عج) در گسترش مهرورزی
خدا کند تو بیایی
تقدیم به مادری که، امید دلها را در کنار قلب خود جای داد و وجودش را به پای او ریخت، تا آخرین ودیعه ولایت را به عالم امکان تحویل داد.
سلام بر تو که از نور ولایت نیک مواظبت کردی وحق امانت را ادا نمودی و سرّ خدا را حفظ کردی و ولی خدا را حمل نمودی و در حفظ او زحمت فراوان کشیدی.
و اگر هم ادب را بیشتر رعایت کنیم سلاممان را پیشاپیش به آستان مادر بزرگوارش حضرت نرجس سلامالله علیها تقدیم داریم باشد راه را نزدیکتر کرده باشیم- بدان امید که به شفاعت ما برخیزد و نزد فرزند گرامیش سفارش ما را بفرماید.
این بار با لسانی دیگر، یا ایها العزیز، این بار با قلبی که اعتقادش را بر زبان میآورد به استقبال تو آمدهایم و با چشمانی شرمنده- که سعی در رعایت آداب محضر تو دارد- به حضورت شرفیاب شدهایم. بهانهای دیگر است که با ندای «اباصالح» صدایت زنیم. و با ذکر «داعیالله» سلامت کنیم و با کلمه «ولیالله» درودت فرستیم و با گلواژه «العجل» انتظارت کشیم و با فریاد «ادرکنی» از تو جوابی بطلبیم.
تو از حال ما خبر داری و انتظار دلمان را میدانی.
به مادرت فاطمه(س) که هنوز برایش اشک میریزی سلام ما را بیجواب و ندای ما را بیپاسخ مگذار.
خداوندا- درود بفرست بر محمد مصطفی و علی مرتضی و فاطمه زهرا و حسن مجتبی و حسین شهید و بر تمامی جانشینان و چراغهای روشنگر تاریکیها و مشعلهای فروزان پرهیزکاری – و درود بر ولیّت، یا اباصالح المهدی، ای امام منتظران، ای امید ناامیدان- ای نوای بینوایان، ای دوای دردمندان، ای پناه مستمندان، ای باب یتیمان- ای فروغ بیپایان، ای محبوب عارفان، ای معشوق عاشقان، ای شفای مجروحان، ای زمزمه کروبیّان- ای یوسف کنعانیان جهان به امید این که این نالههای جانسوز فراق مقبول درگاه تو افتد و تشنگان دیدارت را جرعهای بنوشانی.
ای که از جمله خوبان جهان خوبتری تو پناه همهای، حجت ثانی عشری
چه شود ما را بپذیری و نمایی نظری
تاریخ انتظار و شکیبایی ما به آن ظلم که در عاشورا بر ما رفته است برمیگردد، به آن تیرها که از کمان قساوت برخاست و برگلوی مظلومیت نشست، به آن سم اسبهای کفر که ابدان مطهر توحید را مشبک کرد، به آن جنایتی که دست و پای مردانگی را برید. از آن زمان تاکنون ما به آب حیات انتظار زندهایم، انتظار ظهور منتقم خون حسین(ع).
تاریخ استقامت ما از آن زمان هم دورتر میرود، از عاشورا میگذرد و به بعثت پیامبر اکرم میرسد. هم او در مقابل همه جهل و ظلم و کفر و شرک و عناد و فسادی که جهان آن زمان را پوشانده بود وعده میفرمود که کسی خواهد آمد. نامش نام من، کنیهاش کنیه من، لقبش لقب من، دوازدهمین وصی من خواهد بود و جهان را از توحید و عدل و عشق و داد پر خواهد فرمود. اما تاریخ صبر و انتظار ما به دورترها برمیگردد، به مظلومیت و تنهایی عیسی، به غربت موسی، به استقامت نوح و از همه اینها گذر میکند تا به مظلومیت هابیل میرسد.
انتظار و بردباری ما را وسعتی است از هابیل تاکنون و تا برخاستن فریاد جبرئیل در زمین و آسمان و آوردن مژده ظهور امام زمان(عج).
آری و در آن زمان هستی حیات خواهد یافت. عشق پر و بال خواهد گشود و در رگهای خشکیده علم، خون تازه خواهد دوید. پشت هیولای ظلم و جهل با خاک، انس جاودان خواهد گرفت، شیطان خلع سلاح خواهد شد، انسان بر مرکب رشد خواهد نشست و عروج را زمزمه خواهدکرد.
دیدار خورشید تلاشی بزرگ میطلبد برای نوکردن عهد به همان سان که هر سحرگاه پهنه زمین پرده شب را از سر میاندازد تا در استقبال از خورشید گرما و نور را شاهد باشد. هیهات که همه عهد در گرو شناخت ومهر است و ما نیمه شعبان همه سالها را تنها با نقل و شیرینی و گفتگوهایی عاری از آنچه موجب «تجدید عهد» میشود سپری میسازیم.
چگونه است که در میان صدها هزار صفحه کتاب درسی که دانشآموزان ما در دورههای مختلف مطالعه میکنند جایی برای ذکر نام بلند آن که همه رستگاری و همه بودن در گرو بودن با او و عهد با اوست وجود ندارد؟
به همان سان که معلمان و خطیبان و سخنوران ما به آرامی از کنار این امر میگذرد و تنها به ذکر دعایی کوتاه آن هم در پایان همه سخن و قول خود اکتفا میکنند. فرزندان ما در انتظار شنیدن سرود بهارانند، از زبان آنان که آمدن بهار را باور آوردهاند. فرزندان ما مهیای خواندن بهارانند اگر مادرانشان نام « بهارآفرین» را بر زبانشان جاری سازند.
و از این روی آنان که به حضور و ظهور تو بر دل و اندیشه نرسیدهاند، بیگمان زنده نه که مردهاند و سپاس و هزاران درود و ثنا بر حق، که ما را لایق عهد عظمای خویش قرار داد و در این راه عاشقانه، دستهای ما را به دست یدالهی تو پیوند داد. یا بقیه الله نگاهمان بر آستان منور احمدی، علوی، زهرایی، مهدوی و سروریت به زنجیر عشق جاودانه متصل بادا
اینک اگر اجازه دهی- صدایت میزنم- سلامت میدهم- دعایت میکنم.
مقام معظم رهبری میفرماید:
امام زمان(ع) مثل خورشیدی است. با دلها مرتبط و با روحها و باطنها متصل است و برای انسانی که دارای معرفت باشد موهبتی از این برتر نیست که احساس کند، ولی خدا، امام بر حق، عبدصالح، بنده برگزیده در میان همه بندگان عالم ومخاطب به خطاب الهی در زمین، با او و در کنار اوست. او را میبیند و با او مرتبط است.
اتکا به خدای متعال و اعتقاد به نگاه رئوفانه و پدرانهی حضرت بقیهالله به ملت این تأثیر بزرگ را در زندگی ما و در رفتار ما دارد که ما را با قوت قلب در مقابل امواج گوناگون وادار به استقامت میکند.
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 78
فرضیات تحقیق
خشونت و ترور، وسیلهای برای رسیدن به اهداف سیاسی
فقر و گرسنگی و رابطه آن با خشونت
صلح و جنگ از دیدگاه اسلام
بیعدالتی، انگیزهای برای جنگ و خشونت
تظاهرات و واکنشهای مردمی و مبارزه با جنگافروزیهای ابرقدرتها
بیماریهای روانی و رابطه آن با دیکتاتوری و زورگویی
مقدمه تحقیق
ما در عصری آکنده از بحران و پریشانی به سر میبریم. آنچه در حال تجربهی آنیم، نه فقط زنجیرهای از دگرگونیهای ژرف که برآشفتگیهایی است که علوم و تکنولوژی، امور اقتصادی و مناسبات بین المللی را در خود فروگرفته است.
بحرانهای بیشماری که در بسیاری از مناطق جهان پدید آمده، خود بهترین گواه این دگرگونیهای بنیادی است؛ در عین حال، اگر واگذاریم که واژه وسوسه انگیز «بحران» ما را از خود بیخود کند، کار بس نادرستی انجام دادهایم. البته امیدی نیست که کارها
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
بسمالله الرحمن الرحیم
نقش انتظار فرج حضرت امام زمان (عج) در گسترش مهرورزی
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصروا جعلنا من اعوانه و انصاره
خدا کند تو بیایی
تقدیم به مادری که، امید دلها را در کنار قلب خود جای داد و وجودش را به پای او ریخت، تا آخرین ودیعه ولایت را به عالم امکان تحویل داد.
سلام بر تو که از نور ولایت نیک مواظبت کردی وحق امانت را ادا نمودی و سرّ خدا را حفظ کردی و ولی خدا را حمل نمودی و در حفظ او زحمت فراوان کشیدی.
و اگر هم ادب را بیشتر رعایت کنیم سلاممان را پیشاپیش به آستان مادر بزرگوارش حضرت نرجس سلامالله علیها تقدیم داریم باشد راه را نزدیکتر کرده باشیم- بدان امید که به شفاعت ما برخیزد و نزد فرزند گرامیش سفارش ما را بفرماید.
این بار با لسانی دیگر، یا ایها العزیز، این بار با قلبی که اعتقادش را بر زبان میآورد به استقبال تو آمدهایم و با چشمانی شرمنده- که سعی در رعایت آداب محضر تو دارد- به حضورت شرفیاب شدهایم. بهانهای دیگر است که با ندای «اباصالح» صدایت زنیم. و با ذکر «داعیالله» سلامت کنیم و با کلمه «ولیالله» درودت فرستیم و با گلواژه «العجل» انتظارت کشیم و با فریاد «ادرکنی» از تو جوابی بطلبیم.
تو از حال ما خبر داری و انتظار دلمان را میدانی.
به مادرت فاطمه(س) که هنوز برایش اشک میریزی سلام ما را بیجواب و ندای ما را بیپاسخ مگذار.
خداوندا- درود بفرست بر محمد مصطفی و علی مرتضی و فاطمه زهرا و حسن مجتبی و حسین شهید و بر تمامی جانشینان و چراغهای روشنگر تاریکیها و مشعلهای فروزان پرهیزکاری – و درود بر ولیّت، یا اباصالح المهدی، ای امام منتظران، ای امید ناامیدان- ای نوای بینوایان، ای دوای دردمندان، ای پناه مستمندان، ای باب یتیمان- ای فروغ بیپایان، ای محبوب عارفان، ای معشوق عاشقان، ای شفای مجروحان، ای زمزمه کروبیّان- ای یوسف کنعانیان جهان به امید این که این نالههای جانسوز فراق مقبول درگاه تو افتد و تشنگان دیدارت را جرعهای بنوشانی.
ای که از جمله خوبان جهان خوبتری تو پناه همهای، حجت ثانی عشری
چه شود ما را بپذیری و نمایی نظری
تاریخ انتظار و شکیبایی ما به آن ظلم که در عاشورا بر ما رفته است برمیگردد، به آن تیرها که از کمان قساوت برخاست و برگلوی مظلومیت نشست، به آن سم اسبهای کفر که ابدان مطهر توحید را مشبک کرد، به آن جنایتی که دست و پای مردانگی را برید. از آن زمان تاکنون ما به آب حیات انتظار زندهایم، انتظار ظهور منتقم خون حسین(ع).
تاریخ استقامت ما از آن زمان هم دورتر میرود، از عاشورا میگذرد و به بعثت پیامبر اکرم میرسد. هم او در مقابل همه جهل و ظلم و کفر و شرک و عناد و فسادی که جهان آن زمان را پوشانده بود وعده میفرمود که کسی خواهد آمد. نامش نام من، کنیهاش کنیه من، لقبش لقب من، دوازدهمین وصی من خواهد بود و جهان را از توحید و عدل و عشق و داد پر خواهد فرمود. اما تاریخ صبر و انتظار ما به دورترها برمیگردد، به مظلومیت و تنهایی عیسی، به غربت موسی، به استقامت نوح و از همه اینها گذر میکند تا به مظلومیت هابیل میرسد.
انتظار و بردباری ما را وسعتی است از هابیل تاکنون و تا برخاستن فریاد جبرئیل در زمین و آسمان و آوردن مژده ظهور امام زمان(عج).
آری و در آن زمان هستی حیات خواهد یافت. عشق پر و بال خواهد گشود و در رگهای خشکیده علم، خون تازه خواهد دوید. پشت هیولای ظلم و جهل با خاک، انس جاودان خواهد گرفت، شیطان خلع سلاح خواهد شد، انسان بر مرکب رشد خواهد نشست و عروج را زمزمه خواهدکرد.
دیدار خورشید تلاشی بزرگ میطلبد برای نوکردن عهد به همان سان که هر سحرگاه پهنه زمین پرده شب را از سر میاندازد تا در استقبال از خورشید گرما و نور را شاهد باشد. هیهات که همه عهد در گرو شناخت ومهر است و ما نیمه شعبان همه سالها را تنها با نقل و شیرینی و گفتگوهایی عاری از آنچه موجب «تجدید عهد» میشود سپری میسازیم.
چگونه است که در میان صدها هزار صفحه کتاب درسی که دانشآموزان ما در دورههای مختلف مطالعه میکنند جایی برای ذکر نام بلند آن که همه رستگاری و همه بودن در گرو بودن با او و عهد با اوست وجود ندارد؟
به همان سان که معلمان و خطیبان و سخنوران ما به آرامی از کنار این امر میگذرد و تنها به ذکر دعایی کوتاه آن هم در پایان همه سخن و قول خود اکتفا میکنند. فرزندان ما در انتظار شنیدن سرود بهارانند، از زبان آنان که آمدن بهار را باور آوردهاند. فرزندان ما مهیای خواندن بهارانند اگر مادرانشان نام « بهارآفرین» را بر زبانشان جاری سازند.
و از این روی آنان که به حضور و ظهور تو بر دل و اندیشه نرسیدهاند، بیگمان زنده نه که مردهاند و سپاس و هزاران درود و ثنا بر حق، که ما را لایق عهد عظمای خویش قرار داد و در این راه عاشقانه، دستهای ما را به دست یدالهی تو پیوند داد. یا بقیه الله نگاهمان بر آستان منور احمدی، علوی، زهرایی، مهدوی و سروریت به زنجیر عشق جاودانه متصل بادا
اینک اگر اجازه دهی- صدایت میزنم- سلامت میدهم- دعایت میکنم.
مقام معظم رهبری میفرماید:
امام زمان(ع) مثل خورشیدی است. با دلها مرتبط و با روحها و باطنها متصل است و برای انسانی که دارای معرفت باشد موهبتی از این برتر نیست که احساس کند، ولی خدا، امام بر حق، عبدصالح، بنده برگزیده در میان همه بندگان عالم ومخاطب به خطاب الهی در زمین، با او و در کنار اوست. او را میبیند و با او مرتبط است.
اتکا به خدای متعال و اعتقاد به نگاه رئوفانه و پدرانهی حضرت بقیهالله به ملت این تأثیر بزرگ را در زندگی ما و در رفتار ما دارد که ما را با قوت قلب در مقابل امواج گوناگون وادار به استقامت میکند.
این بیانصافی است که امام زمانمان 1174 سال منتظر ما باشد و ما حتی یک سال و بلکه چند ماه به درستی منتنظر او نبودهایم او با محبتی بسیار شبها و در خلوت مناجات با خدا از ما یاد کرده و ما به یاد او نبوده و تنها به فکر حوائج خویش بودهایم.