لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
وصیت نامه های امیرالمومنین علی علیه السلام
این وصیت گرچه خطاب به حسنین- علیهما السلام-است ولی در حقیقت برای تمام بشر تا پایان عالم است.این وصیت را عده ای از محدثان ومورخانی ک قبل از مرحوم سید رضی و بعد از او می زیسته اند با ذکر سند نقل کرده اند. البته اصل وصیت بیشتر از آن است که مرحوم سید رضی در نهج البلاغه آورده است.
اینک قسمتی از آن را می آوریم:
اوصیکما بتقوی الله وان لاتبغیا الدنیا و ان بغتکما و لاتاسفا علی شی منها زوی عنکما وقولا بالحق و اعملا للاجر وکونا للظالم خصما وللمظلوم عونا.
شما را به تقوی و ترس از خدا سفارش می کنم وانیکه در پی دنیا نباشید، گرچه دنیا به سراغ شما آید و بر آنچه از دنیا از دست می دهید تاسف نخورید سخن حق را بگویید وبرای اجر وپاداش (الهی) کارکنید ودشمن ظالم و یاور مظلوم باشید.
اوصیکما و جمیع ولدی واهلی و من بلغه کتابی تقوی الله ونظم امرکم و صلاح ذات بینکم، فانی سمعت جدکم صلی الله علیه وآله وسلم یقول:« صلاح ذات البین افضل من عامه الصلاه والصیام».
من شما وتمام فرزندان وخاندانم وکسانی را که این وصیتنامه ام به آنان می رسد به تقوی وترس از خداوند ونظم امور خود واصلاح ذات البین سفارش می کنم زیرا که من از جد شما صلی الله علیه وآله و سلم شنیدم که می فرمود: اصلاح میان مردم از یک سال نماز و روزه برتر است.
الله الله فی الایتام فلا تغبوا افواههم ولایضیعوا بحضرتکم. والله الله فی جیرانکم فانهم وصیه نبیکم مازال یوصی بهم حتی ظننا انه سیورثهم.
خدا را خدا را در مورد یتیمان نکند که گاهی سیر وگاهی گرسنه بمانند نکند که در حضور شما دراثر عدم رسیدگی از بین بروند.
خدا را خدا را که در مورد همسایگان خود خوشرفتاری کنید، چرا که آنان مورد توصیه وسفارش پیامبر شما هستند. وی همواره نسبت به همسایگان سفارش می فرمود تا آنجا که ما گمان بردیم به زودی سهمیه ای از ارث برایشان قرار خواهد داد.
والله الله فی القرآن لایسبقکم بالعمل به غیرکم والله الله فی الصلاه فانها عمود دینکم والله الله فی بیت ربکم لاتخلوه ما بقیتم فانه ان ترک لم تناظروا.
خدا را خدا در توجه به قرآن نکند که دیگران در عمل به آن از شما پیشی گیرند خدا را خدا در مورد نماز که ستون دین شماست. خدا راخدا در مورد خانه پروردگارتان تا آن هنگام که زنده هستید آن را خالی نگذارید که اگر خالی گذارده شود مهلت داده نمی شوید وبلای الهی شما را فرا می گیرد.
والله الله فی الجهاد باموالکم و انفسکم والسنتکم فی سبیل الله و علیکم بالتواصل والتباذل وایاکم والتدابر و التقاطع. لاتتراکوا الامر بالمعروف والنهی عن المنکر فیولی علیکم شرارکم ثم تدعون فلا یستجاب لکم.
خدا را خدا را در مورد جهاد با اموال وجانها و زبانهای خویش در راه خدا. و بر شما لازم است که پیوندهای دوستی ومحبت را محکم کنید و بذل و بخشش را فراموش نکنید و ازپشت کردن به هم و قطع رابطه بر حذر باشید امر به معروف ونهی از منکررا ترک مکنید که اشرار بر شما مسلط می شوند وسپس هر چه دعا کنید مستجاب نمی گردد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
آغاز نامه
آغاز نامه
به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد
خداوند نام و خداوند رای
خداوند روزی ده و رهنمای
خداوند کیوان و گردان سپهر
فروزندۀ ماه و ناهید و مهر
زنام و نشان و گمان برترست
نگارندۀ برشده پیکر ست
خرد را و جان را همی سنجد اوی
در اندیشه سخت کی گنجد اوی نیابد بد و تیز اندیشه راه
که او برتر از نام و از جایگاه یقین دان که هرگز نیاید پدید
به وهم اندر آنکس که وهم آفرید سخن هرجه زین گوهران بگذرد
نیابد بدو راه جهان و خرد ز بینندگان آفریننده را
چو بینی ؟ مرنجان دو بیننده را خرد گر سخن بر گزیند همی
همان را گزیند که بیند همی بدید آلت رای و جان و زبان
ستون آفریننده را کی توان ؟! به هستیش باید که خستو شوی
ز گفتار بیکبار یکسو شوی پرستنده باشی و جویندۀ راه
به ژرفی به فرمانش کردن نگاه توانا بود هر که دانا بود
به دانش دل پیر برنا بود از این پرده برتر سخت گاه نیست
ستودن نداند کس او را چو هست میان بندگی را ببایدت بست
چو معلوم شد هستی کردگار دگر خاطر خویش رنجه مدار
مقدمه
حکیم ابواقاسم فردوسی شاعر بزرگ حماسه سرای ایران و یکی از گویندگان مشهور عالم و از ستارگان درخشندۀ آسمان ادب فارسی ایران است. وی در سال 329 ه ق در فاز یا باژ متولد شد. فردوسی از خانواده ای دهقان بود. این خاندان صاحب ثروت و مکنت بودند ، لیکن شاعر استاد بر اثر نظم شاهنامه و گذراندن عمر در این راه ثروت خود را از دست داد و در پیری تهیدست و بی چیز شد.
وی مردی وطن پرست بود. این مطلب از جای جای شاهنامه و خصوصاً از شور فردوسی در ستایش ایران و نژاد ایرانی بخوبی آشکار است. وی تا زمانی که گرفتار فقر و تهیدستی نشد به دربار پادشاهان و جوایز ایشان توجهی نکرد.
در حدود سال 369-337 به نظم داستانهایی همت گماشت که داستان بیژن و گرازان را باید در رأس همه آنها قرار داد.
فردوسی داستانهای مهم و منفرد دیگری مانند داستان سهراب ، اکوان دیو و رزمهای رستم را که هر یک در عهد او شهرت و رواج فراوانی داشتند ، به نظم درآورد0
نظم شاهنامه ظاهراً بر اثر شهرت کار دقیقی در قرن چهارم هجری در خراسان، و رسیدن نسخه ای از گشتاسب نامۀ دقیقی به دست فردوسی در اواخر همین دهه صورت گرفته است. شروع نظم شاهنامه به درستی معلوم نیست ، ولی شواهد و قرائن حاکی از آن هستند که زمانی که فردوسی به نظم شاهنامه همت گمارد اوضاع خراسان آشفته و پریشان و زمانۀ جنگ بود ( حدود سال 371 ه ق ) .
فردوسی از امرای نزدیک ، کسی را لایق آن نمی دانست که اثر عظیم و جاودان خود را به او تقدیم کند و همواره در پی بزرگی می گشت که سزاوار آن اثر بدیع باشد و سرانجام محمود غزنوی بزرگترین پادشاه عصر خود را شایسته این امر یافت. ظاهراً این امر در شصت و پنج یا شصت و شش سالگی شاعر یعنی زمانی که فقر و تهیدستی او به نهایت رسیده بود ، اتفاق افتاد.
نخستین نسخه شاهنامه در سال 384 هق به پایان رسید که استاد شاعر سی سال برای به نظم در آوردن آن رنج و تعب فراوانی را متحمل شده بود.
فردوسی حدود سال 394 یا 395 هجری تصمیم گرفت که یک بار دیگر در شاهنامه تجدید نظر کند و در موارد لازم مدح سلطان محمود غزنوی و اثرات آن را بیفزاید و اثر جاوید خود را به شاه غزنین تقدیم کند تا بدینوسیله هم از فقر و تهیدستی رهایی یابد و هم شاهنامه خود را از دستبرد حوادث مصون نگاه دارد. این کار شش هفت سال به طول انجامید. هنگامی که فردوسی شاهنامه را به دربار محمود تقدیم کرد ، حامی او فضل بن احمد اسفراینی از کار برکنار شده و مطّرود دربار بود و فردوسی طرفداری در دربار محمود غزنوی نداشت و شاهنامه قبول نشد.
فردوسی که از طوس به غزنین رفته بود از توجه و محبت پادشاه غزنوی بهره نگرفت و با آنکه پادشاه غزنوی تعهد کرده بود که در برابر هر بیت یک دینار به او بدهد به جای دینار ، درهم داد و این کار باعث خشم و ناراحتی فردوسی شد. چنانکه بنا به روایات همۀ درهمهای محمود را به حمّامی و سایرین بخشید0
از عوامل کدورت فردوسی و محود می توان به اختلاف مذهبی میان فردوسی که مذهب تشیّع داشت و محمود که به تسنّن معتقد بود ، همچنین اختلاف عقیده این دو بر سر مسائل نژادی و ملی اشاره کرد0
فردوسی ایرانی مهین پرستی بود و در شاهنامه نیز به حکم شرایط حماسه ملی ناگزیر همواره از دشمنان ایران مانند تازیان و ترکان ، بد یاد کرده است.
خسّت ذاتی سلطان محمود که فردسی به آن اشاره کرده است مانع از آن شد که صله واقعی و بزرگی که فردوسی توقع داشت به او بدهد.
فردوسی پس از بازگشت از مازندران به خراسان رفت و مدتی در وطن خود با خاطری افسرده و در پریشانی و در تنگدستی به سر برد تا این که احمد بن حسن میمندی که دائماً در فکر شفاعت فردوسی نزد محمود بود ، بالاخره در یکی از سفرهای هند ، موفق به انجام این کار شد و سلطان را وادار کرد تا هنگام ورود به غزنین انعام و صلۀ شاعر را به او بازگرداند ، ولی دیگر دیر شده بود ، چون هنگامی که از دروازه رودبار طَبَران این صله و انعام را می آوردند ، جنازه فردوسی را از دروازۀ رزان بیرون می بردند.
نظامی عروضی می گوید : از فردوسی دختری مانده بود که بسیار بزرگوار و با کرامت بود ، طوری که وقتی خواستند انعام سلطان محمود را به او بسپارند قبول نکرد و گفت به آن نیازی ندارم .
وفات فردوسی را در سال 411 یا 416 هجری ذکر کرده اند. مزار وی در طوس نزدیک مزار عباسیه قرار دارد .
تولد فردوسی
در یکی از روزهای بهار سال 329 هجری گردویه دچار درد زایمان شد و او را به طوری که در آن دوران مرسوم بود بر سر دوخشت نشاندند و قابله مجرب روستای باژ را بر بالین او آوردند و قابله پس از معاینه خبر داد که آن زن به زودی فارغ خواهد شد. دو ساعت بعد، هنگامی که زن جوان کودک خود را به دنیا آورد قابله روستایی و زنانی که اطراف آن زن ایستاده بودند با نهایت خشنودی دانستند که آن نوزاد پسر است و خداوند آرزوی خواجه ابومنصور را برآورده است. زن جوان که از درد زاییدن رهایی یافته بود وقتی به هوش آمد از شنیدن مژده زاییدن پسر لبخندی به لب راند و وقتی نوزاد را نزد او آوردند خرسندتر شد و نگاه گویای خود را به شرفشاه دوخت و به زبان حال گفت آنچه را که وی از خداوند می خواسته است برای وی به دنیا آورده است و در برابر شوهر خویش سرفراز است. شرفشاه پیشانی عرق آلود همسر خود را بوسید و ده عدد سکه دینار طلا که بر یک سوی آن " لاالاالاالله" و بر سوی دیگر آن کلمات امیر سعید ابوالحسن نصربن احمد آل سامانی نقش بسته بود در کف دست او نهاد و انگشتان اورا بر روی آن سکه ها قرار داد. زن جوان تبسم شیرینی کرد و نگاهی به کودک خود افکند و سپس به خواب رفت.
سه روز بعد جشن کوتاهی برگزار شد و در آن جشن که تولد طفل علت اساسی برپا شدن آن بود، خواجه ابومنصور محمد بن اسحاق شرفشاه یکصد تن از بزرگان شهر، دهقانان، روحانیون و مشایخ و طلاب ، بازرگانان و کتابداران کتابخانه سلطنتی طوس و دوستان سه گانه خود را به ضیافت فرا خواند.
در آن مهمانی نخست شیخ نجیب الدین معبر آیلتی از کتاب خدا در گوش طفل کوچک خواند و نام او را که ابوالقاسم حسن منصور بود بر او فرا خواند و ابوالقاسم منصور نامی بود که شیخ بزرگ معبر پس از شنیدن شرح خواب شرفشاه برای طفل او انتخاب کرده بود. در آن ضیافت که سی راس گوسفند ، دویست قطعه مرغ و خروس بریان ، مجمعه های بزرگ چلو و خورش و هرمهای پلو با الوان مختلف بر خوانی به طول بیست متر جلب توجه می کرد به غیر از مدعوین، همه اهل دیه باژ فرا خوانده شده بودند. خوانسالاران که پیشانیان از عرق می درخشید، دست خود را تا شانه در دیگهای بسیار بزرگ داخل می کردند و با کفگیر چلو و پلو می کشیدند و آن چلو یا پلو را در سینی های مسی تقریباً بزرگ قرار م دادند و لای پلو قطعات گوشت بریان. گوسفند یا مرغ و خروس می نهادند و خوالگیر بر هر سینی مسی پر از پلو و گوشت، چند ملاقه خورش های چرب و پر روغن می ریخت و سینی را به دست مستخدمین می داد تا به سر خوان ببرند یا به هر یک از مردم دیه که برای دریافت غذا مراجعه می کردند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
مقدمه :
پایان نامه های کارشناسی ارشد و رساله های دکترای تخصصی ، مدارکی هستندکه در فرایند تحصیل دراین مقاطع و درنتیجة همکاری میان دانشجویان واستادان و با پشتیبانی مؤسسه های آموزش عالی پدید می آیند . داده های مجموعة این مدارک درکنار هم به خودی خود و همچنین درمقایسه با داده های منابع دیگر، می توانند اطلاعات جدیدی را فراهم آورند . چنین اطلاعاتی از مرتب سازی ، دسته بندی ، اولویت بندی و مرتبط سازی داده ها وشکل دادن به آنها درالگوهای جدید و یکپارچه حاصل می شود . هرپایان نامه یا رساله به خودی خود حاوی داده هایی است که برخی از مهمترین آنها درشکل 1- نشان داده شده اند .
شکل 1 . داده های یک پایان نامه / رساله
داده های مجموعة پایان نامه ها و رساله ها را می توان براساس هریک ازاین داده ها و همچنین درمقایسه با یکدیگرتحلیل کرد این تحلیل کرد این تحلیل برای هردسته از دادهها
در طول زمان ، روندهای تغییرآنها را نیزظاهرمی سازد . درصورتی که داده های منابع دیگر را نیزوارد این فرایندکنیم ، دامنة تحلیل افزایش می یابد . ( شکل 2 )
شکل 2 . منابع تحلیل اطلاعات پایان نامه و رساله ها
بنابراین ، تحلیل اطلاعات پایان نامه و رساله ها می تواند براساس داده هایی انجام شود که از منابع گوناگون فراهم می شوند . برای تحلیل این مدارک با هدف های گوناگون، تاکنون پژوهش ها و مطالعات زیادی انجام شده است اما بررسی آنها نشان می دهدکه مدلی که ابعادگوناگون این مدارک راپوشش دهد ، ارائه نشده است . ازاین رو، نمی توان براساس هریک ازپژوهش های پیشین ، الگویی را استخراج کرد وتعمیم دادکه مبنای توصیف وتحلیل پایان نامه ها ورساله ها درمقیاسی بزرگ ، به ویژه درسطح ملی قرار گیرد به این منظورلازم است الگویی طراحی شودکه تمامی ابعاد پایان نامه ها ورساله ها را دربر گیرد .برای طراحی چنین الگویی ، اولین گام بررسی پژوهش ها ومطالعات پیشین و
شناخت ابعاد واقلامی است که برای توصیف و تحلیل پایان نامه ها و رساله ها به کار رفته است . به همین دلیل ، دراین مقاله با مرور نوشتجات ، ابعاد تحلیل پایان نامه ها ورساله ها درپژوهش ها و مطالعات پیشین استخراج ودسته بندی می شوند .
تحلیل اطلاعات و فنون آن
پایان نامه ورساله که گزارش پژوهش در دوره های کارشناسی ارشد ودکترای تخصصی هستند ( 16 ؛ 17 ) برای انتفال اطلاعات به مخاطبان خود تدوین می شوند وازاین رو نوعی مدرک 1به شمارمی روند ( 39 : 804- 809 ؛ 74 ) .
از نظردایشارت 2مدرک ظرفی 3از اطلاعات است که برای انتقال پیام بین یک نویسنده و یک خواننده به کارمی رود .بنابراین ، صرفنظرازگونه های متعدد مدارکی که وجود دارند همة مدارک دارای یک ویژگی مشترک هستند و آن انتقال اطلاعات است ( 48 : 8 ). شکل 3 این تعریف را نشان می دهد .
شکل 3 . ارتباط بین نویسنده و خواننده از طریق مدرک ( 48 : 8 )
هرمدرک افزون براینکه برای خوانندة آن مدرک خاص دارای اطلاعاتی است ، هنگامی که درکنارمدارک مشابه دیگرقرارگیرد ، اطلاعات جدیدی را فراهم می سازدکه امکان تحلیل سطح بالاتری را فراهم می آورد این اطلاعات جدید ، مخاطبان جدیدی نیزدارد (شکل 4 ) .
تولید اطلاعات جدید از اطلاعات موجود درمدارک ، دربحث های مربوط به مراکز تحلیل اطلاعات 1 مطرح می شود ویلهلمی وبراون 2 به خدمات تحلیلی 3به عنوان مهم ترین ویژگی این گونه مراکز اشاره می کنند واین خروجی ها را برای آن برمی شمارند :
1- چکیدة گزارش های آخرین پیشرفت ها 4
2- شناخت شکاف ها 5 دردانش موجود
3- توصیه هایی برای برنامه های پژوهشی وفرمول بندی سیاست ها
4- مدیریت اطلاعات برای کمک به تصمیم گیری و
5- ساخت ( سنتز) ایده های جدید ازدانش موجود ( 82 : 106- 109 ) .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
بسم الله الرحمن الرحیم
نام مقاله: مقایسه داستان پیرچنگی مولوی
با داستان پیررباب نوازعطّارازمثنوی
مصیبت نامه
فهرست عناوین
درباره عطارنیشابوری........................................................................................................3
آثارعطارنیشابوری.............................................................................................................4
عطاردرعرفان وادب فارسی.................................................................................................5
وفات عطار.......................................................................................................................6
مصیبت نامه......................................................................................................................7
مولوی..............................................................................................................................8
تولد مولوی........................................................................................................................8
آثارمولوی.........................................................................................................................8
درباره مثنوی معنوی............................................................................................................9
داستان پیررباب نواز.....................................................................................................11-10
داستان پیرچنگی...........................................................................................................14-12
سابقه دو داستان پیرچنگی و پیررباب نواز..................................................................................15
هدف داستان.....................................................................................................................15
مقایسه دو داستان...........................................................................................................25-15
منابع و مآخذ......................................................................................................................26
درباره عطارنیشابوری
عطار یکی ازشاعران بزرگ ایران درقرن ششم و اوایل قرن هفتم است که تاریخ دقیق تولد اومانند تاریخ تولد
بسیاری ازنام آوران ادبیات نامعلوم است.
« دولتشاه سمرقندی درتذکرة الشعراء تاریخ تولد عطار را روزششم شعبان سال 513 هجری درقریه کدکن
می نویسد» (عطار / فریدالدین / مقدمه مصیبت نامه / نورانی وصال / صفحه پنج )
« هدایت تاریخ تولد او را در تذکره ریاض العارفین سال 512 می نویسد»
(همان / همان)
«قاضی نورالله شوشتری در مجالس المؤمنین ومحمد دارا شکوه درسفینة الاولیاء تاریخ تولد او را ماه شعبان
سال 513 می نویسند» (همان / همان)
«استاد سعید نفیسی نیز پس ازبحث مستوفایی به دلایلی درست ترین تاریخ را ششم شعبان 530 می نویسد»
(همان / همان)
اما دکتر نورانی وصا ل درپاورقی همان صفحه( صفحه پنج)می نویسد سال 530 نیز از جهاتی که در
حوصله این مقاله بیرون است صحیح به نظر نمی رسد. (همان / همان / پاورقی شماره1 )
« یکی از محققان بزرگ معاصر سال 539 را صحیح ترمیداند»
( اشرف زاده / رضا / شرح گزیده منطق الطیر/ اساطیر1374 / ص8)
آثارعطار نیشابوری
« ارباب تذ کره آثار زیادی به او منسوب می کنند که تا مرز190 اثر میرود. ولی بدون تردید بسیاری
از این تصا نیف از اونبوده وتنها می توان کتبی را که در اشعار او بدان اشارت رفته بطورقطع از اودانست»
(عطار / مقد مه نورانی وصال /2536 / ص ده)
« به هر حال اهمّ کتب او به قرار ذیل است:
اسرارنامه ، الهی نامه ، بلبل نامه ، پند نامه ، خسرونامه ، مختارنامه ، شترنامه ، مصیبت نامه ،منطق
الطیر ، نزهة الاحباب ، دیوان قصاید وغزلیات وبالاخره تذکرة الاولیا » (همان / یازده)
اما دکتر رضا اشرف زاده آثار اورا به قرار ذ یل برمی شمارد:
« منطق الطیریا مقامات طیور، مصیبت نامه ، اسرارنامه ، الهی نامه ـ که این چهار کتاب مثنوی اند ـ
مختارنامه که مجموعه رباعیات است ، دیوان قصاید وغزلیات و کتابی به نثر به نام تذکرة الاولیا »
(اشرف زاده / 1374/ 10)
عطار درعرفان وادب فارسی
عطار مسلّم یکی ازبزرگترین شعرای ایران است به عظمت مقام او درعرفان وبلندی مرتبه او درشاعری
عموم ارباب تذکره معترفند.
« جامی در نفحات الانس می گوید: آنقدر اسرار توحید وحقایق اذواق و مواجید که در مثنویّات وغزلیات
وی اندراج یافته در سخنان هیچ یک ازاین طایفه یافت نمی شود.» ( عطار/ مقدمه نورانی وصال/ 2536/ ص8)
«عطارعارفی است که حقا ً مراحل سیروسلوک را طی کرده و از وساوس نفس جسته واز علایق دنیوی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
زندگی نامه سهراب سپهری
سهراب سپهری شاعر و نقاش معاصر ایران در ۱۵ مهر ماه ۱۳۰۷ در کاشان پا به عرصه حیات گذشت و در ۱۳ اردیبهشت ۱۳۵۹ در تهران درگذشت.
وی پس از طی تحصیلات شش ساله ابتدایی در دبستان خیام کاشان (۱۳۱۹) و متوسطه در دبیرستان پهلوی کاشان (خرداد ۱۳۲۲) و به پایان رساندن دوره ی دو ساله ی دانشسرای مقدماتی پسران (خرداد ۱۳۲۴)، در آذر ۱۳۲۵ به استخدام اداره ی فرهنگ کاشان در آمد. در شهریور ۱۳۲۷ در امتحانات ششم ادبی شرکت نمود و دیپلم دوره ی دبیرستان خود را دریافت نمود. سپس به تهران آمد و در دانشکده ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و هم زمان به استخدام شرکت نفت در تهران در آمد که پس از هشت ماه کار استعفا کرد. سپهری در سال ۱۳۳۰ نخستین مجموعه ی شعر نیمایی خود را به نام «مرگ رنگ» انتشار داد. در سال ۱۳۳۲ از دانشکده هنرهای زیبا فارغ التحصیل شد و به دریافت نشان درجه ی اول علمی نیز نایل آمد. در همین سال در چند نمایشگاه نقاشی در تهران شرکت نمود و نیز دومین مجموعه ی اشعار خود را با عنوان «زندگی خواب ها» منتشر کرد. آنگاه به تأسیس کارگاه نقاشی همت گماشت. در آذر ۱۳۳۳ در اداره ی کل هنرهای زیبا (فرهنگ و هنر) در قسمت موزه ها شروع به کار کرد و در ضمن در هنرستان های هنرهای زیبا نیز به تدریس می پرداخت. در مهر ۱۳۳۴ ترجمه ی اشعار ژاپنی از وی در مجله ی «سخن» به چاپ رسید. در مرداد ۱۳۳۶ از راه زمینی به کشورهای اروپایی سفر کرد و به پاریس و لندن رفت. ضمناً در مدرسه ی هنرهای زیبای پاریس در رشته ی لیتوگرافی نام نویسی نمود. وی همچنین کارهای هنری خود را در نمایشگاه ها به معرض نمایش گذاشت. حضور در نمایشگاه های نقاشی همچنان تا پایان عمر وی ادامه داشت. وی سفرهای دیگری به کشورهای جهان نمود.
شعر سهراب
شعر سهراب سپهری رنگارنگ است و خواننده را به افقهای تازه می کشاند. آثار وی پُر است از صور خیال و تعبیرات بدیع، که با وجودِ زیبایی ظاهری و تصویرهای بدیع و رنگارنگ، در مجموع از جریان های زمان به دور است. در اشعار او نقد و پیام اجتماعی کم رنگ است، و در آن پراکندگی و ناهماهنگی تصاویر به چشم می خورد. اما سهراب در اشعارش به طور کلی و در بعدی وسیع نگران انسان و سرنوشت اوست. سپهری روح شاعرانه و لطیفی داشت که برای هر چیز معنی و مفهومی خاص قائل بود. تخیل وی در همه ی اشیاء باریک می شد و از آنها تصاویری زنده و حساس می ساخت، بدین علت است که اندیشه ها و تجربه های فکری و عاطفی او به حالتی دلپذیر درآمده است. سهراب سپهری دارای سبک ویژه ای است که می توان او را بنیانگذار این شیوه دانست. در واقع می توان گفت قابل توجه ترین اتفاق در عرصه ی شعر نو در سال ۱۳۳۲، چرخش سهراب سپهری از زبان نیمایی به زبان هوشنگ ایرانی است. اهمیت این اتفاق از آن جهت بود که در آن سالها، متأثرین از نیما فراوان بودند، ولی کسی به زبان هوشنگ ایرانی و زیبایی شناسی او وقوف نداشت.
سپهری، تنها شاعر متأثر از درک هوشنگ ایرانی بود که زبان او را تا حد چشمگیری تکامل بخشید و اگر این نبود یکی از ظریفترین و پر ظرفیت ترین دستاوردهای شعر نو، نیمه کاره و ناقص می ماند. شعر سپهری دارای تصویرهای شاعرانه و مضامین و مفاهیم عرفانی و فلسفی و غنائی است. سهراب شاعری بود، غوطه ور در دنیای شعر و هنر خویش که به همه چیز رنگ شعر می داد. همه ی اشیاء برای او معنویت داشتند، در ژرفای هر چیز مادی فرو می رفت و به آن حیات معنوی می بخشد. گویی برای او تمام ذرات عالم دارای روح و عاطفه و احساس بودند. زبان سپهری نیز زبانی لطیف و ویژه ی خود اوست. شعرش دارای تصاویر تازه ولی مبهم است و از این رو ساده و روشن نیست. خیالات ظریف و تصویرهای زیبا سراسر اشعار وی را در برگرفته است. او البته همواره در راه تکامل خویش پیش رفته است و این نکته را از خلال شعرهای «هشت کتاب» او می توان دریافت. در کل، سهراب سپهری در شعر با زبان ساده، انسانها را به نگریستن دقیق در طبیعت و نزدیک شدن و یکی شدن با آن دعوت می کند. او محیط خود و عصری را که در آن می زیست نمی پسندید و در جستجوی عالمی والاتر و برتر بود.
خود سهراب می گوید :
… مادرم میداند که من روز چهاردهم مهر به دنیا آمده ام. درست سر ساعت ۱۲ ؛ مادرم صدای اذان را می شندیده است…
پدر سهراب، اسدالله سپهری، کارمند اداره پست و تلگراف کاشان، و اهل ذوق و هنر بود وقتی سهراب خردسال بود، پدر به بیماری فلج مبتلا شد.
… کوچک بودم که پدرم بیمار شد و تا پایان زندگی بیمار ماند. پدرم تلگرافچی بود. در طراحی دست داشت. خوش خط بود. تار مینواخت. او مرا به نقاشی عادت داد…
پدر سهراب سر انجام در سال ۱۳۴۱ دار فانی را ودا گفت.
مادر سهراب، ماه جبین نام داشت او نیز اهل شعر و ادب بود؛که در خرداد سال ۱۳۷۳ درگذشت.
تنها برادر سهراب، منوچهر در سال ۱۳۶۹ درگذشت.
خواهران سهراب : همایون دخت، پریدخت و پروانه .
محل تولد سهراب باغ بزرگی در محله دروازه عطا بود.
سهراب از محل تولدش چنین می گوید :