واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد نویسنده قرآن کیست

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 12 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

نویسنده قرآن کیست؟بخش اولدیباچه:این نوشتار در پی آن است که با شیوه جدید به قرآن بنگرد و نویسنده واقعی آن را بر ملا کند.آنچه به دنبال این مقدمه می آید ،تحقیقی بر پایه استدلال و منطق در ارتباط با تألیف قرآن است.بنابراین شیوه ما مخالف شیوه آن دسته از مؤمنانی است که چشم بسته و بی چون و چرا درستی قرآن را باور دارند .نویسنده این نوشتار با موشکافی کردن و تجزیه و تحلیل آیه های قرآن ، سیره نبوی(زندگینامه حضرت محمد ) و احادیث به این نتیجه رسیده است که گروه هایی در تألیف قرآن دست داشته اند.این آیه ها نه گفتار خداست و نه محمد به تنهایی آنها را نوشته است.قرآن نوشته یک موجود یا یک شخص نیست.اشخاص گوناگونی در نوشتن، تألیف، اصلاح،گذاشتن و برداشتن آیه های قرآنی دست داشته اند. مهمترین افرادی که در نوشتن قرآن مشارکت داشته اند ، عمرالقیص،ورقه،ابی ابن کعب، حسن ابن ثابت، ابن قطامه ، زید ابن عمر، بحیرا و سلمان بوده اند. محمد قسمت کمی از آیه ها را از خود درآورده است . مهمترین کسی که در محمد برای خلق قرآن و اسلام انگیزه ایجاد می کرد ، زید ابن عَمربود که در مورد حنفیان موعظه می کرد.بعدها محمد دین حنفیان را به صورت اسلام دگرگون کرد.بنابراین در آن زمان این ادعا که اسلام دین جدیدی است ، حقیقت داشت .اما یافته مهمی که در اینجا مطرح است این است که قرآن کلام خدا نیست ودست نوشته بشر است و محمد آن را به سادگی به عنوان آخرین کلام الله به انسانها ارائه کرد.از میان دینهای قدیمی که محمد برای نوشتن قرآن از آن بهره برداری کرده است ، دین یمنیهای قدیم است که در این نوشتار به آن اشاره شده است و تأثیرآن بسیار مهم و اساسی بوده است . درحقیقت آدابی نظیر نمازهای پنجگانه و روزه ی سی روزه از همین یمنیها (صبائیهای قدیم) گرفته شده است.بنابراین قرآن ترکیبی از دینهای مختلفی است که در زمان محمد وجود داشته است.این محمد بود ، نه الله که از میان منابع مختلف مذهبی ، تعدادی را برگزید و سازگاری داد و قرآن را درست کرد.درحالیکه گروهای مختلفی در خلق قرآن مشارکت داشتند ، ولی محمد به تنهایی ویراستار آن بود وبه سادگی آن را بیان می کرد.مقدمه:مطابق اسلام ، زیر پرسش بردن الله به عنوان تنها خالق قرآن کفر و ناسزاگویی به مقدسات است.کسی که به اندازه اتمی در درستی قرآن شک کند ، ممکن است به مرگ محکوم شود.قرآن بالاتر از هر چیزی است.از آفریده های الله چیزی مقدس تر از قرآن نیست.اما از آنجایی که انسان موجودی کنجکاو است ، من از همان اوان کودکی که از من می خواستند قرآن را به صورت رسمی بخوانم در مورد صحت آن شک کردم.تحت آموزش یک ملای محلی خواندن قرآن را طی دو سال به صورت مقدماتی در مسجد محل یاد گرفتم.این ملا با عصای خیزرانی که در دست داشت ، به شاگردان قرآن درس می داد. چوبدستی او کاملاً درخشان بود چون هر روز قبل از آمدن شاگردان به حجره درس ، آن را با روغن چرب می کرد .من اطمینان دارم که هیچ کدام از ما خواندن و یادگیری قرآن را دوست نداشتیم. چون در آن دوران برای ما بچه ها، این کار یکی از سخت ترین و رنج آور ترین کارهایی بود که باید انجام می دادیم.ما سوره ها و آیه ها را حفظ می کردیم بدون اینکه حتی یک کلمه از معنی آنها را بفمیم. خود ملا هم معنی سوره ها را نمی فهمید.هر گاه از سوره ها پرسشی در ذهن ما ایجاد می شد ، پاسخ آن را با چوبدستی خیزران دریافت می کردیم.خواندن و یادگیری قرآن با تنبیه و کودک آزاری همراه بود.بنابراین قرآن پیش چشممان خوار شد و از ملا نیز نفرت داشتیم.بعدها وقتی دانشگاه را تمام کردم و شروع به کار کردم ، یکی از همکارانم قرآنی که ترجمه عبدالله یوسف علی بود به دستم داد. دوست من یک مبلغ مذهبی بود و مرا تشویق کرد که قرآن را به دقت بخوانم.او مطمئن بود که وقتی من پیام قرآن را به خوبی درک کنم ، زندگیم برای همیشه عوض خواهد شد.با بی میلی قرآن را به دقت ، آیه به آیه و سوره به سوره خواندم.هر چه بیشتر می خواندم ، بیشتر شوک زده می شدم.کتابی که فرض بر این بود که کار مهربان ترین و بخشاینده ترین موجود است ، پر بود از نفرت و وحشت و فراخوانی برای کشتار و جنگ. بیشتر آیه های آن اختصاص داشت به دستور کشتار کسانی که تسلیم جهان بینی قرآنی نمی شوند. البته تعداد کمی از آیه ها نیز شاعرانه و دارای ریتم وخوش ساخت بود و گاهی هم مقاهیم معنوی خوبی داشتند . به غیر از مقداری جزئی از این آیات ، من بقیه قرآن را مزخرف دانستم.آیه های بی شماری به مؤمنین مجوز می داد که جنگ بی امانی را بر علیه کسانی که ایمان نیاورده اند ،شروع کنند.با خود گفتم چگونه الله که باید بخشاینده ترین و مهربان ترین موجود باشد،کتابی چنین بد سرشت آورده است که به آشغال می ماند و دستورالعمل ، جنگ و کشتار و غارت است؟روزی که دوست مبلغم در مورد قرآن از من پرسید، به سادگی به او گفتم چیزهایی جالب و تعجب آوری در قرآن یافتم که هرگز فکر نمی کردم چنین چیزهایی در آن باشد. در حال تجزیه و تحلیل جزئیات آن هستم.او گفت : قرآن بسیار جالب است. اینطور نیست؟ من با لبخندی گفتم این را تو می گوییچند سال بعد با استفاده از قرآنهایی که توسط اشخاص دیگری ترجمه شده بود ، بیشتر در قرآن غور کردم.تفسیر قرآن را هم خواندم. بارها و بارها خواندم وخواندم تا مطمئن شوم چیزی که آنها شرح داده اند ، درست است.هر چه قرآن را بیشتر می خواندم بیشترناراحت و پریشان و عصبانی می شدم .از این عصبانی بودم که از دینی کشتار کننده که از بچگی بر من تحمیل شده بود ، دلسرد شده بودم.چیزهایی که در قرآن می خواندم ، مرا بر آن داشت که در مورد پرسش همیشگی خود در ارتباط با نویسنده واقعی قرآن به تحقیق بپردازم.سالهای درازی رنج و زحمت کشیدم تا به پاسخ آن پرسش دست یافتم.در این نوشتار سعی شده است که به آن پرسش ، پاسخ گفته شود.سالها تصمیم داشتم این مقاله را بنویسم ، حالا که تمام شده ، شما هم باید در مورد این پرسش که نویسنده واقعی قرآن کیست تفکر و تعمق کنید.در نتیجه تحقیقاتم به این نتیجه رسیدم که عده زیادی در تألیف و ساخت قرآن دست داشته اند.اکثر مسلمانان از این راز آگاهی ندارند ، اما در دل آیات قرآنی و احادیث و سیره حضرت محمد می توان به اطلاعاتی دست یافت که دست الله را از آفرینش این کتاب کوتاه می کند.الله را نویسنده قرآن دانستن دروغی ابتدایی است که هزار سال است بشر به این دروغ باور دارد.ما می توانیم با اطمینان بگوییم که محمد هم به تنهایی نویسنده قرآن نبود.در حقیقت بخش عمده قرآن توسط چندین نفر نوشته شده است.مهمترین آنها از این قرار هستند.· عمر القیص ، یک شاعر قدیمی بود که چند دهه پیش از تولد محمد وفات یافته بود.· زید ابن عمر ابن نوفل که در زمان خود یک مرتد محسوب می شد و در مورد دین حنفیان تبلیغ و موعظه می کرد.· لبید که شاعر دیگری بود· سلمان فارسی که راز دار و مشاور محمد بود· بحیرا که یک راهب مسیحی در کلیسای سوریه بود· جبر که همسایه مسیحی محمد بود· ابن قطامه که یک برده مسیحی بود· خدیجه که اولین زن محمد بود· ورقه که عموی خدیجه بود· اُبی ابن کعب که منشی محمد و کاتب قرآن بود· خود محمدگروهای دیگری نیز در تألیف قرآن مشارکت داشتند که از این قرار هستند:· صبائیها(یمنیهای امروزی)· عایشه ،کودکی که به همسری محمد 53 ساله درآمد· عبدالله ابن سلام ابن الحریث، که یک فرد یهودی مسلمان شده بود.· مخیریق، که یک عالم یهودی مسلمان شده بودالبته فهرستی که از نویسنده های احتمالی قرآن تهیه کرده ام کامل نیست.کسان دیگری ممکن است دست اندرکار تألیف قرآن بوده اند که من شاید حتی نامی از آنها نشنیده باشم.ولی حدس می زنم برای یک بحث فشرده و مختصر ، لیستی که تهیه کردم کافی باشد. در این نوشتار من کمکهایی را که این افراد برای تألیف قرآن کرده اند ، برشمرده ام.



خرید و دانلود تحقیق در مورد نویسنده قرآن کیست


تحقیق در مورد نویسنده فهیمه رحیمی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 15 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

خنکای سپیده دم یکی از آخرین روزهای شهریور ماه، حلاوتی خاص به زن بخشید. در تختخواب کنار پنجره غلتی زد. صدای بانگ موذن از دور دست ها می آمد. شاید از نزدیک ترین مسجد در خیابان بهار جنوبی تهران. برحسب عادت سالیان دور زن نیم خیز شد. چشم هایش را مالید و به سراغ پرده پنجره رفت و آن را به کناری زد. روشنایی صبحگاهی به درون اتاق ریخت. خمیازه های زن به حرکات محدود نرمشی و ورزشی خلاصه شد. کش وقوسی به بدن خواب آلودش داد. آنگاه به سمت شیر آب رفت و وضو گرفت. دو رکعت نماز صبح در تاریک و روشن اتاق زن، اولین گام او در شروع یک روزکاری بود. سجاده را که جمع کرد به سمت میز کارش در گوشه اتاق رفت. یادداشت هایش از آخرین داستانی که در حال نوشتن اش بود، در پوشه ای در کنار میز قرار داشت. از سال ها پیش عادت کرده بود. بعد از نماز صبح دیگر نخوابد. کار نوشتن در این ساعات صبحگاهی به زن انرژی مضاعفی می داد. رحیمی میگوید:«چون برای جوانان می نویسم، دوست دارم موقع نوشتن سرحال و شاداب باشم. هر چند حالا دیگر از نظر سنی جوان نیستم ولی سعی می کنم موقع نوشتن داستان هایم حتما به روحیات و هیجانات جوانان توجه کنم. صبح ها بعد از نماز بهترین فرصت برای این کار است.چون خودم در این ساعات صبح لبریز از شور و هیجان هستم». تا ساعت 10 الی 11 قبل از ظهر فهیمه رحیمی همسفر شخصیت های داستانی اش است. با آنها به سفر می رود. در شادی هایشان شرکت می کند در غم هایشان اندوهگین است. او می داند همه نویسندگان این حالت ها را دارند که در غم و شادی شخصیت های داستانی شان سهیم باشند. اما برای او وضعیت کمی متفاوت تر است. علاوه بر فهیمه رحیمی بسیاری از خوانندگان داستان هایی که او می نویسد، با شخصیت های داستانی او زندگی می کنند. خاطره فهیمه از سرگذشت یکی از داستان هایش او را به این باور رسانده که قرار است دیگران هم با شخصیت های داستانی او زندگی کنند. وقتی رحیمی داستان «زخم خوردگان تقدیر» را نوشت برای شخصیت های داستانی اش فرجام ناخوشی را رقم زد.

«هنگامه» (شخصیت زن داستان) به «نظام دشتی» (شخصیت مرد داستان) نرسید. تمام نقشه های عاشقانه آنها به هم خورد. کتاب چاپ شد و به دست خوانندگان آثار فهیمه رحیمی رسید. بسیاری از خوانندگان با خواندن سرگذشت هنگامه و نظام دشتی (البته در عالم داستان) دچار افسردگی شدند نامه های خوانندگان یکی پس از دیگری به دست نویسنده رسید که حاکی از اظهار همدردی با شخصیت های هنگامه و نظام دشتی بود. همان روزها بود که فهیمه رحیمی دچار کلافگی شد. او دلش می خواست. راهی را پیدا کند تا به خوانندگان داستان هایش یادآوری کند که شخصیت های داستانی او واقعی نیستند و ساخته و پرداخته ذهن داستان پرداز او هستند. اما خوانندگان آثارش این پیش فرض را قبول نمی کردند از منظر بسیاری از خوانندگان رمان زخم خوردگان تقدیر هنگامه و نظام دشتی، آدم های واقعی بوده اند و چنین سرنوشت تلخی، شایسته عشق و وفاداری آنها به همدیگر نبوده است. کار تا جایی پیش رفت که بسیاری از خوانندگان از طریق نامه و تماس های تلفنی از نویسنده داستان آدرس و شماره تلفن های هنگامه و نظام دشتی را خواستند تا خود شخصا برای کمک به آنها اقدام کنند. کلافگی رحیمی روزبه روز بیشتر می شد. خوانندگان قصد نداشتند این ماجرا را همین طور رها کنند. در همان سال در یکی از روزهای برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب تهران فهیمه رحیمی، میهمان غرفه ناشرش شد تا با خوانندگان داستان هایش از نزدیک دیدار کند، خوانندگان نگران از سرنوشت هنگامه و نظام دشتی در آنجا هم دور نویسنده حلقه زدند و ملتمسانه از او تقاضا کردند در کتاب بعدی که می نویسد حتما فکری به حال هنگامه و نظام دشتی بکند. فهیمه رحیمی در همان جا هم سعی کرد به خوانندگان آثارش یادآوری کند که هنگامه و نظام دشتی، شخصیت های واقعی نیستند. اما بازی تازه شروع شده بود. و او باید فکری به حال قضیه می کرد. بنابراین شروع کرد به نوشتن رمان بعدی خود با عنوان «هنگامه» که در آن شخصیت هنگام داستان زخم خوردگان تقدیر در محوریت ماجراها قرار داشت و از همان ابتدا قرار بود در پایان داستان عاقبت به خیر شود. طبعا شخصیت نظام دشتی هم باید از خود انعطاف نشان می داد. و بدین شکل آن دو در پایان داستان به هم رسیدند و با چاپ رمان جدید فهیمه رحیمی با عنوان «هنگامه» و مطالعه آن توسط همان خوانندگان دل نگران، ماجرا به خیر و خوشی پایان یافت. البته بودند کسانی که دلشان نمی خواست این ماجرا به پایان برسد. دستاویز آنها برای دنبال کردن این قضیه، شعرهای عاشقانه ای بود که نظام دشتی برای هنگامه سروده بود و در قسمت هایی از رمان توسط نویسنده گنجانده شده بود. تقاضای این بار خوانندگان دسترسی به دیوان اشعار نظام دشتی بود. آنها دوست داشتند مجموعه شعری را که نظام دشتی سروده بود بخوانند. فهیمه رحیمی این بار دیگر داشت کم می آورد. چون برای قسمتی از داستانش قطعه شعری را آورده بود و برای زیبایی صحنه های عاشقانه رمانش از آن استفاده کرده بود و حالا معرفی یک دیوان کامل از همان شعرها که احتمالا به مذاق خوانندگان خوش آمده، کار آسانی نبود. سماجت خوانندگان از یک طرف، دنبال راه حل ماجرا گشتن از سوی نویسنده از طرف دیگر سرانجام، راه حل مناسبی را پیش روی رحیمی گذاشت. او به یکی از دوستان شاعرش سفارش کرد مجموعه شعری با حال



خرید و دانلود تحقیق در مورد نویسنده فهیمه رحیمی


نویسنده فهیمه رحیمی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 15 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

خنکای سپیده دم یکی از آخرین روزهای شهریور ماه، حلاوتی خاص به زن بخشید. در تختخواب کنار پنجره غلتی زد. صدای بانگ موذن از دور دست ها می آمد. شاید از نزدیک ترین مسجد در خیابان بهار جنوبی تهران. برحسب عادت سالیان دور زن نیم خیز شد. چشم هایش را مالید و به سراغ پرده پنجره رفت و آن را به کناری زد. روشنایی صبحگاهی به درون اتاق ریخت. خمیازه های زن به حرکات محدود نرمشی و ورزشی خلاصه شد. کش وقوسی به بدن خواب آلودش داد. آنگاه به سمت شیر آب رفت و وضو گرفت. دو رکعت نماز صبح در تاریک و روشن اتاق زن، اولین گام او در شروع یک روزکاری بود. سجاده را که جمع کرد به سمت میز کارش در گوشه اتاق رفت. یادداشت هایش از آخرین داستانی که در حال نوشتن اش بود، در پوشه ای در کنار میز قرار داشت. از سال ها پیش عادت کرده بود. بعد از نماز صبح دیگر نخوابد. کار نوشتن در این ساعات صبحگاهی به زن انرژی مضاعفی می داد. رحیمی میگوید:«چون برای جوانان می نویسم، دوست دارم موقع نوشتن سرحال و شاداب باشم. هر چند حالا دیگر از نظر سنی جوان نیستم ولی سعی می کنم موقع نوشتن داستان هایم حتما به روحیات و هیجانات جوانان توجه کنم. صبح ها بعد از نماز بهترین فرصت برای این کار است.چون خودم در این ساعات صبح لبریز از شور و هیجان هستم». تا ساعت 10 الی 11 قبل از ظهر فهیمه رحیمی همسفر شخصیت های داستانی اش است. با آنها به سفر می رود. در شادی هایشان شرکت می کند در غم هایشان اندوهگین است. او می داند همه نویسندگان این حالت ها را دارند که در غم و شادی شخصیت های داستانی شان سهیم باشند. اما برای او وضعیت کمی متفاوت تر است. علاوه بر فهیمه رحیمی بسیاری از خوانندگان داستان هایی که او می نویسد، با شخصیت های داستانی او زندگی می کنند. خاطره فهیمه از سرگذشت یکی از داستان هایش او را به این باور رسانده که قرار است دیگران هم با شخصیت های داستانی او زندگی کنند. وقتی رحیمی داستان «زخم خوردگان تقدیر» را نوشت برای شخصیت های داستانی اش فرجام ناخوشی را رقم زد.

«هنگامه» (شخصیت زن داستان) به «نظام دشتی» (شخصیت مرد داستان) نرسید. تمام نقشه های عاشقانه آنها به هم خورد. کتاب چاپ شد و به دست خوانندگان آثار فهیمه رحیمی رسید. بسیاری از خوانندگان با خواندن سرگذشت هنگامه و نظام دشتی (البته در عالم داستان) دچار افسردگی شدند نامه های خوانندگان یکی پس از دیگری به دست نویسنده رسید که حاکی از اظهار همدردی با شخصیت های هنگامه و نظام دشتی بود. همان روزها بود که فهیمه رحیمی دچار کلافگی شد. او دلش می خواست. راهی را پیدا کند تا به خوانندگان داستان هایش یادآوری کند که شخصیت های داستانی او واقعی نیستند و ساخته و پرداخته ذهن داستان پرداز او هستند. اما خوانندگان آثارش این پیش فرض را قبول نمی کردند از منظر بسیاری از خوانندگان رمان زخم خوردگان تقدیر هنگامه و نظام دشتی، آدم های واقعی بوده اند و چنین سرنوشت تلخی، شایسته عشق و وفاداری آنها به همدیگر نبوده است. کار تا جایی پیش رفت که بسیاری از خوانندگان از طریق نامه و تماس های تلفنی از نویسنده داستان آدرس و شماره تلفن های هنگامه و نظام دشتی را خواستند تا خود شخصا برای کمک به آنها اقدام کنند. کلافگی رحیمی روزبه روز بیشتر می شد. خوانندگان قصد نداشتند این ماجرا را همین طور رها کنند. در همان سال در یکی از روزهای برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب تهران فهیمه رحیمی، میهمان غرفه ناشرش شد تا با خوانندگان داستان هایش از نزدیک دیدار کند، خوانندگان نگران از سرنوشت هنگامه و نظام دشتی در آنجا هم دور نویسنده حلقه زدند و ملتمسانه از او تقاضا کردند در کتاب بعدی که می نویسد حتما فکری به حال هنگامه و نظام دشتی بکند. فهیمه رحیمی در همان جا هم سعی کرد به خوانندگان آثارش یادآوری کند که هنگامه و نظام دشتی، شخصیت های واقعی نیستند. اما بازی تازه شروع شده بود. و او باید فکری به حال قضیه می کرد. بنابراین شروع کرد به نوشتن رمان بعدی خود با عنوان «هنگامه» که در آن شخصیت هنگام داستان زخم خوردگان تقدیر در محوریت ماجراها قرار داشت و از همان ابتدا قرار بود در پایان داستان عاقبت به خیر شود. طبعا شخصیت نظام دشتی هم باید از خود انعطاف نشان می داد. و بدین شکل آن دو در پایان داستان به هم رسیدند و با چاپ رمان جدید فهیمه رحیمی با عنوان «هنگامه» و مطالعه آن توسط همان خوانندگان دل نگران، ماجرا به خیر و خوشی پایان یافت. البته بودند کسانی که دلشان نمی خواست این ماجرا به پایان برسد. دستاویز آنها برای دنبال کردن این قضیه، شعرهای عاشقانه ای بود که نظام دشتی برای هنگامه سروده بود و در قسمت هایی از رمان توسط نویسنده گنجانده شده بود. تقاضای این بار خوانندگان دسترسی به دیوان اشعار نظام دشتی بود. آنها دوست داشتند مجموعه شعری را که نظام دشتی سروده بود بخوانند. فهیمه رحیمی این بار دیگر داشت کم می آورد. چون برای قسمتی از داستانش قطعه شعری را آورده بود و برای زیبایی صحنه های عاشقانه رمانش از آن استفاده کرده بود و حالا معرفی یک دیوان کامل از همان شعرها که احتمالا به مذاق خوانندگان خوش آمده، کار آسانی نبود. سماجت خوانندگان از یک طرف، دنبال راه حل ماجرا گشتن از سوی نویسنده از طرف دیگر سرانجام، راه حل مناسبی را پیش روی رحیمی گذاشت. او به یکی از دوستان شاعرش سفارش کرد مجموعه شعری با حال



خرید و دانلود  نویسنده فهیمه رحیمی


نویسنده فهیمه رحیمی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 15 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

خنکای سپیده دم یکی از آخرین روزهای شهریور ماه، حلاوتی خاص به زن بخشید. در تختخواب کنار پنجره غلتی زد. صدای بانگ موذن از دور دست ها می آمد. شاید از نزدیک ترین مسجد در خیابان بهار جنوبی تهران. برحسب عادت سالیان دور زن نیم خیز شد. چشم هایش را مالید و به سراغ پرده پنجره رفت و آن را به کناری زد. روشنایی صبحگاهی به درون اتاق ریخت. خمیازه های زن به حرکات محدود نرمشی و ورزشی خلاصه شد. کش وقوسی به بدن خواب آلودش داد. آنگاه به سمت شیر آب رفت و وضو گرفت. دو رکعت نماز صبح در تاریک و روشن اتاق زن، اولین گام او در شروع یک روزکاری بود. سجاده را که جمع کرد به سمت میز کارش در گوشه اتاق رفت. یادداشت هایش از آخرین داستانی که در حال نوشتن اش بود، در پوشه ای در کنار میز قرار داشت. از سال ها پیش عادت کرده بود. بعد از نماز صبح دیگر نخوابد. کار نوشتن در این ساعات صبحگاهی به زن انرژی مضاعفی می داد. رحیمی میگوید:«چون برای جوانان می نویسم، دوست دارم موقع نوشتن سرحال و شاداب باشم. هر چند حالا دیگر از نظر سنی جوان نیستم ولی سعی می کنم موقع نوشتن داستان هایم حتما به روحیات و هیجانات جوانان توجه کنم. صبح ها بعد از نماز بهترین فرصت برای این کار است.چون خودم در این ساعات صبح لبریز از شور و هیجان هستم». تا ساعت 10 الی 11 قبل از ظهر فهیمه رحیمی همسفر شخصیت های داستانی اش است. با آنها به سفر می رود. در شادی هایشان شرکت می کند در غم هایشان اندوهگین است. او می داند همه نویسندگان این حالت ها را دارند که در غم و شادی شخصیت های داستانی شان سهیم باشند. اما برای او وضعیت کمی متفاوت تر است. علاوه بر فهیمه رحیمی بسیاری از خوانندگان داستان هایی که او می نویسد، با شخصیت های داستانی او زندگی می کنند. خاطره فهیمه از سرگذشت یکی از داستان هایش او را به این باور رسانده که قرار است دیگران هم با شخصیت های داستانی او زندگی کنند. وقتی رحیمی داستان «زخم خوردگان تقدیر» را نوشت برای شخصیت های داستانی اش فرجام ناخوشی را رقم زد.

«هنگامه» (شخصیت زن داستان) به «نظام دشتی» (شخصیت مرد داستان) نرسید. تمام نقشه های عاشقانه آنها به هم خورد. کتاب چاپ شد و به دست خوانندگان آثار فهیمه رحیمی رسید. بسیاری از خوانندگان با خواندن سرگذشت هنگامه و نظام دشتی (البته در عالم داستان) دچار افسردگی شدند نامه های خوانندگان یکی پس از دیگری به دست نویسنده رسید که حاکی از اظهار همدردی با شخصیت های هنگامه و نظام دشتی بود. همان روزها بود که فهیمه رحیمی دچار کلافگی شد. او دلش می خواست. راهی را پیدا کند تا به خوانندگان داستان هایش یادآوری کند که شخصیت های داستانی او واقعی نیستند و ساخته و پرداخته ذهن داستان پرداز او هستند. اما خوانندگان آثارش این پیش فرض را قبول نمی کردند از منظر بسیاری از خوانندگان رمان زخم خوردگان تقدیر هنگامه و نظام دشتی، آدم های واقعی بوده اند و چنین سرنوشت تلخی، شایسته عشق و وفاداری آنها به همدیگر نبوده است. کار تا جایی پیش رفت که بسیاری از خوانندگان از طریق نامه و تماس های تلفنی از نویسنده داستان آدرس و شماره تلفن های هنگامه و نظام دشتی را خواستند تا خود شخصا برای کمک به آنها اقدام کنند. کلافگی رحیمی روزبه روز بیشتر می شد. خوانندگان قصد نداشتند این ماجرا را همین طور رها کنند. در همان سال در یکی از روزهای برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب تهران فهیمه رحیمی، میهمان غرفه ناشرش شد تا با خوانندگان داستان هایش از نزدیک دیدار کند، خوانندگان نگران از سرنوشت هنگامه و نظام دشتی در آنجا هم دور نویسنده حلقه زدند و ملتمسانه از او تقاضا کردند در کتاب بعدی که می نویسد حتما فکری به حال هنگامه و نظام دشتی بکند. فهیمه رحیمی در همان جا هم سعی کرد به خوانندگان آثارش یادآوری کند که هنگامه و نظام دشتی، شخصیت های واقعی نیستند. اما بازی تازه شروع شده بود. و او باید فکری به حال قضیه می کرد. بنابراین شروع کرد به نوشتن رمان بعدی خود با عنوان «هنگامه» که در آن شخصیت هنگام داستان زخم خوردگان تقدیر در محوریت ماجراها قرار داشت و از همان ابتدا قرار بود در پایان داستان عاقبت به خیر شود. طبعا شخصیت نظام دشتی هم باید از خود انعطاف نشان می داد. و بدین شکل آن دو در پایان داستان به هم رسیدند و با چاپ رمان جدید فهیمه رحیمی با عنوان «هنگامه» و مطالعه آن توسط همان خوانندگان دل نگران، ماجرا به خیر و خوشی پایان یافت. البته بودند کسانی که دلشان نمی خواست این ماجرا به پایان برسد. دستاویز آنها برای دنبال کردن این قضیه، شعرهای عاشقانه ای بود که نظام دشتی برای هنگامه سروده بود و در قسمت هایی از رمان توسط نویسنده گنجانده شده بود. تقاضای این بار خوانندگان دسترسی به دیوان اشعار نظام دشتی بود. آنها دوست داشتند مجموعه شعری را که نظام دشتی سروده بود بخوانند. فهیمه رحیمی این بار دیگر داشت کم می آورد. چون برای قسمتی از داستانش قطعه شعری را آورده بود و برای زیبایی صحنه های عاشقانه رمانش از آن استفاده کرده بود و حالا معرفی یک دیوان کامل از همان شعرها که احتمالا به مذاق خوانندگان خوش آمده، کار آسانی نبود. سماجت خوانندگان از یک طرف، دنبال راه حل ماجرا گشتن از سوی نویسنده از طرف دیگر سرانجام، راه حل مناسبی را پیش روی رحیمی گذاشت. او به یکی از دوستان شاعرش سفارش کرد مجموعه شعری با حال



خرید و دانلود  نویسنده فهیمه رحیمی


تحقیق درمورد کارآموزی شرکت برق منطقه ای خراسان و امور انتقال

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

مقدمه نویسنده

زندگی جستجو است، تلاش برای دست یافتن به مرزهای نو، مرزهای علم و دانش، باید پیوسته آموخت، دانست، و به بار نشاند، می توان با هربار ساختن لحظه های زندگی دوباره زنده شد.

به راستی عشق به دانستن بهترین عشق هاست.

باید لحظه ای از آموختن غافل نشد،لحظه های زندگی باید دوباره زنده شوند. پس باید جستجو کرد، و لحظه های بی بار خود را با آموختن به پربارترین دقایق تبدیل کرد.

یکی از مراحلی که در دوران تحصیل در اختیار داریم که همواره بیاموزیم، به کار بگیریم و بهره ببریم، دوران کارآموزی است که هم اکنون غالب دانشجویان باید این واحد را بگذرانند.

امیدوارم که تمامی دانشجویان در این دوران بحرانی و مهم زندگی و تحصیل خویش موفق باشند. این REPORT در سه بخش عمده تنظیم شده است:

چارت داخلی سازمان شرکت برق منطقه ای خراسان را به تصویر کشیده و توضیح میدهیم.

شامل فعالیت ها و کارهائی است که در داخل آزمایشگاه رلیاژ انجام شده است.

شامل یک فعالیت تحقیقی می باشد که در زمینه A1700 ALPHAبود.

اکنون که با یاری خداوند توانستم این دوران را بگذرانم از تمامی مسئولان و دست اندرکارانی که مرا در این امر یاری فرمودند کمال تشکر را دارم. امیدوارم که همواره موفق و کامیاب باشند.

با تشکر و احترام

نصیبه خاکشور- دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی- واحد تربت حیدریه

تابستان 83

شرکت برق منطقه ای خراسان و امور انتقال

شرکت توزیع نیروی برق خراسان

توزیع نیروی برق در حوزه عملیاتی شرکت توسعه، تعمیر و نگهداری و تاسیسات توزیع تا سطح ولتاژ 20 کیلو وات، انجام کلیه خدمات فنی و اداری بالغ بر1650000مشترک برق بر عهده این شرکت توزیع نیروی برق خراسان است.

شرکت مدیریت تولید برق طوس

بهره برداری از تاسیسات نیروگاه حرارتی طوس به منظور فروش به طور عمده بر عهده این شرکت می باشد.

شرکت مدیریت تولید برق شهر

بهره برداری از تاسیسات نیروگاه مشهد به منظور فروش برق به طور عمده بر عهده این شرکت می باشد.

شرکت فنی طوس نیرو

طراحی و احداث شبکه ها و پست های هوائی و زمینی توزیع برق به همراه طراحی و ساخت کالاهای برق و غیر برقی مورد نیاز بر عهده این شرکت می باشد.

شرکت احداث تاسیسات انتقال نیرو (اتانیر)

احداث ساختمان خطوط و پست های فشار قوی و سایر خدمات وابسته بر عهده این شرکت می باشد.

شرکت نصب و تعمیرات نیروی خراسان

طراحی و برنامه ریزی و نصب تعمیرات توربورژنراتورها، دیزل ژنراتورها و تاسیسات وابسته بر عهده این شرکت است.

واحد رلیاژ که جزئی از امور انتقال می باشد، امور مربوط به کنترل و حفاظت سیستم ها را انجام می دهند و شامل قسمت های زیر می باشد:

واحد محاسبات

کنترل و حفاظت پست ها

کنترل و حفاظت نیروگاه ها

آزمایشگاه رلیاژ

برق استان خراسان به طور مستقل از شبکه سراسری توسط پنج نیروگاه بزرگ و چندین نیروگاه دیزلی کوچک و متوسط تامین می گردد.

انرژی تولیدی نیروگاه ها به جز در دو نقطه منفرد کلات نادر و نهبندان توسط دو شبکه انتقال 132KVمستقل از یکدیگر به مراکز مصرف منتقل می گردد.

شبکه شمال از مرزهای شمالی استان شروع و تا مرکز استان(روستاهای مهند از توابع فیض آباد تربت حیدریه) امتداد دارد، شرق و غرب استان را نیز تحت پوشش قرار می دهد و فقط شهر کلات نادر (به دلیل موقعیت خاص جغرافیائی و کمی مصرف در این نقطه ) تحت پوشش نبوده و توسط نیروگاه دیزلی منفرد برق آن تامین می شود.

شبکه جنوب از شهرستان گناباد شروع شده و به جز شهرستانها،نهبندان (به دلیل بعد مسافت و کمی مصرف ) بقیه شهرهای جنوب استان را دربر می گیرد.

مجموع قدرت عملی نیروگاهای استان 1200مگا وات می باشد که به ترتیب ؛

نیروگاه طوس 600مگا وات، نیروگاه مشهد 300مگا وات، نیروگاه شیروان 94مگا وات، نیروگاه قائن 36مگا وات و نیروگاههای دیزلی مجموعا 70مگا وات می باشد.

تعدد مشترکین برق استان بیش از 150000مشترک می باشد که برق تولیدی %34به مصرف خانگی، % 29به مصرف کشاورزی، % 27به مصرف عمومی و تجاری و % 8به مصرف صنعتی می رسد و الباقی در اماکن متبرکه و مراکز آرد و نان مصرف می شود.

شرکت برق تا زمان سال 1376 کاملا به شکل دولتی اداره می شد و شامل شرکتهای تابعه ای بود که همه زیر نظر شرکت برق منطقه ای بودند ولی از تاریخ فوق قسمتی از امور به بخشهای خصوصی جدیدی واگذار شد و شرکتهای تابعه نیز به شکل خصوصی درآمدند. به خصوص بخشی از امور انتقال به شرکت خصوصی مهام شرق (تعمیرات و نگهداری تاسیسات نیرو ) واگذار شد که بخش رلیاژ نیز جزئی از این شرکت می باشد.

واحد محاسبات: این قسمت، محاسبات مربوط به بخش بارشبکه ها و بهینه سازی آن و محاسبه تلفات در استان خراسان را انجام می دهد.

کنترل و حفاظت پست ها: این قسمت مسئولیت و حفاظت پست ها در استان را بر عهده دارد. سرکشی به پست و بر طرف کردن مسائل و مشکلات موجود از جمله وظایف این واحد می باشد.

کنترل و حفاظت نیروگاه ها:این قسمت مسئولیت کنترل و حفاظت نیروگاه ها در استان را بر عهده دارد. سرکشی به نیروگاه و برطرف کردن مسائل و مشکلات موجود از جمله وظایف این واحد است.



خرید و دانلود تحقیق درمورد کارآموزی   شرکت برق منطقه ای خراسان و امور انتقال