لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
حضرت هارون(ع)
هارون، اسوه هماهنگى و همراهى با مبلّغ زمان
شیوههاى تبلیغى هارون(ع)
1. مبارزه بى امان با شرک
2. پیشگیرى از تفرقه
3. دعوت با استدلال و منطق
هارون یکى از پیامبران الهى است که قرآن پس از ذکر مقام نبوت، او را به فصاحت در کلام و همکارى با حضرت موسى در دعوت الهى ستوده است. حدیث مشهور منزلت در شأن على(ع)، که مسلمین بر آن اتفاق نظر دارند نیز گواه نبوت هارون است.(1)
نام هارون بیست بار در قرآن و بیشتر به همراه موسى ذکر شده که در مواردى حاوى ستایش شخصیت وى است؛
سَلامٌ عَلى مُوسى وَهرُونَ؛(2)
درود بر موسى و هارون!
وَأَخِى هرُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّى لِساناً؛(3)
و برادرم هارون از من زبان آورتر است.
همچنین قرآن او را جلوهاى از رحمت خدا مىشمرد؛
وَوَهَبْنا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنا أَخاهُ هرُونَ نَبِیّاً؛(4)
و به رحمت خویش برادرش هارون پیامبر را به او بخشیدیم.
و او را صاحب فرقان و روشنایى معرفى مىکند.
وَلَقَدْ آتَیْنا مُوسى وَهرُونَ الفُرْقانَ وَضِیاءً وَذِکْراً لِلْمُتَّقِینَ؛(5)
و در حقیقت به موسى و هارون فرقان دادیم. و کتابشان براى پرهیزگاران روشنایى و اندرزى است.
هارون، اسوه هماهنگى و همراهى با مبلّغ زمان
در حیات تبلیغى این پیامبر گرامى، نخستین مطلب که اذهان را به خود معطوف مىسازد، حضور چشمگیر و فعال هارون در روند دعوت موسى است. موسى چون مأموریت دعوت فرعونیان را بر خود گران یافت، از خداوند پشتیبانى و همراهى و مشارکت هارون نبى را خواستار شد؛
وَاجْعَلْ لِى وَزِیراً مِنْ أَهْلِى * هرُونَ أَخِى * أُشْدُدْ بِهِ أَزْرِى * وَأَشْرِکْهُ فِى أَمْرِى؛(6)
و براى من دستیارى از کسانم قرار ده، هارون برادرم را، پشتم را به او استوار کن، واو را شریک کارم گردان.
هارون نیز با کمال رغبت به این امر روى آورد و خالصانه و خیرخواهانه همراه موسى شد و بخشى از سنگینى مأموریت موسى را به دوش کشید و اولین تصدیقکننده او بود.
فَأَرْسِلْهُ مَعِىَ رِدْءاً یُصَدِّقُنِى؛(7)
پس او را با من به دستیارى گسیل دار تا مرا تصدیق کند.
و با یکدیگر، فرعون را به یکتا پرستى دعوت کردند و بنىاسرائیل را از مصر نجات بخشیدندو به جانب سرزمین مقدس سوق دادند.(8)
همچنین با گفتار شیواى خود در پیشبرد دعوت کوشید.
وَأَخِى هرُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّى لِساناً؛(9)
و برادرم هارون از من زبان آورتر است.
و زمانى که موسى به میقات کوه طور عزیمت کرده و در غیبت بهسر مىبرد، جانشینى او را به عهده گرفت.
وَقالَ مُوسى لِأَخِیهِ هرُونَ اخْلُفْنِى فِى قَوْمِى وَأَصْلِحْ وَلا تَتَّبِعْ سَبِیلَ المُفْسِدِینَ؛(10)
و موسى هنگام رفتن به کوه طور به برادرش هارون گفت: در میان قوم من جانشینم باش، و کار آنان را اصلاح کن و راه فساد گران را پیروى مکن.
در این مشارکت و حضور همه جانبه، نکته اساسى تبعیت محض و اطاعت مطلق و هماهنگى کامل هارون با شیوههاى تبلیغى موسى است، چه موسى عهدهدار مقام رسالت است و هارون، پیامبرى که باید تحت فرمان رسول زمان باشد و در همان حال مکمل دعوت الهىاش، هرچند هارون برادر بزرگتر موسى بوده باشد.
هماهنگى و همراهى این دو رسول الهى تا بدان اندازه بود که قرآن در موارد متعدد گفتارشان را با صیغه جمع بیان مىکند و خطاب مردم را به آنها به صورت مثنى حکایت مىفرماید:
فَقُولا إِنّا رَسُولا رَبِّکَ فَأَرْسِلْ مَعَنا بَنِىإِسْرائِیلَ؛(11)
و بگویید ما دو فرستاده پروردگار توایم، پس فرزندان اسرائیل را با ما بفرست.
مهمتر از همه این که در لسان قرآن، آن دو به نحو یکسان، صاحب این دعوت معرفى شدهاند.
ثُمَّ أَرْسَلْنا مُوسى وَأَخاهُ هرُونَ بِآیاتِنا وَسُلْطانٍ مُبِینٍ؛(12)
سپس موسى و برادرش هارون را با آیات خود و حجتى آشکار فرستادیم.
وَلَقَدْ آتَیْنا مُوسى وَهرُونَ الفُرْقانَ وَضِیاءً وَذِکْراً لِلْمُتَّقِینَ؛(13)
و در حقیقت، به موسى و هارون فرقان دادیم و کتابشان براى پرهیزگاران روشنایى و اندرزى است.
شیوههاى تبلیغى هارون(ع)
1. مبارزه بى امان با شرک
هارون در تمام عرصههاى دعوت موسى، یار وفادار و همکار همیشگى اوست، بهطورىکه گاهى موسى در تضرع به درگاه خدا مىگوید: رَبِّ إِنِّى لا أَمْلِکُ إِلّا نَفْسِى وَأَخِى... که این بیانگر عمق ارتباط و همبستگى میان آندو است. اما این تمام تلاش تبلیغى هارون نیست، او در هنگام غیبت موسى نیز مصرانه بر حفظ تفکر توحیدى و یکتاپرستى مردم پاى مىفشرد و به شدت با گوساله پرستى بنىاسرائیل در مىافتد، بهگونهاى خطر جانى او را تهدید مىکند. زمانى که موسى از میقات بازگشت و از مشاهده انحراف و بت پرستى مردم برآشفت و حتى از شدت خشم، محاسن برادرش را کشید، هارون با متانت و خیر خواهى گفت:
قالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ القَوْمَ اسْتَضْعَفُونِى وَکادُوا یَقْتُلُونَنِى فَلا تُشْمِتْ بِىَ الأَعْداءَ وَلاتَجْعَلْنِى مَعَ القَوْمِ الظّالِمِینَ؛(14)
گفت: اى فرزند مادرم، این قوم، مرا ناتوان یافتند و چیزى نمانده بود که مرا بکشند، پس مرا دشمن شاد مکن و مرا در شمار ستمکاران قرار مده.
در جاى دیگر، گفتار نغز او در مواجهه با شرک، گزارش شده است؛
وَلَقَدْ قالَ لَهُمْ هرُونُ مِنْ قَبْلُ یا قَوْمِ إِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ وَإِنَّ رَبَّکُمُ الرَّحْمنُ فَاتَّبِعُونِى وَأَطِیعُوا أَمْرِى؛(15)
و در حقیقت هارون قبلاً به آنان گفته بود: اى قوم من، شما به وسیله این گوساله مورد آزمایش قرار گرفتهاید، و پروردگار شما خداى رحمان است، پس مرا پیروى کنید و فرمان مرا پذیرا باشید.
2. پیشگیرى از تفرقه
بنىاسرائیل پس از سالیان دراز خوارى و استضعاف، با همت و رشادت موسى و هارون به دوران رهایى، استقلال و شکوفایى رسیده بود. در این شرایط آفت تفرقه مىتوانست بیشترین زیان را به این نهضت الهى وارد سازد. هارون دربرابر این آفت ویرانگر با نگرانى و حساسیت ویژه مىایستد. بدین جهت، هنگامى که موسى با پرسشها و عتابهاى پىدرپى از او درباره انحراف جدید بنىاسرائیل و تسلیم شدن دربرابر توطئه سامرى بتساز و شرکآفرین توضیح مىخواهد و از او به تندى استفسار مىنماید، هارون، در پاسخ، به عنوان عذر اصلى و یا یکى از عذرهاى خود، خوف از تفرقه را مطرح مىسازد؛
قالَ یَابْنَ اُمَّ لاتَأْخُذْ بِلِحْیَتِى وَلابِرَأْسِى إِنِّى خَشِیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنِىإِسْرائِیلَ وَلَمْتَرْقُبْ قَوْلِى؛(16)
گفت: اى پسر مادرم، نه ریش مرا بگیر و نه موى سرم را، من ترسیدم بگویى میان بنىاسرائیل تفرقه انداختى و سخنم را مراعات نکردى.
از این جملات بر مىآید که هارون به دلیل فوق از مبارزه قهر آمیز و درگیرى با بتگرایان خوددارى کرده تا وحدت اجتماع مصون بماند؛
عذر هارون در حضور موسى این بود که اگر با آنان درگیر مىشد، بنىاسرائیل بهدودسته تقسیم شده و دچار تفرقه مىگشتند. عذر دیگر این که او در موضع ضعف بوده و هواداران سامرى حتى قصد جان او را کردهاند، پس ترجیح دادهاست که امر را بهبازگشت موسى واگذارد تا بر اساس فرمان او عمل کند.(17)
3. دعوت با استدلال و منطق