واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد نگاهی به تاریخ هخامنشی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 14 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

نگاهی اجمالی به تاریخ هخامنشی

پارسیها و سلسله هخامنشی ( 500-330 قبل از میلاد) به قدرت رسیدن پارسی‌ها یکی از وقایع مهم تاریخ قدیم است. اینان دولتی تأسیس کردند که دنیای قدیم را به استثنای دو ثلث یونان در تحت تسلط خود در آوردند. وقتی هم منقرض شدند از صحنه تاریخ خارج نشدند بلکه در طول مدت 25 قرن متوالی، بلندی‌ها و پستی‌ها را پیمودند. پارسی‌ها مردمانی آریایی نژاد بودند که مشخص نیست از چه زمانی به فلات ایران آمده بودند. برای نخستین بار درسالنامه‌های آشوری سلمانسر سوم در سال 834 ق. م، نام کشور « پارسوآ» در جنوب و جنوب غربی دریاچه ارومیه برده شده‌است. بعضی از محققین مانند راولین سن عقیده دارند که مردم پارسوا همان پارسی‌ها بوده‌اند. البته کاملاً محقق نیست که این نظریه درست باشد. تصور می‌شود اقوام پارسی پیش از این که از میان دوره‌های جبال زاگرس به طرف جنوب و جنوب شرقی ایران بروند، در این ناحیه توقف کوتاهی نمودند و در حدود 700 سال پیش از میلاد در ناحیه پارسوماش، روی دامنه‌های کوه‌های بختیاری در جنوب شرقی شوش در ناحیه‌ای که جزو کشور ایلام بود، مستقر گردیدند. از کتیبه‌های آشوری چنین استنباط می‌شود که در زمان شلم نصر ( 721-713 ق. م) تا زمان سلطنت آسارهادون (663 ق. م)، پادشاهان یا امراء پارسوا، تابع آشور بوده‌اند. پس از آن درزمان فرورتیش (655-632 ق. م) پادشاه ماد به پارس استیلا یافت و این دولت را تابع دولت ماد نمود. هرودوت می‌گوید: پارسی‌ها به شش طایفه شهری و ده نشین و چهار طایفه چادرنشین تقسیم شده‌اند. شش طایفه اول عبارتند از: پاسارگادیان، رفیان، ماسپیان، پانتالیان،دژوسیان و گرمانیان. چهار طایفه دومی عبارتند از: داییها، مردها، دروپیک‌ها و ساگاریتها. از طوایف مذکور سه طایفه اول بر طوایف دیگر، برتری داشته‌اند و دیگران تابع آنها بوده‌اند. طبق نوشته‌های هرودوت، هخامنشیان از طایفه پاسارگادیان بوده‌اند که در پارس اقامت داشته‌اند و سر سلسله آنها هخامنش بوده‌است. پس از انقراض دولت ایلام به دست آشور بانی پال، چون مملکت ایلام ناتوان شده بود پارسی‌ها از اختلافات آشوری‌ها و مادی‌ها استفاده کرده و انزان یا انشان را تصرف کردند. در اینجا این سؤال پیش می‌آید که در زمان کدام یک از نیاکان کوروش بزرگ این واقعه روی داده‌است. با توجه به بیانیه‌های کوروش در بابل، می‌بینیم او نسب خود را به چیش پش دوم، می‌رساند و او را شاه انزان می‌خواند. به احتمال زیاد این واقعه تاریخی در زمان چیش پش دوم روی داده‌است. تصور می‌شود که انزان همان مسجد سلیمان کنونی است. پس از مرگ چیش پش، کشورش میان دو پسرش « آریارومنه» پادشاه کشور پارس و کوروش که بعداً عنوان پادشاه بزگ پارسوماش، به او داده شد، تقسیم گردید. چون در آن زمان کشور ماد در اوج ترقی بود و کیاکسار در آن حکومت می‌کرد، دو کشور کوچک جدید التأسیس، ناچار زیر اطاعت فاتح نینوا بودند. کمبوجیه فرزند کوروش اول، دو کشور نامبرده را تحت حکومت واحدی در آورد و پایتخت خود را از انزان ( مسجد سلیمان) به پاسارگاد منتقل کرد. موافق نوشته‌های هرودوت، لوحه نبونید پادشاه بابل، بیانیه کوروش بزرگ ( استوانه کوروش) کتیبه بیستون داریوش اول، و کتیبه‌های اردشیر دوم و اردشیر سوم هخامنشی، ترتیب شاهان این سلسله تا داریوش اول چنین بوده‌است. لازم به ذکر است درستی این جدول از هخامنش تاکوروش بزرگ مورد تردید است. هخامنش 1 چیش پش اول 2 کمبوجیه اول 3 کوروش اول 4 چیش پش دوم

آریارمنا شاخه فرعی شاخه اصلی 5 کوروش دوم ارشام 6 کمبوجیه دوم ویشتاسب 7 کوروش سوم ( بزرگ) داریوش اول 8 کمبوجیه سوم ( فاتح مصر )

سلطنت کوروش بزرگ ( 599-539 ق. م) هرودوت و کتزیاس، افسانه‌های عجیبی درباره تولد و تربیت کوروش روایت کرده‌اند. اما آنچه از لحاظ تاریخی قابل قبول است این است که کوروش پسر حکمران انشان، کمبوجیه اول و مادر او ماندانا دختر آستیاگ پادشاه ماد می‌باشد. هنگامی که کمبوجیه با ماندانا ازدواج کرد، شبی آستیاگ در خواب می‌بیند که در شکم دخترش درخت تاکی روییده‌است. خوابگزاران، این خواب را این طور تعبیر می‌کنند که ماندانا پسری به دنیا می‌آورد که سلطنت آستیاگ را از بین می‌برد، آستیاگ، دختر خود را از همدان احضار کرد و او را مانند محبوسی نگهداشت. بعد از مدتی ماندانا پسری به دنیا آورد شاه ماد او را به یکی از خویشاوندان خود به نام « هارپاگ» سپرد تا وی بچه را از بین ببرد، اما هارپاگ طفل را به چوپان خود « مهرداد» می‌سپارد و او کوروش را به جای فرزند مرده خود نگه می‌دارد. کوروش بعد از مدتی مجدداً به دربار آستیاگ راه یافت و به نزد پدر و مادرش کمبوجیه و ماندانا در همدان بازگشت. هارپاگ که از طرف آستیاگ به دلیل نافرمانی شدیداً توبیخ شده و پسر دوازده ساله اش نیز به دستور آستیاگ کشته شده بود، کینه پادشاه ماد را به دل گرفت. او که همواره، در صدد بود انتقام پسر خود را از شاه بگیرد، هنگامی که خبر شکوه و قدرت کوروش دردربار کمبوجیه را شنید در نهان با او مکاتبه می‌کرد، هدایایی برای او می‌فرستاد و دائماً او را بر ضد شاه ماد تحریک می‌کرد. در اثر این تحریکات و زمینه سازی‌هایی که هاپاگ دربین سران و بزرگان مادی انجام داده بود، کوروش مصمم شد پارس را بر ضد ماد بشوراند. در سال 553 ق. م کوروش همه پارسها را بر علیه ماد برانگیخت. در جنگ بین لشکریان کوروش و ماد، عده‌ای از سپاهیان مادی به کوروش پیوستند و در نتیجه سپاه ماد شکست خود. پس از شکست مادها، کوروش در پاسارگاد شاهنشاهی پارسیها را پایه گذاری کرد، سلطنت او از 559-539 ق از میلاد است. کوروش که سلطنت ماد را به دست آورد و بعضی از ایالات را به وسیله نیروی نظامی مطیع خود ساخت، همان سیاست کشور گشایی را که هوخشتره آغاز نموده بود ادامه داد. کوروش دارای دو هدف مهم بود: در غرب تصرف آسیای صغیر و ساحل بحر الروم که همهٔ جاده‌های بزرگی که از ایران می‌گذشت به بنادر آن منتهی می‌شد و از سوی شرق، تأمین امنیت. در جنگی که بین کوروش و کرزوس پادشاه لیدی درگرفت،کوروش در «کاپادوکیه» به کرزوس پیشنهاد کرد که مطیع پارس شود، کرزوس این پیشنهاد را قبول نکرد و جنگ بین طرفین آغاز گردید. در اولین برخورد، فتح با کرزوس بود، بالاخره در جنگ شدیدی که در محل «پتریوم» پایتخت هیتها اتفاق افتاد، کرزوس شبانه فرار کرد و سپاهیان خود را متفرق کرد. او در سر راه خود،آبادیها را خرب کرد تا مانع حرکت کوروش شود به طرف سارد و پایتخت لیدی رفت. کرزوس تصور می‌کرد کوروش به واسطه رسیدن فصل زمستان ترک مخاصمه می‌کند، اما برعکس، کوروش به پیشروی خود ادامه داد و در مقابل سواره نظام لیدی از شتر استفاده کرد. اسبهای لیدی از مقابله با شتران، متوحش گردیده و گریختند کرزوس به سمت سارد فرا کرد و در آنجا متحصن شد، کوروش شهر را محاصره کرد و کرزوس را دستگیر کرد، لیدی تسخیر شد و به عنوان یکی از ایالات ایران به شمار آمد، پس از تسخیر لیدی کوروش متوجه شهرهای یونانی شد و از آنها نیز، تسلیم به قید و شرط خواست که یونیان رد کردند.در نتیجه شهرهای یونانی یکی پس از دیگری تسخیر شدند. کوروش فتح آسیای صغیر را به پایان رساند و سپس متوجه سرحدات شرقی شد، زرنگ و رخج مرو و بلخ یکی پس از دیگری در زمره ایالات جدید درآمدند. کوروش از جیحون عبور کرد و به سیحون که سرحد شمال شرقی کشور تشکیل می‌داد، رسید و در آنجا شهرهایی مستحکم، به منظور دفاع از حملات قبایل آسیای مرکزی بنا کرد. کوروش در بازگشت از سرحدات شرقی، عملیاتی در طول سرحدهای غربی انجام داد. ضعف بابل، به واسطه بی کفایتی نبونید، سلطات بابل و فشارهای مالیاتی، کوروش را متوجه بابل کرد، بابل بدون دفاع سقوط کرد و پادشاه آن دستگیر شد. کوروش در همان نخستین سال سلطنت خود در بابل، فرمانی مبنی بر آزادی یهودیان از اسارت و بازگشت به وطن و تجدید بنای معبد خود در بیت المقدس انتشار داد. در اثر شورش ماساژتهای نیمه صحرا گرد، که یک تیره سکایی در آن طرف رودخانه آراکس بودند، مرزهای شمال شرقی مورد تهدید قرار گرفت. کوروش، کمبوجیه را به عنوان شاه بابل انتخاب کرد و به جنگ رفت. در ابتدا موفقیت‌هایی بدست آورد اما ملکه تومیریی او را به داخل سرزمین خود کشاند و کوروش درنبرد سختی، شکست خورد و زخم برداشت و بعد از سه روز درگذشت. جسد وی را به پاسارگاد آوردند و درمقبره‌ای دفن کردند.

سلطنت کمبوجیه (539-522ق. م) کمبوجیه پسر کوروش بود، هرودوت مادر او را، کاسان دان دختر فرنس پس دانسته‌است. کمبوجیه همان سیاست پدرش را مبنی بر استحکام مبانی،حکومت و توسعه سرزمین ایران ادامه داد. مقدمات لشکرکشی به مصر که درزمان کوروش آغازشده بود در دوران سلطنت کمبوجیه جامه عمل پوشید. در این زمان آمازیس پادشاه مصر بود، وی تصور می‌کرد کمبوجیه از طرف دریا به مصر حمله می‌کند، بدین جهت از یونانیها کمک خواست. اما خبر ورود سپاهیان ایران به شامات، به وی رسید. در این زمان آمازیس که پادشاهای فعال و با عزم بود، فوت کرد به جای او فرزندش پسامتیک سوم،پادشاه شد. نخستین جنگی که مابین مصریها و پارسیها روی داد، در محل پلوزبود، قشون مصر شکست خورد و پادشاه آن کشور قرار کرد، بنابراین کمبوجیه بدون زحمت به ممفیس پایتخت مصر رسید. ممفیس نیز مقاومتی نکرده و تسلیم شد. لازم به ذکر است که کمبوجیه برادری به نام بردیا( به یونانی اسمردیس) داشت که بنا به انتخاب کوروش، والی پارت ( خراسان)، گرگان،باختر و خوارزم بود. کمبوجیه از بیم اینکه مبادا وی از غیبت طولانی شاه سوء استفاده کند و تاج و تخت سلطنت را تصاحب نماید قبل از عزیمت به مصر، مخفیانه وی را به قتل رساند. قتل بردیا، محرمانه صورت گرفت به طوری که کسی از این راز آگاه نشد. چنانچه ذکر شد کمبوجیه در سال 525 ق. م. مصر را تسخیر کرد و آماده لشکرکشی به نوبیا بود که از ایران خبر رسید بردیا زنده‌است و بر علیه کمبوجیه شورش و عصیان کرده‌است. کمبوجیه کارهای خود را در مصر رها کرد وسراسیمه به جنوب ایران رهسپار شداما در نیمه راه درسوریه به وضع اسرارآمیزی کشته شد. هرودوت می‌نویسد



خرید و دانلود تحقیق در مورد نگاهی  به تاریخ هخامنشی


مقاله درمورد... خاندان هخامنشی و آغاز زندگی کوروش

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 34

 

خاندان هخامنشی و آغاز زندگی کوروش

1) نیاکان کوروش

خاندان هخامنشی با این که در ذکر همة اسلاف صاحب اعتبار کوروش ، در نزد محققان مختلف اتحاد نظر وجود ندارد و کسانی نیز به تعداد فرمانروایان پیشین و البته محلی و منطقه ای بودن برخی از آنان تأکید ورزیده اند ، ولی شکل قابل قبول این است که پس از هخامنشی جد خاندان ، شاهان ذیل دارای نام و نشان بوده اند :

چیش پش

کمبوجیه

کوروش

چیش پش

کوروش

کمبوجیه

کوروش سوم ( بزرگ )

به تعبیر هرودت قبایل پارسی در زمان استقرار در منطقه ای که نام آنها را بر خود پذیرفته و از کرمان تا خوزستان امتداد داشته است ، ده طایفه بوده اند که عبارتند از :

پاسارگادی ها ، مرفی ها ، ماسپیان ها ، پانتالی ها ، دروزی ها و گرمان های شهرنشین ، و همچنین ساگارتی ها ، مردها ، دروپیک ها ، ودائین های شبانکاره ، این که چنین ترکیبی در همة ادوار عمر سلسلة مزبور حفظ شده باشد محل تردید است ولی بی شبهه کوروش از دودمان پاسارگادی های شهرنشین بوده و در زمرة نجیب ترین و برجسته ترین اقوام پارسی به شمار می رفته است .

تعلقی که شاهان هخامنشی به محیط و مسکن مألوف خویش نشان می دادند و در همان معدود کتیبه ها و آثاری که به طور مستقیم از آنان باقی مانده ، آشکار است ، کنایه از شناختی دیرپا و سازگار با کل منطقة وسیع پارس کهن دارد و از احساسات درونی شده قرن های طولانی اقامت آنان سخن می گوید . در همان حال ، پیوستگی های تثبیت شده و هویت یافتة تاریخی آنها با دیگر اقوام ایرانی جا گرفته در سرتاسر فلات ایران هم مأخوذ از پشتوانه های زبانی ، فرهنگی ، عقیدتی اخلاقی و قومی مردمی است که اگر نه پیش تر دست کم در خلال نزدیک به دو سده و نیم فرمانروایی بی چون و چرای سلسلة مزبور ، یک جهتی و همداستانی و وحدت آریایی خود را کسب کرده بودند .

به عبارت دیگر ، کوروش بزرگ و سلسله ای که او جهانی شدنش را بنیاد نهاد حافظ منافع همة ایرانیان مستقر در نجد پهناور ایران و مبشر و مبین مجموعه آداب و اصول انسانی بی نظیری بود که به مرور ایام در وجود فرد فرد ایرانیان نهان و نهادینه شده بود و تنها در انتظار ناجی نیرومند و مظهر کامل عیاری می نمود که اراده و عزم ملی ایرانیان را برای قبول مسئولیت جهانداری و ارائه تصویری کامل از خصوصیات ایرانی نشان دهد .

تاریخ جانشینی کوروش را حدود سال 557 ق . م رقم زده اند و اگر جابجایی قدرت مادها با نوادة آژیدهاک را در همان محدودة سال 550 ق . م بدانیم ، یک نکته محرز است که کوروش پیش از دست زدن به چنان اقدام بزرگی که با سهجن خونری زیعمده همراه بوده ، به مدت دست کم هفت سال ، تجربة اداره سرزمین های پارس و انزان ( انشان ) را داشته است . کمبود منابع تحقیق مانع از آن نیست که بگوییم بدون شک توسعة متصرفات ایران در زمان کمبوجیه دوم و بعد هم دوران طلایی سازماندهی امپراتوری در عصر داریوش بزرگ ، مدیون پایه های مستحکمی است که بنیاد گذار سلسله پی افکنده است ، به تعبیر هرودت ، ایرانیان آن اندازه به مقام والای انسانی او نازش داشته اند که : « هیچ فرد پارسی تا امروز خود را در حد آن ندیده است که با کوروش برابر شود » ( ک . سوم ، 160 ) بریان ، همان ، ص 169 ) .

2) آغاز پادشاهی کوروش

نخستین کاری که کوروش پس از پیروزی بر پادشاهی ماد انجام داد ، انتخاب شهر بزرگ و با سابقة همدان به عنوان پایتخت دولت رو به توسعة خود بود . درست است که او و خلاف او ، در تمامی دوران حکمرانی خود از پایتخت های دیگری نظیر شوش و ری و پارسه استفاده کردند و فرضاً ایام بهار را در ری و تابستان را در همدان می گذرانیدند و پاییز و زمستان را هم به تناوب در پارسه و شوش به سر می آوردند ولی اهمیت همدان به عنوان خاستگاه نخستین دولت مقتدر آریایی در شرق و آن هم با قدمتی چند صد ساله بر کسی پوشیده نبود ، و دودمان سلطنتی هخامنشی هم که خود را وامدار و وارث بر حق برادران مادی خویش می دانست ، جداً این پیوستگی ها را محفوظ می داشت . به تعبیر دیگر با حفظ عمال مادی در مشاغل خود ، تبدیل قدرت چنان مخفیانه و زیرکانه و شاید هم بتوان گفت طبیعی و منطقی انجام گرفت که در نظر ملل غربی ، حکومت پارسی همان حکومت مادی جلوه می کرد و هرودوت و مورخان دیگر ، تا روزگار خود ، که 150 سال با آغاز کار کوروش فاصله داشت ، جنگ های پارسیان با یونانیان را جنگ های مادی می نامیدند .

البته نظیر این تحولات در حوزه های مدنی دیگری نیز که متعاقباً تحت تسلط پارسی ها درمی آمدند صورت گرفت ، چنان که بابل ، سارد ، مصر و غیره نیز حکومت جهانی ایرانیان را به رغبت پذیرا شدند و با حضور مستمر و مثبت خود در بنای امپراتوری ، آن را ، پل ارتباطی و میانی تمدن های شرق و غرب عالم کردند .

پادشاهی کوروش و فتوحات او

1) تسخیر لیدی

بی گمان ظهور قدرت جوان هخامنشی به رهبری مرد با کفایتی چون کوروش ، دلواپسی های بسیاری در کشورهای همسایه ایران می آفرید . جملگی پی بردند که دولت جوان هخامنشی با سرعت عمل و توانی که از خود نشان داده ، به صورتی ناگزیر درصدد بسط متصرفات خویش است . بر همگان روشن بود که جنگ یک علامت استثنایی از شیوه های کارایی دولت هاست ، حتی اگر این کارایی را از نظر دامنة بسیج نیروهای مولده انسانی ، مادی ، نظامی ، فنی و 000 که ضرورت آن را تحمیل کند ، قضاوت کنیم . حکومت و



خرید و دانلود مقاله درمورد... خاندان هخامنشی و آغاز زندگی کوروش


جغرافیای استرابو

جغرافیای استرابو یکی از مهم‌ترین تألیف‌های به جا مانده از روزگار بلافاصله پیش از آغاز تاریخ میلادی است. تحقیق یا تألیفی در بارهٔ روزگار باستان سراغ نداریم که در آن به این اثر اشاره نشده باشد و از آن نقل قول نکرده باشد. جغرافیاس استرابو از هفده کتاب تشکیل شده. ده کتاب آن دربارهٔ کلیات علم جغرافیا و اروپا مخصوصاً یونان و ایتالیا و نواحی اطراف آنجا است. کتاب‌ەای یازدهم تا هفدهم شامل سرزمین‌هائی می‌شود که سه سده پیش از استرابون جزء شاهنشاهی هخامنشیان بوده..



خرید و دانلود جغرافیای استرابو


تحقیق در مورد کتابخانه های هخامنشی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 24 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

کتابخانه ها و مراکز اسناد در عصر هخامنشی

احداث کتابخانه های عظیمی را به ایانیان نسبت داده اند،از آن جمله اند:کتابخانه "دژ نپشت"یا گنجینه آثار و مواریث مکتوب در تخت جمشید و دیگر"گنج شیپیکان"یا "آرشیو شیزیکان" در آذربایجان است. این گنجینه ها محل نگهداری منابع آثار و مواریث فرهنگی و علمی ایرانیان بوده و در حفاظت و حراست از آنها همانند مراقبت از کاخ های سلطنتی و گنجینه های پولی هخامنشیان،کوشش و دقت می شده است.در تاریخ از گنجینه یا آرشیوی به نام "اگره" در هگمتانه (همدان) نام برده شده است که محل نگهداری نوشته ها،اسناد و دفاتر شاهی بوده است.روایت شده است در گنج دژ نپشت مخازن کتاب در زمینه های علوم مختلف همراه با نوشته های دینی ایرانیان نگه داری می شده که پس از بر افتادن ایران به دست اسکندر و سربازان مقدونی،این گنجینه بر اثر آتش سوزی،به کلی نابود و به تلی از خاکستر تبدیل شد.

هرودت نیز در تواریخ خود از وجود دفاتر دقیق شاهی در ایران سخن گفته است. کما اینکه کتزیاس از دفاتر،اسناد و نوشته هایی که در مخزن دربار بود استفاده کرد و تاریخ را نوشت.

وجود این گنجینه های ذی قیمت علمی و فرهنگی در ایران توسط دیودور سیسیلی و پلو تارک نیز تایید شده است.

داریوش یکم در دربار خود دارای یک بایگانی منظم و گسترده ای بوده است که در آن اسناد مالی و فرهنگی پیش از وی نیز نگه داری می شده است،از جمله اسناد مربوط به یازسازی معابد یهودیان در اورشلیم و مناطق دیگر. از داریوش فهرستهای به جای مانده که در آن از چگونگی ساختن بناها و اجرت کارگران و معماران و نوع تغذیه آنها صحبت شده است.

طبق نظر باستان شناسان در گنجینه های اکباتان که پیشینه آن به زمان مادها و شاید پیش از آن نیز میرسد،تنها طلا،زیور آلات و نقدینه های دولتی در آن نگه داری نمی شده است بلکه انواع فرمان های شاهان،یادداشتهای سیاسی،پیمان نامه های نظامی و قرار دادهای اقتصادی و تجاری،تشویق نامه ها و احکام و ابلاغ های مقامات نظامی و سیاسی نیز نگه داری می شده. با توجه به اهمیت دوشهر شوش و اکباتان در عصر هخامنشی،وجود بایگانی های گسترده و فراگیر در این دو پایتخت بیش از جاهای دیگر قابل تصور است.در گنجینه های شیز و مانند آن بیشتر اسناد و مدارک فرهنگی و نوشته های دینی نگه داری میشده و در بایگانی شوش و اکباتان اسناد و مدارک سیاسی و امنیتی و اقتصادی و نظامی را حفظ می کرده اند. بر اساس روایات یونانیان شاهدان پارسی نظارت مستقیم و دقیقی بر این بایگانی ها داشته و احتمالا با توجه به نظر دندامایف در کتا تاریخ سیاسی و اقتصادی هخامنشیان،شیوه حفظ و بهره برداری و نظام و ترتیب آنها د این گنجینه ها بیشتر به وسیله عوامل عیلامی و بابلی صورت می پذیرفته است.ازسویی میدانیم که در نظم دیوانی هخامنشیان،عیلامی ها و بابلیها محاسب و پارسی ها مراقب بر اجرای دقیق وظایف آنها بوده اند.پس از ساخته شدن کاخ های تشریفاتی تخت جمشید، بسیاری از الواح و اسناد و مدارک هخامنشیان از زمان داریوش یکم به بعد در بایگانی های متعدد تخت جمشید نگه داری می شده است.مکمل این اسناد و مدارک کتیبه های شاهان هخامنشی در بیستون،تخت جمشید،نقش رستم،شوش، مصر، ترکیه، و... می باشند.کتیبه ها در مقایسه با مدارک آرشیوی در بایگانی های نام برده این برتری را دارند که کمتر آسیب پذیرند و به همین دلیل پس از گذشت دو هزاره و نیم کماکان قابل دسترسی و مطالعه صاحب نظران و علاقه مندان هستند.مزیت دیگری که کتیبه ها نسبت به اسناد و مدارک موجود در بایگانی ها دارند این است که محتوای کتیبه ها قابل دخل و تصرف نیستند،کما اینکه مثلا نوشته خدای نامه که اصل آن متعلق به دوره های پیش از ساسانی است،وقتی به دست ساسانیان رسید،مورد دست خوردگی واقع شد و از نیمی از عمر دولت اشکانی کاسته گردید.

بی تردید اساس ترقی و پیشرفت واقعی امروز را باید در ترویج فرهنگ و دانش جست وجو کرد که امروزه رسیدن به این هدف از راه مطالعه کتب و آثار متفکران و اندیشمندان و بهره گرفتن از آن ها ممکن شده است، زیرا می توان در مدتی کوتاه ثمره و نتیجه یک عمر تلاش، تجربه و دانش بزرگان جهان را در هر رشته به دست آورد. از این رو مشخص می شود که پیشرفت و تکامل ملی ارتباط مستقیم و نزدیک با انتشار کتب حاوی علوم و فنون دارد که از گذشته دور به صورت های مختلف این امر میسر شده است.

شاید بتوان لوح های گلی را که در بابل و آشور به دست آمده است قدیمی ترین نوع کتاب دانست، اما قدیمی ترین اطلاعات پیرامون کتابخانه در جهان مربوط به مجموعه لوح های گلی است که 21 قرن قبل از میلاد نوشته شد. پس از آن کتابخانه های معابد مصریان و آشور بانی پال در شهر نینوا را باید نام برد. هم چنین در یونان از قرن ششم قبل از میلاد مراکز خصوصی برای نگهداری کتاب به وجود آمد و از اواسط



خرید و دانلود تحقیق در مورد کتابخانه های هخامنشی


تحقیق در مورد نگاهی به تاریخ هخامنشی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 14 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

نگاهی اجمالی به تاریخ هخامنشی

پارسیها و سلسله هخامنشی ( 500-330 قبل از میلاد) به قدرت رسیدن پارسی‌ها یکی از وقایع مهم تاریخ قدیم است. اینان دولتی تأسیس کردند که دنیای قدیم را به استثنای دو ثلث یونان در تحت تسلط خود در آوردند. وقتی هم منقرض شدند از صحنه تاریخ خارج نشدند بلکه در طول مدت 25 قرن متوالی، بلندی‌ها و پستی‌ها را پیمودند. پارسی‌ها مردمانی آریایی نژاد بودند که مشخص نیست از چه زمانی به فلات ایران آمده بودند. برای نخستین بار درسالنامه‌های آشوری سلمانسر سوم در سال 834 ق. م، نام کشور « پارسوآ» در جنوب و جنوب غربی دریاچه ارومیه برده شده‌است. بعضی از محققین مانند راولین سن عقیده دارند که مردم پارسوا همان پارسی‌ها بوده‌اند. البته کاملاً محقق نیست که این نظریه درست باشد. تصور می‌شود اقوام پارسی پیش از این که از میان دوره‌های جبال زاگرس به طرف جنوب و جنوب شرقی ایران بروند، در این ناحیه توقف کوتاهی نمودند و در حدود 700 سال پیش از میلاد در ناحیه پارسوماش، روی دامنه‌های کوه‌های بختیاری در جنوب شرقی شوش در ناحیه‌ای که جزو کشور ایلام بود، مستقر گردیدند. از کتیبه‌های آشوری چنین استنباط می‌شود که در زمان شلم نصر ( 721-713 ق. م) تا زمان سلطنت آسارهادون (663 ق. م)، پادشاهان یا امراء پارسوا، تابع آشور بوده‌اند. پس از آن درزمان فرورتیش (655-632 ق. م) پادشاه ماد به پارس استیلا یافت و این دولت را تابع دولت ماد نمود. هرودوت می‌گوید: پارسی‌ها به شش طایفه شهری و ده نشین و چهار طایفه چادرنشین تقسیم شده‌اند. شش طایفه اول عبارتند از: پاسارگادیان، رفیان، ماسپیان، پانتالیان،دژوسیان و گرمانیان. چهار طایفه دومی عبارتند از: داییها، مردها، دروپیک‌ها و ساگاریتها. از طوایف مذکور سه طایفه اول بر طوایف دیگر، برتری داشته‌اند و دیگران تابع آنها بوده‌اند. طبق نوشته‌های هرودوت، هخامنشیان از طایفه پاسارگادیان بوده‌اند که در پارس اقامت داشته‌اند و سر سلسله آنها هخامنش بوده‌است. پس از انقراض دولت ایلام به دست آشور بانی پال، چون مملکت ایلام ناتوان شده بود پارسی‌ها از اختلافات آشوری‌ها و مادی‌ها استفاده کرده و انزان یا انشان را تصرف کردند. در اینجا این سؤال پیش می‌آید که در زمان کدام یک از نیاکان کوروش بزرگ این واقعه روی داده‌است. با توجه به بیانیه‌های کوروش در بابل، می‌بینیم او نسب خود را به چیش پش دوم، می‌رساند و او را شاه انزان می‌خواند. به احتمال زیاد این واقعه تاریخی در زمان چیش پش دوم روی داده‌است. تصور می‌شود که انزان همان مسجد سلیمان کنونی است. پس از مرگ چیش پش، کشورش میان دو پسرش « آریارومنه» پادشاه کشور پارس و کوروش که بعداً عنوان پادشاه بزگ پارسوماش، به او داده شد، تقسیم گردید. چون در آن زمان کشور ماد در اوج ترقی بود و کیاکسار در آن حکومت می‌کرد، دو کشور کوچک جدید التأسیس، ناچار زیر اطاعت فاتح نینوا بودند. کمبوجیه فرزند کوروش اول، دو کشور نامبرده را تحت حکومت واحدی در آورد و پایتخت خود را از انزان ( مسجد سلیمان) به پاسارگاد منتقل کرد. موافق نوشته‌های هرودوت، لوحه نبونید پادشاه بابل، بیانیه کوروش بزرگ ( استوانه کوروش) کتیبه بیستون داریوش اول، و کتیبه‌های اردشیر دوم و اردشیر سوم هخامنشی، ترتیب شاهان این سلسله تا داریوش اول چنین بوده‌است. لازم به ذکر است درستی این جدول از هخامنش تاکوروش بزرگ مورد تردید است. هخامنش 1 چیش پش اول 2 کمبوجیه اول 3 کوروش اول 4 چیش پش دوم

آریارمنا شاخه فرعی شاخه اصلی 5 کوروش دوم ارشام 6 کمبوجیه دوم ویشتاسب 7 کوروش سوم ( بزرگ) داریوش اول 8 کمبوجیه سوم ( فاتح مصر )

سلطنت کوروش بزرگ ( 599-539 ق. م) هرودوت و کتزیاس، افسانه‌های عجیبی درباره تولد و تربیت کوروش روایت کرده‌اند. اما آنچه از لحاظ تاریخی قابل قبول است این است که کوروش پسر حکمران انشان، کمبوجیه اول و مادر او ماندانا دختر آستیاگ پادشاه ماد می‌باشد. هنگامی که کمبوجیه با ماندانا ازدواج کرد، شبی آستیاگ در خواب می‌بیند که در شکم دخترش درخت تاکی روییده‌است. خوابگزاران، این خواب را این طور تعبیر می‌کنند که ماندانا پسری به دنیا می‌آورد که سلطنت آستیاگ را از بین می‌برد، آستیاگ، دختر خود را از همدان احضار کرد و او را مانند محبوسی نگهداشت. بعد از مدتی ماندانا پسری به دنیا آورد شاه ماد او را به یکی از خویشاوندان خود به نام « هارپاگ» سپرد تا وی بچه را از بین ببرد، اما هارپاگ طفل را به چوپان خود « مهرداد» می‌سپارد و او کوروش را به جای فرزند مرده خود نگه می‌دارد. کوروش بعد از مدتی مجدداً به دربار آستیاگ راه یافت و به نزد پدر و مادرش کمبوجیه و ماندانا در همدان بازگشت. هارپاگ که از طرف آستیاگ به دلیل نافرمانی شدیداً توبیخ شده و پسر دوازده ساله اش نیز به دستور آستیاگ کشته شده بود، کینه پادشاه ماد را به دل گرفت. او که همواره، در صدد بود انتقام پسر خود را از شاه بگیرد، هنگامی که خبر شکوه و قدرت کوروش دردربار کمبوجیه را شنید در نهان با او مکاتبه می‌کرد، هدایایی برای او می‌فرستاد و دائماً او را بر ضد شاه ماد تحریک می‌کرد. در اثر این تحریکات و زمینه سازی‌هایی که هاپاگ دربین سران و بزرگان مادی انجام داده بود، کوروش مصمم شد پارس را بر ضد ماد بشوراند. در سال 553 ق. م کوروش همه پارسها را بر علیه ماد برانگیخت. در جنگ بین لشکریان کوروش و ماد، عده‌ای از سپاهیان مادی به کوروش پیوستند و در نتیجه سپاه ماد شکست خود. پس از شکست مادها، کوروش در پاسارگاد شاهنشاهی پارسیها را پایه گذاری کرد، سلطنت او از 559-539 ق از میلاد است. کوروش که سلطنت ماد را به دست آورد و بعضی از ایالات را به وسیله نیروی نظامی مطیع خود ساخت، همان سیاست کشور گشایی را که هوخشتره آغاز نموده بود ادامه داد. کوروش دارای دو هدف مهم بود: در غرب تصرف آسیای صغیر و ساحل بحر الروم که همهٔ جاده‌های بزرگی که از ایران می‌گذشت به بنادر آن منتهی می‌شد و از سوی شرق، تأمین امنیت. در جنگی که بین کوروش و کرزوس پادشاه لیدی درگرفت،کوروش در «کاپادوکیه» به کرزوس پیشنهاد کرد که مطیع پارس شود، کرزوس این پیشنهاد را قبول نکرد و جنگ بین طرفین آغاز گردید. در اولین برخورد، فتح با کرزوس بود، بالاخره در جنگ شدیدی که در محل «پتریوم» پایتخت هیتها اتفاق افتاد، کرزوس شبانه فرار کرد و سپاهیان خود را متفرق کرد. او در سر راه خود،آبادیها را خرب کرد تا مانع حرکت کوروش شود به طرف سارد و پایتخت لیدی رفت. کرزوس تصور می‌کرد کوروش به واسطه رسیدن فصل زمستان ترک مخاصمه می‌کند، اما برعکس، کوروش به پیشروی خود ادامه داد و در مقابل سواره نظام لیدی از شتر استفاده کرد. اسبهای لیدی از مقابله با شتران، متوحش گردیده و گریختند کرزوس به سمت سارد فرا کرد و در آنجا متحصن شد، کوروش شهر را محاصره کرد و کرزوس را دستگیر کرد، لیدی تسخیر شد و به عنوان یکی از ایالات ایران به شمار آمد، پس از تسخیر لیدی کوروش متوجه شهرهای یونانی شد و از آنها نیز، تسلیم به قید و شرط خواست که یونیان رد کردند.در نتیجه شهرهای یونانی یکی پس از دیگری تسخیر شدند. کوروش فتح آسیای صغیر را به پایان رساند و سپس متوجه سرحدات شرقی شد، زرنگ و رخج مرو و بلخ یکی پس از دیگری در زمره ایالات جدید درآمدند. کوروش از جیحون عبور کرد و به سیحون که سرحد شمال شرقی کشور تشکیل می‌داد، رسید و در آنجا شهرهایی مستحکم، به منظور دفاع از حملات قبایل آسیای مرکزی بنا کرد. کوروش در بازگشت از سرحدات شرقی، عملیاتی در طول سرحدهای غربی انجام داد. ضعف بابل، به واسطه بی کفایتی نبونید، سلطات بابل و فشارهای مالیاتی، کوروش را متوجه بابل کرد، بابل بدون دفاع سقوط کرد و پادشاه آن دستگیر شد. کوروش در همان نخستین سال سلطنت خود در بابل، فرمانی مبنی بر آزادی یهودیان از اسارت و بازگشت به وطن و تجدید بنای معبد خود در بیت المقدس انتشار داد. در اثر شورش ماساژتهای نیمه صحرا گرد، که یک تیره سکایی در آن طرف رودخانه آراکس بودند، مرزهای شمال شرقی مورد تهدید قرار گرفت. کوروش، کمبوجیه را به عنوان شاه بابل انتخاب کرد و به جنگ رفت. در ابتدا موفقیت‌هایی بدست آورد اما ملکه تومیریی او را به داخل سرزمین خود کشاند و کوروش درنبرد سختی، شکست خورد و زخم برداشت و بعد از سه روز درگذشت. جسد وی را به پاسارگاد آوردند و درمقبره‌ای دفن کردند.

سلطنت کمبوجیه (539-522ق. م) کمبوجیه پسر کوروش بود، هرودوت مادر او را، کاسان دان دختر فرنس پس دانسته‌است. کمبوجیه همان سیاست پدرش را مبنی بر استحکام مبانی،حکومت و توسعه سرزمین ایران ادامه داد. مقدمات لشکرکشی به مصر که درزمان کوروش آغازشده بود در دوران سلطنت کمبوجیه جامه عمل پوشید. در این زمان آمازیس پادشاه مصر بود، وی تصور می‌کرد کمبوجیه از طرف دریا به مصر حمله می‌کند، بدین جهت از یونانیها کمک خواست. اما خبر ورود سپاهیان ایران به شامات، به وی رسید. در این زمان آمازیس که پادشاهای فعال و با عزم بود، فوت کرد به جای او فرزندش پسامتیک سوم،پادشاه شد. نخستین جنگی که مابین مصریها و پارسیها روی داد، در محل پلوزبود، قشون مصر شکست خورد و پادشاه آن کشور قرار کرد، بنابراین کمبوجیه بدون زحمت به ممفیس پایتخت مصر رسید. ممفیس نیز مقاومتی نکرده و تسلیم شد. لازم به ذکر است که کمبوجیه برادری به نام بردیا( به یونانی اسمردیس) داشت که بنا به انتخاب کوروش، والی پارت ( خراسان)، گرگان،باختر و خوارزم بود. کمبوجیه از بیم اینکه مبادا وی از غیبت طولانی شاه سوء استفاده کند و تاج و تخت سلطنت را تصاحب نماید قبل از عزیمت به مصر، مخفیانه وی را به قتل رساند. قتل بردیا، محرمانه صورت گرفت به طوری که کسی از این راز آگاه نشد. چنانچه ذکر شد کمبوجیه در سال 525 ق. م. مصر را تسخیر کرد و آماده لشکرکشی به نوبیا بود که از ایران خبر رسید بردیا زنده‌است و بر علیه کمبوجیه شورش و عصیان کرده‌است. کمبوجیه کارهای خود را در مصر رها کرد وسراسیمه به جنوب ایران رهسپار شداما در نیمه راه درسوریه به وضع اسرارآمیزی کشته شد. هرودوت می‌نویسد



خرید و دانلود تحقیق در مورد نگاهی  به تاریخ هخامنشی