لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 153 اسلاید
قسمتی از متن .ppt :
هنر در تمدن اسلامى
هواداران معماری
:.بروزترین سایت تخصصی معماری.:www.architectfans.com
اقوام و ملل جهان در آشنایى با هنر و بهره ورى از آن تقدّم و تأخّر دارند.
ایرانیان و رومیان، سده ها پیش از ظهور اسلام با هنر آشنا شده بودند و هر یک از این دو قوم، همزمان با ظهور اسلام، سنتهاى هنرى چند صد ساله داشتند.
نخستین عربهاى مسلمان، نگاه خود را بر آثار هنرى جهان هنگامى انداختند که یک دسته از سپاهیان آنان در مشرق، کاخ رها شده پادشاه ساسانى را در تیسفون تصاحب کرد و دسته دیگر در بیزانس پیشروى کرد و صحراى سینا را در نوردید و به سال ١٨ق به مصر رسید و شهر اسکندریه را در اختیار گرفت.
هنرهای اسلامی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
«به نام حق»
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری
مؤسسۀ آموزش عالی جهاد دانشگاهی استان یزد
دانشکدۀ هنر و معماری اردکان
موضوع تحقیق:
حکمت هنر اسلامی
«در جامعۀ مدرن»
استاد راهنما:
جناب آقای اشعاری
تهیه و تنظیم:
امیرحسین رمضانی
پیمان خسرویان عرب
زمستان 86
مقدمه
در این نوشتار در پی توضیح معنای "هنر دینی" و کارکردهای اجتماعی آن هستیم. در مباحث جاری هنر تعبیرهایی مثل هنر قدسی، هنر سنـّتی، هنر معنوی، هنر دینی یا حتی هنر اسلامی، هنر مسیحی، هنر بودایی و ... را فراوان می خوانیم و می شنویم، اما درست آن است که پیش از هرگونه داوری و سخنی در این باب به تنقیح و وضوح بخشیدن به مفهوم هنر دینی بپردازیم وبررسی کنیم که اساساً هنر دینی یعنی چه ؟ ملاک دینی بودن هنر چیست؟ آیا سرزمین و جغرافیای تولد آن هنر است که آن را دینی می سازد یا "جهان بینی" شخص هنرمند و نوع و نحوه نگرش اوست که معیار دینی بودن یا نبودن هنر می شود؟ یا ساختار اثر هنری و ویژگیهای آن است که موجب دینی بودن یا غیردینی بودن هنر می شود؟ یا معیار دینی بودن هنر وابسته به مراحل و فرایند تکوین آن و شیوه پدید آمدن آن می شود؟ یا اینکه دینی بودن یا نبودن هنر، مربوط و منوط به هیچیک از این عناصر و عوامل یاد شده نیست، بلکه تابع نحوه نگرش و "افق فکری" و "قرائتی" است که مخاطب یا مخاطبان از آن دارند به گونه ای که مثلا ً برخی کسان در یک اثر هنری، باورها و ارزشها و جهان بینی دینی را متجلی می بینند و از آن "قرائتی" دین باورانه و معنوی و قدسی ارائه می دهند و برخی دیگر تفسیری الحادی و غیردینی یا حتی دین ستیزانه از آن اثر ارائه می کنند و کسان دیگری نیز احتمالا ً هیچگونه جلوه و نشانی از دین باوری یا دین ستیزی در آن نمی بینند و آن را از این حیث یک اثر و پدیده خنثی و فاقد موضع و مضمون خاصی تلقی می کنند که صرفاً بازتاب یک احساس طبیعی عادی و بی رنگ است و در هیچ قالب دینی یا ضدّ دینی نمی گنجد.
شکل گیری هنر مدرن
لغو حقوق و امتیازات اشراف و فئودال ها تدوین اعلامیه ی حقوق بشر، تولید انبوه کالا و ساخت ماشین آلات صنعتی، ایجاد شهرهای بزرگ و شکل گیری طبقه ی متوسط شهرنشین از جمله دست آوردهای نوینی بودند که پس از انقلاب صنعتی کبیر فرانسه پدیدار شدند. هنر هم در این شرایط مخاطبان تازه ای یافت. مخاطبان و حامیان هنر و ادبیات، دیگر فقط اشراف و دربار و کلیسا نبودند، بلکه طبقه ی متوسط نوظهوری بود خلق و خو و روان شناسیش در زندگی صنعتی و تولید انبوه و سرعت روزافزون زندگی نوین شهری، شکل می گرفت. در چننی شرایطی قواعد و قالب های متحجر هنر آکادمیک، نمی توانست پاسخگوی نیازهای نو باشد.
هنرمند اروپایی که از حصار سنت های پوشیده رها شده وبد در بستر متغیر و متحولی که شرایط اجتماعی پیش روی او نهاده بود به نفع سنت هنری 500 ساله اش پرداخت. در زمینه ی ادبیات، اندیشه ی مدرن بودن یا بودلر پدیدار شد. وی در مقاله ای با عنوان نقاش دنیای نوین منتقدان و هنر دوستان را ترغیب به کشف زیبایی نهفته در اشیا می کند. اشیایی که از نعمت بودن در زمان حال، برخوردارند و از آنان در این مقاله می خواهد که به لطف این زیبایی، ارتباط خود را با جهان طراف مستحکم تر سازد. ارائه ی آن مقاله با نمایش تابلوی ناهار روی علف های مانه، در نمایشگاه مردودین در سال 1863 بود. مانه، با این اثر خواستار حق مسلمی برای نقاش شد که نقاش، تابلوی نقاشی را صرفاً برای لذت زیبایی شناختی آن تفسیر می کند، بی آنکه نگران بازنمایی یا تصویر سازی آن باشند و فقط از ساخته های شخصی خود پیروی می کند و به عبارت دیگر هنر برای هنر می آفریند.
ریشه های این فرایند، به فلسفه ی روشنگری قرن هیجدهم و انقلابی باز می گردد که کانت در فلسفه ی هنر به وجود می آید. کانت برای نخستین بار، گستره ی هنر و زیبایی را از علم و اخلاق جدا ساخت. به اعتقاد کانت هر موجود خردمند از نوعی استقلال برخوردار است و همپای خرد خود، به معبارها و قوانین ویژه ی خویش می رسد و از پذیرش سایر معیارها اجتناب می کند. کانت این قاعده را درمورد هنر به کار گرفت که سه حوزه ی علم، قانون (اخلاق)، هنر، هر کدام دارای حقیقت ویژه ی خود هستند و حقیقت هیچ حوزه ای به حوزه ی دیگر قابل تسری نیست. کانت، به پیوری روانشناسی رایج در عصر خود، ذهن انسان را به دو بخش تقسیم کرد: بخشی که شامل ادراک است و بخشی دیگر که مربوط به اندیشیدن است. غیر از این، کانت به اخلاق توجه کرد و مدعی شد که اصول اخلاقی مانند اصول ریاضی، امور گوهری، یعنی مقدم بر تجربه ی ناشی از حواس ما هستند. کانت، تأکید می کند که یکی از مفاهیم مهم در بحث پیرامون اصول اخلاقی اصل آزادی و اختیار فردی است. و بدون وجود آزادی، حسن و قبح رفتاری معنا ندارد. کانت، سپس به موضوع هنر و زیبایی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 72
فن و هنر سفالگری
سفال قرون 3 و 4 هجری
قرن 3 هجری شروع و تلاشهای فرهنگی و اقتصادی در حیات جامعه است پس از دو قرن ساده زیستی و حذف تجمل گرایی و همگانی شدن امکانات جامعه ،زمینه های رشد وتوسعه اندیشه های انسانی فراهم شده است به طوری که شکوفایی این فعالیت ها را در قرن 4 هجری می توان دید .
دانشمندان معلمان بویژه ایرانیان در این قرن حاصل تفکرات فلسفی یونیان را در قالب تجربیات علمی و عملی در زمینه شناخت علوم و فنون به جهان عرضه کردند وبا ترجمه کتابهای یونانی و سانسکریت و تدوین کتب عربی وفارسی زمینه پیشرفت و تسریع اندیشه های آن دوره را به سوی شکوفایی فراهم نموده ، -0 آثار سفالی بیش از هر اثر باقیمانده ای منعکس کننده این تحولات است زیرا سیر تطور و تکامل اندیشه ها از روی نوع تزئینات نوشته های کوفی روی سفالها و تجربیات انجام شده د رزمینه عقیه لعاب های مختلف و کشف لعابهای جدید ورنگهای مختلف می توان دید در پایان قرن 4 موفقیتهای ارزنده ای در زمینه شناخت اکسید فلزات و فرمول ترکیبات آنها برای رنگ لعاب مورد نظر حاصل شده بود سفالگران باتکیه براین دانش و تجربه و ممارست در پخت سفال و کنترل حرارت و تغییر در شکل کوره ها توانستند تحولی عظیم و چشمگیر در خلق ظروف سفالی با تزئینات بسیار چشم نواز وارزشمند به وجود آورند . 0-0 در طبقه بندی سفالهای دروه اسلامی سفالی قرن 3و 4 را بنام سفالهای سامانی شناسایی کرده وویژگیهای فن و زیرین موسوم به لعاب گلی را به این دوره نسبت داده اند . این گروه ازسفالها بیشتر در شمال شرق ایران در مراکزی مانند نیشابور ، سمرقند و جرجان معمول بوده است فنون تزئین متداول در این دوره چنین است .
الف – لعاب گلی : در این نوع تزئین ظروف ساخته شده از گل را که معمولا دارای خمیر نخودی یا قرمز بوده است پس از خشک شدن در دو غابی از گل نخود رنگ فرو می بردند . طوری که داخل و خارج آن بطور یکنواخت با این دوغاب پوشانده می شد و پس از خشک شدن ظروف را به نقوش مورد نظر می آراستند این نقوش معمولا ساده بود و شامل یک جمله یا کلمه کوفی میشد که در کف داخلی یا برحاشیه لبه داخلی ظروف نوشته می شده سپس ظروف را با لعاب شیشه ای پوشاندند و به کوره می بردند . معمولا برای ظروف ساده یک رنگ از ترکیب لعاب گلی که سیلیس هم به آن اضافه میشده استفاده می کردند که این کار در یک مرحله انجام می شده در نهایت ظروف به رنگ شیری براق در می آمد . ظروف مزین به لعاب گلی معمولا درچهار گروه مطالعه می شود .
سفالینه با پوشش گلی و نقوش سیاه روی زمینه سفید : ( یکانی و کریمی ، 1364 ، ص 16) این دسته از ظروف که مهمترین مرکز ساخت آنرا می توان نیشابور دانست ، با پوشش گلی پوشانده شده و سپس با نقوش سیاه رنگ یا قهوه ای تیره و لعاب شفاف مبدلی تزئین شده است ( شکل 3-9) زمینه این ظروف کاملا شیری رنگ یا سفید است که در گوشه ای از لبه داخلی یا کف آن با کلمه یا جمله ای کوتاه تزئین شده است در اوایل قرن 4 تزئینات دیگری شامل نقطه چین های مرتب نقش پرندگان گلهای مسبک به نوشته کوفی تزئین اضافه می شود از ویژگیهای کلی تزئینات این
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تعلیم و تربیت ؛ غایت هنر
به نظر افلاطون نظمی مابعدالطبیعی و اخلاقی بر جهان حاکم است که فیلسوف باید آن را از طریق تفکر عقلانی کشف کند و هنر فقط هنگامی ارزش حقیقی دارد که این نظم را دقیقا نشان دهد یا به ما کمک کند که در جریان آن قرار گیریم.
همچنین افلاطون هنر را در راستای تعلیم وتربیت جوانان ارزشمند می داند، این مقاله درآمدی است به این موضوع.
افلاطون اصول ارزیابی هنر را به روشن ترین وجه در کتاب جمهور بیان می کند. موضوع اصلی این کتاب ، عدالت است. افلاطون در این کتاب ، تصویری از فرد عادل آرمانی و دولت - شهر عادل آرمانی را ارائه می کند و همچنین درباره ماهیت معرفت و تعلیم و تربیت بحث می کند. به نظر او، فیلسوف باید حاکم عادل چنین حکومت آرمانی ای باشد. (جمهور، 1004)
بحث هنر در کتاب جمهور از اینجا آغاز می شود که افلاطون به بررسی موقعیت هنر در تعلیم و تربیت می پردازد. به نظر افلاطون ، جوانان که پس از این نگهبان امنیت شهر خواهند بود، باید تحت تعلیم و تربیت جدی قرار گیرند و از آنجا که نفوس جوانان حساس و تاثیرپذیر است ، هنرها و صنایع سودمند باید چنان سامان یابد که جوانان را به آن چیزی متمایل کند که آنها باید در پی آن باشند.
بخش مفصلی از کتابهای دوم و سوم جمهور به وصف فضا و صفات و خصال شعر و شاعری اختصاص یافته است. به نظر افلاطون ، حکایات تخیلی و تصورات شاعرانه وظیفه خطیری در تعلیم وتربیت ایفا می کنند. به همین دلیل هرچند افلاطون به برخی شاعران بزرگ احترام قائل است ، ولی معتقد است ، برخی از آثار آنها می بایست سانسور شود. او در حالی که همیشه از هومر به نیکی یاد می کند، ولی در کتاب جمهور، آثار هومر را شایسته ممیزی می داند؛ چرا که به نظر او، خدایان و قهرمانان را نباید با صفات ترس و ناامیدی و فریبکاری و در حکم موجوداتی که تابع تمایلات نفسانی خویشند و مرتکب جنایت می شوند، توصیف کرد. پس بسیاری از صحنه های ایلیاد و ادیسه را باید حذف کرد.
داستان خیالی خوب ، داستانی است که (گرچه دروغین یا جعلی است)، تاثیر خوب و مثبتی در مخاطب داشته باشد. افلاطون به این سوال که آیا بازنمایی حقیقت ارزشمندتر است یا تاثیر اخلاقی ، پاسخ می دهد که تاثیر اخلاقی ارزش والاتری دارد. او در جمهور می گوید بعضی از داستان های اسطوره ای که تصویرگر خشونتند، حتی اگر حقیقت داشته باشند نباید برای جوانان بازگو شود. (فرهنگ 4)
محاکات یا میمسیس
به نظر افلاطون دو نوع بیان شعری وجود دارد: یکی آنجا که شاعر با صدای خود سخن می گوید و دیگری (که همان محاکات یا تقلید یا میمسیس است) که در آن ، شاعر خود را پنهان می کند و زبان خود را تا حد ممکن شبیه زبان شخصی به کار می برد که گفته است می خواهد درباره او سخن گوید. افلاطون به طور کلی روش محاکات را در دیگر هنرها نیز جاری می داند و از آن هنرها انتقاد می کند.افلاطون منتقد محاکات است ؛ روشی که آن را به هومر منسوب می کند.
به نظر افلاطون ، اجرای نقش با قرار گرفتن در قالب شخصیتی دیگر و تقلید عمل او موجب می شود که انسان در زندگی واقعی خود، شبیه چنین شخصیتی شود. با توجه به این که از نگاه افلاطون تمام اعضای یک جامعه آرمانی و به طریق اولی ، نگهبانان آن باید متخصصانی باشند که فقط به وظیفه خود عمل کنند، این نتیجه به دست می آید که اگر در شهر حوزه نمایش محدود شود نگهبانان بهتری پرورش خواهند یافت.
بنابراین کسانی که هدف اصلی شان رواج تقلید در جامعه است ، هرچند انسان های نابغه و توانمندی باشند، حکومت آرمانی ، آنها را تحمل نخواهد کرد. (دانشنامه زیبایی شناسی ، ص 4)
آفرینش و خیال و محاکات
افلاطون در کتاب دهم جمهور، تقلید و محاکات را موضوع اصلی بحث خود قرار می دهد اما نکته مهم اینجاست که تقلید و محاکات را در این رساله باید به معنای آفرینش خیال تلقی کنیم ، یعنی آفرینش چیزی که واقعی نیست ، بلکه تنها صورت خیالی شی ء است.
افلاطون دراین کتاب اظهار می کند که شعر تقلیدی مطرود جامعه آرمانی است و شاعری که چنین شعری می سراید، باید از این جامعه تبعید شود. دلیل این مساله این است که تقلید دور از حقیقت است ؛ ولی مخاطب اثر به آسانی فریب می خورد و فکر می کند که صاحب اثر دارای فضل و دانش است.
شعر تقلیدی بر بخش نازل عقل اثر می گذارد و به این ترتیب قواعد عقل و خرد ساقط می شود. افلاطون در شرح چیستی تقلید به نظریه مثل بازمی گردد. بر اساس این نظریه ، یک شی ء معمولی مثلا میز تحریر تقلید از صورت مطلق میز تحریر (یعنی نمونه مثالی میز تحریر در عالم مثال) است.
این نظریه از آن افلاطون است و برای توجیه و تبیین وحدت و کثرت در عالم و همچنین سکون و حرکت در عالم صادر شده است. افلاطون از این نظریه جهت تبیین چیستی هنر نیز استفاده می کند.
به نظر او، تصویری که نقاش از میز تحریر نقاشی می کند، بازنمایی میز تحریر از زاویه خاصی است که نقاش به آن می نگرد. بنابراین کار هنرمند تقلید از تقلید است: «هنر در جنبه مابعدالطبیعی یا ذات خود تقلید است.
«صورت» (ایده) نمونه اعلاست ؛ شی ء طبیعی مورد و مصداقی از تقلید است..
..اما حقیقت را به نحو شایسته در صورت جستجو کرد، بنابراین کار هنرمند دو درجه از حقیقت دور است.» (کاپلستون 294)
افلاطون تقلید در هنرهای بصری را با آیینه ای مقایسه می کند که به شکل مکانیکی اشیا را نشان می دهد: «... آسان ترین راه این است که آیینه ای به دست گیری و به هر سو بگردانی. از این راه هم آفتاب را می توانی بسازی ، هم ستارگان را. حتی خودت و دیگر جانوران را که ساخته صنعت یا طبیعتند، می توانی به وجود آوری..
..به نظر من هنر نقاش نیز همین است...» (مجموعه آثار، ج 2 ، ص 1168)
نقاش همانند آینه است و شیئی واقعی را خلق نمی کند، بلکه فقط یک صورت خیالی را به وجود می آورد. محصول کار نقاش در مقایسه با میز تحریر و صورت مثالی آن ، دو مرحله از حقیقت فاصله دارد. اثر نقاش هیچ دلالتی بر راهیابی او به دانش حقیقی ندارد بلکه دلالت بر ساخت یک صورت خیالی دارد. شاعران هم مانند نقاشان فقط صورتهای خیالی پدید می آورند و از شناخت حقیقت فاصله دارند. افلاطون در رساله جمهور می گوید: «تمام شاعران مقلد که اولینشان هومر است ، از صور خیالی فضیلت و تمام آنچه در مورد آن می نویسند، تقلید می کنند و به حقیقت دست نمی یابند.» (دانشنامه زیبایی شناسی ، ص 4 به نقل از جمهور)
شاعران فقط از زندگی انسان ، صورتهای خیالی پدید می آورند و انسان برای انجام چنین کاری نیاز ندارد که حقیقت خیر یا شر زندگی را بشناسد. همچنین افلاطون مدعی است که هیچ دلیلی وجود ندارد که شاعر بتواند مصلحت اخلاقی یا سیاسی را آشکار کند. (دانشنامه زیبایی شناسی ، ص 5)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن .doc :
اهمیت هنر در مدارس
مقدمه
بی شک هنر این ابر پدیده بشری که وام دار بخش بزرگی از مواهب الهی بوده در سا حت های گونا گون تمدن انسانی حضوری قابل توجه و تامل برانگیز داشته است ، نیاز بشر اولیه به خوراک و تسخیر عوامل مادی _ طبیعی – بهانه ایی بوده است ، تا او بتواند با تکیه بر ذوق فطری خویش دست به خلاقیت هنری (غالبا تجسمی ) زده که در گاه دیگر با مهار این نیازمندی ها ؛ با دیدگاه زیبا شناختی خود توانسته است احساسات و افکار خود را ابراز دارد ؛ با این روی کرد می شود چنین نتیجه گرفت که آبشخور هنر ، سرچشمه ی نیازمندی های ابتدایی (مادی ) ، درونی (عاطفی) و احساسی بشر بوده که در گذر زمان شکل های متنوعی به خود گرفته است .
گاهی در ساحت تفریح و تفنن ؛ گاهی در رسالت یک رسانه ی فرهنگی اجتماعی و گاهی در قلمرو یک شیوه ی درمانی و چندین ساحت دیگر طی طریق نموده است تا جایی که اگر این ساحت ها و کار ویژه ها را برداریم گویی از پازل زندگی تکه های مهمی گم شده است این مقدمه گونه حاکی از ضرورت هنر در حوزه های زندگی مادی و معنوی بشر بوده که در تمامی دوره های تاریخی همزاد با بوده است ؛ چون تاکید این مقاله بر دامنه ی اثر بخشی هنر ، این میراث فرهنگی بر گروهی ویژه از جامعه یعنی تیپ کودک و دانش آموز است این مقدمه را پیوند هنر دانش آموز پی می گیریم ؛ از آنجایی که فعالیت تجسمی و بصری کودک در قسمت نیمکره راست مغز و امور تحلیلی ، بیانی و علمی کودک به نیمکره چپ او مربوط است بنابراین چنانچه مباحث علمی ، ارقامی و یا دروس کلاسه شده و بعضا خشک و بی روح استفاده ی زیاد از نیمکره ی چپ را بدنبال دارد ؛
ایجاد فعالیت های هنری به ویژه هنر های موسیقیایی و تجسمی استفاده از نیمکره ی راست را در بر می گیرد که این فرایند در بالانس و تعادل قوای فکری و روحی و روانی بچه یا دانش آموز ، شایسته و ضروری به نظر می رسد این تمهیدات زمینه و بستری است تا کودک یا دانش آموز با ارائه ی خلاقیت های هنری است می تواند هم به تخلیه و تحلیه روحی – روانی نائل آید و هم به موجودی دارای ظرفیت قابل فهم و درک برای پذیزش بهتر تغذیه های علمی و آموزشی تبدیل گردد ؛ هنر های تصویری و تجسمی به لحاظ دانش حس دیداری ماندگار تر از هر چیز دیگری در حافظه ی انسان نقش می بندد از تصاویر سنگ نگاره های دوران غار نشینی مانند تصاویر گاوهای وحشی در غار های التامیرا ی اسپانیا و لاسکوی فرانسه گرفته تا نقوش انتزاعی ماندالا های کودکان و تصاویر و نقوش گرافیکی و تجریدی مدرن با ماکتب و دبستان های خاص ؛ همه و همه این نکته را در ذهن متبادر می سازد که دیدن ؛ ماناتر جاودانه تر از شنیدن و گفتن است . این نظریه ما را بدانجا رهنمون میشود که به خاطر جذابیت های هنر های بصری و تجسمی نزد کودکان با این وسیله (شکل وتصویر ) بهتر می توان مسائل غامض مانند ریاضیات و دیگر علوم به ظاهر سخت را به آنان تفهیم نمود ؛ داستان های مصور و تصاویر متحرک (پویا نمایی ) همیشه جذاب تر از داستان هاس شفاهی یا سخنرانی ها نزد بچه ها هستند . البته این قضیه به همین جا تمام نمی شود ؛ اگر قرار است کودک را با دنیای نقاشی یا هنر های تجسمی آشناتر سازیم و استعداد های او را شکوفاتر و جهت مند کنیم باید به عنوان یک مربی از فنون و شیوه های درست ارتباطی ؛ ظرفیت های روحی و پذیرشی کودک یا دانش آموز ؛ عناصر کمی و کیفی هنر های تجسمی و محصولات هنری تاثیر گذار اطلاع کافی داشته باشیم ؛ یکی از این دانش ها دانستن وضعیت مخاطب به لحاظ ظرفیت سنی و روحی اوست .
جدول آمادگی ها :
جدوال آمادگی و ظرفیت های سنی و بصری هنر آموز را از دوران کودکی تا مراحل بلوغ نشان می دهد که مربی یا مدرس هنر ملزم به شناخت آن است .
سن هنر جو
1 تا 5/1 سالگی
کشیدن خطوط ساده و ناهماهنگ
5/1 تا 5/2 سالگی
کشیدن خطوط ساده و مرکب ( تصاویر دیاگرام و ماندالا)
5/2 تا 4 سالگی
دوران قبل از تصویری ( تصاویر ذهنی و انتزاعی )
4 تا 6 سالگی
دوران تصویری ( خلق فضای مناسب از روابط اشیاء)
6 تا 9 سالگی
دوران واقعیت گرایی یا قبل از بلوغ ( ترسیم طبیعی اشیاء)
9 تا 13 سالگی
دوران بلوغ یا تمیز قابلیت های هنری خود
13 تا 15 سالگی
دوران بلوغ فکری و تحلیلی ( ناتورئالیسم گرایی : تصاویر سه بعدی اشیاء با جزئیات)
پس مربی یا مدرس هنر باید نسبت به این پیش زمینه ها و پیش تولید ها آگاهی داشته باشد ؛ او باید بداند هنر آموزش در کدام شرایط سنی وشرایط زندگی به سر می برد تا بتواند فضایی مناسب برای آزادی عمل و هنر خلاقانه ایجاد نماید.
برای مثال : بچه هایی که در جنوب کشور یا روستا های بنادر جنوب ایران زندگی می کنند تا کنون برف ندیده و لمس نکرده اند ؛ چگونه می توان از آنها انتظار داشت که آنها زمستانی برفی با آدم برفی نقاشی کنند ؟ و یا کودکی که تازه به سن دوسالگی رسیده است چگونه می توان انتظار داشت خطوطی منظم ترسیم کند ؟ کشیدن گربه پشت دیدوار خانه (که قاعدتا پشت دیوار قابل دیدن نیست ) و یا تصویر پدر خانواده با هیکلی درشت تر از بقیه (به خاطر نقش کلیدی اش در خانواده ) همه حکایت از تعلقات خاطر و تمتیات کودک دارد که در حوزه روانشاختی کودک قابل تامل و پذیرش است .
هر اندازه سن کودک بالا تر رود احساس واقع گرایی و تجربه اندوزی وی نیز بیشتر می شود و آفرینش های هنری او نیز تغییر می یابند .... در هر مرحله بهتر از قبل می تواند تصویر واقعی بسازد و علمی تر بیاندیشد البته عملی نگری و واقعیت پردازی منافاتی با تخیل و رویا ندارد .انسان هیچگاه بی نصیب از رویا ، تخیل و حتی خرافه نخواهد بود ؛ حتی در دوران معاصر که عصر مدرنیته بوده و اساسش بر مبادی خرد گرایی تجربه و پوزیتیویسمی استوار است .
خیال پردازی: