لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 38
تاریخ هنر
مقدمه
انسانها هنر را برای تسکین خود برگزیدهاند ، چه هنرمندان و چه مخاطبان اثر هنری در هنر مایه آرامش میجویند .
آنچه در هنر به نظر اصل است ، زیبایی است . هرچند در هرزمانی زیبایی را به شکلهای مختلفی درک میکنند.
بعضی هنر را آینه واقعیتهای موجود درجهان از طبیعت تا زندگی آدمها به حساب میآورند . یعضی زمانی نام هنر را بر چیزی میگذارند که سازنده اش با آن احساس آرامش کند و آنچه در نظر دارد به تمامی بیان کرده باشد . بعضی میگویند ؛ اگر مخاطب به درستی نفهمد که هنرمند چه میگوید ، اثر چه ارزشی میتواند داشته باشد . بعضی از شکل اثر حرف میزنند که اگر اثر هنری از قواعد و شکل درست هنر پیروی نکند ، یک اثر هنری خلق نکرده است . اما اکنون همه این گروهها بعد از قرنها بحث میدانند که اثر هنری درواقع همه اینهاست . و تک تک این گروهها حق دارند ولی بدون بقیه ناقص هستند .
بسته به آنکه هنرمند چه ابزاری را برای بیان هنرش انتخاب کند ، هنرها شاخههای مختلفی را تشکیل دادهاند. همچنان که باید بدانیم بعضی سخنها را فقط با بعضی ابزارها میتوان گفت . مثلا شاید هیچوقت نتوانیم ،صرفا از روی یک شعر حافظ یک فیلم سینمایی بسازیم ، زیرا حافظ با دقت مطلبی را انتخاب کرده که صرفا با شعر بیان میشود . د راین صورت این اثر برای همیشه بصورت یک شعر باقی است و هیچکس خود آنرا به زبان دیگر درنمیآورد . و لی شده است که یک اثر هنری با یک ابزار دیگر بیان بسیار زیبایی به خود گرفته است . اما همچنان که گفته شد ،اصل در هنر زیبایی است . باهر ابزاری که میطلبد ،باید چیز زیبا را خلق کنیم و آنرا به جهان و آدمها هدیه کنیم . این میتواندبرای همیشه ماندگار باشد. مانند مجسمه سازی در دورهای از یونان یا نگارگری دوره عباسی در ایران .
یکی از مسائل مهم در هنر امروز بصری شدن بیش از اندازه آن است ،بصری شدن یعنی آثار هنری از راه دیدن در ما تاثیر میگذارند . امروز هر کسی میداند که معنی یک قلب ، عشق است . یا همه وقتی تصویر میکی ماوس رامیبینیم ،در حالیکه بکلی با یک موش واقعی فرق میکند آنرا تشخیص میدهیم . همچنانکه بسیاری از رنگها تاثیرات خاصی روی بیننده خود میگذارند.این کاری است که هنرمندان در طول قرنها انجام دادهاند . و همچنان هم معانی جدیدی را در ذهن ما میکارند . هنرهای بصری به انواع مختلفی موجود هستند . اما باید بدانیم که همیشه هنرها درهم تاثیر میگذارند و گاه از هم جدا میشوند . یک عکاس میتواند از یک نقاشی ایده عکس بگیرد ،یا نقاشی با شنیدن یک موسیقی به فکر کشیدن یک تصویر بیافتد . یا طراحی صحنه از نقاشی ساده پردهها شروع کند ولی آنقدر دور شود که از دل آن نورپردازی ، طراحی لباس و رشته مجزایی بنام طراحی صحنه شکل بگیرد . همچنین بسیاری از رشتهها نه بصورت غیر مستقیم با هنر در ارتباط هستند ،مانند معماری که یک رشته مهندسی به حساب میآید ولی معمارباید یک هنرمند خوب هم باشد ، یا سینما بصورت عکس علاوه برآنکه هنر است با مسائل فنی و تکنیک های فنی دست و پنجه نرم میکند . درهر زمینهای سعی برآن شده علاوه برآنکه توضیحات به سادگی ارائه شود ،ولی یک قسمت برای دوستانی که علاقهمند هستند درآن رشته دست به تجربههای شخصی بزنند، در نظر گرفته شود.
هنر ابتدایی : مقصود ما از هنر ابتدایی جلوه های آفرینش هنری توسط انسانهایی است که هنوز نتوانسته اند پای در جاده تمدن بگذارند و از این رو فرهنگ آنها ساده و ابتدایی است . هنر ابتدایی از یک طرف شامل هنر غارنشینان زمانهای بسیار دور می شود و از سوی دیگرهنر انسانهایی را در برمی گیرد که در زمانهای اخیر و حتی امروز در نقاط دور افتاده کره زمین زندگی بدوی خود را می گذرانند . در حدود 50 هزار سال قبل یعنی دوران دیرینه سنگی انسان در غارها زندگی می کرد . او نقاشیهایی از خود باقی گذارده که از هر لحاظ موجب شگفتی بشر امروزی است . هنر غارنشینان را می توان اولین بخش از تاریخ تفکر ، تخیل و خلاقیت بشری بشمار آورد . چرا که به واسطه قابلیت ساختن تصویر و نماد ( سمبل ) بود که بشر توانست بر محیط خود مسلط شود .در غارهای جنوب فرانسه و شمال اسپانیا تولد این توانایی بشری را مشاهده می کنیم . انسان غارنشین بوسیله تصاویر ی که به دیواره این غارها کشید ، می توانست تجربیات زندگی پر کنکاش خویش را ثابت و پا برجا نگه داشته و جریانات بهم پیوسته زندگی را بصورت شکلهای ساکن و مجزا از هم نشان دهد . طریقه ترسیم پیکر ( فیگور ) حیوانات آنطور که در نقاشیهای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
تاریخ هنر ایران
هدف تاریخ هنر عبارت است از شناخت و ارزیابى هنر از هر زمان و مکانى که آمده باشد. هنر و تاریخ تنها در عرصهٔ فرهنگ اینچنین در کنار هم قرار مىگیرند. هر اثر هنرى رویدادى است پایدار؛ این اثر متعلق به هر دورهاى که باشد، تا مدتهاى مدید پس از روزگار خویش باقى مىماند و به حیاتش ادامه مىدهد. اثر هنرى همزمان یک شىء و یک رویداد تاریخى به شمار مىآید. قدمت تمدن و فرهنگ در خطّهٔ فلات ایران به چند هزار سال قبل از ورود آریائىها باز مىگردد. اقوام آریایی، احتمالاً از اوایل هزارهٔ اول ق.م در فلات ایران ساکن شده و نام خود را بر آن نهادند. واژه ایران مشتق از صورت قدیمى آریانا، یعنى سرزمین آریایىهاست. بنابراین تاریخ هنر ایران، آثار متنوعى را از دورانهاى ماقبل تاریخ تا سدههاى اخیر در محدودهٔ این سرزمین وسیع در بر مىگیرد. هنر ایرانى داراى ویژگىهاى ماندگارى است که آنرا از سایر هنرهاى جهان متمایز و مشخص مىسازد. تمدن سیلک چشمه علی و تپه حصار دوره مفرغ عصر آهن تمدن زیویه و حسنلو هنر اَملَش و مارلیک بررسى و تشخیص عمیقترین ریشههاى هنر ایرانى براساس یافتههاى باستانشناسان بهطور کامل امکانپذیر نیست. ساکنین فلات ایران از عصر پالئولیتیک (پارینهسنگی) تا عصر نئولیتیک (نوسنگی) در کوهستانهاى محیط بر این فلات زندگى مىکردند و آثارى از فرهنگ بروى خود به جا گذاشتند. بعدها که درهها شروع به خشک شدن نمودند، آنها به غارها مهاجرت کردند. طى حفریاتى که در ناحیهٔ کرمانشاه انجام شد و کاوشهاى غار بیستون، ابزارهایى همراه بقایاى استخوانهاى انسان در لایههاى غار کشف شد. در خلال دوران غارنشینی، انسان بیستون در ساخت ابزار و آلات دقیقتر شد. این وسایل با آنچه در سوریه و شمال عراق ساخته مىشد قابل مقایسه است. تصاویر منقوش بر صخره در غارهاى لرستان از قدیمترین آثار مکشوفه در فلات ایران بهشمار مى⠠??آید؛ موضوع این تصاویر جانوران بههمراه آدمیان است که با رنگهاى زرد، سیاه و قرمز کار شده است. قدمت این آثار را حدود پانزده هزار سال ق.م تخمین زدهاند که تقریباً مقارن با تصاویر غار لاسکو در فرانسه مىباشد. تالار گاوها،دیوار سمت چپ غار لاسکو15000-10000قم.دوردونی، فرانسه صاحبان این آثار از طریق شکار دستهجمعی، صید ماهى و جمعآورى ریشه و برگ گیاهان غذاى خود را بهدست مىآوردند. موضوعات مورد علاقهٔ هنرمند پیش از تاریخ عموماً نقوش حیوانات محل زندگیش بوده است که علاوه بر جنبهٔ تزئینی، بیانى براى بیمها، امیدها و علائمى براى استعانت از قواى طبیعت درم مبارزهٔ دائمى حیات بهشمار مىآید. از دورهٔ پارینهسنگى نجد در ایران، در کاوش غارى در تنگ پَبده (کوههاى بختیارى شمال شرقى شوشتر) ابزارها و سلاحهایى از سنگ ناصاف (چکش سنگی، پیکان و تیغه تبرسنگی) بهدست آمده است. دورهٔ نوسنگى در ایران از میانهٔ هزارهٔ هفتم ق.م آغاز مىشود و آثار برجاى مانده از آن عمدتاً ابزارهایى از سنگ صیقل خوردهاند. کشاورزى و اهلى کردن حیوانات احتمالاً از حدود هزارهٔ ششم ق.م در ایران آغاز شده است. دربارهٔ این دوران کهن، یافتهها و مدارک موجود، ناکافى بهنظر مىرسد. این عکس جزئى از تصویر فوق است. طول گاو تقریبا 345 سانتى متر هزارهٔ پنجم تا سوم ق.م در ایران دورهٔ ”مس و سنگ“ شناخته شده است و فلز مس در ساختن اشیاء بکار مىرفت. گرچه ابزارهاى سنگى هنوز کاربرد داشتند. سفالگرى منقوش و مُهرهاى کندهکارى شده با علامات و اشکال هندسى در این دوره رواج یافت. به یقین نمىتوان گفت که فلات ایران زادگاه سفال منقوش باشد؛ اما این فرضیه دور از واقعیت نیز به نظر نمىرسد. در سدههاى نخستین هزارهٔ چهارم ق.م تزئینات واقعگرایانه جایگزین اشکال ساده و نامنظم برروى سفالینهها شدند. انسان با کمک ابزارهاى بهتر جامهایى به رنگ سرخ تولید کرد و تصاویرى از حیوانات را با خطوط سیاهرنگ بر آن نقش نمود. بهطورکلى در هزارهٔ چهارم قبل از میلاد شکل ظروف پیچیدهتر شدند. با کمک چرخ، سفالینهها بهتر و ظریفتر ساخته شدند و ظروف سفالین به دلیل ساخته شدن کورهها رنگهاى متنوعى به خود گرفتند. گرایش به سادهگرایی، برجسته نمایى یکى از ویژگىها و ترکیبگرایى بیشتر شد. در اواخر هزارهٔ چهارم ق.م قومى به نام عیلامیان، تمدن عیلام را در جنوب غربى ایران، شامل خوزستان و قسمتى از فارس کنونى و نیز بخش جنوبى زمینهاى پَست دجله و فرات بنیاد نهادند که پایتختشان شهر شوش بود. سفالینههاى نخودى رنگ مکشوف در کاوشهاى شوش که به زیبایى و ظرافت مشهورند، نمایانگر صنعت پیشرفتهٔ سفالگرى آن ساماناند. عیلامیان ابتدا خط تصویرى و سپس نوعى خط میخى به کار مىبردند و همواره با سومرىها و بابلىهاى ارتباط داشتند. بهنظر مىرسد که تمدن عیلامى از نظر زبان و دیگر جنبههاى فرهنگ ویژگىهاى مستقل داشته است. زیگورات چغازنبیل واقع در نزدیکى شوش به معابد برج مانند بینالنهرین شبیه است. حجارى نقوش برجسته، فلزکارى و آجرهاى لعابدار منقوش در عیلام رایج بود. همچنین عیلامیان در زمینهٔ بافندگى و قلابدوزى پیشرفته بودند. از همان میانهٔ هزارهٔ پنجم ق.م در بخشهاى مرکزى و شمال شرقى ایران، تمدنهایى چون تپه سیلک [کاشان] و تپه حصار [دامغان] شکل گرفتند.
هنر هخامنشی
صنایع دستی حجاری و پیکر تراشی معماری با انقراض دولت عیلام توسط آشور بانیپال فرمانرواى قهّار آشور در سال ۶۴۵ ق.م زمینه براى به قدرت رسیدن اقوام آریایى ماد و پارس فراهم شد. پارسها با استقرار در خوزستان، شوش را بهعنوان پایتخت خویش قرار دادند و مادها در اطراف همدان ساکن شدند. در ۵۵۹ ق.م کوروش پادشاه ماد را مغلوب کرد و امپراطورى خود را از آسیاى صغیر تا خلیجفارس بسط داد و دو کشور آشور و بابل را ضمیمهٔ ایران کرد و سپس به آباد کردن مملکت و ساختن بناهاى عظیم پرداخت. عالىترین بناى این عصر در شهر پاسارگاد که پایتخت ایران بود تأسیس شد. بقایاى کاخ کوروش در پاسارگاد نمایانگر معمارى باشکوه و تزئینات متأثر از هنر اورارتو و آشور و بابل است. به این طریق او کشورش را وارث این سه تمدن معرفى نمود. او براى ساختن کاخها و بناهاى پایتخت خود، صنعتگرانى از ملیتهاى مختلف را بهکار گمارد. داریوش و خشایارشا کاخهاى تختجمشید را باشکوه هرچه تمامتر بهوجود آوردند. در شوش و سایر مکانها نیز شیوهٔ معمارى هخامنشى بچشم مىخورد. عقاید پارسیان مشتق از تعالیم زرتشت و مبتنى بر خوبى و بدى بود. آیین پرستش اهورامزدا (روشنایی) در آتشگاههاى سرگشاده اجرا مىشد؛ به همین دلیل از پارسیان باستان معمارى دینى کمتر باقى مانده است؛ لیکن کاخهاى هخامنشى که محل اجراى آیینهاى بزرگ از جمله مراسم جشن نوروز بود، باشکوه تمام باقى ماند. شاهنشاهى ایران در دوران فرمانروایى داریوش اول و خشایارشا (۵۲۱-۴۶۵) از مجموع دو امپراطورى مصر و آشور وسعت بیشترى داشت. این امپراطورى عظیم تا دویست سال با قدرت و وسعت دوام آورد.
صنایع دستیهنرمندان هخامنشى در مقیاسهاى بسیار کوچک نیز استادى و مهارت خود را نشان دادهاند. آنها در کار فلز یعنى طلاسازی، نقرهکارى و ... مهارت کافى داشتهاند. یکى از بهترین نمونههاى این هنرها، یک جفت دستهٔ جام مشروبخورى است که به شکل بز کوهى بالدار ساخته شده است. (یکى از اینها در موزهٔ لوور دیگرى در موزهٔ دولتى برلن است.) این نمونه از نقره با مرصع طلا ساخته شده؛ فرم بدن این جانور و انحناى ملایم بالها، آرامشى را در حرکت به بیننده القاء مىکند. منبع اصلى الهام این بز بالدار را باید در مفرغهاى لرستان جستجو کرد. در زمان فلزکاری، ضرب سکه نیز در این دوران و در زمان داریوش براى اولین بار اتفاق افتاد. یکى از اشیاء معروف این دوره ”گنج جیحون“ است که در موزهٔ بریتانیا قرار دارد. از زیباترین قطعات تزئینی، کاسهٔ طلایى خشایارشا و کاسهٔ طلایى دیگرى به نام داریوش (داریوش دوم) مىباشد؛ که اولى تزئینات کاملى اما دومى بسیار ساده و بىآلایش است. سایر اشیاء نفیس مانند مجسمهٔ شاه و یکى از مؤبدان و اَرابه و سواران از طلا و دو شمشیر طلایى خالص را نیز مىتوان بر شمرد. همچنین دو جام شراب نقره که یکى در موزه بریتانیا و دیگرى در موزهٔ ارمیتاژ لنینگراد است. نمونههایى نیز از دستبند و گوشوارهها طلا از این دوره موجود مىباشد. در مجموع هنر هخامنشى نشانهٔ شکیبایى و ذوق سلیم هنرمندان و صنعتگران این دوره مىباشد. آنچه مسلم است تحولات هنرى در عهد هخامنشى در نیمهٔ قرن پنجم ق.م به نهایت درجهٔ کمال رسید. متأسفانه بعد از سلطنت اردشیر دوم این هنر عالى رو به انحطاط نهاد.
حجاری و پیکر تراشی
بیستون تخت جمشید بیستون نقش برجستهٔ بیستون شامل پیکرهٔ داریوش بزرگ و دوازده تن دیگر است که در یک ردیف بر روى دیوارهٔ بلندى ساخته شده است. نقش شاه از همه بزرگتر است و در برابر او نُه اسیر با دستهاى بسته و گردنهاى در ریسمان ایستادهاند که لباسهاى متفاوتى دارند که نشانهٔ ملیتهاى مختلف آنها مىباشد؛ گزارش داریوش نیز مؤید این مطلب است. این گزارش به سه زبان فرس قدیم، عیلامى و بابلى نگاشته شده است و در بالاى سراسیران علامت اهورامزدا نقش شده؛ در مجموع نقش برجستهٔ بیستون ساده و خشک است. نقش داریوش احتمالاً شبیه به خودش بوده و قد او نیز در اندازهٔ طبیعى ساخته شده است. عالىترین کتیبهٔ هخامنشى نیز در بیستون قرار دارد که در آن داریوش وقایع اوایل سلطنتش را شرح مىدهد. تختجمشید جالبترین نقش برجستههاى مجموعهٔ تختجمشید بر بدنهٔ پلکان دو سرى است که به تالار بارعام مىپیوندد و راه رسیدن به آپادانا محسوب مىشود. این پلکان عریض و آراسته، با نقش برجستههایى از سپاهیان با وقار در حال گام برداشتن تزئین یافته است. حالت تشریفاتى و تکرار سوزون این نقوش، نقش برجسته را در خدمت معمارى قرار مىدهد که از خصوصیات پیکرتراشى ایران در این دوران است. نقش برجستههاى کاخ تختجمشید معمولاً صحنهها را در محل وقوع آن مجسم ساختهاند، مانند صفآرایى سپاهیان کاخ$ پاسدارى نگهبانان؛ باریافتن نمایندگان ملتهاى - خراجگزار با هدایا و خراجها؛ حمل ظروف توسط خدمتکاران؛ ورود شاه و خروج شاه از اتاقها؛ حضور یافتن درباریان به پیشگاه شاه. گفته مىشود این نقش برجستهها نمایش کوچکى است از جشنهایى که در آغاز سال نو در محل کاخ تختجمشید برگزار مىشده است. در نقش برجستهٔ قصر آپادانا، تعدادى گونههاى حیوانات که در آنها تلاش در بازنمایى نسبى طبیعت شده، به چشم مىخورد. این حیوانات در سنگ حک شده یا با مفرغ ساخته شدهاند و نقش محافظ و نگهبان را برعهده داشتهاند. تنوع زبان در امپراطورى هخامنشى موجب تنوع کتیبهها شده است. این کتیبهها برخى بر لوحههاى گلى و یا بر استوانهها حکاکى شدهاند. از تصاویر مکرر بر روى استوانهها تصویر شاه با رداى بلند و تاج کنگرهدار است. این تصویرها (تصویر شاه) مظهر و نشانهٔ دولت هخامنشى بوده است. وجود تکههاى رنگى در بخشى از این نقش برجستهها حکایت از آن دارد که بخشهایى از آنها رنگى بودهاند.
معماری- پاسارگاد
بعد از غلبهٔ کوروش بر پادشاه ماد در سال ۵۰۵ ق.م وى اقدام به ساختن بناهاى عظیم نمود. عالىترین نمونه این دوران در شهر پاسارگاد تأسیس شد. پاسارگاد شامل کاخها، معبد و مقبره شاهنشاه است. بخشى که کاخها در آن قرار دارد و با دیوارى احاطه شده، شامل ورودى عظیم و درگاه بزرگى که توسط گاوهاى بالدار و بزرگ محافظت مىشده است. در شمال غرب این کاخ عظیم، تالار پذیرایى واقع است که در بخش مرکزى آن دو ردیف ستون به ارتفاع ۱۳ متر موجود مىباشد. سرستونها معمولاً به شکل سر گاو نر، شیر شاخدار و سر اسب بوده است. بناى دیگر تالارى است به طول ۲۴ متر و عرض ۲۲ متر؛ که سى ستون در شش ردیف در آن موجود مىباشد. سرستونها از گچ ساخته شده و با رنگهاى قرمز سیر، فیروزهای، آبى آسمانی، سبز، زرد و قهوهاى روشن رنگ شده است. بىگمان این رنگها متناسب با رنگ پردهها انتخاب شده و با رنگ سیاه و سفید ستونها و کف، هماهنگى خاصى بهوجود مىآورده است. پاسارگاد در زمان داریوش و تغییر پایتخت به شکل یک مرکز مذهبى باقى ماند و به عنوان محل تاجگذارى شاهان مورد استفاده قرار گرفت. بىگمان شاهکارها و بدایع معمارى تختجمشید، متأثر از بناهاى پاسارگاد، خلق شده است. پازارگاد، فارس، مقبره کوروش، سده 6 ق.م داریوش دستور داد روى تپهٔ مجاور کاخ آپادانا، تالار بارعام ساخته شود. این تالار به سه ردیف ستون ۱۲ تایى مزین است که طول هر یک حدود ۲۰ متر مىباشد. سرستونها بیشتر بهشکل نیمتنه دو گاو نر ساخته شده که پشت به پشت هم دادهاند. در ساختمان این شهر از کارگران مصری، بابلی، مادى و ... استفاده شده است. آپادانا نیز مانند تالار بارعام تحت حمایت شیران بالدار، شیردالها، سرشیران شاخدار و ... قرار داشته که همه با آجر لعابدار ساخته شدهاند. شوش در آن زمان بزرگترین پایتخت جهان و درخورِ عظمت و جاهِ سلطنت هخامنشى بوده است. امپراطورى وسیع داریوش احتمالاً در سلا ۵۲۱ ق.م شوش را پایتخت خویش قرار داد.
معماری- تخت جمشید
مجموعهٔ تختجمشید که در فلات مرتفع شرق درهٔ بینالنهرین قرار داشته، در فاصلهٔ سالهاى ۴۶۰ و ۵۲۰ ق.م توسط داریوش و خشایارشا ساخته شد. داریوش بدون آنکه پاساردگاد را رها کند، تختجمشید را پایتخت جدید خود قرار داد. هنرمندانى که بناهاى شوش را ساخته بودند براى ساختن آپادانا به تختجمشید احضار شدند. این پایتخت، نماد و رمزِ وحدت امپراطورى هخامنشى بود. این بناى عظیم که یونانىها
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن .doc :
شنایی با صنایع دستی ایران
فصل ششم - نگارگری
1- نگارگری را تعریف کنید؟
نگار در معانی متعددی چون نقش و نقاشی؛ نقشی که از حنا بر دست و پای محبوب کنند، تحریر، بت، صنم و معشوق به کار رفته است. در حقیقت «نگارگری» مفهوم عام دارد و روشها و سبکهای گوناگون نقاشی ایرانی را شامل می شود، چه آنها که در کتاب و نسخه های خطی صورت گرفته شامل تذهیب کاری، تشعیر، حاشیه سازی، جدول کشی، گل و مرغ و غیره است، چه آنها که بر دیوار بناها یا بومهای دیگر انجام گرفته است. نگارگری ایران تجسم و ابداع هر چه بیشتر زیباییهاست که در خیال روشن هنرمند نقش می بندد.
2- تفاوت نگارگری ایران با مینیاتور غربی چیست؟
در اروپا، لفظ «مینیاتور» به نقاشیهای ظریف داخل کتابهای مذهبی دوره های «بیزانس» و «گوتیک» گفته می شود. این واژه نخست به وسیله جهانگردان اروپایی و سپس توسط خاورشناسان سده نوزدهم در مورد نقاشی ایران استفاده شد. ولی هنرمندان ایرانی بیشتر عنوان «نگارگری» را برای نقاشی سنتی ایران جایز می دانند.
3- مکتب بغداد به چه دوره ای از تاریخ مربوط است؟ ویژگیهای بارز آن کدام است؟
با ترجمه کتابها از زبانهای پهلوی، سانسکریت و یونانی به عربی در دوره عباسی و نسخه برداری از این کتابها، زیباسازی و نقش تصویر در آنها نیز رایج شد. مشهورترین نسخه خطی در میان این کتابهای علمی، نسخه ای از کتاب «دیستوریدوس» به تاریخ 619 ها. ق است که هم اکنون اوراق شده است. از ویژگیهای نگاره های این دوره، شباهت چهره ها به نژاد سامی (عربی) است.
4- ویژگیهای نگارگری مکتب سلجوقی را نام ببرید؟
در مکتب سلجوقی، نقشها و تزئینات بر روی متن رنگ آمیزی شده، پدیدار شده اند. چهره ها با چشمهای بادامی و شبیه به نژاد زرد و لباسها با گل و گیاه و نقوشی به سبک «اسلیمی» تزئین می شد.
5- قدیمی ترین و معروفترین نسخه شاهنامه که تاکنون شناسایی شده کدام است و مربوط به چه دوره ای است؟
قدیمی ترین نسخه شاهنامه، «شاهنامه کاما» مربوط به دوره سلجوقی است.
6- ویژگیهای نگارگری مکتب مغول را توضیح دهید؟
با حمله مغول به ایران، موجی از ویرانی و مرگ، ایران را فرا گرفت و هستی مردم را تهدید کرد. ولی مغولان در اثر آشنایی با فرهنگ و هنر ایرانی و نفوذ اسلام، از هواخواهان فرهنگ و هنر ایرانی شدند. ارتباط ایلخانان با اقوام خود به ویژه چین، باعث نفوذ برخی از عوامل نقاشی چین در نقاشی ایرانی شد. به این ترتیب که ابرهای مواج کنگره دار داخل هم، تنه درختان گره دار و بسیار پیچیده، صخره های بلند و قله های نوک تیز نوعی منظره سازی ناهمگن با نقاشی ایران که با ویژگیهای نقاشی عصر مغول تلفیق شده، در آثار این مکتب وجود دارد. همچنین پر تحرک شدن انسانها و حیوانها، درشتی و نازکی خطها و چین و شکن لباسها، به کارگیری صحنه های پر جمعیت تر و بر روی هم مجموعه مؤثرتری را به معرض دید می گذارد.
7- مکتب هرات چگونه شکل گرفت؟
تیمور پس از تصرف شهرهای ایران، سمرقند را پایتخت خود قرار داد. او با کوچ دادن هنرمندان ایرانی و بغدادی به سمرقند، باعث شد که این شهر مرکز فرهنگ و هنر سرزمینهای اسلامی قرار گیرد. پس از تیمور، پسرش شاهرخ «هرات» را به پایتختی برگزید و هنرمندان را به هرات دعوت کرد و بدینسان مکتب هرات پایه ریزی شد.
8- ویژگیهای نگارگری مکتب هرات کدام است؟
هنر این دوره، هنری واقعی، ملی و موافق با طبع و روحیه ایرانی است. در این دوره، نگارگری وارد مرحله جدیدی از شکوفایی و تحول شد و به عالی ترین درجه خود رسید. کمال الدین بهزاد از هنرمندان این دوره، تحولاتی شگرف در هنر نگارگری ایران به وجود آورد که می توان به درستی و پر تحرک بودن طرحها همراه با پختگی شگفت انگیز رنگها و ظرافت به کار گرفته شده در نمایش درختان، گلها و حالتهای مختلف چهره ها اشاره کرد.
9- کدام کتابها در دوره مکتب هرات مصور شده است؟
کلیله و دمنه، شاهنامه بایسنقری، مجمع التواریخ اثر حافظ ابرو، ظفرنامه، خمسه نظامی از کتابهای مصور شده این دوران است.
10- کار نگارگران مکتب تبریز چه ویژگی هایی دارد؟
نگارگران تبریزی بی آنکه سطح تخت نقاشی را بشکنند، ترکیب بندیهای چند سطحی آفریدند که از پایین به بالا گسترده می شود و غالباً از حد فوقانی قاب بیرون می زند. همه چیز آکنده از حرکت و جنبش است. رنگها درخشان، پرمایه و پرکشش حساس و آرام است. از جمله ویژگیهای نقاشیهای این دوره پوشش سر اشخاص به صورت کلاه قرمز رنگ قزلباشی است که دوازده ترک دارد.
11- تذهیب را تعریف کرده و از آن چه استفاده ای می شود؟ (تصویر صفحه 84)
تذهیب به معنی زراندود کردن و طلاکاری با نقوش الهام گرفته از طبیعت، ولی کاملاً تجریدی، منظم و هندسی است که با خطوط مشکی و آب طلا تزئین شده است. در اوایل دوره اسلامی تذهیب برای تزئین و جداسازی آیات قرآن مجید مورد استفاده قرار گرفت. در سده سوم و چهارم هجری ساده و بی پیرایه و با نقوش ساده و هندسی به کار گرفته شد. در سده هشتم با شکوه و مجلل، در سده نهم و دهم ظریف و پرمایه و در سده یازدهم و دوازدهم به اوج تنوع و تعدد مکاتب خود رسیده است.
12- تشعیر را تعریف کنید و موارد استفاده آن را ذکر کنید؟
تشعیر از شعر به معنای «مو» گرفته شده است. در تشعیر، خطوطی به نازکی و ظرافت یک موی به کار می رود که علت نام گذاری این هنر است. تشعیر با نقوش گیاهی و جانوری همراه است و معمولاً در حاشیه نسخه های خطی یا مرقعات با طلا رسم می شود.
13- ابزار و مواد نگارگری را نام ببرید؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
تعلیم و تربیت ؛ غایت هنر
به نظر افلاطون نظمی مابعدالطبیعی و اخلاقی بر جهان حاکم است که فیلسوف باید آن را از طریق تفکر عقلانی کشف کند و هنر فقط هنگامی ارزش حقیقی دارد که این نظم را دقیقا نشان دهد یا به ما کمک کند که در جریان آن قرار گیریم.
همچنین افلاطون هنر را در راستای تعلیم وتربیت جوانان ارزشمند می داند، این مقاله درآمدی است به این موضوع.
افلاطون اصول ارزیابی هنر را به روشن ترین وجه در کتاب جمهور بیان می کند. موضوع اصلی این کتاب ، عدالت است. افلاطون در این کتاب ، تصویری از فرد عادل آرمانی و دولت - شهر عادل آرمانی را ارائه می کند و همچنین درباره ماهیت معرفت و تعلیم و تربیت بحث می کند. به نظر او، فیلسوف باید حاکم عادل چنین حکومت آرمانی ای باشد. (جمهور، 1004)
بحث هنر در کتاب جمهور از اینجا آغاز می شود که افلاطون به بررسی موقعیت هنر در تعلیم و تربیت می پردازد. به نظر افلاطون ، جوانان که پس از این نگهبان امنیت شهر خواهند بود، باید تحت تعلیم و تربیت جدی قرار گیرند و از آنجا که نفوس جوانان حساس و تاثیرپذیر است ، هنرها و صنایع سودمند باید چنان سامان یابد که جوانان را به آن چیزی متمایل کند که آنها باید در پی آن باشند.
بخش مفصلی از کتابهای دوم و سوم جمهور به وصف فضا و صفات و خصال شعر و شاعری اختصاص یافته است. به نظر افلاطون ، حکایات تخیلی و تصورات شاعرانه وظیفه خطیری در تعلیم وتربیت ایفا می کنند. به همین دلیل هرچند افلاطون به برخی شاعران بزرگ احترام قائل است ، ولی معتقد است ، برخی از آثار آنها می بایست سانسور شود. او در حالی که همیشه از هومر به نیکی یاد می کند، ولی در کتاب جمهور، آثار هومر را شایسته ممیزی می داند؛ چرا که به نظر او، خدایان و قهرمانان را نباید با صفات ترس و ناامیدی و فریبکاری و در حکم موجوداتی که تابع تمایلات نفسانی خویشند و مرتکب جنایت می شوند، توصیف کرد. پس بسیاری از صحنه های ایلیاد و ادیسه را باید حذف کرد.
داستان خیالی خوب ، داستانی است که (گرچه دروغین یا جعلی است)، تاثیر خوب و مثبتی در مخاطب داشته باشد. افلاطون به این سوال که آیا بازنمایی حقیقت ارزشمندتر است یا تاثیر اخلاقی ، پاسخ می دهد که تاثیر اخلاقی ارزش والاتری دارد. او در جمهور می گوید بعضی از داستان های اسطوره ای که تصویرگر خشونتند، حتی اگر حقیقت داشته باشند نباید برای جوانان بازگو شود. (فرهنگ 4)
محاکات یا میمسیس
به نظر افلاطون دو نوع بیان شعری وجود دارد: یکی آنجا که شاعر با صدای خود سخن می گوید و دیگری (که همان محاکات یا تقلید یا میمسیس است) که در آن ، شاعر خود را پنهان می کند و زبان خود را تا حد ممکن شبیه زبان شخصی به کار می برد که گفته است می خواهد درباره او سخن گوید. افلاطون به طور کلی روش محاکات را در دیگر هنرها نیز جاری می داند و از آن هنرها انتقاد می کند.افلاطون منتقد محاکات است ؛ روشی که آن را به هومر منسوب می کند.
به نظر افلاطون ، اجرای نقش با قرار گرفتن در قالب شخصیتی دیگر و تقلید عمل او موجب می شود که انسان در زندگی واقعی خود، شبیه چنین شخصیتی شود. با توجه به این که از نگاه افلاطون تمام اعضای یک جامعه آرمانی و به طریق اولی ، نگهبانان آن باید متخصصانی باشند که فقط به وظیفه خود عمل کنند، این نتیجه به دست می آید که اگر در شهر حوزه نمایش محدود شود نگهبانان بهتری پرورش خواهند یافت.
بنابراین کسانی که هدف اصلی شان رواج تقلید در جامعه است ، هرچند انسان های نابغه و توانمندی باشند، حکومت آرمانی ، آنها را تحمل نخواهد کرد. (دانشنامه زیبایی شناسی ، ص 4)
آفرینش و خیال و محاکات
افلاطون در کتاب دهم جمهور، تقلید و محاکات را موضوع اصلی بحث خود قرار می دهد اما نکته مهم اینجاست که تقلید و محاکات را در این رساله باید به معنای آفرینش خیال تلقی کنیم ، یعنی آفرینش چیزی که واقعی نیست ، بلکه تنها صورت خیالی شی ء است.
افلاطون دراین کتاب اظهار می کند که شعر تقلیدی مطرود جامعه آرمانی است و شاعری که چنین شعری می سراید، باید از این جامعه تبعید شود. دلیل این مساله این است که تقلید دور از حقیقت است ؛ ولی مخاطب اثر به آسانی فریب می خورد و فکر می کند که صاحب اثر دارای فضل و دانش است.
شعر تقلیدی بر بخش نازل عقل اثر می گذارد و به این ترتیب قواعد عقل و خرد ساقط می شود. افلاطون در شرح چیستی تقلید به نظریه مثل بازمی گردد. بر اساس این نظریه ، یک شی ء معمولی مثلا میز تحریر تقلید از صورت مطلق میز تحریر (یعنی نمونه مثالی میز تحریر در عالم مثال) است.
این نظریه از آن افلاطون است و برای توجیه و تبیین وحدت و کثرت در عالم و همچنین سکون و حرکت در عالم صادر شده است. افلاطون از این نظریه جهت تبیین چیستی هنر نیز استفاده می کند.
به نظر او، تصویری که نقاش از میز تحریر نقاشی می کند، بازنمایی میز تحریر از زاویه خاصی است که نقاش به آن می نگرد. بنابراین کار هنرمند تقلید از تقلید است: «هنر در جنبه مابعدالطبیعی یا ذات خود تقلید است.
«صورت» (ایده) نمونه اعلاست ؛ شی ء طبیعی مورد و مصداقی از تقلید است..
..اما حقیقت را به نحو شایسته در صورت جستجو کرد، بنابراین کار هنرمند دو درجه از حقیقت دور است.» (کاپلستون 294)
افلاطون تقلید در هنرهای بصری را با آیینه ای مقایسه می کند که به شکل مکانیکی اشیا را نشان می دهد: «... آسان ترین راه این است که آیینه ای به دست گیری و به هر سو بگردانی. از این راه هم آفتاب را می توانی بسازی ، هم ستارگان را. حتی خودت و دیگر جانوران را که ساخته صنعت یا طبیعتند، می توانی به وجود آوری..
..به نظر من هنر نقاش نیز همین است...» (مجموعه آثار، ج 2 ، ص 1168)
نقاش همانند آینه است و شیئی واقعی را خلق نمی کند، بلکه فقط یک صورت خیالی را به وجود می آورد. محصول کار نقاش در مقایسه با میز تحریر و صورت مثالی آن ، دو مرحله از حقیقت فاصله دارد. اثر نقاش هیچ دلالتی بر راهیابی او به دانش حقیقی ندارد بلکه دلالت بر ساخت یک صورت خیالی دارد. شاعران هم مانند نقاشان فقط صورتهای خیالی پدید می آورند و از شناخت حقیقت فاصله دارند. افلاطون در رساله جمهور می گوید: «تمام شاعران مقلد که اولینشان هومر است ، از صور خیالی فضیلت و تمام آنچه در مورد آن می نویسند، تقلید می کنند و به حقیقت دست نمی یابند.» (دانشنامه زیبایی شناسی ، ص 4 به نقل از جمهور)
شاعران فقط از زندگی انسان ، صورتهای خیالی پدید می آورند و انسان برای انجام چنین کاری نیاز ندارد که حقیقت خیر یا شر زندگی را بشناسد. همچنین افلاطون مدعی است که هیچ دلیلی وجود ندارد که شاعر بتواند مصلحت اخلاقی یا سیاسی را آشکار کند. (دانشنامه زیبایی شناسی ، ص 5)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 38
تاریخ هنر
مقدمه
انسانها هنر را برای تسکین خود برگزیدهاند ، چه هنرمندان و چه مخاطبان اثر هنری در هنر مایه آرامش میجویند .
آنچه در هنر به نظر اصل است ، زیبایی است . هرچند در هرزمانی زیبایی را به شکلهای مختلفی درک میکنند.
بعضی هنر را آینه واقعیتهای موجود درجهان از طبیعت تا زندگی آدمها به حساب میآورند . یعضی زمانی نام هنر را بر چیزی میگذارند که سازنده اش با آن احساس آرامش کند و آنچه در نظر دارد به تمامی بیان کرده باشد . بعضی میگویند ؛ اگر مخاطب به درستی نفهمد که هنرمند چه میگوید ، اثر چه ارزشی میتواند داشته باشد . بعضی از شکل اثر حرف میزنند که اگر اثر هنری از قواعد و شکل درست هنر پیروی نکند ، یک اثر هنری خلق نکرده است . اما اکنون همه این گروهها بعد از قرنها بحث میدانند که اثر هنری درواقع همه اینهاست . و تک تک این گروهها حق دارند ولی بدون بقیه ناقص هستند .
بسته به آنکه هنرمند چه ابزاری را برای بیان هنرش انتخاب کند ، هنرها شاخههای مختلفی را تشکیل دادهاند. همچنان که باید بدانیم بعضی سخنها را فقط با بعضی ابزارها میتوان گفت . مثلا شاید هیچوقت نتوانیم ،صرفا از روی یک شعر حافظ یک فیلم سینمایی بسازیم ، زیرا حافظ با دقت مطلبی را انتخاب کرده که صرفا با شعر بیان میشود . د راین صورت این اثر برای همیشه بصورت یک شعر باقی است و هیچکس خود آنرا به زبان دیگر درنمیآورد . و لی شده است که یک اثر هنری با یک ابزار دیگر بیان بسیار زیبایی به خود گرفته است . اما همچنان که گفته شد ،اصل در هنر زیبایی است . باهر ابزاری که میطلبد ،باید چیز زیبا را خلق کنیم و آنرا به جهان و آدمها هدیه کنیم . این میتواندبرای همیشه ماندگار باشد. مانند مجسمه سازی در دورهای از یونان یا نگارگری دوره عباسی در ایران .
یکی از مسائل مهم در هنر امروز بصری شدن بیش از اندازه آن است ،بصری شدن یعنی آثار هنری از راه دیدن در ما تاثیر میگذارند . امروز هر کسی میداند که معنی یک قلب ، عشق است . یا همه وقتی تصویر میکی ماوس رامیبینیم ،در حالیکه بکلی با یک موش واقعی فرق میکند آنرا تشخیص میدهیم . همچنانکه بسیاری از رنگها تاثیرات خاصی روی بیننده خود میگذارند.این کاری است که هنرمندان در طول قرنها انجام دادهاند . و همچنان هم معانی جدیدی را در ذهن ما میکارند . هنرهای بصری به انواع مختلفی موجود هستند . اما باید بدانیم که همیشه هنرها درهم تاثیر میگذارند و گاه از هم جدا میشوند . یک عکاس میتواند از یک نقاشی ایده عکس بگیرد ،یا نقاشی با شنیدن یک موسیقی به فکر کشیدن یک تصویر بیافتد . یا طراحی صحنه از نقاشی ساده پردهها شروع کند ولی آنقدر دور شود که از دل آن نورپردازی ، طراحی لباس و رشته مجزایی بنام طراحی صحنه شکل بگیرد . همچنین بسیاری از رشتهها نه بصورت غیر مستقیم با هنر در ارتباط هستند ،مانند معماری که یک رشته مهندسی به حساب میآید ولی معمارباید یک هنرمند خوب هم باشد ، یا سینما بصورت عکس علاوه برآنکه هنر است با مسائل فنی و تکنیک های فنی دست و پنجه نرم میکند . درهر زمینهای سعی برآن شده علاوه برآنکه توضیحات به سادگی ارائه شود ،ولی یک قسمت برای دوستانی که علاقهمند هستند درآن رشته دست به تجربههای شخصی بزنند، در نظر گرفته شود.
هنر ابتدایی : مقصود ما از هنر ابتدایی جلوه های آفرینش هنری توسط انسانهایی است که هنوز نتوانسته اند پای در جاده تمدن بگذارند و از این رو فرهنگ آنها ساده و ابتدایی است . هنر ابتدایی از یک طرف شامل هنر غارنشینان زمانهای بسیار دور می شود و از سوی دیگرهنر انسانهایی را در برمی گیرد که در زمانهای اخیر و حتی امروز در نقاط دور افتاده کره زمین زندگی بدوی خود را می گذرانند . در حدود 50 هزار سال قبل یعنی دوران دیرینه سنگی انسان در غارها زندگی می کرد . او نقاشیهایی از خود باقی گذارده که از هر لحاظ موجب شگفتی بشر امروزی است . هنر غارنشینان را می توان اولین بخش از تاریخ تفکر ، تخیل و خلاقیت بشری بشمار آورد . چرا که به واسطه قابلیت ساختن تصویر و نماد ( سمبل ) بود که بشر توانست بر محیط خود مسلط شود .در غارهای جنوب فرانسه و شمال اسپانیا تولد این توانایی بشری را مشاهده می کنیم . انسان غارنشین بوسیله تصاویر ی که به دیواره این غارها کشید ، می توانست تجربیات زندگی پر کنکاش خویش را ثابت و پا برجا نگه داشته و جریانات بهم پیوسته زندگی را بصورت شکلهای ساکن و مجزا از هم نشان دهد . طریقه ترسیم پیکر ( فیگور ) حیوانات آنطور که در نقاشیهای