واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق درباره هنر زندگی با فرمتword

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

 هنر زندگی

هیچ مردی به خواستگاری نمیرود تا همسرش را تیره بخت کند وهیج دختری پیشنهاد ازدواج را نمی پذیرد تا مردی را نا امید سازد اما چقدرازازدواجها به خوشبختی می انجامد وچقدر زندگی در زیر یک سقف برای زوجها شادی وموفقیت به ارمغان می آورد؟

 

هم زن و هم مرد به اختیار و اشتیاق و امیدوار و با نشاط ، پیمودن جاده زندگی را دست در دست هم آغازمی کنند و دلشان

می خواهد همراه و همدوش یکدیگر تا پایان راه در کنار هم باشند اما در بسیاری از موارد اندکی از راه نرفته اند که تردید دلهای امیدوارشان را می لرزاند وفاصله خود را با زندگی ایده آل وشاد ذهنشان بسیار می بینند.

 

واگر هنوز عجولی جوانی را در کوله پشتی خود جاداده باشند ازدواج خود رااشتباهی بزرگ قلمداد می کنند وبا مشاهده تفاوتهای فرد مقابل با همسری که در خیال خود پرورده اند اندوهگین می شوند. اگر در ابتدای راه گرد خودخواهی رااز وجود خود نتکانده باشند همسر خود را متهم می کنندو... این تازه شروع داستان است. داستانی که اگر شخصیتهایش بدون آگاهی ،صبر وگذشت همچنان بر مرکب خودخواهی خویش بتازند به تراژدی طلاق می انجامد ویا میدان مبارزه ای می شود به وسعت عمرشان که هم انرژی وفرصت زندگی خودشان را تباه میکند وهم فرزندانشان را در گیر، وحاصل این زندگی یک دنیا نیاز اجابت نشده اشت و ردی از آرامش در آن دیده نمی شود.

 

پس بیایید آغاز شیرین زندگی را تداوم بخشیم واگر قصه زندگی ما هم چنین رنگی به خود گرفته با قلم تدبیر ، ادامه آن را به گونه ای بنویسیم که سالها آرام وخوشبخت در کنار همسرمان زندگی کنیم وسایه ای باشیم دلپذیر ومطمئن برای فرزندانمان .

 

فراموش نکنیم که هیچ وقت دیر نیست وزندگی ما – من واو-  منحصر به فرد است یعنی مثل خودمان!پس خودمان تصمیم بگیریم وبا شناخت هر چه بیشتر خود وهمسرمان وکمی هم انصاف ، شالوده یک خانواده محکم را بنا نهیم که هیج بادی آن را نلرزاند وپناهگاه نسلهای بعد ما باشد.مطمئن باشید که کار سختی نیست. شمارا دعوت می کنم به خواندن نکاتی چند که به نظر نگارنده می توانند اثرات شگفت انگیزی داشته باشند:

 

 

عشق خوب است اما کافی نیست!

در عرصه زندگی خانوادگی اگر عشق نباشد هیچ نیست اما حقیقت امر این است که در کنار عشق باید تدبیر وآگاهی هم لحظه به لحظه باما زندگی کند. به عبارت دیگر عشقی که در ابتدای ازدواج شکل می گیرد



خرید و دانلود  تحقیق درباره هنر زندگی با فرمتword


تحقیق درباره هنر در نخستین سالهای اسلام با فرمتword

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

هنر در نخستین سالهای اسلام

گرچه ظهور اسلام آغاز مرحله ای تازه و بی نهایت مهم را در تاریخ جهان به ثبت رسانده است ، ایالات فتح شده بیزانسی و شاهنشاهی فرسوده ساسانی ، میراث فرهنگی عظیم بر جای گذاشت که تاثیر آن تا چندین سده بعد در جهان اسلام دوام یافت.در واقع تا جایی که به هنر مربوط می شد ، این هر دو میراث ، میزانی بنیادی بود ، و اهمیت آن در ابتدا فقط با اعمال نفوذ تفکر سامی و بعدها تا اندازه ای با نقشی که سبک وشیوه غیر تصویری شرق ایفا می کرد ، برابری داشت ، رواج این گرایشهای گوناگون و متفاوت ، با پذیرفتن خط عربی ، که یکی از انواع بیش از هر چیز دیگر عامل سبکی ممتاز در هنر جهان اسلام شد ، با هیچ یک از عوامل ویژه نژادی یا سیاسی درون خود برخورد نکرد ، مگر با وابستگی های عقیدتی.

خلفای راشدین در مدینه مستقر بودند ، ولی خیلی زود معلوم شد که این شهر ، گر چه به عنوان مرکز ایمان مذهبی جایی مطلوب بود ، ولی برای چایتخت اداری دولتی که ظرف دودهه به امپراطوری عظیمی تبدیل شده بود چندان مناسب نیست. و آنگاه که گروهی از مردم به اقامت در یک محل عادت کرده ، زندگی فرهنگی با شرایط شهری و شهرنشینی به وجود آورده بودند ، دیگر امکان نداشت که زندگانی کهنه اعرابی که بر اساس تنوع طلبی و تا حدود زیادی بر پایه سود جویی ناشی از غارتها و چپاولهای همسایگان ثروتمند و شادکام خود بنیان شده بود ادامه یابد.در نتیجه پایتختی نوین و روشی تازه برای گذراندن حیات امری ضروری شد.

این پایتخت جدید مدتی بیش از یکصد سال در دمشق ، که امروز سوریه نامیده می شود ، قرار داشت و در همین منطقه نخستین شکوفایی هنری که می توان آن اسلامی ، یعنی حامی خویش «اموی» گرفت.

ما از هنر فلز کاری ، نساجی ، یا تذهیب کاری عهد اموی – یعنی همین هنری که بعدها به گونه خاص اسلامی شد. عملاً هیچ اطلاعی نداریم ، اما با توجه به ظروف سفالین ، سوای ظروف بدون لعاب که صرفاً جنبه استفاده عمومی داشته ، می توانیم فقط کوزه های نسبتاً بزرگ با پوششی لعابی قلیایی آبی یا سبز را که ابتدا بوسیله پارتی ها بوجود آمده بود.

نمونه ای از آنها که اینک در موزه دمشق است کوزه ای است که خطوط کوفی بر آن نقش بسته و بر اساس مدارک باستان شناسی ، آن را متعلق به سده هشتم میلادی می دانند.

معمترین این بناها قبه الصخره ، مسجد الاقصی د راورشلیم ، مسجد اعظم دمشق ، چند شهرک و دژ

مسجد قبه الصخره در 65 ه. به وسیله خلیفه عبدالملک پایه گذاری و تکمیل شد. مسجد الاقصی نیز به دست عبدالملک ساخته شد ، ولی بعدها چندین بار مورد تجدید ساختمان قرار گرفت و امروز از بنای اصلی و نخستین آن اندکی بیش باقی نمانده است. ساختمان مسجد اعظم بوسیله خلیفه ولید آغاز و به پایان رسید. کلیه این بناها و ساختمانهایی تاریخی ، زیبا و قابل توجه است ؛ مساجد به خاطر معماری و تزئینشان ، که غالباً موزائیک کاری است ، شهرها به خاطر طرح و نقشه ، کاخها به دلیل گچبریها و نقاشی ها و نقاشی ها ، و پرتویی که ماهیت و وضع زندگی معاصرشان می افکنند.

نقشه قبه الصخره هشت ضلعی ، یا بیشتر شامل یک هشت گونه ، یا بیشتر شامل یک هشت گوشه بسته بیرونی است که دو هشت گوشه باز استوار بر ستونها را در بر می گیرد.بر فراز اینها قبه ای روی ساقه ای بلند ودایره شکل بنا شده است. این نقشه نمایشگر کاری زیباست که قبلاً در دنیای بیزانس عهد یوستینیانوس ، در کلیساهایی مانند سن سرگیوس و با کوس قسطنطنیه و سن ویتاله در راونا راه تکامل را پیموده بوده است.

مسجد الاقصی در اورشلیم ، ظاهراً در اساس ، شکل تالار عظیم ستون داری داشته است. با آنکه ستونها و سر ستونهای بیزانسی است تصور کلی نوینی از معماری اسلامی را نشان می دهد.

مسجد اعظم دمشق با وجود بازسازی وبازگرداندن آن به شکل نخستین و ترکیب اصلی کمتر دست خوش تغییر شده است.بنابراین ، با آنکه جهت ساختمان را تغییر داده اند ، بسیار شبیه کلیساهای معمولی مسیحی در آمده و به جای آنکه محراب در انتهای شبستان جای گیرد در مرکز یکی از اضلاع طولی طولی قرار گرفته و دست آخر صحن وسیع حیاط جلو ، که از ایوان کهنه گرفته



خرید و دانلود  تحقیق درباره هنر در نخستین سالهای اسلام با فرمتword


دانلود مقاله مسجد سمبل هنر اسلامی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

مسجد سمبل هنر اسلامی

در نگاهی به معماری و هنر اسلامی دو وجهه نظر معنوی و صوری (1) درآراءمستشرقینی چون‏«بورکهارت‏»و«کربن‏»از یکسو و«آرنولد»و«گدار»از سوی دیگرظهوری کامل دارد. بورکهارت و کربن و اتینگهاوسن چنان به هنر اسلامی نگریسته‏اند که‏حتی در خانه ساده کعبه جهانی از رمز و راز دیده‏اند (2) ،در حالی که نگاه پوزیتویستی گدارو آرنولد و کونل به معماری و نقاشی چنان است که گویی اسلام در آغاز چون فکر واندیشه مردم بادیه نشین، برهوتی بی‏فکر و هنر بیش نبوده است (3) .هر چند میان این دواندیشه جدایی و شقاقی بنیادی وجود دارد،اما گهگاه به هم نزدیک می‏شوند.گدار کسانی‏را که هنر معماری اسلامی را اغلب از طریق مطالعه در عناصر مختلف ایرانی،بیزانسی و غیره مورد مطالعه قرار می‏دهند مورد انتقاد قرار می‏دهند.به عقیده او هنر قبل از هر چیزانعکاس روح هنرمند و جلوه نمایان قدرتهایی است که آن را رهبری می‏کنند،و تکنیک‏معماری هم مانند تکلم جز وسیله ابراز و آلتی در خدمت‏«روح‏»نیست.عامل اصلی درمعماری هم بیش از هر چیز وجود معمار است و اصل مهم در هنر معماری یک قوم،روح‏اجتماعی آن قوم است.به نظر گدار معماری یونان نه یک طریقه ساختمان بلکه عصاره‏نمایان روح موزون پسند قوم یونانی است.معماری رومی از ریشه گرفته تا شاخ و برگش‏مظهر صفات نظم و قدرت و اوتیلیتاریسم(مذهب سودانگاری) آنان است که از ممیزات‏روح رومی برشمرده می‏شود.معماری بیزانسی پرتوی از آمیزش روح آسیایی و یونانی‏بیزانس است،چنانکه کلیساهای بزرگ غرب عظمت روح و پرستش آنان را می‏نماید.

علی رغم این نظر،او مجددا از نظرگاه معنوی و روحانی درباره هنر اسلامی دور می‏شود.

گدار معتقد است که روح اسلام در آغاز عقیم بود و جز اصول اخلاقی چیزی همراه‏نداشت.از این نظر نمی‏توانست‏با ایجاد الهامی یک هنر جدید را ابداع کند.از این لحاظگدار،اسلام را برای ابداع هنری به مراتب ضعیفتر از مسیحیت محسوب می‏دارد (4) .

به همین جهت نیز او معماری اسلامی را مبدع نمی‏داند.به این معنی که به زعم او اغلب آنچه‏در اسلام ابداع شد بسیار بد و نا موزون بود،چون نه شکل تازه‏ای در ساختمان ابداع (Pantheon) ساختمانی را تکمیل (Partenon) و پانتئون نمودو نه یک روش پارتنون کرد.ازاین نقطه نظر هیچیک از ساختمانهای اسلامی قابل مقایسه با«پانتئون (Amiens) نیستند.مساجد هم رویهمرفته جنبه اقتباسی دارند. رم‏»یا«کلیسای‏آمین‏»

در مقابل این نظر،بورکهارت در شرح پیدایی معماری اسلامی از جمله در اشاره به‏قبة الصخره(گنبد سنگ بزرگ)در بیت المقدس-که شرحش خواهد آمد-معتقد است‏نخستین فضایی که توانست کمال گنبد مرکزی معماری رومی و بیزانسی را ظاهر گرداند،تنها اقلیمی اسلامی بود.در این اقلیم خلوص عرفان افلاطونی خویش را نمودار می‏کند (5) .

این خلوص در توحید و یگانگی خدای متعال و ازلی و ابدی ظهور می‏نماید (6) .به نظر او نقطه اشتراک هنر بیزانسی و هنر آغازین اسلامی در همین عناصر افلاطونی هنر بیزانس‏است،همچنین ساحت‏حکمت اشراقی هنر بیزانس که در اسلام نیز منعکس است می‏تواندعنصر وحدت بخش این دو باشد.

در اینجا می‏توان این نظر گدار را پذیرفت که اسلام ابتدا بیشتر سفارش دهنده بود ومعماران زرتشتی ایران و مسیحی بیزانس سفارشات هنری حکمرانان و ثروتمندان‏مسلمان را طراحی و اجراء می‏کردند،اما به تدریج‏به اقتضای مواجید و احوالات و نگرش‏دینی خود که از وحی و تعلیم قرآنی پیامبر و ائمه نشات می‏گرفت در عناصر ناسازگار وبیگانه با ذوق و تفکر دینی اسلام تغییر دادند و آن را به روح خود نزدیکتر ساختند،تاآنکه به تدریج‏بینش دینی ناشی از علم و بصیرت روحانی که با ابتدای به آیه شریفه قرآنی‏«کل من علیها فان‏»جهان ماده و دنیا را سر به سر خیالی و فانی تلقی می‏کرد،دلبستگی به‏دوام ابنیه و عمارات را بی‏وجه یافتند.بنابر این نمی‏توان در مطالعه هنر اسلامی به صرف‏آنچه مسلمانان از عالم شرک یونانی-مسیحی و ایرانی-زرتشتی اقتباس کردند به تئوری‏و تبیین مبانی معماری اسلامی پرداخت،بلکه باید مبادی هنر مقدس اسلامی را مولودالهامی درونی دانست که از عالم قدس اسلامی پرتو گرفته و در تمام تجلیات فکری و هنری آشکار گردید.

همین مبانی و مبادی روحانی است که موجب گردیده است هنر اسلامی علی رغم‏کثرت مواد و اقوام و اقلیمها بیش از هنر دیگر ملل یگانگی پیدا کند.بورکهارت تنها هنربودایی را در این مورد قابل قیاس با هنر اسلامی می‏داند.با این تفاوت که عامل‏وحدت بخش در هنر بودایی مضامین هنری است،از جمله‏«شمایل بودا»در حالات‏تکوین و تمکین روح و تفکر یا تعلیم و«گل نیلوفر»آبی همچون تصویری از روح که دربرابر پرتو ازلی می‏شکفد و«ماندالا»(در سانسکریت‏به مفهوم دایره است و در آیین بودا،افلاک را به مفهومی دینی با دوایر جلوه‏گر می‏ساختند)که همچون مظهر هماهنگی افلاک‏نمودار می‏شود.اما در هنر اسلامی صور و الحان از حواس ظاهر دور می‏شوند و حتی‏ظاهرا بر پایه تعلیمات دینی تکوین نمی‏یابند،با این وجود روح دینی خود را کاملا بروزمی‏دهند.و علی رغم فقدان مضمون و موضوع مقدس، مقدسند.در حقیقت وحدت هنراسلامی به وحدت الهام و فیضان و جوشش روح و سنت اسلامی بر می‏گردد. ارنست کونل هنر شناس مشهور آلمانی در باب معماری اسلام در آغاز، چنین‏می‏گوید:پیغمبر(ص)و جانشینان اولیه او که از هر گونه تجمل بیهوده صرفنظر می‏کردندبه هیچ وجه نخواستند از قدرت روز افزون سیاسی و مذهبی خویش جهت ایجاد کاخهای‏عظیم و عبادتگاههایی مجلل استفاده نمایند.ولی در سال 661 میلادی تغییری اساسی‏به وجود آمد و خلافت از مدینه به دمشق منتقل گردید.در اینجا در پایتخت قدیمی‏سوریه،به زودی ایجاد عبادتگاههایی برای مذهب فاتح آغاز می‏شود که از نظر تجمل، در مقایسه با معابد کفار و کلیساهای مسیحیت،چیزی کسر ندارد.

عبارات فوق آیا به معنی سیر به سوی کمال است؟

قدر مسلم این است که نپرداختن پیامبر و خلفای راشدین به بناهای عظیم در حقیقت‏رجوع به عدم توجه انبیاء و اولیاء به دنیا دارد،از اینجا هر چه تاریخ دین از صدر خویش‏دور می‏شود،از عمق و باطن و سادگی آن کاسته بر سطحیت و ظاهر پرستی و تشریفات‏آن افزوده می‏شود.به این معنی،مؤمنین به جای رفتن به اصل و باطن به ظاهر دین‏می‏پردازند،مساجد و معابد و کلیسای ساده اولیه به تدریج‏سادگی خویش را از دست‏می‏دهند و تجمل و عظمت ظاهر بر آنها غلبه پیدا می‏کند. در تمدن اسلامی نیز چون هر تمدن دینی،چنین سیری تکوینی در معماری دینی وسنتی جامعه صورت گرفته است،علی الخصوص عدم حضور محک و معماری که‏همه چیز به آن عرضه و حق و باطل آن تعیین شود این حالت را تشدید کرد،اما به تدریج‏عالم اسلامی در معماری نیز اقامه گردید و از برخی جهات مهمترین هنر دین اسلام‏به شمار آمد.

به هر تقدیر معماریی در تمدن اسلامی شکل گرفت که در آن معماری یونانی،سریانی،ایرانی، هندی و مصری شرکت داشتند و اعتقادات اسلامی اساس تالیف این‏معماریهای متفاوت بود. ساختمان ساده مسجد مدینه از اولین صور مساجد اسلامی‏است،اما این ساختمان چیزی نبود جز مقداری سنگ‏چین که قسمتی از سقف آن را بالیفهای خرما پوشانده به صورت سایه‏بان در آورده بودند.ابتدا جهت قبله به سوی‏بیت المقدس بود و سپس به سوی کعبه تغییر کرد.صورت و معنای این ساختمان مبنای همه‏مساجد اولیه اسلام قرار گرفت.در این ساختمان هیچ اثر بیگانه یونانی-رومی یا ایرانی‏وجود نداشت و کاملا مستقل بود.وجود امام و ماموم و جهت قبله و محل وضو و ورودصورتی خاص به مسجد اولیه می‏داد (7) .اما از آنجا که در دوره امویه اولین مساجد بابهره‏گیری از هنر ملل و نحل مغلوب اسلام ساخته شدند،این اصول را می‏بایستی باروایت پیامبر در باب عرش الهی و نیز ساختمان مکعب شکل کعبه بر ماده بناهای‏ساخته شده تحمیل می‏کردند تا صورت اسلامی پیدا کند.

عناصر اولین مساجد و اماکن مقدس اسلامی اغلب کلیساهای مسیحی بیزانسی واراند،قبة الصخره،مسجد الاقصی و مسجد جامع دمشق اموی چنین‏اند.در واقع تعداد زیادی ازکلیساها را در شام(سوریه،لبنان،فلسطین و اردن)به مسجد مبدل کرده بودند.این امریعنی تبدیل کلیسا به مسجد با تغییر دادن جهت آن در نواحی شمال مکه از شرق به طرف‏جنوب صورت گرفت (8) ،به طوری که ایوان طویل ستوندار آن به حرم عریضی مبدل گشت.

برای ساختن محراب در جهت دیوار رو به مکه،طرح کلیسا به عنوان سر مشق قرار گرفت‏و برای ایجاد مناره از برجهای قدیمی آژیر استفاده شد رواق مسجد که در جهت محراب‏قرار گرفته بود تعریض شد و به تدریج مناره به مرکز دیوار بنا تغییر مکان یافت.

سبک فوق،سبک اغلب مساجدی است که به دست امویان در شرق و غرب ساخته‏شد و پس از احیای معماری ایرانی در شرق،در غرب استمرار یافت مسجد اموی دمشق‏به عنوان نمونه مساجد ستوندار نمونه خوبی برای مساجد غرب عالم اسلامی گردید.

برای ساختن‏«مسجد اقصی‏»در محوطه حرم شریف بیت المقدس نیز از بعضی ازقسمتهای کلیسای یوستینیانوس استفاده و«مسجد قرطبه‏»بدون عدول از سبک و طرح‏سوری ساخته شد.شکل مسجد نیز بنابر مناطق مختلف متفاوت شد.در مصر به صورت‏مربع،در سوریه به شکل مستطیل افقی و در مراکش به صورت یک مستطیل عمودی ظاهرگردید.تنها«مسجد عمر»در بیت المقدس که در حقیقت مسجد نیست از این قاعده عدول‏کرده و به صورت یک هشت ضلعی ستاره‏وار ساخته شد.این مسجد بر گرد سنگی بر آمده از زمین بنا شده است (9) . بنابر روایات تورات این سنگ محل ذبح اسحاق و بنابربرخی روایات اسلامی محل فرود اسرای حضرت نبی(ص)در سرزمین پیامبران است.



خرید و دانلود دانلود مقاله مسجد سمبل هنر اسلامی


دانلود مقاله خلاء بهره گیری از ادبیات و هنر در آموزش دینی و قرآن در نظام آموزشی فعلی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

خلاء بهره گیری از ادبیات و هنر در آموزش دینی و قرآن در نظام آموزشی فعلی

قبل از اینکه بنده بخواهم در خصوص نقش هنر و ادبیات در آموزش دینی و قرآن سخن بگویم لازم است شناختی نسبی در خصوص وضعیت فعلی نظام آموزشی و میزان بهره گیری از ادبیات و هنر در آموزش دینی و قرآن داشته باشیم .

الحمد الله به برکت انقلاب اسلامی ، ملتی داریم با سرمایه های معنوی با ارزش و توانمندیهای بسیار اما نکته قابل تأمل این است که ما چه اندازه توانسته ایم از این سرمایه ها و توانمندیها استفاده کنیم .

برای روشن شدن موضوع سخنی از آقای بهرامپور نقل می کنم ایشان می فرمایند « دوستی زیرک و با هوش که برای تحصیل به کانادا رفته بود می گفت : اگر بخواهیم سرمایه های معنوی خودمان را با غرب مقایسه کنیم ، باید به خودمان نمره 100 بدهیم و به آنها نمره ده ولی فرق ما با آنها در این است که متأ سفانه ما از 100 سرمایه معنوی ، تنها یکی را استفاده می کنیم ولی غرب از ده سرمایه خود به اندازه نه استفاده می کند » نظام آموزشی ما متشکل از نظام کاری و فعالیت معلم در آموزش و پرورش بگونه ای است که به معلم فرصت علاقه مند شدن به علم ، هنر و ادبیات را نمی دهد و طبیعتاً انتظار نابجایی است که از دانش آموزان بخواهیم که عاشق علم ، دین ، ادبیات و هنر شوند مگر میشود فردی که خودش عاشق نیست بتواند عشق آموزی کند .

ذات نایافته هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش

در ادامه بنده خلاء بهره گیری از ادبیات و هنر را در آموزش دینی و قرآن از زاویه ای دیگر مورد بررسی قرار می دهم و آنهم از نظر تکنولوژی آموزشی .

عصر امروزی را عصر انفجار دانش و اطلاعات بشری نام نهاده اند بگونه ای که ما هر روز شاهد پیشرفت های گوناگون علمی در زمینه های مختلف می باشیم و این سرعت بطور سرسام آور حرکت رو به جلو خود را ادامه می دهد بگونه ای که بنا بر پیش بینی دانشمندان سرعت پیشرفت علوم بحدی است که درسال 1400 هجری شمسی از اول فروردین تا پانزدهم خرداد سال 1400 یعنی در مدت زمان 75 روز پیشرفت ها و کشفیات و اختراعات بشر در این فاصله کوتاه با تمامی پیشرفت ها و کشفیات و اختراعات قبل از آن از ابتدا تا آن زمان برابری می نماید پس با این وجود ما ناگزیر به بهره گیری از پیشرفت ها و فن آوریها ی علمی روز در امور آموزش می باشیم که در این زمینه نظام آموزشی ما نتوانسته است آنگونه که بایسته و شایسته است از این فن آوریها بهره لازم را ببرد بگونه ای که در تقسیم بندی سازمان علمی آموزشی یونسکو از میزان بهره گیری کشورها از تکنولوژی آموزشی کشورها را به دو دسته شمال و جنوب تقسیم نموده است کشور های شمال کشور هایی هستند که نظام آموزشی آنها باز خورد مناسبی دارد و خروجی های نظام آموزشی آنها می توانند انتظارات نظام کشورشان را چه در جهت ارتقاء توانمندیهای فردی و تکامل شخصی و چه در جهت اجتماعی بر اورده نمایند و بخوبی در جامعه خود ایفای نقش کنند و دسته دوم کشورهای جنوب می باشند که خروجی های نظام آموزشی آنها باز خورد مناسب ندارند که متاسفانه کشور ما هم در زمره کشورهای جنوب می باشد چرا که ما فرصت های طلائی که می تواند در جهت کسب علم و دانش و پرورش مهارت های فکر کردن ، مهارت اجتماعی شدن ، مهارت های فنی جهت آماده شدن برای ورود به عرصه زندگی واقعی و اجتماعی شدن را هدر داده ایم حتی در آموزش دینی و قرآن چرا که امور دینی و قرآنی در زمره سایر دروس قرار داده و فکر می کنیم که امروز دانش آموزی دین مداراست و ارزشهای دینی را فرا گرفته است که بتواند از دین تعریفی زیبا و روان ارائه دهد همان گونه که در کتابهای دینی دوره ابتدایی و راهنمایی ما دین را اینگونه معرفی کرده بودند و تمامی ارزشهای دینی و والای آن را در قالب تعاریفی ذهنی برای دانش آموزان ارائه داده بودند اما الحمد الله با تغییر کتابهای دینی در مقطع ابتدایی گامهای مثبت و موثری برداشته شده اما باز هم یک خلاًء بزرگ در آموزش دینی و قران در نظام آموزشی ما مشهود است و آن هم اینکه ارائه و تالیف کتابهای دینی با این غنای دینی و و مبتنی بر نیازهای روحی و روانی کودک یا در نظر گرفتن تمامی اصول اصول روانشناختی و ... آنها متاسفانه در امر ارائه و آموزش آنها راهکارهای مناسب معرفی نگردیده پس باید با روشهای زیبا و بدیع و نو آورانه این مفاهیم ارائه شود که اصل سخن من هم روی همین صحبت آخر است که باز هم اشاره ای به تکنولوژی اموزشی و آموزش موفق داشته باشم امروزه از دیدگاه تکنولوژی آموزشی ، آموزشی موفق است که تنبیهی بر خط زنجیره ای طراحی – اجراء و ارزشیابی استوارباشد یعنی معلمین ما باید دارای تفکر تدریس باشند و با یک نگرش سیستمی به کلاس درس و آموزش انجام وظیفه نمایند که اگر این اتفاق بیافتد ما می توانیم از شیوه های نو و خلاقانه در آموزش دینی و قرآ ن بهره بگیریم که شاید یکی از بهترین راههای بهره گیری از شیوه های نو استفاده از ادبیات و هنر بعنوان دو مقوله مورد علاقه و روز و توجه بچه ها درآموزش درس دینی و قرآن باشد .

چرا‍ ؟ ادبیات و هنر

امروزه کار معلم تنها انتقال یک سلسله مفاهیم به دانش آموزان از طریق نشانه های گفتاری و نوشتاری نیست بلکه مهمترین وظیفه او این است که بداند چه چیزی را به چه کسی و با چه روشی می باید ارائه نماید از این رو معلم خوب کسی نیست که تنها یک مطلب را خوب بداند بلکه معلم شایسته کسی است که بتواند مطلب را متناسب با سن و ویژگیهای اختصاصی دانش آموزان و آنهم با زبانی مناسب حال او ارائه نماید .

که در این راه با بهره گیری از ادبیات و هنر می توانیم گامهای بلند و موثر برداریم چرا که ادبیات یکی از قلمروهای بسیار مهم و گنجینه فرهنگی هر جامعه زبانی است و فرهنگ ارزشهای دینی و معنوی آن در درجه اول در رفتار و کردار و شیوه زندگی ، عادات و رسوم و روشهای افراد آ ن کشور در مبارزه با مسائل و مشکلات تجلی می یابد و انسان به یاری ادبیات و هنر است که نتوانستن های خود را در ساحت واقعیت جبران می کند و به آنچه که باید باشد و نیست رنگ عینت و تجلی مخصوص می بخشد قطعاً ادبیات و هنر انسان را از دایره تنگ تفرد و درون گرایی محض خارج کرده و در مسیر تعامل و تکامل اجتماعی و انسانی قرار می دهد و پر واضح است که انسانهایی که آثار ادبی را مطالعه می کنند و یا دستی در هنر دارند معمولاً دارای افق اندیشه وسیع تر و ژرف تری نسبت به مسائل جهان دارند و می توانند آزادانه از مرز دنیای واقع فراتر رفته و در اوج زیبایی خود ساخته یه پرواز در آیند و در این رهگذر رویاهای نا ممکن را ممکن سازند علاقه مندی به ادبیات و هنر و فراهم نمودن زمینه بهره گیری از آن برای دانش آموزان باعث گسترش و حس زیبا شناسی آنان ، تبلیغ ارزشهای معنوی ، آشنایی با الگوهای رفتار انسانی والاً گسترش باورها و نگرش های مثبت و به طور کلی آزادی انسان از فشارهای ناشی از زندگی مادی می گردد .

و از طرفی اگر ما بتوانیم با بهره گیری از ادبیات و هنر دانش آموزان را علاقمند به امور دینی و قران نمائیم در حقیقت دریچه هایی شفاف به دنیای اطراف دانش آموز باز می شود که با پیشرفت کار آموزشی این پنجره و شفافیت آن بیشتر می شود و با وجود چنین



خرید و دانلود دانلود مقاله خلاء بهره گیری از ادبیات و هنر در آموزش دینی و قرآن در نظام آموزشی فعلی


تحقیق درمورد: تعلیم و تربیت و هنر 12ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

تعلیم و تربیت ؛ غایت هنر

به نظر افلاطون نظمی مابعدالطبیعی و اخلاقی بر جهان حاکم است که فیلسوف باید آن را از طریق تفکر عقلانی کشف کند و هنر فقط هنگامی ارزش حقیقی دارد که این نظم را دقیقا نشان دهد یا به ما کمک کند که در جریان آن قرار گیریم.

همچنین افلاطون هنر را در راستای تعلیم وتربیت جوانان ارزشمند می داند، این مقاله درآمدی است به این موضوع.

افلاطون اصول ارزیابی هنر را به روشن ترین وجه در کتاب جمهور بیان می کند. موضوع اصلی این کتاب ، عدالت است. افلاطون در این کتاب ، تصویری از فرد عادل آرمانی و دولت - شهر عادل آرمانی را ارائه می کند و همچنین درباره ماهیت معرفت و تعلیم و تربیت بحث می کند. به نظر او، فیلسوف باید حاکم عادل چنین حکومت آرمانی ای باشد. (جمهور، 1004)

بحث هنر در کتاب جمهور از اینجا آغاز می شود که افلاطون به بررسی موقعیت هنر در تعلیم و تربیت می پردازد. به نظر افلاطون ، جوانان که پس از این نگهبان امنیت شهر خواهند بود، باید تحت تعلیم و تربیت جدی قرار گیرند و از آنجا که نفوس جوانان حساس و تاثیرپذیر است ، هنرها و صنایع سودمند باید چنان سامان یابد که جوانان را به آن چیزی متمایل کند که آنها باید در پی آن باشند.

بخش مفصلی از کتابهای دوم و سوم جمهور به وصف فضا و صفات و خصال شعر و شاعری اختصاص یافته است. به نظر افلاطون ، حکایات تخیلی و تصورات شاعرانه وظیفه خطیری در تعلیم وتربیت ایفا می کنند. به همین دلیل هرچند افلاطون به برخی شاعران بزرگ احترام قائل است ، ولی معتقد است ، برخی از آثار آنها می بایست سانسور شود. او در حالی که همیشه از هومر به نیکی یاد می کند، ولی در کتاب جمهور، آثار هومر را شایسته ممیزی می داند؛ چرا که به نظر او، خدایان و قهرمانان را نباید با صفات ترس و ناامیدی و فریبکاری و در حکم موجوداتی که تابع تمایلات نفسانی خویشند و مرتکب جنایت می شوند، توصیف کرد. پس بسیاری از صحنه های ایلیاد و ادیسه را باید حذف کرد.

داستان خیالی خوب ، داستانی است که (گرچه دروغین یا جعلی است)، تاثیر خوب و مثبتی در مخاطب داشته باشد. افلاطون به این سوال که آیا بازنمایی حقیقت ارزشمندتر است یا تاثیر اخلاقی ، پاسخ می دهد که تاثیر اخلاقی ارزش والاتری دارد. او در جمهور می گوید بعضی از داستان های اسطوره ای که تصویرگر خشونتند، حتی اگر حقیقت داشته باشند نباید برای جوانان بازگو شود. (فرهنگ 4)

محاکات یا میمسیس

به نظر افلاطون دو نوع بیان شعری وجود دارد: یکی آنجا که شاعر با صدای خود سخن می گوید و دیگری (که همان محاکات یا تقلید یا میمسیس است) که در آن ، شاعر خود را پنهان می کند و زبان خود را تا حد ممکن شبیه زبان شخصی به کار می برد که گفته است می خواهد درباره او سخن گوید. افلاطون به طور کلی روش محاکات را در دیگر هنرها نیز جاری می داند و از آن هنرها انتقاد می کند.افلاطون منتقد محاکات است ؛ روشی که آن را به هومر منسوب می کند.

به نظر افلاطون ، اجرای نقش با قرار گرفتن در قالب شخصیتی دیگر و تقلید عمل او موجب می شود که انسان در زندگی واقعی خود، شبیه چنین شخصیتی شود. با توجه به این که از نگاه افلاطون تمام اعضای یک جامعه آرمانی و به طریق اولی ، نگهبانان آن باید متخصصانی باشند که فقط به وظیفه خود عمل کنند، این نتیجه به دست می آید که اگر در شهر حوزه نمایش محدود شود نگهبانان بهتری پرورش خواهند یافت.

بنابراین کسانی که هدف اصلی شان رواج تقلید در جامعه است ، هرچند انسان های نابغه و توانمندی باشند، حکومت آرمانی ، آنها را تحمل نخواهد کرد. (دانشنامه زیبایی شناسی ، ص 4)

آفرینش و خیال و محاکات

افلاطون در کتاب دهم جمهور، تقلید و محاکات را موضوع اصلی بحث خود قرار می دهد اما نکته مهم اینجاست که تقلید و محاکات را در این رساله باید به معنای آفرینش خیال تلقی کنیم ، یعنی آفرینش چیزی که واقعی نیست ، بلکه تنها صورت خیالی شی ء است.

افلاطون دراین کتاب اظهار می کند که شعر تقلیدی مطرود جامعه آرمانی است و شاعری که چنین شعری می سراید، باید از این جامعه تبعید شود. دلیل این مساله این است که تقلید دور از حقیقت است ؛ ولی مخاطب اثر به آسانی فریب می خورد و فکر می کند که صاحب اثر دارای فضل و دانش است.

شعر تقلیدی بر بخش نازل عقل اثر می گذارد و به این ترتیب قواعد عقل و خرد ساقط می شود. افلاطون در شرح چیستی تقلید به نظریه مثل بازمی گردد. بر اساس این نظریه ، یک شی ء معمولی مثلا میز تحریر تقلید از صورت مطلق میز تحریر (یعنی نمونه مثالی میز تحریر در عالم مثال) است.

این نظریه از آن افلاطون است و برای توجیه و تبیین وحدت و کثرت در عالم و همچنین سکون و حرکت در عالم صادر شده است. افلاطون از این نظریه جهت تبیین چیستی هنر نیز استفاده می کند.

به نظر او، تصویری که نقاش از میز تحریر نقاشی می کند، بازنمایی میز تحریر از زاویه خاصی است که نقاش به آن می نگرد. بنابراین کار هنرمند تقلید از تقلید است: «هنر در جنبه مابعدالطبیعی یا ذات خود تقلید است.

«صورت» (ایده) نمونه اعلاست ؛ شی ء طبیعی مورد و مصداقی از تقلید است..

..اما حقیقت را به نحو شایسته در صورت جستجو کرد، بنابراین کار هنرمند دو درجه از حقیقت دور است.» (کاپلستون 294)

افلاطون تقلید در هنرهای بصری را با آیینه ای مقایسه می کند که به شکل مکانیکی اشیا را نشان می دهد: «... آسان ترین راه این است که آیینه ای به دست گیری و به هر سو بگردانی. از این راه هم آفتاب را می توانی بسازی ، هم ستارگان را. حتی خودت و دیگر جانوران را که ساخته صنعت یا طبیعتند، می توانی به وجود آوری..

..به نظر من هنر نقاش نیز همین است...» (مجموعه آثار، ج 2 ، ص 1168)

نقاش همانند آینه است و شیئی واقعی را خلق نمی کند، بلکه فقط یک صورت خیالی را به وجود می آورد. محصول کار نقاش در مقایسه با میز تحریر و صورت مثالی آن ، دو مرحله از حقیقت فاصله دارد. اثر نقاش هیچ دلالتی بر راهیابی او به دانش حقیقی ندارد بلکه دلالت بر ساخت یک صورت خیالی دارد. شاعران هم مانند نقاشان فقط صورتهای خیالی پدید می آورند و از شناخت حقیقت فاصله دارند. افلاطون در رساله جمهور می گوید: «تمام شاعران مقلد که اولینشان هومر است ، از صور خیالی فضیلت و تمام آنچه در مورد آن می نویسند، تقلید می کنند و به حقیقت دست نمی یابند.» (دانشنامه زیبایی شناسی ، ص 4 به نقل از جمهور)

شاعران فقط از زندگی انسان ، صورتهای خیالی پدید می آورند و انسان برای انجام چنین کاری نیاز ندارد که حقیقت خیر یا شر زندگی را بشناسد. همچنین افلاطون مدعی است که هیچ دلیلی وجود ندارد که شاعر بتواند مصلحت اخلاقی یا سیاسی را آشکار کند. (دانشنامه زیبایی شناسی ، ص 5)



خرید و دانلود تحقیق درمورد: تعلیم و تربیت و هنر 12ص