واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

ناخودآگاهی روحی و خلأ وجودی 15ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

ناخودآگاهی روحی و خلأ وجودی

چه هنوز بخشهایی از بیهاوریسم (رفتارگرایی) می تواند سودمند و پذیرفتنی باشد. امروز دیگر روان کاوی فروید تنها میدان دار عرصه روان درمانی نیست که انسانها را موجوداتی دارای چند عقدة روانی بداند و تقریباً همه انسانها را دارای درجاتی از بیماری روانی بپندارد و عقده جنسی اساس نظریه او در تلقی عامه قرار گیرد، اگر چه کشف فروید درباره « ناخودآگاه » هنوز کشفی مهم تلقی می شود. اما پیروان او به تدریج اصلاحاتی را دربارة عناصر روانی و بیماری ها و سلامتی روانی اعمال کردند، و آدلر و یونگ اولین کسانی بودند که راه خود را از تفکر محدود فروید جدا کردند، روان کاوی و روان درمانی امروز به افقهای گسترده تری دست یافته و از آن دیدگاه محدود و نومید کنندة فروید دربارة انسان رها شده است.

دربارة ناخودآگاه نیز یونگ، فروم، فرانکل و دیگران دیدگاههای جالبی مطرح کرده اند و یکی از مهمترین سخنان دربارة « ناخودآگاه » سخن دکتر ویکتور فرانکل اتریشی است که معتقد است در انسان علاوه بر ناخودآگاه روانی (غریزی) (Instinctual Uonscious) « ناخودآگاهی روحی » روحانی (Spiritual Unconscious) نیز وجود دارد.

او معتقد است با سرکوب چیزی که در سطح ضمیر آگاه قرار دارد، آن چیز ناخودآگاه رانده می شود، و بر عکس، با برداشتن سرکوب، آن چیز که در ناخودآگاه است به سطح آگاه می رسد. اما او با اشاره به نظر فروید درباره « ناخودآگاه» می نویسد:

« او (فروید) همزمان با نادیده گرفتن ب عد روحی در ناخودآگاه و غریزی دیدن از « ناخودآگاه » را بدنام کرد. »

وقتی که دو نوع « ناخوداگاه» وجود داشته باشد، طبیعی است که دو نوع سرکوب هم وجود دارد.

« تحلیل وجودی با کشف ناخودآگاهی روحی از مخاطره ای که روان کاوی در آن در غلتیده بود، یعنی « ایده » سازی ناخودآگاه، اجتناب ورزید. معنی درمانی و اساس تحلیل وجودی با تکیه بر مفهوم ناخودآگاه روحی، از هر نوع روشنفکرگری و خردگرایی یک جانبه در نظریه اش نسبت به انسان پرهیز نمود . . . حال در مرحله سوم توسعه، تحلیل وجودی، از دینداری ناخودآگاه در درون ناخودآگاه روحی پرده برداشته است. این دینداری ناخودآگاه که با تحلیل پدیدار شناسنامه ما آشکار گردید، باید به عنوان یک رابطه پنهان با تعالی، که فطری انسان است فهمیده شود. اگر کسی ترجیح می دهد می تواند این رابطه را در چهارچوب روابط بین «خودذاتی» یا «فطری» (Immenent Self) و یک «تو» ی متعالی درک نماید. اما اگر کسی بخواهد آن را قاعده مند کند، ما با چیزی رو به رو می شویم که من دوست دارم آن را «ناخودآگاه متعالی» به عنوان بخشی و قسمتی در ناخودآگاه روحی بخوانم. این مفهوم، معنایی جز این ندارد که انسان همیشه برای ارتباط ارادی یا تعمدی با متعالی، حتی اگر فقط در سطح ناخودآگاه باشد، ایستاده است.

اگر کسی مرجع مختار یک چنین رابطه ناخودآگاه را «خدا» بخواند، مناسب است که از یک « خدای ناخودآگاه» ] یعنی خدا در ناخودآگاه [ سخن بگوید. اما این هیچ وجه به این معنی نیست که خدا برای خودش نیز ناخودآگاه است، بلکه به این معنی است که خدا ممکن است برای بشر ناخودآگاه باشد، و اینکه روابط بشر با خدا ممکن است ناخودآگاه باشد. »

البته او تکیه می کند که « ناخودآگاه روحی و حتی بیشتر از آن، موضوعات مذهبی آن، یعنی آنچه را که ما ناخودآگاه متعالی خوانده ایم، یک عامل وجودی است، و نه یک فاکتور غریزی. این چنین واقعیتی به وجود روحی تعلق دارد، نه به واقعیت روان-فیزیکی. »

و این می رساند که فرانکل چقدر به نظریة قرآنی فطری بودن اعتقاد به خدا و دین نزدیک است، و این کشف روان کاوانة او می تواند حتی به درک ما از عالم « الست » کمک کند، که خداجویی در وجود انسان است . . . .

اکنون با پذیرش ناخودآگاه روحی، و وجود در ناخودآگاه روحی کسانی که حس دینداری را در خود سرکوب کرده اند، با دیگران این حس را در آنها سرکوب کرده اند- زیرا برای کسانی که خداوند را می پذیرند و دینداری در خودآگاهشان وجود دارد، دیگر حس دینداری به ناخودآگاه رانده نمی شود- چه اتفاق می افتد؟ این همان نقطه مهم در نظریه فرانکل است که مطلوب گذشته را برای درک این قسمت نقل کردیم.

او می نویسد:

« بنابراین، هر آنچه که در مورد ناخودآگاه به طور عام درست است (که شخص با راندن امور غریزی با سرکوب، به ناخودآگاه روان رنجوری پیدا می کند) در مورد دینداری ناخودآگاه نیز به طور خاص صدق می کند؛ یعنی سرکوب به روان رنجوری می انجامد. »

او با نقل و نقد نظریه فروید دربارة روان رنجوری عملی می نویسد:

« روان رنجوری (عملی) ممکن است یک دینداری وجودی بیمار شده باشد. در واقع، شواهد بالینی حاکی است که ضعیف و سست شدن و تحلیل رفتن احساس مذهبی در انسان موجب اختلال در ادراکات مذهبی او می گردد.

یا بی بیانی کمتر بالینی، به محض اینکه فرشته درون سرکوب می گردد تبدیل به یک دیو می شود؛ حتی در سطح اجتماعی- فرهنگی ما مشابه آن را داریم؛ در بسیاری از مواقع ما دیده ایم و شاهد بوده ایم که چگونه مذهب سرکوب شده به خرافات مذهبی تغییر و تحول پیدا می کند. در قرن ما خدا شدن خرد و عقل و فن آوری خود بزرگ بین، ابزارهای سرکوب گری هستند که در پای آنها احساس مذهبی شده است. این واقعیت بخش عمده ای از وضعیت کنونی بشر را شرح می دهد، در واقع تجسم همان گفته فروید است که مذهب روان رنجوری وسواسی (عملی) جهان شمول بشریت است.

بیشترین شمول بشریت است.

بیشترین وضعیت کنونی بشر؟

بله . . . با یک استثناء : مذهب. »

و نتیجه گیری می کند که:



خرید و دانلود  ناخودآگاهی روحی و خلأ وجودی 15ص


ناخودآگاهی روحی و خلأ وجودی 15ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

ناخودآگاهی روحی و خلأ وجودی

چه هنوز بخشهایی از بیهاوریسم (رفتارگرایی) می تواند سودمند و پذیرفتنی باشد. امروز دیگر روان کاوی فروید تنها میدان دار عرصه روان درمانی نیست که انسانها را موجوداتی دارای چند عقدة روانی بداند و تقریباً همه انسانها را دارای درجاتی از بیماری روانی بپندارد و عقده جنسی اساس نظریه او در تلقی عامه قرار گیرد، اگر چه کشف فروید درباره « ناخودآگاه » هنوز کشفی مهم تلقی می شود. اما پیروان او به تدریج اصلاحاتی را دربارة عناصر روانی و بیماری ها و سلامتی روانی اعمال کردند، و آدلر و یونگ اولین کسانی بودند که راه خود را از تفکر محدود فروید جدا کردند، روان کاوی و روان درمانی امروز به افقهای گسترده تری دست یافته و از آن دیدگاه محدود و نومید کنندة فروید دربارة انسان رها شده است.

دربارة ناخودآگاه نیز یونگ، فروم، فرانکل و دیگران دیدگاههای جالبی مطرح کرده اند و یکی از مهمترین سخنان دربارة « ناخودآگاه » سخن دکتر ویکتور فرانکل اتریشی است که معتقد است در انسان علاوه بر ناخودآگاه روانی (غریزی) (Instinctual Uonscious) « ناخودآگاهی روحی » روحانی (Spiritual Unconscious) نیز وجود دارد.

او معتقد است با سرکوب چیزی که در سطح ضمیر آگاه قرار دارد، آن چیز ناخودآگاه رانده می شود، و بر عکس، با برداشتن سرکوب، آن چیز که در ناخودآگاه است به سطح آگاه می رسد. اما او با اشاره به نظر فروید درباره « ناخودآگاه» می نویسد:

« او (فروید) همزمان با نادیده گرفتن ب عد روحی در ناخودآگاه و غریزی دیدن از « ناخودآگاه » را بدنام کرد. »

وقتی که دو نوع « ناخوداگاه» وجود داشته باشد، طبیعی است که دو نوع سرکوب هم وجود دارد.

« تحلیل وجودی با کشف ناخودآگاهی روحی از مخاطره ای که روان کاوی در آن در غلتیده بود، یعنی « ایده » سازی ناخودآگاه، اجتناب ورزید. معنی درمانی و اساس تحلیل وجودی با تکیه بر مفهوم ناخودآگاه روحی، از هر نوع روشنفکرگری و خردگرایی یک جانبه در نظریه اش نسبت به انسان پرهیز نمود . . . حال در مرحله سوم توسعه، تحلیل وجودی، از دینداری ناخودآگاه در درون ناخودآگاه روحی پرده برداشته است. این دینداری ناخودآگاه که با تحلیل پدیدار شناسنامه ما آشکار گردید، باید به عنوان یک رابطه پنهان با تعالی، که فطری انسان است فهمیده شود. اگر کسی ترجیح می دهد می تواند این رابطه را در چهارچوب روابط بین «خودذاتی» یا «فطری» (Immenent Self) و یک «تو» ی متعالی درک نماید. اما اگر کسی بخواهد آن را قاعده مند کند، ما با چیزی رو به رو می شویم که من دوست دارم آن را «ناخودآگاه متعالی» به عنوان بخشی و قسمتی در ناخودآگاه روحی بخوانم. این مفهوم، معنایی جز این ندارد که انسان همیشه برای ارتباط ارادی یا تعمدی با متعالی، حتی اگر فقط در سطح ناخودآگاه باشد، ایستاده است.

اگر کسی مرجع مختار یک چنین رابطه ناخودآگاه را «خدا» بخواند، مناسب است که از یک « خدای ناخودآگاه» ] یعنی خدا در ناخودآگاه [ سخن بگوید. اما این هیچ وجه به این معنی نیست که خدا برای خودش نیز ناخودآگاه است، بلکه به این معنی است که خدا ممکن است برای بشر ناخودآگاه باشد، و اینکه روابط بشر با خدا ممکن است ناخودآگاه باشد. »

البته او تکیه می کند که « ناخودآگاه روحی و حتی بیشتر از آن، موضوعات مذهبی آن، یعنی آنچه را که ما ناخودآگاه متعالی خوانده ایم، یک عامل وجودی است، و نه یک فاکتور غریزی. این چنین واقعیتی به وجود روحی تعلق دارد، نه به واقعیت روان-فیزیکی. »

و این می رساند که فرانکل چقدر به نظریة قرآنی فطری بودن اعتقاد به خدا و دین نزدیک است، و این کشف روان کاوانة او می تواند حتی به درک ما از عالم « الست » کمک کند، که خداجویی در وجود انسان است . . . .

اکنون با پذیرش ناخودآگاه روحی، و وجود در ناخودآگاه روحی کسانی که حس دینداری را در خود سرکوب کرده اند، با دیگران این حس را در آنها سرکوب کرده اند- زیرا برای کسانی که خداوند را می پذیرند و دینداری در خودآگاهشان وجود دارد، دیگر حس دینداری به ناخودآگاه رانده نمی شود- چه اتفاق می افتد؟ این همان نقطه مهم در نظریه فرانکل است که مطلوب گذشته را برای درک این قسمت نقل کردیم.

او می نویسد:

« بنابراین، هر آنچه که در مورد ناخودآگاه به طور عام درست است (که شخص با راندن امور غریزی با سرکوب، به ناخودآگاه روان رنجوری پیدا می کند) در مورد دینداری ناخودآگاه نیز به طور خاص صدق می کند؛ یعنی سرکوب به روان رنجوری می انجامد. »

او با نقل و نقد نظریه فروید دربارة روان رنجوری عملی می نویسد:

« روان رنجوری (عملی) ممکن است یک دینداری وجودی بیمار شده باشد. در واقع، شواهد بالینی حاکی است که ضعیف و سست شدن و تحلیل رفتن احساس مذهبی در انسان موجب اختلال در ادراکات مذهبی او می گردد.

یا بی بیانی کمتر بالینی، به محض اینکه فرشته درون سرکوب می گردد تبدیل به یک دیو می شود؛ حتی در سطح اجتماعی- فرهنگی ما مشابه آن را داریم؛ در بسیاری از مواقع ما دیده ایم و شاهد بوده ایم که چگونه مذهب سرکوب شده به خرافات مذهبی تغییر و تحول پیدا می کند. در قرن ما خدا شدن خرد و عقل و فن آوری خود بزرگ بین، ابزارهای سرکوب گری هستند که در پای آنها احساس مذهبی شده است. این واقعیت بخش عمده ای از وضعیت کنونی بشر را شرح می دهد، در واقع تجسم همان گفته فروید است که مذهب روان رنجوری وسواسی (عملی) جهان شمول بشریت است.

بیشترین شمول بشریت است.

بیشترین وضعیت کنونی بشر؟

بله . . . با یک استثناء : مذهب. »

و نتیجه گیری می کند که:



خرید و دانلود  ناخودآگاهی روحی و خلأ وجودی 15ص


ناخودآگاهی روحی و خلأ وجودی 15ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

ناخودآگاهی روحی و خلأ وجودی

چه هنوز بخشهایی از بیهاوریسم (رفتارگرایی) می تواند سودمند و پذیرفتنی باشد. امروز دیگر روان کاوی فروید تنها میدان دار عرصه روان درمانی نیست که انسانها را موجوداتی دارای چند عقدة روانی بداند و تقریباً همه انسانها را دارای درجاتی از بیماری روانی بپندارد و عقده جنسی اساس نظریه او در تلقی عامه قرار گیرد، اگر چه کشف فروید درباره « ناخودآگاه » هنوز کشفی مهم تلقی می شود. اما پیروان او به تدریج اصلاحاتی را دربارة عناصر روانی و بیماری ها و سلامتی روانی اعمال کردند، و آدلر و یونگ اولین کسانی بودند که راه خود را از تفکر محدود فروید جدا کردند، روان کاوی و روان درمانی امروز به افقهای گسترده تری دست یافته و از آن دیدگاه محدود و نومید کنندة فروید دربارة انسان رها شده است.

دربارة ناخودآگاه نیز یونگ، فروم، فرانکل و دیگران دیدگاههای جالبی مطرح کرده اند و یکی از مهمترین سخنان دربارة « ناخودآگاه » سخن دکتر ویکتور فرانکل اتریشی است که معتقد است در انسان علاوه بر ناخودآگاه روانی (غریزی) (Instinctual Uonscious) « ناخودآگاهی روحی » روحانی (Spiritual Unconscious) نیز وجود دارد.

او معتقد است با سرکوب چیزی که در سطح ضمیر آگاه قرار دارد، آن چیز ناخودآگاه رانده می شود، و بر عکس، با برداشتن سرکوب، آن چیز که در ناخودآگاه است به سطح آگاه می رسد. اما او با اشاره به نظر فروید درباره « ناخودآگاه» می نویسد:

« او (فروید) همزمان با نادیده گرفتن ب عد روحی در ناخودآگاه و غریزی دیدن از « ناخودآگاه » را بدنام کرد. »

وقتی که دو نوع « ناخوداگاه» وجود داشته باشد، طبیعی است که دو نوع سرکوب هم وجود دارد.

« تحلیل وجودی با کشف ناخودآگاهی روحی از مخاطره ای که روان کاوی در آن در غلتیده بود، یعنی « ایده » سازی ناخودآگاه، اجتناب ورزید. معنی درمانی و اساس تحلیل وجودی با تکیه بر مفهوم ناخودآگاه روحی، از هر نوع روشنفکرگری و خردگرایی یک جانبه در نظریه اش نسبت به انسان پرهیز نمود . . . حال در مرحله سوم توسعه، تحلیل وجودی، از دینداری ناخودآگاه در درون ناخودآگاه روحی پرده برداشته است. این دینداری ناخودآگاه که با تحلیل پدیدار شناسنامه ما آشکار گردید، باید به عنوان یک رابطه پنهان با تعالی، که فطری انسان است فهمیده شود. اگر کسی ترجیح می دهد می تواند این رابطه را در چهارچوب روابط بین «خودذاتی» یا «فطری» (Immenent Self) و یک «تو» ی متعالی درک نماید. اما اگر کسی بخواهد آن را قاعده مند کند، ما با چیزی رو به رو می شویم که من دوست دارم آن را «ناخودآگاه متعالی» به عنوان بخشی و قسمتی در ناخودآگاه روحی بخوانم. این مفهوم، معنایی جز این ندارد که انسان همیشه برای ارتباط ارادی یا تعمدی با متعالی، حتی اگر فقط در سطح ناخودآگاه باشد، ایستاده است.

اگر کسی مرجع مختار یک چنین رابطه ناخودآگاه را «خدا» بخواند، مناسب است که از یک « خدای ناخودآگاه» ] یعنی خدا در ناخودآگاه [ سخن بگوید. اما این هیچ وجه به این معنی نیست که خدا برای خودش نیز ناخودآگاه است، بلکه به این معنی است که خدا ممکن است برای بشر ناخودآگاه باشد، و اینکه روابط بشر با خدا ممکن است ناخودآگاه باشد. »

البته او تکیه می کند که « ناخودآگاه روحی و حتی بیشتر از آن، موضوعات مذهبی آن، یعنی آنچه را که ما ناخودآگاه متعالی خوانده ایم، یک عامل وجودی است، و نه یک فاکتور غریزی. این چنین واقعیتی به وجود روحی تعلق دارد، نه به واقعیت روان-فیزیکی. »

و این می رساند که فرانکل چقدر به نظریة قرآنی فطری بودن اعتقاد به خدا و دین نزدیک است، و این کشف روان کاوانة او می تواند حتی به درک ما از عالم « الست » کمک کند، که خداجویی در وجود انسان است . . . .

اکنون با پذیرش ناخودآگاه روحی، و وجود در ناخودآگاه روحی کسانی که حس دینداری را در خود سرکوب کرده اند، با دیگران این حس را در آنها سرکوب کرده اند- زیرا برای کسانی که خداوند را می پذیرند و دینداری در خودآگاهشان وجود دارد، دیگر حس دینداری به ناخودآگاه رانده نمی شود- چه اتفاق می افتد؟ این همان نقطه مهم در نظریه فرانکل است که مطلوب گذشته را برای درک این قسمت نقل کردیم.

او می نویسد:

« بنابراین، هر آنچه که در مورد ناخودآگاه به طور عام درست است (که شخص با راندن امور غریزی با سرکوب، به ناخودآگاه روان رنجوری پیدا می کند) در مورد دینداری ناخودآگاه نیز به طور خاص صدق می کند؛ یعنی سرکوب به روان رنجوری می انجامد. »

او با نقل و نقد نظریه فروید دربارة روان رنجوری عملی می نویسد:

« روان رنجوری (عملی) ممکن است یک دینداری وجودی بیمار شده باشد. در واقع، شواهد بالینی حاکی است که ضعیف و سست شدن و تحلیل رفتن احساس مذهبی در انسان موجب اختلال در ادراکات مذهبی او می گردد.

یا بی بیانی کمتر بالینی، به محض اینکه فرشته درون سرکوب می گردد تبدیل به یک دیو می شود؛ حتی در سطح اجتماعی- فرهنگی ما مشابه آن را داریم؛ در بسیاری از مواقع ما دیده ایم و شاهد بوده ایم که چگونه مذهب سرکوب شده به خرافات مذهبی تغییر و تحول پیدا می کند. در قرن ما خدا شدن خرد و عقل و فن آوری خود بزرگ بین، ابزارهای سرکوب گری هستند که در پای آنها احساس مذهبی شده است. این واقعیت بخش عمده ای از وضعیت کنونی بشر را شرح می دهد، در واقع تجسم همان گفته فروید است که مذهب روان رنجوری وسواسی (عملی) جهان شمول بشریت است.

بیشترین شمول بشریت است.

بیشترین وضعیت کنونی بشر؟

بله . . . با یک استثناء : مذهب. »

و نتیجه گیری می کند که:



خرید و دانلود  ناخودآگاهی روحی و خلأ وجودی 15ص


دانلود تحقیق در مورد پستهای فشار قوی و فلسفه وجودی آنها 52 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 63

 

پیش گفتار

امروزه کسی نمی تواند حضور حیاتی و تعیین کننده ، صنعت استراتژیک برق را در متن و حاشیه زندگی فردی و اجتماعی انکار کند و همگان بر ضرورت گسترش روز افزون این صنعت به عنوان یکی از اساسی ترین پایه های توسعه ملی واقفند .

در عین حال انرژی الکتریکی به عنوان یکی از شاخصه های پذیرفته شده برای اندازه گیری میزان صنعتی بودن جوامع تلقی می شود و در جوامعی که تلاش در خور ، در جهت پیشرفتهای روز افزون به چشم می خورد و آحاد آن در تکاپوی دست یابی به اهداف والاتری گام بر می دارند . انسان بزرگترین سرمایه محسوب می شود ، بنابراین فراهم آوردن شرایطی که انرژی الکتریکی به صورتی ایمن و بی خطر در اختیار مصرف کننده قرارگیرد ، از اصول اولیه در فرآیند تولید ، انتقال و توزیع برق به شمار می رود . همان طور که می دانیم اختراع برق مهمترین پدیدة تمدن بشر بوده و انرژی یکی از عوامل تعیین کننده رفاه بشری است . برق در زندگی بشر عامل اصلی رفاه و آسایش است . پیشرفت بشر در علم و به کار گیری آن در خدمت تکنولوژی باعث رشد سریع صنایع و افزایش روزافزون مصرف برق شده است اما همین تکنولوژی به علت سهل انگاری و غفلت در طرز استفاده از تجهیزات فنی ، حوادث و اتفاقات ناگواری را باعث می شود . آمار آسیبهای ناتوان کننده ، گویای این واقعیت تلخ است که در 90% حوادث بر اثر رعایت نکردن مقررات ایمنی ، بی احتیاطی ، سهل انگاری ، غفلت در استفاده از شبکه ها و خطوط انتقال انرژی به وقوع می پیوندد که متأسفانه با مرگ و میر ، ایجاد ناتوانیها و خسارات مالی هنگفت نیز همراه است . اما چنانچه انجام بازرسی عملیات و تعمیرات در شبکه ها و خطوط انتقال انرژی مطابق با مقررات و دستورالعمل های ایمنی تدوین یافته صورت پذیرد ، هیچگونه خطری بدنبال نخواهد داشت و کار در محیطی مناسب و ایمن صورت خواهد گرفت . در غیر اینصورت حوادثی را بدنبال خواهد داشت که موجب پشیمانی خواهد بود به منظور پیشگیری از وقوع حوادث ناگوار و جلوگیری از ضایعات به یاری خداوند متعال ، کتاب مقررات ایمنی کردن محیط کار تدوین یافته است که در شبکه های انتقال برق مورد استفاده کارکنان قرار گیرد .

پستهای فشار قوی و فلسفه وجودی آنها

با توجه به توسعه سریع و همه جانبه صنعت در جهان امروزی ، مساله تأمین انرژی مورد نیاز برای صنایع و رفع احتیاجات روزمره بشر ، اهمیت خاصی را به خود گرفته است . حال با توجه به آنکه انرژی الکتریکی به سهولت برای مصرف کنندگان در دسترس بوده و استفاده از آن آسان است و راندمان بالایی که نسبت به سایر انرژیها دارد ، لذا استفاده از این انرژی بسیار زیاد شده و این خود باعث بوجود آمدن نیروگاههای بزرگ و به کارگیری سیستمهای انتقال انرژی بسیار وسیعی شده است . با توجه به اینکه قدرت تولید نیروگاههای بزرگ تماماً در محل تولید مصرف نخواهد شد ، لذا باید برای انتقال این انرژی از محل تولید به مکانهای دیگر از خطوط انتقال استفاده شود که در این خطوط بدلیل اندوکیتویته زیاد جریان کوری وجود دارد که خود باعث تلفات زیاد و حرارت می شود ، لذا برای اینکه بتوانیم از افت ولتاژ جلوگیری کنیم بایستی بطریقی ولتاژ تولید شده ژنراتور را بالا برده ، زیرا با بالابردن ولتاژ ، جریان را کاهش می دهیم و در نتیجه تلفات خط انتقال کاهش می یابد. برای این منظور از پستها که یکی از قسمت های مهم شبکه های انتقال و توزیع می باشند استفاده می شود تبادل انرژی در فواصل دور و در سطح کشور مستلزم افزایش ولتاژ و سپس کاهش آن به میزان مناسب می باشد افزایش و کاهش ولتاژ همچنین ارتباط و اتصال خطوط به یکدیگر توسط پستهای فشار قوی امکان پذیر می باشد . پستها بطور کلی به انواع زیر تقسیم می شود .

1ـ پست تولید : به پستهایی گفته میشود که ورودی آنها مستقیماً از نیروگاه می آید این نوع پستها معمولاً افزاینده می باشند . زیرا ولتاژ خروجی ژنراتور کم می باشد مثلاً در ایران حداکثر ولتاژ خروجی حداکثر 20k.v است ( Step up substation)

2ـ پست انتقال : Primary-grid

پستی است که دو یا چند ورودی را به چندین خروجی تبدیل می کند 400 230, 230 132

3ـ پست توزیع : پستهای 63k.v فوق توزیع و پائین تر را پست توزیع می نامند . Secondary s.s 63/20k.v

انواع پستها :

پست مخصوص معدن Mining s.s ، پست متحرک Mobile s.s ، پست های کلید زنیSwitching s.s

مراحل طراحی یک پست

1ـ تعیین لزوم نصب پست .

2ـ تعیین محل پست

3ـ تعیین ظرفیت ترانسها

4ـ تهیة نقشه های اولیة پست

5 ـ تعیین حفاظت

6 ـ محاسبات و تعیین مشخصات فنی تجهیزات پست

مواردی که در طراحی باید در نظر گرفت :

1ـ انتخاب نوع شینه بندی ؛ بطور کلی با سیار به محلی در پستهای فشار قوی گفته می شود که جهت توزیع بار بین ورودیهای پست و خروجیهای پست ارتباط برقرار می کند . بنابراین با توجه به اهمیت پست و میزان حساسیت خاموشی برای مصرف کننده ، در نظر گرفتن مسائل اقتصادی و امکان مانور سیستم. اصولاً باسبار را طوری انتخاب می کنند که با توجه به شرایط فوق با صرف حداقل هزینه حداکثر استفاده را داشته باشد .

شین بندی انواع مختلفی دارد :

1ـ تکی

2 ـ دوبل که خود به انواع دیگری تقسیم می شود و با توجه به اینکه شین بندی پست از نوع تکی به فرم U است ، لذا به توضیح این نوع شین بندی اکتفا می کنیم .

همانطور که می دانیم سیستم یک شینه در پستهای کم اهمیت و ولتاژ پایین مورد استفاده قرار می گیرد و اصولاً کم خرج بوده و عملکرد اپراتور روی آن ساده است ، سیستم یک شینه فرم U از نظر اهمیت و معایب مانند تک شینه ساده است فقط با این تفاوت که چون برای انتقال انرژی از خطوط دوبل استفاده می شود لازم است که هرکدام



خرید و دانلود دانلود تحقیق در مورد پستهای فشار قوی و فلسفه وجودی آنها  52 ص