واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق درباره ی وقف 78 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 78

 

مقدمه .

وقـف و ابـتـدا از فنون مهم در قرائت قرآن است , قارى قرآن باید بتواند جمله ها وعبارتها را از هم بازشناسد, تا بر جاى نیکو وقف کند و از جاى نیکو مجددا قرائت را آغاز کند, ندانستن مواضع وقف و ابـتـدا, سـبـب مـى شـود که آیات قرآن به طورنادرست تقطیع شده , معانى نادرستى به گوش شـنونده القا شود, على (ع ) درروایتى , رعایت محلهاى وقف در قرآن را یکى از دو رکن اساسى در ترتیل قرآن دانسته اند.عـلـمـاى قرائت در گذشته به این فن توجه کافى مبذول داشته , به طورى که بسیارى از قاریان مشهور, از جمله بعضى از قراى سبعه , در این زمینه داراى تاءلیف بوده اند. نوشته هاى مربوط به وقف و ابتدا را مى توان به چهار دسته تقسیم کرد:

1 ـ کتب مستقل .

مـراد از کـتـب مـستقل , کتبى است که موضوع آنها وقف و ابتداست , دکتر یوسف عبدالرحمن در مـقـدمه اى که بر کتاب المکتفى , اثر عثمان بن سعید دانى نوشته ,78 کتاب را نام برده است که با عـنوان وقف و ابتدا در قرآن به رشته تحریردرآمده است , مشهورترین این کتب , به ترتیب تاریخى , عبارتند از:

الف)المقاطع والمبادى,ازابوحاتم , سهل بن محمد بن عثمان سجستانى (متوفاى 248 ه ق ).

ب) الایضاح فى الوقف والابتداء, از محمد بن قاسم بن بشار انبارى (متوفاى328 ه ق ).

پ)القطع والائتناف,ازابوجعفراحمدبن محمدبن اسماعیل,معروف به ابن نحاس(متوفاى338ه ق

ت) المکتفى فى الوقف والاهتداء, از ابوعمرو, عثمان بن سعید دانى (متوفاى444 ه ق ).

ث) الاهتداء فى الوقف والابتداء, از دانى .

ج) المرشد, از حسن بن على بن سعید عمانى (متوفاى بعد از 500 ه ق ).

چ) وقوف القرآن , از محمد بن طیفور سجاوندى (متوفاى 560 هق ).

ح) الایضاح فى الوقف والابتداء, از سجاوندى .

خ) المقصد لتلخیص ما فى المرشد, از شیخ زکریا انصارى (متوفاى 926 ه ق ).

د) منار الهدى فى الوقف والابتداء, از احمد بن عبدالکریم بن محمد اشمونى , ازاعیان قرن 11.

2ـ کتب علم قرائت .

بـرخـى درضـمن کتب مربوط به علم قرائت,به این بحث پرداخته اند,مانند:ابن جزرى درکتاب النشرفى القرائات العشر,قسطلانى درلطائف الاشارات وسخاوى درجمال القراء و کمال الاقراء.

3ـ کتب علوم قرآنى .

بـعضى در ضمن مباحث علوم قرآنى , به این بحث پرداخته اند, مانند: بدرالدین زرکشى در البرهان فى علوم القرآن و جلال الدین سیوطى در الاتقان فى علوم القرآن .

4ـ کتب تجوید.

تـقریبا در همه کتب مربوط به تجوید, به طور مختصر به مساله وقف و ابتدا واقسام آن اشاره شده است , متاءسفانه در کشور ما این فن شریف قرآنى , موردتوجه لازم قرار نگرفته و تاءلیفى مستقل در ایـن زمینه به انجام نرسیده است ,اکنون که به برکت انقلاب شکوهمند اسلامى , قرائت قرآن کریم به طورروزافزون مورد توجه نوجوانان و جوانان ما قرار گرفته است , شایسته است که متصدیان امر قـرائت , قـاریـان قـرآن را به آموختن فنون مربوط به قرائت و از جمله وقف و ابتدا تشویق کنند, تا قـرائت ریـشـه دار و حرفه اى در کشور رونق گیردنگارنده بعد از چندین بار تدریس وقف و ابتدا, مـنـاسـب دید که نتایج تحقیق وتدریس خود را در اختیار دوستداران قرآن و قرائت آن قرار دهد, امیدوارم که آموزش این فن در دستور کار مؤسساتى که به امر آموزش قرآن مى پردازند قرارگیرد, در اینجا توجه مدرسان و دانش پژوهان را به نکات زیر جلب مى کنم : 1) این کتاب جهت آموزش در یک ترم تحصیلى دانشگاهى تدوین شده است ,از آنجا که معمولا ترم تـحصیلى با یکى دو هفته تعطیلى مواجه مى شود, این کتاب در پانزده درس تدوین شده , تا امکان تدریس تمام آن باشد.

2) بـه جهت جلوگیرى از حجیم شدن کتاب , از ترجمه اکثر آیات اجتناب کردیم ,انتظار این است کـه دانـش پـژوهان , خود به قرآن مترجم رجوع کنند, تا با درک معانى آیات , بر کیفیت یادگیرى خودبیفزایند.3)ازآنـجـاکـه سوره هاى آغازین قرآن داراى آیات طولانى است وطبیعتامواضع وقف آنها بیشتر اسـت,لذامثالهارا بیشتر از حزب اول قرآن آورده ایم , ودر پایان ضمیمه اى حاوى تجزیه و ترکیب کـلـمات حزب اول , همراه با بیان حکم وقف و ابتداى آنها آورده ایم , پیشنهاد مى شود که مدرسان گـرامـى بـعـد از تـدریـس اقـسام وقف , بخشى از وقت هر جلسه را به تمرین این آیات بپردازند, تادانش پژوهان در زمینه شناخت عبارتهاى قرآنى , مهارت کافى به دست آورند. 4)سـوره هـاى پـایانى قرآن داراى آیاتى کوتاه وبافواصل زیاد است,جهت آشنایى دانش پژوهان با نحوه وقف و ابتدا در این سورها, جهت تمرینات رابیشتر به این سوره ها معطوف داشته ایم .5) عـلامـت سـتـاره (#) در بـین آیات , به عنوان نشانه (وقف ) گذاشته شده است , درپایان , ضمن آرزوى توفیق براى همه کسانى که در جهت تعمیق آموزش قرآن تلاش مى کنند, از همه دانشوران و دانش پژوهان علوم قرآنى و به ویژه قرائت قرآن , درخواست مى شود که معایب کتاب را به نگارنده تذکر دهند و نظرهاى اصلاحى خود را از ما دریغ نفرمایند.وما توفیقى الا باللّه علیه توکلت والیه انیب .(محمدکاظم شاکر. 15/5/1375) .

درس اول : کلیات .

تعریف وقف و ابتدا.

وقـف و ابـتدا, فن باارزشى است که با شناخت آن , کیفیت اداى قرائت معلوم مى شود, از این جهت که قارى در چه محلهایى باید وقف کند که معنا تمام باشد,و از چه جاهایى باید شروع کند که معنا را مختل نسازد.

اهمیت وقف و ابتدا.

در بیان اهمیت این بحث , همین بس است که بگوییم : خداوند, پیامبر اکرم (ص )را ماءمور کرده که آیات قرآن کریم را با (ترتیل ) بخواند: (ورتل القرآن ترتیلا)), على (ع ) در بیان مراد خداوند در این آیه , فرمود: (الـتـرتـیـل مـعرفة الوقوف وتجوید الحروف , ترتیل , شناخت محلهاى وقف و نیکو ادا کردن حروف است ).همچنین از ابن عباس نقل شده است که گفت : (الـوقـوف مـنازل القرآن , محلهاى وقف , منزلهاى قرآن است ), توضیح اینکه : در گذشته در بـیـن راهـهـا, مـنـزلـهایى براى توقف کوتاه مدت مسافران تعبیه شده بود که مسافران در آنجا به استراحت و تجدید قوا مى پرداختند, تا بتوانندبهتر به راه خود ادامه دهند, اگر مسافرى در یکى از ایـن منزلها متوقف نمى شد,چه بسا توان آن را نداشت که تا منزل بعدى راه را ادامه دهد و مجبور مى شد که بین دو منزل در جاى نامناسبى توقف کند, ابن عباس در این سخن خود, قرآن رابه راه , و قارى را به مسافر, و موارد وقف را به منزلهاى بین راه تشبیه کرده است , به این معنا که در قرآن مـحـلـهـایى مناسب وجود دارد که قارى مى تواند درآنها وقف کند و با تجدید نفس , به نیکویى به قـرائت خـود ادامـه دهـد, اگر قارى این محلها را به خوبى نشناسد و یا در آنها وقف نکند, چه بسا مجبور مى شود درجاهایى وقف کند که محل مناسبى نیستند و موجب اخلال در معنا مى شود.سلف صالح نیز به وقف و ابتدا اهمیت مى دادند, سیوطى در این باره مى گوید:اخبار صحیح , بلکه متواتر, حاکى از آن است که سلف صالح , از قبیل : ابوجعفریزید بن قعقاع, یکى از شخصیتهاى بـرجـسـته تابعین , امام نافع,ابوعمرو, یعقوب , عاصم و پیشوایان دیگر, به آموختن وآموزش این فن , اهتمام زیادى داشته اند.ابن انبارى مى گوید: (شناخت قرآن , آنگاه به کمال رسد که شناخت وقف و ابتدایش حاصل شود).زکریا انصارى مى گوید: مـحـلـهـاى وقف , مانند منازلى است که مسافر در آن فرود مى آید, همانطور که منازل بین راه از جـهت خوش آب و هوا بودن و داشتن امکانات متفاوت است ,منازل قرآن نیز متفاوت است , بعضى تام و بعضى کافى و برخى حسن است.

و بـالاخـره آنکه , این فن نزد بزرگان دانش قرائت تا این اندازه از اهمیت برخورداربوده است , که بـسیارى از آنها شرط کرده اند که تنها به کسى اجازه آموزش وتعلیم قرآن دهند که وقف و ابتدا را شناخته باشد , و ابوحاتم سجستانىگفته است : (من لم یعرف الوقف لم یعلم القرآن , هرکس وقف را نشناسد, قرآن رانشناخته است ).

ضرورت وقف و ابتدا.

ضرورت توجه قارى قرآن به وقف و ابتدا را مى توان اینگونه تبیین کرد: اولا: بـراى قـارى ممکن نیست مقدار قابل توجهى از قرآن را با یک نفس و بدون وقف بخواند, پس لازم است براى تنفس و استراحت هم که شده , جاهایى راانتخاب کند تا بر آنها وقف نماید.

ثانیا: بر فرض که کسى بتواند مقدار معینى از قرآن را با یک نفس بخواند, این امر, یعنى وصل همه کـلـمات به یکدیگر, گاهى ایجاد خلل در معنا مى کند ومعنایى را به ذهن شنونده مى آورد که به طور حتم , مقصود خداوند نیست , مانندوصل (اصحاب النار) به (الذین یحملون العرش ), در سوره غافر (40) آیه 6 و7: (وکـذلک حقت کلمت ربک على الذین کفروا انهم اصحاب النار, الذین یحملون العرش ومن حوله یسبحون بحمد ربهم ...).که این توهم را ایجاد مى کند که دوزخیان , عرش خدا را به دوش مى کشند.

از دو امـر فوق , اینگونه نتیجه مى گیریم که اولا: در یک قرائت طولانى , وصل همه کلمات ممکن نـیست , و ثانیا: بر فرض امکان , در همه جا وصل صحیح نیست , پس وقف بر بعضى از کلمات قرآن , امرى اجتناب ناپذیر است . حـال اگـر وقف بر هر کلمه اى از قرآن جایز باشد, هیچ مشکلى وجود ندارد و قارى مى تواند هرجا نفسش به انتها رسید, بدون هیچ واهمه اى وقف کند, و در این صورت شناخت آنچه در علم وقف و ابـتدا آمده , ضرورتى نمى یابد, اما چنین نیست , زیرا در بسیارى از موارد, وقف بر کلمه اى و یا ابتدا به کلمه اى , موجب فساد معنا مى شود, شما تصور کنید کسى بر (ان اللّه لا یهدى ), (ان اللّه لا یـستحیى ) , (لا اله ), (ما من اله ) وقف کند و یا از(انى اله ), (نحن ابناؤا للّه ) , (ان اللّه هو المسیح ),(ان الل ه فقیر ونحن اغنیاء) , (اتخذ اللّه ولدا) شـروع کـنـد, ایـن همه فساد معنا که در موارد بالا و موارد مشابه مشاهده مى شود, ناشى از وقف وابـتـداى نـادرسـت است , پس نتیجه مى گیریم که بر هر محلى نمى توان وقف کرد واز هر جایى نـمى توان قرائت را آغاز کرد, لذا مى گوییم : نه تنها وقف بر کلمات ,امرى اجتناب ناپذیر است , بلکه انتخاب موارد خاصى به عنوان وقف یا ابتداضرورى است . حـال اگـر کـسى بگوید: باز هم بر قارى لازم نیست که علم وقف و ابتدا را بیاموزد,بلکه بر راءس آیـات وقـف مـى کند که سنت نیز مى باشد, و همانطور که به اثبات رسیده , وقف بر رؤوس آیات , بیشتر از نوع تام یا کافى است , در جواب مى گوییم : اولا: بـسیارى از آیات , طولانى است و نوعا قارى نمى تواند آنها را با یک نفس بخواند, به ویژه وقتى بخواهد آن را به صورت لحن و تحقیق , قرائت کند. پس در بسیارى از موارد, قارى ناچار مى شود جهت تنفس , بین آیات توقف کند.حال اگر در جایى نامناسب توقف کند, باعث خلل و فساد در معناى آیه مى شود. فرض کنید کسى در سوره شورى (42) آیه 8: (ولو شاء اللّه لجعلهم امة واحدة ولکن یدخل من یشاء فـى رحـمـتـه والظالمون ما لهم من ولى ولا نصیر), بر(الظالمون ) وقف کند, در این صورت , این تـوهم ایجاد مى شود که خداوند,ظالمان را نیز در رحمت خویش وارد مى کند, و یا کسى در سوره رعـد (13) آیـه35 : (مـثـل الـجـنـة التى وعد المتقون تجرى من تحتها الانهار اکلها دائم وظلها تـلـک عـقـبى الذین اتقوا وعقبى الکافرین النار), بر (عقبى الکافرین ) وقف کند, با این وقف , توهم مى شود که جایگاه کافران نیز مانند پرهیزکاران , در بهشت است . ثـانـیا: بر فرض که قارى بتواند هریک از آیات را با یک نفس بخواند, در بعضى ازآیات , نکاتى وجود دارد کـه مـسـتـلـزم وقف در بین آیات است و حداقل , وقف آنهانیکوتر از وصل آنهاست , پس نیکو خواندن قرآن اقتضا مى کند که بر آن مواردوقف شود, مانند موارد زیر: نـسـبت چند فعل متوالى به موارد مختلف , با یکسان بودن ظاهر آنها, مانند سوره فتح (48) آیه 9: (لتؤمنوا باللّه ورسوله وتعزروه وتوقروه وتسبحوه بکرة واصیلا), که مرجع ضمیر غایب در (تعزروه ) و (تـوقـروه ), پـیـامبر است , در حالى که مرجع ضمیر غایب در (تسبحوه ), خداوند است , پس براى اینکه کسى نپنداردکه آن نیز به پیامبر برمى گردد, بهتر است بر (توقروه ) وقف شود.خـطـاب بـه دو نـفر در یک آیه , مانند سوره یوسف (12) آیه 29: (یوسف اعرض عن هذا واستغفرى لـذنـبـک انـک کـنت من الخاطئین ), که (اعرض عن هذا) خطاب به یوسف و (استغفرى لذنبک ) خـطاب به زلیخاست , پس براى اینکه توهم نشودکه هر دو, خطاب به یوسف است , نیکوست که بر کلمه (هذا) وقف شود. نـسـبـت دو چیز مختلف به دو موضوع , مانند سوره تحریم (66) آیه 4: (فان اللّه هو مولیه وجبریل وصـالـح الـمؤمنین والملئکة بعد ذلک ظهیر), که (مولا) بودن به خدا نسبت داده شده و (ظهیر) بـودن بـه (جـبـرئیـل ) و (صـالح المومنین ) و (ملائکه )نسبت داده شده است , حال اگر بر کلمه (مولیه ) وقف نشود, ممکن است توهم شود که (جبریل ) یا (صالح المؤمنین ) یا (ملائکة ) نیز مولاى او هستند. بـا این توضیحات , روشن شد که اولا: وقف بین آیات , امرى اجتناب ناپذیر است ,و ثانیا: در هر جایى نـمـى تـوان وقف کرد, بلکه باید موارد لازم را شناخت و بر آنهاوقف کرد, تا نه تنها خللى به معناى آیات وارد نشود, بلکه مقصود خداوند به بهترین وجه , گوش شنوندگان آیات نور را نوازش دهد و بر قلب آنان بنشیند. نـکـته آخر در باب ضرورت وقف و ابتدا آنکه , قرآن کریم به دلیل ایفاى نقش تربیتى و هدایتى , در هریک از سور آن , موضوعات مختلفى مطرح مى شود,گاهى از عذاب و آتش دوزخ سخن مى رود, گاهى از بهشت و پاداش , گاهى تبشیر است و گاهى انذار, گاهى تشویق است و گاهى ترهیب , گـاهـى از سـرنـوشـت هـلاکـت بـار اقوام گذشته سخن گفته است و گاهى از عاقبت نیکوى پـرهـیـزکـاران ,اگـر بـیـن ایـن موارد, با وقف فاصله به وجود نیاید, تداخل بین موارد مختلف و گاه متضاد پیش مى آید, در این زمینه , روایاتى نیز وجود دارد که پیامبر اکرم (ص ) ازقول جبرئیل , بـه مـردم ایـنگونه تعلیم مى دهد که : (سزاوار است بر آیه اى که در آن از آتش و عقاب سخن رفته , وقـف شود تا از مابعدش که درباره بهشت و ثواب است , فاصله افتد), مانند سوره بقره (2) آیه 81 و 82: (بلى من کسب سیئة واحاطت به خطیئته فاولئک اصحاب النار هم فیها خالدون , والذین امنوا وعملواالصالحات اولئک اصحاب الجنة هم فیها خالدون ), که اولى درباره عذاب اهل جهنم و دومى درباره اهل بهشت و پاداش آنهاست . هـمـچـنین مانند سوره شورى (42) آیه 8: (لو شاء اللّه لجعلهم امة واحدة ولکن یدخل من یشء فى رحمته والظالمون ما لهم من ولى ولا نصیر), که قسمت اول آیه درباره رحمت و قسمت پایانى آیه درباره عذاب است , که نیکوست بر کلمه (فى رحمته ) وقف شود .



خرید و دانلود تحقیق درباره ی وقف 78 ص


تحقیق درباره ی وقف 29 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 29

 

وقف

وقف در اصطلاح فقها، حبس عین ملک و بخشیدن منفعت آن، به قول فقها حبس العین و تسبیل المنفعة مقصود از حبس عین ملک آن است که ملک از تصرف واقف بیرون می‌آید، ولى در عین حال قابل خرید و فروش و هر نوع معامله‌اى که منجر به انتقال ملک باشد، نمى‌شود. بخشیدن منفعت باید به شخص یا اشخاص، یا مصالح و وجوه کلى و عمومى باشد. وقف را دو نوع گفته‌اند: عام که وقفى است به منظور امور خیریه و خاص که وقف بر نفس است البته انواعى دیگر هم قایل شده‌اند که جایش در بحث کوتاه ما نیست. ناچیز بر آن نیست که صفحات این بخش را به مسأله وقف و برابرى آراى فقهاى مذاهب و ادیان ویژه کند، گرچه در جاى خود کارى است پژوهشى و جدی. آرمان من از این گفتار ریشه‌دار بودن وقف در ایران و فرهنگ ایرانى است که دیرینگى آن به پیش از اسلام بازمی‌گردد. ابن بلخى به گاه یاد افریدون پس از بیان چگونگى چیرگى افریدون بر ضحاک و نشستن به تخت نوشته است: «پس سیرتى نهاد در عدل و انصاف کى از آن پسندیده‌تر نباشد و هرچه به ظلم از مردم ستده بودند فرمود تا بازدادند؛ چندانک یافتند. و ضیاع‌ها و زمین‌ها کى ضحاک به ظلم از مردم ستده بود، فرمود: تا هرچه خداوندان یا وارثان یافتند با ایشان دادند و هرچه خداوند آن ملک بر جاى نبود بر درویشان وقف کرد و در روزگار او بسیار خیرات آغاز شد.» [1] به عبارت دیگر املاک مجهول‌المالک وقف درویشان شد و می‌دانیم که مقصود از درویشان آن گروه نیست که به آیینى می‌روند و امروزه به ذهن‌ها می‌آید، درویش به گروهى گفته می‌شد که با تمامى تلاش همچنان تهی‌دست و بر درگاه زمینداران بزرگ بر جاى می‌ماند و ریشه  آن درویز است یعنى درآویز، در لغت‌نامه  علامه  دهخدا از غیاث‌اللغات یاد شده است که بعضى محققان نوشته‌اند که درویش در اصل دریوز بود میان (ى) و (و) قلب مکانى کردند و درویز شد، بعد «زا» را به شین بدل کردند و یوز صیغه  امر ویوزیدن به معنى جستجو کردن است. (لغت‌نامه، ذیل درویش). بنابراین درویش در برابر توانگر است.

ابوشکور بلخى گفته است:

«توانگر بَرَد آفرین سال و ماه           و درویش نفرین بَرَد بى‌گناه»

اینکه به درویش مالى بخشند در شاهنامه هم بارها تکرار شده است. مثلاً:

«تهمتن برو آفرین کرد و نیز           به درویش بخشید بسیار چیز»

بنابراین درویش گدا نیست، مردى به آیینى ویژه نیست، و نبوده است اینان مردمانى بوده‌اند بسیار تلاش که دست رنجشان را مالداران می‌ربوده‌اند به تزویر و زور. و پهلوانان و شاهان عادل یک کارشان یارى رساندن به اینها بود. ابوالفضل بیهقى که ناچیز خود را شاگرد کودن او می‌داند، تکلیف را روشن کرده است. وى در بیان عدالت سبکتگین یاد از خروش متظلمى می‌کند، سبکتگین او را گفت: «از چه می‌نالی؟ گفت: مردى درویشم و بُنى خرما دارم، یک پیل را نزدیک خرمابنان من می‌دارند، پیلبان همه  خرماى من رایگان می‌برد. الله الله! خداوند فریاد رسد مرا. امیر رضی‌الله عنه در ساعت برنشست.... و برفتم و متظلم در پیش. از اتفاق، عجب را چون به خرمابنان رسیدیم پیلبان را یافتیم پیل زیر این خرما بن بسته و خرما می‌برید.

و آگاه نه که امیر از دور ایستاده است و ملک‌الموت آمده است به جان ستدن». [2] داستان ادامه می‌یابد و از آرمان دورم می‌کند. می‌بینید که درویش به معنى گدا نیست و آن مسایل اعتقادى و کشکول به دست گرفتن و در خیابان‌ها خواندن و چه وچه را باید نامى دیگر نهاد تا جایگاه شرافت این قشر زحمت‌کش تاریخى دستخوش تجاوزى دیگر نشود.

با این بیت از سعدى سخن درویش را که به قول دکتر ستوده مثل نخود توى آش پریده است وسط بحث وقف به پایان می‌برم و به درویش و ذکاوت سعدى درود می‌فرستم. سعدى فرموده است:

مرا «بوسه» گفتم به تصحیف ده        که درویش را «توشه» از بوسه به

خانم آن لمبتون، ایران‌شناس انگلیسى به خطا بر آن است که وقف پس از اسلام در ایران جایگاهى یافته است: «چنین به نظر می‌رسد که فکر ایجاد زمین‌هاى وقفى در اصل از این جا پیدا شده باشد که پس از غلبه  تازیان، زمین به مسلمانان فاتح تعلق گرفت و ملک آنان شد و اگرچه آنان زمین‌هاى



خرید و دانلود تحقیق درباره ی وقف 29 ص