لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن .doc :
برزخ و حیات پس از مرگ
برزخ در لغت به معنای زمین و یا مکانی است که برزخ؛ حیات پس از مرگ بین دو چیز فاصله انداخته است. اما برزخ در اصطلاح قرآن، روایات و مجموعه تعالیم اسلامی به معنای عالم پس از مرگ و حدفاصل بین دنیا و آخرت است. شاید بتوان ادعا کرد که برزخ بدین معنا نخستین بار در تعالیم اسلامی و قرآن کریم استعمال گردیده است. این واژه تنها یک بار در قرآن آمده و در آن، حال انسان های تبهکار و مجرم، هنگام فرا رسیدن مرگ و درخواست غیرقابل قبول آنان مبنی بر بازگشت به دنیا و پاسخ آنان به اینکه فرا روی ایشان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند، گزارش شده است:«حتی اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون jلعلی اعمل صلحا فیما ترکت کلا انها کلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون». علاوه بر آیه مزبور، آیات دیگری را می توان یافت که به نوعی بر حقایق برزخی دلالت داشته و برای اثبات عالم پس از مرگ قابل استفاده است. در این آیات به موضوعات ذیل پرداخته شده است: ادامه حیات شهیدان پس از مرگ؛ احوال ارواح انسان ها هنگام انتقال از زندگی دنیوی به سرای دیگر؛ سرگذشت انسان ها پس از مرگ به همراه برخی خصوصیات و نحوه حیات آنها؛ تعدد حیات و مرگ. برزخ در حقیقت ادامه وجود عالم دنیا و استمرار حیات انسان پس از مرگ است، هر چند برخی از خصوصیات عالم دنیا از جمله امکان کسب اختیاری کمالات علمی در آنجا وجود ندارد. از این رو برخی بر این عقیده اند که فلسفه خلقت عالم برزخ که در میان دنیا و آخرت قرار گرفته مانند: فلسفه هر مرحله متوسط دیگر است که از یک سو زمینه ای برای آمادگی حضور در طرف دیگر ایجاد می کند، و از سوی دیگر از آنجا که قیامت برای همه انسان های طول اعصار، در یک روز تحقق می یابد راهی جز آن نیست که آنهایی که مرده اند در عالمی به انتظار باشند تا به همراه انسان های دیگر به عرصه قیامت وارد شوند. حقیقت برزخ
حقیقت عالم برزخ همان چیزی است که فیلسوفان در میان عوالم وجود از آن به «عالم مثال» تعبیر می کنند که مجرد از ماده است و برخی از عوارض مادی چون شکل و مقدار را داراست از نظر مرتبه بین عالم ماده و عالم عقل قرار گرفته است. و انسان بعد از مرگ تا بر پایی قیامت در آن حیات خواهد داشت و هم اکنون نیز محیط به انسان هاست، چنان که از برخی نقل شده که از کلمه وراء در آیه «و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون» معنای احاطه را استفاده نموده اند. با ملاحظه برخی آیات قرآن شواهدی می توان یافت که بدن برزخی به لحاظ خصوصیت شبیه بدن دنیایی است و نفس به آن تعلق پیدا می کند. «و خلقنا لهم من مثله ما یرکبون» در روایتی از امام صادق آمده که: روح پس از مرگ به بدنی مانند بدن دنیوی منتقل می شود... روایات دیگری نیز به همین مضمون وجود دارد که برخی برای تطبیق آن ها با بدن مثالی تلاش نموده اند. بعضی نیز معتقدند که روایات خاص و عام با هم تنافی دارند مبنی بر اینکه روح بعد از مفارقت بدن به اجسامی که در نهایت لطافت هستند تعلق می گیرد. در پاسخ باید گفت که این اجسام شبیه جسم جن و شبیه بدن عنصری هستند به نحوی که اگر کسی او را ببیند می گوید این همان شخصی است که در دنیا او را دیدیم. اثبات برزخ
برخی گفته اند اصولاً مسئله برزخ ماهیت نقلی دارد و عقل به آن راهی ندارد. با این حال بعضی بر این عقیده اند که علاوه بر ادله نقلی، دلائل عقلی نیز می تواند ثواب و عقاب برزخی را اثبات کند. البته تجزیه و تحلیل ادله یاد شده نشان می دهد که این ادله بیش از آنکه ضرورت برزخ را اثبات کند امکان آن را ثابت می کند. در هر حال این نکته درخور توجه است که تبیین عقلی نوعی بقا برای انسان در قالب بقای روح که استمرار وجودی انسان را پس از مرگ تضمین کند، از پیش فرض های مسلم پذیرش عقلانی برزخ است، هر چند در این بیان برخی احتمال پذیرش حقیقت حیات برزخی را بدون پذیرفتن حقیقتی به نام روح و نفس برای انسان را نیز مطرح کرده اند. افزون بر این، برای اثبات برزخ ممکن است به ادله تجربی وحسی با استفاده از روش هایی که می توان با ارواح گذشتگان ارتباط برقرار کرد نیز بهره گرفت، این روش ها که در علمی به نام فراروانشناسی ارائه می گردد، اثبات می کند که برای مردگان، نوعی حیات و زندگی تحقق دارد که همان برزخ است. توجه به این نکته نیز لازم است که خواه دلیل عقلی را در اثبات حیات برخی بپذیریم خواه آن را ناتمام بدانیم، در هر صورت، اصل این مساله در مجموعه معارف اسلامی امری روشن است و از همین روی برخی از صاحب نظران احتمال ضروری بودن آن را بعید ندانسته اند. به عقیده برخی از محققان، مساله حیات برزخی در اواسط عهد رسول خدا از ضروریات قرآنی نبوده و حتی امروزه نیز برخی از مسلمانان که نفس انسان را مجرد نمی دانند، به نوعی این حقیقت را نمی پذیرند. به هر حال مهم ترین دلایل حیات برزخی، آیات و روایات است که در ذیل به بررسی آیات الهی در این باره می پردازیم: 1- در پیش بودن برزخ برزخ، حقیقتی است که ورای انسان ها قرار دارد. برخی وراء را به معنای پشت و ورائی بودن برزخ را به منزله مانعی از بازگشت به دنیا دانسته اند و برخی دیگر وراء را به معنای جلو دانسته و از آیه چنین استفاده کرده اند که برزخ حقیقتی است که
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن .doc :
برزخ و حیات پس از مرگ
برزخ در لغت به معنای زمین و یا مکانی است که برزخ؛ حیات پس از مرگ بین دو چیز فاصله انداخته است. اما برزخ در اصطلاح قرآن، روایات و مجموعه تعالیم اسلامی به معنای عالم پس از مرگ و حدفاصل بین دنیا و آخرت است. شاید بتوان ادعا کرد که برزخ بدین معنا نخستین بار در تعالیم اسلامی و قرآن کریم استعمال گردیده است. این واژه تنها یک بار در قرآن آمده و در آن، حال انسان های تبهکار و مجرم، هنگام فرا رسیدن مرگ و درخواست غیرقابل قبول آنان مبنی بر بازگشت به دنیا و پاسخ آنان به اینکه فرا روی ایشان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند، گزارش شده است:«حتی اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون jلعلی اعمل صلحا فیما ترکت کلا انها کلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون». علاوه بر آیه مزبور، آیات دیگری را می توان یافت که به نوعی بر حقایق برزخی دلالت داشته و برای اثبات عالم پس از مرگ قابل استفاده است. در این آیات به موضوعات ذیل پرداخته شده است: ادامه حیات شهیدان پس از مرگ؛ احوال ارواح انسان ها هنگام انتقال از زندگی دنیوی به سرای دیگر؛ سرگذشت انسان ها پس از مرگ به همراه برخی خصوصیات و نحوه حیات آنها؛ تعدد حیات و مرگ. برزخ در حقیقت ادامه وجود عالم دنیا و استمرار حیات انسان پس از مرگ است، هر چند برخی از خصوصیات عالم دنیا از جمله امکان کسب اختیاری کمالات علمی در آنجا وجود ندارد. از این رو برخی بر این عقیده اند که فلسفه خلقت عالم برزخ که در میان دنیا و آخرت قرار گرفته مانند: فلسفه هر مرحله متوسط دیگر است که از یک سو زمینه ای برای آمادگی حضور در طرف دیگر ایجاد می کند، و از سوی دیگر از آنجا که قیامت برای همه انسان های طول اعصار، در یک روز تحقق می یابد راهی جز آن نیست که آنهایی که مرده اند در عالمی به انتظار باشند تا به همراه انسان های دیگر به عرصه قیامت وارد شوند. حقیقت برزخ
حقیقت عالم برزخ همان چیزی است که فیلسوفان در میان عوالم وجود از آن به «عالم مثال» تعبیر می کنند که مجرد از ماده است و برخی از عوارض مادی چون شکل و مقدار را داراست از نظر مرتبه بین عالم ماده و عالم عقل قرار گرفته است. و انسان بعد از مرگ تا بر پایی قیامت در آن حیات خواهد داشت و هم اکنون نیز محیط به انسان هاست، چنان که از برخی نقل شده که از کلمه وراء در آیه «و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون» معنای احاطه را استفاده نموده اند. با ملاحظه برخی آیات قرآن شواهدی می توان یافت که بدن برزخی به لحاظ خصوصیت شبیه بدن دنیایی است و نفس به آن تعلق پیدا می کند. «و خلقنا لهم من مثله ما یرکبون» در روایتی از امام صادق آمده که: روح پس از مرگ به بدنی مانند بدن دنیوی منتقل می شود... روایات دیگری نیز به همین مضمون وجود دارد که برخی برای تطبیق آن ها با بدن مثالی تلاش نموده اند. بعضی نیز معتقدند که روایات خاص و عام با هم تنافی دارند مبنی بر اینکه روح بعد از مفارقت بدن به اجسامی که در نهایت لطافت هستند تعلق می گیرد. در پاسخ باید گفت که این اجسام شبیه جسم جن و شبیه بدن عنصری هستند به نحوی که اگر کسی او را ببیند می گوید این همان شخصی است که در دنیا او را دیدیم. اثبات برزخ
برخی گفته اند اصولاً مسئله برزخ ماهیت نقلی دارد و عقل به آن راهی ندارد. با این حال بعضی بر این عقیده اند که علاوه بر ادله نقلی، دلائل عقلی نیز می تواند ثواب و عقاب برزخی را اثبات کند. البته تجزیه و تحلیل ادله یاد شده نشان می دهد که این ادله بیش از آنکه ضرورت برزخ را اثبات کند امکان آن را ثابت می کند. در هر حال این نکته درخور توجه است که تبیین عقلی نوعی بقا برای انسان در قالب بقای روح که استمرار وجودی انسان را پس از مرگ تضمین کند، از پیش فرض های مسلم پذیرش عقلانی برزخ است، هر چند در این بیان برخی احتمال پذیرش حقیقت حیات برزخی را بدون پذیرفتن حقیقتی به نام روح و نفس برای انسان را نیز مطرح کرده اند. افزون بر این، برای اثبات برزخ ممکن است به ادله تجربی وحسی با استفاده از روش هایی که می توان با ارواح گذشتگان ارتباط برقرار کرد نیز بهره گرفت، این روش ها که در علمی به نام فراروانشناسی ارائه می گردد، اثبات می کند که برای مردگان، نوعی حیات و زندگی تحقق دارد که همان برزخ است. توجه به این نکته نیز لازم است که خواه دلیل عقلی را در اثبات حیات برخی بپذیریم خواه آن را ناتمام بدانیم، در هر صورت، اصل این مساله در مجموعه معارف اسلامی امری روشن است و از همین روی برخی از صاحب نظران احتمال ضروری بودن آن را بعید ندانسته اند. به عقیده برخی از محققان، مساله حیات برزخی در اواسط عهد رسول خدا از ضروریات قرآنی نبوده و حتی امروزه نیز برخی از مسلمانان که نفس انسان را مجرد نمی دانند، به نوعی این حقیقت را نمی پذیرند. به هر حال مهم ترین دلایل حیات برزخی، آیات و روایات است که در ذیل به بررسی آیات الهی در این باره می پردازیم: 1- در پیش بودن برزخ برزخ، حقیقتی است که ورای انسان ها قرار دارد. برخی وراء را به معنای پشت و ورائی بودن برزخ را به منزله مانعی از بازگشت به دنیا دانسته اند و برخی دیگر وراء را به معنای جلو دانسته و از آیه چنین استفاده کرده اند که برزخ حقیقتی است که
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 40
نگاهى بروندینى به معاد و عوالم پس از مرگ
آیا انسان به جز زندگى مادى دنیوى، زندگى دیگرى دارد؟ آیاغیر از عالم دنیا، عالم یا عوالم دیگرى به نام جهان یا جهانهاىپس از مرگ وجود دارد؟ آیا انسان موجودى تکساحتى و یکبعدى استکه بر این کره خاکى همچون گیاهى میروید و میخشکد و میپوسد وچیزى جز همین بدن مادى نیست؟ آیا باید براى عالم یا عوالم پساز مرگ، دغدغهخاطرى نداشته باشیم و سعى ما براین باشد که سعادتو خوشى این دنیا را تامین کنیم و به فکر فردا و فرداهاى پس ازمرگ نباشیم؟ آیا ما همان گیاه یا حیوانیم با ترکیباتى مادىظریفتر و پیچیدهتر؟ آیا از بعد دیگر وجود خود -که همان بعدنفسانى و روحانى است- و از ساحت گستردهتر حیات خود که فراتر ازافلاک و سماوات و ارضین است، نباید پرده برداریم و نبایدچارهاندیشى کنیم که مبادا روزى انگشتحسرت به دندان گزیم ومصداق این آیه کریمه قرآنى شویم که:
«و یوم یعض الظالم على یدیه...» .
«روزى میآید که ستمکار به دندان بر دو دستش میگزد» .
کارل دوبرل - دانشمند آلمانى- میگوید:
«علوم طبیعى به خود جرات دادند که جاودانگى نفس را انکارکنند. ولى خداوند، آنها را کیفر داد و خود آنها را برهان قاطعبر خلود و جاودانگى ساخت» .
«جبریل دولان» در کتاب «پدیده روحى» مینویسد:
«ما دشمنانمان را به اسلحه خودشان سرکوب میکنیم و با روشخودشان به آنها اعلام میکنیم که روح، پس از مرگ، باقى و جاودانىاست. تمام نظریات مادى و دانشمندانى که انسان را مادهاى مجرداز روح میپنداشتند و علم مادى را ابزار اثبات مادى بودن انسانقرار داده بودند، به شدت تکذیب شدند و با مشاهدات حسى روحىگمراهى آنها آشکار شد» .
در نیمه دوم قرن نوزدهم در اروپاى غوطهور در لجنزارماتریالیسم، غوغایى بپا شد، چشمهاى بسته گشوده شدند، گوشهاىناشنوا، شنوا شدند، دلهاى خفته، بیدار گشتند و عقول غافل بهخود آمدند.
در آن روزگار تاریک و ظلمانى، ارواح متجلى شدند. جرقههاىتجرد، چشمهاى عبرتبین را خیره کردند و آنها که گرفتار خوابغفلتشده بودند، چشم گشودند و خود را بر ضلالت و گمراهى ملامتکردند.
در آن نهضت اروپایى میلیونها نفر از ارکان دانش. حضورى چشمگرداشتند. آنها اساتید فن و علما و پزشکان و مهندسین بودند.
برخى آنها را متهم میکردند که جنزده شدهاند و اجنه را ارواحپنداشتهاند یا سادهلوحانى هستند که سراب را آب میپندارند و ازحقیقتبه دور افتادهاند.
این تهمتها ناروا بود. در میدان علم و تجربه، درایت وجوانمردى لازم است. علم و تجربه را باید با علم و تجربه پاسخداد. آنها که از راه علوم تجربى به وجود نفس مجرد، اذعان واعتقاد پیدا کرده بودند، مردمی دقیق و هشیار بودند و هرگزاوهام و خرافات، بر جان و دل آنها چیرگى نیافته بود.
وانگهى مگر کشف وجود اجنه به جاى ارواح، دلیلى آشکار بر اینکه موجودات عالم، منحصر به آنچه ما به چشم مسلح یا غیر مسلح،مشاهده میکنیم نیستند، بلکه در وراى محسوسات بلاواسطه ومعالواسطه ما، موجودات دیگرى هم هستند که نمیتوان بر سر آنهاتیغ انکار فرود آورد. هرچند که ما جن را از مجردات و ازموجودات نورى نمیدانیم. بلکه بنا به رهنمود قرآن آنها اجسامناریند، چنان که انسانها اجسام خاکیند .
ولى ارواح و فرشتگان، خارج از قلمرو مادهاند. آنچه مهم است،این است که نباید جهان و موجودات آن را منحصر در محسوساتبدانیم و از ماوراى محسوسات، بىخبر بمانیم.
سابقه تاریخى اعتقاد به روح و عوالم پس از مرگ
حقیقت این است که اعتقاد به روح و عوالم پس از مرگ، پدیدهاىنو و تازه نیست، بلکه سابقهاى بس طولانى و عمرى دراز به اندازهعمر بشریت دارد.
در حقیقت، اعتقاد به روح یا نفس مجرد و عدم فناى انسان بهفناى تن، به معناى خودباورى انسان است. آنها که از این اعتقادفاصله گرفتهاند، در حقیقت گرفتار ناخودباورى شدهاند. آنها خودرا فراموش کردهاند. چرا که خدا را از یاد بردهاند. قرآن در یکىاز دستورات خویش فرمود:
«و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانساهم انفسهم...» .
«مانند کسانى که خدا را فراموش کردند و خداوند -به کیفرخدافراموشى- خودشان را از یادشان برد، نباشید» .
هرچند عقیده به بقاى روح و عوالم پس از مرگ، انسانها راگرفتار کارهایى ناپسند و خرافى کرده و به اعمالى روى آوردهاندکه در خور شان انسان عاقل و مؤمن و متعهد نبوده، ولى اینها بهدلیل فاصله گرفتن انسان از مکتب انبیا بوده و سوء استفاده ازیک حقیقت، دلیل یا مجوز طرد آن حقیقت نمیشود، بلکه تلاش یاجهادى دیگر میطلبد که حقیقت از اوهام و خرافات پیراسته شود وجان و دل انسان از زنگار جهالت و عادات شوم و غلط و دست وپاگیر، پاک گردد.
هرگاه پادشاهى میمرد، زنانش براى پیوستن به او و رفع تنهائىاو بر یکدیگر پیشى میگرفتند.
در افریقا بستگان مرده، زنها و کنیزانش را با سم میکشتند، تا به مرده بپیوندند و او را از وحشت تنهایى نجات دهند.
در برخى از مناطق، هرگاه پادشاهى از دنیا میرفت، دوازده دخترجوان همراه او زنده به گور میکردند، تا با او مونس و همدمباشند. شگفت این که دخترهاى جوان، در این راه با یکدیگر بهرقابتبرمیخاستند واحیانا رقیب خود را میکشتند، تا مانع از سرراه خود بردارند.
برخى از اقوام، عادت داشتند که هرگاه فرزندى از آنها جوانمرگمیشد، مادر یا عمه یا جده او را میکشتند و با او به خاکمیسپردند تا همدم او باشد.
به اعتقاد برخى، مردگان به جایى میروند که در آنجا شکارفراوان، و کالا ارزان، و سال طولانى، و چشمهها پرآب و جوشان است.
برخى دیگر براین باور بودند که با فرا رسیدن تاریکى شب،ارواح مردگان بیدار میشوند و به جستجوى غذا میپردازند. بلکهبرخى معتقد بودند که آنها هم کشت و درو دارند و همچون زندگانبه کار و تلاش مشغولند و احیانا با یکدیگر به جنگ و نبردبرمیخیزند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
مدیریت پیامبر برای پس از رحلت
پیامبر اسلام برای دوران پس از رحلت خود علامت هایی را نصب کرد تا مردم دچار انحراف نشوند به جند نمونه توجه کنید:
یک جا فرمود فاطمه پاره تن من است رضای او رضای من و غضب او غضب من است این را تمام فرقه های اسلامی قبول دارند با این بیان به مردم بعد از خود اعلام کرد که هر گاه در افراد بعد از من شک کردید توجه شما به موضع گیری فاطمه(ع) باشد . علامت دوم جهت گیری ابوذر بود پیامبر فرمود زیر اسمان راستگو تر از او نیست .این حدیث را نیز شیعه وسنی قبول دارند با این حدیث به مردم اعلام کرد که بعد از من در رهبری جامعه شک نکنید و نگاه شما به ابوذر راستگو باشد
سومین علامت شخص عمار بود . پیامیر فرمود: ای عمارهر کس که تو را بکشد ستمگر است و چون عمار در صفین به دست لشکر معاویه کشته شد معلوم می شود که لشکر معاویه باطل است.
کارنامه پیامبر
پیامبر شرک را به توحید تبدیل کرد ننگ بودن دختران را به عزت بدل کرد و برای زن حق مالکیت و انتخاب همسرو ارث وتحصیل وشرکت در جمع وجمعه و جماعت و رسیدن به کمالات علمی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی را پذیرفت.
الگو بودن نسل او
نسل ان حضرت نیز اسوه است در میان چهارده معصوم بک الگوی زن لازم بود زیرا اگر تمامی معصومین مرد بودند ان همه سفارشاتی که ویژه بانوان است نظیر همسر داری خانه داری بچه داری حجاب وعفاف صبر وتسلیم در برابر نا ملایمات همه در دنیای لفظ و توصیه بود و شاید زنان ما پیش خود می گفتند :اگر در میان معصومین یک زن بود خبر از حال ما رو داشت و این همه توصیه برای ما نمی شد.وجود حضرت زهرا (ع) الگویی بود که به زنان ثابت شود انچه اسلام می گوید قابل عمل است نه تنها حضرت زهرا بلکه دخترش حضرت زینب نیز الگوی زنان تاریخ است .
وظیفه ما
شناختن او بدانیم که او طبیب و کتا بش شفای ما و خودش الگوی ما در دنیا وشفیع ما در قیامت است بعد از شناخت به او ایمان اوردیم و با او همراه باشیم و مزد رسالتش را که مودت اهل بیت اوست بپردازیم و بدانیم ثمره این مودت به خود ما بر می گردد.
رسالت جهانی پیامبر
(اوحی الی القران لا نذرکم ومن بلغ)
این قران به من وحی شد تا شما و هر که را پیام به او برسد هشدار دهم
در روایات خواندیم پیامبر فرمود من مبعوث به هر سفید وسیاه وسرخ پوستی هستم از نشانه های دیگر رسالت جهانی پیامبر اسلام حدیث معروفی است که می فر ماید : حلال محمد تا روز قیامت حلال و حرام محمد تا روز قیامت حرام استـ)
سیره تبلعغی پیامبر
هنگامی که ایه شعرا نازل شد(انذر عشیرتک الا قربین ) پیامیر اکرم بستگانش رابه مهمانی دعوت کرد و پس از پذیرایی سخن خود را اغاز کرد و انان را از شرک و بت پرستی نهی فرمود . اری دعوت باید همراه با عواطف ومهربانی باشد و از نزدیکان شروع شود زیرا اولا پذیرش
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
مدیریت پیامبر برای پس از رحلت
پیامبر اسلام برای دوران پس از رحلت خود علامت هایی را نصب کرد تا مردم دچار انحراف نشوند به جند نمونه توجه کنید:
یک جا فرمود فاطمه پاره تن من است رضای او رضای من و غضب او غضب من است این را تمام فرقه های اسلامی قبول دارند با این بیان به مردم بعد از خود اعلام کرد که هر گاه در افراد بعد از من شک کردید توجه شما به موضع گیری فاطمه(ع) باشد . علامت دوم جهت گیری ابوذر بود پیامبر فرمود زیر اسمان راستگو تر از او نیست .این حدیث را نیز شیعه وسنی قبول دارند با این حدیث به مردم اعلام کرد که بعد از من در رهبری جامعه شک نکنید و نگاه شما به ابوذر راستگو باشد
سومین علامت شخص عمار بود . پیامیر فرمود: ای عمارهر کس که تو را بکشد ستمگر است و چون عمار در صفین به دست لشکر معاویه کشته شد معلوم می شود که لشکر معاویه باطل است.
کارنامه پیامبر
پیامبر شرک را به توحید تبدیل کرد ننگ بودن دختران را به عزت بدل کرد و برای زن حق مالکیت و انتخاب همسرو ارث وتحصیل وشرکت در جمع وجمعه و جماعت و رسیدن به کمالات علمی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی را پذیرفت.
الگو بودن نسل او
نسل ان حضرت نیز اسوه است در میان چهارده معصوم بک الگوی زن لازم بود زیرا اگر تمامی معصومین مرد بودند ان همه سفارشاتی که ویژه بانوان است نظیر همسر داری خانه داری بچه داری حجاب وعفاف صبر وتسلیم در برابر نا ملایمات همه در دنیای لفظ و توصیه بود و شاید زنان ما پیش خود می گفتند :اگر در میان معصومین یک زن بود خبر از حال ما رو داشت و این همه توصیه برای ما نمی شد.وجود حضرت زهرا (ع) الگویی بود که به زنان ثابت شود انچه اسلام می گوید قابل عمل است نه تنها حضرت زهرا بلکه دخترش حضرت زینب نیز الگوی زنان تاریخ است .
وظیفه ما
شناختن او بدانیم که او طبیب و کتا بش شفای ما و خودش الگوی ما در دنیا وشفیع ما در قیامت است بعد از شناخت به او ایمان اوردیم و با او همراه باشیم و مزد رسالتش را که مودت اهل بیت اوست بپردازیم و بدانیم ثمره این مودت به خود ما بر می گردد.
رسالت جهانی پیامبر
(اوحی الی القران لا نذرکم ومن بلغ)
این قران به من وحی شد تا شما و هر که را پیام به او برسد هشدار دهم
در روایات خواندیم پیامبر فرمود من مبعوث به هر سفید وسیاه وسرخ پوستی هستم از نشانه های دیگر رسالت جهانی پیامبر اسلام حدیث معروفی است که می فر ماید : حلال محمد تا روز قیامت حلال و حرام محمد تا روز قیامت حرام استـ)
سیره تبلعغی پیامبر
هنگامی که ایه شعرا نازل شد(انذر عشیرتک الا قربین ) پیامیر اکرم بستگانش رابه مهمانی دعوت کرد و پس از پذیرایی سخن خود را اغاز کرد و انان را از شرک و بت پرستی نهی فرمود . اری دعوت باید همراه با عواطف ومهربانی باشد و از نزدیکان شروع شود زیرا اولا پذیرش