واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد کودتای سال 1299

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 4 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

کودتای سال 1299

در پی شکست قرارداد 1919، گروهی از دولتمردان انگلستان که به دنبال ایجاد دولتی مقتدر و نظامی در ایران با استفاده از نیروهای بومی بودند به اقدامات خود برای برگزیدن فردی نظامی که به خواسته های بیگانگان تن در دهد و مجری سیاست های آنان شود، شدت بخشیدند. در این میان، اردشیر جی که از دوره ناصرالدین شاه به عنوان مسئول تشکیلات جاسوسی انگلستان در ایران فعالیت می کرد، از سایرین موفق تر بود. او در مورد آشنایی با رضاخان در وصیت نامه خود می نویسد که از سال 1917 م. با قزاقی به نام رضا آشنا شده و او را تحت تعالیم خود قرار داده است. لازم به ذکر است که در این دوره، انگلیسی ها به شدت در پی نفوذ در نیروی قزاق بودند. به همین دلیل، اردشیر جی سعی داشت که با تربیت نیروهای مورد نظر خود قوای قزاق را تحت کنترل انگلستان درآورد تا در فرصت مناسب مورد استفاده قرار گیرند. همچنین سید ضیاءالدین طباطبایی که روزنامه نگاری مشکوک و ماجراجو بود، در اقدامی هماهنگ با سایر بخش های دست اندر کار طرح کودتا با همکاری دوستانش زمینه های کودتا را فراهم آورد. آنان موفق شدند در قوای قزاق نفوذ کنند و فرماندهی آن را تغییر دهند. اردشیر جی، رضاخان قزاق را به ژنرال آیرونساید که وظیفه خارج کردن نیروهای انگلیسی و برقراری حکومت نظامیان در ایران را برعهده داشت، معرفی کرد و نیروهای قزاق به سمت تهران حرکت کردند. در روز سوم اسفند، کودتاگران که با همکاری انگلیسی ها تجهیز شده بودند، با کمک مالی بانک شاهنشاهی و به فرماندهی رضاخان پایتخت را تصرف کردند و بدین ترتیب، کودتای سوم اسفند 1299 اتفاق افتاد. این کودتا آغاز سیاه ترین دوره در تاریخ معاصر ایران به شمار می رود. با موفقیت کودتاگران زمینه روی کارآمدن رژیمی فراهم شد که بیگانگان ایجاد کرده بودند تا استقلال سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ایران را فدای منافع استعمارگران کنند. نگاهی به عوامل مؤثر در کودتای سوم اسفند 1299 کودتای 1299 را به ظاهر قوای قزاق به ثمر رساندند. آنها توانستند بدون هیچ دردسری قدرت را در کشور به دست بگیرند. تاریخ نویسان وابسته به رژیم پهلوی با بزرگ نمایی در خصوص وخامت وضعیت ایران قبل از کودتا رضاخان میرپنج را به عنوان منجی ایران معرفی می کنند و او را فرد مستقلی قلمداد می نمایند. عده ای دیگر که نمی توانند با توجه به اسناد متعدد نقش انگلستان را در وقوع کودتا نادیده بگیرند، اذعان دارند که رضاخان با کمک انگلیسی ها بر روی کارآمد اما پس از دست یابی به قدرت رویه و سیاستی مستقل اتخاذ کرد. به منظور بررسی این ادعاها عوامل مؤثر در کودتای 1299 را معرفی می نماییم. .1 کانون های استعماری: در تحلیل رایج از سیاست های انگلستان و استعمار در ایران معمولاً نگاه ها معطوف به دستگاه های رسمی و دیپلماتیک انگلستان است. این در حالی است که استعمار اروپایی بر بنیاد عملکرد کانون های اقتصادی و سیاسی غیر دولتی پدید آمده است که ضمن استفاده از ظرفیت های دیپلماتیک و عملکردهای رسمی دولت های متبوع دارای خصلت فراملیتی است و در مواقعی مستقل از دولت های متبوع عمل می کنند. نفوذ فوق العاده این کانون ها در ساختار سیاسی دولت های غربی موقعیتی برای آنها ایجاد کرده است که می توانند از امکانات آنها استفاده کنند. گستردگی فراملیتی این کانون ها، موجب پیدایش شبکه ای جهانی شده است که سیاست های خود را از طریق قدرتهای معارض پیش می برد. حضور فعال خاندان روچیلد و خانواده ساسون در کودتای 1299 حکایت از ارتباط تحولات ایران در آن زمان با منافع این کانون دارد که از سالها قبل ایران را هدف مطامع استعماری خود قرار داده بود. .2 حکومت انگلیسی هندوستان: با اشغال هندوستان توسط قوای انگلیس سرزمین ما جایگاه ویژه ای در برنامه های استعماری انگلستان یافت. اهمیت هندوستان برای استعمارگر پیر و لزوم حفظ آن، درکنار مطامع استعماری آنان در ایران باعث شد که کشور ما جولانگاه شبکه های اطلاعاتی حکومت هند بریتانیا گردد. اعضای این شبکه در پوشش های تجاری - اطلاعاتی و در ارتباط با کمپانی هند شرقی اطلاعات ارزنده ای را در اختیار کشور متبوع خود گذاشته و در شکل دهی به تحولات ایران نقش ویژه ای ایفا کردند. در بعد دیپلماتیک افرادی نظیر سرجان ملکم، سرگوراوزلی، سرجان مک نیل، سرهنگ شیل، چارلز آلیسون، هنری راولینسون، سر هنری دراموندولف نمونه های بارز مأمورانی بودند که در ارتباط با کمپانی هند شرقی و ضمن لطمه زدن به منافع کشور ما با تحمیل قراردادها، اطلاعات گسترده ای از وضعیت نظامی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران تهیه نموده و با تشکیل کانون های استعماری نظیر فراماسونری حلقه ای از مأموران استعمار را در ایران سازمان دادند. در کنار این اقدامات به ظاهر دیپلماتیک، با توسعه فعالیت روسیه در آسیای میانه و تهدید هندوستان از طریق افغانستان پس از جنگ کریمه، جاسوسان حرفه ای از سوی حکومت هند بریتانیا در ایران مستقر شدند و موفق به ایجاد شبکه گسترده جاسوسی گردیدند. «مانکجی لیمجی هاتریا» مؤسس این شبکه بود که در دوره ناصری در پوشش رسیدگی به امور زرتشتیان از هند به ایران آمد. این فراماسون هندی به سرعت توانست باطیف گسترده ای از فراماسون ها، روشنفکران، بابی ها و بهائیان رابطه برقرار کند. ارتباط وی با جلال الدین میرزا، رئیس فراموشخانه ملکم، آخوندزاده، میرزا ملکم خان و. . . گفت وگو در خصوص باستان گرایی، تاریخ سازی برای بابیه وبهائیه با استخدام بهائیان سرشناسی نظیر ابوالفضل گلپایگانی در تجارتخانه خود شمه ای از اقدامات وی است که تأثیری مخرب بر وضعیت سیاسی ایران داشت. جانشین وی اردشیر ریپورتر بود که دو سال قبل از ترور ناصرالدین شاه یعنی در 1311 قمری به ایران آمد. وی طی سال های طولانی حضور در ایران دربسیاری از تحولات و وقایع سرنوشت ساز، حضور جدی و فعال داشت. شرکت در تأسیس لژبیداری ایران، حضور در جلسات انجمن های مخفی عصر مشروطه، زمینه سازی تحصن در سفارت انگلستان، ترویج گرایش به بهائیت در بین زرتشتیان، که اعتراض زرتشتیان ایران را موجب گردید، نفوذ در قوای قزاق و انتخاب و هدایت رضاخان میرپنج برای انجام کودتا و کمک به او برای صعود به سلطنت شمه ای از اقدامات سر اردشیر جی بود که عمق تأثیر و نفوذ این جاسوس کهنه کار را در تحولات سیاسی ایران آشکار می سازد. در سال های بعد جای خالی اردشیر جی با حضور فرزند او شاپور جی پر شد و وی نیز مانند پدر نقش آفرین اصلی کودتای 28 مرداد 1332 در ایران گردید. اردشیر جی مجری سیاست لابی صهیونیستی قدرتمندی بود که در رأس هیئت دولت انگلستان و حکومت هند بریتانیا قرار داشت. چهره های شاخص آن عبارت بودند از: لوید جورج، نخست وزیر انگلیس که از طرف مادر دارای نژاد یهودی بود؛ ادوین مونتاگ، وزیر امور هندوستان که یک یهودی متعصب بود؛ سر روفوس اسحاق (لردریدینگ) نایب السلطنه و فرمانروای هندوستان از اعضای خاندان یهودی اسحاق، و از متعصب ترین یهودیان صهیونیست؛ سروینستون چرچیل، وزیر جنگ بریتانیا واز برکشیدگان روچیلدها در هرم قدرت انگلستان. .3 بانک شاهنشاهی: بانک شاهنشاهی یکی از مخرب ترین مؤسسات غربی بود که در ایران ایجاد شد و لطمات فراوانی به کشور ما در عرصه های سیاسی و اقتصادی وارد آورد. این بانک با سرمایه خاندان یهودی ساسون ایجاد شد. در آستانه کودتای 1299 سرفیلیپ ساسون مالک بانک شاهنشاهی بود. کارشکنی در سر راه دولت های ایران قبل از کودتا که منجر به از هم گسیختگی اوضاع اقتصادی و سیاسی کشور شد و کمک این بانک به تقویت و ترمیم وضعیت قوای قزاق به رهبری رضاخان میرپنج، پرداخت پول به کودتاچیان در هنگام عزیمت به تهران همگی نشانه دخالت عمیق این ارگان مالی استعماری درامور سیاسی ایران در آن روزگار بود. جیمز مک مورای، رئیس بانک شاهنشاهی در ایران دارای روابط صمیمانه ای با رضاخان بود که سرآغاز آن به سال های حضور رضاخان در همدان باز می گشت. رضاخان پس از کودتا نیز از وام های کلان بانک شاهنشاهی جهت پیش برد اهداف خود و حامیان استعمارگرش بهره فراوانی برد. .4 اجزای سفارت خانه انگلستان در ایران: درتاریخنگاری رایج انگلیسی ها و تاریخنگاری عصر پهلوی وبقایای آن این گونه وانمود می شود که سفارت انگلستان و به تبع آن دولت انگلستان هیچ دخالتی در وقوع کودتای 1299 نداشته است. این ادعا در مقابل اسناد و شواهد تاریخی به سرعت رنگ می بازد. مدعیان عدم مداخله دولت انگلستان درکودتا با ظرافت و بعضی از سر غفلت برخی مکاتبات و ادعاهای رسمی سفارت و وزارت خارجه انگلیس در زمینه کودتا را که فاقد اطلاعاتی در خصوص دخالت انگلستان در کودتای 1299 می باشد را به عنوان شواهد این موضوع مورد استناد قرار می دهند. این در حالی است که کودتا در ایران توسط وزارت جنگ، وزارت امور هندوستان، وزارت مستعمرات، حکومت هند بریتانیا و شبکه اطلاعاتی آن طراحی و هدایت شد و وزارت امور خارجه انگلیس که لرد کرزن در رأس آن قرار داشت، اطلاع کامل و جامع از اقدامات آنان در اختیار نداشت. سفیر انگلستان در ایران در زمان کودتا یعنی هرمان نورمن کامرون خود فردی مرتبط با کانون های استعماری بود و به جهت عدم هماهنگی با وزیر امور خارجه (لرد کرزن) در جریان کودتا مورد غضب واقع و به انگلستان فراخوانده شد. هماهنگی نورمن و دیگر اجزای سفارت نظیر والتر الکساندر اسمارت دبیر دوم سفارت، کلنل هیگ، سرهنگ هنری اسمایس با کودتاچیان بر اساس اسناد موجود کاملاً محرز می باشد. درزمان وقوع کودتا هیچ ناظر داخلی و خارجی باور نمی کرد که کودتا بدون نظر و حمایت انگلیسی ها رخ داده باشد. .5 ژنرال سرادموند آیرونساید: آیرونساید جوان ترین سرلشکر ارتش انگلستان بود که چند ماه قبل از کودتا به ایران آمد. وی وظیفه داشت ضمن بیرون کشیدن نیروهای انگلیسی از ایران طرح مشترک کانون های استعماری، وزارت جنگ، وزارت امور هندوستان، وزارت مستعمرات و حکومت هند بریتانیا دائر بر استقرار یک حکومت نظامی وابسته در ایران را به اجرا درآورد. شبکه اطلاعاتی حکومت هند بریتانیا در ایران به رهبری اردشیر جی وظیفه داشت رضاخان میرپنج را به آیرونساید معرفی کند و هماهنگی لازم را بین آن دو به وجود آورد. اجزای سفارت نیز در قزوین و تهران زمینه های نظامی و سیاسی را برای تحقق موفق طرح کودتا فراهم نموده و هماهنگی لازم را با آیرونساید به وجود آوردند. بنابر این مشخص می شود که آیرونساید مجری طرحی از پیش آماده بوده که با همکاری عوامل داخلی و خارجی موفق به اجرای آن می شود. .6 کمیته آهن یا کمیته زرگنده: یکی از تشکل های مخفی که نقش مؤثری در انجام موفق کودتای 1299 داشت کمیته آهن بود. این کمیته را کلنل هیگ انگلیسی به منظور سازماندهی عناصر پیرو سیاست انگلستان تأسیس کرد. با جدی شدن طرح کودتای 1299، شعبه اصلی این کمیته در اصفهان با پوشش سوسیالیستی تغییر مرام داد و اعضای مؤثر آن در تهران با کمک سیدضیاءالدین طباطبائی، کاظم خان سیاح، مسعود خان کیهان، منوچهر خان سپانلو، نصرت الدوله فیروز، ایپکیان ارمنی، آبکار ارمنی، ماژور اسفندیار خان، عدل الملک دادگر، سلطان محمدخان عامری، میرموسی خان، میرزا کریم خان رشتی، معزالدوله، غفارخان سالار منصور قزوینی، سلطان اسکندر خان و منصورالسلطنه اقدام به تجدید سازمان کرده و نام کمیته را نیز به کمیته زرگنده، تغییر دادند. وظیفه این کمیته که اعضای آن دارای پست های حساس سیاسی و نظامی بودند فراهم نمودن زمینه های لازم برای تحقق کودتای 1299 بود .



خرید و دانلود تحقیق در مورد کودتای سال 1299


مقاله درباره کودتای 28 مرداد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

کودتای 28 مرداد

کودتای‌ آمریکایی-انگلیسی که با هدف مقابله با نهضت ملی شدن صنعت نفت در ایران اجرا و منجر به برکناری محمد مصدق از نخست وزیری و انزوای آیت الله سید ابولقاسم کاشانی، رهبر مذهبی نهضت، شد.

 

بعد از پیروزی نهضت

با پیروزی‌ نهضت‌ ملی شدن صنعت نفت‌ در جریان‌ قیام‌ سی‌ ام‌ تیر 1331 و روی‌ کارآمدن‌ مجدد دکتر مصدق، نهضت، به‌ اوج‌ اقتدار خود رسید. در اولین‌ روز پیروزی‌ دادگاه‌ لاهه‌ رای خود را به‌ نفع‌ مردم‌ ایران‌ رای‌ صادر نمود. مجلس‌ شورای‌ ملی‌ روز سی‌ام‌ تیر را به‌ عنوان‌ روز قیام‌ مقدس‌ ملی‌ اعلام‌ نمود و قوام‌السلطنه‌ را به‌ دلیل‌ کشتار مردم‌ و قیام‌ مسلحانه‌ علیه‌ ملت‌ ایران، مفسد فی‌الارض‌ شناخت‌ و کلیه‌ اموال‌ او را مشمول‌ مصادره‌ دانست.

رئیس‌ مجلس، سیدحسن‌ امامی، که‌ از فراماسون‌های‌ برجسته‌ و از طرفداران‌ دربار و شاه‌ بود، کنار رفت‌ و آیت‌ الله‌ سید ابوالقاسم‌ کاشانی‌ به‌ ریاست‌ مجلس‌ انتخاب‌ شد. در مجلس‌ هم‌ کمیسیونی‌ برای‌ تعقیب‌ مسببین‌ حوادث‌ و کشتار سی‌ام‌ تیر تشکیل‌ گردید.

به‌ دنبال‌ تضعیف‌ دربار و نمایندگان‌ طرفدار شاه در مجلس،‌ مجلس‌ شورای‌ ملی طی‌ مصوبه‌ای‌ بنا به‌ درخواست‌ مصدق، اختیارات‌ قانونگذاری‌ را برای‌ شش‌ماه‌ به‌ او واگذار کرد و بدین ترتیب مصدق‌ با دارا بودن ریاست‌ بر قوه‌ مجریه، ارتش، فرماندهی‌ کل‌ قوا و اختیارات‌ تام‌ در قانونگذاری، تبدیل به قدرتی بلامنازع‌ در کشور شد.

 

گام های اشتباه

دکتر مصدق در اولین گام اشتباه خود پس از کسب قدرت، سرلشکر احمد وثوق، فرمانده‌ ژاندارمری‌ زمان‌ قوام‌ السلطنه‌ را که‌ در جریان‌ قیام، دست‌ به‌ کشتار مردم‌ زده‌ بود، به‌ عنوان‌ کفیل‌ وزارت‌ دفاع‌ منصوب‌ کرد.

همچنین مصدق در شرکت‌ نفت، مرتضی‌ قلی‌ بیات‌ (سهام‌ السلطان) را به‌ عنوان‌ مدیر عامل‌ و رضا فلاح‌ را به‌ عنوان‌ مدیر پالایش‌، که‌ هر دو به‌ جاسوسی‌ برای‌ انگلستان‌ شهرت‌ داشتند، منصوب‌ نمود. به‌ همین‌ جهت، حسین‌ مکی‌ و نمایندگان‌ عضو هیئت‌ مدیره‌ شرکت‌ نفت، در اعتراض‌ به‌ انتخاب‌ این‌ افراد استعفا دادند و در پی‌ آن، دکتر مصدق، جمع‌ دیگری‌ را به‌ مدیریت‌ امور نفت‌ برگزید. اما رضا فلاح‌ و مرتضی‌ قلی‌خان‌ بیات‌ را در مسئولیت‌ خود ابقا کرد.

احمد قوام‌ السلطنه‌ نیز که‌ به‌ موجب‌ مصوبه‌ مجلس‌ می‌بایست‌ تحت‌ تعقیب‌ قرار گیرد و مجازات‌ شود علی‌ رغم‌ اینکه‌ دسترسی‌ به‌ وی‌ ممکن‌ بود، عملا مجازات نشد و اقدامی‌ علیه‌ وی‌ صورت‌ نگرفت. همین‌ امر، زمینه‌ ساز جرأت‌ یافتن‌ دیگران‌ در فعالیت‌ علیه‌ مصدق‌ و اعتراض‌ دیگر رهبران‌ و سیاسیون‌ نهضت‌ گردید.

 

شبکه‌ «بدامن» و فعالیتهای‌ آن‌

سیاست‌ مصدق‌ که‌ در داخل‌ مورد اعتراض‌ نیروهای‌ مذهبی‌ و روحانیون‌ قرار گرفته‌ بود، سازمان‌ جاسوسی‌ انگلستان‌ را بر آن‌ داشت‌ که‌ شبکه‌ای‌ از فعالیت‌های‌ سیاسی‌ علیه‌ دولت‌ مصدق‌ را در قالب‌ فعالیت‌های‌ کمونیستی‌ سازماندهی‌ نماید. فعالیت‌هائی‌ که‌ از حوز‌ اشراف‌ حزب‌ توده‌ و سازمان‌ جاسوسی‌ دولت‌ کمونیستی‌ شوری‌ خارج‌ بود و هر دو تصور می‌کردند که‌ فعالیت‌ این‌ گروه‌های‌ سیاسی‌ به‌ نفع‌ سیاست‌های‌ آنها صورت‌ می‌گیرد. در همین‌ راستا، سازمان‌ جاسوسی‌ انگلستان، با هدایت‌ شاپور جی‌ در داخل‌ و کریستوفر ودهاوس‌ درانگلستان، با کارگردانی‌ اسدالله‌ علم‌ به‌ جذب‌ تعدادی‌ از کمونیست‌های‌ سابق‌ پرداخت‌ و با به‌ خدمت‌ گرفتن‌ آنها، فعالیت‌های‌ مختلفی‌ را در پوشش‌ حزب‌ توده‌ انجام‌ داد.

تصور حزب‌ توده‌ و روس‌ها، گسترش‌ نفوذ آنها در ایران‌ بود. اما تصور دکتر مصدق، استفاده‌ از آنان‌ در مسیر اهداف‌ خود بود. این‌ گروه‌ انگلیسی‌ که‌ در بین‌ مردم‌ به‌ «توده‌ نفتی» مشهور بودند، با تبلیغات‌ علیه‌ مذهب‌ و روحانیت‌ و معتقدات‌ دینی، این‌ باور را در میان‌ مردم‌ ایجاد می‌کردند که‌ دولت‌ مصدق‌ دولتی‌ ضد مذهبی‌ و زمینه‌ ساز نفوذ کمونیست‌هاست. شبکه‌های‌ تحت‌ هدایت‌ «شاپور جی» و «اسدالله‌ علم» در اجرای‌ این‌ سیاست‌ نقشی‌ فعال‌ داشتند. اسدالله‌ علم، با جذب‌ چهره‌های‌ روشنفکر، مطبوعاتی‌ و سیاسی‌ یکی‌ از موثرترین‌ اجزای‌ این‌ عملیات‌ بوده‌ است.

مارک‌ گاز یوروسکی، در پژوهشی‌ درباره‌ کودتای‌ بیست‌ و هشت‌ مرداد 1332 می‌نویسد: «... اجرای‌ یک‌ سلسله‌ عملیات‌ با رمز بدامن‌ ‌ از سال‌ 1948 به‌ منظور مقابله‌ با نفوذ شوروی‌ و حزب‌ توده‌ آغاز شده‌ بود. بدامن، نام‌ یک‌ برنامه‌ تبلیغاتی‌ و سیاسی‌ گسترده‌ بود، که‌ از طریق‌ شبکه‌ای‌ به‌ سرپرستی‌ دو تن‌ ایرانی‌ با نامهای‌ رمز «نرن» و «سیلی» اداره‌ می‌شد و ظاهراً‌ سالانه‌ بودجه‌ای‌ معادل‌ یک‌ میلیون‌ دلار داشت.»

فعالیت‌ شبکه‌ شاپور جی‌ و اسدالله‌ علم‌ بر دو محور متمرکز بود: عملیات‌ نفوذ سیاسی‌ و عملیات‌ جنگ‌ تبلیغاتی‌ و فرهنگی. عوامل‌ این‌ شبکه‌ توانسته‌ بودند که‌ در حزب‌ توده، جبهه‌ ملی، حزب‌ زحمتکشان، نیروی‌ سوم، حزب‌ ایران‌ و.... نفوذ کنند.

گازیوروسکی‌ در این‌ باره‌ می‌نویسد: «در این‌ ایام‌ «شبکه‌ بدامن» تا سطوح‌ عالی‌ تشکیلات‌ حزب‌ توده‌ رخنه‌ کرده‌ بود و از متن‌ تمام‌ دستورات‌ رهبری‌ حزب‌ به‌ کاردها اطلاع‌ داشت.»

گسترش اختلافات

در کنار تبلیغات‌ زهرآگین، سیاست‌های‌ دکتر مصدق‌ نیز در راستای‌ تمرکز بخشیدن‌ به‌ قدرت‌ خویش‌ و اعمال‌ محدودیت‌ در حوزه‌های‌ دخالت‌ آیت‌ الله‌ کاشانی‌ و نیروهای‌ مذهبی‌ و نفی‌ حضور آنان‌ سبب‌ شد که‌ وی‌ در میان‌ مجموعه‌ایی‌ از مشکلات‌ تنها بماند؛ به‌ عنوان‌ نمونه‌ وی‌ سیدمجتبی‌ نواب‌ صفوی، رهبر فدائیان‌ اسلام، را- که‌ می‌توانست‌ با نیروهای‌ فدائی‌ تحت‌ امرش‌ حمایت‌ سیاسی‌ و نظامی‌ مناسبی‌ برای‌ حکومت‌ او فراهم‌ آورد - در همان‌ ماه‌های‌ اولیه‌ حکومت‌ خویش‌ و به‌ جرم‌ ایراد یک‌ سخنرانی‌ در سال‌ 1327 در آمل‌ که‌ در پی‌ آن‌ مردم‌ به‌ چند مغازه‌ مشروب‌ فروشی‌ حمله‌ کرده‌ بودند، به‌ زندان‌ انداخت و عملاً‌ در برابر نیروهایی‌ که‌ با فداکاری‌ آنان‌ به‌ مجلس‌ و ریاست‌ دولت‌ رسیده‌ بود، ایستاد. علاوه‌ بر آن‌ مجموعه‌ فعالیتهای‌ ضد دینی‌ گروه‌های‌ سیاسی‌ با گرایش‌ انگلیسی‌ و روسی، فضای‌ روانی‌ این‌ افتراق‌ را تشدید کرده‌ بود.

اختلافات‌ دکتر مصدق‌ و آیت‌ الله‌ کاشانی‌ در مسائلی‌ مانند تمدید



خرید و دانلود مقاله درباره کودتای 28 مرداد


تحقیق در مورد کودتای 28 مرداد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 20 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

کودتای ۲۸ مرداد، کودتایی است که با طرح و حمایت مالی و اجرائی سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیا علیه دولت محمد مصدق در مرداد ۱۳۳۲ به انجام رسید.

طرفداران محمد رضا پهلوی، آخرین پادشاه ایران از این روز به عنوان قیام ۲۸ مرداد یاد می‌کنند.

 

تابستان سال ۱۳۲۰ در میانه جنگ جهانی دوم، نیروهای بریتانیا و شوروی وارد ایران شدند. رضاشاه پهلوی عملاً از کشور تبعید شد و محمدرضاشاه به جای پدر بر تخت سلطنت نشست. بی اقتداری نسبی شاه جدید، به ویژه در سالهای ابتدایی، به تنش میان نیروهای سیاسی و تزلزل نهادهای قدرت دامن می‌زد.

در فاصله سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰، یعنی دهه اول سلطنت محمدرضاشاه، نخست وزیر حدود پانزده بار عوض شد؛ افرادی چون احمد قوام السلطنه، علی سهیلی، محمد ساعد، ابراهیم حکیم الممالک و عبدالحسین هژیر در این دوران به مقام نخست وزیری رسیدند.

از سوی دیگر، با پایان گرفتن جنگ جهانی دوم طرز فکر و پیروی ازجنبشهای استقلال طلب و ضدامپریالیستی در دنیا رو به گسترش بود و در ایران نیز نگاه ملی گرایانه جایگاه ویژه‌ای در سیاست پیدا می‌کرد.

در سال ۱۳۲۷، جبهه ملی ایران با ائتلاف طیف گسترده‌ای از نیروهای سیاسی که شاید تنها در نگاه ملی گرایانه خویش مشترک بودند، تأسیس شد، یکی از پایه‌های اصلی این جبهه دکتر محمد مصدق بود.

رویارویی دکتر مصدق با بریتانیا در آغاز دهه ۳۰ خورشیدی موضوع تازه‌ای نبود. سال ۱۳۰۲، در دوره تصدی وزارت امورخارجه در کابینه مشیرالدوله نیز، مصدق با آنچه بریتانیا «منافع» خود در ایران می‌دانست، به مخالفت پرداخته بود. بلافاصله پس از مشیرالدوله، رضاخان سردار سپه (بعداً: رضاشاه) به نخست وزیری رسید و مصدق از قدرت فاصله گرفت.

ظهور مجدد و مؤثر مصدق در عرصه سیاست ایران تنها پس از اشغال کشور و برکناری رضا شاه از سلطنت ممکن شد. در اولین انتخابات پس از رضا شاه (دوره چهاردهم مجلس شورای ملی)، مصدق بیشترین رأی را در تهران کسب کرد و با تلاش او طرحی در مجلس تصویب شد که به دولت اجازه نمی‌داد در حین اشغال در مورد نفت با خارجیها مذاکره کند. یکی از نقاط مهم حیات سیاسی مصدق انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی بود که تقلبهای گسترده در آن، برخی ملی گرایان و مخالفان دربار را بیش از پیش به هم نزدیک کرد. جبهه ملی نیز به کمک معترضانی چون محمد مصدق، حسین مکی و مظفر بقایی تأسیس شد که ورودشان به مجلس شورای ملی شانزدهم (در دور دوم انتخابات) راه را برای تصویب طرح ملی شدن صنعت نفت هموار کرد و سرانجام به رهبری مصدق، ملی سازی نفت ایران از طرح به قانون بدل شد. جوّ میهن پرستی و بیگانه ستیزی در ایران بالا گرفته بود و ترور نخست وزیر وقت، سپهبد حاجعلی رزم آرا به دست «فدائیان اسلام» زنگ خطر دیگری بود هم برای محمدرضاشاه، هم برای کسانی که «خائن» و «مزدور بیگانه» نامیده می‌شدند. حسین علاء هم که به جای نخست وزیر مقتول، سپهبد حاجعلی رزم آرا نشست، چاره‌ای جز برخاستن زود هنگام و سپردن کرسی وزارت به مصدق نیافت.

دغدغه و برنامه اصلی دولت مصدق به اجرا درآوردن قانون «ملی شدن صنعت نفت» بود.

از آن پس مذاکرات پی در پی بریتانیاییها و میانجیگری امریکاییها بی نتیجه ماند و حتی شکایت انگلیس به دیوان لاهه و شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز تأثیری بر روند ملی شدن نفت ایران نگذاشت. مصدق در لاهه و نیویورک به دفاع از حق مالکیت مردم بر منابع سرزمین خود پرداخت تا «انگلیس»، «انگلیس دوستان» و «انگلیس ترسان» را بیش از پیش با خود دشمن کند.

پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در ایران دکتر مصدق به نخست‌وزیری رسید. او برنامه خود را اجرای این قانون (و نیز اصلاح قانون انتخابات) اعلام کرد. مذاکرات با شرکت نفت ایران و انگلیس شروع شد.

شرکت نفت آماده پذیرش ملی شدن نفت ایران نبود و همچنان بر ادامه قرارداد ۱۹۳۳ اصرار داشت. دکتر مصدق از شرکت نفت ایران و انگلیس خلع ید کرد و کارشناسان و مدیران این شرکت ناچار از ترک ایران شدند.

 

 

حسین فاطمی وزیر خارجه دولت مصدق

دولت بریتانیا از ایران به شورای امنیت شکایت کرد. شورا رسیدگی به این شکایت را به دیوان بین المللی در لاهه ارجاع کرد. دکتر مصدق دادگاه بین‌المللی را برای رسیدگی به این مسئله که امری مربوط به حق حاکمیت ایران بود صالح ندانست. دیوان نیز بالاخره به عدم صلاحیت خود رای داد. بدین ترتیب بریتانیا و شرکت نفت که نتوانستند از مجراهای قانونی بین‌المللی با ملی شدن نفت ایران مقابله کنند به اقدام در ایران پرداختند. مخالفان مصدق در ایران را متشکل و هماهنگ کردند وبا صرف پول چهره‌هائی را که در آغاز نهضت ملی شدن نفت با مصدق همراه بودند، به مقابله با او کشاندند. هدف بریتانیا و شرکت نفت برکناری مصدق به صورتی دنیا پسند واز طریق مجلس و افزایش فشار داخلی بود.

دکتر مصدق توانست در مقابل این فشارها نیز مقاومت کند. با رفراندم و انحلال مجلس دیگر معلوم بود که بریتانیا باید دست از اقدامات قانونی بردارد و رو در رو مصدق را ساقط کند. اما در همین مورد هم سعی در حفظ ظاهری قانونی کرد و با همراه کردن شاه، دستخط‌هائی از او برای عزل دکتر مصدق و نصب سپهبد زاهدی به نخست‌وزیری گرفتند. در ۲۵ مرداد دکتر مصدق که صدور فرمان عزل را خلاف روح قانون اساسی و حکومت مشروطه می‌دانست از قبول آن سرباز زد. در ۲۸ مرداد حرکت هماهنگی که سازمان‌های اطلاعاتی بریتانیاو آمریکا طرح کرده بودند آغاز شد.

[ویرایش] بریتانیا و آمریکا

 

برای این بخش از این مقاله منابع لازم نیامده‌است. لازم است بر طبق اصول اثبات‌پذیری و شیوه‌نامهٔ ارجاع به منابع منبعی برای آن ذکر شود. مطالب بی‌منبع احتمالاً در آینده حذف خواهند شد.

طبق قرارداد ۱۹۳۳ «شرکت نفت ایران و انگلیس» نفت ایران را انحصارا در دست خود داشت. اما این فعالیت پر سود مدت‌ها مورد نظر شرکت‌های نفتی آمریکائی نیز بود و منتظر بودند که امکانی برای ورود به عرصه نفت ایران پیدا کنند.

در تحولات تاریخی دهه‌های ۲۰ و ۳۰ خورشیدی ایران، دولتهای بریتانیا و سپس آمریکا نقش بسیارمهم ولی در عین حال متفاوتی بازی کردند؛ بزرگ‌ترین دغدغه بریتانیاییها در ایران، منافع مالی یا به عبارت دیگر، منابع نفتی بود. پیشینه حضور بریتانیاییها در ایران موجب نفوذ آنها در لایه‌های مختلف اجتماع و سیاست ایران شده بود و به خطر افتادن منافع آنان در حقیقت منافع گره خورده برخی ایرانیها را نیز به خطر می‌انداخت. در مقابل، حضور آمریکاییها در ایران جدید بود؛ آمریکاییها اگرچه به نفت ایران چشم داشتند اما منافع مالی دغدغه اصلی شان نبود. از همان آغاز شرکت‌های نفتی آمریکایی امیدوار بودند که ملی شدن نفت در ایران پیروز نشود. ملی شدن نفت در ایران تنها بر منافع انگلستان تأثیرگذار نبود، بلکه منافع استراتژیک آمریکا و شرکت‌های نفتی آمریکا را در کشورهای دیگر نیز تحت الشعاع قرار می‌داد.

انگلیس و آمریکا با مفهوم «خطر کمونیسم» بازی کرده و به موقع لازم استفاده سیاسی می‌کردند. مدارک سری تازه بازشده، بازگوی آن است که سازمان سیا تحلیلی از قدرت حزب توده داشته و آن را خطر جدی در ایران به حساب نمی‌آورد. اما در عین حال مدارکی وجود دارد که نشان می‌دهد انگلیسی ها برای همراه کردن آمریکایی ها در مورد کودتا سعی در قوی جلوه دادن احتمال به قدرت رسیدن کمونیستها داشتند [۱]. مطالعه تطبیقی در مورد کودتاهای ایران، گواتمالا و شیلی نشان می‌دهد که جنگ سرد، مقابلگی با اردوگاه شرق بود ولی به عبارتی به خاطر هدف سلطه بر منابع اقتصادی، جنگی با مردم کشورهای جهان سوم و جنبش‌های دموکراتیک نیز بود.



خرید و دانلود تحقیق در مورد کودتای 28 مرداد


تحقیق در مورد کودتای 28 مرداد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 20 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

کودتای ۲۸ مرداد، کودتایی است که با طرح و حمایت مالی و اجرائی سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیا علیه دولت محمد مصدق در مرداد ۱۳۳۲ به انجام رسید.

طرفداران محمد رضا پهلوی، آخرین پادشاه ایران از این روز به عنوان قیام ۲۸ مرداد یاد می‌کنند.

 

تابستان سال ۱۳۲۰ در میانه جنگ جهانی دوم، نیروهای بریتانیا و شوروی وارد ایران شدند. رضاشاه پهلوی عملاً از کشور تبعید شد و محمدرضاشاه به جای پدر بر تخت سلطنت نشست. بی اقتداری نسبی شاه جدید، به ویژه در سالهای ابتدایی، به تنش میان نیروهای سیاسی و تزلزل نهادهای قدرت دامن می‌زد.

در فاصله سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰، یعنی دهه اول سلطنت محمدرضاشاه، نخست وزیر حدود پانزده بار عوض شد؛ افرادی چون احمد قوام السلطنه، علی سهیلی، محمد ساعد، ابراهیم حکیم الممالک و عبدالحسین هژیر در این دوران به مقام نخست وزیری رسیدند.

از سوی دیگر، با پایان گرفتن جنگ جهانی دوم طرز فکر و پیروی ازجنبشهای استقلال طلب و ضدامپریالیستی در دنیا رو به گسترش بود و در ایران نیز نگاه ملی گرایانه جایگاه ویژه‌ای در سیاست پیدا می‌کرد.

در سال ۱۳۲۷، جبهه ملی ایران با ائتلاف طیف گسترده‌ای از نیروهای سیاسی که شاید تنها در نگاه ملی گرایانه خویش مشترک بودند، تأسیس شد، یکی از پایه‌های اصلی این جبهه دکتر محمد مصدق بود.

رویارویی دکتر مصدق با بریتانیا در آغاز دهه ۳۰ خورشیدی موضوع تازه‌ای نبود. سال ۱۳۰۲، در دوره تصدی وزارت امورخارجه در کابینه مشیرالدوله نیز، مصدق با آنچه بریتانیا «منافع» خود در ایران می‌دانست، به مخالفت پرداخته بود. بلافاصله پس از مشیرالدوله، رضاخان سردار سپه (بعداً: رضاشاه) به نخست وزیری رسید و مصدق از قدرت فاصله گرفت.

ظهور مجدد و مؤثر مصدق در عرصه سیاست ایران تنها پس از اشغال کشور و برکناری رضا شاه از سلطنت ممکن شد. در اولین انتخابات پس از رضا شاه (دوره چهاردهم مجلس شورای ملی)، مصدق بیشترین رأی را در تهران کسب کرد و با تلاش او طرحی در مجلس تصویب شد که به دولت اجازه نمی‌داد در حین اشغال در مورد نفت با خارجیها مذاکره کند. یکی از نقاط مهم حیات سیاسی مصدق انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی بود که تقلبهای گسترده در آن، برخی ملی گرایان و مخالفان دربار را بیش از پیش به هم نزدیک کرد. جبهه ملی نیز به کمک معترضانی چون محمد مصدق، حسین مکی و مظفر بقایی تأسیس شد که ورودشان به مجلس شورای ملی شانزدهم (در دور دوم انتخابات) راه را برای تصویب طرح ملی شدن صنعت نفت هموار کرد و سرانجام به رهبری مصدق، ملی سازی نفت ایران از طرح به قانون بدل شد. جوّ میهن پرستی و بیگانه ستیزی در ایران بالا گرفته بود و ترور نخست وزیر وقت، سپهبد حاجعلی رزم آرا به دست «فدائیان اسلام» زنگ خطر دیگری بود هم برای محمدرضاشاه، هم برای کسانی که «خائن» و «مزدور بیگانه» نامیده می‌شدند. حسین علاء هم که به جای نخست وزیر مقتول، سپهبد حاجعلی رزم آرا نشست، چاره‌ای جز برخاستن زود هنگام و سپردن کرسی وزارت به مصدق نیافت.

دغدغه و برنامه اصلی دولت مصدق به اجرا درآوردن قانون «ملی شدن صنعت نفت» بود.

از آن پس مذاکرات پی در پی بریتانیاییها و میانجیگری امریکاییها بی نتیجه ماند و حتی شکایت انگلیس به دیوان لاهه و شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز تأثیری بر روند ملی شدن نفت ایران نگذاشت. مصدق در لاهه و نیویورک به دفاع از حق مالکیت مردم بر منابع سرزمین خود پرداخت تا «انگلیس»، «انگلیس دوستان» و «انگلیس ترسان» را بیش از پیش با خود دشمن کند.

پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در ایران دکتر مصدق به نخست‌وزیری رسید. او برنامه خود را اجرای این قانون (و نیز اصلاح قانون انتخابات) اعلام کرد. مذاکرات با شرکت نفت ایران و انگلیس شروع شد.

شرکت نفت آماده پذیرش ملی شدن نفت ایران نبود و همچنان بر ادامه قرارداد ۱۹۳۳ اصرار داشت. دکتر مصدق از شرکت نفت ایران و انگلیس خلع ید کرد و کارشناسان و مدیران این شرکت ناچار از ترک ایران شدند.

 

 

حسین فاطمی وزیر خارجه دولت مصدق

دولت بریتانیا از ایران به شورای امنیت شکایت کرد. شورا رسیدگی به این شکایت را به دیوان بین المللی در لاهه ارجاع کرد. دکتر مصدق دادگاه بین‌المللی را برای رسیدگی به این مسئله که امری مربوط به حق حاکمیت ایران بود صالح ندانست. دیوان نیز بالاخره به عدم صلاحیت خود رای داد. بدین ترتیب بریتانیا و شرکت نفت که نتوانستند از مجراهای قانونی بین‌المللی با ملی شدن نفت ایران مقابله کنند به اقدام در ایران پرداختند. مخالفان مصدق در ایران را متشکل و هماهنگ کردند وبا صرف پول چهره‌هائی را که در آغاز نهضت ملی شدن نفت با مصدق همراه بودند، به مقابله با او کشاندند. هدف بریتانیا و شرکت نفت برکناری مصدق به صورتی دنیا پسند واز طریق مجلس و افزایش فشار داخلی بود.

دکتر مصدق توانست در مقابل این فشارها نیز مقاومت کند. با رفراندم و انحلال مجلس دیگر معلوم بود که بریتانیا باید دست از اقدامات قانونی بردارد و رو در رو مصدق را ساقط کند. اما در همین مورد هم سعی در حفظ ظاهری قانونی کرد و با همراه کردن شاه، دستخط‌هائی از او برای عزل دکتر مصدق و نصب سپهبد زاهدی به نخست‌وزیری گرفتند. در ۲۵ مرداد دکتر مصدق که صدور فرمان عزل را خلاف روح قانون اساسی و حکومت مشروطه می‌دانست از قبول آن سرباز زد. در ۲۸ مرداد حرکت هماهنگی که سازمان‌های اطلاعاتی بریتانیاو آمریکا طرح کرده بودند آغاز شد.

[ویرایش] بریتانیا و آمریکا

 

برای این بخش از این مقاله منابع لازم نیامده‌است. لازم است بر طبق اصول اثبات‌پذیری و شیوه‌نامهٔ ارجاع به منابع منبعی برای آن ذکر شود. مطالب بی‌منبع احتمالاً در آینده حذف خواهند شد.

طبق قرارداد ۱۹۳۳ «شرکت نفت ایران و انگلیس» نفت ایران را انحصارا در دست خود داشت. اما این فعالیت پر سود مدت‌ها مورد نظر شرکت‌های نفتی آمریکائی نیز بود و منتظر بودند که امکانی برای ورود به عرصه نفت ایران پیدا کنند.

در تحولات تاریخی دهه‌های ۲۰ و ۳۰ خورشیدی ایران، دولتهای بریتانیا و سپس آمریکا نقش بسیارمهم ولی در عین حال متفاوتی بازی کردند؛ بزرگ‌ترین دغدغه بریتانیاییها در ایران، منافع مالی یا به عبارت دیگر، منابع نفتی بود. پیشینه حضور بریتانیاییها در ایران موجب نفوذ آنها در لایه‌های مختلف اجتماع و سیاست ایران شده بود و به خطر افتادن منافع آنان در حقیقت منافع گره خورده برخی ایرانیها را نیز به خطر می‌انداخت. در مقابل، حضور آمریکاییها در ایران جدید بود؛ آمریکاییها اگرچه به نفت ایران چشم داشتند اما منافع مالی دغدغه اصلی شان نبود. از همان آغاز شرکت‌های نفتی آمریکایی امیدوار بودند که ملی شدن نفت در ایران پیروز نشود. ملی شدن نفت در ایران تنها بر منافع انگلستان تأثیرگذار نبود، بلکه منافع استراتژیک آمریکا و شرکت‌های نفتی آمریکا را در کشورهای دیگر نیز تحت الشعاع قرار می‌داد.

انگلیس و آمریکا با مفهوم «خطر کمونیسم» بازی کرده و به موقع لازم استفاده سیاسی می‌کردند. مدارک سری تازه بازشده، بازگوی آن است که سازمان سیا تحلیلی از قدرت حزب توده داشته و آن را خطر جدی در ایران به حساب نمی‌آورد. اما در عین حال مدارکی وجود دارد که نشان می‌دهد انگلیسی ها برای همراه کردن آمریکایی ها در مورد کودتا سعی در قوی جلوه دادن احتمال به قدرت رسیدن کمونیستها داشتند [۱]. مطالعه تطبیقی در مورد کودتاهای ایران، گواتمالا و شیلی نشان می‌دهد که جنگ سرد، مقابلگی با اردوگاه شرق بود ولی به عبارتی به خاطر هدف سلطه بر منابع اقتصادی، جنگی با مردم کشورهای جهان سوم و جنبش‌های دموکراتیک نیز بود.



خرید و دانلود تحقیق در مورد کودتای 28 مرداد


تحقیق در مورد کودتای 28 مرداد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 20 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

کودتای ۲۸ مرداد، کودتایی است که با طرح و حمایت مالی و اجرائی سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیا علیه دولت محمد مصدق در مرداد ۱۳۳۲ به انجام رسید.

طرفداران محمد رضا پهلوی، آخرین پادشاه ایران از این روز به عنوان قیام ۲۸ مرداد یاد می‌کنند.

 

تابستان سال ۱۳۲۰ در میانه جنگ جهانی دوم، نیروهای بریتانیا و شوروی وارد ایران شدند. رضاشاه پهلوی عملاً از کشور تبعید شد و محمدرضاشاه به جای پدر بر تخت سلطنت نشست. بی اقتداری نسبی شاه جدید، به ویژه در سالهای ابتدایی، به تنش میان نیروهای سیاسی و تزلزل نهادهای قدرت دامن می‌زد.

در فاصله سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰، یعنی دهه اول سلطنت محمدرضاشاه، نخست وزیر حدود پانزده بار عوض شد؛ افرادی چون احمد قوام السلطنه، علی سهیلی، محمد ساعد، ابراهیم حکیم الممالک و عبدالحسین هژیر در این دوران به مقام نخست وزیری رسیدند.

از سوی دیگر، با پایان گرفتن جنگ جهانی دوم طرز فکر و پیروی ازجنبشهای استقلال طلب و ضدامپریالیستی در دنیا رو به گسترش بود و در ایران نیز نگاه ملی گرایانه جایگاه ویژه‌ای در سیاست پیدا می‌کرد.

در سال ۱۳۲۷، جبهه ملی ایران با ائتلاف طیف گسترده‌ای از نیروهای سیاسی که شاید تنها در نگاه ملی گرایانه خویش مشترک بودند، تأسیس شد، یکی از پایه‌های اصلی این جبهه دکتر محمد مصدق بود.

رویارویی دکتر مصدق با بریتانیا در آغاز دهه ۳۰ خورشیدی موضوع تازه‌ای نبود. سال ۱۳۰۲، در دوره تصدی وزارت امورخارجه در کابینه مشیرالدوله نیز، مصدق با آنچه بریتانیا «منافع» خود در ایران می‌دانست، به مخالفت پرداخته بود. بلافاصله پس از مشیرالدوله، رضاخان سردار سپه (بعداً: رضاشاه) به نخست وزیری رسید و مصدق از قدرت فاصله گرفت.

ظهور مجدد و مؤثر مصدق در عرصه سیاست ایران تنها پس از اشغال کشور و برکناری رضا شاه از سلطنت ممکن شد. در اولین انتخابات پس از رضا شاه (دوره چهاردهم مجلس شورای ملی)، مصدق بیشترین رأی را در تهران کسب کرد و با تلاش او طرحی در مجلس تصویب شد که به دولت اجازه نمی‌داد در حین اشغال در مورد نفت با خارجیها مذاکره کند. یکی از نقاط مهم حیات سیاسی مصدق انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی بود که تقلبهای گسترده در آن، برخی ملی گرایان و مخالفان دربار را بیش از پیش به هم نزدیک کرد. جبهه ملی نیز به کمک معترضانی چون محمد مصدق، حسین مکی و مظفر بقایی تأسیس شد که ورودشان به مجلس شورای ملی شانزدهم (در دور دوم انتخابات) راه را برای تصویب طرح ملی شدن صنعت نفت هموار کرد و سرانجام به رهبری مصدق، ملی سازی نفت ایران از طرح به قانون بدل شد. جوّ میهن پرستی و بیگانه ستیزی در ایران بالا گرفته بود و ترور نخست وزیر وقت، سپهبد حاجعلی رزم آرا به دست «فدائیان اسلام» زنگ خطر دیگری بود هم برای محمدرضاشاه، هم برای کسانی که «خائن» و «مزدور بیگانه» نامیده می‌شدند. حسین علاء هم که به جای نخست وزیر مقتول، سپهبد حاجعلی رزم آرا نشست، چاره‌ای جز برخاستن زود هنگام و سپردن کرسی وزارت به مصدق نیافت.

دغدغه و برنامه اصلی دولت مصدق به اجرا درآوردن قانون «ملی شدن صنعت نفت» بود.

از آن پس مذاکرات پی در پی بریتانیاییها و میانجیگری امریکاییها بی نتیجه ماند و حتی شکایت انگلیس به دیوان لاهه و شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز تأثیری بر روند ملی شدن نفت ایران نگذاشت. مصدق در لاهه و نیویورک به دفاع از حق مالکیت مردم بر منابع سرزمین خود پرداخت تا «انگلیس»، «انگلیس دوستان» و «انگلیس ترسان» را بیش از پیش با خود دشمن کند.

پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در ایران دکتر مصدق به نخست‌وزیری رسید. او برنامه خود را اجرای این قانون (و نیز اصلاح قانون انتخابات) اعلام کرد. مذاکرات با شرکت نفت ایران و انگلیس شروع شد.

شرکت نفت آماده پذیرش ملی شدن نفت ایران نبود و همچنان بر ادامه قرارداد ۱۹۳۳ اصرار داشت. دکتر مصدق از شرکت نفت ایران و انگلیس خلع ید کرد و کارشناسان و مدیران این شرکت ناچار از ترک ایران شدند.

 

 

حسین فاطمی وزیر خارجه دولت مصدق

دولت بریتانیا از ایران به شورای امنیت شکایت کرد. شورا رسیدگی به این شکایت را به دیوان بین المللی در لاهه ارجاع کرد. دکتر مصدق دادگاه بین‌المللی را برای رسیدگی به این مسئله که امری مربوط به حق حاکمیت ایران بود صالح ندانست. دیوان نیز بالاخره به عدم صلاحیت خود رای داد. بدین ترتیب بریتانیا و شرکت نفت که نتوانستند از مجراهای قانونی بین‌المللی با ملی شدن نفت ایران مقابله کنند به اقدام در ایران پرداختند. مخالفان مصدق در ایران را متشکل و هماهنگ کردند وبا صرف پول چهره‌هائی را که در آغاز نهضت ملی شدن نفت با مصدق همراه بودند، به مقابله با او کشاندند. هدف بریتانیا و شرکت نفت برکناری مصدق به صورتی دنیا پسند واز طریق مجلس و افزایش فشار داخلی بود.

دکتر مصدق توانست در مقابل این فشارها نیز مقاومت کند. با رفراندم و انحلال مجلس دیگر معلوم بود که بریتانیا باید دست از اقدامات قانونی بردارد و رو در رو مصدق را ساقط کند. اما در همین مورد هم سعی در حفظ ظاهری قانونی کرد و با همراه کردن شاه، دستخط‌هائی از او برای عزل دکتر مصدق و نصب سپهبد زاهدی به نخست‌وزیری گرفتند. در ۲۵ مرداد دکتر مصدق که صدور فرمان عزل را خلاف روح قانون اساسی و حکومت مشروطه می‌دانست از قبول آن سرباز زد. در ۲۸ مرداد حرکت هماهنگی که سازمان‌های اطلاعاتی بریتانیاو آمریکا طرح کرده بودند آغاز شد.

[ویرایش] بریتانیا و آمریکا

 

برای این بخش از این مقاله منابع لازم نیامده‌است. لازم است بر طبق اصول اثبات‌پذیری و شیوه‌نامهٔ ارجاع به منابع منبعی برای آن ذکر شود. مطالب بی‌منبع احتمالاً در آینده حذف خواهند شد.

طبق قرارداد ۱۹۳۳ «شرکت نفت ایران و انگلیس» نفت ایران را انحصارا در دست خود داشت. اما این فعالیت پر سود مدت‌ها مورد نظر شرکت‌های نفتی آمریکائی نیز بود و منتظر بودند که امکانی برای ورود به عرصه نفت ایران پیدا کنند.

در تحولات تاریخی دهه‌های ۲۰ و ۳۰ خورشیدی ایران، دولتهای بریتانیا و سپس آمریکا نقش بسیارمهم ولی در عین حال متفاوتی بازی کردند؛ بزرگ‌ترین دغدغه بریتانیاییها در ایران، منافع مالی یا به عبارت دیگر، منابع نفتی بود. پیشینه حضور بریتانیاییها در ایران موجب نفوذ آنها در لایه‌های مختلف اجتماع و سیاست ایران شده بود و به خطر افتادن منافع آنان در حقیقت منافع گره خورده برخی ایرانیها را نیز به خطر می‌انداخت. در مقابل، حضور آمریکاییها در ایران جدید بود؛ آمریکاییها اگرچه به نفت ایران چشم داشتند اما منافع مالی دغدغه اصلی شان نبود. از همان آغاز شرکت‌های نفتی آمریکایی امیدوار بودند که ملی شدن نفت در ایران پیروز نشود. ملی شدن نفت در ایران تنها بر منافع انگلستان تأثیرگذار نبود، بلکه منافع استراتژیک آمریکا و شرکت‌های نفتی آمریکا را در کشورهای دیگر نیز تحت الشعاع قرار می‌داد.

انگلیس و آمریکا با مفهوم «خطر کمونیسم» بازی کرده و به موقع لازم استفاده سیاسی می‌کردند. مدارک سری تازه بازشده، بازگوی آن است که سازمان سیا تحلیلی از قدرت حزب توده داشته و آن را خطر جدی در ایران به حساب نمی‌آورد. اما در عین حال مدارکی وجود دارد که نشان می‌دهد انگلیسی ها برای همراه کردن آمریکایی ها در مورد کودتا سعی در قوی جلوه دادن احتمال به قدرت رسیدن کمونیستها داشتند [۱]. مطالعه تطبیقی در مورد کودتاهای ایران، گواتمالا و شیلی نشان می‌دهد که جنگ سرد، مقابلگی با اردوگاه شرق بود ولی به عبارتی به خاطر هدف سلطه بر منابع اقتصادی، جنگی با مردم کشورهای جهان سوم و جنبش‌های دموکراتیک نیز بود.



خرید و دانلود تحقیق در مورد کودتای 28 مرداد