لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 69
زبان شناسی و گفتگو
ساختار گفتار و اولویت
بخش قبل، بر جنبه های آگاهی اجتماعی که میتواند بر آنچه از طریق گفتهها و در طول یک فعل و انفعال رابطه ایجاد کند. تاثیر داشته باشد تمرکز کرد. اصطلاح اثر متقابل (فعل و انفعال) در واقع میتوانست شامل تعداد زیادی از زد و خوردهای کاملاً متفاوت اجتماعی شود.
برای مثال یک معلم که در کلاس در حال صحبت کردن با دانش آموزان است نوعی از اثر متقابل را نشان میدهد. مثالهای دیگر شامل پزشکی است که در یک کلینیک، بیماری صحبت میکند یا افرادی که در مذاکرات یک دادگاه شرکت میکنند. افرادی که در جلسه کمیته یا هیئت شرکت دارند یا افرادی که در اداره پست در حال خرید تمبر هستند و هزاران تجربه مختلفی که مردم دارند در آن یک تبادل گفتار میان افراد وجود دارد. احتمال میرود نوع مذاکره بر اساس موقعیتهای مختلف تعامل متفاوت باشد. به هر حال ساختار و مذاکره یعنی الگوی بنیادی من میگویم ... تو میگویی ... من میگویم ... تو میگویی از آن نوع تعامل بنیادی که ما در ابتدا آن را بدست میآوریم و اغلب مورد استفاده قرار میدهیم ناشی میشود. این، ساختار مذاکره و گفت و گو است. ساختار گفت و گو چیزی است که ما با آن در طول بیشتر مذاکره آشنا هستیم. اکنون زمان آن رسیده که به این ساختار به عنوان یک منظر حساس و دشوار کاربرد آشنای دقیق تر بنگریم.
تجزیه و تحلیل و گفتگو
استعارههای زیادی برای توضیح و شرح ساختار مذاکره به کار رفتهاند برای بعضی گفت و گو و مذاکره مثل یک رقص است ، با شرکای مذاکره که به آرامی حرکاتشان را با هم هماهنگ میکنند. برای دیگران گفت و گو مثل عبور یک ترافیک از یک تقاطع میباشد که شامل حرکات متناوب بسیار و بدون هیچ برخوردی است.
به هر حال گسترده ترین روش تحلیلی مورد استفاده نه بر اساس رقصیدن (موسیقی وجود ندارد) و نه بر اساس جریان ترافیک و علائم ترافیکی موجود نیست) است. بلکه بر اساس قیاسی با کارکردهای اقتصادی یک فروشگاه میباشد.
در این فروشگاه یک جنس کمیاب وجود دارد که بستر کلام و حق صحبت نام دارد و می توان آن را تحت عنوان حق سخن گفتن تعریف کرد. در هر موقعیتی که کنترل به خوبی ثابت نشده باشد هر کس میتواند برای بدست آوردن آن سعی کند. این ،گرفتن نوبت نام دارد. از آنجا که این یک شکل فعالیت اجتماعی است، گرفتن نوبت بر اساس یک سیستم مدیریتی محلی عمل میکند. که به طور مذاکرهای توسط اعضای یک گروه اجتماعی شناخته میشود.
سیستم مدیریتی محلی ضرورتاً تعدادی از مذاکرات برای بدست آوردن نوبتها، حفظ آنها و یا از دست دادنشان است. این سیستم بیشتر در نقاطی موردنیاز است که یک تغییر و تحول امکان پذیر در اینکه چه کسی نوبت را دارد، وجود داشته باشد.
هر نقطه تغییر نوبت امکان پذیر یک مکان تحول رابطه (TRP) نامیده میشود. در داخل هر گروه اجتماعی ویژگی هایی برای سخن گفتن و یا عدم سخن گفتن وجود خواهند داشت که نوعاً با یک TRP مرتبط هستند.
این نوع از استعارة تحلیلی برای ما یک منظر بنیادی تهیه میکند که در آن سخن گویانی که با هم در حال مذاکره و گفت و گو هستند طوری دیده میشوند که گویی در طی نگه داشتن و حفظ حق صحبت در حال نوبت گیری هستند.
آنها به آرامی این تغییر نوبت را انجام می دهند زیرا از سیستم مدیریت محلی برای گرفتن آن نوبت ها در یک TRP مناسب آگاهی دارند.
استعاره می تواند در آن دسته مذاکرات و گفت و گوهایی کاربرد داشته باشد که در آنها گویندگان همکاری می کنند و حق صحبت را به طور مساوی تقسیم می کنند . همچنین این می تواند آن دسته گفت و گوهایی را تشریح کند که در آنها به نظر می رسد گویندگان در رقابت هستند در حال جنگ برای حفظ حق صحبت و جلوگیری از گرفتن آن بوسیله دیگران این روشهای اثر متقابل مذاکره ای اساسا از یک گروه اجتماعی به گروه دیگر تفاوت دارند.
برای مصور کردن این سیستم در کار ، در حالتی که از فرضیه های متفاوت دیگر گروههای اجتماعی درباره معنا و مفهوم ویژگی های گوناگون آگاهی داریم ،بر روی گفت و گوهایی یک گروه اجتماعی تمرکز میکنیم (گویندگان انگلیسی زبان طبقه متوسط در یک جمع )
(مکثها ، تداخل یا همزمانی و کانالهای برگشتی)
بیشتر اوقات مذاکره و گفت و گو شامل دو یا تعداد بیشتری از شرکت کنندگان است که نوبت ها را بدست میآورند.
و در هر زمان تنها یکی از آنها سخن میگوید. گذر آرام از یک گوینده به گوینده بعدی با ارزش به نظر می رسد. گذرهایی با یک سکوت طولانی بین نوبت ها یا تداخل کلامی قابل توجه ، غیر استادانه و زشت تلقی می گردد. هنگامی که دو نفر تلاش می کنند با هم گفت و گویی داشته باشند و متوجه میشوند که جریان روانی (بینششان ) وجود ندارد یا ریتم ملایمی برای گذرها و انتقال (نوبت ها) وجود ندارد، بیشتر از آنچه گفته میشود. ارتباط ایجاد میگرد اینجا یک حس فاصله ، عدم صمیمیت و راحتی وجود دارد همانطور که در اثر متقابل بین یک دانش آموز و پدر دوستش طی اولین ملاقاتشان در (مثال) (1) نشان داده شده
مثال (1)
آقای استریت : دیو ، رشته تحصیلی تو چیست ؟
دیو: انگلیسی ... خوب هنوز واقعاً تصمیم نگرفتم.
(3 دقیقه)
آقای استریت پس می خواهی معلم بشوی؟
دیو : - نه – جداً نه – واقعاً نه اگر بتونم کاری بکنم
(5/2 دقیقه)
آقای اسمیت: - وا- // تو کجا... - ادامه بده
دیو؛- منظورم اینه که این – اه ببخشید // من ...
همانطور که در (مثال) (1) دیده میشود، مکثهای خیلی کوتاه با خط اریب مشخص شده ،به سادگی تردید هستند.
اما مکثهای طولانی تر تبدیل به سکوت میشوند. سکوتها در (1) به هیچ کدام از گویندگان قابل اسناد نیستند زیرا هر کدام یک نوبت را کامل کرده اند. اگر یک گوینده در واقع بستر را به گوینده دیگری بازگرداند و دیگری حرفی نزند بنابراین سکوت به گوینده دوم اسناد میگردد و با اهمیت میشود. این یک سکوت قابل اسناد است.
همانطور که در مثال (2) نشان داده شد، عدم پاسخ گویی از جانب دیو از طرف دوست دخترش طوری تلقی میگردد که گویی در حال ایجاد ارتباط است.
مثال (2)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
دین و علم: تاریخ، روش، گفتگو
( Religion and Science: History, Method, Dialogue
( Edited by Mark Richardson and Wesley Wildman
( London: Routledge, 1996, 379p.
حوزة علم و دین، یکی از حوزههای پژوهش میانرشتهای (interdisciplinary) است که عمدتاً در چهار دهة اخیر در سطح بینالمللی شکل گرفته و بهتدریج از شاخههای فراوانی برخوردار گشته است. این حوزه، امروزه توجه گروه گستردهای از دانشمندان، فیلسوفان و عالمان الهیات را بهسوی خود جلب نموده است بهنحوی که جدای از ارائة دروس دانشگاهی، مراکز پژوهشی متعددی بهطور جدی و با اتخاذ ابزارها و شیوههای جدید، دستاندرکار تحقیق گسترده در این زمینهاند. پس از نزدیک نیم قرن، علاوه بر چاپ صدها کتاب، مقالات فراوانی نیز در نشریات علمی و تخصصی انتشار یافته است که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم به مسائل و مباحث «علم و دین» و شاخههای مختلف آن پرداختهاند. به دلیل نیاز جدی به تدوین متون درسی در این حوزه، تاکنون چند کتاب مناسب منتشر شده است که معرفی و آشنایی با آنها میتواند برای اساتید و دانشجویانی که علاقهمند پژوهش در این زمینهاند سودمند باشد.
این کتاب در زمرۀ کتابهای درسی مهمی است که طی ده سال اخیر در حوزۀ مباحث «علم و دین» انتشار یافته است. مقالههایی که در این مجموعه گردآوری شدهاند رویکردهای تاریخی، روششناختی و مدلهای گفتگو را در پژوهشهای اخیر این حوزه، تحت پوشش قرار میدهند. ایان باربور (Ian Barbour) که از پیشکسوتان مباحث علم و دین در پنج دهۀ اخیر به شمار میآید در دیباچۀ مختصرش بر این کتاب، آن را نمونهای جذاب و برجسته از گفتگوی واقعی میان دانشمندان و عالمان الهیات به شمار میآورد. گردآورندگان در مقدمۀ عمومی خود بر این کتاب، بحث مفیدی را دربارۀ موقعیت کنونی مباحث علم و دین ارائه میکنند و در آن تأکید میکنند که این کتاب، راهنمای مفیدی برای مباحث میانرشتهای و پیچیدهای ـ که با نام علم و دین در حال رشد است ـ شمرده میشود و کسانی که با دین یا علوم طبیعی یا هر دو آشنایی دارند بیشترین بهره را از این کتاب خواهند برد. در این مقدمه تأکید میشود که در بیشتر مباحث این کتاب و به ویژه در مقدمههایی که بر بخشهای مختلف آن نگاشته شده است منظور از الهیات، بخشی از دین است که به مباحث فکریِ دین مربوط میشود و به تشریح و توجیه باورهای دینی میپردازد. نویسندگان این مقدمه، هدف اصلی این کتاب را درآمدی میدانند برای آشنایی با روابط پیچیده و جذاب علم و دین در طول تاریخ و در دوران معاصر؛ همچنین مخاطبان اصلی آنرا خوانندگانی میدانند که از پیشزمینههایی در علم، دین یا هردو برخوردارند. برای رسیدن به این منظور، سه بخش اساسی معرفی میکنند. در نظر گرفته شده است: نخست، نگرش تاریخی؛ دوم، بررسی شباهتها و تفاوتهای معرفت علمی ودینی؛ و سوم، تلاش برای گفتگوی مضامین خاص علمی و الهیاتی؛ بدین ترتیب سه بخش اصلی این کتاب عبارتاند از: تاریخ، روش و گفتگو.
مقدمه این کتاب بهگونهای طراحی شده است که با مطالعة آن، خوانندگان میتوانند به دورنمایی از ویژگیهای مباحث «علم و الهیات» که در سالهای اخیر از رشد چشمگیری برخوردار بوده است دست یابند. در این بخش، از استعارة «پُلسازی» (building bridges)، استفاده شده است. از این دید، مباحث علم و الهیات در واقع کوششی است برای پل زدن میان دو سرزمین که در عین جدایی و امتیاز از یکدیگر، پیوندهای وثیقی نیز میتوانند داشته باشند که البته تشخیص زمینههای این ارتباط و به فعلیت رساندن آنها به کار تخصصی و زیربنایی نیاز دارد ـ همانگونه که ساختن یک پل زیبا و مستحکم میان دو سرزمین به کار فنی و کارشناسی عمیق همراه با محاسبات پیچده نیازمند است. اینجا به جنبههای قابل توجهی از این استعاره که میتواند برای تصویر نمودن ارتباط علم و الهیات مفید باشد اشاره شده است و در عین حال، تفاوتهایی که نباید آنها را نادیده بگیریم گوشزد میشود. با توجه به آنکه عمدة مباحث «علم و الهیات» در حوزة سه دین بزرگ ابراهیمی، یعنی اسلام، یهودیت و مسیحیت مطرح میشود باید به محور مشترک این ادیان و تأثیر آن بر جهانبینی و نهایتاً چگونگی ارتباط آن با تصویری که علم از جهان ارائه میکند توجه اساسی شود. وحدت خداوند بهعنوان آفریدگار همة جهان میتواند محور مشترکی برای هر سه دین بزرگ ابراهیمی تلقی شود که مستقیماً هرگونه پژوهش دربارة ارتباط علم و الهیات را جهتمند میسازد. از جمله مهمترین پیشفرضهایی که در اینگونه مباحث وجود دارد آن است که گزارههای الهیاتی را باید در مقام بیان واقعیت و حقایق جهان تلقی نماییم که طبعاً از ارزش صدق و کذب برخوردار خواهند بود و دقیقاً به همین لحاظ است که میتوانیم ارتباط آنها را با گزارهها و توصیفات علمی ـ که به جهان واقعی میپردازند ـ بررسی کنیم. از اینرو، اگر همة این گزارهها را در مقام بیان واقعیت و حقایق جهان بدانیم طبیعی است که در عین پذیرش جدایی حوزههای علم و الهیات میتوانیم از مشارکت و ارتباطی که آنها در ترسیم تصویر کلانِ جهان ایفا میکنند سخن بگوییم. نویسندگانِ مقدمة این کتاب، به سه نکته بهعنوان ویژگیهای امیدبخش برای آیندة پرثمر اینگونه مباحث اشاره میکنند. نخست، در دوران معاصر پیشرفتهایی در حوزة علم به دست آمده است که میتواند زمینههای روشنی را برای تعامل علم و الهیات نشان دهد که از جملة آنها میتوانیم به نظریههای جدید در کیهانشناسی، فیزیک