واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق داستان گل مریم 124 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 156

 

به نام خدا

گل مریم

وفا کنیم وملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافریست رنجیدن

(حافظ)

این یک داستان نیست ، یک خواب هم نیست ، یک زندگی است آن هم واقعی واقعی . . .

در سال1340درخانواده ایی متوسّط و مهربان به دنیا آمدم . پدرم کارمند ساده دریک ادارة دولتی بود . من فرزند سوّم خانواده بودم و آخرین فرزند ، آنها اسمم را ، ارمغان نهادند زیرا من را هدیه ای از طرف خدا می دانستند . برادربزرگم نامش علی بود و خواهرم ارغوان نام داشت . مرور زمان و کودکی را چون ابر و باد که درگذرند ، درک نکردم ، تا به سن هفت سالگی رسیدم . پدرو مادرم سعی فراوان در تربیت صحیح ما فرزندانشان می نمودند ومن را دریکی از بهترین و نزدیکترین مدارس آن زمان ، نام نویسی کردند . روز اوّل مدرسه گویی طوفانی در دلم به پا شده بود . صبح موقعی که با مادرم برای مدرسه رفتن آماده شده بودیم ، خانم همسایة دیوار به دیوار ما نیز از خانه اشان بیرون آمد . آنها شروع به صحبت و احوال پرسی با هم کردند و من یک پسربچّة ، تقریباْ هم سن و سال خودم را دیدم ، که خودش را پشت مادرش پنهان می کرد . خانم همسایه دست پسرش را گرفت و از پشت سرش او را به جلو آورد و نزدیک من شد . آن پسرکه تا به حال او را ندیده بودم ، همکلاسی من بود . مادرم گفت : ارمغان خانم این آقا پسر خجالتی همکلاسی توست . او به سمت من آمد و سلام کرد . پاک ماتم برده بود . مادرم گفت : ارمغان خانم ، جواب سلام یادت رفته؟

با دستپاچگی گفتم : سلام . جلو آمد و گفت : اسم من ارسلانه و دستم را محکم گرفت . دستهایش سرد ، سرد بود ولی برعکس ، دستهای من گویِ آتش . این اوّلین پیوند من و ارسلان بود . گویی طنابی محکم ، دستهای ما را به هم گره زده بود . درکلاس درس نیز دریک میز و نیمکت بودیم ، امّا ما تنها نبودیم ، یک پسردیگرکه بعداْ فهمیدم ، نامش امیراست و او نیز در همسایگی ما زندگی می کند ، با ما درهمان نیکمت می نشست . امیر پسر خجالتی و محجوب بود . جالب این بود که پدرهردو نفر ، آنها در یک صانحة تصادف کشته شده بودند و هر دوی آنها یتیم بودند .

ثلثها یکی بعد از دیگری گذشت و من و ارسلان و امیر در یک نیکمت با هم رقابت می کردیم . ثلث آخر ، من شاگرد اوّل ، ارسلان شاگرد دوّم و امیر سوّم شدیم .

روزیکه کارنامه هایمان را به خانه می بردیم ، برایم اتّفاقی افتاد . هنگامی که با خوشحالی کارنامه ام را در دستم گرفته بودم و از جوی آبی پریدم ، ناگهان کارنامه از دستم رها شد و به آب افتاد . نمی دانستم که چه کار کنم ولی ارسلان و امیر را دیدم ، که هر دو به دنبال آن می دوند و ارسلان خودش را به آب انداخت . آنرا زودتر از آب گرفت و برایم آورد . کارنامه ام خیس ، خیس شده بود . ارسلانم خیس خیس شده بود . چشمانم که به کارنامة خیس شده افتاد ، شروع به گریه کردم . ارسلان اشکهایم را با دستانش پاک کرد و گفت : حالا که طوری نشده ، این جور مثل دُخترای لوس گریه می کنی ، الآن با تو میایم خونه تون و ماجرا رو برای مامانِت تعریف می کنیم .

ولی من با بغض درگلو گفتم : لازم نکرده ، خودم زبون دارم که تعریف کنم و با شتاب به سمت خانه دَویدم . ارسلان و امیر ، هر دو با هم داد زدند ، صبرکن و بعد ازمن شروع به دویدن کردند ، گویی مسابقه ای بین من ، ارسلان و امیر بود . من زودتر به خانه رسیدم و دَر زدم . دوباره در زدم . صدای مادرم را شنیدم که می گفت : اُمَدم بابا اُمَدم چه خبره ؟ تا در را باز کرد ، پریدم تو بغلش وشروع به گریه کردن کردم . مادرم اوّل تعجّب کرد و بعد با دستان پُر مِهرش ، سرم را نوازش کرد وگفت : خُب ارمغان خانم می گی چی شده یا نه ؟

برگشتم به صورت مادرم نگاه کردم و کارنامة خیس را به او نشان دادم . مادرم با تعجب نگاهی به کارنامه کرد و دید ، مُهر قبولی و شاگرد اوّلی من ، کمی آب خورده .

شروع به خندیدن کرد و به من نگاه کرد و گفت : فِکه کنم ، این قدرخوشحال شدی که یک شکم سیر روی کارنامه گریه کردی .

ناگهان ارسلان و امیر سررسیدند . هردو نفس نفس زنان سلام کردند ، مادرم جواب آنها را داد .

بعد ، هردو با هم شروع به تعریف ماجرا کردند ، مادرم که ماجرا را شنید ، خندید و از آنها تشکّر کرد . من با غرور رو به مادرم کردم و گفتم : تشکّر دیگه لازم نیست و دررا محکم بستم . مادرم از این کار من خیلی ناراحت شد و به من گفت : تو باید از اونا تشکّر می کردی . مخصوصاْ از ارسلان .

تابستان آن سال ، با تمام گرمایش ، به اندازة ذوب یک قالب یخ کوتاه بود . خیلی زود دوباره پاییزشد و فصل مدرسه ها . بعداز ثبت نام و تعیین کلاس ، فهمیدم با هردو نفر آنها دریک کلاس هستم . روز اوّل مدرسه مادرم با من نیامد . او مرا از زیرآیینه و قرآن رَدکرد و صورتم را بوسید و گفت : دخترم امسال ام سعی خودتو رو بکن ، تا مثل پارسال شاگرد اوّل بشی . من هم به او قول دادم و از خانه بیرون آمدم . ارسلان و امیر هم ازخانه هایشان بیرون آمدند . امیر و ارسلان که سرتاسر تابستان گذشته را با هم بودند ، به هم سلام کردند و به سوی من آمدند . من که تابستان گذشته ، آنها را ندیده بودم ، پشت به آنها کرده و به سمت مدرسه به راه افتادم



خرید و دانلود تحقیق داستان گل مریم 124 ص


تحقیق در مورد گل شمعدانی 9ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 9 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

گل شمعدانی

Pelargonium

 

شمعدانی گونه ای است از خانواده ژرامیناسه Geraminaceae . این گیاه بومی آفریقای جنوبی است .

در حدود 220 گونه و 5000 – 6000 واریته دارد ، که غالب آنها جنبه بوته دارد و در گلکاری چندان مورد توجه نیستند .

ارقام شمعدانی که در باغبانی مورد استفاده است اکثرا برای گل آنها و عده ای برای برگهای زینتی آن و برخی نیز از عطرشان کاشته می شود .

انواع شمعدانی هائی را که در گلکاری مورد استفاده قرار می گیرند به چهار طبقه تقسیم می نمایند :

اول – جنس شمعدانی معمولی p.x hortorum: که در چنس شمعدانی معمولی هورتوروم مجتمع شده اند . بیشتر در باغات و باغچه ها کشت می شود .

در این جنس ، گونه شمعدانی معمولی زونال zonale که در روی برگ آنها حلقه تیره رنگی بشکل نعل مشاهده میشود مورد استفاده است .

گلها به رنگهای قرمز ، صورتی ، سفید ، کم پَر ، پُرپَر ، دیده می شود .

گونه حلقه ای یا زونال zonale دارای واریته های متعددی است و رایران اکثرا ازارقام زیر استفاده میشود .

1 - شمعدانی حرامزاده : پاکوتاه و دارای گلهای قرمز و خیلی پُرگل است .

2 – شمعدانی یهار هلوئی : واریته ای است به ارتفاع 40 – 50 سانتیمتر ، برگها درشت گلها صورتی مایل به نارنجی .

3 – شمعدانی سفید : برگها کوچک ، گلها سفید کم پَر یا پُر پَر .

4 – شمعدانی نقره ای : اطراف برگها در این واریته به رنگ سفید نقره ای و وسط آن سبز رنگ و گلها برنگ قرمز تند است .

5 – شمعدانی ترمه ای : در این واریته حلقه وسطی دایره ای شکل به رنگ زرد مایل به قرمز و خود برگها به رنگ زرد تیره میباشد .

گلها به رنگ صورتی تند و کم پَر است . برگهای این واریته زینتی میباشد .

6 – شمعدانی طلائی : برگها به رنگهای زرد و سبز است . گلها قرمز و پُرپَر .

در این دسته حلقه وسطی برگها در بعضی بکلی از بین رفته و در برخی کاملا نمایان است .

این واریته هم برگش زینتی است .

دوم – شمعدانی پیچ یا شمعدانی برگ عشقه ای p.peltatum: شاخه های این نوع شمعدانی نازک و بعضی از ارقام آن بطول یک متر یا بیشتر می رسد .

سوم – شمعدانی اژدر p.domesticum: که بیش از یک واریته از آن بنام شمعدانی گل درشت grandiflorum در ایران کشت نمی شود . بلندی این واریته 50 – 60 سانتیمتر است .

برگها درشت ، به رنگ سبز تیره و چین دار ، گلها درشت به رنگهای مختلف قرمز ، زرد ، بنفش ، و سفید ، یک رنگ و یا دو رنگ می باشد .

چهارم – شمعدانی عطری p.capitatum: برگها کرکدار و دارای عطری است شبیه عطر گل سرخ و برای تهیه اسانس از آن استفاده میشود . گلها کوچک برنگ ارغوانی .

گل شمعدانی عطری در درجه دوم اهمیت قرار دارد .

روشهای کاشت : کوشش یک باغبان مجرب بر این است که شرایط مطلوب برای هر گیاه را بقسمی فراهم کند که آن گیاه بتواند حد اکثر ظرفیت خود را آشکار سازد .

هر گیاه به چهار ماده اصلی و اساسی که عبارتند از: هوا ، آب ، غذا و نور احتیاج دارد .

شناخت محیط طبیعی هر گیاه راهنما و کمک ارزنده ای برای باغبان است .

ولی تصور اینکه شرایط طبیعی همیشه کمال مطلوب میباشد اشتباه بزرگی است .

گیاهان وحشی به شرایط سخت و نا پایدار مقاومت و سازگاری پیدا کرده اند و قادر به ادامه زندگی و تولید مثل می باشند .

درحالیکه گیاهان اهلی در نتیجه دورگ گیری و انتخاب بعضی از صفات مورد نظر ، خاصیت مقاومت خود را به مقدار زیاد از دست داده اند .

بهمین دلیل نباید تصور کرد که چون شمعدانی به شرایط نا مساعد مقاوم است ، نباید شرایط بهتری برای آنها مهیا نمود .

شرایط لازم برای شمعدانی بشرح زیر است :

خاک : خاک مناسب شمعدانی خاکی است که اگر آنرا در دست بفشاریم به زحمت بهم بچسبد یعنی کمی سنگین باشد . اگر زیاد بهم بچسبد معلوم می شود رس آن زیاد است و خاک تکه تکه می شود .

اگر به آسانی دانه های خاک از هم بپاشد معلوم می شود خیلی سبک است و مناسب شمعدانی نیست .

خاک شمعدانی تشکیل میشود از یک قسمت خاک برگ پوسیده ، دو قسمت خاک مرغوب باغچه ، و یک قسمت شن زبر و یک قسمت کود گاوی پوسیده .

در نقاطی که تابستان خیلی گرم دارد ، %50 از خاک گلدان از تورب توصیه می شود .

برای اینکه رطوبت را بهتر نگهدارد .

هرچند تورب زیاد و خاک برگ زیاد مانع رشد شمعدانی است زیرا ترشی ( اسیدیته ) خاک را بالا میبرد ( اسیدیته برای شمعدانی باید بین شش و نیم تا هفت باشد ) .

غذا : همانطوریکه می دانید کود فسفره برای تقویت ریشه و کود ازته برای ازدیاد شاخ و برگ و کود پتاسی برای تولید گل و میوه مفید است .

تناسب این عناصر موثرتر از میزان مواد غذائی است .

باید توجه داشت اگر یکی ازاین عناصر زیاده ازحد به شمعدانی داده شود ، برای شمعدانی مضر است .

اگر با دادن کود دامی ، کود ازته هم زیاد بدهیم ، شاخه های شمعدانی طویل می شود و برگها هم بزرگ می گردد .

و این همان گلدانهائی است که باغبان به آنها گرسنگی می دهد و مدتی به آنها کود نمی دهد ، بطور خلاصه از اردیبهشت تا مهر ماه هر ماه یکمرتبه باید کود تجارتی به شمعدانی داده شود.

ودر زمستان از کود دادن باید خودداری کرد .



خرید و دانلود تحقیق در مورد گل شمعدانی 9ص


تحقیق در مورد گل رس 46 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 77 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

گل رس

حتی ترکیبات طبیعی گل رس (خاک رس) مثل آنهایی که در اوکرها Ochers و یا در تمام اقسام سبزهای خاکی (زمینی) یافت می شوند برای نقاشی «فرسک» زیان آور و مضر می باشد. رنگهای رده پائین نیز به همین دلیل بدون استفاده می مانند زیرا حاوی مواد فاسد کننده ای چون «اکسید آلومینیوم»، «باریتا Baryta» نوعی گل سفید رنگ به اسم «وی تینگ» و یا سنگ گچ می باشد.

هشداری لازم در مورد «آبی خالص»: در بعضی از انواع آن پس از استفاده روی دیوار و خشک شدن رسوباتی سفید رنگ به صورت کپک باقی می ماند. بدین ترتیب در هنگام تهیه آن باید از نوعی خرید، که حاوی محلول نمک نباشد. رنگ «مشکی عاجی» یک بار توسط «دورنر» معرفی شد و در توضیح آن آمده بود که این رنگ حاوی نمک است و بنابراین باید با مشکی «منگنزدار» تعویض شود و یا برای تسهیلات بیشتر با مشکی حاوی اکسید آهن. این رنگ اخیراً کارآیی و دوام خود را برای دهه های متمادی نشان داده است سفید برای «فرسک» مناسب نیست بخاطر اینکه این رنگ، مثل «اکسید آلومینیوم» معیاری است که می توان آن را با مواد قلیایی مقایسه کرد. به طوری که از بعضی «فرسک» های قدیمی قهمیده می شود، گاز «سولفور» موجود در هوا، این رنگ را به قهوه ای و یا حتی سیاه تبدیل می کند. رنگهای سفید Zinc و سفید Titanium لزوماً مورد استفاده قرار نمی گیرند و دلیلش هم آن است که آهک کشته دقیقاً می‌تواند کار رنگ سفید را انجام دهد. اگر این نوع آهک با دقت تهیه شود و به حد صافی و یکدستی برسد چیزی است که همیشه در کار مورد استفاده است. ذرات زیر و خشنی که ته نشین شده مورد استفاده نیستند و تنها مایع غلیظی که در رو، می ایسند به درد کار می خورد و این در حالی است که شفافیت این مایع با مرور زمان بیشتر و بیشتر خواهد شد.

حلالهای فرسک

همانطور که قبلاً توضیح داده شد، نقاشی «فرسک» واقعی احتیاجی به حلال خاص ندارد و در واقع مواد رنگی با اضافه کردن آب حالتی خمیرگونه پیدا می کنند و بدین ترتیب نقش اصلی با آب است. حتی نیازی نیست که از آب بسیار تمیز و یا تقطیر شده استفاده کرد مگر اینکه آب محل، دارای مقدار زیادی آهن و یا سنگ گچ باشد. عده ای از نقاشان از آب آهک استفاده می کنند، یعنی همان مایه شفاف و تمیزی که در گودالهای آهکی و چاله ها پس از ته نشین شدن آهک باقی می ماند. این مایع که حاوی مقدار کم ولی بسیار مؤثری «هیدراکسید کلسیم» است در بهم چسبیدن ذرات رنگی نقش مهمی دارد. گاهی اوقات نقاشان «فرسک» آب و آهک مورد نیاز خود را روز قبل از انجام کار با بهم زدن مقداری آهک کشته داخل سطل آب تهیه می کنند که این مایع بعد از صاف شدن در طول شب قبل از کار، مورد استفاده قرار می گیرد. پوستة مات و نازکی که با این عمل پس از مدت کوتاهی در سطح مایع ظاهر می شود، «کربنات کلسیم» است که پس از ترکیب «هیدراکسید کلسیم» با «دی اکسید کربن» هوا، بوجود می آید. دوغاب آهک هنگامی به عنوان واسطه (حلال) مورد استفاده قرار می گیرد که نقاشی با تکنیک غیر شفاف و در واقع مات گونه انجام می شود و در چنین مواردی مایع مذکور با رقیق کردن آهک توسط آب ساخته می شود.



خرید و دانلود تحقیق در مورد گل رس 46 ص


تحقیق در مورد داستان گل مریم 124 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 156 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

به نام خدا

گل مریم

وفا کنیم وملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافریست رنجیدن

(حافظ)

این یک داستان نیست ، یک خواب هم نیست ، یک زندگی است آن هم واقعی واقعی . . .

در سال1340درخانواده ایی متوسّط و مهربان به دنیا آمدم . پدرم کارمند ساده دریک ادارة دولتی بود . من فرزند سوّم خانواده بودم و آخرین فرزند ، آنها اسمم را ، ارمغان نهادند زیرا من را هدیه ای از طرف خدا می دانستند . برادربزرگم نامش علی بود و خواهرم ارغوان نام داشت . مرور زمان و کودکی را چون ابر و باد که درگذرند ، درک نکردم ، تا به سن هفت سالگی رسیدم . پدرو مادرم سعی فراوان در تربیت صحیح ما فرزندانشان می نمودند ومن را دریکی از بهترین و نزدیکترین مدارس آن زمان ، نام نویسی کردند . روز اوّل مدرسه گویی طوفانی در دلم به پا شده بود . صبح موقعی که با مادرم برای مدرسه رفتن آماده شده بودیم ، خانم همسایة دیوار به دیوار ما نیز از خانه اشان بیرون آمد . آنها شروع به صحبت و احوال پرسی با هم کردند و من یک پسربچّة ، تقریباْ هم سن و سال خودم را دیدم ، که خودش را پشت مادرش پنهان می کرد . خانم همسایه دست پسرش را گرفت و از پشت سرش او را به جلو آورد و نزدیک من شد . آن پسرکه تا به حال او را ندیده بودم ، همکلاسی من بود . مادرم گفت : ارمغان خانم این آقا پسر خجالتی همکلاسی توست . او به سمت من آمد و سلام کرد . پاک ماتم برده بود . مادرم گفت : ارمغان خانم ، جواب سلام یادت رفته؟

با دستپاچگی گفتم : سلام . جلو آمد و گفت : اسم من ارسلانه و دستم را محکم گرفت . دستهایش سرد ، سرد بود ولی برعکس ، دستهای من گویِ آتش . این اوّلین پیوند من و ارسلان بود . گویی طنابی محکم ، دستهای ما را به هم گره زده بود . درکلاس درس نیز دریک میز و نیمکت بودیم ، امّا ما تنها نبودیم ، یک پسردیگرکه بعداْ فهمیدم ، نامش امیراست و او نیز در همسایگی ما زندگی می کند ، با ما درهمان نیکمت می نشست . امیر پسر خجالتی و محجوب بود . جالب این بود که پدرهردو نفر ، آنها در یک صانحة تصادف کشته شده بودند و هر دوی آنها یتیم بودند .

ثلثها یکی بعد از دیگری گذشت و من و ارسلان و امیر در یک نیکمت با هم رقابت می کردیم . ثلث آخر ، من شاگرد اوّل ، ارسلان شاگرد دوّم و امیر سوّم شدیم .

روزیکه کارنامه هایمان را به خانه می بردیم ، برایم اتّفاقی افتاد . هنگامی که با خوشحالی کارنامه ام را در دستم گرفته بودم و از جوی آبی پریدم ، ناگهان کارنامه از دستم رها شد و به آب افتاد . نمی دانستم که چه کار کنم ولی ارسلان و امیر را دیدم ، که هر دو به دنبال آن می دوند و ارسلان خودش را به آب انداخت . آنرا زودتر از آب گرفت و برایم آورد . کارنامه ام خیس ، خیس شده بود . ارسلانم خیس خیس شده بود . چشمانم که به کارنامة خیس شده افتاد ، شروع به گریه کردم . ارسلان اشکهایم را با دستانش پاک کرد و گفت : حالا که طوری نشده ، این جور مثل دُخترای لوس گریه می کنی ، الآن با تو میایم خونه تون و ماجرا رو برای مامانِت تعریف می کنیم .

ولی من با بغض درگلو گفتم : لازم نکرده ، خودم زبون دارم که تعریف کنم و با شتاب به سمت خانه دَویدم . ارسلان و امیر ، هر دو با هم داد زدند ، صبرکن و بعد ازمن شروع به دویدن کردند ، گویی مسابقه ای بین من ، ارسلان و امیر بود . من زودتر به خانه رسیدم و دَر زدم . دوباره در زدم . صدای مادرم را شنیدم که می گفت : اُمَدم بابا اُمَدم چه خبره ؟ تا در را باز کرد ، پریدم تو بغلش وشروع به گریه کردن کردم . مادرم اوّل تعجّب کرد و بعد با دستان پُر مِهرش ، سرم را نوازش کرد وگفت : خُب ارمغان خانم می گی چی شده یا نه ؟

برگشتم به صورت مادرم نگاه کردم و کارنامة خیس را به او نشان دادم . مادرم با تعجب نگاهی به کارنامه کرد و دید ، مُهر قبولی و شاگرد اوّلی من ، کمی آب خورده .

شروع به خندیدن کرد و به من نگاه کرد و گفت : فِکه کنم ، این قدرخوشحال شدی که یک شکم سیر روی کارنامه گریه کردی .

ناگهان ارسلان و امیر سررسیدند . هردو نفس نفس زنان سلام کردند ، مادرم جواب آنها را داد .

بعد ، هردو با هم شروع به تعریف ماجرا کردند ، مادرم که ماجرا را شنید ، خندید و از آنها تشکّر کرد . من با غرور رو به مادرم کردم و گفتم : تشکّر دیگه لازم نیست و دررا محکم بستم . مادرم از این کار من خیلی ناراحت شد و به من گفت : تو باید از اونا تشکّر می کردی . مخصوصاْ از ارسلان .

تابستان آن سال ، با تمام گرمایش ، به اندازة ذوب یک قالب یخ کوتاه بود . خیلی زود دوباره پاییزشد و فصل مدرسه ها . بعداز ثبت نام و تعیین کلاس ، فهمیدم با هردو نفر آنها دریک کلاس هستم . روز اوّل مدرسه مادرم با من نیامد . او مرا از زیرآیینه و قرآن رَدکرد و صورتم را بوسید و گفت : دخترم امسال ام سعی خودتو رو بکن ، تا مثل پارسال شاگرد اوّل بشی . من هم به او قول دادم و از خانه بیرون آمدم . ارسلان و امیر هم ازخانه هایشان بیرون آمدند . امیر و ارسلان که سرتاسر تابستان گذشته را با هم بودند ، به هم سلام کردند و به سوی من آمدند . من که تابستان گذشته ، آنها را ندیده بودم ، پشت به آنها کرده و به سمت مدرسه به راه افتادم



خرید و دانلود تحقیق در مورد داستان گل مریم 124 ص


تحقیق در مورد گل شمعدانی 9ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 9 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

گل شمعدانی

Pelargonium

 

شمعدانی گونه ای است از خانواده ژرامیناسه Geraminaceae . این گیاه بومی آفریقای جنوبی است .

در حدود 220 گونه و 5000 – 6000 واریته دارد ، که غالب آنها جنبه بوته دارد و در گلکاری چندان مورد توجه نیستند .

ارقام شمعدانی که در باغبانی مورد استفاده است اکثرا برای گل آنها و عده ای برای برگهای زینتی آن و برخی نیز از عطرشان کاشته می شود .

انواع شمعدانی هائی را که در گلکاری مورد استفاده قرار می گیرند به چهار طبقه تقسیم می نمایند :

اول – جنس شمعدانی معمولی p.x hortorum: که در چنس شمعدانی معمولی هورتوروم مجتمع شده اند . بیشتر در باغات و باغچه ها کشت می شود .

در این جنس ، گونه شمعدانی معمولی زونال zonale که در روی برگ آنها حلقه تیره رنگی بشکل نعل مشاهده میشود مورد استفاده است .

گلها به رنگهای قرمز ، صورتی ، سفید ، کم پَر ، پُرپَر ، دیده می شود .

گونه حلقه ای یا زونال zonale دارای واریته های متعددی است و رایران اکثرا ازارقام زیر استفاده میشود .

1 - شمعدانی حرامزاده : پاکوتاه و دارای گلهای قرمز و خیلی پُرگل است .

2 – شمعدانی یهار هلوئی : واریته ای است به ارتفاع 40 – 50 سانتیمتر ، برگها درشت گلها صورتی مایل به نارنجی .

3 – شمعدانی سفید : برگها کوچک ، گلها سفید کم پَر یا پُر پَر .

4 – شمعدانی نقره ای : اطراف برگها در این واریته به رنگ سفید نقره ای و وسط آن سبز رنگ و گلها برنگ قرمز تند است .

5 – شمعدانی ترمه ای : در این واریته حلقه وسطی دایره ای شکل به رنگ زرد مایل به قرمز و خود برگها به رنگ زرد تیره میباشد .

گلها به رنگ صورتی تند و کم پَر است . برگهای این واریته زینتی میباشد .

6 – شمعدانی طلائی : برگها به رنگهای زرد و سبز است . گلها قرمز و پُرپَر .

در این دسته حلقه وسطی برگها در بعضی بکلی از بین رفته و در برخی کاملا نمایان است .

این واریته هم برگش زینتی است .

دوم – شمعدانی پیچ یا شمعدانی برگ عشقه ای p.peltatum: شاخه های این نوع شمعدانی نازک و بعضی از ارقام آن بطول یک متر یا بیشتر می رسد .

سوم – شمعدانی اژدر p.domesticum: که بیش از یک واریته از آن بنام شمعدانی گل درشت grandiflorum در ایران کشت نمی شود . بلندی این واریته 50 – 60 سانتیمتر است .

برگها درشت ، به رنگ سبز تیره و چین دار ، گلها درشت به رنگهای مختلف قرمز ، زرد ، بنفش ، و سفید ، یک رنگ و یا دو رنگ می باشد .

چهارم – شمعدانی عطری p.capitatum: برگها کرکدار و دارای عطری است شبیه عطر گل سرخ و برای تهیه اسانس از آن استفاده میشود . گلها کوچک برنگ ارغوانی .

گل شمعدانی عطری در درجه دوم اهمیت قرار دارد .

روشهای کاشت : کوشش یک باغبان مجرب بر این است که شرایط مطلوب برای هر گیاه را بقسمی فراهم کند که آن گیاه بتواند حد اکثر ظرفیت خود را آشکار سازد .

هر گیاه به چهار ماده اصلی و اساسی که عبارتند از: هوا ، آب ، غذا و نور احتیاج دارد .

شناخت محیط طبیعی هر گیاه راهنما و کمک ارزنده ای برای باغبان است .

ولی تصور اینکه شرایط طبیعی همیشه کمال مطلوب میباشد اشتباه بزرگی است .

گیاهان وحشی به شرایط سخت و نا پایدار مقاومت و سازگاری پیدا کرده اند و قادر به ادامه زندگی و تولید مثل می باشند .

درحالیکه گیاهان اهلی در نتیجه دورگ گیری و انتخاب بعضی از صفات مورد نظر ، خاصیت مقاومت خود را به مقدار زیاد از دست داده اند .

بهمین دلیل نباید تصور کرد که چون شمعدانی به شرایط نا مساعد مقاوم است ، نباید شرایط بهتری برای آنها مهیا نمود .

شرایط لازم برای شمعدانی بشرح زیر است :

خاک : خاک مناسب شمعدانی خاکی است که اگر آنرا در دست بفشاریم به زحمت بهم بچسبد یعنی کمی سنگین باشد . اگر زیاد بهم بچسبد معلوم می شود رس آن زیاد است و خاک تکه تکه می شود .

اگر به آسانی دانه های خاک از هم بپاشد معلوم می شود خیلی سبک است و مناسب شمعدانی نیست .

خاک شمعدانی تشکیل میشود از یک قسمت خاک برگ پوسیده ، دو قسمت خاک مرغوب باغچه ، و یک قسمت شن زبر و یک قسمت کود گاوی پوسیده .

در نقاطی که تابستان خیلی گرم دارد ، %50 از خاک گلدان از تورب توصیه می شود .

برای اینکه رطوبت را بهتر نگهدارد .

هرچند تورب زیاد و خاک برگ زیاد مانع رشد شمعدانی است زیرا ترشی ( اسیدیته ) خاک را بالا میبرد ( اسیدیته برای شمعدانی باید بین شش و نیم تا هفت باشد ) .

غذا : همانطوریکه می دانید کود فسفره برای تقویت ریشه و کود ازته برای ازدیاد شاخ و برگ و کود پتاسی برای تولید گل و میوه مفید است .

تناسب این عناصر موثرتر از میزان مواد غذائی است .

باید توجه داشت اگر یکی ازاین عناصر زیاده ازحد به شمعدانی داده شود ، برای شمعدانی مضر است .

اگر با دادن کود دامی ، کود ازته هم زیاد بدهیم ، شاخه های شمعدانی طویل می شود و برگها هم بزرگ می گردد .

و این همان گلدانهائی است که باغبان به آنها گرسنگی می دهد و مدتی به آنها کود نمی دهد ، بطور خلاصه از اردیبهشت تا مهر ماه هر ماه یکمرتبه باید کود تجارتی به شمعدانی داده شود.

ودر زمستان از کود دادن باید خودداری کرد .



خرید و دانلود تحقیق در مورد گل شمعدانی 9ص