واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد یادگیری مبتنی بر مغز 18 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 27 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

یادگیری مبتنی بر مغز

اشاره: علوم بنیادی اعصاب (عصب شناسی و رفتارشناسی مغز و سلسله اعصاب)، از جمله دانش های پیچیده ای است که به تدریج و آرام- آرام وارد عرصه های زندگی می‌شود. امروزه کاربردهای عصب شناسی در علوم تربیتی و آموزش و پرورش، گسترده تر از سایر زمینه‌ها نمود یافته است. آن چه در پی می‌آید مقاله ای است که از مجله معروف و حرفه ای «رهبری آموزشی» ترجمه شده است که به رغم سنگین بودن برخی از بخش های آن، قابل تعمق و خواندنی است. نکته های خارج شده در این مقاله، می‌تواند فرضیات بسیاری از پژوهش های تربیتی و رفتاری را شکل دهد. در «علوم اعصاب» مطالب زیادی دارد که می‌تواند به درک ما از تدریس و یادگیری بیفزاید. اما برای آوردن پژوهش به بیرون از آزمایشگاه و به داخل کلاس درس، باید محتاط باشیم. ما مطالب فراوانی در مورد ارتباطات بین مغز و راهکارهای کلاس درس شنیده ایم. اما در این مورد، واقعاً چه می‌دانیم؟ مربیانی که حلقه اتصال «علوم مغز» را با تدریس و یادگیری مورد مطالعه و بررسی قرار می‌دهند، باید در مورد نحوه تفسیر و استفاده از پژوهش، محتاط باشند و سنجیده عمل کنند. کسانی از ما، که در حرفه تعلیم و تربیت، پژوهش های علوم بنیادی اعصاب را مطالعه می‌کنند، می‌کوشند آنها را با داده های روان شناسی کاربردی یا «علوم شناختی» سازگار سازند.

هنگامی که به «مطالعات چندگانه» با مثال های خوب و شواهد روشن برمی خوریم، آنها را به دیگر مربیان خاطر نشان می‌کنیم و هیچ وقت نمی گوییم:«پژوهش های مغزی ثابت می‌کند که....» زیرا در واقع پژوهش مغزی چیزی در مورد حرفه تعلیم و تربیت ثابت نمی کند؛ بلکه ممکن است فقط مسیر بخصوصی را نشان دهد. نارضایی از یادگیری مبتنی بر مغز دیدگاه های من در مورد نارضایی های اصلی از یادگیری مبتنی بر مغز به این قرار است: برخی افراد، اغلب تصویر غلطی از یافته‌ها ارائه می‌دهند. این انتقاد درستی است. بسیاری از مربیان خیرخواه فکر می‌کنند که یک «مطالعه تک رشته ای»، حتی بدون وجود راهکارها کلاس درس را توجیه می‌کند. هیچ گونه مدرک و دلیلی که این امر را به اثبات برساند، نیست. مربیانی که از پژوهش استفاده یا آن را نقل می‌کنند، باید بدانند چه چیزی موجب خوب شدن پژوهش می‌شود؛ چه کسی بودجه آن را تأمین می‌کند؛ پژوهشگر تا چه اندازه شهرت دارد؛ پژوهش چگونه طراحی شده است و آثار غیرمستقیم یافته‌ها و محدودیت های آنها کدامند و امکان دارد داشتن اطلاعات کم خطرناک باشد. بنابراین برای این که مربیان در زمره افراد حرفه ای به شمار آیند، لازم است اطلاعاتشان راجع به یک موضوع معین، بسیار زیاد باشد. امکان ندارد هیچ یک از افراد درگیر در «پژوهش مبتنی بر مغز» همه راهکارهای موجود در تدریس موفقیت آمیز را موجه بدانند.

درواقع، اکثر راهکارهایی که برای تدریس موفقیت آمیز پذیرفته می‌شوند، مجموعه ای از روانشناسی بنیادی و خردمندی عمومی هستند که با کوشش و خطا اصلاح شده اند. اما به هر حال یافته های جدید، قادر است همه ما را در جهات سازنده تری هدایت کند. مطالعات ارزشمند جدید



خرید و دانلود تحقیق در مورد یادگیری مبتنی بر مغز 18 ص


تحقیق در مورد یادگیری مبتنی بر مغز

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 27 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

یادگیری مبتنی بر مغز

اشاره: علوم بنیادی اعصاب (عصب شناسی و رفتارشناسی مغز و سلسله اعصاب)، از جمله دانش های پیچیده ای است که به تدریج و آرام- آرام وارد عرصه های زندگی می‌شود. امروزه کاربردهای عصب شناسی در علوم تربیتی و آموزش و پرورش، گسترده تر از سایر زمینه‌ها نمود یافته است. آن چه در پی می‌آید مقاله ای است که از مجله معروف و حرفه ای «رهبری آموزشی» ترجمه شده است که به رغم سنگین بودن برخی از بخش های آن، قابل تعمق و خواندنی است. نکته های خارج شده در این مقاله، می‌تواند فرضیات بسیاری از پژوهش های تربیتی و رفتاری را شکل دهد. در «علوم اعصاب» مطالب زیادی دارد که می‌تواند به درک ما از تدریس و یادگیری بیفزاید. اما برای آوردن پژوهش به بیرون از آزمایشگاه و به داخل کلاس درس، باید محتاط باشیم. ما مطالب فراوانی در مورد ارتباطات بین مغز و راهکارهای کلاس درس شنیده ایم. اما در این مورد، واقعاً چه می‌دانیم؟ مربیانی که حلقه اتصال «علوم مغز» را با تدریس و یادگیری مورد مطالعه و بررسی قرار می‌دهند، باید در مورد نحوه تفسیر و استفاده از پژوهش، محتاط باشند و سنجیده عمل کنند. کسانی از ما، که در حرفه تعلیم و تربیت، پژوهش های علوم بنیادی اعصاب را مطالعه می‌کنند، می‌کوشند آنها را با داده های روان شناسی کاربردی یا «علوم شناختی» سازگار سازند.

هنگامی که به «مطالعات چندگانه» با مثال های خوب و شواهد روشن برمی خوریم، آنها را به دیگر مربیان خاطر نشان می‌کنیم و هیچ وقت نمی گوییم:«پژوهش های مغزی ثابت می‌کند که....» زیرا در واقع پژوهش مغزی چیزی در مورد حرفه تعلیم و تربیت ثابت نمی کند؛ بلکه ممکن است فقط مسیر بخصوصی را نشان دهد. نارضایی از یادگیری مبتنی بر مغز دیدگاه های من در مورد نارضایی های اصلی از یادگیری مبتنی بر مغز به این قرار است: برخی افراد، اغلب تصویر غلطی از یافته‌ها ارائه می‌دهند. این انتقاد درستی است. بسیاری از مربیان خیرخواه فکر می‌کنند که یک «مطالعه تک رشته ای»، حتی بدون وجود راهکارها کلاس درس را توجیه می‌کند. هیچ گونه مدرک و دلیلی که این امر را به اثبات برساند، نیست. مربیانی که از پژوهش استفاده یا آن را نقل می‌کنند، باید بدانند چه چیزی موجب خوب شدن پژوهش می‌شود؛ چه کسی بودجه آن را تأمین می‌کند؛ پژوهشگر تا چه اندازه شهرت دارد؛ پژوهش چگونه طراحی شده است و آثار غیرمستقیم یافته‌ها و محدودیت های آنها کدامند و امکان دارد داشتن اطلاعات کم خطرناک باشد. بنابراین برای این که مربیان در زمره افراد حرفه ای به شمار آیند، لازم است اطلاعاتشان راجع به یک موضوع معین، بسیار زیاد باشد. امکان ندارد هیچ یک از افراد درگیر در «پژوهش مبتنی بر مغز» همه راهکارهای موجود در تدریس موفقیت آمیز را موجه بدانند.

درواقع، اکثر راهکارهایی که برای تدریس موفقیت آمیز پذیرفته می‌شوند، مجموعه ای از روانشناسی بنیادی و خردمندی عمومی هستند که با کوشش و خطا اصلاح شده اند. اما به هر حال یافته های جدید، قادر است همه ما را در جهات سازنده تری هدایت کند. مطالعات ارزشمند جدید



خرید و دانلود تحقیق در مورد یادگیری مبتنی بر مغز


تحقیق در مورد یادگیری 35 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 39 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

یادگیری

چکیده:

امروزه آموزش مهارتهای پایه از مرز خواندن، نوشتن و حساب کردن و استدلال کردن فراتر رفته و آموزش مهارتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات قلب و هسته مرکزی بسیاری از نظامهای آموزش و پرورش جهان را تشکیل داده است.

ادغام فناوری اطلاعات و ارتباطات در نظام آموزشی کشور علاوه بر ملاحظات فرهنگی، اقتصادی ، اجتماعی ، تکنولوژیکی و ارزشی ، مستلزم بستر سازی و آماده سازی دقیق ، عالمانه، آگاهانه و همه جانبه نگری است. از آنجایی که نهادینه کردن فناوری اطلاعات و ارتباطات درنظام آموزشی کشور ،گذر از مراحل انتقال ایده، ایجاد ، جذب و بومی سازی ، اشاعه و مستند سازی را طلب می کند، دسترسی به منابع و ذخایر دانش و تجربیات جهانی به تسهیل این گذر کمک می کند.

پیشرفتهای فناوری منجر به تحول در کار ، و تغییر در سازماندهی کار شده است. بنابراین صلاحیتها و شایستگی مورد نیاز در حال تغییر می باشد . صلاحیتهایی که اهمیت می یابند عبارتند از :

تفکر انتقادی ، صلاحیتهای گسترده عمومی، شایستگی در زمینه فناوری اطلاعات و ارتباطات و توانایی در کار کارشناسی، تصمیم گیری ، سر و کار داشتن با موقعیتهای پویا، کار به عنوان عضوی از گروه، برقراری ارتباطهای موثر (قورچیان ،1382).

مفاهیم کلیدی: یادگیری – آموزش مجازی – ICT - ارتباطات

مقدمه:

تغییر نقش معلم درکلاس درس

فناوری چه تأثیری بر مدارس می گذارد؟

چگونه یادگیری را غنی تر می سازد؟

فناوری چه تأثیری بر معلم و روش تدریس او دارد؟

معلم چگونه تغییر می کند؟

ورود ICT به کلاسهای درس ، چه تأثیری بر معلمان دارد؟

آیا بر کار و فعالیت آن ها می افزاید یا آن را کاهش می دهد؟

آیا ICT ابزاری برای کمک به تدریس برنامه ی درسی است یا محتوای برنامه را افزایش می دهد؟

ICT یکی از عوامل تغییر در کلاس درس است که ویژگی مهمی دارد و آن ، این که هم عاملی برای ایجاد تغییرات و هم ابزاری تغییر دهنده است.

فناوری های جدید ارتباطات و اطلاعات، دنیایی راکه در آن زندگی می کنیم و روش های یادگیری چگونه زیستن را تغییر داده اند. ICT ، منبعی با ارزش برای تولید دانش ، بستری مناسب برای انتقال محتوا و ابزاری توانمند برای ایجاد تعامل در فرایند یاددهی_ یادگیری در کلاس درس می باشد.



خرید و دانلود تحقیق در مورد یادگیری  35 ص


تحقیق در مورد یادگیری کلامی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 7 صفحه

 قسمتی از متن .DOC : 

 

یادگیری چیست؟

فرایند تغییر رفتار بر اثر تجربه

یاد بگیریم

مقدمه

با توجه به تعریفی که از یادگیری می‌شود و آن را تغییرات کم و بیش دائمی رفتار در نتیجه تجربه می‌دانند، می‌توان تصور کرد که با انواع یادگیری در زندگی مواجه خواهیم بود، به این دلیل که فرد از زمان تولد تا سالمندی تجارب مختلفی در حوزه‌های مختلف کسب می‌کند. تلاشهای مکرر برای راه رفتن ، سخن گفتن ، غذا خوردن ، ارتباط با همسالان ، دفاع از خود ، مطالب آموزشگاهی ، مهارتهایی مثل رانندگی ، یادگیری مشاغل و ... نمونه‌هایی از یادگیریهایی هستند که فرد در طول زندگی خود به شیوه‌های مختلفی آنها را یاد می‌گیرد. نظریه پردازان مختلف انواع مختلف یادگیری را معرفی کرده‌اند.

یادگیری کلامی

یادگیری کلامی نوعی از یادگیری است که زمانی حاصل می‌شود که محتوای آموخته شده بوسیله فرد شامل واژه‌ها ، هجاهای بی‌معنی ، یا مفاهیم می‌شود. زمانیکه دانش آموزی سعی می‌کند زبان جدیدی را یاد بگیرد و شروع می‌کند به یادگیری کلمات و لغات ، در واقع از یادگیری کلامی بهره می‌برد. همچنین دانش آموزی که سعی می‌کند بخشی از کتاب زیست شناسی را یاد بگیرد، مثل اصطلاحات و مفاهیم مربوط که در آن بخش ارائه شده است در واقع از یادگیری کلامی استفاده کرده است.

یادگیری کلامی در مقابل یادگیری حرکتی قرار دارد و هر چند فرض می‌شود که یادگیری کلامی از لحاظ و شناختی در سطح بالاتری قرار دارد. این مساله یادگیری کلامی را در مقامی ممتازتر از یادگیری حرکتی قرار نمی‌دهد. ابزاری که برای بررسی یادگیری کلامی مورد استفاده فراوان و سودمند قرار گرفته است، لیست مربوط به هجاهای بی‌معنی بوده است. در این نوع از آزمایشات فهرستی از هجاهای بی‌معنی را به آزمودنیها می‌دادند یا برایشان می‌خواندند و در فواصل زمانی معین از آنها می‌خواستند هجاهای خوانده شده را یادآوری کنند. میزان مواد یادآوری شده ، معرف میزان یادگیری کلامی فرد بوده است.

یادگیری حرکتی

یادگیری حرکتی نوعی از یادگیری است و زمانی حاصل می‌شود که محتوای آموخته شده بوسیله فرد شامل مهارتهای حرکتی است. به عبارتی زمانیکه فرد تلاش می‌کند سلسله‌ای از حرکات را یاد بگیرد تا بتواند مهارتی را به صورت مناسبی انجام دهد از یادگیری حرکتی استفاده کرده است. یادگیری شنا کردن ، پرتاب توپ ، دوچرخه سواری و ... نمونه‌ای از یادگیریهای حرکتی هستند. یادگیری حرکتی می‌تواند طیفی از یادگیریهای حرکتی را شامل می‌شود.

برخی از این یادگیری ساده و سطحی‌تر هستند، مثل پرتاب یک توپ ، برخی پیچیدگی بیشتری دارند، مثل شنا کردن و برخی از پیچیدگی و ظرافت خیلی بالایی برخوردار هستند، مثل نواختن یک ساز مانند ویولون که مستلزم یادگیری حرکتی به مقدار زیاد است. تمرین در این نوع یادگیری اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد. هر چه میزان تمرین فرد در این نوع حرکات بیشتر باشد مهارت او عمیق خواهد بود.

یادگیری مشاهده‌ای

یادگیری مشاهده‌ای عبارت است از یادگیری که از طریق آن موجود زنده‌ای از رفتار موجود زنده دیگر تقلی می‌کند، سرمشق می‌گیرد یا ادای آن را درآورد. به این نوع یادگیری سرمشق گیری و یادگیری اجتماعی نیز می‌گویند. کودکی را تصور کنید که رفتارهای مادر را در هنگام آشپزی یا کار خانه داری مشاهده می‌کند. مدتی بعد در بازیهای خود همان کارهایی را که از مادر در خود مشاهده کرده انجام می‌دهد. بیشتر یادگیریهای کودکان مشاهده‌ای است.

در واقع آنها بطور مرتب در تقلید از رفتارها و حرکاتی هستند که مشاهده می‌کنند. آلبرت بندورا روان شناس و همکارانش نقش بسیار عمده ای در تثبیت مفهوم یادگیری مشاهده داشته‌اند. آنان در یک مجموعه از آزمایشهای خود به نحو متقاعد کننده‌ای اثبات کردند که کودکان گاهی از رفتار پرخاشگرانه یک سرمشق بزرگسال تقلید می‌کنند. این مسیر تحقیق موجب شده است که نگرانی در مورد تاخیر تماشای رفتار پرخاشگرانه بزرگسالان سرمشق در تلویزیون بر اعمال کودکان مورد توجه قرار گیرد.

یادگیری اجتنابی

یادگیری اجتنابی زمانی اتفاق می‌افتد که یک موجود زنده این توانایی را پیدا می‌کند که با استفاده از نشانه یا علامتی خاص از تماس با محرکی زیان‌آور اجتناب کند. به عبارتی فرد سعی می‌کند ار موقعیتهایی که برایش آزار دهنده هستند اجتناب و دوری کند. تصور کنید که کودکی یکبار با دست زدن به یک بخاری دست خود را می‌سوزاند و از آن پس از نزدیک شدن به بخاری خودداری می‌کند. این کار کودک نشانه‌ای از یادگیری اجتنابی است. این نوع یادگیری در بررسی علل مربوط به برخی روان رنجوریها مثل انواع اضطراب مورد توجه است.

به عنوان مثال خوبی اجتماعی که نوعی ترس و اضطراب مربوط به قرار گرفتن در محیطهای شلوغ و گروههاست، با یادگیری اجتنابی ارتباط دارد. بطوری که فرد سعی می‌کند از محیطهای پرجمعیت که برای او آزار دهنده هستند، دوری کند و این افراد به هیچ وجه حاضر نیستند در چنین جلساتی شرکت داشته باشند. هر چند این ترس و اضطراب و اجتناب نیز درجاتی متفاوت در افراد مختلف دارد.

یادگیری تصادفی

یادگیری تصادفی نوعی از یادگیری است که بدون مقصود ، تلاش یا نیت خاصی صورت می گیرد. بطوری که بدون اینکه هدف یادگیری مورد خاصی وجود داشته باشد، یادگیری اتفاق می افتد. حتما برایشان پیش آمده است که بدون تلاشی برای یادگیری شعر و محتوای یک ترانه کرده باشید و بدون اینکه حتی چنین منظوری داشته باشید یک روز متوجه می‌شوید که متن آزاد بطور کامل و یا قطعاتی از آنرا زمزمه می‌کنید.

یادگیری نهفته

یادگیری نهفته یادگیری است که در هنگام اکتساب در عملکرد شخص به حالت پنهانی و ابراز نشده باقی می‌ماند. به عبارتی یادگیری در یک موقعیت زمانی اتفاق می‌افتد و مدتها نهفته باقی می‌ماند تا در موقعیت مورد نیاز خود را نشان می‌دهد. رفتارهای معلمی نمونه‌ای از رفتارهایی هستند که به صورت یادگیری نهفته ممکن است آموخته شوند. فرد تا زمانیکه به عنوان یک معلم در کلاس قرار نگیرد این رفتارها را از خود نشان نمی‌دهد، در حالیکه آنها را در طول تحصیل خود از معلمان خود آموخته است.

یادگیری نهفته اهمیت زیادی برای والدین ، معلمان و دست اندرکاران آموزش دارد. چرا که آنها غالبا از عملکرد کودکان و دانش آموزان دچار یاس می‌شوند و گاهی فکر می‌کنند که فرد یا شاگردشان هیچ یاد نمی‌گیرند یا بسیار کم می‌آموزند. در حالیکه در آینده ممکن است آنچه یاد گرفته است به شیوه امیدوار کننده‌ای بروز کند. نباید یادگیری نهفته را با یادگیری تصادفی اشتباه کرد و یادگیری تصادفی لزوما پنهان نیست و ممکن است در هر مقطعی در عملکرد شخص ظاهر شود.



خرید و دانلود تحقیق در مورد یادگیری کلامی


تحقیق در مورد یادگیری شناختی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 30 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

مراحل یادگیری!اصولاً برای آموختن هرعلمی و یا فراگرفتن هر کاری انجام چندین مرحله کاری ضروریست. برای کسی که می‌خواهد عمل یادگیری را سریع و صحیح، پشت سر بگذارد تا از آموخته‌هایش استفاده کند، چاره‌ای جز رعایت و انجام این مراحل وجود ندارد. هیچ تفاوتی در این وجود ندارد که می‌خواهیم حرفه‌ای را یاد بگیریم، یا ورزشی را و یا درسی را، در تمام کارها این اصول برای یادگیری مشترک است و رعایت ترتیب آن الزامی می‌باشد. منتها در این مبحث روی سخن با دانش‌آموزان و کنکوری‌ها می‌باشد و مقوله یادگیری دروس و آمادگی برای کنکور مد نظر می‌باشد. یادگیری دروس دارای پنج مرحله زیر است:مرحله اول: ادراکخیلی روشن است که برای یادگیری هر کار، ابتدا باید درک صحیحی از آن کار داشته باشیم و آن کار را به خوبی فهمیده باشیم. برای یادگیری یک درس ابتدا باید آن درس را مطالعه کنیم تا درک کنیم که این مبحث از درس چه چیزی را می‌خواهد به ما بیاموزد. معمولاً با یک یا دو بار روخوانی به این مهم دست می‌یابیم ولی برای فهم بهتر می‌توانیم تا سه یا چهار بار روخوانی کنیم. بعد از چند بار روخوانی هر آنچه را که باید، فهمیده‌ایم و درکی نسبی از مطلب بدست آوده‌ایم. و دیگر روخوانی کافی است. لازم به ذکر است که روخوانی بیشتر دیگر فایده‌ای ندارد و دیگر هر چقدر روخوانی کنیم چیز اضافه‌ای نخواهیم فهمید. پس باید به سراغ مرحله بعد برویم.مرحله دوم: تثبیتپس از روخوانی و طی مرحله ادراک باید به سراغ یادگیری مطلب برویم. چون در مرحله ادراک چیزی را یاد نگرفته‌ایم بلکه فقط فهمیده‌ایم. مثل کسی که رانندگی را کاملاً می‌فهمد و به طور کامل با تئوری رانندگی آشناست وطرز بکارگیری دنده و کلاج و ترمز و فرمان را می‌داند ولی هنوز رانندگی نکرده است، پس رانندگی بلد نیست. باید پشت فرمان نشست واقدام به رانندگی کرد بنابراین برای یادگیری درس باید حل تمرینات کتاب را آغاز کرد. با حل تمرین است که شما مطلب فهمیده شده را یاد می‌گیرید. هر چقدر در این مرحله تامل کنید و بیشتر تمرین کنید بهتر است. دقیقاً برخلاف مرحله ادراک که بعد از چند بار روخوانی باید به مرحله بعد می‌رفتیم. بهترین منبع برای مرحله تثبیت تمرینات کتاب است و بعد از آن کتابهای تمرین معتبر مانند کتابهای دوسالانه کانون فرهنگی آموزش قلم چی. بعد از تمرین زیاد درس را یاد می‌گیرید، اما این پایان کار نیست. در کنکور فاکتور زمان مطرح است و کسی که در زمان کوتاه به سوالات بیشتری پاسخ دهد برنده است. پس باید علاوه بر یاد داشتن درس به آن تسلط کافی نیز داشته باشید.مرحله سوم: تسلطکسی که درس را بلد است اما به آن تسلط کافی ندارد مانند راننده تازه کاریست که گواهینامه‌اش را گرفته ولی جرات رفتن به خیابان‌های شلوغ وتقاطع‌های پر ترافیک را ندارد و هر آن احتمال تصادفش می‌رود. چاره چیست؟چاره این کار انجام تمرینات خاص درغالب تست است. با انجام تمرین تست و در نظر گرفتن فاکتور زمان می‌توانید تسلط خود را در درس زیاد کنید. یعنی بعد از حل تمرینات به زدن تست روی بیاورید. معمولاً اگر تست درس‌های اختصاصی را دو روز بعد از مطالعه و تست درسی‌های عمومی را سه یا چهار روز بعد از مطالعه بزنید بهترین نتیجه را می‌گیرید. زدن تست بلافاصله بعد از مطالعه و یا تمرین نتیجه بخش نیست چون جواب تمام سوالات در حافظه موقت‌تان وجود دارد و مانع از آن می‌شود که مغزتان فکر کند و به یاد بیاورید. لازم به ذکر است که اگر فاکتور زمانی را در تست زدن رعایت نکنید نتیجه خوبی نخواهد داشت چون تست بدون زمان می‌شود تمرین، و این کار مربوط به مرحله تثبیت است نه تسلط. بهترین منبع برای تست زدن استفاده از تست‌های استاندارد می‌باشد. مثلاً تست کنکورهای سال‌های گذشته و یا کتاب‌های آبی کانون فرهنگی آموزش قلم‌چی.مرحله چهارم: ارزیابیبعد از مطالعه درس و یادگیری آن بوسیله حل تمرین و در نهایت بالا بردن تسلط با تست، تقریباً بیشتر راه را طی کرده‌اید. حالا نوبت به آن می‌رسد که آموخته‌ها و دانش خود را و میزان تسلط‌تان به آنها را مورد ارزیابی قرار دهید تا نقاط ضعف و قوت خود را بشناسید و ایرادات کارتان را معلوم کنید و در جهت رفع آن اقدام نمائید. امتحان دادن و شرکت در آزمون جای مناسبی برای ارزیابی یادگیری می‌باشد. اگر توان شرکت در آزمون‌های کانون فرهنگی آموزش و یا سایر مؤسسات را ندارید خودتان می‌توانید با تهیه تست‌های مربوطه به مباحث مطالعه شده از خودتان آزمون بگیرید. آزمونی دقیقاً مانند کنکور، حتی می‌توانید از خواهر یا برادر خود خواهش کنید تا نقش مراقب را بازی کرده و نگذارد شما تقلب کنید. البته اگر بتوانید در آزمون‌های آموزشگاه‌ها شرکت کنید نتیجه بهتری در این مرحله خواهید گرفت. پس از برگزاری آزمون کلیه نقاط ضعف خود را پیدا کرده و در جهت رفع آن اقدام کنید. چون اگر این کار را نکنید زحمات قبلی ر اهم به باد خواهید داد.مرحله پنجم: جمع‌بندیانجام چهار مرحله قبل برای یاد گرفتن مطالب جدید کافیست و این مرحله مربوط به جمع‌بندی آموخته‌هایتان در پایان کارمی‌باشد. زمان جمع‌بندی معمولاً دو ماه قبل از کنکور شروع می‌شود و در این دو ماه شما باید به جمع‌بندی مطالبی بپردازید که در یکسال گذشته آموخته‌اید.نکته:انجام مراحل بالا برای یادگیری کاملاً لازم می‌باشد و با حذف هر یک از این مراحل ضربه بزرگی به یادگیری وارد می‌آید که با انجام هیچ کاری نمی‌توان خلع آن را پر کرد.

یادگیری را می‌توان تغییر تقریبا دایمی رفتار که در نتیجه تمرین به وجود می‌آید دانست. آن دسته از تغییرهای رفتاری که ناشی از بلوغ و پختگی است یا بر اثر شرایط و اوضاع موقت سازواره پیدا شده است(نظیر خستگی یا حالات ناشی از مصرف دارو) در شمار یادگیری قرار نمی‌گیرد.[1] بر این اساس، یادگیری تغییری است که در توانایی انسان ایجاد ‌شده و برای مدتی باقی می‌ماند و نمی‌توان آن را به سادگی به فرایندهای رشد و نمو نسبت داد.[2]

  یادگیری به طور کلی، فعالیتی دگرگون‌ساز است که افراد را برای مقابله با رویدادها و سازش با محیط آماده می‌سازد. یادگیری، در موقعیت‌های مختلف و در اکثر سطوح زندگی حیوانی از بازتاب‌های شرطی جانوران تا فرآیند‌های پیچیده شناختی افراد آدمی رخ می‌دهد.

  یادگیری در حقیقت دارای مفهموم بسیار گسترده‌ای است که در قالب‌های دگرگونی، عادت‌شکنی، ایجاد علاقه، نگرش‌های نو، درک ارزش و پیش‌داوری پدیدار می‌شود. شیوه ترکیب و کاربرد معلومات در استدلال، تفکر، نظریه‌پردازی، حل مساله، احساس و دگرگونی‌هایی که در کل شخصیت به وجود می‌آیند همه از یادگیری مایه می‌گیرند.[3] اما ادوارد تولمن(Edward Tolman) بین عملکرد و یادگیری تمایز قائل شد. وی با طرح مفهوم یادگیری نهفته(Latent learning)، بیان داشت که یادگیری ممکن است بلافاصله خود را در عملکرد فرد نشان ندهد.[4]

  عده‌ای از روان‌شناسان، یادگیری را چنین تعریف کرده‌اند: یادگیری، تغییری است که بر اثر تجربه یا آموزش در رفتار موجود زنده پدید می‌آید. در این تعریف، مهم‌ترین واژه‌ای که نظر را به خود جلب می‌کند واژه "تغییر" است. زیرا رفتار فرد در زمانی که چیزی نیاموخته با زمانی که آن چیز را آموخته است تفاوت دارد.

  واژه مهم دیگر در تعریف روان‌شناسان از یادگیری "رفتار" است. زیرا تغییر رفتار با تغییر ابعاد بدنی مانند طول، عرض، قد و وزن ارتباطی ندارد، بلکه بیشتر معلول یادگیری است نه دگرگونی‌های بدنی.

  برخی دیگر از روان‌شناسان نیز یادگیری را دگرگونی‌های نسبتا پایدار در توانایی، گرایش یا ظرفیت پاسخ‌دهی عنوان کرده‌اند. در این تعریف تاکید شده است که یادگیری پیش از تغییر رفتار پدید می‌آید.[5]

 

 

انواع یادگیری  

  یادگیری دارای انواع مختلفی است که عبارتند از: خوگیری، شرطی‌شدن سنتی، شرطی‌شدن فعال و آن چه یادگیری مختلط خوانده می‌شود.

  در خوگیری، یاد می‌گیریم که از محرکی آشنا غافل باشیم بی‌آنکه پیامد ناگواری داشته باشد، نظیر یاد گرفتن بی‌توجهی به تیک‌تاک ساعت. خوگیری، ساده‌ترین نوع یادگیری است. شرطی شدن فعال و سنتی هر دو متضمن تشکیل تداعی یا ارتباط است و در نتیجه می‌آموزیم که برخی وقایع با هم رخ می‌دهند. در شرطی‌سازی سنتی می‌آموزیم که واقعه‌ای به دنبال واقعه دیگر رخ می‌دهد و در شرطی‌سازی فعال می‌آموزیم که اگر به محرکی پاسخ خاصی بدهیم نتیجه خاصی خواهد داشت.

  یادگیری مختلط، چیز متشکلی از تداعی و برقرار کردن ارتباط میان دو واقعه است. مثلا شیوه‌ای که برای حل مشکلی اتخاذ می‌کنیم یا نقشه‌ای که از محیط در ذهن طرح می‌کنیم نمونه‌ای از یادگیری مختلط است.[6]

  نوع دیگر از یادگیری، یادگیری از طریق بینش یا بصیرت(Insight Learning) است. این نوع یادگیری زمانی صورت می‌گیرد که یادگیرنده چگونگی روابط اجزاء یا عناصر موجود در یک پدیده را درک نموده و نسبت به کل مجموعه اشراف پیدا کند. این نوع یادگیری موثرترین و پایدارترین نوع یادگیری است. در این نوع یادگیری، یادگیرنده با ادراک دقیق پدیده‌ها و شناخت روابط میان اجزا و یا عناصر یک پدیده، فرصت کشف و آفرینندگی ذهنی را می‌یابد.[7]

 

 

تاریخچه یادگیری  

  بخش اعظم مطالعات اولیه درباره یادگیری را رفتارگرایان انجام داده‌اند. فرض اساسی آن‌ها عبارت بود از این که؛ روابط ساده‌ای از نوع شرطی سازی، پایه اساسی هر نوع یادگیری است.[8]

  مهم‌ترین روندی که در مطالعه علمی یادگیری به وجود آمد استفاده از حیوانات در آزمایش‌های مربوط به یادگیری بود. ادوارد ال. ثرندایک(Edward. Thorndike) پیشگام این تلاش در رابطه با درک یادگیری حیوانات از راه اجرای آزمایش‌ها بود.[9]

  شاید یکی از باسابقه‌ترین اندیشه‌ها درباره یادگیری، آن جنبه‌ای باشد که به طور بنیادی بر تداعی رویدادهای ذهنی مبتنی است. در این فرض، یادگیری زمانی رخ می‌دهد که مثلا همزمانی یا تطابق آوای یک ملودی و خواننده آن به نحوی با هم پیوند می‌یابند که ملودی باعث شود خواننده را به خاطر آوریم.

  یکی از قدیمی‌ترین خطوط فکری که در روان‌شناسی یادگیری نوین منعکس شده است، از روان‌شناسان تداعی‌گرای انگلیسی قرن نوزدهم که تعدادی نظریه مربوط به نحوه پیوند اندیشه‌ها را تدوین کرده‌اند، استخراج شده است. تداعی‌گرایان معتقدند که اکتساب یا آموختن یک اندیشه جدید به این موارد نیاز دارد.

1ـ مجاورت(Contiguity): به این معنی که، تاثرات حسی یا اندیشه‌های ساده با هم ترکیب ‌شده و اندیشه نویی را شکل می‌دهند.  

2ـ تکرار این رویدادهای مجاور.[10]

  نظریه‌های معاصر یادگیری با الگوهای سنتی که گفته شد تفاوت آشکار دارند. مدل‌های جدید یادگیری، عمدتا بیان‌گر این اندیشه‌اند که تداعی‌ها در نتیجه یادگیری تشکیل و ذخیره می‌شوند. این نظریه‌ها، برای توجیه یادگیری، مجموعه وسیعی از فرایندهای درونی را مطرح می‌سازند.[11]

  بر طبق نظریه یادگیری شناختی، ارتباط بین محرک و پاسخ بر اساس مجاورت یا تقویت به یادگیری منجر نمی‌شود. بلکه پردازش اطلاعات در ذهن و به دست آوردن دانش و شناخت از ارتباط محرک‌ها باعث یادگیری می‌شود. در این نظریه اعتقاد بر این است که یادگیری ممکن است صورت گرفته باشد، بی آنکه در رفتار ظاهری افراد مشاهده گردد.[12]

  وجود گرایش‌ها و مکاتب مختلف، ویژگی مهم در تاریخ روان‌شناسی یادگیری است و این بدان سبب است که یادگیری، جنبه‌ها و انواع گوناگون دارد و هر یک از مکاتب بر جنبه بخصوصی از یادگیری تاکید کرده‌اند.[13]

 

 

[1] ـ اتکینسون، ریتال و همکاران؛ زمینه روان‌شناسی هیلگارد، حسن رفیعی، تهران، انتشارات ارجمند، چاپ دوم، ص 198.

[2] ـ گانیه، رابرت میلز؛ شرایط یادگیری و نظریه آموزشی، جعفر نجفی زند، تهران، انتشارات رشد، 1373، چاپ اول، ص 21.

[3] ـ پارسا، محمد؛ روان‌شناسی یادگیری، تهران، انتشارات سخن، 1374، چاپ اول، ص 21.

[4] ـ اسماعیلی، علی و شایسته، سیاوش؛ مبانی روان‌شناسی عمومی، تهران، انتشارات شلاک، 1386، چاپ دوم، ص 120.

[5] ـ روان‌شناسی یادگیری، ص 24.

[6] ـ زمینه روان‌شناسی هیلگارد، ص 198.

[7] ـ افروز، غلامعلی؛ اختلالات یادگیری، تهران، پیام نور، 1385، چاپ اول، ص 152.

[8] ـ زمینه روان‌شناسی هیلگارد، ص 198.

[9]. شرایط یادگیری و نظریه آموزشی، ص 27.

[10] ـ همان، ص 25.

[11] ـ همان، ص 35.

[12] ـ مبانی روان‌شناسی عمومی، ص 120.

[13] ـ سیف، علی اکبر؛ روان‌شناسی پروشی، تهران، انتشارت آگاه، 1363، چاپ سوم، ص 216.

روان شناسی چیست ؟(قسمت دوم)

گردآورندگان : ساره عابدزاده ،افسانه نیکانلو، ریحانه نیکانلو – اعظم خیرآبادی

یادگیری

1- ادراک و واقعیت نسبی هستند .

2- رفتار ، هدفدار است . فرایندهای ذهنی ( عقلی ) عمیقاً تحت تا ثیر هدف فرد هستند ، وهـد ف

شخص هر گونه فعالیت یادگیری او را تعیین و هدایت می کند .

3)اعمال یا رویدادهای روان شناختی شخص بسیار مهمند و باید مورد تأکید قرار گیرند . روان

شناسان شناختی – میدان سعی دارند جهان را از دیدگاه چشمان یادگیرنده بنگرند .

4)موقعیت ( مجموعه شرایط زمانی و مکانی که فرد در آن قرار دارد ) مورد تأکید است . مطالعه با

تصویر کلی از موضوع آغاز می شوند .

5)رویدادهای روان شناختی را شرایط موجود در زمان رخ دادن رفتار تعیین می کنند ، ( این را

اصل همزمانی contemparaneity نامید . )

روان شناسی شناختی ، صراحت و روشن سیستم رفتار گرایی را ندارد ، روان شناسان شناختی نظر

واحدی ندارد ، زیرا هر یک جنبه هایی از یادگیری را مورد توجه قرار داده است .

بعضی از آنها به فرآیند زبان پرداخته اند ، برخی حل مسئله را مورد توجه قرار داده اند و عده ای

روی حافظه تحقیق و تأکید کرده اند .

یادگیری شناختی آن نوع یادگیری است که بدون تقویت آشکار یا شناخته شده انجام می گیرد ، و به

روابط میان آگاهی می یابد . به عبارت دیگر موقعیت های یادگیری شناختی آنهایی هستند که در آنها ،

بدون تقویت صریح ، تغییراتی در روش هایی که فرد داشته است پردازش می شود .

رفتارگرا و شناخت گرا

رفتارگرایان معتقدند که فرایند یادگیری اساسا برای همه یادگیرندگان برابر است اعم از کودک و

بزرگ ، انسان یا حیوان . به عقیده آنها مفاهیم محرک ، پاسخ و تقویت برای توضیح و تبیین چگونگی

انجام گرفتن یادگیری کافی هستند .

روان شناسان شناختی معتقدند که روش های بنیادی یادگیری انسان و حیوان متفاوتند ، و فرایندهای

شناختی انسان را نمی توان در حیوانات یافت . به نظر آنها یادگیری بزرگسالان با یادگیری کودکان



خرید و دانلود تحقیق در مورد یادگیری شناختی