لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
یادگیری فعال چیست؟
یادگیری فعال زمانی اتفاق می افتد که فراگیران فرصت بیشتری برای ارتباط تعاملی با موضوع دوره برقرار نمایند و به تولید علم تشویق شوند تا فقط دریافت کننده علم باشند. در یک محیط فعال یادگیری معلمان تسهیل کننده یادگیری هستند تا اینکه یادگیری را به فراگیران دیکته نمایند.
چرا یادگیری فعال؟
تحقیقات نشان داده که یادگیری فعال یک روش آموزشی استثنائی موثر است. بدون توجه به این موضوع، زمانی که یادگیری فعال با آموزش های سنتی (مانند سخنرانی) مقایسه می شود، فراگیران مطالب بیشتری را یاد می گیرند و اطلاعات زمانی طولانی تری باقی می ماند و فراگیران بیشتر از کلاس و دوره آموزشی لذّت می برند.
چگونه یادگیری فعال را در کلاس درسمان وارد نمائیم؟
به کار بردن روش های یادگیری فعال در کلاس درس می تواند بیان کننده مشکلاتی برای معلمان و فراگیران که به این شیوه آموزشی عادت نکرده اند باشد. معلمان از مقداری از کنترل خود بر کلاس صرف نظر نموده و بیشتر به عنوان تسخیل کننده عمل می نمایند و مسئولیت فراگیران برای اینکه چه چیز و چطور مطالب را فراگیرند افزایش می یابد. یادگیری فعال نیازمند این است که فراگیران در کلاس فعال باشند. سعی کنید از تکنیک ها و روش هایی که به فراگیران فرصت یادگیری فعال را می دهد، استفاده نمائید.
همفکری:
یک نمونه ساده از فعالیت هایی است که شما در چهارچوب کلاس می توانید از آن استفاده نمایید. زمانی را در اهمیت و فراگیران قرار دهید تا درباره عنوان فکر نمایند و سپس بحث کوتاهی با فردی که مجاور اوست انجام دهند و سپس دیگران را در نتایج سهمی کند.
کاغذ یادداشت:
فرصتی را برای فراگیران برای سنتی و همچنین دانش و رسیدن سوالاتی که پاسخ داده نشده است، فراهم نمایید در چند دقیقه پایانی کلاس از فراگیران خواسته شود که به این سوالات پاسخ دهند به عنوان مثال مهمترین چیزی که شما امروز یاد گرفته اید چه بوده است؟ چه سوالات مهمی وجود دارد که بدون پاسخ باقی مانده است؟
تنوع این سوالات و پاسخ هایی که در ذهن فراگیر بوجود می آید فرآیند یادگیری فراگیران شما را افزایش می دهد و این امر بازخورد از درک آنان در مورد موضوع فراهم می نماید.
فعالیت های نوشتداری:
به طرق مختلف به فراگیران فرصت دهید تا در مورد فرآیند اطلاعات فکر کنند برای مثال: علاوه بر یک کاغذ کوچک شما می توانید یک سوال مطرح نمائید و سپس زمانی را به فراگیران بدهید تا هر چه می خواهند در مورد آن بنویسند. شما همچنین می توانید به فراگیران زمانی را برای نوشتن مطالب درباره عنوان را بدهید.
بارش افکار:
بارش افکار از نمونه روش های ساده دیگری است که شما می توانید همه کلاس را وارد بحث نمائید یک عنوان و یا مسئله مطرح نمائید و بخواهید از فراگیران که وارد و درگیر مسئله شوند. هر نظری که ارائه می شود را روی تخته بنویسید.
بازیها:
بازی ها مربوط به یک عنوان یا یک موضوع می تواند به آسانی وارد برنامه یک کلاس شوند تا یادگیری فعال در شرکت کنندگان پروش دهد. بازی ها شامل جور کردنی، بازی های اسرار آمیز، رقابت گروهی و حل پازل می باشد.
بحث و مناظره:
در کلاس می تواند ابزار موثری برای تشویق فراگیران به فکر کردن درباره چند دیدگاه در یک زمینه باشد.
کار گروهی:
به شرکت کنندگان اسکان صحبت کردن، ارائه دیدگاههای مشخصی و مهارت کار با دیگران را بدهید همکاری در کار گروهی نیاز دارد که همه اعضاء گروه برای کامل نمودن یک تکلیف با هم کار نمایند و کلاس را به گروه های 5-2 نفر تقسیم نمائید. به هر گروه مقاله برای خواندن، سوالاتی برای پاسخ دادن و بحث کردن و اطلاعاتی برای ارائه و موضوعاتی برای یاددهی به گروه های دیگر بدهید.
مطالعات موردی:
با استفاده از یک داستان واقعی در مورد اتفاقاتی که در مدرسه، جامعه، خانواده یا شخصی وجود دارد به فراگیران این امکان را بدهید تا دانش کلاس را با دانسته های خود در شرایط دنیای واقعی، عملکردها و نتایج تلفیق کنند.
یادگیری فعال
عضو شماره 1
شیوه های انتقال تصمیم گیریهای مربوط به یادگیری به یاد گیرنده ، فکر فیلسوفان آموزش و پرورش را از زمانهای قدیم یعنی از زمان افلاطون وسفراط تا کنون به خود جلب کرده است. با وجود حضور همیشگی و نیروهای اجتماعی ، سیاسی و آموزه های مذهبی ، متخصصان آموزش و پرورش ، در طی قرون متمادی همیشه بر برنامه های آموزشی و موسسات آن از طریق کنترل یا دادن آزادیهای خاص دخالت و نظارت داشته اند. متفکران دوره
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
دلایل اصلی ناکامی در یادگیری زبان
بشر در هیچ دورهای این چنین با حجم انبوهی از دادهها و اطلاعات مواجه نبوده است. سرگردانی انسان امروز، انتخابی مناسب از بین هزاران امکانی است که عمر کوتاهش را بر نمیتابد و این سرگردانی، در انتخاب روشی مناسب برای یادگیری یک زبان بین المللی با گستره تولید جهانی، صد چندان شده است. کتابها، فیلمهای صوتی - تصویری، کلاسهای آموزشی رسمی و غیر رسمی، نرم افزارها و پهنه گسترده اینترنت در کارند تا امر فراگیری یک زبان خارجی تحقق یابد. آیا اشکال در بهره هوشی ما دانش آموزان و دانشجویان ایرانی است که با گذراندن بیش از ده سال از دوران راهنمائی تا دانشگاه هنوز نتوانستهایم در حد قابل قبولی زبان بیاموزیم؟ چرا ما دانش آموزان و دانشجویان ایرانی با گذراندن بیش از ده سال، از دوران دبیرستان تا دانشگاه، هنوز نتوانستهایم در حد قابل قبولی زبان بیاموزیم. بدون شک اشکال در بهره هوشی و توانائیهای ما نیست بلکه مشکل در روشها و تکنولوژیهایی است که ما با استفاده از آنها زمان بزرگی از زندگی خویش را از دست دادهایم. عمدهترین دلایل ناکامی در فراگیری زبان در کشور ما بقرار زیر است:
ترس
ما همیشه زبان را درس مشکلی تصور می کردیم که باید آنرا امتحان دهیم و بدین دلیل هرگز فرصت استفاه از آنرا بصورتی نیافتیم که از آن لذت ببریم.
تکیه بر محیط مبتنی بر متن
دنیای واقعی زبان، یک دنیای صوتی است. در حالی که سیستم آموزشی ما، دنیایی مبتنی بر متن بوده است و این باعث میشد که مشکل تلفظ نیز بر مشکلات بیشمار ما افزوده شود. بدلیل عدم زیستن در یک محیط واقعی صوتی با آن احساس بیگانگی میکنیم. نتیجه این سیستم آموزشی در آرمانی ترین شرایط تربیت مترجم بود، نه کسی که با زبان بتواند ارتباط برقرار کند.
تکیه بر گرامر
کاش ما زبان را با روش کودکان یاد میگرفتیم که کمترین اهمیتی برای دستورات پیچیده زبان نمیدهند. راستی ما، خود چقدر با گرامر زبان مادری خود آشنا هستیم؟ دستوات گرامری در تمامی زبانها یک موضوع کاملاً تخصصی و انتزاعی از زبان است و اگر نه اینست، پس اینهمه رشتههای دانشگاهی سطح بالا در رابطه با دستور زبان چه معنی میدهند؟ حرف زدن با رعایت دستورات گرامری زبانی پر از استثناء، مانند انگلیسی، تقریباً غیر ممکن است.
تأکید بر یادگیری لغات
آموزش ما، حفظ کردن فرهنگهای لغت بود، هر معلمی برای خود دیکشنری کوچکی میساخت که مجبور به حفظ آن بودیم. و متأسفانه هنوز هم کار به همین منوال است. در یک فرهنگ انگلیسی نگاهی به لغت GET یا TAKE بیندازید. دو صفحه معنی مختلف و گاه متضاد برای یک لغت، سردرگمی آدمی را در آموزش صد چندان میکند. فرق عمده زبان انگلیسی با زبان فارسی در این است که لغات در زبان انگلیسی عمدتاً وقتی معنی واقعی دارند که در کنار سایر لغات قرار میگیرند. مثلاً لغت Take معنی واضحی ندارد، در حالی که معنی عبارت Take off کاملا مشخص است.
اهمیت دادن به امر خواندن
در هر زبانی چهار عنصر عمده خواندن، نوشتن، صحبت کردن و گوش دادن وجود دارد. آنچه در سیستم آموزش رسمی ما بیش از همه به آن پرداخته شده است امر خواندن میباشد. در برخی از کلاسهای غیر رسمی نیز صحبت از هم زمانی چهار عنصر رفته است. اما وقتی ما در محیط واقعی زبان قرار میگیریم در مییابیم که اگر هدف فراگیری زبان باشد، عنصر خواندن و نوشتن اهمیت درجه چندم دارند، به این دلیل ساده که در تمامی زبانها افراد بی سواد آن جامعه نیز قادر با تکلم زبان مادری خود هستند.
سه مشکل اصلی پیش روی یک زبان آموز
1- ایجاد شور و هیجان در فراگیری زبان
همه زبانآموزان دوست دارند که به خوبی انگلیسی صحبت کنند. آنها از این فکر که قادر باشند «روان» صحبت کنند و با دیگران به انگلیسی ارتباط برقرار کنند به هیجان میآیند. اما آنها معمولاً توجهی به خود فرآیند آموزش ندارند. در نظر بیشتر زبانآموزان، فراگیری زبان انگلیسی یک اجبار است - چیـزی که مجبور به انجام آن هستنـد، ولی میلی به آن ندارنـد. آنهـا در فراگیری زبان انگلیسی هیچ لذتی نمیبینند. بطور خلاصه، بیشتر زبانآموزان دوست دارند که انگلیسی صحبت کنند ولی دوست ندارند به فراگیری زبان انگلیسی مشغول باشند. این اولین و مهمترین مشکلی است که پیش روی یک زبان آموز قرار دارد، زیرا کسی که تمایلی به فراگیری یک زبان خارجی نـدارد، آن را بـه خوبی فرا نخواهـد گـرفت. اگـر شما «انگلیسی» را دوست نداشتـه باشیـد، «انگلیسی» هم شما را دوست نخواهد داشت!
اگر میخواهید که زبانآموز موفقی باشید، لازم است که خود فرآیند آموزش را هم دوست داشته باشید. لازم است که زمانی را که صرف فراگیری انگلیسی میکنید، به عنوان وقت تفریح یا استراحت خود به حساب آورید. به عنوان مثال، شما باید از موارد زیر لذت ببرید:
خواندن جملات انگلیسی و فکر کردن درباره ساختار آنها
فراگیری لغات جدید از یک دیکشنری
نوشتن یک جمله انگلیسی صحیح با کمک گرفتن از دیکشنری، کتاب گرامر و اینترنت
تمرین تلفظ اصوات و کلمات انگلیسی
به طور آرمانی، فراگیری زبان بایستی برای شما یک تفریح به حساب بیاید. شما باید خود را یک «زبانآموز» قلمداد کنید - کسی که فراگیری زبان انگلیسی را به عنوان یکی از فعالیتهای مورد علاقهاش انتخاب کرده است.
2- ایجاد اولین تغییر در زندگی
تصمیم برای فراگیری زبان انگلیسی نیازمند ایجاد تغییراتی در زندگیتان میباشد. به عنوان مثال تصمیم میگیرید که هر روز 30 دقیقه برای خواندن یک کتاب
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 46
عوامل مؤثر بر یادگیری
مربوط به درس تمرین معلمی
هدف آموزش آسان کردن یادگیری است.یادگیری را میتوان به راههای گوناگون تعریف کرد.کسب اطلاعات و اندیشههای تازه، عادتهای مختلف،مهارتهای متنوع و راههای گوناگون حل کردن مسائل همچنین یادگیریها میتوان بصورت کسب رفتار و اعمال پسندیده یا حتی کسب رفتار و اعمال پسندیده یا حتی کسب رفتار و اعمال ناپسند نیز تعریف کرد ، پس یادگیری حوزی بسیار گسترده ای شامل می شود .
با این حال معروفترین برای یادگیری این است : یادگیری به فرایند ایجاد نسبتاً پایدار در رفتار یا توان رفتاری که حاصل تجربه است ، گفته می شود و نمی توان آنرا به حالتهای موقتی بدن مانند آنچه بر اثر بیماری ، خستگی ، یا داروها پدید می آید نسبت داد .
ویژگیهای مهم یادگیری عبارتند از : 1- تغییر 2- تغییر نسبتاً پایدار 3- تغییر نسبتاً پایدار در توان رفتاری 4- تغییر نسبتاً پایدار در توان رفتاری بر اثر تجربه .
ویژگیهای ورودی عاطفی :
ویژگیهای ورودی عاطفی نشان دهنده انگیزش یادگیری یا همان علاقه به درس است . همه می دانیم که علاقه به درس دقت کوشش و پشتکار یادگیرنده را افزایش می دهد و در نتیجه بر یادگیری او تأثیر مثبت دارد ، بنابراین کوشش در بالا بردن سطح علاقه یادگیرنده یکی از تدابیر آموزشی معلم به حساب می آید .
آنچه که تعیین کنندة ویژگیهای ورودی عاطفی یا انگیزش دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع تازه است تصورات او از موفقیتها یا شکست هایی است که در گذشته از موضوعهای تازه کسب کرده است .
به عبارت دیگر تصور یادگیرنده دربارة موفقیت یا شکست در یک تکلیف یادگیری مبتنی بر تجاربی است که وی از آن تکلیف یا تکالیف مشابه آن به دست آورده است،اگریادگیرنده معتقد باشد که در گذشته تکالیف مشابهی را با موفقیت انجام داده است احتمالاً با تکلیف بعدی نیز با نوعی عاطفة مثبت برخورد خواهد کرد .
در مقابل اگر اعتقاد داشته باشد که در تکالیف مشابه گذشته با شکست مواجه خواهد شد . این عواطف مثبت یا منفی ابتدا مشخص و محدود به درسهای خاص گسترش یابد و تا آنجا وسعت می گیرد که تمام دروس آموزشگاهی را شامل می شود .
راههای مقابله با مشکل کمبود انگیزش یادگیری :
مشکل کمبود انگیزش یادگیری دانش آموزان یا کمبود علاقه آنان نسبت به یادگیری موضوعهای تازه ناشی از شکست های پی در پی قبلی در درسهای مشابه درس جدید است . بنابراین بهترین راه رفع این مشکل این است که سطح رفتارهای ورودی شناختی و در صورت لزوم سطح رفتارهای ورودی روانی ـ حرکتی دانش آموزان را بالا ببریم و کیفیت آموزش را نیز بهبود ببخشیم ، این اقدامات سبب افزایش یادگیری و کسب موفقیت از سوی دانش آموز در درسهای تازه خواهد شد این کسب موفقیت باعث می شود که یادگیرنده به تدریج به تصوری مثبت تر از تواناییهای خود نسبت به یادگیری آموزشگاهی دست یابد . اگر این جریان در چندین واحد یادگیری ادامه یابد از تصورات منفی دانش آموز نسبت به توانائیهایش در رابطه با یادگیری مطالب آموزشگاهی کاسته می شود و بجای آن تصورات مثبت تری در این مورد کسب خواهد کرد که این خود علاقه و انگیزه یادگیری او را افزایش می دهد .
آنچه که در بالا گفته شد بهترین روش ایجاد علاقه در دانش آموزان نسبت به یادگیری موضوعهای درسی است . علاوه بر این روش کلی ، روانشناسان ترتیبی شیوه ها و فنون دیگری را کشف کرده اند که با توجه به آنها سطح علاقه و انگیزش یادگیرندگان را بالا می برد .
نظریه یادگیری معنی دار کلامی
دیوید آزوبل واضع یکی از نظریه های معروف شناختی است که نظریه یادگیری معنی دار کلامی نام دارد ارتباط این نظریه با یادگیری آموزشگاهی بیشتر از سایر نظریه های یادگیری است . زیرا این نظریه در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن .doc :
روشهای یادگیری ریاضی
خواستن و توانستن
ریاضیات ، تکیه بر اندیشه و عقل آدمی دارد و سروکارش با استدلال منطقی است و هر انسانی ، ولو با استعدادی نه چندان درخشان ، میتواند با یاری جستن از اندیشه ، عقل و استدلال خود ، به ریاضیات دست یابد و آن را فرا بگیرد. در مرحله کنونی ، کسی از دانشآموزان ما نمیخواهد، ریاضیدان باشد و نایافتههای ریاضی را بیابد (گرچه رسیدن به چنین مرزی هم ، ناممکن نیست). از ما میخواهند، چیزهایی را یاد بگیریم که صدها سال پیش پیدا شده و در طول سدههای متوالی سوهان خورده و به صورتی شفاف و قابل درک به ما رسیدهاند. شاید شعر گفتن کار سادهای نباشد، ولی هر کس میتواند یاد بگیرد، شعر حاضر و آماده دیگران را ، چگونه بخواند: در کجاها مکث کند، روی چه واژههایی تکیه کند. کجا صدای خود را اندکی بالا ببرند و کجا اندکی پایین بیاورد و البته ، به شرطی میتوان غزل حافظ و یا رباعی خیام را درست و بیعیب بخواند که معنای آن را به خوبی درک کرده باشد. و این ، کار دشواری نیست: همت و غیرت میخواهد و اندکی صرف وقت ، تجربه نشان داده است، هر کسی (به شرطی که به مفهوم واقعی کلمه ، عقب افتادگی ذهنی نداشته باشد)، میتواند ریاضیات دبیرستانی را بخوبی فرا بگیرد و بر جنبههای مختلف آن مسلط شود؛ تنها شرط رسیدن به چنین موفقیتی "خواستن" است. هرکسی میتواند ریاضیات را یاد بگیرد، به شرطی که بخواهد.
دفتر خاطرهها
دفتری انتخاب کنید و در صفحه اول آن بنویسید: "دفتر خاطرهها علمی و فرهنگی" و بعد هر وقت به مطلب تازه و جالبی برخوردید (هرچه و در هر هر زمینهای) در آن ثبت کنید. ساعت و روزهای متوالی ، روی مسالهای (و مثلا ، یک مساله ریاضی) اندیشیدهاید، راهها و روشهای مختلف را آزمایش کردهاید، با مراجعه به کتابهای مختلف درسی و غیر درسی ، برای رفع مشکل خود را به جستجو پرداختهاید، ... ولی مساله تسلیم نمیشود. شاید یک معماست و یا شاید با طرح آن ، خواستهاند شما را دست بیندازند... ولی یکباره ، و اغلب ناگهانی ، اندیشهای به ذهنتان میرسد، اندیشهای تازه ... قلم را روی کاغذ میگذارید و آزمایش میکنید، مساله حل میشود ... ممکن است هرگز چنین اندیشهای (که منجر به حل مساله بشود) به ذهن شما نرسد، ولی از زبان معلم ، یا در یک کتاب آشنا و یا به طریق دیگری ، با راه حل آن آشنا شوید ... سپس متوجه میشوید پس راهحل آن ، چنین بود . چقدر جالب! ... این یک خاطره علمی است و باید در دفتر خود یادداشت کنید. اول تاریخ بگذارید و بعد تمام ماجرا را شرح دهید. صورت مساله چیست؟ چه کسی آن را به شما داده و یا در کدام کتاب دیدهاید؟ چند ساعت یا چند روز با آن مشغول بودهاید؟ ... و سرانجام راهحل را بیاورید و در ضمن یادآوری کنید، این راهحل را چگونه و از کجا بدست آوردهاید.
واژهنامه ریاضی
میبینید، حتی در سادهترین موضوعها ، اگر معنا و تعریف درست واژهها را ندانیم، ممکن است دچار چه گمراهیهایی بشویم! شما معمولا ، ضمن عملهایی که انجام میدهید، اغلب از این جملهها استفاده میکنید: "معلوم و مجهول میکنیم" ؛ "طرفین وسطین میکنیم" ؛ "دور در دور ، نزدیک در نزدیک" ؛... این جملهها ، بخودی خود ، هیچ معنایی ندارند؛ آنها را روی کاغذ بنویسید و به کسی نشان دهید که با زبان فارسی آشناست، ولی ریاضیات نمیداند. بدون تردید ، به شما خواهد گفت: این جملهها بیمعنیاند؛ "طرفین وسطین میکنیم" ، هیچ معنای روشنی ندارد. اصلا "طرفین" یا "وسطین" یعنی چه؟ سفارش ما این است" هرگز از این گونه جملات استفاده نکنید. سعی کنید، معنای ریاضی عملی را که انجام میدهید، برای خودتان روشن کنید و بعد ، چیزی را بر زبان بیاورید که معرف آن عمل ریاضی باشد. شما ، عمل را درست انجام میدهید، ولی معنای آن را نمیدانید، یعنی نمی دانید از کدام عمل ریاضی ، به چه دلیل و با چه شرطی استفاده میکنید. مثلا عمل "طرفین وسطین کردن" را این گونه بیان میکنیم: اگر دو نسبت هندسی برابر داشته باشیم:
و و
با یک تناسب هندسی سروکار داریم، که میتوان آن را این طور هم نوشت:
a.d=b.c
چرا باید شک کرد و در کجا و چگونه؟
اگر قرار باشد، ضمن مطالعه درسهای ریاضی ، یا ضمن گوش دادن به درس معلم و یا بعد از آن که مسالهای را حل یا قضیهای را ثابت کردیم، همچنان در "شک" باقی بمانیم و فرض را بر این بگیریم که ممکن است همه اینها نادرست باشند، آیا اعتماد خود را نسبت به ریاضیات (و بطور کلی دانش) از دست نمیدهیم و دچار نوعی سرگردانی فکری نمیشویم، ... اگر "شک" نبود، ریاضیات ، در همان مرحلههای نخستین خود منجمد میشد. و البته ، نه تنها ریاضیات ، که معرفت و فرهنگ آدمی رشد نمیکرد و در همان شرایط ابتدایی خود باقی میماند. اگر به نظریه ارسطو ، درباره سقوط آزاد جسم شک نمیکردند و کسانی پیدا نمیشدند که جرات کنند و بگویند "ممکن است، معلم اول و استاد بزرگ ، اشتباه کرده باشد" قانونهای سقوط آزاد جسم کشف نمیشد.
روش یادگیری در کلاس
وقتی در کلاس ، جذب سخنان دبیر خود شدهاید و همه "هوش و حواس" شما متوجه حرفهای اوست، تقریبا هیچ صدای دیگری را نمیشنوید، در حالی که سروصدای کم و بیش یکنواخت بازی بچهها در حیاط مدرسه و یا عبور اتومبیلها در خیابان ، به طور دایم وجود دارد. ولی اگر به سخنان دبیر خود بیعلاقه باشید، با آن که موجهای حاصل از صدای او به گوش شما میرسد، آنها را نمیشنوید. در زبان فارسی ضربالمثل جالبی وجود دارد که: "با یک دست نمیتوان دو هندوانه برداشت". یعنی به طور هم زمان و با هم ، نمیتوان دو کار را انجام داد. همین اصل روانشناسی است که باید ضمن یادگیری ، مورد توجه قرار گیرد. به چه منظور به مدرسه میروید؟ چرا در کلاس درس حاضر میشوید؟ مگر نمیشود، آن چه را که میخواهید و علاقهمندید، ضمن مطالعه و پیش خود به دست آورید؟
حقیقت این است که همه چیز را نمیتوان در کتاب درسی و یا کتاب دیگر پیدا کرد. گذشته از این ، ضمن پرسشهای دانشآموزان و یا بیانهای درست و نادرستی که از زبان دانشآموزان جاری میشود، خیلی چیزها میتوان آموخت.
هنوز عادت نشده است که معلمان و نویسندگان کتابهای درسی یا کمک درسی ، سعی کنند همه تجربههای دوران
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
دلایل اصلی ناکامی در یادگیری زبان
بشر در هیچ دورهای این چنین با حجم انبوهی از دادهها و اطلاعات مواجه نبوده است. سرگردانی انسان امروز، انتخابی مناسب از بین هزاران امکانی است که عمر کوتاهش را بر نمیتابد و این سرگردانی، در انتخاب روشی مناسب برای یادگیری یک زبان بین المللی با گستره تولید جهانی، صد چندان شده است. کتابها، فیلمهای صوتی - تصویری، کلاسهای آموزشی رسمی و غیر رسمی، نرم افزارها و پهنه گسترده اینترنت در کارند تا امر فراگیری یک زبان خارجی تحقق یابد. آیا اشکال در بهره هوشی ما دانش آموزان و دانشجویان ایرانی است که با گذراندن بیش از ده سال از دوران راهنمائی تا دانشگاه هنوز نتوانستهایم در حد قابل قبولی زبان بیاموزیم؟ چرا ما دانش آموزان و دانشجویان ایرانی با گذراندن بیش از ده سال، از دوران دبیرستان تا دانشگاه، هنوز نتوانستهایم در حد قابل قبولی زبان بیاموزیم. بدون شک اشکال در بهره هوشی و توانائیهای ما نیست بلکه مشکل در روشها و تکنولوژیهایی است که ما با استفاده از آنها زمان بزرگی از زندگی خویش را از دست دادهایم. عمدهترین دلایل ناکامی در فراگیری زبان در کشور ما بقرار زیر است:
ترس
ما همیشه زبان را درس مشکلی تصور می کردیم که باید آنرا امتحان دهیم و بدین دلیل هرگز فرصت استفاه از آنرا بصورتی نیافتیم که از آن لذت ببریم.
تکیه بر محیط مبتنی بر متن
دنیای واقعی زبان، یک دنیای صوتی است. در حالی که سیستم آموزشی ما، دنیایی مبتنی بر متن بوده است و این باعث میشد که مشکل تلفظ نیز بر مشکلات بیشمار ما افزوده شود. بدلیل عدم زیستن در یک محیط واقعی صوتی با آن احساس بیگانگی میکنیم. نتیجه این سیستم آموزشی در آرمانی ترین شرایط تربیت مترجم بود، نه کسی که با زبان بتواند ارتباط برقرار کند.
تکیه بر گرامر
کاش ما زبان را با روش کودکان یاد میگرفتیم که کمترین اهمیتی برای دستورات پیچیده زبان نمیدهند. راستی ما، خود چقدر با گرامر زبان مادری خود آشنا هستیم؟ دستوات گرامری در تمامی زبانها یک موضوع کاملاً تخصصی و انتزاعی از زبان است و اگر نه اینست، پس اینهمه رشتههای دانشگاهی سطح بالا در رابطه با دستور زبان چه معنی میدهند؟ حرف زدن با رعایت دستورات گرامری زبانی پر از استثناء، مانند انگلیسی، تقریباً غیر ممکن است.
تأکید بر یادگیری لغات
آموزش ما، حفظ کردن فرهنگهای لغت بود، هر معلمی برای خود دیکشنری کوچکی میساخت که مجبور به حفظ آن بودیم. و متأسفانه هنوز هم کار به همین منوال است. در یک فرهنگ انگلیسی نگاهی به لغت GET یا TAKE بیندازید. دو صفحه معنی مختلف و گاه متضاد برای یک لغت، سردرگمی آدمی را در آموزش صد چندان میکند. فرق عمده زبان انگلیسی با زبان فارسی در این است که لغات در زبان انگلیسی عمدتاً وقتی معنی واقعی دارند که در کنار سایر لغات قرار میگیرند. مثلاً لغت Take معنی واضحی ندارد، در حالی که معنی عبارت Take off کاملا مشخص است.
اهمیت دادن به امر خواندن
در هر زبانی چهار عنصر عمده خواندن، نوشتن، صحبت کردن و گوش دادن وجود دارد. آنچه در سیستم آموزش رسمی ما بیش از همه به آن پرداخته شده است امر خواندن میباشد. در برخی از کلاسهای غیر رسمی نیز صحبت از هم زمانی چهار عنصر رفته است. اما وقتی ما در محیط واقعی زبان قرار میگیریم در مییابیم که اگر هدف فراگیری زبان باشد، عنصر خواندن و نوشتن اهمیت درجه چندم دارند، به این دلیل ساده که در تمامی زبانها افراد بی سواد آن جامعه نیز قادر با تکلم زبان مادری خود هستند.
سه مشکل اصلی پیش روی یک زبان آموز
1- ایجاد شور و هیجان در فراگیری زبان
همه زبانآموزان دوست دارند که به خوبی انگلیسی صحبت کنند. آنها از این فکر که قادر باشند «روان» صحبت کنند و با دیگران به انگلیسی ارتباط برقرار کنند به هیجان میآیند. اما آنها معمولاً توجهی به خود فرآیند آموزش ندارند. در نظر بیشتر زبانآموزان، فراگیری زبان انگلیسی یک اجبار است - چیـزی که مجبور به انجام آن هستنـد، ولی میلی به آن ندارنـد. آنهـا در فراگیری زبان انگلیسی هیچ لذتی نمیبینند. بطور خلاصه، بیشتر زبانآموزان دوست دارند که انگلیسی صحبت کنند ولی دوست ندارند به فراگیری زبان انگلیسی مشغول باشند. این اولین و مهمترین مشکلی است که پیش روی یک زبان آموز قرار دارد، زیرا کسی که تمایلی به فراگیری یک زبان خارجی نـدارد، آن را بـه خوبی فرا نخواهـد گـرفت. اگـر شما «انگلیسی» را دوست نداشتـه باشیـد، «انگلیسی» هم شما را دوست نخواهد داشت!
اگر میخواهید که زبانآموز موفقی باشید، لازم است که خود فرآیند آموزش را هم دوست داشته باشید. لازم است که زمانی را که صرف فراگیری انگلیسی میکنید، به عنوان وقت تفریح یا استراحت خود به حساب آورید. به عنوان مثال، شما باید از موارد زیر لذت ببرید:
خواندن جملات انگلیسی و فکر کردن درباره ساختار آنها
فراگیری لغات جدید از یک دیکشنری
نوشتن یک جمله انگلیسی صحیح با کمک گرفتن از دیکشنری، کتاب گرامر و اینترنت
تمرین تلفظ اصوات و کلمات انگلیسی
به طور آرمانی، فراگیری زبان بایستی برای شما یک تفریح به حساب بیاید. شما باید خود را یک «زبانآموز» قلمداد کنید - کسی که فراگیری زبان انگلیسی را به عنوان یکی از فعالیتهای مورد علاقهاش انتخاب کرده است.
2- ایجاد اولین تغییر در زندگی
تصمیم برای فراگیری زبان انگلیسی نیازمند ایجاد تغییراتی در زندگیتان میباشد. به عنوان مثال تصمیم میگیرید که هر روز 30 دقیقه برای خواندن یک کتاب