لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
نقش یهود در دوران ظهور-1
از آیات قرآن اینگونه برداشت می شود که تاریخ یهودیان بعد از حضرت موسى تا پایان زندگانىشان در ایجاد فتنه و فساد در جامعه خلاصه مىشود، تا آنگاه که مجازاتشان فرا رسد و خداوند افرادى را برانگیزد که به سهولت بر آنان چیره شوند.
اگر بهجز آیات نخستین سوره «بنى اسرائیل»، پیرامون نقش یهودیان در آخر الزمان و عصر ظهور حضرت مهدى(ع)، چیز دیگرى هم در اختیار نداشتیم، همان کافى بود؛ زیرا این آیات در عین کوتاهى، آیات وحى الهى و بسیار رسا و گویا هستند که خلاصهاى از تاریخ را بیان کرده و به شکل معجزه آسا و با دقت تمام، آینده را روشن ساخته است. در حالى که علاوه بر این آیهها و آیات دیگر، روایات بسیارى وجود دارد که بعضى مربوط به تفسیر آیات، و برخى دیگر پیرامون وضع یهودیان در عصر ظهور و انقلاب حضرت مهدى(ع) است، که پس از تفسیر آیات به بیان آنها نیز خواهیم پرداخت. وعده الهى نسبت به نابودى یهودیان خداوند در سوره بنى اسرائیل آیات 4 تا 8 مىفرماید: وقضینا إلى بنىاسرائیل فی الکتاب لتفسدنّ فى الأرض مرّتین ولتعلنّ علوّاً کبیراً. ما در تورات به بنى اسرائیل حکم قطعى کردیم که شما در زمین دو بار فساد خواهید کرد و برترى طلبى و طغیان بزرگى خواهید نمود. یعنى ما در توراتى که بر آنان فرستادیم حکم قطعى کردیم که شما بهزودى از راه راست منحرف شده و دو بار در جامعه فساد و تبهکارى مىکنید، همچنانکه بهزودى بر دیگران برترىجویى و طغیان بزرگى خواهید نمود. فإذا جاء وعد أولاهما بعثنا علیکم عباداً لنا أولى بأس شدید... . چون وقت مجازات شما بر نخستین فساد و تبهکاریتان رسید، بندگانى که منسوب به ما هستند به سویتان مىفرستیم، بندگانى با صلابت و سرسخت که بر سرتان فرود آیند. فجاسوا خلال الدیار وکان وعداً مفعولاً. که در میان خانهها به جستوجوى [شما] بپردازند و این وعدهاى قطعى و انجام شدنى است. این جمله کنایه از سهولت فتح نخستین فلسطین به دست مسلمانان است، که سپاه مسلمانان به جستوجوى خانه به خانه بقایاى دشمنان یهودى خود مىپردازند و این وعدهاى، قطعى است. ثم رددنا لکم الکرّة علیهم وأمددناکم بأموال وبنین وجعلناکم أکثر نفیراً. سپس شما را بر مسلمانانى که علیه شما برانگیختیم، پیروز گردانیم و به شما ثروتها و فرزندانى عطا کنیم و از یاوران بیشترى برخوردار نماییم تا به کمک شما علیه آنان بستیزند. إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم وإن أسأتم فلها... . اگر خوبى کردید، خوبى به خود نمودهاید و اگر بدى کردید به خود بدى کردهاید... . و آنگاه وضع شما مدتى بدین گونه ادامه پیدا مىکند و چنانچه توبه نموده و بهواسطه نعمتهایى که از ثروتها و اولاد به شما بخشیدیم، نیک عمل نمودید به سود خودتان بوده و اگر به بدى و طغیان و خود بزرگبینى پرداختید فرجام بد آن، مربوط به خودتان خواهد بود. فإذا جاء وعد الاخرة لیسؤوا وجوهکم ولیدخلوا المسجد کما دخلوه أول مرة ولیتبّروا ما علواً تتبیراً. و چون وعده [کیفر طغیان] بار دوم فرا رسد، [مخالفانتان] چهرههاى شما را غمبار و سیاه گردانند و وارد مسجد [الاقصى] گردند همانگونه که نخستین بار داخل شدند و بر آنچه دست یافتند به کلى نابود کنند. اما شما در آینده نه تنها عمل نیک انجام نمىدهید بلکه به اعمال بد دست مىزنند، ما شما را مهلت مىدهیم تا روزى که وقت مجازات و کیفر شما بر دومین فسادتان فرا رسد، آنگاه بندگانى از سوى خراسان را که به مراتب سختتر از مرحله اول رفتار مىنمایند، بر شما مسط مىکنیم تا آنچه را از آن بیمناک و گریزانید بر شما تحمیل کنند و چهرههایتان را غمبار و افسرده سازند. و فاتحانه وارد مسجد الاقصى گردند، همانطور که در زمان تعقیب خانه به خانه شما در مرحله اول، وارد گردیده و برترىجویى و فسادگرایى شما را به نابودى کشاندند. عسى ربّکم أن یرحمکم وإن عدتم عدنا وجعلنا جهنّم للکافرین حصیراً. [اگر توبه کنید] امید است که پروردگارتان بر شما ترحم کند و اگر [به فساد] بازگردید ما نیز [به کیفر شما] باز مىگردیم و جهنم را براى کافران زندانى تنگ قرار دادیم. شاید پروردگارتان شما را بعد از دومین کیفر با هدایت خویش مورد رحمت قرار دهند و چنانچه بعد از آن دوباره به انحراف و فساد روى آوردید، ما نیز مجازات شما را آغاز مىکنیم و شما را در تنگناى دنیوى قرار داده و در آخرت دوزخ را زندان و حصار شما خواهیم ساخت. نخستین نتیجهاى که از این آیات قرآن گرفته مىشود آن است که تاریخ یهودیان بعد از حضرت موسى تا پایان زندگانىشان در ایجاد فتنه و فساد در جامعه خلاصه مىشود، تا آنگاه که مجازاتشان فرا رسد و خداوند افرادى را برانگیزد که به سهولت بر آنان چیره شوند. سپس خداوند بنا بر حکمت و مصلحت خود، یهودیان را بر آنان پیروز گرداند، و به آنها مال و اولاد فراوان دهد و یارىکنندگان آنها را در دنیا افزایش دهد. اما یهودیان نه تنها از این اموال و یاران استفاده نمىکنند بلکه براى بار دوم در روى زمین به فساد و فتنه روى مىآورند، البته این بار علاوه بر فساد، گرفتار خوى تکبر و برترىطلبى شده و خویش را بسیار بهتر و برتر از سایر مردم مىپندارند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
مقدمه
پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله پس از هجرت به مدینه، برخوردهاى گوناگونى با یهودیان این شهر داشته که از این میان، جنگهاى آنحضرت با بنىقینقاع، بنىنضیر، بنى قریظه و خیبر شهرت یافته است. همچنین آنحضرت سریههایى را براى کشتن برخى چهرههاى مفسد یهودى اعزام نمودهاند، لیکن درباره برخوردهاى مسالمتآمیز میان رسول خدا و یهودیان کمتر سخن به میان آمدهاست. در اینجا دو مورد مهم از این برخوردها بررسى مىگردد: یکى انعقاد قرارداد صلح میان آن حضرت و گروههاى یهودى مدینه و دیگرى تلاش ایشان براى برقرارى صلح با یهود خیبر پیش از جنگ با خیبریان، هرچند این تلاش به نتیجه نرسیدهاست.
منابع اصلى این تحقیق عبارتاند از دو کتاب «السیرة النبویه» و «المغازى». السیرة النبویه که به سیره ابن هشام شهرت دارد در واقع سیره ابناسحاق است که عبدالملک بن هشام (متوفاى 213ق) آن را جمعآورى کرده و گاه از آن کاسته و گاه مطالبى را برآن افزودهاست. محمدبن اسحاق (متوفاى 150ق) قدیمىترین سیره نویسى است که روایات او در تاریخ اسلام جایگاه ویژهاى دارد. او کارهاى پراکنده پیش از خود را جمع کرده و سیره منظمى را به دست دادهاست. با وجود آن همه مطالبى که این مورخ درباره روابط پیامبرصلى الله علیه وآله و یهود آورده، از پیمان آن حضرت با سه گروه یهودى مدینه سخنى به میان نیاوردهاست، بلکه گزارش او از پیمان عمومى به گونهاى است که مورخان بعدى، گروههاى اصلى یهود را هم در این قرار داد سهیم دانستهاند و به نظر مىرسد این توهم ناشى از واژههایى است که ابناسحاق در این گزارش بهکار بردهاست.
درباره وثاقت ابناسحاق اختلاف نظر فراوان است اما به نظر مىرسد پذیرش گزارشهاى او از سوى مورخان بعدى شاهدى بر وثاقت او باشد. گذشته از این، در بررسىهاى تاریخى به آسانى نمىتوان گفتههاى ابن اسحاق را که با قراین و شواهدى قابل تایید است، رد کرد، زیرا در این صورت بیشتر اطلاعات تاریخى صدر اسلام با مشکل روبهرو خواهد شد، البته این سخن بدان معنا نیست که هر نقل مشکوکى را هم بپذیریم. در این نوشتار همچنین از اضافات ابن هشام استفادههاى زیادى شدهاست.
منبع دیگر (المغازى) از محمدبن عمر واقدى (متوفاى 207ق) است. او تنها مورخى است که خبرهاى مربوط به همه جنگها و سریههاى دوران رسول خدا را به تفصیل ثبت کردهاست. قدیمى بودن او و کارشناسىاش در زمینه جنگها و سریهها اعتبار ویژهاى به این کتاب بخشیده و ارائه جزئیات رویدادها آن را بر سیره ابن اسحاق برترى داده است.
پس از این دو منبع اصلى، کتابهاى: الطبقات الکبرى، تاریخ الخلیفه، الاموال، المحبر، انساب الاشراف، تاریخ یعقوبى، تاریخ طبرى، دلائل النبوه، اعلام الورى و دیگر منابع مربوط به سیره و مغازى مورد توجه بودهاست. در این میان، کتاب الاموال و اعلام الورى در موضوع پیمانهاى پیامبر و یهود بیشتر مورد استفاده قرار گرفته است. ابوعبید قاسم بن سلام (متوفاى 224 ق) مؤلف کتاب الاموال، دومین کسى است که پس از ابن اسحاق متن کاملى از پیمان نامه مدینه ارائه کرده و به خاطر ذکر نام راویان، حتى برگزارش ابن اسحاق - که به سند این قرار داد اشاره نکردهاست - برترى دارد. در عین حال یکى از مورخانى که درباره رکتیهودیان معروف مدینه در این پیمان، ابهام ایجاد مىکند ابوعبید مىباشد که سخن او منشا اشتباه برخى تاریخنویسان شدهاست. علامه ابوعلى طبرسى (متوفاى 548 ق) صاحب تفسیر مجمع البیان، نویسنده کتاب تاریخ اعلام الورى است. این کتاب گرچه در تاریخ چهارده معصومعلیهم السلام است، بخش زیادى از آن به سیره پیامبر اختصاص دارد. از این رو، منبع مهمى در موضوع پیمان با یهودیان اصلى مدینه (بنى قینقاع، بنىنضیر و بنى قریظه) به شمار مىرود و بلکه منحصر به فرد است. البته دست دوم بودن این منبع ضررى به اعتبار این نقل نمىزند چون از منابع کهن بر درستى گزارش او شاهد آوردهایم.
درباره بخش دوم این نوشتار ذکر این نکته لازم است که همه مورخان سریه عبدالله بن رواحه را، براى کشتن اسیربن رزام، عنوان کردهاند اما با بررسى گزارشهاى مختلف به این نتیجه دستیافتهایم که این حرکتبه منظور برقرارى صلح با خیبر بودهاست ولى در هنگام بازگشت هیئت اعزامى، به درگیرى کشیده شدهاست.
1) پیمان با یهود
پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله پس از ورود به مدینه با گروههاى زیادى پیمان بستند. آنچه مورد نظر ماست پیمانهایى است که یهودیان مدینه در آن شرکت داشتهاند. با اینکه مورخان به مناسبتهاى مختلف به قراردادهاى پیامبرصلى الله علیه وآله با یهود اشاره کردهاند اما به متن آنها چندان توجهى نشدهاست; مثلا هنگام گزارش جنگهاى آن حضرت با سه گروه یهود مىگویند: پیامبر با آنان پیمانى داشت که نادیده گرفتند (1) ولى مواد آن را بیان نکردهاند. تنها دو مورد از این قراردادها بهطور کامل ثبتشده که یکى مربوط به همه گروههاى مدینه است و به پیمان عمومى و موادعه یهود معروف شده و دیگرى مخصوص سه طایفه بنىنضیر و بنى قریظه و بنى قینقاع است. در این فصل مواد این دو قرارداد و طرفهاى امضا کننده آن بررسى خواهد شد.
الف - پیمان عمومى
یکى از اقدامات رسول خداصلى الله علیه وآله در آغاز هجرت، انعقاد قراردادى میان مهاجرین و انصار بود که در آن از یهود هم فراوان یاد شدهاست. با وجود اهمیت فراوانى که تاریخنویسان متاخر براى این پیماننامه قائلاند و آن را از شاه کارهاى دولت مدینه مىدانند، مورخان اولیه چندان اهمیتى به آن نداده و به نقل آن همت نگماشتهاند. تنها ابن هشام متن آن را از ابناسحاق روایت کرده و ابوعبید - معاصر ابن هشام - هم در کتاب الاموال آن را آورده است. (2) اما متاسفانه مورخانى همچون ابن سعد، ابن خیاط، بلاذرى، یعقوبى، طبرى و مسعودى
کتاب : #کتاب_مخفی_یهود (نایاب)
نویسنده : نبوئت هیلد
مترجم : علی موسوی مطلق
این کتاب قرن ها در کتابخانه علمای یهود به نام کتاب مرموز مخفی بوده است.
هفتاد سال پیش از بعثت پیامبر اسلام (ص) کودکی مرموز بنام لحمان حطوفاه فرزند یکی از علمای پرهیزگار بنی اسرائیل بنام ربی پنحاس و زنی پاکدامن بنام راحیل متولد گردید و بلافاصله پس از تولد به سجده افتاد و لحظاتی بعد برخاسته و رو به مادرش کلماتی مبهم و بیمناک به زبان آورد.
پس از این ماجرا و با واکنش مادر کودک وی تا ۱۲ سالگی لب به سخن نگشود. جملات این کودک موسوم به کتاب نبوئت هیلد به اندازه ای سربسته و نامفهوم بود که حتی علماء و مفسرین یهود و اهل لغت عبری را دچار حیرت کرد.
البته این ابهام هفتاد سال پس از آن معنا پیدا کرد و نشان دادکه جملات لحمان بشارت ظهور پیامبر آخر الزمان و وقایع معاصر و بعدش بوده است، لکن علمای یهود بعضی مبهمات را بهانه قرار داده و علامات و بشارات روشنی که راجع به پیامبر بزرگ اسلام بود را مربوط به شخصی نا معلوم دانسته و این کتاب را متروک و در دسترس طالبین و حتی عوام یهود قرار نمی دهند.
اما در اثر عنایت خدای متعال یکی از علمای بزرگ یهود پس از تامل در آئین اسلام، مشرف به دین مقدس اسلام گردید و بر اثر یک اتفاق کتابی از کتب بنی اسرائیل بنام تبعید و میصوا، برای چاپ آماده می شد و از حسن تصادف نسخه صحیحی از کتاب نبوئت که به نظر علمای یهود آن زمان هم رسیده و بر صحت آن گواهی داده و مقدمه ای بر آن نوشته بودند، در آن موجود بوده این عنایت خدای متعال منجر به این گردید که سخنان ااهی آن کودک از پرده های ضخیم مرض ها و غرض ها بیرون آید. ولی باز علمای یهود از نشر آن جلوگیری نموده و فعلا در کتابخانه ها و نزد علمای یهود به نام کتاب متروکه و غیر معتمده نگهداری می گردد.
نوع فایل: Pdf