لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
رله
رله نوعی کلید الکتریکی است که با هدایت یک مدار الکتریکی دیگر باز و بسته میشود. رله را جوزف هنری در سال ۱۸۳۵ اختراع کرد.
از آنجا که رله میتواند جریانی قویتر از جریان ورودی را هدایت کند، به معنی وسیعتر میتوان آن را نوعی تقویت کننده دانست.
در گذشته رلهها معمولاً با سیمپیچ ساخته میشد و از جریان برق برای تولید میدان مغناطیسی و باز و بسته کردن مدار سود میبرد. امروزه بسیاری از رلهها به صورت حالت جامد ساخته میشوند و اجزای متحرک ندارند
رله دیستانس(رله مقاومت سنج):
رله دیستانس یک رله حفاظتی است که زمان قطع آن تابع مقاومت طول سیم می باشد.در بیشتر اوقات زمان قطع رله باید تابع محل اتصال کوتاه نسبت به رله باشد ، و از این رو این زمان باید تابع جهت معینی از انرژی اتصال کوتاه باشد.به طوریکه می دانیم هرچه محل اتصال کوتاه ازاز رله دور تر باشد ، مقاومت ظاهری قطعه سیم بین محل اتصالی تا رله بزرگتر شده و در نتیجه مقاومت اهمی و غیر اهمی آن نیز بزرگتر می شود.از آنجا که در رشد تاسیسات برقی رابطه مستقیمی بین مقاومت و طو ل سیم وجود دارد ، لذا با استفاده از رله دیستانس به عنوان رله حفاظتی در سراسر خطوط انتقال انرژی ، عملا مشکل حفاظت موضعی و تنظیم جهش زمانی رله های پی در پی بر طرف می شود.
چنانچه در شکل می بینیم،در موقع بروز اتصال کوتاه در نقطه غیر مشخص یک شبکه حلقوی تمام رله های دیستانسی که در شبکه نصب شده است و جریان اتصال کوتاه از آنها عبور می کند،تحریک می شوند ولی فقط نزدیکترین رله به محل اتصالی موفق به قطع سیم اتصالی شده از شبکه می شود. زیرا قطعه سیم بین این دو نقطه کوچکترین مقاومت را شامل است و به این خاطر زمان قطع این رله نیز از همه کوتاهتر می باشد.
رله دیستانس برای انجام صحیح وظیفه حفاظتی که بعهده دارد از اعضا زیادی تشکیل شده است مهمترین آنها عبارتند از :
1-عضو تحریک کننده
2-عضو سنجشی رله دیستانس (عضو زمانی)
3-عضو جهت یاب
4-تعداد زیادی رله کمکی
در ضمن باید دانست که عضو سنجشی رله دیستانس مطلقا مقدار قدر مطلق
عوامل موثر را نمی سنجد بلکه تغییرات مقدار کمیتی را که قبلا تنظیم شده است میسنجد .
عامل موثر در رله دیستانس میتواند هر یک از کمیتهای زیر باشد:
1- مقاومت ظاهری U/I=Z(امپدانس).
2- هدایت ظاهری I/U=1/Z (ادمیتانس).
3- مقاومت اهمی U.cos φ/I=Z.cos φ (رزیستسانس).
4- هدایت اهمی I.cosφ/U=cosφ/Z (کنداکتانس).
5- مقاومت غیر اهمی U.sinφ/I=Z.sinφ (رآکتانس).
6- هدایت غیر اهمی I.sinφ/U= sinφ/Z (سوسپتانس).
7- امپدانس مخلوط U+f(I)
رله ای که کمیت Z را اندازه گیری می کندرله امپدانس نامیده می شود و رله ای که X را می سنجد رله رآکتانس می گویند.
در گذشته برای حفاظت شبکه های بالاتر از 110KV از رله رآکتانس استفاده می شد ، زیرا در رله رآکتانس اثر نا مطلوب جرقه دخالت ندارد. همانطور که می ئانید قوس الکتریکی دارای مقاومت اهمی قابل ملاحظه ای می باشد که سبب تغییر دادن امپدانس خط و در نتیجه سنجش غلط توسط رله امپدانس می شود. اما امروزه با اضافه دستگاههای دیگری اثر نا مطلوب مقاومت قوس جرقه نیز در رله امپدانس خنثی شده است و به این خاطر از رله رآکتانس کمتر استفاده می شود.
رله دیستانس را نی توان حهت حفاظت هر شبکه ای با هر فشار الکتریکی به کار برد. برای حفاظت شبکه های به ولتاژ بالاتر از 60000 v هزار ولت , امروزه فقط از رله دیستانس استفاده می شود. همچنین به کمک رله دیستانس می توان ترانسفور ماتور ها و ژنراتورها را نیز حفاظت نمود.
رله دیستانس اولین بار در آلمان در سال 1923 در یک شبکه فشار قوی نصب شد. طرز کار رله دیستانس را به کمک شکل زیر می توان بیان نمود.
از الکترو مغناتیس 2 جریانی که متناسب با اتصال کوتاه است عبور می کند , به محض اینکه جریان اتصال کوتاه به مقدار معین برسد , هسته داخلی آن جذب شده و کنتاکت 4 بسته می شود و در نتیجه مدار رله قطع کننده کلید صلی بسته شده و سبب قطع می گردد.الکترومغناطیس 3 نیز بر روی ولتاژ خط نصب شده است و از بوبین آن جریانی متناسب با ولتاژ شبکه عبور می کند که موجب به وجود آمدن گشتاور مخالف برای کنتاکت می شود . پس هر چه ولتاژبیشتر باشد یا به عبارتدیگرهر چه اتصال کوتاه از محل نصب رله دورتر باشد نیروی مقاوم الکترو مغناطیس 3 بیشتر و در ضمن مقاومت ظا هری خط تا نقطه اتصالی نیز بیشتر می شود.
نوع دیگر رله دیستانی که توسط زیمنس ساخته شد :
, صفحه گردان آلومینیومی F در بین دو حوزه الکترو مغناطیسی که یکی توسط جریان و دیگری توسط ولتاژ خط تغذیه می شود قرار دارد.اثر نیروی بوبین جریان و بوبین ولتاژ در صفحه F مخالف یکدیگر می باشد و می توان توسط فرم مخصوصی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
یک سیستم خبره فازی – عصبی برای تشخیص
چکیده:
منطق فازی،یک شبکه عصبی و سیستم خبره است که برای ایجاد یک سیستم تشخیصی ترکیبی با یکدیگر ترکیب شده اند.با استفاده از چنین سیستمی ما یک روش جدید برای فراگیری مبانی دانش استفاده می کنیم. سیستم ما شامل یک سیستم خبره فازی همراه با یک بیس دانشی با منبع دوگانه است. دو سری قوانین لازم هستند ، که به صورت استنباطی از مثالهای ارائه شده و به صورت استقرایی توسط فیزیک دانان بدست آمده اند. یک شبکه عصبی فازی سعی میکند که از داده های نمونه یاد گرفته و این اجازه را می دهد که قوانین فازی برای دانش پایه را استخراج کنیم.تشخیص electroencephalograms با تفسیر عناصر نموداری بعنوان یک نوع مشاهده در روش ما بکار گرفته می شود. نتایج اولیه نشان دهنده احتمالات مورد نظر با استفاده از روش ما می باشد.
1- مقدمه:
روشهای تکراری شناسایی و ارزیابی پدیده خاص را کار تشخیصی می نامند ،که یکی از کاربردهای اصلی برای هوش مصنوعی (AI) می باشد. با توجه به اینکه رنج وسیعی از چنین کاربرهای تشخیصی وجود دارد . اگرچه رنج وسیعی از چنین کاربردهای تشخیصی در پزشکی وجود دارد ولی این بخش مورد توجه استفاده کنندگام از هوش مصنوعی قرار دارد. عمومی ترین روشهای AI در بخش پزشکی مبتنی بر دانش و مدلسازی رفتار تشخیصی متخصصان است . انواع مختلفی از چنین سیستمهای خبره ای از زمانی که SHRTLIFFE روش SHRTLIFFE MYCIN را بعنوان یک سیستم خبره برای تشخیص آسیبهای خونی انسان طراحی و معرفی کرد ، بوسیله پزشکان مورد استفاده قرار گرفته است. یکی از بزرگترین مشکلات بر سر راه طراحی یک سیستم خبره مناسب ، گردآوری و دانش پایه آن است. ما روش جدیدی را معرفی میکنیم که در آن دانش پایه با منبع دوگانه بوسیله یادگیری قیاسی واستقرایی ایجاد می شود. شیکه های عصبی نیز از این راه برای تشخیص استفاده میکنند . آنها قادرند رابطه بین مجموعه داده ها را با داشتن اطلاعات نمونه که نشاندهنده لایه های ورودی و خروجی آنها است ،یاد بگیرند. در حوزه تشخیص الگو در داده های پزشکی ، شبکه های عصبی زیر بنای روشهایی است که باعث دستیابی به نتایج قابل توجهی شده اند. برای انجام وظیفه چمع آوری دانش پایه که بخشی از روش ترکیبی ما است ، شبکه های عصبی جدیدی معرفی شده اند. منطق فازی که در علوم پزشکی نیز ظاهر شده اند ، با توضیحات شفاهی مبهم سروکار دارند. واژه هایی همانند کم ، زیاد یا احتمالاً برای مدلسازی با استفاده از روشهای منطقی مرسوم ،دشوار هستند. متغیرهای زبانی معرفی شده بوسیله توضیحات فازی ، توضیحات شبه گفتاری نزدیک به گفتارهای یک شخص طیبعی است. تمامی روشهای بالا دارای مزایا و معایبی هستند که در بخش 2 توضیح داده خواهند شد. ترکیب این روشها نه تنها باعث افزایش مزیتها آن می شود بلکه باعث حذف برخی از نقاط ضعف آنها نیز میشود. تاکنون فقط چند روش در تشخیص پزشکی ، روشهای چندگانه هوش مصنوعی را با هم ترکیب کرده اند، که البته با مدلسازی یک پروسه تشریحی پزشکی به نتایج خوبی هم رسیده اند.
اگر چه رنج وسیعی از چنین کاربردهای تشخیصی در پزشکی وجود دارد این بخش جزواستفاده کنندگان بلقوه هوش مصنوعی هستند .عمومی ترین روشهای AI در بخش پزشکی سیستمهای مبتنی بر دانش ومدل سازی رفتار تشخیص متخصصین است .انواع مختلفی از چنین سیستمهای خبره ای از زمانی که Shortliffe روش MYCIN Shortliffe را بعنوان یک سیستم خبره برای تشخیص آسیبهای خونی انسان طراحی ومعرفی کرد ،بوسیله پزشکان مورد استفاده قرار گرفته است .یکی از بزرگترین مشکلات بر سر راه طراحی یک سیستم خبره مناسب گردآوری ودانش پایه آن است .ما روش جدیدی را معرفی می کنیم که در آن یک دانش پایه با منبع دوگانه بوسیله یادگیری استنتاجی واستقرایی ایجاد میشود .شبکه های عصبی نیز از این راه برای تشخیص استفاده می کنند. آنها قادرند روابط بین مجموعه داده هارا با داشتن اطلاعات نمونه که نشاندهنده لایه های ورودی وخروجی آنها است ،یاد بگیرند.
در حوزه تشخیص الگودر دادهای پزشکی ،شبکه عصبی زیر بنای روشهایی است که باعث دستیابی به نتایج قابل توجهی شده اند .برای انجام وظیفه جمع آوری دانش پایه که بخش از روش ترکیبی ما است ،شبکه های عصبی جدیدا معرفی شده اند منطق فازی که در علوم پزشکی نیز ظاهر شده است ،با بیانات شفاهی نا مشخص سر وکار دارد .واژه هایی همانند زیاد ،کم یا احتمالا برای تبدیل شدن به مدل با استفاده از منطق مرسوم سخت هستند .متغیر های زبانی معرفی شده بوسیله بیانات فازی توضیحات شبه زبانی (گفتاری)نزدیک به گفتارهای یک شخص طبیعی است .تمامی روشهای بالا دارای مزایا ومعایبی هستند که در بخش 2 توضیح داده خواهند شد .ترکیب این روشها نه تنها باعث افزایش مزیتهای آن ها می گرددبلکه باعث حذف برخی از معایب آنها نیز میشود .تاکنون فقط چند روش در تشخیص پزشکی ،روشهای چند گانه هوش مصنوعی را با هم ترکیب کرده اند ،که البته با مدلسازی یک پروسه تشریحی پزشکی به نتایج خوبی هم رسیده اند .
در اینجا ما سیستم ترکیبی را توضیح خواهیم داد که شامل یک سیستم خبره فازی برای استنتاج مبتنی بر قانون همراه با یک شبکه عصبی فازی برای کسب دانش مبتنی بر مورد علاوه بر دانش مبتنی بر توضیحات یک فرد خبره می باشد . (بخش 3) دریافت خودکار قوانین توسط شبکه به موازات قانونمند کردن قوانین تجربی اجرا می شود . برای سیستم ترکیبی دو حالت برای پردازش نتایج وجود دارد : یک مود یادگیری برای تغذیه دانش پایه و مود اجرایی برای تشخیص اطلاعات بیمار . تمامی اجزای سیستم بر پایه نمایش فازی استوار هستند که بعنوان یک رابط شخص بین اجزا و فازی کردن اطلاعات ورودی ضروری عمل می کنند . از زیر بخش
2-3 یک تکنیک نقشه زیری بسیار موثر معرفی خواهد شد که متغیرهای فازی را به علائم عصبی تبدیل می کند . برای مشاهده پردازش اطلاعات واقعی پزشکی در چنین سیستمی ، ما از تشخیص های electroenephalograms(EEGs) را برای نشان دادن استفاده می کنیم . این نوع از اطلاعات پزشکی که به صورت الکترونیکی اندازه گیری و ذخیره شده است ، برای پردازش خودکار بسیار مناسب هستند زیرا نیازی به تبدیل به علائم الکترونیکی ندارند . سایر انواع اطلاعات نیز برای تشخیص در سیستم ها مناسب هستند . ما سیستم خودمان را سوای از کاربردهای احتمالی و هدف عنوان شده توسط MC Clelland توضیح خواهیم داد . بنابراین برای نشان دادن چند گانگی پدیده و برای هر پدیده به 8 نرون نیاز است . از آنجایکه تعداد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
یک جرعه نور
بسم رب الشهداء و الصدیقین
للشهید سبع خصال من الله
خداوند هفت خصلت و فضیلت به شهید عطا فرموده:
1-اول قطره من دمه مغفو له کل ذنب
با ریختن نخستین قطره خون همه گناهانش آمرزیده می شود.
2-الثانیه:لقع راسه فی حجر زوجیته من الحور العین و تمسحان الغبار من وجهه و تقولان :مرحبا بک و یقول هو مثل ذلک لهما
سرش را به دامان دو همسرش از حوریهای بهشتی قرار می دهد وآنان غبار از چهرة او می زدایند و شادباش می گویند ,او نیز خوش آمد می گوید.
3-الثلاثه:یکسی من کسوه الجنه
از لباسهای بهشتی پو شانده می شوند.
4-الرابعه:تبتد ره خزنه الجنه بکل ریع طینبه اتعم یاخذه معه
نگهبانان بهشت با بوی بسیار خوش به سوی او پیشی می گیرند و هر کدام می خواهد او را با خود ببرند.
5- الخامسه:ان یری منزله (منزلته)
جایگاه خود را در بهشت می بیند.
6-السادس:یقال لروحه اسرح فی الجنه حیث سئت
به روح او گفته می شود هر جای بهشت که خواستی به سیر در آی
7-السابعه: ان ینظر فی وجه الله و انها لراحه لکل بنی و شهید
نظر می کند به(وجه الله)که مایه راحتی برای هر پیامبر و شهیدان
(((
1).لا تقولوا بقتل فی سبیل الله اموات بل احیا و لکن لا تشعرون(بقره -154)
وکسانیکه در راه خدا کشته می شوند مرده نخوانید بلکه زنده اند و لی شما نمی دانید.
(((
ولئن قتلتم فی سبیل الله او متم لمغفره من الله و رحمه خیر مما یجمعون.(آل عمران -157)
و اگر در راه خدا کشته شوید یابمیرید قطعا آمرزش خدا و رحمت او از (همه)آنچه (آنان)جمع می کنند بهتر است.
(((
و الذین قتلوا فی سبیل الله فلن یضل اعمالهم سیهدیهم و یصلح بالهم و ید خلهم الجنه عر فها لهم (آل عمران-158)
و کسانی که در راه خدا کشته شده اند هر گز کار هایشان را ضایع نمی کنند .به زودی آنان را راه نمی نماید و حالشان را نیکو می گرداند وآنان را در بهشتی که براشان وصف کرده در می آورد.
(((
اشرف الموت قتل الشهاده(نهج البلاغه -خطبه 27)
شهادت ارزشمند ترین نوع مرگ است.
(((
فوق کل بر بر حتی یقتل الرجل فی سبیل الله فاذا قتل فی سبیل الله فلیس فوقه بر (بحار النوارج100ص10)
برتر از هر نیکی نیکویی دیگری است تا اینکه انسان در راه خدا کشته شود .پس هنگامی که در راه خدا کشته شد عمل نیکی برتر از آن نیست.
(((
حضرت علی در جنگ صفین خطاب به یارانش فرمود :
فالموت فی حیاتکم مقهورین و الحیاه فی موتکم قاهرین (نهج البلاغه خطبه 51)
خوار گشتن و زنده ماندنتان مردن است و کشته گشتن و پیروز شدن زنده بودن است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
وکیل تسخیری (Public Defender or law officer) یک وکیل مدافع یا برخی موارد یک هئیت وکلای مدافع برای بیش از حدی که یک وکیل تسخیری به تنهایی نتواند مدافع حقوق آنان باشد. معمولاً یک گماشتگی عمومی و پذیرفتن مسئولیت دفاع از کسانی که از عهده دفاع از خود یا گرفتن وکیل خصوصی در امور کیفری بر نمی آیند. وکیل تسخیری همچنین میتواند از منافع ملی (نظیر آنچه در مورد لوح های هخامنشی روی داد)، دفاع از حقوق بازداشت شدگان تبعه یک کشور در کشور دیگر و دیگر موارد به صورت تسخیری و در موارد خاص از حقوق اساسی و منافع یک کشور دفاع کند.
فهرست مندرجات
۱ شرایط یک وکیل تسخیری
۲ رابطه فقر و وکیل تسخیری
۳ شرایط دادگاه
۴ منابع:
[ویرایش] شرایط یک وکیل تسخیری
طرح و اقامه دعوی یا دفاع از آن در دادگاه علاوه بر داشتن دانش حقوقی ، مستلزم دارابودن مهارتی است که در بستر زمان و با ممارست به دست می آید و آشنا نبودن به این علم و فن موجب خواهد شد یا اصل حق قابل مطالبه و استیفا نباشد و یا دست کم احقاق آن با معطلی مواجه گردد. از طرفی دسترسی آسان به عدالت هزینه هایی را نیز در پی خواهدداشت که تامین آن برای همگان میسر نیست.
[ویرایش] رابطه فقر و وکیل تسخیری
همواره در جهان دغدغهٔ فراهم نکردن نظام قضایی، وکیلان مجرب برای فقرا وجود داشتهاست .به همین منظور سازمان ملل متحد در 15 ژانویه سال 2007 کمیساری توانمند سازی حقوقی فقرا تشکیل داد که از ایران بانو شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل 2003 نیز حضور داشتند.
«در آمریکا از میان کسانی که برایشان حکم اعدام تقاضا شده، سه چهارم آنهایی که وکیل تسخیری داشته اند حکم اعدام گرفته اند، در حالی که این احتمال برای کسانی که تمکّن مالی وکیل گرفتن داشته اند، یک چهارم بوده است«[۱] [این مدرک معتبر نیست]
در ایران برای دسترسی یکسان عامه به دادرسی عادلانه در اصل 35 قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است:«در همه دادگاهها طرفین دعوی حق دارند برای خود وکیل انتخاب نمایند واگر توانائی وکیل را نداشته باشند باید برای آنها امکانات تعیین وکیل فراهم شود»
[ویرایش] شرایط دادگاه
در دعاوی کیفری شاکی و متهم حق دارند که از وکیل استفاده کنند و اگر متهم توانائی مالی برای انتخاب و معرفی وکیل نداشته باشد می تواند از دادگاه درخواست کند تا برای او وکیلی تعیین نماید. اگر دادگاه تشخیص دهد که متهم قادر به انتخاب وکیل نیست با استفاده از بودجه دادگستری برای متهم وکیل تعیین می کند، البته درجرائمی که مجازات آنها حسب مورد اعدام یا قصاص نفس یا سنگسار و یا حبس ابد است چنانچه متهم شخصاً وکیل معرفی نکند دادگاه مکلف است برای او وکیل تسخیری تعیین نماید حتی اگر شخص متهم چنین درخواستی را به عمل نیاورد. البته در جرائم منافی عفت متهم حق دارد از حضور یا معرفی وکیل برای خودش امتناع کند.
وکیل تسخیری که از سوی دادگاه برای متهم انتخاب می شود از سوی متهم قابل تغییر نیست مگر در مواردی که وکیل تسخیری یا همسر یا فرزند او دارای نفع شخصی در قضیه باشند یا رابطه خویشاوندی بین وکیل یا یکی از اصحاب پرونده وجود داشته باشد و مواردی از این دست که بی طرفی و امانت وکیل را دچار شائبه نماید(موارد مذکور صریحاً در قانون قضایی شمارش شده است).
[ویرایش] منابع:
قانون اساسی جمهوری اسلامی
ویکی پدیا انگلیسی / وکیل تسخیری
سکولاریسم برای ایران
برگرفته از «http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%DA%A9%DB%8C%D9%84_%D8%AA%D8%B3%D8%AE%DB%8C%D8%B1%DB%8C»
ردهٔ پنهان: مقالههای نیازمند یادکرد
وکیل کسی که از طرف شخص دیگری - اعم از حقوقی یا حقیقی - به موجب عقد وکالت برای انجام کاری مأمور میشود.
نایب السلطنه را در دوره صفویه وکیل می گفتند و عنوان وکیل الرعایا هم از همین جا برخاسته است.
وکالت
وکالت در لغت به معنای واگذار کردن یا تفویض کردن میباشد. و در اصطلاح حقوقی: عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین عقد، طرف دیگر را برای انجام امری نایب خود مینماید. وکالت یکی از عقود بسیار رایج میباشد، که امروزه در صحنههای اجتماعی و اقتصادی و بانکها استفادۀ زیادی میشود.
وکالت عقد است و در نتیجه نیاز به ایجاب موکّل و قبول وکیل دارد.
انواع وکالت
الف) وکالت مطلق: یعنی این که شخصی را برای تمام امور وکیل کند و این وکالت شامل امور اداری و مالی موکل میشود مثل فروش و یا خرید و یا پرداخت هزینه خانواده که در این قسم اعمال وکیل نیاز به اجازۀ موکل ندارد.
ب) وکالت مقید:که در این نوع وکالت، مورد وکالت مشخص و معین است و وکیل باید در همان مورد معین، عمل نماید. مثل خرید خانه یا فروش ماشین.
وکالت از جهت شکل به وکالت رسمی یا عادی یا شفاهی تقسیم میشود.
هر یک از طرفین عقد، باید اهلبیت تمتع و استیفا داشته باشند.
مورد وکالت باید امری باشد که به موجب قانون یا طببعتاً درانحصار شخص نباشد مثل وکالت در مجلس معامله که باید خودش عمل نماید و نمیتواند دیگری را وکیل نماید و دیگر اینکه خود شخص موکل بتواند آن را انجام دهد، برای مثال شخص ورشکسته که از دخالت در اموال ممنوع است نمیتواند در مورد آن به دیگری وکالت دهد.
حدود وکالت
«وکیل نمیتواند عملی را که خارج از حدود وکالت است انجام دهد» (مفاد ماده 663قانون مدنی)
«در صورتی که وکالت به طور مطلق داده شده و قیدی در آن نیامده مربوط به ادارۀ اموال خواهد بود». (مفاد ماده 661قانون مدنی)
مثلاً در بیع حدود وکالت، فروش است و قبض ثمن آن جزو وکالت در بیع نیست مگر اینکه قرینۀ قطعی بر آن باشد.
وکالت در توکیل
اینکه وکیل مجاز باشد انجام امری را که در آن وکالت به دیگری واگذارد نیاز به تصریح دارد و در غیر این صورت شخصی ثالث در مقابل مؤکل مسئول خسارات خواهد بود.
وکیل ممکن است یک نفر باشد یا بیشتر و در صورت تعدد ممکن است به طور اجتماع باشد (اینکه همه با هم وکالت کنند) یا اینکه به طور مستقل باشد (هر کدام انجام دهد کافی است).
وکالت ممکن است مجانی باشد یا با اجرت و اگر مجانی بودن قید نشده محمول بر با اجرت خواهد بود.
وکالت عقدی است جائز و طرفین میتوانند هر گاه خواستند آن را بر هم بزنند مگر این که وکالت وکیل یا عدم عزل او، در ضمن عقد لازمی شرط شده است.
تعهدات وکیل
1)اگر از اقدامات یا سهلانگاری وکیل خسارتی به موکل وارد آید او مسئول خواهد بود.
2)رعایت مصلحت موکل در اقدامات و فعالیتهای خویش.
3)استرداد اموال تحویلی، چرا که وکیل امین است و آنچه را که در اثر وکالت به دست میآورد باید به موکل تحویل دهد.
4)تسلیم صورتحساب وکالت.
تعهدات موکل
1) التزام عملی به تعهدات وکیل در قبال افراد ثالث؛ زیرا وکیل از طرف او انجام وظیفه نموده است.
2) پرداخت هزینه وکالت مثل کرایه و عوارض و مالیات که وکیل پراخته است.
3) پرداخت اجرت وکیل که طبق قرارداد یا عرف یا اجرة المثل پرداخت میشود.
پایان وکالت
«وکالت به طرق ذیل مرتفع میشود: 1) عزل موکل که وکیل را از وکالت عزل کند. 2) موت یا جنون وکیل یا موکل. 3) موت یاجنون وکیل یا موکل» (مفاد ماده 678 قانون مدنی)
علاوه بر این موارد، سفه وکیل و موکل و پایان یافتن موضوع وکالت را باید از موارد انقضای وکالت دانست.
احکام وکالـت
سؤال 1_ عقد « وکالت » به چه معناست؟
جواب _ عقد وکالت یعنی انسان کاری را که می تواند شخصاً انجام دهد، به دیگری واگذار نماید، تا از طرف او انجام دهد، مثلاً کسی را وکیل کند تا خانۀ او را بفروشد، یا زنی را برای او عقد نماید.
س 2_ آیا شخص سفیه می تواند کسی را برای انجام کارهای خود وکیل قرار دهد، چرا؟
ج _ خیر، زیرا شخص سفیه که مال خود را در کارهای بیهوده مصرف می کند، حق ندارد در مال خود تصرف نماید، پس نمی تواند برای فروش آن و... کسی را وکیل گرداند.
س 3_ آیا در عقد وکالت، خواندن صیغه لازم است یا خیر؟
ج _ در وکالت لازم نیست، صیغه بخوانند و اگر انسان به دیگری بفهماند او را وکیل کرده و او نیز بفهماند قبول کرده وکالت صحیح است، مثلاً مال خود را به کسی بدهد که برای او بفروشد و او آن را بگیرد.
س 4_ اگر انسان کسی را که در شهر دیگر است وکیل نماید، برای او وکالت نامه بفرستد و او قبول کند، اگر وکالت نامه بعد از مدّتی به او برسد، آیا وکالت صحیح است یا خیر؟
ج _ وکالت صحیح است.
س 5_ مُوکِّل کیست و شرایط هر دو آنها چیست؟
ج _ موکل یعنی کسی که دیگری را وکیل می کند و شرایط آن دو یعنی موکل و کسی که وکیل می شود این است که باید بالغ و عاقل باشند و از روی قصد و اختیار اقدام نمایند.
س 6_ آیا می توان برای انجام کاری که انسان نمی تواند انجام دهد، یا شرعاً نباید انجام دهد، از طرف دیگری وکیل شد؟
ج _ نمی تواند برای انجام آن از طرف دیگری وکیل شود، مثلاً کسی که در احرام حج است، چون نباید صیغه عقد زناشویی را بخواند، نمی تواند برای خواندن صیغه، از طرف دیگری وکیل شود.
س 7_ در چه صورت وکالت صحیح نیست؟
ج _ اگر انسان کسی را برای انجام تمام کارهای خود وکیل کند صحیح است، ولی اگر برای یکی از کارهای خود وکیل نماید و آن کار را معیّن نکند، وکالت صحیح نیست.
س 8_ اگر وکیل عزل شود، اگر کاری را انجام داده باشد، چه حکمی دارد؟
ج _ اگر وکیل عزل شود یعنی از کار برکنار شود، بعد از رسیدن خبر به او نمی تواند کاری را که وکالت داشته انجام دهد، ولی اگر پیش از رسیدن خبر، آن کار را انجام داده باشد، صحیح است.
س 9_ آیا وکیل می تواند خود را از وکالت برکنار کند؟
ج _ بله، می تواد خود را از وکالت برکنار کند، حتی اگر موکِّل هم غایب باشد.
س 10_ آیا وکیل می تواند برای انجام کاری که به او واگذار شده، دیگری را وکیل کند؟
ج _ خیر، وکیل نمی تواند برای انجام کاری که به او واگذار شده، دیگری را وکیل نماید.
س 11_ در چه صورت وکیل می تواند برای انجام کار واگذار شده به او، دیگری را وکیل کند؟
ج _ در صورتی که موکّل به او اجازه داده باشد که وکیل بگیرد، همان طوری که به او دستور داده، می تواند رفتار نماید، بنابراین اگر گفته بود: برای من وکیل بگیر، باید از طرف او وکیل بگیرد و نمی تواند کسی را از طرف خودش وکیل کند.
س 12_ اگر انسان با اجازه موکل، کسی را از طرف او وکیل کند، آیا می تواند آن وکیل را عزل کند؟
ج _ نمی تواند آن وکیل را عزل نماید و اگر وکیل اول بمیرد و یا موکل، وکیل اولی را برکنار کند، وکالت دومی باطل نمی شود.
س 13_ اگر وکیل با اجازۀ موکل، کسی را از طرف خود وکیل سازد، آیا وکیل اول و موکل می توانند آن را عزل کنند؟
ج _ بله، وکیل اول و موکل می توانند آن وکیل را عزل کنند.
س 14_ در چه صورت وکالت، وکیل دوم باطل می گردد؟
ج _ اگر وکیل اول و موکل بخواهند او را عزل کنند وکالت باطل می شود و همچنین اگر وکیل اول بمیرد یا عزل شود وکالت دومی باطل می گردد.
س 15_ اگر چند نفر را وکیل کند، حکم آن چیست؟
ج _ اگر چند نفر را برای انجام کاری وکیل سازد و به آنها اجازه دهد که هر کدام، به تنهایی در آن کار اقدام کنند، هر یک از آنان می تواند آن کار را انجام دهد و چنانچه یکی از آنان بمیرد، وکالت دیگران باطل نمی شود، ولی اگر نگفته باشد با هم یا به تنهایی انجام دهند، یا گفته باشد با هم انجام دهند، نمی توانند به تنهایی اقدام نمایند و در صورتی که یکی از آنان بمیرد، وکالت دیگران باطل می شود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
یک بازنگری C
این ضمیمه به عنوان کمکی به برنامهنویسان C با شناسایی جنبههای مختلف زبان تهیه شده است. به این طریق، این ضمیمه به عنوان یک راهنما است و آموزشی نیست.
سرمنشاءهای [برنامه] C
زبان برنامهنویس C در اولین بار به وسیله دنیس ریتج (Dennis Ritch) بر روی یک DEC.PDP-11 که از سیستمعامل UNIX استفاده میکرد. اختراع گردید. زبان C دنبالة زبانی با نام BCPL است که هنوز در اروپا بیشترین استفاده از آن میشود. BEPL به وسیلة مارتین ریچارد (Martin Richard) به وجود آمد و به وسیلة زبان B تحت تأثیر قرار گرفت. که توسط کن تامپسون (Ken Thompson) اختراع شد و به ایجاد زبان C منجر گردید.
برای سالهای متمادی استاندارد دی فاکتور (de factor) برای C، استانداردی بود که به وسیله ورژن ۵ سیستم عامل UNIX پشتیبانی میشد و در برنامهنویسی C که به وسیلة برایان کرنافن (Brian Kernighan) و دنیس ریچ (Dennis Ritch) نوشته شده بود توضیح داده میشد و به وسیله (Englewood cliffs: Prentice-Hall.Inc.,1978) [منتشر گردید]. در هنگامی که محبوبیت کامپیوترهای کوچک افزایش یافت تعداد زیادی از کارکردهای C خلق شد. اکثریت این کارکردها در سطح کد با یکدیگر قابل تعویض بودند بنابراین چون استانداردی وجود نداشت اختلاف به وجود میآمد.
برای تصحیح این وضعیت کمیتهای در تابستان ۱۹۸۳ به منظور کار بر روی تولید یک ANSI استاندارد تشکیل شد تا اینکه زبان C را توصیف کند. با این نوشته، استاندارد مورد نظر کامل بوده و سازگاری آن با ANSI بسیار زود مورد قبول واقع شد.
زبان C به عنوان یک زبان استاندارد
زبان C عموماً به عنوان یک زبان ساختاری در نظر گرفته شد، با برخی تشابهات با ALGOL و پاسکال. اگرچه کلمة ساختار بلوکی مستقیماً برای زبان C در حالت آکادمیک به کار نمیرود، زبان C به صورت غیر رسمی بخشی از آن گروه زبان است، مشخصة بارز زبان ساختاری جداسازی کد و اطلاعات از یکدیگر است. این مطلب به این معنی است که زبان میتواند همة اطلاعات و دستورالعملهای ضروری برای انجام یک کار مشخص را از بقیة برنامه حذف و پنهان کند. به طور کلی، جداسازی با مراحل فرعی با انواع عمومیای که دائماند، به دست میآید. به این طریق، احتمال دارد که مراحل فرعی نوشته شوند تا اینکه وقایعی که در آن اتفاق میافتد باعث تأثیرات فرعی در قسمتهای دیگر برنامه نشود. استفادة بیش از حد از انواع جهانی (انواعی که در کل برنامه شناخته میشوند) ممکن است باعث نفوذ عوامل به درون برنامه شود با مجاز شناختن تأثیرات ناخواسته در برنامه، در برنامة C همة مراحل فرعی عملکردهای مجزا هستند.
عملکردها بلوکهای سازههای Cاند که در آن همة فعالیتها اتفاق میافتند. آنها کارهای بخصوص را در برنامه به منظور کدگذاری و تشخیص جداگانه انجام میدهند. پس از debugging یک عملکرد که فقط انواع عمومی را به کار میگیرد، شما میتوانید بر عملکردی تکیه کنید که در همة موقعیتهای متنوع بدون به وجود آوردن تأثیرات جانبی در بخشهای دیگر برنامه، کار کند. همة انواع نشان داده شده در این عملکرد بخصوص فقط با آن عملکرد شناخته خواهند شد.
همچنین استفاده از بلوکهای کد در برنامة C ساختار برنامه را به وجود میآورد. یک بلوک کد عبارتهایی از یک گروه برنامه منطقی متصل است که میتواند به عنوان یک واحد در نظر گرفته شود. و با قرار گرفتن خطوط کد مابین ابروها بسته و باز مانند زیر قرار میگیرند.
If (x<10) {print f ("invalid input-retry"); done=o;}
در این مثال، دو عبارت پس از "if" بین ابروها هر دو نمایش داده میشوند اگر X کمتر از ۱۰ باشد. این دو عبارت با هم با ابروها یک بلوک کد را نشان میدهند. آنها به یکدیگر متصل میشوند؛ یک عبارت نمیتواند بدون نشان دادن دیگری نشان داده شود. در C هر عبارت میتواند یا یک عبارت مجزا و یا بلوکی از عبارتها باشد. استفاده از بلوکهای کد برنامههای خوانایی را با متطقی برای پیروی کردن از آنها، به وجود میآورد.
C یک زبان برنامهنویس است، بر خلاف اکثر برنامههای کامپیوتری سطح بالا، C محدودیتهایی را اعمال میکند که شما میتوانید با آن کار کنید. با استفاده از C یک برنامهنویس میتواند از برنامهنویسی کد در کل جلوگیری کند، فقط در موارد بسیار ضروری در حقیقت یک انگیزه برای اختراع C به وجود آوردن یک برنامة جایگزین مونتاژ بود.
زبان کامپیوتری از نشانهای مشخص از یک کد دهتایی واقعی استفاده میکند که کامپیوتر مستقیماً آن را به کار میگیرد. هر زبان کامپیوتری عامل به یک عامل مجزا طراحی میشود تا اینکه کامپیوتر آن را به کار گیرد. اگر چه یک زبان کامپیوتری به برنامهنویسان قدرت انجام کارها را با بالاترین انعطاف و بهرهمندی میدهد، بسیار آشکار، کارکردن با آن در هنگام ایجاد یک برنامه مشکل است. به علاوه چون یک زبان کامپیوتری طبیعتاً بی برنامه است، برنامة نهایی تمایل به «یک کد خطی» (Spaghett:code) یک آشفتگی جهشی (tangle of jump) و یا شاخص و خواندن دارد. این مطالب باعث میشود که این زبان برای خوانده شدن، بهسازی شدن و نگهداری مشکل باشد.
در ابتدا C برای برنامهنویسی سیستمها به کار رفت. برنامه سیستم قسمتی از یک دسته از برنامهها است که قسمتی از یک سیستم عامل کامپیوتر و یا کاربردهای پشتیبان را شکل میدهد. مثلا موارد زیر را برنامههای سیستم مینامند.
● سیستمهای عامل
● مترجمها
● سردبیرها
● اسمبلرها
● مؤلفین
● مدیران دادهها
هنگامی که C در حال همهگیر شدن بود بسیاری از برنامهنویسان به دلیل کارآیی و قابلیت دسترسی به آن، آن را برای برنامهریزی همة کارها به کار گرفتند. چون مؤلفین C برای همة کامپیوترها وجود دارند، گرفتن یک کد برای یک ماشین و سپس تألیف و به کار گیری آن در ماشین دیگر با تغییرات بسیار کم یا بدون تغییر، بسیار ساده است. این دسترسی در زمان و هزینه صرفهجویی میکند. مؤلفین C همچنین تصمیم به تولید یک کد سریع، متراکم و عینی کردند. مثلاً سریعتر و کوچکتر از همگردانهای BASIC.