واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

مقاله درمورد خاتمیت و بسط تجربه عقلانیت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

خاتمیت و بسط تجربه عقلانیت (1)

برابر یافته های علمی انسان پدیده ای است که رفتاری دینامیکی دارد. این یافته ها که با داده های وحیانی هم ، همسویی و همراهی دارند،انسانرا – چونان طبیعت – واقعیت رازگونه ای تعریف می کند که در نهان و نهاد او اصالتها و استعدادها و فرصت هایی کِشته و نهفته شده است(←الناس معادن.....رک:میزان الحکمه،ج10،ص/240)که برای جاری زندگی چون سفره زیر زمینی می ماند.بدیهی است که این واقعیت ها و قابلیت های سفره مانند باید کاویده شود و کشف و استخراج گردد.چه آنکه هستی بوته برفرازی استعدادها و گردونه شکوفایی کمال انسانی و نیز چرخه رویش و بالش " انسان کامل" است و این راز و رمز آفرینش است.

و بر این پایه "غایت بعثت و نهایت تجربه رسالت – چنانکه در بیان وحیانی آمده است – آزاد سازی انسان از طریق بیدار سازی انگیزه های ساختاری و فعال سازی ذخیره های روانی است." ( ←رک:اعراف/157+شعرا/17+غاشیه/88)

و به بیان دیگر:" غایت شریعت و حقیقت طریقت وهم گوهر و جوهر دیانت،رستاخیز جان انسان است."

و در این میان آنچه بر پیشانی توانایی های انسان می درخشد و در واقع عنصر گوهری وی بشمار رفته و می رود و چون هسته ای برای پوسته اوست،گنجینه خرد و ذخیره عقلانی است. و چنان است که در نگاه امام موسی کاظم،"حکمت بعثت" در"حکومت عقل" دانسته و شناخته شده است.(تحف العقول:406)

بدین ملاحظات است که در تبیین امام علی،سرنمون رستخیز پیامبران در جهان،انگیزش و جوشش خرد در جان انسان دانسته شده است.وی می گوید:

" پیامبران از ژرفنای جامعه سر زده و بر آمده تا مگر چون خیش کاران، زمینه های روانی انسان را بکارند و گنجینه های عقلانی را بیانگیزند و شکوفا کنند."( ←رک:نهج البلاغه:خطبه/1) چه آنکه آنان – به گواهی رفتار و گفتارشان – به درستی دریافته و بر این باور بودند که، راهبرد و بلکه تنها راهبرد وصول و حصول کمال انسانی ، تکیه بر منابعی است که خود – انسان – در اختیار دارد.و این به بیان اقبال سر خاتمیت است.

"پیامبر اسلام میام جهان قدیم و جدید ایستاده است.تا آنجا که به منبع الهام وی مربوط می شود به جهان قدیم تعلق دارد و آنجا که پای روح الهام وی در کار می آید متعلق به جهان جدید است، زندگی در وی منابع دیگری از معرفت را اکتشاف می کند که شایسته خط سیر جدید آن است.ظهور ولادت اسلام،ولادت عقل برهانی استقرایی است،رسالت باظهور اسلام،در نتیجه اکتشاف پایان یافتن خود رسالت به حد کمال می رسد،و این خود مستلزم دریافت هوشمندانه این امر است که زندگی نمی تواند پیوسته در مرحله کودکی و رهبری شدن از خارج باقی بماند.الفبای کاهنی و سلطنت میراثی در اسلام،توجه دائمی به عقل و تجربه در قرآن و اهمیتی که این کتاب مبین به طبیعت و تاریخ به عنوان منابع معرفت بشری می دهد،همه سیماهای مختلف اندیشه واحد ختم رسالت است...

ارزش عقلانی این اندیشه در آن است که در برابر تجربه باطنی وضع مستقل نقادانه ای ایجاد می کند، و این امر با تولد این اعتقاد حاصل می شود که حجیت و اعتبار ادعای اشخاص به پیوستگی با فوق طبیعت داشتن در تاریخ بشری به پایان رسیده است..."(اقبال/145-146)

در واقع سخن اقبال شمن تاکید بر اینکه "اندیشه خاتمیت را نباید به معنی جانشین شدن کامل عقل به جای عاطفه دانست."(همان) معطوف به این نکته است که:"حیات را نمی توان تا ابد در قید زنجیر تربیت نگاه داشت و انسان برای رسیدن به مقام شناخت کامل خود باید سرانجام بر منابعی تکیه کند که خود در اختیار دارد."(آنه ماری شیمل:1384/422)

بدین بیان ظهور عقل استدلالی و انتقادی و بروز اراده مستقل در فرایند زندگی،تقدیر تاریخی انسان و دترمنیسم جنبش سامان یابانه و پیشرفت گرایانه اوست و این – یعنی انگیزش خرد و درخشش سپیده دولت عقل به بیان وحیانی – نقطه جوش درام الهی آفرینش است.

پس باید سفره عقل از ژرفنای روان فواره زند و جوشش گیرد تا باران اندیشه از بلندای آسمان جان انسان فرو گشته و ریزش گیرد و جهان شاد و آباد و آزاد گردد.

به بیان دیگر،حصول تجربه خودآگاهی پیامبرانه و وصول به معنویت در دوره جدید از حیات،مستلزم این است که ژرفنای روان انسان کاویده و سفره های درونی او برآورده و بالنده گردد و چون کاریزی به جوشش درآید، و این فرآیندی است که گرچه – به تعبیر اقبال – در دنیای قدیم از حیات،بطور کلان و گسترده و در سطح همگانی از افراد رخ نداده و پیش نیامده است،چراکه زمینه پیدایش نداشته و دست روا نبوده است،اما بطور خرد و در سطح ناچیزی از افراد روی داده و تجربه شده است.برابر تبیین امام علی (ع) : "همواره چنین بوده و هست که خداوند در بازه ها و در پاره گاههای نبود پیامبری بندگانی داشته و دارد که از ژرفنای خودآگاه آنان سر برآورده و از درون با آنان راز گفته و پیغام داده و از راه خرد خود بنیاد با آنان سخن گفته و می گوید."(نهج البلاغه،خطبه/222)

این گفتار – آنهم از سوی اندیشمند پرستشگری چون علی بن ابیطالب – گویای آن است که پیوند بایسته ای بین معنویت و نبوت نبوده و نیست.یعنی این چنین نیست که دروازه های آسمان به شرط امتداد نبوت به سوی انسان باز باشد و نیز این چنین نیست که انقطاع وحی و نبوت، امتناع ارتباط مستقیم و مستقل انسان و آسمان را در پی داشته باشد. به موجب این نکته – که در آثار استاد مطهری نیز به آن تصریح و تاکید شده است (مطهری : 538) ممکن است آدمیانی – گرچه با بهره گیری از میراث فرهنگی و مدنی انبیاء پیشین – به مرزی از بیداری و شکوفایی انرژی های درونی و گنجینه های عقلانی، جای گیرند که خود – بی واسطه منابع بیرونی – از طریق منابع درونی پیغام گیر سروش غیبی شوند و سر راست دریافت "خبر" و "تکلیف" کنند،چه آنکه "عقل" در ادبیات دینی به عنوان "رسول باطنی حق" تعریف شده است (کافی،ج 1،کتاب العقل و الجهل) چنانکه چنین توانی و رویدادی را قرآن با بهره گیری از ادبیات داستانی و تاریخی درباره تنی چند از انسان ها و بویژه در رابطه مادر موسی(قصص/7) و مادر عیسی (آل عمران/33-47 + مریم/16-30) گزارش کرده است.

این امکان در گذشته – گر چه خرده وضعیت بوده است – اما نشان آن است که چنین آمادگی و توانایی در انسان نهفته و نهادینه شده است که به شرط بیداری و شکوفایی – گرچه معنویت ممتنع و منقطع نمی گردد،زیرا نه ممکن است و نه مطلوب – اما پیامبری منقطع گشته و نزول شریعت نوین ممتنع می گردد.و این – چنانکه مطهری هم بر آن تاکید کرده است (مطهری/537-547) – پایه و درون مایه "ختم نبوت" است.



خرید و دانلود مقاله درمورد خاتمیت و بسط تجربه عقلانیت


تحقیق در مورد وصیت نامه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 38

 

مقدمه :تاریخ حقوق (1)

فصل اول: ماهیت حقوقی وصیت

آیا وصیت عقد است یا ایقاع

تعریف وصیت به طور عام

فقه و قانون مدنی

گفتار نخست :وصیتنامه خود نوشت

تعریف و فواید

شرایط تنظیم وصیتنامه

تنظیم وصیتنامه

ضمانت اجرای تشریفات

حدود اعتبار وصیتنامه خود نوشت

تشریفات مربوطه به ارائه وصیتنامه

فصل دوم :وصیتنامه رسمی

فواید و معایب

تشریفات تنظیم

اعتبار وصیتنامه

قواعد عمومی تنظیم وصیت

فصل سوم:

مقاله :وصیت و رجوع از آن با تکیه بر قانون مدنی و قانون امور حسبی

مقدمه:

تاریخ حقوق

از نظر تاریخی، آراء و عقاید در مورد وصیت تملیکی همیشه سیر یکسان نداشته است در قرون اولیه حقوق اسلام طرفداران ایقاع بودن وصیت تملیکی فراوان بوده اند و شاید اکثریت همه داشته اند از قرآن هم ایقاع بودن آن دانسته می شود کم کم طرفداران عقد بودن وصیت تملیکی ، پیروز شدند و از طرفداران ایقاع بودن آن کاسته شد . اما در قرن اخیر بار دیگر طرفداران ایقاع بودن وصیت تملیکی رو به فزونی نهاده اند .

ماهیت حقوقی وصیت آیا وصیت عقد است یا ایقاع:

ایقاع به صورت وصیت تملیکی چه اثری ببار می آورد ؟ نظریه ایقاع بودن وصیت تملیکی پنج تصور اجرای طرفداران این نظریه پدید آورده است تنها نظری که تقریبا" با عبارات قانون مدنی موافق است «نظریه حق تقدم » است به موجب این نظر با فوت مومی مومی که در تملک مومی به حق تقدم دارد .

این حق نظیر حق تقدم تحجیر است و ما میدانیم که تحجیر موجب مالکیت نمی شود فقط برای تحجیر کننده ،ایجاد حق تقدم و اولویت ، در احیا که سبب تملک است می کند بنابراین نظر پس از فوت مومی ورثه او مالک متزلزل مومی به هستند و ماده 868 ق ـم با این نظر وفق می دهد از طرفی اگر مومی که بخواهد در استفاده از این حق تقدم تاخیر غیر معقول کند موجب ادامه حالت تزلزل مالکیت ورثه مومی در مومی به خواهد شد و همین امر تضرر ورثه است . مقصود از عبارت «تضرر ورثه» در ماده 833 ق ـم همین معنی است زیرا در ملک متزلزل نمی توان دقیقا تصمیم گیری های لازم راکد و از نظر اقتصادی این تزلزل نه تنها برای ورثه بلکه برای جامعه هم مضر است پس باید به ورثه حق داد که این بلا تکلیفی را از راه دادگاه بر طرف کنند از طرف دیگر چون حق تقدم یک اثر حقوقی است که با اراده یک جانبه مومی پدید آمده است پس معیار ایقاع بودن در مورد وصیت تملیکی وجود دارد .همین حق تقدم است که در فرض فوت مومی که پیش از قبول وصیت به ورث مومی به ارث می رسد ایراداتی که در این نظر شده درست نیست با وجود این حق تقدم تصور صحیحی می توانیم از وصیت تملیکی به صورت یک ایقاع داشته باشیم به این معنی که مومی در چنین حالتی که هنوز قبول مومی ابراز نشده است در معرفی تهاجم امیال ورثه مومی ومومی است که یکی مالکیت متزلزل دارد و منتظر زوال سبب تزلزل «حق تقدم مومی » است و دیگری منتظر است که با اعلان قبول خود مالکیت متزلزل طرف دیگر را به سود خود ساقط کند بعداّ خواهیم دید که اثر وصیت یک حق آلی به سود مومی است که در غالب موارد این حق آلی با حق تقدم مذکور همراه است نه همیشه این نظر جدیدی است.

22تبصره :قانون مدنی در ماده 827ـ833ـ868 بحث بالا را اساس کارقرار داده است اما نسبت با این اساس کار مستثنایی دیده شده است که از قرار ذیل است :

اول :وصیت به ابراء در مورد حق تقدم معنی ندارد مومی که فقط یک حق دارد که با دو شرط ذیل ، حق او خود به خود صورت خارجی پیدا می کند و به حق اصالی مبدل می شود .

الف :موت مومی

ب: وجود تر که که در حین موت با وجود این دو شرط ، ذمه مومی خود به خود، ساقط می شود و فرض مالکیت متزلزل هم برای ورثه تصور نمی شود (ماده 868) .

دوم: وصیت تملیکی به وقف شدن ملک یعنی در این مورد هم حق تقدم تصور نمی شود به محض فوت مومی آن ملک وقف خواهد شد.

سوم: وصیت تملیکی به نفع غیر محصور که در قبول در آن لازم نیست حق تقدم در این مورد وجود ندارد و با همان دو شرط که در اول گفتیم تملیک صورت می گیرد قدر مشترک بین جمیع اقسام وصایای تملیکی حق آلی مومی است که با اراده یک جانبه مومی به صرف رضای او پدید می آید و با فوت مومی این حق آلی مبدل به حق اصالی می شود اما لازم نیست که همراه این حق آلی حق تقدم مذکور هم باشد چنانکه در مورد مستثینات مذکور در شماره 22 دیدید به هر حال درباره حق آلی بعدا توضیح خواهیم داد.

تعریف وصیت به طور عام و در قانون مدنی:

به نظرم در تعریف وصیت می توان چنین گفت : وصیت عبارت است از استیفاء حق که تعلق به فوت استیفاء کننده باشد شخص از نظر حقوق مدنی ممکن است دارای حقوقی باشد که اگر محجور نباشد شخصا می توانید از آن حقوق بهره برداری کند این بهره برداری را اصطلاحا استیفاء حق نامیده اند معمولا وقتی که از استیفاء حق سخن می گویند زمان حیات استیفاء کننده را در نظر می گیرند لکن باید بدانیم که شخص حقوقی را که دارد به دو صورت ذیل مورد استیفاء قرار می دهد استیفاء حق در زمان حیات خود مثلا حق مالکیتی که به خانه مورد سکونت خود دارد از آن حق در زمان حیات خود استیفاء می کند یعنی یا شخصا در آن سکونت می نماید یا آن را اجاره می دهد و یا از راه عقد همه ی بهره برداری از آن را به دیگری واگذار می کند همه این مثالها استیفاء حق در زمان حیات مالک است انسان که حقوقی دارد می تواند از یا ره ای از آن حقوق ، به صورت معلق به فوت خود استیفاء حق نماید یعنی از حق مالکیتی که به خانه خود دارد برای بعد از وفات خود استیفاء حق کند این استیفاء را وصیت می نامند طبعا این استیفاء حق معلق به فوت استیفاء کننده می باشد معنی تفضیلی تعریف وصیت که در بالا آورده شد این است قانون مدنی در ماده 825 بعد از دادن تعریف برای وصیت به طور عام خود داری کرده بدون اینکه آن را تعریف کند مورد تقسیم قرار داده است تقسیم قبل از تعریف که قانون مدنی در چند مورد آن را صورت داده است کار درست نیست .

فقه و قانون مدنی (302):

اثبات وصیت ـ وصیتنامه :

در فقه اثبات وصیت تابع قواعد عمومی و گاه آسان تر است .اثبات وصیت با دو شاهد عادل از مسلمانان انجام می پذیرد مگر اینکه شاهد مسلمانی نباشد(1) که به هنگام ضرورت شهادت دو عادل از دیگران (اهل ذمه ) نیز کافی است نوشته موصی نیز در صورتی مـؤثر است که دو شاهد وقوع وصیت را تایید کنند یا موصی به صحت وصیتنامه نزد آنان اقرار کند . باید افزوده که اثبات وصیت به مال آسان تر از وصیت به ولایت است. چنانکه در مال ، شهادت یک نفر همراه با سوگند و شهادت یک مرد و دو زن و شهادت انفرادی چهار1 زن ، و هر کدام برای اثبات یک چهارم از موصی به پذیرفته می شود .



خرید و دانلود تحقیق در مورد وصیت نامه