لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
اتم چیست ؟
همه چیز در جهان ، از باکتریهای ذره بینی و ویروس هایی که از میکرون (Micron ، یک هزارم میلیمتر ) کوچکترند ، تا ستارگان و کهکشان هایی که میلیون ها کیلومتر از ما دورند ، از اتم ساخته شده اند . اتم ها آن قدر ریزند که با نیرومند ترین میکروسکوپ ها نیز دیده نمی شوند . در سر یک سنجاق 000/000/000/000/000/000 /55 اتم وجود دارد ، اگر بتوانیم سرسنجاق را به اندازه ی یکی از عظیم ترین بناها بزرگ کنیم ، هر اتم آن مثل مگسی خواهد بود ، که روی یکی از ستون ها بخزد .
اتم ها هم از ترکیب سه ذره ی اصلی به نام های الکترون (Electron )، پروتون (Proton ) و نوترون (Noutron ) ساخته شده است . الکترون واحد الکتریسته ی منفی ، پروتون واحد الکتریسته مثبت ، و نوترون از لحاظ الکتریکی خنثی است. ترکیب های مختلف ذرات اصلی ، اتم های متفاوتی را به وجود می آورند . هر جسمی که از تعداد اتم های همجنس جدا شود ، عنصر یا جسم ساده نامیده می شود .
تا کنون درجهان 109 عنصر شناخته شده است کربن ، اکسیژن ، آهن و زیبق (جیوه ) نمونه هایی از عناصرند که از یک نوع اتم ساخته شده اند . اجسام مرکب موادی هستند که از دو نوع اتم یا بیشتر ساخته شده اند . آب ، گازکربینیک ،کولروفورم ، نمک طعام و آموکیان نیز از مرکباتند .
درون اتم :
پروتون ها با هم هسته ی اتم را می سازند . الکترون ها روی مداری به دور هسته می چرخند . اتم گاز هیدروژن که ساده ترین اتم هاست تنها یک الکترون دارد و هسته ی آن نیز فقط یک پروتون است . اتم هلیوم Helium گازی که پیش از این برای پرکردن کشتیهای هوایی به کار می رفت ، ساختمانی پیچیده تر دارد . این اتم شامل دو الکترون در مدار و هسته ای مرکب از 2 پروتون و2 نوترون است . اتم کربن که جزء اصلی زغال و مواد معمولی است ، باز هم ساختمان پیچیده تری دارد . این اتم از 6 الکترون به دور هسته ای مرکب از 6 پروتون و 6 نوترون درست شده است . اتم های دیگر بازهم پیچیده ترند . اتم پلاتین (طلای سفید ) فلز گرانبهایی که برای ساختن گوهر و ابزار الکتریکی به کار می رود ، دارای 78 الکترون در مدار است . این الکترون ها در 6 پوسته ، به دور هسته ای که مرکب از 195 پروتون و نوترون می چرخند . کالیفرنیوم Calfornium یکی ازعناصری که اخیر کشف شده . اتمی با 98 الکترون در پومنته دارد و هسته اش شامل 248 پرتون و نوترون است .
تاریخچه اتم :
این عقیده که اتم ها اجزای سازنده ی جهان هستند فکر تازه ای نیست . بیش از دو هزار سال پیش دموکریت Democritus فیلسوف یونانی این نظریه را پیش کشید که جهان از ذرات بسیار ریز فناناپذیر ساخته شده اند . اما تا سده ی نوزدهم به این نظریه توجهی شد . در آغاز قرن گذشته جان دالتون دانشمند انگلیسی ، درباره ی ساختمان اتم ، بر پایه ی دانش امروزی نظریه ای ابراز کرد . وی عقیده داشت که هرعنصری از اتم نوع خاص خود را دارد و همه ی اتم های یک عنصر یک نوعند . این نظریه کم و بیش تا به امروز حفظ شده است . آگاهی امروزی ما از اتم در نتیجه ی کار همراه با شکیبایی پیشراهان قرن بیستم ، یعنی نیلز بوهردانمارکی ، تامسن ، واترفورد ، چدویک انگلیسی ، هایزنبرگ آلمانی ، ماری کوری و پیرکوری فرانسوی و چندین نفر دیگر بدست آمده است . از هنگامی که دانشمندان به راز « شکستن اتم » پی بردند و به ساختمان و طرزکار اتم آگاه شدند ، در اتم ، علاوه بر الکترون ، پروتون و نوترون ، ذرات دیگری چون پوزتیرون Positron و مزون Meson نیز کشف شد . پوزتیرون در اندازه شبیه الکترون است ولی دارای الکتریسته ی مثبت . مزون بزرگتر از الکترون است و می تواند مثبت ، منفی یا خنثی باشد .
انرژی و انواع آن :
انرژی توانایی کردن کار است . کار وقتی انجام می شود که فعالیت وجود داشته باشد . امواج دریا ، کشتیها ، لوکوموتیوها ، ورزشکاران ، مولکول های اتم ها هنگامی که در حرکتند نمونه ای از فعالیتند . ما اکنون می دانیم که گرما شکلی از انرژی است زیرا گرما واقعاً لرزش یا حرکت اتم ها است . انرژی به اشکال دیگری نیز وجود دارد . انرژی های الکتریکی ، نورانی ، مکانیکی ، شیمیایی و چندین انرژی دیگر . این ها شکل های مختلف اتم یا گروهی از اتم و یا قسمت هایی از اتم هستند که در حرکتند . انرژی را موقعی که کار واقعاً در حال انجام باشد ، انرژی جنبشی یا انرژی سینیتیک (Cinetique ) می نامند . هواپیمای در حال پرواز و یا ورزشکار در حال دو ، نمونه هایی از انرژی جنبشی هستند . انرژی آماده برای کار را انرژی ذخیره ای (پتانسیل Potential ) می نامند .یک لیتر بنزین در یک اتومبیل ویا زیرزمینی پراز زغال سنگ ، نمونه هایی از انرژی پتانسیل هستند و وقتی بنزین به وسیله ی موتور اتومبیل مصرف می شود ، انرژی پتانسیل به انرژی سینیتیک حرکت ماشین به روی جاده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ژن
ژندرمانی، روش اصلاح ژنهای معیوب و عامل بیماری است. این روش درمانی درحال حاضر در مرحله تحقیقاتی است و در این مرحله شیوههای مختلفی برای اصلاح ژن مورد مطالعه میباشد.مهمترین روش به این منظور قراردادن یک ژن سالم، در ژنوم بیمار است. ژن درمانی درحال حاضر در دنیا در مرحله تحقیقاتی میباشد و هنوز هیچ فرآورده مورد استفاده در ژن درمانی توسط اداره غذا و داروی آمریکا تایید نشده است. تحقیقات بالینی انجام شده نیز از موفقیت کمی برخوردار بوده است. اولین ژن درمانی در سال 1990 انجام شد که بر روی کودک 4 سالهای با بیماری نادر ژنتیکی نقص ایمنی شدید ترکیبی (SCID) انجام شد. این بیمار به دلیل دارا نبودن سیستم ایمنی طبیعی باید در محیط استریل نگهداری میشد و مرتب دوز بالای آنتی بیوتیک مصرف می کرد در بیمار مزبور گلبولهای سفید بیمار گرفته شد و سپس در آزمایشگاه رشد داده شد و ژن سالم به گلبولها وارد و دوباره به بیمار برگردانده شد. مطالعات بعدی نشان داد که سیستم ایمنی بیمار تقویت شده است و بیمار مجددا به زندگی عادی برگشت اما این روش درمانی یک درمان مادامالعمر نبود و بیمار مجبور به تکرار درمان در هر چند ماه بودهر چند این اولین آزمایش به روش ژندرمانی بسیار امیدوارکننده به نظر میرسید ولی واقعیت امر این است که به دلیل پیچیدگی بیولوژیکی بیش از حد ژندرمانی در انسان و نیز عدم شناخت کامل بسیاری از بیماریهای ژنتیکی امکان استفاده وسیع از ژندرمانی در انسان میسر نشده است. بحث دیگر بحث اخلاق پزشکی است و باید توجه داشت که ژن درمانی بر روی سلولهای سوماتیک (غیرجنسی) و سلولهای جنسی دو پدیده متفاوت است. اگر ژن درمانی بر روی سلولهای جنسی (germs cell) انجام شود، امکان انتقال آن به نسلهای بعدی نیز وجود دارد درحالیکه در ژن درمانی بر روی سلولهای غیرجنسی (Somatic cell) فقط شخص دریافتکننده ژن بهبود مییابد و ژن مورد نظر به نسلهای بعدی به ارث نخواهد رسید. بعضی افراد به هر گونه تغییر ژنتیکی در انسان معترض هستند بدون اینکه مزایای آن را در نظر بگیرند. بسیاری دیگر فقط ژن درمانی در سلولهای غیرجنسی (سوماتیک) را تایید میکنند ولی استفاده از ژندرمانی در سلولهای جنسی را نمیپذیرند. با این وجود تعدادی نیز بر این عقیدهاند که با وضع قوانین جدید میتوان از ژندرمانی در سلولهای جنسی نیز استفاده کرد. به طور کلی معیارهایی که باید برای انتخاب بیماری قابل درمان با ژندرمانی درنظر گرفت عبارتند از 1) بیماری غیرقابل علاج و کشنده باشد 2) سلولها، بافتها و یا اعضاء بیمار که توسط بیماری تحت تاثیر قرار گرفته به خوبی شناسایی شده باشند 3)ژن سالم مورد نظر که قرار است به سلول شخص بیمار وارد شود قبلا جداسازی و کلون شده باشد 4) ژن سالم قادر به ورود به تعداد زیادی سلول بافت مورد نظر باشد 5)ژن به طور مناسبی قابل بیان (express) باشد 6) روشهایی در دسترس باشد که بیخطر بودن آنها به اثبات رسیده باشد.بحثهای زیادی در تایید و یا رد ژندرمانی وجود دارد. مهمترین موردی که در تایید ژندرمانی مطرح است. امکان درمان بیماری غیرقابل علاج به روش ژندرمانی است و موارد زیر از دیگر موارد در تایید ژندرمانی هستند 1) ژن درمانی باعث درمان کامل بیماری میشود و فقط علائم را برطرف نمینماید 2) ژن درمانی در سلولهای جنسی ممکن است تنها وسیله برای درمان بعضی از بیماریهای ژنتیکی باشد 3) با جلوگیری از انتقال ژن معیوب به نسلهای بعدی، درمان نسلهای بعدی لازم نخواهد بود چرا که بیماری به آنها از والدین درمان شده با ژندرمانی به ارث نرسیده است.مواردی که در رد ژن درمانی مطرح میشوند بیشتر مبتنی بر این سوىال است که آیا میتوان بیناستفاده درست و نادرست از روشهای اصلاح ژنتیکی تمایز قائل شد و آیا امکان سوءاستفاده بالقوه از این تکنولوژی باید محققین را از تحقیق بیشتر بر روی این روش باز دارد. بعضی افراد نیز بر این نکته تاکید دارند که پیگیری بیمار در تحقیقات بالینی بلند مدت بسیار مشکل است. بیمار تحت درمان با ژندرمانی باید برای دهها سال تحت نظر باشد تا بتوان از اثرات ژندرمانی در نسلهای بعدی مطلع شد. بعضی نیز بر این عقیدهاند که اطفال به علت سن پایین قادر به تصمیمگیری درباره ژندرمانی نیستند و مزایا ومعایب آن را به درستی درک نمیکنند. به طور خلاصه مواردی که در رد ژندرمانی در سلولهای جنسی مطرح هست شامل 1) فقدان اطلاعات علمی کافی و خطرات بالینی زیاد آن و نیز ناشناخته بودن اثرات طولانی مدت این نوع درمان 2) چنین آزمایشاتی ممکن است در نهایت منجر به تشویق سایر محققین به کار بر روی تغییر ژنتیکی در افرادی که بیمار نمیباشند شود 3) به دلیل آنکه ژندرمانی در سلولهای جنسی مستلزم استفاده از جنین است و در نتیجه بر روی نوزاد متولد شده تاثیرگذار است لذا این چنین تحقیقی منجر به تولید پروژههای تحقیقاتی خواهد شد که شخص (جنین پس از تولد) بدون موافقت قبلی مورد آزمایش قرار گرفته است 4) هزینه بالای ژندرمانیبه طور خلاصه میتوان درآینده شاهد درمان تعدادی از بیماریهای ژنتیکی و یا سرطانها به روش ژن درمانی بود که قطعا انقلابی در علم پزشکی خواهد بود و راه را برای درمان بسیاری از بیماریها باز خواهد کرد.وی درباره شیوه عملکرد در ژندرمانی میگوید: ژن درمانی روشی است برای اصلاح ژنهای معیوبی که باعث ایجاد بیماری میشوند. روشهای مختلفی برای اصلاح ژن معیوب وجود دارد که مهمترین آن قراردادن یک ژن سالم در ژنوم بیمار است.در بیشتر مطالعات ژن درمانی، یک ژن سالم به جای معیوب قرار داده میشود تا ژن مولد بیماری اصلاح شود و یک مولکول حامل ژن که وکتور نامیده میشود برای انتقال ژن به سلول بیمار استفاده میشود. یکی از مهمترین وکتورهای مورد استفاده ویروسهای دستکاری ژنتیکی شده میباشند که قادر به حمل DNAانسانی هستند. ویروسها توانایی انتقال ژنهای خود به سلولهای انسانی و در نتیجه ایجاد بیماری را دارند که محققین از همین خاصیت استفاده کرده و ژنهای مورد نظر به سلولهای انسانی را به کمک ویروسها منتقل میکنند. معمولا سلولهای هدف در شخص بیمار توسط ویروسهای حامل ژن مورد نظر آلوده میشوند که در نتیجه ژن سالم توسط ویروس در سلول انسانی قرار داده میشود که این امر باعث تولید پروتئینی میشود که قبلا شخص بیمار قادر به تولید آن نبوده است و در نتیجه بیماری شخص درمان میشود علاوه بر ویروسها از سایر وکتورهای غیر ویروسی نیز استفاده میشود. لیپوزومها یکی دیگر از روشهای انتقال ژن به داخل سلولها هستند. لیپوزومها کرههایی هستند که در مرکز آنها ژن مورد نظر و در اطراف آن لایه چربی قرار دارد که در نتیجه قادر به عبور از غشاء سلولی و در نتیجه آزادکردن ژن در داخل سلول میباشند. روش دیگر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
حزب چپ (آلمان)
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
Jump to: navigation, search
حزب چپ (سابقاً: حزب سوسیالیسم دموکراتیک) حزبی سوسیالیست و دست چپی در آلمان است. این حزب خلف قانونی حزب اتحاد سوسیالیستی آلمان است که تا ۱۹۹۰ حاکم آلمان شرقی بود.
این حزب تا پیش از اینکه تغییر نام دهد و در زمانی که با نام «حزب سوسیالیسم دموکراتیک» فعالیت میکرد تا حدود زیادی به عنوان «حزب شرق» شناخته میشد و در غرب آلمان نفوذ اندکی داشت. با این حال معمولا از ۱۵ تا ۲۵ درصد آرا در شرق آلمان را کسب میکرد و دولتی ائتلافی ( با حزب سوسیال دموکرات) در بعضی ایالات شرق آلمان تشکیل میداد.
در ۲۰۰۵ با اتخاد نام «حزب چپ» و شرکت در ائتلافی انتخاباتی با «حزب کارگر و عدالت اجتماعی» (که بیشتر در آلمان غربی پایه داشت) بیش از ۸.۷ درصد آرا در انتخابات فدرال آلمان را به دست آورد. (این دو برابر آرای حزب سوسیالیسم دموکراتیک در انتخابات ۲۰۰۲ بود)
حزب سوسیالیسم دموکراتیک از موسسان حزب چپ اروپا بود. امروز، حزب چپ بزرگترین حزب در گروه پارلمانی «چپ متحد اروپا و چپ سبز نوردیک» در مجلس اروپا است.
مارکسیسم
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
Jump to: navigation, search
مارکسیسم مکتبی سیاسی و اجتماعی است که به نوعی طرفداری از اندیشههای کارل مارکس، فیلسوف و انقلابی آلمانی، میپردازد.
مارکسیسم-لنینیسم
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
Jump to: navigation, search
مارکسیسم-لنینیسم همانطور که از نامش پیداست به نوعی طرفداری از اندیشهٔ مارکسیستی و تعبیر آن توسط ولادیمیر لنین اشاره میکند.
اما در عمل جریانات بسیار مختلف و گاها مخالف همدیگر خود را «مارکسیست-لنینیست» نامیدهاند. برای مثال مارکسیست-لنینیستها میتوانند طرفدار استالین یا مائو باشند یا نباشد.
بعضی جریانات مائوئیستی خود را مارکسیست-لنینیست-مائوئیست و یا طرفدار «مارکسیسم-لنینیسم-اندیشهٔ مائو تسه دون» میدانند.
حزب مارکسیست لنینیست آلمان
حزب کمونیست ایران (مارکسیست-لنینیست-مائوئیست)
حزب کمونیست کانادا (مارکسیست-لنینیست)
حزب کار ایران (طوفان)
نگاهی به بسط تاریخی مارکسیسم
خبرگزاری "مهر"- گروه دین و اندیشه : هرچند مارکسیسم با وقوع حوادث دو دهه آخر قرن بیستم، اثرگذاری سابق خود را از دست داده همچنان موضوع بسی تحلیل و واررسی قرار دارد. آنچه در ذیل می آید نگاهی مجمل است به بسط تاریخی این مکتب تأثیرگذار در دو سه سده اخیر از تاریخ بشری.
به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه "مهر"، کارل مارکس نظریه ای در مورد تاریخ ارائه نمود که بر پایه ماتریالیسم دیاکلتیکی مبتنی بوده است. بر اساس این نظریه، نظام تولید اقتصادی تعیین کننده ساختارهای نهادی و ایدئولوژیک جامعه است. هر کس کنترل نظام اقتصادی را در دست دارد کنترل نظام سیاسی را نیز در دست خواهد داشت و در سرتاسر تاریخ، نیروهای متنازع و یک دیالکتیکی وجود دارد که به ظهور نظام جدیدی می انجامد. مبارزه طبقاتی میان یک گروه حاکم و یک گروه مخالف همیشه وجود دارد که از بطن آن نظام اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نوینی سر بر می آورد. مدل مطالعاتی مارکس برای جامعه، شامل یک نهاد یعنی گروه حاکم و یک برابر نهاد یعنی گروه مخالف است که از برخورد این دو همنهادی به وجود می آید یعنی همان تز و آنتی تز و نتیجه سنتز.
مارکسیسم ترکیبی یا ملغمه ای از ماتریالیسم دیالکتیکی (متافیزیک)، دترمینیم اقتصادی (نظریه تاریخ)، جامعه شناسی و علوم اقتصادی نظریه و استراتژی تحول و انقلاب، اخلاق اجتماعی، ایدئولوژی سیاسی، و نوعی خداشناسی اخلاقی - آخرت شناسی با رسیدن به رستگاری دنیوی به معنای ساختن یک نظام اجتماعی فاقد طبقه و سراسر عادلانه ای که در آن درگیری و منازعه وجود نداردبه وجود می آورد.
از دید مارکس منازعه طبقاتی موتور تحولات اجتماعی بوده است و این منازعه لزوماً از حرکت و زندگی میان طبقات اقتصادی - اجتماعی ریشه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مدیریت علمی
چکیده :
در مقاله زیر مطالبی در ارتباط با یکی از مهمترین عللی که باعث پیشرفت جهان صنعتی شده است را مد نظر قرار می گیرد . براستی چرا کشورها یی همچون ایلات متحده و ژاپن و کره و ...... پیشرفت کردند و چه عاملی سبب این پیشرفت گردید . همچنین هیتلر به تاسی از چه عاملی به آمریکا اعلان جنگ کرد و او چه باوری نسبت به علم و صنایع خود و آمریکا داشت و وضعیت آمریکا در اعلان جنگ چگونه بود و چه عاملی باعث گردید که آمریکا در حالیکه ناوگان جنگیش در وضعیت بسیار نامطلوبی بسر می برد به وضعیتی مبدل گردد که پیروز جنگ گردد و به تاسی از آن عامل به یکی از بزرگترین قطبهای صنعتی جهان مبدل گردد . وهمچنین به برسی علم و صنعت قبل و بعد از مدیریت علمی و به نقش تیلور در این زمینه خواهم پرداخت . براستی تیلور کیست و چه نقشی را در صنعت ایفاء نموده است قطعا بازخوانی این ماجرا ما را باید به راهی که آنها رفتند باید بکشا ند چرا که این را ه توام با موفقیت بوده است .
مقدمه :
بررسی مدیریت علمی ما را به این درک باید برساند که ما در راستای آموزش فنی و حرقه ای بسیار بد عمل کرده ایم و به جرئت می توان گفت که در زمینه صنعتی نیز راه ایستایی را پیموده و متاسفانه هنوز هم در این مسیر هستیم چرا که دیگران با استفاده از آموزش فنی و حرفه ای به قطبهای بزرگ صنعتی بدل گردیده اند و ما هنوز به صادرات تنها مواد اولیه می پردازیم سادگی مدیریت علمی و نحوه آموزش آن شاید به باور نیاید که این عامل باعث پیشرفت دنیای صنعتی بوده اما خود آن کشورها مدعی این مطلب هستند ، البته متاسفانه ما همواره چشممان بروی تجارب دنیا بسته شده چرا چون می خواهیم همه چیز را در ایران تولید نماییم آنهم فقط به صورت مونتاژ ، یعنی ما همه چیز را مایلیم سرهم بندی نماییم به همین خاطر پیکان بدون تغییر 45 سال تولیدش در کشور ادامه می یابد و آنانی که بعد از ما این صنعت را ایجاد کردند به صادر کننده ای توانا به جهان مبدل گردیند . ما مایلیم همه چیز را برای دیروز آماده نماییم و این راه ما را به ناکجا آباد کشانده است به همین خاطر بازخوانی مدیریت علمی می تواند تا حدی ما را به توجه بیشتر به آموزش خاصه فنی و حرفه ای متوجه سازد . بعنوان مثال می توان گفت ما 12 سال به دانش آموزانمان آموزش هیچ می دهیم چرا که این فرد پس از 12 سال هیچ کاری نمی تواند انجام دهد و در انتظار است که فرجی شود تا او به یکی از ادرات دولتی برود و در آنجا پس از آموزش مجدد به کار گرقته شود . متاسفانه همین فرد پس از اخذ مدرک کارشناسی نیز بیکار می ماند . چرا که هنوز هم چیزی یاد نگرفته تا بتواند کاری را انجام دهد او با اینکه در کشوری زندگی میکند که به او می گویند از شیر مرغ تا جان آدمیزاد می توانی بسازی ولی او باز هم قادر نیست ، چرا که او فقط از کارخانه مدرک سازی مدرک اخذ نموده نه کار یا تجربه کاری .
کلید واژه : مدیریت علمی – تیلور – دانش – آموزش فنی و حرفه ای
علم و دانش در مغرب زمین و شرق قبل از انقلاب بهره وری
براستی نقش علم و معرفت چیست و این نقش و تفکر در باب آن در غرب و شرق چگونه بوده است . در این رابطه به تفکر سقراط و پروتاگوراس در غرب و کنفوسیوس و زن ZEN در شرق می پردازیم :
هدف سقراط از فراگیری علم و معرفت " خود شناسی " و تعالی خویش یا خود پروری بود ، یعنی نتایج و ثمرات علم و معرفت " درونی " بود ، و به خود شخص بر می گشت . در حالی که ثمرات علم و دانش در پروتاگوراس سوفسطایی و مخالف سرسخت سقراط تنها به صورت توانایی او در چه گفتن و چگونه گفتن خلاصه می شد . که اگر اصطلاح آن روزگاران را می خواستیم بکار بریم " سفسطه و فن سخنوری " اش می نامیدیم . برداشت پروتاگوراس از مفهوم علم و دانش ، تا بیش از دو هزار سال پس از وی ، همچنان بر نظام آموزشی مغرب زمین سایه افکنده بود ، و علم و معرفت را شرح می کرد . علوم سه گانه قرون وسطی یعنی همان سیستم آموزشی که تا زمان ما پایه آنچه را که " آموزش آزادش " نامیده ایم ، تشکیل داده در واقع شامل " دستور زبان " " منطق " و " معانی بیان " ، یعنی ابزارهای لازم برای " چه گفتن " و " چگونه گفتن " می شد . این ابزارها هرگز در زمینه " چه کردن " و " چگونه کردن " راهگشا نیستند . برداشت فرقه زن – ZEN - و نظر طرفداران کنفوسیوس از مفهوم علم و دانش که هر دو برداشت در ظرف هزاران سال بر آموزش و فرهنگ مشرق زمین استیلا داشت – در واقع شبیه به برداشت های پروتاگوراس بود . مفهوم علم و دانش در نزد پیروان فرقه زن ، مبتنی بر خود شناسی بود . در حالیکه طرفداران کنفوسیوس به معادل های چینی گرامر ، منطق و معانی بیان یعنی همان فنون سه گانه ی قرون وسطی دل بسته بودند .
هم سقراط و هم پروتاگوراس ، بر خلاف معاصرین شرق دور خود ، یعنی پیروان چینی کنفوسیوس که هر چیزی جز فراگیری کتاب را خوار می شمردند ، برای هنر و مهارت انسانی ارج و احترام خاصی قائل می شدند . اما اگر چه هنر و مهارت از نظر سقراط و پروتاگوراس پسندیده و قابل توصیه بود ، با این وجود ، جای دانش و معرفت را نمی گرفت . فن و هنر کاربرد محدود و مشخصی داشت که هیچ گونه اصول کلی و عمومی را در بر نمی گرفت . چیزی را که ناخدایی در باره دریانوردی از یونان تا سیسیل می دانست ، نمی توانست به جای دیگری تسری بدهد . از این گذشته تنها راه یادگیری فن و هنر در تلمذ و شاگردی و کسب تجربه خلاصه می شد . هنر و فن را نمی توان در قالب کلمات ، چه نوشتنی و چه گفتنی بیان داشت ، بلکه تنها می شد آن را به نمایش در آورد . صنعتگران و هنرمندان انگلیسی تا اواخر سال 1700 میلادی و حتی پس از آن ، ابدا صحبتی از فنون و مهارتهای خود به میان نمی آوردند ، بلکه تنها در قالب ایماء و اشاره از کنار رموز کار خود می گذشتند .
بنابراین این علوم چه در غرب و چه در شرق تنها به درد خویشتن شناسی و فن بیان می خورد تا کار ، و این علوم هیچ نقشی در ارتباط با کار ایفاء نمیکرد . و چون قابل تعمیم نیز نبود لذا تنها شیووه فراگیری آن روش استاد شاگردی آنهم در طی زمان های طولانی مدت بود .
تیلور کیست :
برای نخستین بار یکنفر آمریکایی بنام " فردریک تیلور " ( 1856 – 1915 ) در سال 1881 ، مفهوم علم و دانش را در ارتباط با مطالعه کار ، تجزیه و تحلیل کار و مهندسی کار قرار داد .
کار و فعالیت همواره و همزمان با آفرینش انسان وجود داشته است . این کاملا تصادفی بود که آدم مرفه و تحصیلکرده ای همچون فردریک وینسلو تیلور به یک کارگر بدل شد . ضعف بینایی او سبب شد تا او از راه یافتن به دانشگاه هاروارد صرفنظر کند ، و بجای آن ، در کارخانه ریخته گری ، شغلی برای خود دست و پا کند . تیلور به دلیل استعداد سرشار خدادادی ، خیلی زود توانست خود را تا رده ی مدیریت سطح بالای شرکت ، بالا بکشد ، و با نوآوری هایش در زمینه های ریخته گری و فلز کاری ، به سرعت ، به فردی ثروتمند تبدیل گردد. تیلور، مشاور مدیر کارخانة فولاد بتلهایم بود و با روشهایی که به کار گرفت موفّق شد در سال ۱۸۹۹ تولید چدن را ۴۰۰درصد افزایش بدهد. کاری که او انجام میداد، مطالعة کار بود
مدیریت علمی چگونه بوجود آمد و چیست :
در منابع مختلف تعاریف تعاریف زیادی وجود دارد برخی از آنها در زیر آورده شده مثلا:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
رفتارشناسی سگ ها
فصل اول:
بسیاری اعتقاد دارند که انگلستان سرزمین دوستداران سگ است و در میان حیوانات خانگی سگ یکی از محبوبترین و رایجترین آنها در این کشور میباشد. البته قبول این موضوع خیلی سخت نیست زیرا که سگها طبیعتاً حیواناتی اجتماعی هستند و به راحتی با انسانها ارتباط برقرار و با آنها زندگی میکنند. رفاقت و دوستی سگ با انسانها میتواند کاملاً واقعی و محسوس باشد در حالیکه مثلاً دوستی با یک گلدفیش (ماهی طلایی) تنها به صورت خیالی امکانپذیر است.
از سویی دیگر اما چنین رابطه دوستانهای هزینههایی هم دارد. سگها و گاهی صاحبان آنها، انتظار دارند با یکدیگر رابطهای صمیمی داشته باشند و این مسئله فضا را برای عدم درک و رنجش متقابل مهیا میکند.
مقایسه رفتار سگها و گربهها میتواند در توضیح این مسئله راهگشا باشد. با وجود آنکه ظرفیت شناخت1 گربهها مانند سگها است، ولی اشتیاق درونی آنها به ایجاد رابطه اجتماعی مانند سگها نمیباشد. گربهها معمولاً در خانه مکان خلوت و جداگانهای را به خود اختصاص میدهند. آنها به شیوة خود زندگی میکنند و مطابق خواستههای صاحبشان رفتار نمیکنند.
برای مثال صاحب گربه نباید از صاحبش انتظار محبت بیدلیل داشته باشد؛ گربهها تنها در صورت مورد توجه قرار گرفتن واکنش نشان میدهند. همچنین اطاعت خود به خود و بیاختیار در آنها دیده نمیشود. برای مثال صاحب گربه باید همواره مراقب غذای روی میز آشپزخانه باشد، در غیر اینصورت باید عواقب این غفلت را بپذیرند.
در عوض سگها به طور مداوم به صاحبان خود اظهار محبت می کنند. صاحبان سگ اغلب به سگشان به چشم عضوی تقریباً انسانی از خانواده نگاه میکنند (Wilbur,1976) و بلطبع از سگ خود هم انتظار دارند که مسئولیتهای اجتماعی پیوستن به خانواده را بپذیرند. به همین دلیل بسیاری از این افراد از ناخنک زدن حیوانشان به غذای روی میز ممکن است عصبانی شوند.
در نتیجه بنابر آنچه گفته شد، وقوع بالای مشکلات رفتاری در سگها خیلی نباید تعجب برانگیز باشد. در آزمایشی که در کلینیک آموزش علمی حیوانات کوچک مدرسه سلطنتی دامپزشکی دیک (Dick) (واقع در انگلستان) انجام شد و در آن 50 صاحب سگ به طور غیر انتخابی شرکت داشتند، مشخص شد که 10 قلاده از سگهای این افراد رفتارهای کاملاً دردسرساز (مانند تهاجم به افراد) داشتند. 30 قلاده دیگر هم به مشکلات رفتاری کم اهمیتتری مانند هیجانی شدن و زود به خشم آمدن در برابر افراد یا ترس از جاروبرقی و.... مبتلا بودند. تنها 10 صاحب دام بیان داشتند که سگشان رفتار مناسبی دارد. در مطالعات دیگری که با همکاری صاحبان بیشتری (1500-350) به طور جداگانه توسط هوپت2 در سال 1976 و ویلبر3 در سال 1976 در آمریکا انجام شد، معلوم شد که حدود 42-25 درصد این افراد متوجه مشکلات رفتاری سگهایشان شدهاند. تفاوت درصدهای ذکر شده احتمالاً به علت اختلاف تعریفهای موجود از مشکلات رفتاری میباشد.
مشکلات رفتاری در جدیترین شکل خود میتواند تهدیدی برای زندگی سگ باشد. زیرا که به علت غیر قابل تحمل بودن تنها مرگ شفقتآمیز برایش توصیه میشود. علاوه بر این بسیاری از مشکلات رفتاری وجود دارند که تحمل آن برای صاحب دام آشکارا بر کیفیت زندگی آنها و یا خود سگ تأثیر منفی میگذارد. بسیارند خانوادههایی که داشتن مهمان در خانه را به علت رفتار تحریک پذیر و مهاجم حیوانشان متوقف کردهاند و یا بیرون رفتن به همراه سگی که پارس میکند یا در هنگام عدم حضور ایشان رفتار مخربی انجام میدهند را ترک کردهاند.
چنین تحملی ممکن است از نظر دیگران شگفتانگیز باشد، ولی برای این افراد دلایل بسیاری وجود دارد تا چنین وضعی را ادامه دهند. وویث4 در سال 1981 در مصاحبه با صاحبان سگ و گربههایی که مشکلات رفتاری داشتند مشاهده کردند که رایجترین دلیل آنها برای این کار احساس نزدیکی و وابستگی به حیوان5 میباشد. البته تذکر این نکته ضروری است که اغلب مشکلات این حیوانات تنها بخش کوچکی از فعالیتهای معمول آنهاست و بیشتر اوقات آنها حیواناتی با محبت و دوست داشتنی هستند. یکبار صاحب سگی بیش فعال که مدام پارس میکرد وضع بغرنج و همیشگی خود را اینگونه توضیح میداد: «گاهی اوقات فکر میکنم که دیگر نمیتوانم این شرایط را تحمل کنم ولی وقتی تصور میکنم که همراه سگم در مطب دامپزشکی منتظر تزریق داروی کشنده نشستهام، در مییابم که قادر به انجام چنین کار نیستم.»
علت دیگری که باعث میشود این افراد سگ مشکلدار خود را تحمل کنند احساس مسئولیت و گناه در برابر رفتارهای دام است. در میان صاحبان سگهای مشکلدار دیدگاه در «سگ بد وجود ندارد و تنها صاحبان بد وجود دارند» بسیار رایج است و اغلب آنها این جمله را در ضمیر خود تکرار میکنند. این افراد در زمان حال و گذشته به دنبال رفتارهای اشتباهی که با سگ داشتهاند میگردند و البته همیشه موضوعی برای احساس گناه پیدا میکنند. در این شرایط اظهارنظر دیگران هم که همیشه وجود دارد. در جامعه ما (انگلستان) همانند انتقاد از شیوه تربیت کودکان، ایراد گرفتن از دیگران در مورد روش تربیت و بارآوردن حیوانات خانگی هم نقل محافل میباشد. یکی از نتایج میل به سرزنش افراد به خاطر رفتار حیواناتشان این است که فرد میپندارد چون مشکل رفتاری سگش به خاطر اشتباهات او به وجود آمده است پس او مجبور است که به زندگی با آن ادامه دهد. بسیاری از دارندگان سگهای مشکلدار با مشکل خود تنها هستند و برخی از آنها هم به کلاسهای فرمانبرداری یا به تعلیم دهندگان مراجعه میکنند و تنها درصد کمی از آنها با دکتران دامپزشک مشاوره میکنند.
شاید دانستن این موضوع که در 10 سال گذشته دامپزشکان هیچ تخصص حرفهای برای درمان مشکلات رفتاری حیوانات نداشتند، زیاد تعجب برانگیز نباشد، ولی به هر حال دامپزشکان بسیاری بودهاند که بر حسب مورد مطالب مفیدی برای ارائه داشتهاند و البته علت این امر هم ساده است چون آنها سگهای زیادی را دیده و مطالعه کرده بودند و تجربه زیادی داشتهاند.
یک پرورش دهنده یا یک تربیت کننده آگاه به کار خویش به راحتی میتواند به چنین نتیجهای برسد که این قبیل راهنماییها برخلاف سایر نظریات حرفهای دامپزشکان بر پایه و اساس ساختار عملی دانش بنا نشده است.