لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .docx :
وصیتنامه نیما یوشیج
/
امشب فکر می کردم با این گذران کثیف که من داشته ام—بزرگی که فقیر و ذلیل می شود، حقیقتا جای تحسر است.
فکر می کردم، برای دکتر حسین مفتاح چیزی بنویسم که وصیت نامه ی من باشد. باین نحو که بعد از من
هیچکس حق دست زدن به آثار مرا ندارد بجز دکتر محمد معین اگرچه او مخالف ذوق من باشد.
دکتر محمد معین حق دارد در آثار من کنجکاوی کند—ضمنا دکتر ابوالقاسم جنتی عطائی و آل احمد با او باشند.
بشرطی که هر دو با هم باشند—ولی هیچیک از کسانی که به پیروی از من شعر صادر فرموده اند در کار
نباشند. دکتر محمد معین که نسل صحیح علم و دانش است کاغذ پاره های مرا بازدید می کند. دکتر محمد معین که هنوز او را ندیده ام مثل کسی است که او را دیده ام.
اگر شرعا می توانم قیّم برای ولد خود داشته باشم دکتر محمد معین قیّم است. ولو اینکه او شعر مرا دوست نداشته
باشد—اما ما در زمانی هستیم که ممکن است همه ی این اشخاص نامبرده از هم بدشان بیاید. چقدر بیچاره است انسان.
Reference: www.goftman-iran.org
وصیت نامه داریوش بزرگ هخامنشی
اینک من از دنیا میروم بیست وپنج کشور جزء امپراتوری ایران است. و در تمام این کشور ها پول ایران رواج دارد وایرانیان در آن کشور ها دارای احترام هستند . و مردم کشور ها در ایران نیز دارای احترام هستند.
جانشین من خشایار شا باید مثل من در حفظ این کشور ها بکوشد . وراه نگهداری این کشور ها آن است که در امور داخلی آنها مداخله نکند و مذهب وشعائر آنان را محترم بشمارد.اکنون که من از این دنیا می روم تو دوازده کرور در یک زر در خزانه سلطنتی داری و این زر یکی از ارکان قدرت تو میباشد . زیرا قدرت پادشاه فقط به شمشیر نیست بلکه به ثروت نیز هست . البته به خاطر داشته باش تو باید به این ذخیره بیفزایی نه اینکه از آن بکاهی . من نمی گویم که در مواقع ضروری از آن برداشت نکن ، زیرا قاعده این زر در خزانه آن است که هنگام ضرورت از آن برداشت کنند ، اما در اولین فرصت آنچه برداشتی به خزانه برگردان . مادرت آتوسا برمن حق دارد پس پیوسته وسایل رضایت خاطرش را فراهم کن .ده سال است که من مشغول ساختن انبار های غله در نقاط مختلف کشور هستم و من روش ساختن این انبار ها را که از سنگ ساخته می شود وبه شکل استوانه هست در مصر آموختم و چون انبار ها پیوسته تخلیه می شود حشرات در آن بوجود نمی آیند و غله در این انبار ها چند سال می ماند بدون اینکه فاسد شود و توباید بعد از من به ساختن انبار های غله ادامه بدهی تا اینکه همواره آذوقه دو و یا سه سال کشور در آن انبار ها موجود باشد . و هر ساله بعد از اینکه غله جدید بدست آمد از غله موجود در انبار ها برای تامین کسری خواروبار از آن استفاده کن و غله جدید را بعد از اینکه بوجاری شد به انبار منتقل نما و به این ترتیب تو هرگز برای آذوغه در این مملکت دغدغه نخواهی داشت ولو دو یا سه سال پیاپی خشکسالی شود .هرگز دوستان وندیمان خود را به کار های مملکتی نگمار و برای آنها همان مزیت دوست بودن با تو کافی است . چون اگر دوستان وندیمان خود را به کار های مملکتی بگماری و آنان به مردم ظلم کنند و استفاده نامشروع نمایند نخواهی توانست آنها را به مجازات برسانی چون با تو دوست هستند و تو ناچاری رعایت دوستی بنمایی .کانالی که من میخواستم بین شط نیل و دریای سرخ بوجود بیاورم هنوز به اتمام نرسیده و تمام کردن این کانال از نظر بازرگانی و جنگی خیلی اهمیت دارد تو باید آن کانال را به اتمام برسانی و عوارض عبور کشتی ها از آن کانال نباید آنقدر سنگین باشد که ناخدایان کشتی ها ترجیح بدهند که از آن عبور نکنند .اکنون من سپاهی به طرف مصر فرستادم تا اینکه در این قلمرو ، نظم و امنیت برقرار کند ، ولی فرصت نکردم سپاهی به طرف یونان بفرستم و تو باید این کار را به انجام برسانی . با یک ارتش قدرتمند به یونان حمله کن و به یونانیان بفهمان که پادشاه ایران قادر است مرتکبین فجایع را تنبیه کند .توصیه دیگر من به تو این است که هرگز دروغ گو و متملق را به خود راه نده ، چون هردوی آنها آفت سلطنت هستند و بدون ترحم دروغ گو را از خود دور نما . هرگز عمال دیوان را بر مردم مسلط نکن ، و برای اینکه عمال دیوان بر مردم مسلط نشوند ، قانون مالیات وضع کردم که تماس عمال دیوان با مردم را خیلی کم کرده است و اگر این قانون را حفظ کنی عمال حکومت با مردم زیاد تماس نخواهند داشت .افسران وسربازان ارتش را راضی نگه دار و با آنها بدرفتاری نکن . اگر با آنها بد رفتاری کنی آنها نخواهند توانست معامله متقابل کنند . اما در میدان جنگ تلافی خواهند کرد ولو به قیمت کشته شدن خودشان باشد و تلافی آنها اینطور خواهد بود که دست روی دست می گذارند و تسلیم می شوند تا اینکه وسیله شکست خوردن تو را فراهم کنند .امر آموزش را که من شروع کردم ادامه بده وبگذار اتباع تو بتوانند بخوانند وبنویسند تا اینکه فهم وعقل آنها بیشتر شود وهر چه فهم وعقل آنها بیشتر شود ، تو با اطمینان بیشتری میتوانی سلطنت کنی . همواره حامی کیش یزدان پرستی باش . اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هرکس باید آزاد باشد و از هر کیش که میل دارد پیروی نماید .بعد از اینکه من زندگی را بدرود گفتم . بدن من را بشوی و آنگاه کفنی را که من خود فراهم کرده ام بر من به پیچان و در تابوت سنگی قرار بده و در قبر بگذار . اما قبرم را که موجود است مسدود نکن تا هرزمانی که میتوانی وارد قبر بشوی و تابوت سنگی مرا در آنجا ببینی و بفهمی ، که من پدر تو پادشاهی مقتدربودم و بر بیست وپنج کشورسلطنت میکردم ،مردم وتونیز مثل من خواهی مرد .
زیرا سرنوشت آدمی این است که بمیرد ، خواه پادشاه بیست وپنج کشور باشد خواه یک خارکن و هیچ کس در ان جهان باقی نخواهد ماند . اگر تو هر زمان که فرصت بدست می آوری وارد قبر من بشوی و تابوت را ببینی ، غرور وخود خواهی برتو غلبه خواهد کرد ، اما وقتی مرگ خود را نزدیک دیدی ، بگو قبر مرا مسدود نمایند و وصیت کن که پسرت قبر تو را باز نگه دارد تا ینکه بتواند تابوت حاوی جسد تو را ببیند .زنهار زنهار ، هرگز هم مدعی وهم قاضی نشو اگر از کسی ادعایی داری موافقت کن یک قاضی بیطرف آن ادعا را مورد رسیدگی قرار دهد . و رای صادر نماید . زیرا کسی که مدعی است اگر قاضی هم باشد ظلم خواهد کرد .هرگز از آباد کردن دست برندار . زیرا که اگر از آباد کردن دست برداری کشور تو رو به ویرانی خواهد گذاشت زیرا این قاعده است که وقتی کشوری آباد نمی شود به طرف ویرانی می رود . در آباد کردن ، حفر قنات و احداث جاده وشهر سازی را در درجه اول قرار بده .عفو وسخاوت را فراموش نکن و بدان بعد از عدالت برجسته ترین صفت پادشاهان عفو است و سخاوت ، ولی عفو باید فقط موقعی بکار بیفتد که کسی نسبت به تو خطایی کرده باشد و اگر به دیگری خطایی کرده باشد و تو خطا را عفو کنی ظلم کرده ای زیرا حق دیگری را پایمال نموده ای .بیش از این چیزی نمیگویم این اظهارات را با حضور کسانی که غیر از تو در اینجا حاضر هستند ، کردم . تا اینکه بدانند قبل از مرگ من این توصیه ها را کرده ام و اینک بروید و مرا تنها بگذارید زیرا احساس میکنم مرگم نزدیک شده است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
مقدمه
صنعت مبلمان ، از سنت به مدرن
صنعت چوب که با قدمت تاریخ بشر ، از انسان بدوی با انسان مدرن همگام با قافله تمدن بشری طی طریق کرده ، امروز با گذشت هزاران سال پررنگ تر از گذشته جایگاه اصیل خود را دربدنه اقتصاد مدرن جهان حفظ کرده است .
صنعت بهره برداری از چوب با هدف تولید فرآورده های مورد نیاز بشر ، در مقاطع مختلف تاریخ با پیشرفت ها وجهش های علمی و تکنولوژیک انسان هماهنگ و همراه شد و ضعیتی را پدید آورد که ارزش تولیدات انواع مبلمان چوبی جهان به ارقام میلیاردی رسید .
صنعت تولید مبلمان و مصنوعات چوبی که تا اواسط قرن بیستم به عنوان یکی از اصناف تولیدی هر کشور ، صرفاً منطبق با فرهنگ و نیاز بومی آن کشور به تولیدات محصولات مورد نیاز مردم می پرداخت ، رفته رفته به یکی از مهمترین شاخه های صنعتی مولد اشتغال و ثروت در درون کشورهای در حال توسعه و نیز یکی از شاخه های مهم تجارت بین الملل تبدیل شد .
بنابرگفته کارشناسان ، تاریخ کهن چوب ایران حاکی از آن است که صنایع چوبی ، ریشه در تاریخ چن هزارساله این کشور دارد .
50 سال گذشته گذری بر خط سیر صنعت چوب و مبلمان ایران در 40 خورشیدی به صورت نشان می دهد این صنعت که تا اواسط دهه سنتی دنبال می شد به تدریج تحت تأثیرجهش های علمی و تکنولوژیک بهره برداری از چوب و تولید مبلمان در جهان ، حرکت رو به رشدی را آغاز کرد و کمتر از یک دهه ظهور و بروز جدیدی را درعرصه صنعت و اقتصاد ایران به نمایش گذاشت .
70 رشد ونمو مجدد اقتصاد ایران آغاز و پس ازبا آغازدهه باز سازی زیرساخت های اقتصاد کشور در این دهه ، شرایط رشد و توسعه مجدد صنعت چوب ومبلمان در ایران فراهم شد .
روش های تبلیغاتی و بازاریابی :
عنوان
تعداد
مبلغ (ریال )
آگهی روزنامه
کارت تبلیغاتی
بروشور
تلویزیون
بازاریاب
1
1
1
1 (آگهی )
__
000/5
000/4
000/10
000/000/1
15% قیمت فروش
جمع کل
000/019/1
توجیه اقتصادی :
ما با راه اندازی این سبک و کار و سرمایه ای معادل 000/781/143 ریال و هزینه های معادل 000/019/17 ریال توانسته ایم به مبلغ 000/981/2 ریال کسب کنیم .
اما ، ما با استفاده از دستگاه های دقیق خارجی می توانستیم تولید خود را بهبود بخشیم و درنتیجه در آمد وسودی بیش تر کسب خواهیم کرد .
روش تأمین منابع مالی :
ما از طریق موجودی های بانکی خود توانسته ایم سرمایه اولیه را فراهم کنیم وبرای سرمایه گذاری مجدد از وام های بانکی و درصورت نیاز از قرض الحسنه فامیلی نیز استفاده کردیم .
مشخصات نیروی انسانی :
عنوان سمت
تاریخ تولد
سابقه کاری
تحصیلات
مدیر
حسابدار
فروشنده
سرپرست
کارگر1
کارگر 2
کارگر 3
کارگر 4
بازاریاب
3/4/42
27/10/57
29/5/61
7/2/57
2/7/60
4/9/67
9/1/64
10/4/66
14/7/64
20 سال
4 سال
1 سال و 2 ماه
5 سال
1 سال
1سال و 1 ماه
2 سال
1 سال
1 سال
دیپلم
کارشناسی
دیپلم
کارشناس
سیکل
دیپلم
دیپلم
سیکل
فوق دیپلم
چارت تشکیلاتی و سازماندهی :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
اقسام توحید
1ـ توحید ذاتی: یعنی برای خداوند شبیه و مانندی وجود ندارد: اخلاص 4ـ1
2ـ توحید صفاتی: یعنی صفات خدوند مانند علم و قدرت و حیات عین ذات اوست:
فاطُِرالسَّمواتِ وَ الاْرضِ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجًا وَ مِنَ اْلَاَنعامِ اَزْواجًا یَذْرَوُم فیه ِلَیسَ کَمِثِلِهَ شَیٌ وَ هُوالسَّمیعٌ البَصیٌر.(شوری ایه11)
خدا آفریننده زمین واسمانها برای شماآدمیان از جنس خودتان زنان را هم جفت شما قرار دادونیزچهارپایان راجفت (نروماده)آفریدتابه این
(تدبیر)ازدواج شماراخلق بیشمار کند.آن خدای یکتارا هیچ مثل ومانندی نیست واو شنوا وبیناست.
قُلْ هُوَ اللهُ اَحَد اللهُ الصَمَد لَم یَلِد وَ لَم یوُلَد وَ لَم یَکُنْ لَهُ کُفُوَاً اَحَد
(ای رسول ما به خلق) بگو او خدای یکتاست. آن خدایی که از همه بینیاز و همه عالم به او نیازمند است. نه کسی فرزند او و نه او فرزند کسی است. و نه هیچکس مثل و همتای اوست.
3ـ توحید عبادی: یعنی کسی که به جز خداوند شایسته پرستش نیست:
وَ ما اَرسَلنا مِنْ قَبلِکَ مِن رَسولٍ اِلّا نوحی اِلَیْه اِنَّهُ لا اِلهَ اِلّا اَنا فَاعْبُدوُنِ (الانبیاء آیه25)
و ماهیچ رسولی را به رسالت نفرستادیم جز آنکه به او وحی کریم که به جز من خدایی نیست تنها مرا به یکتایی پرستش کنید بس)
4ـ توحید افعالی: یعنی تمام کارها در جهان هستی به اذن خداوندصورت میگیرد که این قسم از توحید بر دو قسم است.
1ـ توحید خالقیّت: یعنی آفریننده همه موجودات خداوند است:
یا اَیُّها النّاسُ اذْکُروُا نِعْمَتَاللهِ عَلَیکُم هَلْ مِن خالِقٍ غَیرُاللهِ یَرزُقُکُم مِنَ السَّماءِ وَ الاَرْضِ لا اِلهَ اِلّا هُوَ فَاَنَّ تُؤفَکونَ (فاطر آیه 3)
ای مردم متذکر شوید که چه نعمتها خدا به شما عطا فرمود آیا جز خدا آفریننده هست که از آسمان و زمین به شما روزی دهد هرگز جز خدای یکتا خدایی نیست پس ای مشرکان چگونه از درگاه حق رو به بتان باطل میآورید.
ذ'لِکُمُ اللهُ رَبُّکُم لا اِلهَ اِلّا هُوَ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ یُدرِکُ الاَبصارَ وَ هُوَ اللَّطیفُ الخَبیرُ (انعام آیه 102)
این است وصف پرئردگار یکتای شما که ز او هیچ خدایی نیست و آفریننده هر چیز اوست پس او را پرستش کنید که نگهان همه موجودات است.
2ـ توحید ربوبی: یعنی اداره و تدبیر جهان خلقت با خداوند است:
قُلْ اَغَیرَاللهِ اَبْغی رَبّاً وَ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ وَلا تَکسِبُ کُلُّ نَفسٍ اَلّا عَلَیها وَ لا تَزِرُوازِرَةٌ وِزرَ اُخر'ی ثُمَّ الی رَبِّکُمْ مَرجِعُکُم فَیُنَبِّئُکُم بِما کُنتُم فیه تَختَلِفونَ (انعام آیه 164)
بگو ای پیغمبر آیا من کسی غیر خدا را به ربوبیت گزینم؟ در صورتی که خدا رب همه موجودات است و هیچکس چیزی ندوخت مگر خود و هیچ نفسی بار دیگری را بر دوش نگیرد (و پس از انتقال از این جهان) بازگشت همه شما به سوی خداست او شما را به آنچه خلاف در آن کردید آگاه خواهدساخت.
قُل مَنْ یَرزُقُکُم مِنَ السَّماءِ وَ الاَرضِ اَمَّن یَملِکُ السَّمعَ وَ الاَبصارَ وَ مَن یُخرِجُ الحَیَّ مِنَ المَیِّتَ وَ یُخرِجُ المَیِّتَ مِنَ الحَیِّ وَ مَن یُدَبِّرُ فَسَیَقُولونَ اللهُ فَقُل اَفَلا تَتَّقونَ (یونس آیه 31)
ای رسول ما به مشرکان را بگو کیست از آسمان و زمین به شما روزی میدهد و کیست به شما چشم و گوش عطامیکند و کیست از مرده زنده و از زنده مرده برمیانگیزد و کیست که فرمانش عالم آفرینش را منظم میدارد تا همه مشرکان معترف شده و گویند قادر بر این امور تنها خدای یکتاست پس به آنها بگو چرا خداترس نمیشوید.
انواع توحید:
توحید به دوقسم است، توحید ربوبیت و توحید الوهیت: توحید در شناخت و اثبات، که به آن توحید ربوبیت نیز گفته شده، عبارت است از اقرار به آفریننده و تنها دانستن الله(ج) در آفرینش، تدبیر و زندهکردن و میرانیدن و جلب خیر و دفع شر؛ این نوع از توحید قسمی است که میشود گفت تقریباً در میان مخلوقات مخالفی ندارد؛ تا آن حد که مشرکین هم با وجود شرکشان، به آن اقرار داشتند و از آن انکار نمیکردند؛ الله متعال در قرآن میفرماید: »بگو چه کسی از آسمان و از زمین به شما روزی میرساند؟ یا چه کسی بر گوش و چشمها توانا است؟ یا چه کسی زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون میآورد؟ یا چه کسی امور را میگرداند؛ خواهند گفت: او الله است؛ پس بگو: آیا نمیترسید و پرهیزگار نمیشوید؟« [یونس/ 31]
آیات بسیاری همانند این آیه وجود دارد، که این موضوع را میرساند و نشان میدهد که مشرکین اقرار به این نوع توحید داشتند و فقط از نوع دوم انکار میورزیدند؛ که عبارت است از توحید الوهیت در عبادت؛ یعنی توحید در یگانهدانستن الله متعال در طلب و قصد و هرآنچه که از بنده در انواع عبادات صادر میشود گفتنی است که این نوع توحید را جملة لا اله الا الله تعبیر مینماید؛ چراکه این کلمه عبادت با تمام انواع آن را برای الله یگانه ثابت میسازد و از غیر الله نفی میکند و از همین جا است، آنگاه که رسولاللهr از مشرکین خواستند به این کلمه باور کنند، آنان از پذیرش آن امتناع ورزیده و چنیین میگویند: »آیا او به جای این همه خدایان، به خدای واحدی معتقد است؟ واقعاً این کاری شگفت است« [ص/5] و این بدان سبب بود که آنها خوب میدانستند که اگر این جمله را بپذیرند، در واقع بطلان عبادت هرچیز غیر از الله را پذیرفتهاند.
چرا که (اله) معنای معبود را افاده میکند و عبادت اسم جامعی است برای هرعملی که الله متعال دوست دارد و از آن خشنود میشود؛ از قبیل کردار و گفتار؛ خواه آشکار باشد خواه پنهان و هرکسی که به این جمله اقرار نماید و سپس به پرستش غیر الله بپردازد؛ تناقضی را در روانش به وجود میآورد.!
رابطه میان توحید ربوبیت و توحید الوهیت رابطة تلازم است؛ به این معنی که اقرار به توحید ربوبیت پذیرش توحید الوهیت را لازم دارد و باید در ظاهر و باطن به آن اقدام نماید؛ از همین جاست که همه پیامبران از پیروان خود همین را مطالبه مینمودند و به توحید ربوبیتِ که آنان اعتراف داشتند استدلال میکردند؛ چنانکه الله متعال میفرماید: »الله پروردگار شما است؛ جز او خدای نیست و او آفرینندة همه چیز است؛ پس وی را باید بپرستید و حافظ و مدبر همه چیز اوست« [انعام/102]. ودر جایی دیگر میفرماید: »اگر از مشرکان بپرسی چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است؟ خواهند گفت: الله بگو: آیا چیزهایی را که به جز الله به فریاد میخوانید؛ اگر الله بخواهد زیان و گزندی به من برساند؛ آنها میتوانند آن زیان و گزند خداوندی را برطرف سازند؟ و یا اگر الله بخواهد لطف و مرحمتی در حق من روا دارد؛ آنها میتوانندجلو لطف و مرحمتش را بگیرند و آن را باز دارند؟« [زمر/38]
بناءً اقرار به توحید ربوبیت در فطرتها جای دارد و کسی در آن منازعه ندارد و از هیچیک از اقوام جهان، انکار این نوع از توحید ثابت نشده است؛ به استثنای دهریین که منکر آفریننده برای جهان هستند؛ چه به زعم آنها جهان بدون تدبیرکننده در حال حرکت است؛ قرآن در این باره میفرماید: »منکران رستاخیز میگویند: حیاتی جز همین زندهگی دنیایی که در آن بسر میبریم در کار نیست؛ گروهی از ما میمیرند و گروهی جای ایشان را میگیرند و جز طبیعت و روزگار مارا هلاک نمیسازد!« [جاثیه/ 24]
آنان انکار خود را بر برهانی که قابلیت دلیل را داشته باشد استوار نساختند؛ بلکه به مجرد گمان بنا شده و گمان هم در برابر حق ارزشی ندارد؛ همان گونه که ایشان در برابر این فرمودة الله متعال توانایی جوابدادن انکارشان را نداشتند: »آیا ایشان بدون هیچگونه خالقی آفریده شده اند؟ و یا این که خودشان آفریدگاراند؟ یا این که آنان آسمانها و زمین را آفریدهاند؟! بلکه ایشان طالب یقین نیستند« [طور/ 35 ـ 36]
و نیز آیت: »اینها آفریدههای خدایند، شما به من نشان دهید آنانی که جز خدایند چه چیزی را آفریدهاند؟« [لقمان/11]
و یا »بگو: آیا دقت کردهاید در بارة چیزهایی که به جز الله به فریاد میخوانید و میپرستید؟ به من نشان دهید چه چیزی از زمین را آفریدهاند؟ یا اصلاً درآسمانها مشارکتی داشتهاند؟« [احقاف/4]
باید دانست آنانی هم که تظاهر به انکار توحید ربوبیت مینمایند؛ در واقع امر، به آن اقرار دارند. همچون فرعون؛ چنانکه الله متعال میفرماید: «موسی به فرعون گفت: تو میدانی که این معجزههای روشنیبخش را جز صاحب آسمانها و زمین نفرستاده است«[اسراء/102]
و در جای دیگر میفرماید: »ستمگرانه و مستکبرانه معجزات را انکار کردند؛ هرچند که در دل بدانها یقین و اطمینان داشتند.« [نمل/ 14]
و از امتهای پیشین این گونه یاد میکند: «(قبیلههای) عاد و ثمود، خانه و کاشانة ایشان برای شما نمایان است؛ اهریمن اعمال ایشان را در نظرشان آراست و بدینوسیله ایشان را از راه بازداشت، در حالی که چشم بیناداشتند« [عنکبوت/ 38]
باید خاطرنشان سازم که توحید ربوبیت را همچنان که کسی از فرزندان آدم انکار ننموده؛ به همان ترتیب شرک هم اغلب در آن وارد نشده و همه به این اقرار دارند که الله به آفرینش و تدبیر یگانه است و از هیچیک از طوایف جهان به اثبات نرسیده که قایل به دو آفریدگار برابر در صفات و افعال باشند؛ آن آتشپرستانی که برای جهان دو آفریننده قایلاند ـ آفرینندة خوبی و آفرینندة بدی ـ یا آفرینندة نور و آفرینندة ظلمت؛ باز تاریکی را با روشنی برابر نمیدانند؛ نور در نزدشان اصل است و ظلمت حادث است و آنان اتفاق دارند بر این که نور از ظلمت بهتر است و همچنین نصارا که قایل به تثلیث هستند؛ اما برای جهان به سه رب جدا از هم قایل نیستند؛ بلکه آنان به این متفقاند که آفرینندة جهان یگانه است و میگویند: پدر اله بزرگ است.
به هرحال نتیجه این میشود که: اثبات توحید ربوبیت محل اتفاق است و شرک به آن اندک است؛ اما اقرار به آن به تنهائی برای بنده جهت بدستآوردن اسلام کافی نیست؛ بلکه باید لازم آن را هم با خود داشته باشد که عبارت ازتوحید الوهیت است؛ چرا که امتهای غیر مسلمان هم اقرار به توحید ربوبیت مینمودند، به ویژه مشرکین عرب، آنانی که خاتم پیامبران در بینشان مبعوث گردید؛ با آن هم تا زمانی که توحید الوهیت را نپذیرفتند مسلمان قلمداد نشدند. جستجوگردر آیات قرآن این را به خوبی درک میکند که قرآن خواستار توحید الوهیت است و برای برآوردهشدن این مأمول به توحید ربوبیت استدلال میکند و از مشرکین آنچه را طلب میکند که آنان انکار میورزیدند و استدلال مینماید به آنچه که به آن اقرار داشتند و آنان را دستور به توحیدعبادت میدهد و از اقرارشان به توحید ربوبیت خبر میدهد؛ توحیدعبادت را در سیاق طلب، یادآوری میکند و توحید ربوبیت را، در قالب خبر یادآور میشود!
نخستین فرمانی که در قرآنکریم آمده این است:« ای مردم! خدای خود را بپرستید، آن که شما را و کسانی را آفریده است که پیش از شما بودهاند، تا راه پرهیزگاری گیرید. خدای شما کسی است که زمین را برایتان بگسترد و آسمان را کاخی بیافرید و از آسمان آب فرو فرستاد و با آن، انواع ثمرات را به وجود آورد تا روزی شما گردند؛ پس شرکا و همانندهای برای الله(ج) به وجود نیاورید؛ در حالی که شما میدانید» [بقره/21ـ22]
و چهبسا در قرآنکریم به این بر میخوریم که به طرف توحید عبادت دعوت نموده و امر به پذیرش آن مینماید و شبهاتی را که نسبت به آن وجود دارد جواب میگوید و هرسوره از قرآن؛ بلکه هرآیة آن به این توحید فرا میخواند؛ زیرا قرآن، یا خبر از الله(ج)، نامها، صفات و افعال آن میدهد که توحیدربوبیت است؛ یا فرا میخواند به عبادت یگانه الله(ج) که شریک ندارد و دعوت میکند به فروگذاشتن هرآنچه غیر از الله(ج) مورد پرستش قرار میگیرد و این توحید الوهیت است؛ و یا خبر از عزت و احترام اهل توحید و فرمانبرداری از الله(ج) در دنیا و آخرت میدهد و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
کنترل رنگ
سریع دقیق و راحت
کیفیت رنگ اضافی در چاپ افست تغذیه ورقی
جهانی شدن اکثر صنایع را تحت تاثیر قرار میدهد و صنعت چاپ مستثنی نمی باشد. و شخص همچنین باید رقابت در حال افزایش از رسانه های الکترونیکی را انتظار داشته باشد. برای دوام آوردن در کسب و کار در سالهای آینده شرکتهای چاپ وادار خواهند بود که اثر کیفیت بالا را بطور کارا و به موقع تولید نمایند چهره صنعت از کارگاههای بر پایه صنایع دستی به کارخانجات چاپ تعبیر می کنند. در منظر این پیشرفت استاندارد سازی و مدیریت رنگ اهمیت عمده کسب می نماید مدیریت رنگی که بعنوان مولفه ای از مدیریت کیفیت که شامل تمام فر آیندهای کار از طرح تاچاپ می باشد. عملیات های آژانس ها تکثیر و پیش چاپ به دستیابی این بوسیله استانداردICC که در خلال پویش و نمونه چاپی برداشتن یا بر روی پرده ICC شبیه سازی می کند که چگونه رنگها بعد از چاپ به نظر خواهند آمد یاری میشوند. ICC اختصار کنسرسیوم (ائتلاف)رنگ بین المللی است که به ابتکار FOGAR د ر 1993 تشکیل گردید. استاندارد و ICC همراه با نرم افزار پشتیبان همه کاربران را قادر میسازد که ابزارهای انتخاب خودشان را برای تولید اثر هنری دیجیتالی کیفیت بالا بطور سریع و بطور ارزان برای چاپ بالاترین کیفیت بکار برند.
اما این پیشرفت در آماده سازی کپی و چاپ مشروط بر استاندارد سازی در تمام مراحل جریان کار می باشد. تنظیم های پرس مناسب به استاندارد سازی مرکب زنی ، زیر لایها و مرکب ها . و تنظیم سیستمهای مورد استفاده در طرح ،تکثیر و پیش چاپ برای تطبیق با استاندارد کار تولید . این از اشتباهها جلوگیری می کند، کارایی را بالا می برد و از زمان و پول صرفه جویی می نماید. محصولات کنترل رنگ دولند بعنوان اجزای سیستم مدیریت کیفیت جامعی برای تامین کردن استانداردها ماشین (چاپ) از طریق کنترل سریع و بسیار دقیق ، چک ثبت و کمک می نماید. آنها کار آمدی و کارایی ماشین های چاپ عملکرد بالا را افزایش می دهند.و درجه ای از دقتی را که هر گز قبلا دستیافتنی نبودند فراهم می سازند.
فرازهایی در اجمال
-سریعترین سیستم در بازار
-کیفیت تنظیمی بی نظیر
-کار آسان
-یکپارچه در پرس ها با میز فرمان کنترل PECOM و در جریان PECOM
-قبلا بیش از 2000 نصب در سرتاسر دنیا
کنترل کیفیت:
ICC استاندارد های چاپ را می طلبد
استاندارد ICC و چاپ استاندارد سازی شده اساس مدیریت رنگ مدرن را تشکیل می دهند. و برای کنترل استاندارد های کنترل رنگ تکی در خود چاپ ،سیستمهای اندازه گیری و تنظیم رنگ برای تضمین کردن اینکه استاندارد ها رعایت می شوند ضروری می باشند سیستمهای کنترل رنگ مان رولند کیفیت استاندارد سازی را با دقت بی نظیر بالا می برد و از قبل 2000 نصب در سر تا سر دنیا وجود دارند.
کیفیت اندازه گیری موضعی را می طلبد
حتی زمانی که محتواهای تفکیک رنگ تکی بعنوان داده از پیش چاپ به چاپ انتقال می یابند ممکن است هنوز مشکلات چاپ وجود داشته باشند. اگر نوارهای کنترل بر روی ورق وجود نداشته باشند اختلالات چاپی می توانند بعنوان تغییرات رنگ بطور غلط تفسیر گردند و در نتیجه بطور اشتباه تنظیم شوند این البته به خرابی منجر می گردد. سیستمهای اندازه گیری مطمئن موضعیهای مرجع معتبر را می طلبند بنابر این تنظیم در تصاویر هافتن نیز معتبر است. تنها تکه های مرجع مثل تکه های محتوی در نوارهای کنترل چاپ می توانند بدون ابهام اختلالات چاپی را شناسایی کنند و برای کمک به تولید کار جهت تعیین اختلافها و استانداردها نماید.
اصلاح تصویر متعلق به بخش ری پرو(REPRO )
برای چاپ تصویر سریع و مقرون به صرفه هدف باید دستیابی به استاندارد چاپ تجویزی (مقرر شده) در چاپ بطور سریع و با اتلاف مواد حداقل باشد.اگر داده های ری پرو(REPRO ) نمونه های چاپ و ساخت پلیت همه با استاندارد چاپ مطابقت داشته باشند چاپ می تواند بعد از تنها اصلاح کمی شروع گردد. ماشینهای چاپ پیشرفته قادر به آماده سازی زمانهای فوق العاده کوتاه و فرآیندهایی که مطابق با استاندارد چاپ هستند برای بهره برداری بهتر از این مزیت کمک می کنند . و بنابر این قبل از اینکه کار بر روی چاپ برود چک کردن به وسیله سیستمهای تاثیر تنظیمی فرآیند چاپ برای مثال اینکه آیا چاپ می تواند نتیجه مطلوب را ایجاد نماید مهم می باشد. اگر این مورد نباشد در آن موقع اصلاحات ضروری می توانند بطور ارزانتر در بخش ری پرو(REPRO ) انجام یابند. این کار راندمان صرفه جویی سیستم چاپ با ارزش را افزایش می دهد.
انتظارات کیفیت:
مدیریت، کیفییت همیشه بهتر را می طلبد و مدیریت به ابزارهای کنترلی نیاز دارد.
روشهای اندازه گیری پسیار دقیق و اثبات شده توام با سیستمهای پیش تنظیم مطلوب و مهندسی چاپ زمان تطبیق رنگ و تغییرات در خلال تولید را حداقل میسازد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
واقعه غدیر خم
پیامبر گرامى (ص ) در سال دهم هجرت براى انجام فریضه و تعلیم مراسم حج به مکه عزیمت کرد. این بار انجام این فریضه با آخرین سال عمر پیامبر عزیز مصادف شد و از این جهت آن را <حجة الوداع > نامیدند. افرادى که به شوق همسفرى و یا آموختن مراسم حج همراه آن حضرت بودند تا صد و بیست هزار تخمین زده شده اند.مراسم حج به پایان رسید و پیامبر اکرم (ص ) راه مدینه را, در حالى که گروهى انبوه او را بدرقه مى کردند و جزکسانى که در مکه به او پیوسته بودند همگى در رکاب او بودند, در پیش گرفت . چون کاروان به پهنهء بى آبى به نام <غدیرخم > رسید که در سه میلى <جحفه >() قرار دارد, پیک وحى فرود آمد و به پیامبر فرمان توقف داد.پیامبر نیز دستور داد که همه از حرکت باز ایستند و بازماندگان فرا رسند.کاروانیان از توقف ناگهانى و به ظاهر بى موقع پیامبر در این منطقهء بى آب , آن هم در نیمروزى گرم که حرارت آفتاب بسیار سوزنده و زمین تفتیده بود, درشگفت ماندند. مردم با خود مى گفتند: فرمان بزرگى از جانب خدا رسیده است ودر اهمیت فرمان همین بس که به پیامبر مأموریت داده است که در این موقع نامساعد همه را از حرکت باز دارد و فرمان خدا را ابلاغ کند.فرمان خدا به رسول گرامى طى آیهء زیر نازل شد:<یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس > (مائده : 67<اى پیامبر, آنچه را از پروردگارت بر تو فرود آمده است به مردم برسان و اگر نرسانى رسالت خداى را بجانیاورده اى ; و خداوند تو را از گزند مردم حفظ مى کند>.دقت در مضمون آیه ما را به نکات زیر هدایت مى کند:اولاً: فرمانى که پیامبر (ص ) براى ابلاغ آن مأمور شده بود آنچنان خطیر و عظیم بود که هرگاه پیامبر (بر فرض محال )در رساندن آن ترسى به خود راه مى داد و آن را ابلاغ نمى کرد رسالت الهى خود را انجام نداده بود, بلکه با انجام این مأموریت رسالت وى تکمیل مى شد.به عبارتى دیگر, هرگز مقصود از <ما انزل الیک > مجموع آیات قرآن و دستورهاى اسلامى نیست . زیر ناگفته پیداست که هرگاه پیامبر (ص ) مجموع دستورهاى الهى را ابلاغ نکند رسالت خود را انجام نداده است و یک چنین امربدیهى نیاز به نزول آیه ندارد. بلکه مقصود از آن , ابلاغ امر خاصى است که ابلاغ آن مکمل رسالت شمرده مى شود و تاابلاغ نشود وظیفهء خطیر رسالت رنگ کمال به خود نمى گیرد. ینابراین , باید مورد مأموریت یکى از اصول مهم اسلامى باشد که با دیگر اصول و فروع اسلامى پیوستگى داشته پس از یگانگى خدا و رسالت پیامبر مهمترین مسئله شمرده شود.ثانیاً: از نظر محاسبات اجتماعى , پیامبر (ص ) احتمال مى داد که در طریق انجام این مأموریت ممکن است از جانب مردم آسیبى به او برسد و خداوند براى تقویت ارادهء او مى فرماید: <و الله یعصمک من الناس >.اکنون باید دید از میان احتمالاتى که مفسران اسلامى در تعیین موضوع مأموریت داده اند کدام به مضمون آن نزدیکتر است .محدثان شیعه و همچنین سى تن از محدثان بزرگ اهل تسنن () بر آنند که آیه در غدیر خم نازل شده است و طى آن خدا به پیامبر (ص ) مأموریت داده که حضرت على (ع ) را به عنوان <مولاى مؤمنان > معرفى کند.ولایت و جانشینى امام پس از پیامبر از موضوعات خطیر و پر اهمیتى بود که جا داشت ابلاغ آن مکمل رسالت باشد و خوددارى از بیان آن , مایهء نقص در امر رسالت شمرده شود.همچنین جا داشت که پیامبر گرامى , از نظر محاسبات اجتماعى و سیاسى , به خود خوف و رعبى راه دهد, زیراوصایت و جانشینى شخصى مانند حضرت على (ع ) که بیش از سى و سه سال از عمر او نگذشته بود بر گروهى که ازنظر سن و سال از او به مراتب بالاتر بودند بسیار گران بود. () گذشته از این , خود بسیار از بستگان همین افراد که دور پیامبر (ص ) را گرفته بودند در صحنه هاى نبرد به دست حضرت على (ع ) ریخته شده بود و حکومت چنین فردى برمردمى کینه توز بسیار سخت خواهد بود.به علاوه , حضرت على (ع ) پسر عمو و داماد پیامبر (ص ) بود و تعیین چنین فردى براى خلافت در نظر افراد کوته بین به یک نوع تعصب فامیلى حمل مى شده است .ولى به رغم این زمینه هاى نامساعد, ارادهء حکیمانهء خداوند بر این تعلق گرفت که پایدارى نهضت را با نصب حضرت على (ع ) تضمین کند و رسالت جهانى پیامبر خویش را با تعیین رهبر و راهنماى پس از او تکمیل سازد.
اکنون شرح واقعهء غدیر را پى مى گیریم :
آفتاب داغ نیمروز هجدهم ماه ذى الحجه بر سرزمین غدیر خم به شدت مى تابید و گروه انبوهى که تاریخ تعداد آنهارا از هفتاد هزار تا صد و بیست هزار ضبط کرده است در آن محل به فرمان پیامبر خدا فرود آمده بودند و در انتظارحادثهء تاریخى آن روز به سر مى بردند, در حالى که از شدت گرما رداها را به دو نیم کرده , نیمى بر سر و نیم دیگر را زیرپا