لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بیان فضایل و مکارم اخلاق و نامهای جلیل و نقش نگین حضرت ابراهیم (ع)
به سند وعتبر از حضرت موسی بن جعفر (ع) منقول است که حضرت ابراهیم علیهالسلام متیظ و آگاه شد به عبرت گرفتن بر معرفت حق تعالی و احاطه کرد دلایل او بعلم ایمان بخدا و او پانزده ساله بود. و از حضرت رسول (ص) منقول است که اول کسی را که او در قیامت بخوانند من خواهم بود پس از جانب راست عرش خواهم ایستاد و حلة سبزی از حلههای بهشت در من خواهند پوشانید پس پدر ما ابراهیم (ع) را خواهند طلبید و از جانب راست عرش در سایة عرش باز خواهد داشت و حلة سبزی از حلههای بهشت در او خواهند پوشانید پس منادی از پیش عرش ندا خواهد کرد :
نیکو پدریست پدر تو ابراهیم و نیکو برادری است برادر تو علی. و به سند معتبر از موسی بن جعفر (ع) منقول است که حقتعالی از هر چیز چهار چیز اختیار فرموده است : از پیغمبران برای شمشیر و جهاد اختیار فرموده است ابراهیم و داوود و موسی و مرا، و از خانه آبادها چهار خانة آباده را اختیار فرموده است چنانچه در قرآن مجید است که خدا برگزید آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر عالمیان.
از حضرت امیرالمؤمنین (ع) منقول است که ابراهیم (ع) از پیغمبرانی است که ختنه کرده متولد شدند و اول کسی بود که امر فرمود مردم را بختنه کردن.
و بسند معتبر از امیرالمؤمنین (ع) منقول است که ابراهیم (ع) اول کسی بود که مهمانی کرد و اول کسی بود که موی سفید در ریش او بهم رسید پرسید این چیست؟ وحی باو رسید که این وقار است در دنیا و نور است در آخرت. بدانکه حق تعالی در چند موضع از قرآن مجید فرموده است : اخذ کرد خدا ابراهیم را خلیل خود ( و خلیل یار و دوستی را گویند که هیچگونه خلل در شرایط دوستی نکند ) و در سبب آنکه حق تعالی او را خلیل خود گردانید احادیث بسیار وارد شده است از آنجمله : به سند معتبر از حضرت رضا (ع) منقول است که خدا برای آن ابراهیم (ع) را خلیل خود فرموده که هیچکس از او چیزی سؤال نکرد.
به سند صحیح از حضرت صادق (ع) منقول است که آن حضرت را خدا برای این خلیل خود گردانید که سجده بر زمین بسیار میکرد. به سند معتبر از حضرت امام علیالنقی (ع) منقول است که برای این او را خلیل خود گردانید که بسیار صلوات بر محمد و آل محمد (ص) میفرستاد. از رسول خدا (ص) منقول است که ابراهیم (ع) را خدا خلیل خود نگردانید مگر برای طعام خوارانیدن به مردم و نماز کردن در شب در هنگامیکه مردم در خواب بودند. مؤلف میگوید : در میان احادیث منافاتی نیست و آن حضرت را حق تعالی خلیل خود گردانید برای انکه به مکارم اخلاق بشریه همگی آراسته بود و در هر حدیث بعضی از آنها که مدخلیت عظیم در خلت داشته برای ترغیب خلق بمثل آن بیان فرمودهاند.
به سند معتبر از امام محمد باقر (ع) منقول است چون خدا ابراهیم (ع) را خلیل خود گردانید بشارت خلت را ملک موت آورد بصورت جوانی سفیدرو که دو جامة سفید پوشیده بود و از سرش آب و روغن میریخت چون ابراهیم خواست داخل خانه شود دید که او از خانه بیرون میآید، ابراهیم مردی بود بسیار با غیرت و چون پی کاری میرفت در را میبست و کلید را با خود برمیداشت، پس روزی پی کاری بیرون رفت و در را بست چون برگشت و در گشود ناگاه مردی را دید که ایستاده است در غایت حسن و جمال! او را غیرت از جا بدر آورد گفت : ای بندة خدا کی ترا داخل خانة من کرده است؟ گفت : پروردگار خانه مرا داخل خانه کرده است! فرمود : پروردگارش حق است از من، پس تو کیستی؟ گفت : ملک موتم! حضرت ابراهیم (ع) ترسید فرمود : آمدهای قبض روح من بکنی؟ گفت : نه ولیکن خدا بندهای را خلیل خود گردانیده است آمدهام که این بشارت را به او برسانم؛ فرمود کیست آن بنده شاید خدمت او کنم تا بمیرم؟ گفت تو آن بندهای، پس آمدم بنزد ساره و فرمود خدا مرا خلیل خود گردانیده است. به سند معتبر از حضرت صادق (ع) منقول است که چون رسولان ملائکه از جانب خدا بسوی ابراهیم (ع) آمدند برای هلاک کردن قوم لوط برای ایشان گوساله بریان آورده فرمود بخورید بگوئید ( بسم الله ) و چون فارغ شوید بگوئید ( الحمدالله )، پس جبرئیل رو کرد برفقایش و ایشان چهار نفر بودند و جبرئیل سر کردة ایشان بود و گفت سزاوار است که خدا وا را خلیل خود گرداند – پس حضرت صادق(ع) فرمود : چون ابراهیم (ع) را در آتش انداختند جبرئیل در هوا او را ملاقات کرد در وقتیکه به زیر می آید و گفت : ای ابراهیم آیا ترا حاجتی هست؟
فرمود : اما بسوی تو پس نه. به سند معتبر از حضرت صادق (ع) منقول است که ابراهیم (ع) اول کسی بود که برای او ریگ آرد شد در وقتیکه رفت بنزد دوستی که در مصر داشت که از او طعامی قرض کند و او را در منزل خود نیافت و نخواست بار بردار خود را خالی برگرداند پس همیان خود را پر از ریگ کرد چون داخل خانه شد چهار پا را را با ساره گذاشت و از خجلت بخانه رفت و خوابید! چون ساره همیان را گشود آردی در آن دید که از آن بهتر نتوان بود! آنرا نان پخت و بنزد آن از نزد خلیل مصری آورده ابراهیم (ع) فرمود از کجا آوردی این را؟ عرض کرد از آن آردی که از نزد خلیل مصری آورده بودی؛ فرمود : آنکه آرد بمن داده است خلیل من هست ام مصری نیست و باین سبب خدا او را خلیل خود خواند ؛ پس خدا را شکر و حمد کرد و از آن طعام تناول نمود.
به سندهای معتبر از حضرت صادق (ع) منقول است که چون روز قیامت شود محمد(ص) را بخوانند و حله سرخی به رنگ گل بر او بپوشانند و او را در جانب راست عرش باز دارند پس بخوانند ابراهیم (ع) را و بر او حلة سفیدی بپوشانند و در جانب چپ عرش او را باز دارند پس بطلبند امیر المؤمنین (ع) را و حلة سرخی بر او پوشانند و در جانب راست رسول خدا (ص) باز دارند پس بطلبند اسمعیل (ع) را و حلة سفیدی بر او بپوشانند و در جانب چپ ابراهیم (ع) باز دارند پس حضرت امام حسن (ع) را بطلبند و حلة سرخی بپوشانند و در جانب راست امیر المؤمنین (ع) بازدارند پس بطلبند حضرت امام حسین (ع) را و جامة سرخی بپوشانند و در جانب راست امام حسن (ع) باز دارند و همچنین هر امامی را بطلبند و حلة سرخی بپوشانند و در جانب راست امام سابق باز دارند پس شیعیان ائمه را بطلبند و در پیش روی ایشان باز دارند پس بطلبند فاطمه (ع) را با زبان و فرزندان و شیعیان و داخل بهشت شوند بیحساب پس منادی از میان عرش از جانب ربالعزه و از افق اعلی ندا کند : خوب پدری است پدر تو ای محمد (ص) و او ابراهیم (ع) و خوب برادری است برادر تو و او علی بن ابیطالب (ع) است و نیکو فرزند زادههایند فرزند زاده های تو ( یعنی حسن و حسین (ع) ) و نیکو جنینی که در شکم شهید شده است جنین تو که آن محسن است و نیکو امامان راهنمایند ذریت تو امام زینالعابدین (ع) تا آخر ائمه و نیکو شیعهاند شیعیان تو بدرستی که محمد و وصی او و فرزند زادههای او و امامن از ذریت او ایشان رستگارانند پس امر کنند ایشان را بسوی بهشت، اینست آنچه حق تعالی میفرماید : هر که دور کرده شود از آتش جهنم و داخل شود در بهشت پس بتحقیق که او رستگار است از حضرت امام حسن (ع) منقول است که حضرت ابراهیم (ع) سینهاش پهن و پیشانیش بلند بود. از رسول خدا (ص) منقول است که فرمود : هر که بخواهد ابراهیم (ع) را ببیند در من نظر کند.
و در حدیث صحیح از امام جعفر (ع) مرویست که مردم قبل از زمان حضرت ابراهیم (ع) ریش ایشان سفید نمیشد پس حضرت ابراهیم (ع) روزی موی سفید در ریش خود دید گفت پروردگارا این چیست؟ وحی به او رسید که این باعث وقار است ؛ عرض کرد، خداوندا وقار مرا زیاد گردان.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فهرست
مقدمه:.......................................................................................................................................2
غزوه بدر :...............................................................................................................................6
غزوه احد :................................................................................................................................7
غزوه خندق (احزاب) :...........................................................................................................10
غزوه خیبر :............................................................................................................................12
فتح مکه .....................................................................................................................................14
عوامل پیروزی های پیامبر (ص) در جنگها :..................................................................17
سریه های پیامبر (ص) :.....................................................................................................18
نتیجه گیری :........................................................................................................................19
منابع :...................................................................................................................................20
مقدمه
سپاس وثنا، لایق خدایی است که پروردگار جهانیان است و درود و سلام بر سرور و خاتم رسولان . حضرت محمد(ص) و بر تمام آل بیت و یاران او باد و همچنین بر تمام کسانیکه به نیکی از ایشان یاد می کنند و تا روز قیامت از ایشان پیروی می کنند و
زندگی مبارک حضرت محمد(ص) در توحید و جهاد خلاصه می شود . جهادشان برای رساندن دعوت (اسلام) به تمامی مردم بود تا کلمه الله در زمین مرتبه بلند خودش را داشته باشد و راه رسول الله برای ساختن انسان مسلمان همان یکتا پرستی برای جها و جهاد برای یکتاپرستی بود و با یکتاپرستی انسجام فکری را برای نخستین بار بین مسلمین در تاریخ بوجود آورد و رسول الله در خلال فقط ده سال از عمر پربرکت خویش ارتش خود را پایگذاری و استوار کرد ،ارتشی که پرچم اسلام و مسلمین بعد از ایشان را بسوی غرب و شرق به دوش کشید .
گفتاری عمومی درباره جهاد و مشروعیت آن :
براستی سخن درباره جهاد همیشه مهمترین تکیه گاهی است که جنگ پیشگان فکری در آمیختن حق وباطل و در تلاش شکافتن حدود در اطراف قطعه این دین پاک ، بر آن تکیه می زند جهاد را با آشوب و شرارت ملوث می کنند .
به خاطر شک آوردن در این و زشت داشتن آن و هرگز تعجب مکن از انگیزه های محصور داشتن همت شان در زشت نمودن جهاد بخصوص وقتی بدان که خطرناکترین ارکان اسلان از نظر دشمنانش که آنها را بیم می دهد و می ترساند فقط جهاد است پس آنها درک کرده اند که این رکن هرگز در نفوس مسلمانان بیدار شود و در هر عصری از زمان دارای اثر در حیاتشان گردد هرگز هیچ نیرویی هر چند مردم باشد نمی تواند در روی دفاع اسلامی بایستد . و بخاطر آن در قیام نمودن آنها به هر عمل شک آوردنده شایسته است یا سست کردن رکن جهاد آغاز شود ، برای بازداشتن گسترش اسلامی ، از این تقطه بخصوص ، در این گفتار ابتدا معنای جهاد و فائده اش را در اسلام و مراحل که در آن وارد می شود روشن خواهیم کرد سپس مرحله ای را که در آن استقرار یافته است سپس مطالعاتی را که در مفروضش داخل شده و تقسیمات تکلیف آوری که بر آن حمل شده است از چیزهائی که بطور قطع هیچ دلیلی بر آن ندارند .
اما معنای جهاد :
بکار بردن رنج و تلاش است در راه اعلاء کلمه الله و بر پاداشتن جامعه اسلامی و بکار بردن تلاش و کوشش به حرب و قتال نوعی است از انواع جهاد و اما فائده جهاد ، پس آن بر پا داشتن جامعه اسلامی و تشکیل دولت صحیح اسلامی است . و اما مراحلی که بر آن گذشته است . پس جهاد صدر اسلام چنانکه دانستیم . بر دعوت سالم بدون حرب مقصود بود همراه با پایداری محکم در راه اسلام در برابر محنتها و شدائد سپس در کنار آن – همراه با آغاز هجرت – جنگ دفاعی شرعیت یافت یعنی رد ، هر نیروئی مانند آن . پس از آن قتال هر کسی که دشواریی را در راه بر پا داشتن جامعه اسلامی قرار دهد ، شریعت دهد ، بنا بر اینکه از ملاحده و بت پرستان و مشرکین جز اسلام را قبول نکند بدلیل اینکه در بین جامعه صحیح اسلامی و الحاد و انکار یا بت پرستی ای که آنها بر آن می باشند ،امکان انسجام و پیوند نیست . ما اهل کتاب پس کافی است تسلیم جامعه اسلامی شوند و در پرتو حکومتش باشند بنا بر اینکه حزیه (مالیات) را به حکومت بپردازند و به جای زکاتی که مسلمانان می پردازند و در این مرحله اخیر جهاد در اسلام استقرار یافت . و این وظیفه واجل مسلمانان است هر گاه نیرو و سلام لازم نزد آنها باشد و درباره این مرحله خداوند بزرگ می گوید : ( قاتلو الذین یلونکم من الکفار و لیجدوا فیکم غلظه و اعلموا ان الله مع المتقین) (التوبه :123) یعنی با کافرانی که به شما نزدیکترند پیکار کنید ، ( دشمن دورتر شما را از دشمنان نزدیم غافل نکند) و آنها باید در شما شدت وخشونت احساس کنند و بدانید خداوند با پرهیزکاران است . و نیز درباره آن پیغمبر خدا (ص) می گوید : ( امرت ان اقاتل الناس حتی یقولوا لا اله الا الله فمن قال لا اله الا الله عصم منی ماله و نفسه الا بحقه و حسابه علی الله ) یعنی به من امر شده است که با مردن قتال نمایم تا اینکه می گویند معبودی نیست جز خداوند پس هر کس گفت لا اله الله مال و نفسش از طرف من محفوظ است جز در مورد حق مال و حسابش با خداوند است .
و از اینجا میدانی که معنائی برای تقسیم جهاد در راه خدا به جنگ دفاعی و جنگ هجوم ینیست زیرا مبنای جهاد نه با لذات دفاعی است و نه با لذات هجومی است . و مبنای آن فقط نیاز و حاجت بر پا داشتن جامعه اسلامی است به تمام نظم ومبادی اسلام که می خواهد و پس از آن اعتباری به هجومی یا دفاعی بودنش نیست اما قتال دفاعی که در شرع است . مانند دفاع مسلمانان از مال و ناموس و زمین و زندگیش . آن نوع دیگر از قتال است ارتباطی با جهادی که در اصطلاح فقه اسلامی است ندارد و آن شرع به قتال صائل نامیده می شود و فقهاء یک باب مستقل را در کتابهای فقهی بر آن قرار داده اند و چه بسا محققین آن رابا جهادی که در آن سخن می گوئیم مخلوط کرده اند . این خلاصه معنای جهاد و فائده و عنایت آن است در شریعت اسلامی .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن .doc :
انگیزش
Motivation
تعریف انگیزش :
روانشناسان انگیزش را فرآیند هایی می دانند که در برانگیختن ، جهت دادن و پایایی رفتار نقش آفرین هستند. در واقع انگیزش یک حالت فرض در موجود زنده است که برانگیزانندهی رفتار می باشد و ارگانیسم را به قسمت یک هدف سوق می دهد .
تفاوت انگیزه و انگیزش :
از نظر دستور زبان فارسی انگیزه اسم و انگیزش اسم مصدر از مصدر «انگیختن» است . بنا به نوشتة لغت نامة دهخدا ، انگیختن یعنی حرکت درآوردن .
انگیزه یعنی سبب ، علت و چیزی که کسی را به کاری وادار کند . انگیزش یعنی تحریک و ترغیب : تحریک حالتی است که در اثر دخالت یک محرک (انگیزه) به وجود می آید . فرق این دو ، تا اندازه ای مثل فرق محرک با تحریک است می دانیم که تحریک حالتی است که در اثر دخالت یک محرک بوجود می آید . حال اگر انگیزش را تحریک بنامیم انگیزه محرک است ، برای نمونه انقباض و انبساط مردمک چشم بر اثر نور (مثال محرک و تحریک) .
انواع انگیزه :
1-نیازها 2-تمایلات 3-مشوقها 4-سائقها
نیاز : یعنی حالت کمبود ، اصطلاح نیاز دست که در دو معنی مختلف به کار رفته است :
1-نیازهای جسمی یا فیزیولوژیک
2-نیازهای روانی
نیازهای روانی حتماً باید ارضاء شوند تا بتوانیم زنده بمانیم .
برخی از نیازهای جسمی ، در صورتی که بخواهیم زنده بمانیم حتماً باید ارضاؤ شوند . این نیازها عبارتند از نیاز به اکسیژن ، غذا ، آب ، اجتناب از درد ،درجه حرارت مناسب و حذف مواد زائد .
برخی نیازهای جسمی یا فیزیولوژیک مثل گرسنگی و تشنگی حالت هایی هستند که کمبود فیزیکی را نشان می دهند . بعنوان مثال وقتی برای مدتی غذا نخوریم یا آب ننوشیم ، احساس می کنیم که به غذا یا آب نیاز داریم، پس بدن ارگانیسمی است که به اکسیژن ، مایعات ، کالریها ، ویتامین ها ، مواد معدنی و غیره نیاز دارد .
در میان نیازهای روانی ، می توان نیاز به پیشرفت ، قدرت ، عزت نفس ، تایید اجتماعی و تعلق را نام برد . نیازهای روانی ، از دو جنبة مهم ، با نیازهای فیزیولوژیک تفاوت دارند . از یک طرف نیازهای روانی الزاماً به حالت های کمبود استوار نیستند . مثلاً متخصصی که نیاز به پیشرفت شدیدی نشان می دهد ممکن است در گذشته ، بارها موفق شده باشد . از طرف دیگر ممکن است نیازها از پیش آموخته شده باشند یا حتی بتوان به کمک تجربه آنها را آموخت ، در صورتی که نیازهای فیزیولوژیک ،در ساخت فیزیکی ارگانیسم وجود دارند . از آنجا که انسانها از یک ساخت زیستی مشابهی برخوردار هستند . فرض بر این است که نیازهای فیزیولوژیک همانندی نیز خواهند داشت و چون تجربه های یادگیری انسانها متفاوت استا . فرض بر این است که از نظر نیازهای روانی کاملاً متفاوت باشند .
2-میل : عبارت است از حالت برانگیختگی ارگانیسم بر اثر یک نیاز .
تمایلات زیستی و فیزیولوژیکی : نیازهای فیزیولوژیک ، تمایلات فیزیولوژیک را به وجود می آورند . تمایلات فیزیولوژیک یعنی حالتی که در درون ارگانیسم فعال می شوند و رفتاری را بوجود می آورند که این نیازهای فیزیولوژیک را کاهش می دهد . این تمایلات ذاتی هستند یعنی اکتسابی نیستند . بنابراین به آنها تمایلات اولیه گفته می شود . اما یادگیری می تواند رفتاری را که موجب ارضاء آنها می شود تحت تاثیر قرار دهد .
در ایجاد انگیزش علاوه بر عوامل درونی که شامل دستگاه عصبی ، درون ریز و اندام های بیرونی است . عوامل بیرونی مانند عوامل شناختی ، محیطی و اجتماعی و فرهنگی نیز دخیلند .
تمایلات اجتماعی : پول ، موفقیت ، قدرت و ... نمونه هایی از تمایلات اجتماعی هستند . تمایلات اجتماعی از این نظر با تمایلات اولیه تفاوت دارند که از طریق یادگیری اجتماعی آموخته می شوند اما درست مثل تمایلات فیزیولوژیک و تمایلات تحریک خواهی ، تمایلات اجتماعی نیز ما را بر می انگیزد و رفتاری ایجاد می کند که متوجه یک هدف است .
3-سائق : اصطلاح روانی است نه زیستی . سایق نه نیازهای فیزیولوژیکی به تنهایی بلکه ویژگی انگیزشی نیز دارند . زیرا رفتار را نیرومند می سازند و آن را هدایت می کنند . برای مثال ، میل ما به خوردن از احساس اشتها ناشی می شود ، نه لزوماً از پایین بودن قند خون یا سلول های چربی چروکیده . به عبارت دیگر ما از سایق روانی آگاهیم نه از نیاز واقعی بدن . وقتی که سایق به اندازة کافی برای جلب توجه فرد ، نیرومند می شود او را برای انجام دادن رفتارهای هدف گرایی آماده می کند که می تواند سایق را کاهش دهد .
4-مشوق : یک شی مشخص یا موقعیتی است که می تواند نیازی را برطرف کند یا به خودی خود جالب باشد و فرد را برای پرداختن یا نپرداختن به یک زنجیرة رفتار جذب یا دفع کند . برخی از مشوقها تقویت کنندة نخستین نامیده می شوند چون بدون یادگیری قبلی در نقش پاداش عمل می کنند . برای مثال طعم شیرین غذا ، برخی دیگر تقویت کننده های ثانویه هستند که اثربخشی آنها حداقل تا حدودی ناشی از یادگیری
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 24 صفحه
قسمتی از متن .doc :
آزمکانیک خاک
موضوع: آزمایش دانه بندی خاک
وسایل مورد نیاز: 2000 گرم شن- ترازو- الکهای دسته بندی شده- دستگاه لرزاننده.
نحوه انجام کار: ابتدا 2000 گرم شنی را توسط ترازوی دیجیتال کشیده و سپس آن را داخل الک نمره4/3 ریخته البته الکها را از بالا به ترتیب قرار میدهیم که عبارتند زا الک نمره 200,100, 60, 50, 40, 20, 16, 10, 4, 4/8.
سپس شن را داخل الکها ریخته (الک رویی) و آن را روی دستگاه لرزاننده قرار میدهیم و آن را به مدّت یک دقیقه روش کرد و پس از اطمینان از خوب جدا شدگی دانههای شن الکها را برداشته و دانههای بوجود بر روی هر الک را با ترازوی دیجیتال وزن میکنیم و سپس آن را در داخل جدول قرار میدهیم.
درصد رد شوه
درصد مانده روی الک
وزن مانده روی الک
شمارة الک
100
0
-
1
100-7.45=95.55
7.45
149g
¾
44.84
47.7
954g
3/8
2.3
42.55
851g
4
0.3
2
40g
10
0.25
0.05
1g
16
0.15
0.1
2g
20
0.1
0.05
1g
40
0.05
0.05
1g
50
0
0.05
1g
60
0
0
0
100
0
0
0
200
2000g
آزمکانیک
موضوع: آزمایش هیدرومتری
وسایل مورد نیاز: 50g خاک روشده از الک 200- محلول هگزافسفات سودیم- لوله مندرج آب
نحوة کار: ابتدا 50gخاک را کشیده و از الک نمرة 200 رو میکنیم سپس %4 از محلول هگزا فسفات سدیم با مقدار آب در ظرفی ریخته و داخل هم زن قرار داده و هم میزنیم سپس مایع را در لوله مندرج ریخته و با اضافه کردن آب حجم آن را به 1000cc میرسانیم سپس به همین میزان یعنی 1000cc از آب و محلول هگزا فسفات سدیم در داخل لوله مندرج دیگری ریخته و عنوان محلول شاهد درست میشود تا ذرات چسبیده به لوله از آن پاک شود و در طی زمام که در جدول مشخص است این آزمایش انجام میشود.
تأثیر رقم تصحیح –R=
a=1
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 27 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مثلث های رلو :
برای جابجا کردن یک جسم از چهار چرخه استفاده می کنیم ولی اگر جسم سنگین باشد ممکنست محور چرخها در اثر سنگینی جسم کج شده و یا بشکند. همانطور که اغلب دیده ایم برای حرکت دادن چنین اجسامی سنگینی بهتر است چند غلتک استوانه ای شکل (مثل لوله یا میله گرد قطور) را به موازات یکدیگر روی زمین قرار دهیم ، سپس یک صفحه محکم مسطح روی آنها بگذاریم و بعد جسم سنگین را روی این صفحه منتقل نمائیم ، با هل دادن این دستگاه ، صفحه با بارش روی استوانه ها غلتیده و به جلو خواهد رفت . ضمن حرکت باید هر یکاز استوانه ها را که به ترتیب از عقب دستگاه خارج می شوند برداشته و مجداَ در جلو صفحه روی زمین قرار دهیم .
اگر زمینی که دستگاه روی آن حرکت می کند مسطح باشد ، جسم بدون تکان و به محاذات خود خواهد رفت .
علت حرکت بدون تکان جسم اینست که مقطع استوانه ای چرخنده دایره است و دایره نیز به اصطلاح ریاضیدانان یک منحنی مسدود متساوی العرض می باشد که در نتیجه فاصله بین صفحه زیر جسم و زمین همیشه ثابت می ماند .
اگر یک منحنی مسدود محدب رابین دو خط موازی محاط می کنیم به
طوریکه دو خط با دو سمت متقابل منحنی تماس حاصل می کنند ، فاصله بین دو خط موازی را عرض منحنی در جهت مفروض نامند .
طبق تعریف بالا یک بیضی دارای عرضهای مختلف در جهات مختلف می باشد و بر خلاف دایره ، متساوی العرض نیست .
حال اگر جسمی را روی تعدادی استوانه های بیضی القاعده قرار دهیم مسلماً به طور افقی حرکت نخواهد کرد و دایماً بالا و پایین خواهد جهید ، در حالیکه حرکت هموار همین جسم روی استوانه های با قاعده دایره بدین دلیل است که دایره دارای عرضهای مساوی در جهات مختلف می باشد و می توان آنرا بین دو خط موازی (یا دوصفحه موازی) چرخاند بدون اینکه لازم باشد
فاصله بین خطوط (و یا صفحات) را تغییر دهیم .
غالباً تصور می شود کهدایره تنها شکل هندسی است که در کلیه جهات متساوی العرض می باشد ، در حالیکه تعداد چنین منحنی هایی نامحدود بوده و هر یک از آنها می توانند به عنوان مقطعی از غلتکهای زیر جسم به کار روند و جسم را با نرمی و همواری به جلو رانند . این خود نمونه مثال کاملی است که نشان می دهد چگونه ممکنست تصورات ظاهری یک ریاضیدان باعث گمراهی و انحراف او گردد .
عدم اطلاع و شناخت چنین منحنی هایی نتایج اسف انگیزی در صنعت به بار می آورد ، بطور نمونه ممکنست در موقع ساختن یک زیربنای دریایی مدور ، فقط قطر مقاطعآنرا در جهات مختلف اندازه گرفته و کنترل کنیم . در حالیکه به سهولت مشاهده می شود بدنه چنین زیردریایی