لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 56
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد گرگان
گزارش کار آموزی
واحد گرگان
کاردانی کامپیوتر
مکان : اداره مخابرات شهرستان آزادشهر
موضوع : آشنایی با آموزش سیستمهای مخابراتی
استاد کار آموزی : آقای مهندس برومند
تهیه کننده : الهام سدیدی
ترم: تابستان سال : 1385
فهرست
عنوان صفحه
فصل اول 2
فصل دوم 4
فصل سوم 5
فیبر نوری 18
ارتباطات سیار 41
فرم گزارش کار آموزی 52
فرم پایان دوره کار آموزی 56
مقدمه و تشکر:
مخابرات در واقع مبادله اخبار و اطلاعات و تصویر در دنیا ، توسط علائم قراردادی و سمعی و بصری و الکترونیکی از محلی به محل دیگر می باشد . شرکت مخابرات وابسته به وزارت ارتباطات و فن آوری اطلاعات است . عموما شبکه های مخابرات به سه بخش عمومی ، خصوصی و ویژه تقسیم می شوند .
شبکه عمومی: مانند شبکه های دیتا ، شبکه عمومی تلفن ، شبکه های موبایل و … که تمامی مشترکین به آنها دسترسی دارند.
شبکه خصوصی: مانند شبکه های نیروی انتظامی یا شبکه های تلفنی شرکت نفت و… که فقط مشترکین این نوع شبکه ها دسترسی دارند . البته این شبکه ها می توانند به شبکه های عمومی متصل شوند.
شبکه ویژه : این شبکه وظایف خاصی را به عهده دارند و مشترکین به آنها دسترسی ندارند.
این گزارش کارآموزی در بادی امر جهت آشنایی و آموزش دانشجویان به قسمتهای فنی مخابرات تهیه شده که نتیجه بازدید از قسمتهای فنی مخابرات می باشد.
در پایان لازم می دانم از استاد گرامی آقای مهندس برومند ریاست محترم گروه کامپیوتر و سرکار خانم جلینی مسئول گروه کامپیوتر و سرپرست کارآموزی آقای رجبلی ، سپاسگذاری می نمایم . الهام سدیدی
تابستان 1385
فصل اول
آشنایی کلی بامکان کارآموزی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 56
به نام خدا
این دریای نیمه شور و بسته خزر بین دو قاره آسیا و اروپا واقع شده از جهت دارا بودن ذخایر مختلف انرژی در طبقات زیرین آنها و نیز منابع بیولوژیکی و بهره برداری از آنها نقش مهمی در شکوفایی اقتصادی کشورهای همساهی ایفا می کند. دریاچه خزر با ایجاد کانال ولگا ـ دن بواسطة ارتباط با دریای آزوف و دریای سیاه می تواند با آبهای آزاد مرتبط باشد. از این رو اهمیت ویژه ای را بخود اختصاص داده است.
معرفی دریای خزر
دریای خزر یا دریای مازندران به شکل تقریباً مستطیلی است که طول آن شمالی جنوبی بوده در شمال کشور ایران و در قاره آسیا واقع است. مجموع سواحل شمالی ایران بطول 992 کیلومتر از آستارا تا خلیج حسینقلی بخش جنوبی آن را در بر گرفته است.
از نظر اروپائیان نام کاسپین از نام قومی به نام کاسپی که در جنوب غرب این دریا می زیسته اند گرفته شده است نامهای دیگری نیز به این دریا داده شده است.
معدودی از آن عبارتند از:
بحر حیوانات، بحر آبسکون، دریای طبرستان، دریای قزوین و غیره.
(دریای خزر به سبب اینکه بطور طبیعی به اقیانوسهای منجمد شمالی یا اقیانوس اطلس راه ندارد دریاچه ای است که از نظر وسعت و بزرگی از زمانهای قدیم به غلط نام دریا به آن داده شده است به سبب انحلال 85/12 (در هزار) نمک آب آن کمی شور است ولی این شوری از دریاهای دیگر کمتر است.)
از نظر وسعت می توان آن را بزرگترین دریاچه کره زمین دانست طول آن از شمال به جنوب حدود (1205) کیلومتر و پهنای آن در پهن ترین منطقه در بخش شمالی دریا حدود (554) کیلومتر و در تنگ ترین قسمتها که بین شبه جزیره آبشوران و دماغه کیا ولی قرار دارد (202) کیلومتر است.
این دریا بین عرض های 35 ، 34 ، 36 ، 13 ، 42 شمالی و طولهای 29 ، 44 ، 54 ، 39 ، 38 ، 46 شرقی قرار دارد. از این نظر، گسترش شمالی و جنوبی و شرقی و غربی آن شرایط بسیار متفاوتی از نظر آب و هوا میزان تبخیر و واردات آب شیرین در آن ایجاد می کند که نه تنها از نظر اکولوژی و محیط زیست تنوع فراوانی به آن می دهد بلکه از نظر ساختمانی نیز تغییراتی از نظر عمق نیروهای مؤثر و بالاخره ویژگیهایی از نظر روانهای دریایی در آن ایجاد می شود.
محیط این دریا حدود 6379 کیلومتر که 992 کیلومتر آن در خاک ایران و بقیه در خاک شوروی است مساحت آن حدود 000/438 کیلومترمربع یعنی 5/6 برابر دریاچه آرال و 5 برابر دریاچه سوپریورو 13 برابر دریاچه بایکال است. حجم آن طبق محاسبه جدید حدود 79319 کیلومترمکعب می باشد. طول مجمع خطوط کرانه های آن 6379 کیلومتر است که 992 کیلومتر سواحل جنوبی آن از مصب رود اترک در شرق تا مصب رود آستارا در غرب ایران است. عمق متوسط این دریا 180 متر و حداکثر آن در بخش جنوبی به 50/945 متر می رسد. از مجموع مساحت 3733000 کیلومترمربع حوضه آبگیر دریای خزر حدود 2516000 کیلومترمربع آن در سطح ایران (دامنه های شمالی سلسله جبال البرز) و بقیه در سطح کشور شوروی قرار دارد. سطح آب دریای خزر در دوره یخچال اوایل دوران چهارم حدود 80 متر از سطح فعلی آن بالاتر بوده ولی امروز سطح آن 26 متر از سطح اقیانوسها کمتر است.
تقسیمات = از نظر اختصاصات حیاتی و عمق سنجی آن را به سه قسمت شمالی، مرکزی و جنوبی تقسیم می کنند. عمق متوسط در بخش شمالی یعنی در شمال که خطی از جزیره تیولن به دماغه توب کارآگای می رسد در حدود 5 متر و حجم آن حدود 94/0 درصد کل این دریاست از نظر مساحت بخش شمالی این دریا حدود 73/27% مساحت کل دریای خزر را شامل می شود. این قسمت در حد جنوبی خود حداکثر تا 50 متر عمق دارد خزر شمالی مدت زیادی از سال را منجمد است و سواحل آن پست و شنی و دارای جزایر متعددی است. حد جنوبی قسمت خزر میانی خطی است که از جزیره ژیلوی به دماغه کوالی می رسد عمق متوسط آن 176 متر و حداکثر عمق آن 770 متر می باشد. حجم خزر میانی کمتر از 3/1 حجم کل دریای خزر است.
خزر جنوبی = این منطقه شامل سواحل ایران و شبه جزیره آشوران و دماغه کوالی است. عمق متوسط آن 325 متر و عمیق ترین نقطه آن دارای عمق 980 متر است حجم آن کمی کمتر از 3/2 حجم کل دریای خزر است. در سواحل ایران عمیق ترین نقطه در نزدیک و امتداد سواحل شهسوار است و برجستگی زیر دریایی یا ارتفاعی که بخش مرکزی را از بخش جنوبی جدا می کند در خاک روسیه قرار دارد.
3ـ4ـ توپوگرافی سواحل و بستر دریای خزر
در سمت شمال این دریا، جلگه وسیعی امداد یافته که به نام جلگه شمال خزر نامیده می شود. در بخش میانی دریا در قسمت ساحل غربی، ادامه رشته کوههای قفقاز دیده می شوند و در منطقه شبه جزیره آپشرون دوباره می توان جلگه ها و زمینهای پستی را مشاهده نمود.
در جنوبی ترین قسمت در طول ساحل در منطقه ای باریک، ناحیه جلگه ای لنکران امتداد یافته که به این ترتیب کوههای طالش را از دریای خزر جدا می کند. در بخش ساحلی جنوب دریاچه یک جلگه بسیار باریک خزر را در بر گرفته و به موازات ساحل رشته کوههای البرز قرار دارد. وجود تپه ها، برجستگیها و چین خوردگیهای با شیب تند و جلگه های بسیار مرتفع در بخش شرقی از سمت شبه جزیره تیوپ کاراگان به سمت سواحل دریا کاملاً مشهود است. فلات مان قشلاق، کندرلی و وستیورت و خلیج معروف قره بغاز در قسمت شمال شرقی به جلگه اوستیورت پیوسته و در بخش جنوبی این خلیج فلاتی بنام کراسنوودسک قرار گرفته است. در امتداد طولی منطقه کراسنوودسک رشته کوههای کپه داغ کشیده شده و ساحل در بخش جنوبی این ناحیه در سطح پایینتری قرار دارد. بطور کلی تنوع و گوناگونی پستی و بلندیهای سواحل و بستر دریاچه خزر را می توان ناشی از ساختار زمین شناسی آن دانست.
پستی و بلندیهای کف دریای خزر را می توان به سه بخش تقسیم نمود:
فلات قاره ای، شیب قاره ای و بستر گودالهای عمیق.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 56 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه و آشنایی با اصطلاحات علمی
طبق تعریف Levitt، تنش از دیدگاه بیولوژیکی شامل هرگونه تغییرات در شرایط محیطی است که رشد و نمو گیاه را کند کرده و یا الگوی رشد و نمو آن را تغییر میدهد. تنش شوری ناشی از نمکهای محلول (به خصوص NaCl) در محیط ریشه بوده که غلظت آنها از حد مشخصی گذشته و سبب کاهش و یا توقف در رشد گیاهان زراعی میشود. در هر صورت قصد ما بر آن نیست که به علل شورشدن خاکها بپردازیم؛ بلکه هدف، آشنایی با عکسالعمل و نحوه مقاومت گیاهان در برابر شوری میباشد. برآورد دقیقی از میزان زمینهای دارای مشکل شوری وجود ندارد. کریستینس در سال 1982، برآورد کرده است که از 14 بیلون هکتار زمینهای زیرکشت در دنیا، حدود 4/1 بیلیون هکتار دارای مشکل شوری و 6 بیلیون هکتار در مناطق خشک و نیمهخشک قرار دارند.
توزیع جهانی زمینهای شور در سطح جهان یکنواخت نیست، از بررسی 5/343 میلیون هکتار از خاکهای شور در دنیا، آسیا بیشترین مساحت اراضی شور در دنیا را به خود اختصاص داده است.
12% از کل مساحت کشور به صورت دیم و آبی زیر کشت محصولات متنوع است. گفته میشود که 50% از این مساحت به درجات مختلف تحت اثر شوری، قلیایی بودن و غرقاب هستند که این میزان تا 75% از کل اراضی فاریاب را شامل میشود که در سراسر کشور پراکنده شده است.
در ابتدا توضیح چند اصطلاح ضروری به نظر میرسد. معنای تحتالفظی هالوفیت، گیاه نمک (Salt Plant) بوده و به گیاهانی گفته میشود که میتوانند با وجود غلظت بالای نمک Na رشد کنند. گیاهانی که نمیتوانند با وجود غلظت بالای نمک Na رشد کنند، گلیکوفیت یا گیاهان شیرین نامیده میشوند. به دلیل محدودهی وسیعی که بین هالوفیتها وجود دارد، به زیردستههایی از Euhalophyttes (هالوفیتهای واقعی) تا به Oligo halophytes (آنهایی که شوری ملایم را تحمل میکنند) تقسیم میشوند. بسیاری از هالوفیتها میتوانند، به طور کاملاً نرمالی در محیط کم یا فاقد نمک رشد کنند که به آنها هالوفیت اختیاری گویند، ولی اگر قادر به چنین وضعیتی نباشد به آنها هالوفیت اجباری گویند. مثال هالوفیت زراعی اختیاری چندرقند است.
خاکهای هالومورف یا تحت تاثیر املاح
خاکهای خشک جهان در مناطقی قرار دارند که در آن میزان بارندگی سالیانه اندک و میزان تبخیر و تعرق زیاد است. کمبود بارندگی در این مناطق سبب میشود که املاح در سطح خاک تجمع کنند. به چنین خاکهایی هالومورف یا تحت تاثیر املاح میگویند که به صورت زیر تقسیمبندی میشوند:
ا- خاکهای شور:
هدایت الکتریکی رطوبت اشباع این خاکها بیش از 4 میلیموس بر سانتیمتر در 25oc است. درصد سدیم قابل تبادل در این خاکها از 15 کمتر است. معمولاً PH کمتر از 5/8 میباشد. مهمترین کاتیونهای این خاکها کلسیم، منیزیم و سدیم است، ولی به ندرت سدیم بیش از نصف کاتیونهای محلول را تشکیل میدهد.آنیونهای اصلی کلرور (Cl-)، سولفات و گاهی نیترات است.
علاوه بر املاح محلول، مقدار املاح کم محلول و غیرمحلول مانند ژیپس، کربنات کلسیم یا منیزیم در آن یافت میشود. در نتیجهی تبخیر آب و باقی ماندن نمک در سطح لکههای سفید و مجزایی در سطح این خاکها تشکیل میگردد. از این رو، بعضی از دانشمندان قدیمی از جمله هیلگارد، این خاکها را قلیایی سفید نامگذاری کردهاند. از آنجا که عوامل هوازدگی و سازنده خاک تاثیر چندانی در این خاکها نداشته و نیمرخ این خاکها یکنواخت است، تغییرات در جهت عمق در آن مشاهده نمیشود. به علت عدم رشد کافی گیاهان، میزان هوموس آنها کم و بنابراین دارای رنگ روشن هستند.
2- خاکهای قلیا:
درصد سدیم قابل تبادل از 15 بیشتر و PH بین 5/8-10 و هدایت الکتریکی عصارهی اشباع خاک از 4 میلیموس بر سانتیمتر کمتر و نفوذپذیری آنها اندک است. آنیونهای اصلی این خاکها کلرور، سولفات بیکربنات و نیز مقدار کمی کربنات میباشد. این یونها مانع فعالیت طبیعی گیاهند.
3- خاکهای شور و قلیا:
این خاکها هم محتوی املاح محولند، هم سدیم قابل تبادل آنها به حدی است که در رشد و نمو بیشتر گیاهان اثر کاهنده دارند. هدایت الکتریکی بیش از 4 میلیموس بر سانتیمتر و درصد سدیم قابل تبادل آنها بیش از 15 میباشد. به علت کثرت املاح محلول PH آنها به ندرت از 5/8 تجاوز میکند.
4- خاکهای غیرشور و غیرقلیا:
میزان املاح محلول و سدیم قابل تبادل این خاکها به حدی نمیرسد که برای گیاه مضر باشد. هدایت الکتریکی کمتر از 4، PH کمتر از 5/8 و درصد سدیم تبادلی کمتر از 15 است.
نظریههای مختلف درمورد مکانیسم جذب نمکها توسط گیاهان
نفوذپذیری بافتها:
طبق اطلاعات در دسترس (Ricther, 1927) درجهی نفوذپذیری بافتهای مختلف گیاهی در تنظیم جذب نمک اثر بخصوص دارند، به این ترتیب که بافتهای غیرقابل نفوذ، نمک کمتری را از محلول خاک جذب نموده و بدینوسیله از مسمومیت اعضای گیاهان یا احیاناً از مرگ گیاه جلوگیری مینماید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 56
نجوم
ستاره شناسی ، علمی است که با مشاهده و توضیح وقایعی که در خارج از زمین و جو آن رخ میدهد سر و کار دارد. این علم منشا پیدایش و خواص فیزیکی و شیمیائی اشیائی که قابل مشاهده در آسمان بوده (و خارج زمین قرار دارند) و همینطور فرآیندهای منتجه از آنها را مطالعه میکند. در طی قسمتی از قرن بیستم ، ستاره شناسی به سه شاخه تقسیم شده بود: محاسبات نجومی ، مکانیک آسمانی و فیزیک نجومی. حالات برجسته متداول فیزیک نجومی در نامگذاری گروههای آموزشی دانشگاهی و موسسات درگیر با تحقیقات نجومی متجلی میشود:قدیمیترین آنها بدون هیچ تغییری ، گروهها و موسسات ستاره شناسی میباشند، جدیدترین آنها به نگه داشتن فیزیک نجومی در نامشان تمایل دارند، برخی اوقات کلمه ستاره شناسی را برای تأکید بر طبیعت تحقیقاتشان ، در نامشان قرار نمیدهند. به علاوه ، تحقیقات فیزیک نجومی ، مخصوصا در فیزیک نجومی نظری ، را افرادی که پس زمینه فیزیک و ریاضی دارند میتوانند انجام دهند.
ستاره شناسی از معدود علومی است که آماتورها هنوز در آن نقش فعالی دارند، خصوصا در کشف و مشاهده حوادث زودگذر. ستاره شناسی نباید با طالع بینی ، شبه علمی که با پیگرد مسیر اجرام آسمانی ، مبادرت به پیشگویی سرنوشت افراد مینماید اشتباه شود. این دو اگر چه در ریشه مشترکند، اما کاملا متفاوتند؛ ستاره شناسان روش علمی را پذیرفتهاند، در حالیکه طالع بینها اینطور نیستند.
ستاره شناسی به چند شاخه تقسیم میگردد. اولین تقسیم بندی بین ستاره شناسی نظری و ستاره شناسی شهودی میباشد. مشاهده گرها روشهای مختلفی را برای جمع آوری اطلاعات درباره حوادث بکار میبرند، اطلاعاتی که بعدا توسط نظریه پردازان برای ایجاد تئوریها و مدلهایی ، برای شرح مشاهدات و پیش بینی حوادث جدید بکار میرود. حوزههای مطالعه همچنین به دو طریق دیگر تقسیم بندی میشوند: موضوعی ، که معمولا به منطقه فضا (مثلا ستاره شناسی کهکشانی) یا مسائل اشاره شده (مانند تشکیل ستاره یا کیهان شناسی) بستگی دارد؛ یا به روش مورد استفاده برای گرد آوری اطلاعات (بطور مبنائی ، چه ناحیهای از طیف الکترومغناطیس استفاده میشود). در حالیکه تقسیم بندی اولیه به هر دوی مشاهده گر و نظریه پرداز مربوط میشود، دومی مربوط به مشاهده گرهاست(نه کاملا) ، چون نظریه پردازها سعی میکنند از اطلاعات موجود در تمامی طول موجها استفاده کنند و مشاهده گرها اغلب بیش از یک منطقه از طیف را مشاهده میکنند.
تاریخچه نجوم
مقدمه
نجوم مطالعه مواد و مقدمهای است درباره فرآیند بوجود آمدن آنچه در آنسوی جو زمین است که این جهان ، آسمان و گوی آسمان را از اتمهای کوچک تا گیتی وسیع شامل میشود. منجمان اجرام آسمانی مانند سیارات ، ستارهها ، ستارههای دنباله دار ، کهکشانها ، سحابیها و مواد بین کهکشانها را مطالعه میکنند. برای اینکه چگونگی تشکیل شدن ، چگونگی بوجود آمدن و منسب هر کدام را مشخص میکنند و اینکه چگونه بر یکدیگر تأثیر میگذارند و چه اتفاقی ممکن است برای آنها بیفتد.بخشی از جهان ما ، زمین و آنچه در آن اتفاق میافتد اختر شناسی را شامل میشود، در واقع زمین آزمایشگاه ماست و هر چه که درباره جهان میدانیم از آنچه از زمین میتوانیم ببینیم و دریابیم و یا تصور کنیم سرچشمه گرفته است.
چگونه علم نجوم بوجود آمد؟
قبل از اختراع تلسکوپ ، در نزدیکی قرن هفدهم ، نجوم بر مبنای مشاهده با چشم غیر مسلح پایه گذاری شده بود. در ابتدا مردم از محل ستارهها و سیارات در آسمان نقشه تهیه میکردند. متمدن ترینها برای نقشه برداری آسمان نظام داشتند و میدانیم که امروزه نجوم از نظریات یونانیان باستان سرچشمه میگیرد. در سال 150 میلادی یک منجم و ریاضیدان یونانی به نام کلودیوس بطلمیوس یک رساله درباره علم نجوم نوشت. او در آن 48 گروه ستارهای که صورت فلکی نامیده میشدند را فهرست کرد ، مانند جبار ، برساووش و ... که بیشتر از اسامی اساطیر گرفته شدهاند.
همانطور که ما هنگام نگاه کردن به ابرها ، آنها را به اشکالی از اجسام آشنا تصور میکنیم، همانگونه بطلمیوس در گروهبندی ستارگان اشکال آشنا را مشاهده کرد. همچنین بطلمیوس متوجه شد که به نظر ستارگان در سرتاسر آسمان حرکت میکنند، او گفت که تمام اجرام آسمانی به دور زمین که مرکز جهان بیحرکت ایستاده حرکت میکنند. این نظریه علمی برای قرنها پذیرفته شده بود. تئوری بطلمیوس راجع به جهان طرح زمین مرکز نامیده شد، زیرا در آن زمین در مرکز عالم قراردارد.
چه موقع کشف شد که زمین بدور خورشید میچرخد؟
قبول این واقعیت مدتها طول کشید. در سال 1543 میلادی یک منجم لهستانی به نام نیکلاس کوپرنیک De Revolutionibus را منتشر کرد که مشخص میکرد سیارات به دور خورشید گردش میکنند، اما نظریه او با تعلیمات کلیسای کاتولیک مغایرت داشت و کلیسا قدرتمندترین سازمان اجتماعی و سیاسی آن زمان بود. عقیدههایی مانند طرح خورشید مرکزی که در جهان تفکر بدیع بودند سزاوار کیفر مرگ بودند.
بنابراین اگر هم تعدادی دیگر از منجمان طرح کپرنیک را میپذیرفتند از تصدیق کردن آن هراس داشتند. در سال 1632 گالیلئو گالیله ، یکی از برجستهترین منجمان در طول تاریخ ، سرانجام یک کتاب در حمایت از نظریه کپرنیک منتشر کرد. کلیسای کاتولیک روم گالیله را برای محاکمه بخاطر بدعت گذارن احضار کرد و این منجم برای برگشتن از حرفش یا مرگ حق انتخاب داشت. گالیله دست از عقیده خود کشید اما کلیسا از پذیرفته شدن طرح خورشید در عرف نمیتوانست جلوگیری کند )در سال 1992کلیسای کاتولیک روم رسما با گالیله و کپرنیک موافقت کرد(. منجمان چگونه سریعا یک ستاره را از دیگران تشخیص میدهند؟
منجمان علاوه بر نقشه موقعیت ستارگان در آسمان تعیین کردند که کدام ستاره از دیگر ستارگان پر نورتر است. یک منجم یونانی به نام هیپارکوس جد بطلمیوس ابتدا ستارگان را بر اساس روشناییاشان طبقه بندی کرد. او شش طبقه روشنایی را با قدرشان لیست کرد (قدر یعنی درخشش یک ستاره که بر روی زمین نمایان میشود. قدر یک ستاره تا حد زیادی در تعیین اینکه چقدر از زمین فاصله دارد موثر است)، هیپارکوس 20 ستاره از قدر اول را طبقه بندی کرد و ستارگان ضعیف یعنی آنهایی که با چشم غیر مسلح دیده میشوند را در شش قدر طبقه بندی کرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 56 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه و آشنایی با اصطلاحات علمی
طبق تعریف Levitt، تنش از دیدگاه بیولوژیکی شامل هرگونه تغییرات در شرایط محیطی است که رشد و نمو گیاه را کند کرده و یا الگوی رشد و نمو آن را تغییر میدهد. تنش شوری ناشی از نمکهای محلول (به خصوص NaCl) در محیط ریشه بوده که غلظت آنها از حد مشخصی گذشته و سبب کاهش و یا توقف در رشد گیاهان زراعی میشود. در هر صورت قصد ما بر آن نیست که به علل شورشدن خاکها بپردازیم؛ بلکه هدف، آشنایی با عکسالعمل و نحوه مقاومت گیاهان در برابر شوری میباشد. برآورد دقیقی از میزان زمینهای دارای مشکل شوری وجود ندارد. کریستینس در سال 1982، برآورد کرده است که از 14 بیلون هکتار زمینهای زیرکشت در دنیا، حدود 4/1 بیلیون هکتار دارای مشکل شوری و 6 بیلیون هکتار در مناطق خشک و نیمهخشک قرار دارند.
توزیع جهانی زمینهای شور در سطح جهان یکنواخت نیست، از بررسی 5/343 میلیون هکتار از خاکهای شور در دنیا، آسیا بیشترین مساحت اراضی شور در دنیا را به خود اختصاص داده است.
12% از کل مساحت کشور به صورت دیم و آبی زیر کشت محصولات متنوع است. گفته میشود که 50% از این مساحت به درجات مختلف تحت اثر شوری، قلیایی بودن و غرقاب هستند که این میزان تا 75% از کل اراضی فاریاب را شامل میشود که در سراسر کشور پراکنده شده است.
در ابتدا توضیح چند اصطلاح ضروری به نظر میرسد. معنای تحتالفظی هالوفیت، گیاه نمک (Salt Plant) بوده و به گیاهانی گفته میشود که میتوانند با وجود غلظت بالای نمک Na رشد کنند. گیاهانی که نمیتوانند با وجود غلظت بالای نمک Na رشد کنند، گلیکوفیت یا گیاهان شیرین نامیده میشوند. به دلیل محدودهی وسیعی که بین هالوفیتها وجود دارد، به زیردستههایی از Euhalophyttes (هالوفیتهای واقعی) تا به Oligo halophytes (آنهایی که شوری ملایم را تحمل میکنند) تقسیم میشوند. بسیاری از هالوفیتها میتوانند، به طور کاملاً نرمالی در محیط کم یا فاقد نمک رشد کنند که به آنها هالوفیت اختیاری گویند، ولی اگر قادر به چنین وضعیتی نباشد به آنها هالوفیت اجباری گویند. مثال هالوفیت زراعی اختیاری چندرقند است.
خاکهای هالومورف یا تحت تاثیر املاح
خاکهای خشک جهان در مناطقی قرار دارند که در آن میزان بارندگی سالیانه اندک و میزان تبخیر و تعرق زیاد است. کمبود بارندگی در این مناطق سبب میشود که املاح در سطح خاک تجمع کنند. به چنین خاکهایی هالومورف یا تحت تاثیر املاح میگویند که به صورت زیر تقسیمبندی میشوند:
ا- خاکهای شور:
هدایت الکتریکی رطوبت اشباع این خاکها بیش از 4 میلیموس بر سانتیمتر در 25oc است. درصد سدیم قابل تبادل در این خاکها از 15 کمتر است. معمولاً PH کمتر از 5/8 میباشد. مهمترین کاتیونهای این خاکها کلسیم، منیزیم و سدیم است، ولی به ندرت سدیم بیش از نصف کاتیونهای محلول را تشکیل میدهد.آنیونهای اصلی کلرور (Cl-)، سولفات و گاهی نیترات است.
علاوه بر املاح محلول، مقدار املاح کم محلول و غیرمحلول مانند ژیپس، کربنات کلسیم یا منیزیم در آن یافت میشود. در نتیجهی تبخیر آب و باقی ماندن نمک در سطح لکههای سفید و مجزایی در سطح این خاکها تشکیل میگردد. از این رو، بعضی از دانشمندان قدیمی از جمله هیلگارد، این خاکها را قلیایی سفید نامگذاری کردهاند. از آنجا که عوامل هوازدگی و سازنده خاک تاثیر چندانی در این خاکها نداشته و نیمرخ این خاکها یکنواخت است، تغییرات در جهت عمق در آن مشاهده نمیشود. به علت عدم رشد کافی گیاهان، میزان هوموس آنها کم و بنابراین دارای رنگ روشن هستند.
2- خاکهای قلیا:
درصد سدیم قابل تبادل از 15 بیشتر و PH بین 5/8-10 و هدایت الکتریکی عصارهی اشباع خاک از 4 میلیموس بر سانتیمتر کمتر و نفوذپذیری آنها اندک است. آنیونهای اصلی این خاکها کلرور، سولفات بیکربنات و نیز مقدار کمی کربنات میباشد. این یونها مانع فعالیت طبیعی گیاهند.
3- خاکهای شور و قلیا:
این خاکها هم محتوی املاح محولند، هم سدیم قابل تبادل آنها به حدی است که در رشد و نمو بیشتر گیاهان اثر کاهنده دارند. هدایت الکتریکی بیش از 4 میلیموس بر سانتیمتر و درصد سدیم قابل تبادل آنها بیش از 15 میباشد. به علت کثرت املاح محلول PH آنها به ندرت از 5/8 تجاوز میکند.
4- خاکهای غیرشور و غیرقلیا:
میزان املاح محلول و سدیم قابل تبادل این خاکها به حدی نمیرسد که برای گیاه مضر باشد. هدایت الکتریکی کمتر از 4، PH کمتر از 5/8 و درصد سدیم تبادلی کمتر از 15 است.
نظریههای مختلف درمورد مکانیسم جذب نمکها توسط گیاهان
نفوذپذیری بافتها:
طبق اطلاعات در دسترس (Ricther, 1927) درجهی نفوذپذیری بافتهای مختلف گیاهی در تنظیم جذب نمک اثر بخصوص دارند، به این ترتیب که بافتهای غیرقابل نفوذ، نمک کمتری را از محلول خاک جذب نموده و بدینوسیله از مسمومیت اعضای گیاهان یا احیاناً از مرگ گیاه جلوگیری مینماید.