واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

دانلود مقاله نقش نیروی انسانی در اقتصاد جامعه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

نقش کار در جامعه

نقش نیروی انسانی در اقتصاد جامعه

هزاران سال پیش وقتی که انسانهای نخستین بر روی کره زمین پراکنده بودند برای ادامه زندگی غذای خودر را بشکلی تامین میکردند و هرچند که در ابتدا بطور غریضی از گوشت حیوانات و برگ درختان استفاده مینموند از آنجایی که انسانها فطرتا خدا جو و دانشدوست میباشد کم کم بکمک تعقل و فکر این دو موهبت خداد دای سعی کردند طبیعت را بشناسند و از آن بهره گیرند و برای این کار به ساخت لوازم اولیه همت گماشتند و اولین لوازم و وسایل کار ساحته شد و نقش انسان در اینجا به اثبات رسید و در نتیجه فرهنگ کار نیز شکل گرفت با پیشرفت بشر و تلاش و کوشش آنان طبیعت به تسخیر آدمی در آمد این روند ادامه پیدا کرد و تا به کشف و اختراعات مهمی از قبیل اختراع ماشین ، بخار ، کشتی ،لوکو مو تیو ، تلگراف،تلفن ، کشف واکسن ، میکروب ،مبا رزه با انواع بیماری ها نقش انسان برجسه تر شد و روابط انسانی ایجاد گردید و نامی بر این روابط نهاده شد که نظام فئودالی یکی از این تشکل ها بود و در این نظام فرهنگ کار و کارگر و کار فرما بوجود آمد که کافرمایان ارباب و کارگران دهقان و روابط آنها یک روابط ارباب و رعییتی و این نظام هرچند که از بی نظامی بهتر بود ولی مطلوب انسانها نبود و استثمار و استعمار و بهرکشی از دهقانان و یا هرکسی که ابزار و وسایل کار نداشت فراوان و نظام دستمزد هم یک نظام عادلانه نبود و افراد زیادی کار میکردند و عده ای محدوی نیز ار دست زنج آنها استفاده میبردند اما جامعه انسانی رو به پیشرفت بود و این پیشرفت نیاز های جدید را طلب میکرد و همجنین فرهنگ جدید ؛ تا اینکه اختراعات و کشفیات بشر در گذشته زمینه ساز انقلاب صنعتی در اروپا گردید و با شروع این انقلاب کارخانجات عظیمی بوجود آمد و نظام فئودالی نیز کم کم از جامعه رخت بر بست و جای خود را به نظام صنعتی داد و جامعه جدید شکل گرفت کار و فرهنگ کار نیز عوض شد و کار فرمایان و کار گر ان جا یگزین ارباب و رعییت گردید ند و نظام کاری نیز شکلی جدید بخود گرفت و برای هماهنگی بین کار فرما و کارگران یک نظام حقوقی نوشته شد و این نظام حقوقی قانون کار نام یده شد و همه این مجموعه در زیر چتر این نظام حقوقی بکار پرداختند و با گشترش نیازها و همچنیین کار ها و کارخانه های جدید و پیچیده میطلبید که کارگران و هم کار فرمایان خود را به علم روز آشنا و هم از وسایل و تکنیکهای جدید استفاده نمایند ،امروز چرخهای عظیم تولید در سراسر دنیا بدست نیروی های انسانی متخصص به گردش در میآید میتوان این عصر را عصر الکترونیک ، تکنولوپهای پیشرفته ( بیو تکنولوژی ، نانو تکنولوژی ، کامپوزیت ها ، هسته ای ) نامید تا جاییکه گسترش واحد های صنعتی را در جایجای دنیا از جمله کشور عزیز مان ایران میشود دید و امروزه بر کسی پوشیده نیست که این واحد ها بدست نیروی توانمند انسانی اداره میگردد و نقش این نیروها بخوبی آشکار است

نقش تشکل های صنفی در تقویت فرهنگ کار

اشاره: <تحول نظام استاد -شاگردی>، <توسعه صنعتی و موانع آن>، <دولت در عصر پهلوی>، <فرهنگ، اخلاق کار و نخبه گرایی در ایران> و <اصلاح گری و ایران> از جمله تا لیفات دکتر ابراهیم فیوضات در حوزه جامعه شناسی صنعتی و سیاسی است.      فیوضات دکتری خود در جامعه شناسی را از کشور فرانسه گرفته است. اجرای طرح تحقیقاتی <نگرش ایرانیان به فرهنگ کار و سرمایه صنعتی در ایران> بهانه ای برای گفت وگو با این عضو هیا ت علمی دانشگاه شهید بهشتی فراهم ساخت تا درباره صنعتی شدن، فرهنگ کار و موانع آن به گفت وگو بنشینیم. با ما همراه باشید:      آتیه: آقای دکتر فیوضات! شما از جمله کسانی هستید که از فرهنگ کار به عنوان پیش نیاز صنعتی شدن جامعه یاد می کنید. به نظر شما مهم ترین دلایل نهادینه نشدن این فرهنگ در جامعه ایرانی چیست؟ اساساً شما <فرهنگ کار> را چگونه تعریف می کنید؟      ابراهیم فیوضات: فرهنگ کار را می توان مهم جلوه داد و برجسته کردن کار تعریف کرد. توجه به این موضوع خود نتیجه صنعتی شدن جوامع است.      اهمیت دادن به تخصص و تقسیم کار یکی از نیازهای اصلی صنعتی شدن جوامع و از مؤ لفه های تشکیل دهنده فرهنگ کار است.      تخصصی شدن فعالیت ها و رعایت تقسیم کار نوعی مسئولیت پذیری را که خود از جلوه های اصلی بالا بودن فرهنگ کار است در پی دارد.      از سوی دیگر بدون رشد عقلانیت نمی توان در انتظار صنعتی شدن نشست.      فراهم آوردن امکان تصمیم گیری براساس عقل و درایت در تمام مراحل زندگی به ویژه از دوران کودکی از جمله بنیان های اصلی و تا ثیرگذار در ایجاد و تقویت فرهنگ کار محسوب می شود.      از سوی دیگر، توجه و اهتمام واقعی به علم عامل اصلی صنعتی شدن جوامع است. در مقابل عدم اهتمام به دستاوردهای علمی و کارشناسی دلیل اصلی نهادینه نشدن فرهنگ کار در جامعه ایرانی است.      این در حالی است که جامعه ایرانی هنوز اهمیت <شک علمی> را مورد توجه قرار نداده است.      اساساً بدون شک علمی و بدون فراهم کردن امکان تا ثیرگذاری واقعی پژوهش، صنعتی شدن یک سراب است.



خرید و دانلود دانلود مقاله نقش نیروی انسانی در اقتصاد جامعه


تحقیق درمورد: نقش محبت و مهرورزی در پیشرفت جامعه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

نقش محبت و مهرورزی در پیشرفت جامعه

 محبت و مهرورزی در  جامعه

در جهان امروز مهرورزی نه تنها به تقویت هویت فرهنگی در جامعه و پشتیبانی از آن منجر می شود بلکه موجب شناسایی هر چه بیشتر تفاوت ها و مشا بهت های مردمی می گردد و می تواند سبب شود که انسان ها به درک درستی از همکاری برای رسیدن به سعادت همکان دست یابند. برای آنکه بتوان انتظارات جامعه معاصر را بهتر برآورده کرد ، باید افق های مهر و محبت چنان گسترده شود که تمامی فرهنگ های جهان را تحت پوشش قرار دهد و مبنایی باشد که رشد و تعالی هر جامعه ای بر آن بنا شـود.  باید بدانیم بدون بکار گیری این زبان اندیشه پرور نمی توان به ضرورت های جهانی جامعه پیشرفته پاسخ معقول داد. امروزه تعالی و پیشرفت یک فرایند جهانی است و متاثر از عوامل مختلف درون مرزی و برون مرزی می باشد. تعالی و پیشرفت متضمن برخوردار شدن از زبانی جهانی یعنی مهرورزی می باشد. زبانی که قادر باشد ارزشها و فضیلت های بومی و ملی هر جامعه ای را به زبان جهانی عرضه کند در هر جامعه ای یاد گیری « هنر گفتن » و « فضیلت شنیدن » و « یاد گیری فن اندیشه ورزی » به جای « اندیشه دوزی » و یاد گیری « دانش ورزی » به جای « دانش دوزی » ، یادگیری پرورش منش در کنار اندوزش دانش و یادگیری خویشتن داری برای خویشتن گستری در سایه مهرورزی متقابل امکان پذیر می شود. گویا به همین سبب است که سازمان های جهانی تعلیم و تربیت از جمله یونسکـو به صراحت یادآور می شود که یاد گیری در قرن بیسـت و یکم بر چهار پایه استوار می گردد که یکی از آنها یادگیری چگونه با هم زیسـتن است: که خود یکی از ضروری ترین های یاد گیری در جهان متکثر کنونی است که شامـل مدارا ، هم زیستی ، هم اندیشی و مهرورزی نسبت به یکدیگر است.  تـنها از طریق مهر و محـبت دو جانبه ی همراه با تفاهم متقابل است که می توان به صلح واقعی در هر جامعه ای دست یافت. هیچ ارتباط نافذ موثی بدون فرهـنگ مهرورزی امکان پذیر نیسـت. اگر اولیا و متولیان فرهنگی و تربیتی جامعه فرهنگ مهرورزی در بین خود و نسـل جدید ترویج کنند و خود از این راهبرد ها به شکـل منطقی و جاذب بهره بگیرند ، افراد جامعه نیز خوی مدارا و تفاهم را در خود پرورش می دهند و در روابط بین فردی و مناسبت های اجتماعی خود از طریق مهرورزی به مصالـحه دست می یابند.

  تنها از طریق مهرورزی معطوف به صلح فراگیر است که تفاهم ، بلند نظری ، دگر پذیری و پذیرش آرای مخالف ، خویشتن داری ، سعه صدر و مدارا در میان افراد نهادینه می شود. شایسـته است که مفهوم و معنای صلح را از منظر کلام مولای متقیان، علی (ع) نیز بدانیم. امام در یکی از سفارش های خود می فرماید : « پیشنهاد هیچ صلحی را که خوشنودی خدا در آن باشد رد مکن. که آسایش رزمندگان، آرامش خود و امنیت کشورت در صلح تامین می شود. اما پس از صلح از دشمنت سخت بر حذر باش که گاهی برای غافلگیر کردن تو ، خود را به تو نزدیک می کند. پس جانب احتیاط فرو مگذار و خوش بینی را از خود بران و اگر با دشمن پیمان بستی تا او را در پوشش پناه خویش بگیری به پیمان خود وفادار بمان و ذمه ات را با امانت کامل پاس دار و جان خود را سپر عهد و پیمان خویش قرار بده که در میان واجبات خداوند بزرگ شهرت وفای به عهد بزرگترین است و ملت ها به رغم جدایی گرایش ها و پراکندگی آراء در این مورد سخت هم داستانند. خداوند عهد و ذمه خود را در فضای امنی قرار داده ، با مهر خویش پرتوش را میان بندگان گسـترده است و حریمـش ساخته تا در آن پناه گیرند و در سایه اش بیآرامند. این همه برای آن است که انسان به والایی اخلاق و ژرفای روح دست یابد ، زیرا آنچه انسان را والا می سازد نه شدت احساسات والا ، که گستره و عمق اندیشه والا و متانـت و مهرورزی در گفتار و کردار اوسـت. » در جهان امروز مهرورزی نه تنها به تقویت هویت فرهنگی در جامعه و پشتیبانی از آن منجر می شود بلکه موجب شناسایی هر چه بیشتر تفاوت ها و مشا بهت های مردمی می گردد و می تواند سبب شود که انسان ها به درک درستی از همکاری برای رسیدن به سعادت همکان دست یابند. برای آنکه بتوان انتظارات جامعه معاصر را بهتر برآورده کرد ، باید افق های مهر و محبت چنان گسترده شود که تمامی فرهنگ های جهان را تحت پوشش قرار دهد و مبنایی باشد که رشد و تعالی هر جامعه ای بر آن بنا شـود.  باید بدانیم بدون بکار گیری این زبان اندیشه پرور نمی توان به ضرورت های جهانی جامعه پیشرفته پاسخ معقول داد. امروزه تعالی و پیشرفت یک فرایند جهانی است و متاثر از عوامل مختلف درون مرزی و برون مرزی می باشد. تعالی و پیشرفت متضمن برخوردار شدن از زبانی جهانی یعنی مهرورزی می باشد. زبانی که قادر باشد ارزشها و فضیلت های بومی و ملی هر جامعه ای را به زبان جهانی عرضه کند در هر جامعه ای یاد گیری « هنر گفتن » و « فضیلت شنیدن » و « یاد گیری فن اندیشه ورزی » به جای « اندیشه دوزی » و یاد گیری « دانش ورزی » به جای « دانش دوزی » ، یادگیری پرورش منش در کنار اندوزش دانش و یادگیری خویشتن داری برای خویشتن گستری در سایه مهرورزی متقابل امکان پذیر می شود. گویا به همین سبب است که سازمان های جهانی تعلیم و تربیت از جمله یونسکـو به صراحت یادآور می شود که یاد گیری در قرن بیسـت و یکم بر چهار پایه استوار می گردد که یکی از آنها یادگیری چگونه با هم زیسـتن است: که خود یکی از ضروری ترین های یاد گیری در جهان متکثر کنونی است که شامـل مدارا ، هم زیستی ، هم اندیشی و مهرورزی نسبت به یکدیگر است.  تـنها از طریق مهر و محـبت دو جانبه ی همراه با تفاهم متقابل است که می توان به صلح واقعی در هر جامعه ای دست یافت. هیچ ارتباط نافذ موثی بدون فرهـنگ مهرورزی امکان پذیر نیسـت. اگر اولیا و متولیان فرهنگی و تربیتی جامعه فرهنگ مهرورزی در بین خوددر جهان امروز مهرورزی نه تنها به تقویت هویت فرهنگی در جامعه و پشتیبانی از آن منجر می شود بلکه موجب شناسایی هر چه بیشتر تفاوت ها و مشا بهت های مردمی می گردد و می تواند سبب شود که انسان ها به درک درستی از همکاری برای رسیدن به سعادت همکان دست یابند. برای آنکه بتوان انتظارات جامعه معاصر را بهتر برآورده کرد ، باید افق های مهر و محبت چنان گسترده شود که تمامی فرهنگ های جهان را تحت پوشش قرار دهد و مبنایی باشد که رشد و تعالی هر جامعه ای بر آن بنا شـود.  باید بدانیم بدون بکار گیری این زبان اندیشه پرور نمی توان به ضرورت های جهانی جامعه پیشرفته پاسخ معقول داد. امروزه تعالی و پیشرفت یک فرایند جهانی است و متاثر از عوامل مختلف درون مرزی و برون مرزی می باشد. تعالی و پیشرفت متضمن برخوردار شدن از زبانی جهانی یعنی مهرورزی می باشد. زبانی که قادر باشد ارزشها و فضیلت های بومی و ملی هر جامعه ای را به زبان جهانی عرضه کند در هر جامعه ای یاد گیری « هنر گفتن » و « فضیلت شنیدن » و « یاد گیری فن اندیشه ورزی » به جای « اندیشه دوزی » و یاد گیری « دانش ورزی » به جای « دانش دوزی » ، یادگیری پرورش منش در کنار اندوزش دانش و یادگیری خویشتن داری برای خویشتن گستری در سایه مهرورزی متقابل امکان پذیر می شود. گویا به همین سبب است که سازمان های جهانی تعلیم و تربیت از جمله یونسکـو به صراحت یادآور می شود که یاد گیری در قرن بیسـت و یکم بر چهار پایه استوار می گردد که یکی از آنها یادگیری چگونه با هم زیسـتن است: که خود یکی از ضروری ترین های یاد گیری در جهان متکثر کنونی است که شامـل مدارا ، هم زیستی ، هم اندیشی و مهرورزی نسبت به یکدیگر است.  تـنها از طریق مهر و محـبت دو جانبه ی همراه با تفاهم متقابل است که می توان به صلح واقعی در هر جامعه ای دست یافت. هیچ ارتباط نافذ موثی بدون فرهـنگ مهرورزی امکان پذیر نیسـت. اگر اولیا و متولیان فرهنگی و تربیتی جامعه فرهنگ مهرورزی در بین خود و نسـل جدید ترویج کنند و خود از این



خرید و دانلود تحقیق درمورد: نقش محبت و مهرورزی در پیشرفت جامعه


مقاله درباره نقش محبت و مهرورزی در پیشرفت جامعه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

نقش محبت و مهرورزی در پیشرفت جامعه

 محبت و مهرورزی در  جامعه

در جهان امروز مهرورزی نه تنها به تقویت هویت فرهنگی در جامعه و پشتیبانی از آن منجر می شود بلکه موجب شناسایی هر چه بیشتر تفاوت ها و مشا بهت های مردمی می گردد و می تواند سبب شود که انسان ها به درک درستی از همکاری برای رسیدن به سعادت همکان دست یابند. برای آنکه بتوان انتظارات جامعه معاصر را بهتر برآورده کرد ، باید افق های مهر و محبت چنان گسترده شود که تمامی فرهنگ های جهان را تحت پوشش قرار دهد و مبنایی باشد که رشد و تعالی هر جامعه ای بر آن بنا شـود.  باید بدانیم بدون بکار گیری این زبان اندیشه پرور نمی توان به ضرورت های جهانی جامعه پیشرفته پاسخ معقول داد. امروزه تعالی و پیشرفت یک فرایند جهانی است و متاثر از عوامل مختلف درون مرزی و برون مرزی می باشد. تعالی و پیشرفت متضمن برخوردار شدن از زبانی جهانی یعنی مهرورزی می باشد. زبانی که قادر باشد ارزشها و فضیلت های بومی و ملی هر جامعه ای را به زبان جهانی عرضه کند در هر جامعه ای یاد گیری « هنر گفتن » و « فضیلت شنیدن » و « یاد گیری فن اندیشه ورزی » به جای « اندیشه دوزی » و یاد گیری « دانش ورزی » به جای « دانش دوزی » ، یادگیری پرورش منش در کنار اندوزش دانش و یادگیری خویشتن داری برای خویشتن گستری در سایه مهرورزی متقابل امکان پذیر می شود. گویا به همین سبب است که سازمان های جهانی تعلیم و تربیت از جمله یونسکـو به صراحت یادآور می شود که یاد گیری در قرن بیسـت و یکم بر چهار پایه استوار می گردد که یکی از آنها یادگیری چگونه با هم زیسـتن است: که خود یکی از ضروری ترین های یاد گیری در جهان متکثر کنونی است که شامـل مدارا ، هم زیستی ، هم اندیشی و مهرورزی نسبت به یکدیگر است.  تـنها از طریق مهر و محـبت دو جانبه ی همراه با تفاهم متقابل است که می توان به صلح واقعی در هر جامعه ای دست یافت. هیچ ارتباط نافذ موثی بدون فرهـنگ مهرورزی امکان پذیر نیسـت. اگر اولیا و متولیان فرهنگی و تربیتی جامعه فرهنگ مهرورزی در بین خود و نسـل جدید ترویج کنند و خود از این راهبرد ها به شکـل منطقی و جاذب بهره بگیرند ، افراد جامعه نیز خوی مدارا و تفاهم را در خود پرورش می دهند و در روابط بین فردی و مناسبت های اجتماعی خود از طریق مهرورزی به مصالـحه دست می یابند.

  تنها از طریق مهرورزی معطوف به صلح فراگیر است که تفاهم ، بلند نظری ، دگر پذیری و پذیرش آرای مخالف ، خویشتن داری ، سعه صدر و مدارا در میان افراد نهادینه می شود. شایسـته است که مفهوم و معنای صلح را از منظر کلام مولای متقیان، علی (ع) نیز بدانیم. امام در یکی از سفارش های خود می فرماید : « پیشنهاد هیچ صلحی را که خوشنودی خدا در آن باشد رد مکن. که آسایش رزمندگان، آرامش خود و امنیت کشورت در صلح تامین می شود. اما پس از صلح از دشمنت سخت بر حذر باش که گاهی برای غافلگیر کردن تو ، خود را به تو نزدیک می کند. پس جانب احتیاط فرو مگذار و خوش بینی را از خود بران و اگر با دشمن پیمان بستی تا او را در پوشش پناه خویش بگیری به پیمان خود وفادار بمان و ذمه ات را با امانت کامل پاس دار و جان خود را سپر عهد و پیمان خویش قرار بده که در میان واجبات خداوند بزرگ شهرت وفای به عهد بزرگترین است و ملت ها به رغم جدایی گرایش ها و پراکندگی آراء در این مورد سخت هم داستانند. خداوند عهد و ذمه خود را در فضای امنی قرار داده ، با مهر خویش پرتوش را میان بندگان گسـترده است و حریمـش ساخته تا در آن پناه گیرند و در سایه اش بیآرامند. این همه برای آن است که انسان به والایی اخلاق و ژرفای روح دست یابد ، زیرا آنچه انسان را والا می سازد نه شدت احساسات والا ، که گستره و عمق اندیشه والا و متانـت و مهرورزی در گفتار و کردار اوسـت. » در جهان امروز مهرورزی نه تنها به تقویت هویت فرهنگی در جامعه و پشتیبانی از آن منجر می شود بلکه موجب شناسایی هر چه بیشتر تفاوت ها و مشا بهت های مردمی می گردد و می تواند سبب شود که انسان ها به درک درستی از همکاری برای رسیدن به سعادت همکان دست یابند. برای آنکه بتوان انتظارات جامعه معاصر را بهتر برآورده کرد ، باید افق های مهر و محبت چنان گسترده شود که تمامی فرهنگ های جهان را تحت پوشش قرار دهد و مبنایی باشد که رشد و تعالی هر جامعه ای بر آن بنا شـود.  باید بدانیم بدون بکار گیری این زبان اندیشه پرور نمی توان به ضرورت های جهانی جامعه پیشرفته پاسخ معقول داد. امروزه تعالی و پیشرفت یک فرایند جهانی است و متاثر از عوامل مختلف درون مرزی و برون مرزی می باشد. تعالی و پیشرفت متضمن برخوردار شدن از زبانی جهانی یعنی مهرورزی می باشد. زبانی که قادر باشد ارزشها و فضیلت های بومی و ملی هر جامعه ای را به زبان جهانی عرضه کند در هر جامعه ای یاد گیری « هنر گفتن » و « فضیلت شنیدن » و « یاد گیری فن اندیشه ورزی » به جای « اندیشه دوزی » و یاد گیری « دانش ورزی » به جای « دانش دوزی » ، یادگیری پرورش منش در کنار اندوزش دانش و یادگیری خویشتن داری برای خویشتن گستری در سایه مهرورزی متقابل امکان پذیر می شود. گویا به همین سبب است که سازمان های جهانی تعلیم و تربیت از جمله یونسکـو به صراحت یادآور می شود که یاد گیری در قرن بیسـت و یکم بر چهار پایه استوار می گردد که یکی از آنها یادگیری چگونه با هم زیسـتن است: که خود یکی از ضروری ترین های یاد گیری در جهان متکثر کنونی است که شامـل مدارا ، هم زیستی ، هم اندیشی و مهرورزی نسبت به یکدیگر است.  تـنها از طریق مهر و محـبت دو جانبه ی همراه با تفاهم متقابل است که می توان به صلح واقعی در هر جامعه ای دست یافت. هیچ ارتباط نافذ موثی بدون فرهـنگ مهرورزی امکان پذیر نیسـت. اگر اولیا و متولیان فرهنگی و تربیتی جامعه فرهنگ مهرورزی در بین خوددر جهان امروز مهرورزی نه تنها به تقویت هویت فرهنگی در جامعه و پشتیبانی از آن منجر می شود بلکه موجب شناسایی هر چه بیشتر تفاوت ها و مشا بهت های مردمی می گردد و می تواند سبب شود که انسان ها به درک درستی از همکاری برای رسیدن به سعادت همکان دست یابند. برای آنکه بتوان انتظارات جامعه معاصر را بهتر برآورده کرد ، باید افق های مهر و محبت چنان گسترده شود که تمامی فرهنگ های جهان را تحت پوشش قرار دهد و مبنایی باشد که رشد و تعالی هر جامعه ای بر آن بنا شـود.  باید بدانیم بدون بکار گیری این زبان اندیشه پرور نمی توان به ضرورت های جهانی جامعه پیشرفته پاسخ معقول داد. امروزه تعالی و پیشرفت یک فرایند جهانی است و متاثر از عوامل مختلف درون مرزی و برون مرزی می باشد. تعالی و پیشرفت متضمن برخوردار شدن از زبانی جهانی یعنی مهرورزی می باشد. زبانی که قادر باشد ارزشها و فضیلت های بومی و ملی هر جامعه ای را به زبان جهانی عرضه کند در هر جامعه ای یاد گیری « هنر گفتن » و « فضیلت شنیدن » و « یاد گیری فن اندیشه ورزی » به جای « اندیشه دوزی » و یاد گیری « دانش ورزی » به جای « دانش دوزی » ، یادگیری پرورش منش در کنار اندوزش دانش و یادگیری خویشتن داری برای خویشتن گستری در سایه مهرورزی متقابل امکان پذیر می شود. گویا به همین سبب است که سازمان های جهانی تعلیم و تربیت از جمله یونسکـو به صراحت یادآور می شود که یاد گیری در قرن بیسـت و یکم بر چهار پایه استوار می گردد که یکی از آنها یادگیری چگونه با هم زیسـتن است: که خود یکی از ضروری ترین های یاد گیری در جهان متکثر کنونی است که شامـل مدارا ، هم زیستی ، هم اندیشی و مهرورزی نسبت به یکدیگر است.  تـنها از طریق مهر و محـبت دو جانبه ی همراه با تفاهم متقابل است که می توان به صلح واقعی در هر جامعه ای دست یافت. هیچ ارتباط نافذ موثی بدون فرهـنگ مهرورزی امکان پذیر نیسـت. اگر اولیا و متولیان فرهنگی و تربیتی جامعه فرهنگ مهرورزی در بین خود و نسـل جدید ترویج کنند و خود از این



خرید و دانلود مقاله درباره نقش محبت و مهرورزی در پیشرفت جامعه


دانلود پروژه نقش تغذیه در سلامت فرد و جامعه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

نقش تغذیه در سلامت فرد و جامعه

تأمین یا تهدید سلامت جامعه

گفتگو با دکتر سید ضیاءالدین مظهری- متخصص تغذیه و مدیر گروهتغذیه واحد علوم و تحقیقات

تغذیه، از نیازهای اساسی و اولیه بشر تلقی می‌شود؛ چرا که از آغازین لحظه شکل‌گیری حیات، شروع و در تمامی مسیر زندگی ادامه داشته و در هر برهه‌ای از مقاطع زندگی و بالندگی جسم و جان بستگی به نوع، کیفیت، تنوع و تعادل خود، اثرات متفاوتی را اعمال می‌نماید که این می‌تواند بسیار سازنده و یا بر‌عکس بسیار مخرب و بیماری‌زا باشد. لذا تغذیه سالم، باعث حفظ سلامتی جسمی انسان شده و در نهایت انسانی که از دیدگاه کالبدی، سالم است، قطعاً می‌تواند روح و روانی سالم داشته باشد.»

این بخشی از سخنان رییس سابق انجمن تغذیه ایران است که در خصوص یکی از بدیهی‏ترین نیازهای فطری انسان بیان شده است. اما از سوی دیگر با توسعه فن‏آوری و ارتقاء مهارت انسان در فرآوری متنوع در محصولات غذایی، طیف وسیعی از تولیداتی را در پیش روی آحاد بشر قرار داده که او را مکلف به «انتخاب» نموده است.

در عصر کنونی، غذا دیگر به معنای «قوت لایموت» منظور نظر نیست، بلکه محملی است که به واسطه آن، بشر به غریزه تنوع طلبی خویش توجه کرده و در پی ارضا این حس خداداد است.

در این میان، در صورتی که انسان بتواند از بین محصولات متنوع غذایی که در پیش رو دارد، مناسب‏ترین را گزینش نماید؛ سلامتی خود را تأمین کرده، در غیراین صورت به دست خود، زمینه سقوط به ورطه انواع مخاطرات را فراهم کرده است. از این رو ارتقاء میزان آگاهی‏های مصرف‏کنندگان از کیفیت و آثار تبعی مواد غذایی، بی‏شک موجب حفظ سلامتی افراد و درنهایت جامعه خواهد شد.

دکتر سید ضیاءالدین مظهری، متخصص تغذیه، استاد دانشگاه و مدیر گروه تغذیه واحد علوم و تحقیقات تهران برای تشریح این مفهوم با «فرهنگ‏رسانه» به گفتگو نشسته است که در ادامه از نظرتان می‏گذرد:   

منبع: فصلنامه تحلیلی و پژوهشی فرهنگ رسانه/شماره3/تابستان1387 

•چه معیارهائی در مورد سلامت غذا باید وجود داشته باشد تا روی سلامت جامعه مؤثر واقع شود؟  

«همانطور که بارها از طرف متخصصین، مدرسین و محققین دانش تغذیه مطرح و تأکید گردیده، می‌باید با آموزش‌های منظم و اقدام‌های تأثیرگذار، تغییر رفتاری در جامعه به صورت بنیادین و ماندگار پدیدار گردد که تغذیه نه از بعد رفع گرسنگی‌های ظاهری و لذت بردن از طعم و رنگ و عطر غذاها مورد ارزیابی و پسند و انتخاب افراد واقع شوند، بلکه مفهوم واقعی تغذیه متناسب، متعادل و متنوع در سطح زیستی، محلی، خانوار و فردی، مورد شناخت، قبول و تکرار قرار داده شود.

غذا می‌تواند سلامتی را تأمین یا تهدید کند، غذا تحت تأثیر مؤلفه‌های مختلفی قرار دارد که مهمترین آن تناسب تأمین نیاز غذایی با اشتغال، درآمد و نوع معیشت است. طبیعتاً بخشی از درآمد خانوارها، اختصاص به تأمین غذاهای مناسب داده می‌شود. افزایش میزان درآمد، امکان ایجاد تنوع در بهره‌گیری از مواد متنوع غذایی را فراهم می کند. اما در صورتی که خانواده از دانش و آگاهی لازم در خصوص مفهوم تغذیه سالم برخوردار نباشد، این امکان وجود دارد که انتخاب اصلح محقق نشود. از سوی دیگر درآمد کم به خودی خود نیز توانایی خانواده را برای گزینش غذای سالم، محدود خواهد کرد. لذا ‌در اینجاست که ارتقاء فرهنگ تغذیه و نشر دانش و آموزه‌های‌ مربوطه باید به طور جدی در دستورکار نهادهای مسئول قرارگیرد. این آموزش می‌باید از دوران کودکی و حتی در مهد‌های کودک‌ آغاز شود و در تمام مقاطع تحصیلی استمرار یابد. در راستای ایجاد فرهنگ و دانش تغذیه‌ای است که وقتی شخصی پولی در دست دارد، بهترین سرمایه‌گذاری را برای تأمین یک غذای متناسب، متعادل و متنوع انجام می‌دهد و دست به انتخاب اصلح می‌زند.»

•این انتخاب قطعاً دارای ویژگی‌های است. به نظر شما انتخاب اصلح تحت تأثیر چه عواملی است؟ 

«این مسئله به دو ویژگی مهم مربوط است. یکی از آنها مرتبط است به مفهوم دانش تغذیه، یعنی آن که فرد بداند چه چیزی را نیاز دارد و باید انتخاب کند. این مسئله به آموزش‌های عمومی و ارتقاء آگاهی در باب علوم تغذیه برمی‌گردد که اساساً مسئولیت آن برعهده تمامی نهادهای فرهنگی، آموزشی و رسانه‌های ارتباط جمعی است.

ویژگی دیگر در این راستا، نحوه دستیابی به مواد غذای مورد نیاز است که مسئله قیمت در آن نقش تعیین‌کننده‌ای دارد. اگر قیمت تأمین مواد غذایی تحت کنترل باشد، لذا تمامی گروه‌های اجتماعی، با هر میزان درآمد می‌توانند مواد غذایی مورد نظر خود را کسب نمایند. قطعاً مسئله تثبیت و کنترل قیمت مواد غذایی برعهده دولت است و اگر سلامت اجتماعی اهمیت دارد که به حتم یقین دارد، باید مورد توجه قرار داده شود.»

•در این میان مسئله امنیت غذایی چه جایگاهی می‌یابد؟ 

«در شرایطی که آموزش‌های عمومی توسعه یافته و آحاد جامعه براین اساس توانستند شناخت لازم را به دست بیاورند و از سوی دیگر با کنترل و تثبیت قیمت‌ها، امکان خرید و انتخاب اصلح نیز فراهم گشت؛ مسئله امنیت غذائی است که خود را نمایان می‌کند. این بدان معنا است که مردم در هر زمانی که احتیاج دارند، بتوانند غذاهای مورد علاقه و آن چیزی را که آموختند، بدست آورند. چرا که فرآیند آموزش، اشتیاق را در آنها ایجاد کرده است. اما نکته حائز اهمیت این است که امنیت بدون ایمنی فایده‌ای ندارد. چرا که مواد غذایی در تمامی مراحل کاشت، داشت و برداشت، فرآوری، تولید و نگهداری، حمل و نقل و توزیع، همواره در معرض خطر آلودگی‌های مختلف شیمیائی، بیولوژیکی و میکروارگانیسم‌ها قرار دارد. لذا ایمنی مواد غذائی که در دسترس مردم قرار می‌گیرند، باید به طور مستمر مورد توجه قرار گیرند. هرچند که مسئولین نهاد‌های مرتبط با سلامتی، نسبت به کنترل کیفی مواد غذائی عرضه شده، اقداماتی را انجام می‌دهند، لیکن بعد دیگری از آموزش‌های مرتبط با تغذیه نیز خود را نمایان می‌سازد و آن ایجاد شناخت در باب ایمنی مواد غذایی همانند نحوه نگهداری مواد غذائی است. متأسفانه اغلب خانواده‌ها از دانش کافی درخصوص نحوه تهیه و نگهداری مواد خام و پخته برخوردار نیستند و جدای زیان‌های جانی، خسارت هنگفت مالی را نیز باعث می‌شوند. برفرض مثال اگر میزان ضایعات غذایی که به دلیل عدم آگاهی مصرف‌کنندگان از نحوه طبخ، نگهداری و مصرف، بوجود می‌آید را در سطح کشور جمع‌آوری کنیم، قطعاً با میلیاردها ریال مواد غذائی تلف شده مواجهه خواهیم شد.».

• با این مسئله چگونه می‌توان برخورد کرد؟ 

«برخورد با این مسئله، می‌تواند بعد دیگری از آموزش باشد. چه بسا غذاهائی که با قیمت گزاف و مشکلات عدیده تهیه می‌شوند، ولی به علت عدم آگاهی از نحوه پخت و استفاده از منابعی که به جهت تهیه غذاها باید با هم تلفیق شوند، مواد عالی و پر از نعمت و برکت دچار تغییراتی شده و سمومی در آنها ایجاد شود که مسئله سلامتی فرد را مورد تهاجم قرار دهد.لذا ضروری است در کنار آموزش‌های مرتبط با خواص مواد غذایی، روند فرآوری، تهیه، پخت و



خرید و دانلود دانلود پروژه نقش تغذیه در سلامت فرد و جامعه


مقاله درباره نقش زنان در جامعه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

نقش زنان در جامعه

مروری بر بسیاری ازتاریخ نویسی های  مرسوم جامعه شناسی و نظریه های  صاحبنظران عمده این رشته گویای این است که هنوز نقش مسلط مردان براین رشته نیز سایه افکنده است. این پدرسالاری علمی از سالهای دور نه تنها زمینه مشارکت اندک زنان را درعرصه های علمی بویژه دراین رشته بوجود آورده است،

بلکه درمواردی نیز که زنان توانسته اند به موقعیت های موثری نیز دست یابند مورد غفلت و بی توجهی قرار می گیرند. دربین انبوهی از آثارمربوط به تاریخ تحولات جامعه شناسی بندرت می توان به آثاری دست یافت که به نقش و جایگاه زنان می پردازد.

"جامعه شناسی، تا مدت های مدید، تنها به طرح مسائل مردانه می پرداخت و به مشکلات و مسائل خاص زنان توجهی نداشت. یکی از موضوعات مهم جامعه شناسی تحقیق در مورد شیوه های مدرن اشتغال در حوزه عمومی بود که مردان (و درصدی از زنان) به آن اشتغال داشتند. بدین ترتیب، آن دسته از فعالیت های سنتی که زنان چه در جوامع پیشرفته و چه در جوامع در حال توسعه انجام می دادند اصولا از مفهوم کار متمایز شده و مورد توجه و بررسی قرار نگرفت. کار سنتی زنان به محدوده خصوصی یعنی خانواده محدود می شد و بدون دستمزد و برای مصرف خانواده بود . فمینیست ها دو انتقاد عمده به جامعه شناسی و علوم دیگر دارند :

1 ) جامعه شناسی علمی و علوم دیگر تاکنون کاملا مرد مدار بوده و در نتیجه جهان را فقط از دید مردان و بر اساس شرایط و موقعیت اجتماعی آنان تبیین و تفسیر کرده است .

2 ) روش های تحقیق متداول در این علوم نیز با توجه به نظریه ها و تجارب مردان شکل گرفته است .

فمینیست ها می گویند « جنسیت » باید به عنوان مقوله ای مهم در تبیین نظریه های اجتماعی در نظر گرفته شود. نظریه های متداول علوم اجتماعی که در بر گیرنده تجارب، علائق و نیازهای زنان نیستند ، باید مورد تجدید نظر قرار گیرند. علوم باید از روش های تحقیقی بهره بیرند تا برای تبیین مسائل زنان نیز مفید باشند . بدین طریق موقعیت اجتماعی، مشکلات، علایق و نیازهای زنان نیز مورد توجه و بررسی قرار می گیرد.  

آخرین نکته ای که باید بر آن تاکید کرد تمایل فمینیست ها به ایجاد تغییر در شرایط اجتماعی است. فمینیست ها معتقدند که تحقیقات و نظریه پردازی ها باید در خدمت تغییر شرایطی باشند که مشکلات زنان از آنها ناشی می شود. یکی از انتقادات عمده فمینیست ها از جامعه شناسان این است که آنان صرفا به توصیف و توجیه مسائل زنان پرداخته اند در صورتی که بایدحتی امکان تغییر ساختاری روابط اجتماعی و ساختاری تبعیضات و نابرابری های موجود را بررسی کرد و نسبت به آنها دیدی انتقادی داشت نه این که آنها را توجیه کرد (اعزازی، ص2) .

 دراین مقاله تلاش براین است با نگاهی به نقش و جایگاه تاریخی زنان در رشته جامعه شناسی دردنیا بویژه امریکا، به بازآفرینی نقش زنان در جامعه شناسی ایران اهتمام شود. امروزه باوجودیکه در طی بیش از50 سال تاسیس رسمی رشته جامعه شناسی درایران هنوز نقش مسلط مردانه درآن ساختار پدرسالارانه و مردمدار این رشته را حفظ کرده است، ولی درطی سالهای اخیر شاهد حضور بیش از پیش زنان دراین رشته بوده و لذا بنظر یمرسد همانند همه علوم درایران با تاخیری چند دهه ای می توان درسالهای آتی شاهد تغییرات جدی در ساختار جنسی رشته جامعه شناسی درایران بود. دربخش حاضر به بررسی این وضعیت در امریکا و تاحدی جهان پرداخته می شود و در بخش دیگر به جایگاه زنان در جامعه شناسی ایران خواهم پرداخت.

 زنان در جامعه شناسی

دیگان نویسنده کتاب "زنان در جامعه شناسی" معتقد است عبارت "پدران بنیانگذار" جامعه شناسی همواره شامل مردان بوده است و فقط برخی مانند هس، مارکسون و ستین ازعبارت "مادران بنیانگذار" استفاده کرده اند. از نظر اوبسیاری از زنان بنیانگذار جامعه شناسی، زندگی خود را وقف ازبین بردن نقش سنتی زنان و ستم گستره در پیرامون نقش مادری کرده اند. مادران همواره نقش سرویس دهنده و خادم پدران، شوهران و پسران را داشته اند. به نظر وی عبارت "خواهران بنیانگذار" در جامعه شناسی از اقتدار بیشتری نسبت به دو عبارت فوق برخوردار است بطوریکه از درگیری هردو جنس و محدوده های سنتی درحال تغییر جامعه شناسی و زنان سخن می راند. عبارت خواهران بنیانگذار با عبارت سیاسی فمینیستی "خواهری" بسیار درپیوند است (دیگان، ص2).

او درتحقیق گسترده خود برای شناسایی زنان جامعه شناس از 5 معیار اساسی بهره جسته است که دیرک کسلر برای مطالعه جامعه شناسان اولیه آلمان استفاده کرد (همانجا؛ ص 7):

اشغال کرسی آموزشی یا آموزش جامعه شناسی

عضویت درانجمن جامعه شناسی هریک از جوامع

نگارش مقالات یا کتب جامعه شناختی

تعریف و معرفی خود بعنوان جامعه شناس

تعریف ومعرفی فرد بعنوان جامعه شناس ازسوی دیگران

او معتقد است زنان جامعه شناس دارنده جایزه صلح نوبل بعنوان خواهران بنیانگذار عبارتنداز(همانجا، ص 8):

جین آدامز 1931، امیلی گرنه بالچ 1946، آلوا میردال 1982. علاوه براین زنان رئیس درانجمن جامعه شناسی امریکا عبارتندا: دوروتی اس.توماس 1948، میرا کوماروسکی 1973، آلیس روسی 1976، ماتیلا وایت ریلی 1986، جین هابر 1989 و.. . ازسوی خواهران بنیانگذاردارنده صلح نوبل اقدامات زیرصورت گرفته است:

کمک به قربانیان زلزله، مبارزه علیه تبعیض  وستم بر زنان و رهایی از سلطه مردانه برآنان، سازماندهی انجمن های داوطلبانه، تلاش برای تغییر حق زنان در بازار کار، فعال گرایی و تلاش برای صلح. ازنظر او درتاریخ جامعه شناسی امریکا حضورزنان دارای 4 دوره بندی است: عصر تعریف حرفه ای، عصر طلایی، عصر تاریک و عصر معاصر.

 

عصر تعریف حرفه ای:

نخستین زنانی که قبل از 1890 بطورحرفه ای مشغول کاربودند بخشی ازآنان آگاهی فمینیستی درحال ظهور راشکل بخشیدند. آنان پیشروان ایجادیک فرصت برای کار زنان بعنوان معلم، نویسنده و مبارز برای شکستن موانع آموزش عالی زنان بودند. آنان علاوه بر این گشاینده درهای ورود به یک حرفه جدید یعنی جامعه شناسی بودند. بطوریکه اغلب با تعریف دینی جهان و جایگاه زنان درآن به مبارزه  برخاستند. هریت مارتینی، یکی از نخستین بنیانگذاران عمده جامعه شناسی بعنوان یک حوزه، مشروعیت یافته بود. جایگاه او از این نظر با جایگاه هر مردی درعصر او نظیر کنت و توکویل اگربالاتر نبود، برابری می کرد. ترجمه او از اثر کنت، سبب آشنایی کنت درزبان انگلیسی بعنوان بنیانگذار شد. او نه تنها نظراتش را درباره جامعه به رشته تحریر درآورد بلکه درحمایت از رشته جوان جامعه شناسی نیز مطالبی نوشت.

افراد دیگر عبارت بودند از: مادام دستل که تحلیلگر جتماعی فرانسه عصرناپلئون بود. او هیچ ارتباطی با رشته رسمی جامعه شناسی نداشت ولی یک نظریه پرداز زن درباره جامعه بود. ژوزفین باتلر نیز ارتباطی بارشته نوظهور جامعه شناسی نداشت ولی آثار او در باره رفتار روسپیان و جامعه، دیگرزنان جامعه شناس نظیر مارتین را تحت تاثیر قرارداد. نظریه پردازان نخستین فمینیست نظیر ماری ولستونکرافت و لوسی ستون و ماتیلا ژوسلین گیج، بنیانگذاران اصلی نظریه فمینیستی هستند که پیشاهنگ جامعه شناسی فمینیستی شدند. رز فایرستون درسال 1887 دکترای جامعه شناسی را دردانشگاه ووستر دراوهایو را دریافت کرد. او اولین زنی بود که دکترای جامعه شناسی دریافت کرد و چه بسا اولین زن دکترا درجامعه شناسی درجهان بشمار برود (همانجا، ص 13-14).

 عصر طلایی از1890 تا 1920

جامعه شناسی در1892 اولین باربعنوان رشته و دپارتمان مستقل دردانشگاه شیکاگو تاسیس شد. دراین عصر دو نسل اززنان وجود داشت:



خرید و دانلود مقاله درباره نقش زنان در جامعه