اخلاق
فرمت فایل: ورد
تعداد صفحات: 2
اخلاق :
اخلاق، جمع خُلُق یا خُلْق بهمعناى صورت باطنى و ناپیداى انسان است که سرشت و سیرت نیز نامیده مىشود; چنانکه خَلْق بر صورت ظاهرى و دیدنى انسان دلالت دارد.[1] خُلق در اصطلاح، ملکهاى نفسانى است که به اقتضاى آن، فعلى به سهولت و بدون نیاز به فکرکردن، از انسان صادر مىشود. «ملکه» آندسته از کیفیات نفسانى است که به کندى ازبین مىرود، در برابر دسته دیگرى ازآن به نام «حال» که به سرعت زوال مىپذیرد.[2] ارتباط میان معناى لغوى و اصطلاحى خُلق بدینگونه است که صورت باطنى انسان را کیفیّات نفسانى وى مىسازد; چنانکه صورت ظاهرى وى را کیفیّات جسمانى او رقم مىزند. با توجّه بهمعناى اصطلاحى، تنها به قوّه انجام دادن کار، خُلق گفته نمىشود; زیرا رابطه خُلق با انجام دادن کار، بیش از حد مذکور است. نسبت خُلق با انجام دادن کار مانند نسبت آمادگى و مهارت کاتب با نوشتن حروف و کلمات است که به سهولت و بدون فکر و تروّى صورت مىگیرد;[3] چنانکه خُلْق بر خودِ فعل انجام گرفته نیز اطلاق نمىشود و فقط بر مصدر روحى و نفسانى انجامدادن کار اطلاق مىگردد;[4] امّا برخى از باب توسعه و مجاز آن را درباره خود فعل نیز بهکارمىبرند.[5]