واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

دانلود تحقیق آفرینش انسان از دیدگاه دانشمندان 14 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

آفرینش انسان از دیدگاه دانشمندان

درباره آفرینش انسان و مواد اولیّه آن نظریات گوناگونی وجود دارد که دو نظریه از دیرباز بوده است. عدّه‏ای معتقد به تبدّل انواع جانداران از جمله انسان هستند. مانند "چارلز داروین" طبیعی دان انگلیسی که درباره آفرینش انسان معتقد است انسان یکی از انواع موجودات زنده است و با میمون از یک منشأ بوده و این دو دارای اجداد مشترک بودند و انسان تکامل یافته و به صورت کنونی درآمده است1.خداوند متعال در آیه 59 سوره آل عمران با تشبیه خلقت حضرت عیسی علیه‏السلام در خارق‏العاده بودن و استقلال آفرینش به آدم علیه‏السلام می‏فرماید:"إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَم خَلَقَهُ مِنْ تُراب." همانا مَثَل آفرینش عیسی در خارق‏العاده بودن به امر خدا مانند آفرینش آدم بوده که خدا او را از خاک آفرید پس بدان خاک گفت بشری به حدّ کمال باش، هماندم چنان شد.

"کرسی موریسُن" در انتقاد از نظریه داروین می‏نویسد: "کشفیّات داروین فقط قدم بزرگی در راه پیشرفت افکار فلسفی بوده است. اما امروز کسی مانند "هِگل" نمی‏تواند بگوید که با آب و مواد شیمیائی و زمان می‏توان آدم آفرید"2. هگل می‏گوید: "هوا و آب و مواد شیمیایی و زمان به من بدهید و من با آنها انسان خلق کنم"3. با پیشرفت روزافزون علم و دانش، بی‏پایه بودن این نظریه روشن‏تر می شود. ما می‏بینیم در عصر حاضر حتی کسانی که دست به شبیه‏سازی می‏زنند، با پیوند سلّول زنده از یک گیاه یا حیوان به یک موجود دیگر مانند خود موجود سلول گرفته شده، جاندار دیگری به وجود می‏آورند، همانند پیوند گل و گیاه است4. نه این که با یک مشت خاک و هوا و آب بتوان موجود زنده‏ای را خلق کرد. چرا که دمیدن روح و جان خلاّقی قادر و حکیم می‏خواهد که او تنها خداوند حکیم است که هستی‏بخش تمام جهان هستی است. و او است که به خاک تیره و خاموش، روح و جان می‏بخشد چنانکه می‏فرماید: "...وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی..." و از روح خود در آن دمیدم.. و بعضی دیگر معتقدند که آفرینش انسان مستقل از سایر جانداران می‏باشد که این عقیده نشأت گرفته از ظواهر دینی و کتب آسمانی می‏باشد. مخصوصا قرآن مجید هم تأیید می‏کند. از جمله آیه 20 سوره روم و 59 سوره آل عمران.

"کرسی موریسُن" می‏نویسد: "حقیقت امر این است که مؤلف این کتاب هم اطلاع صحیحی در این خصوص ندارد اما معتقد است که حیات، نشانه‏ای از قدرت بی‏چون و چرای الهی است و به هیچ وجه جنبه مادی ندارد"5. "هو الخالِقُ الباری‏ءُ المُصَوِّرُ.."6. او خداوندی است خالق، آفریننده‏ای بی‏سابقه و صورتگری بی‏نظیر.... باز در همان کتاب در جواب "هگل" که انسان را موجودی کاملاً مادی و تصادفی فرض می‏کند، می‏نویسد: هگل فراموش کرده است که برای این کار نطفه و جرثومه حیات نیز لازم است. ایشان پس از آن که ذرّات نامریی را جمع کردند و برای خلقت انسان آنها را با نظم و ترتیب پهلوی هم چیدند، تازه باید به قالب آن جان بدهند. به فرض آن که به انجام همه این امور خارق‏العاده توفیق یافت از بین میلیون ها احتمال فقط به یک احتمال ممکن است جانوری به وجود آید که چشم روزگار غریب‏تر از آن چیزی ندیده باشد. خوشمزه‏تر آن که پس از کامیابی در این امر، تازه خود "هگل" نخواهد گفت این موجود عجیب بر حسب اتفاق و تصادف به وجود آمده، بلکه می‏گوید:«هوش و نبوغ من آن را خلق کرده است».

"راستی خداوند برای ایجاد شگفتی‏های خلقت، اسباب و وسایل اسرارآمیزی به کار می‏برد که فهم آن از قوّه تعقّل ما خارج است".

خصایص انسان از نظر علمی

1. تمام خصایص موجودات آلی را دارد چون از عناصر تشکیل یافته است(خصایص عنصری)= تن.

2. تمام خصایص موجودات زنده و آلی را دارد.

3. تمام خصایص "جانوری" را دارد (خصایص بیولوژیک)= جان. علاوه بر آن، خصایصی مخصوص به خود دارد که در هیچ‏یک از موجودات زنده و جانوران جاندار هم دیده نشده و آن وجود "روان انسانی" با خصائص انسانی است= روان7 .

***

موادّ اولیّه آفرینش انسان از نظر قرآن نخستین آیه‏ای که خداوند متعال به آن اشاره می‏کند، و آن را نشانه‏ای از عظمت و خلاّقیت خود می‏شمارد، آیه 20 سوره روم و اشاره به آفرینش و موادّ اولیه انسان نخستین که مهم‏ترین نعمت و موهبت الهی به انسان است، می‏باشد. چنانکه می‏فرماید:"وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ إِذا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ". یکی از نشانه‏های او این است که شما را از خاک آفرید و سپس شما انسان هایی شدید که در روی زمین پراکنده شدید چرا که دیباچه هر کتابی خلاصه و فشرده مطالبی است که در آن کتاب نوشته شده است. و دیباچه کتاب آفرینش، انسان است که در هر جمله و صفحه آن کتاب، علوم و فنونی نهفته است و هرکدام از آن صفحات، دانش و تخصصّ مخصوص به خود را می‏طلبد. مثلاً علم طب از نظر جسم و تن و روانشناسی از جهت روان و... انسان را مورد بررسی قرار می‏دهند. از امیرالمؤمنین علی علیه‏السلام نقل شده است که فرمود: "أَتَزعَمُ أنَّک جِرمٌ صَغیرٌ وَ فیک انْطَویَ العالَمُ الأَکْبَر، أنتَ‏الکتابُ المُبینُ الَّذی بِأَحْرُفِه تَظْهَرُ المُضمَرُ8 " ای بشر آیا خیال می‏کنی که به ظاهر جِسم کوچکی هستی، در صورتی که در وجود تو جهانی پر از رمز و راز نهفته است. تو یک کتاب آشکاری هستی که هر یک از حروف و کلمات آن کتاب آشکار کننده نهان خلقت بزرگ است.

واقعا انسان چه مخلوق عجیبی است که ابعاد گوناگون آن هنوز برای بشر ناشناخته است. چنانکه علی علیه‏السلام می‏فرماید: "مَن عرفَ نَفسَهُ فَقد عرف رَبِّهُ" هرکس خودش را بشناسد، خدای خود را شناخته است. انسانی که کرات مختلف و دریاها و خشکی‏ها را تسخیر کرده و با پیشرفت سریع علمی خود، دنیا را مانند یک دهکده کوچک قرار داده و در یک زمان خیلی کوتاه از تمام گیتی باخبر می‏شود و اطلاعات علمی خود را در اختیار دیگران می‏گذارد و اطلاعات دیگران را بلافاصله دریافت می‏کند؛ چگونه از خاکی آفریده می‏شود که یک مادّه بی‏حرکت و خاموش است؟ چه نیرویی غیر از خالق توانا می‏تواند از خاک تیره، انسان متمدن و سراسر نور و لطافت و زیبایی بیافریند و هوش و ذکاوتی به او عطا کند که دنیا را به استخدام خود درآورد؟

می‏دانیم که هر سازنده و پدید آورنده‏ای ابزار و ماده اولیه می‏خواهد اما خداوند متعال همه موجودات از جمله انسان را بدون سابقه و ابزار و ماده اولیه



خرید و دانلود دانلود تحقیق آفرینش انسان از دیدگاه دانشمندان 14 ص


تحقیق. آفرینش انسان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

آفرینش انسان

مقدمه

در پاسخ به این سؤال که هدف از آفرینش انسان چیست باید در اصل مسأله خلقت انسان و وجود تکالیفی که برگردن انسان نهاده شده بحث شود تا مسأله جاودانگی انسان و تسویه اعمال تبیین گردد.

از دیدگاه قرآن عالم هستی دارای هدف و غایت می‎باشد. جهان آفرینش بیهوده خلق نشده و به سوی مقصد و مقصودی در حرکت و تکاپو می‎باشد پروردگارا جهان آفرینش را بیهوده نیافریدی یا گمان کرده‎ای که ما شما را بیهوده آفریدیم و شما بسوی ما بازگشت نمی‎کنید.

فرق اساسی که انسان با سایر مخلوقات الهی دارد. رسیدن او به کمالات انسانی و زندگی جاودانگی از مقام خلیفة الهی می‎باشد. و آن میسّر نمی‎شود مگر با اعمال و رفتار نیک و فائق آمدن از آزمایش‎های الهی و در نهایت در محکمة عدل الهی با دادن حساب. امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ می‎فرماید: ای بندگان خدا پیش از آنکه رفتار و کردار شما مورد ارزیابی قرار گیرد خود را بسنجید و قبل از آنکه به حساب شما برسند خودتان به حساب خود برسید انسان منحصر در زندگی دنیوی نیست، بلکه موجودی جاودانه است که با تلاش اختیاری خود سعادت یا شقاوت جاودانه خویش را رقم می‎زند. سعادت و شقاوتی که این جهان محدود ظرفیت تحقق آنرا ندارد. خداوند می‎فرماید: بلکه شما زندگی دنیا (و نعمات مادی آن) را بر می‎گزینید در حالی که (نعمتها و مواهب) آخرت بهتر و پایدارتر است.

پس با توجه به رابطة تکوینی دنیا و آخرت، به ناچار باید پیوند دین و دنیا را پذیرفت؛ زیرا هر عمل دنیوی در ثواب و عقاب اخروی مؤثر است و با توجه به این که دین، تضمین کنندة سعادت اخروی انسان‎ها است و حتی به اعتقاد سکولارهای ملایم، در آبادانی دنیا مؤثر است، باید در بُعد فردی و اجتماعی دنیا، اظهار نظر کند و انسان را در عالم دنیا به حال خود وا نگذارد؛ در نتیجه، پیوند عمیقی بین دین و دنیا برقرار است، حتی ارتباط قرار دادی دنیا و آخرت در به حاشیه راندن سکولاریسم اثر دارد؛ زیرا اعتقاد به خدا و حیات اخروی، در تصمیم‎گیری‎ها و عمل‎کردهای دنیوی تأثیر می‎گذارد.

مکتب‎های مادی که منکر امور معنوی و ماورایی هستند در همة مسایل دین موضعی دنیاگرایانه دارند و مفهوم و معنای کمال و سعادت، مصداق واقعی آن دو، و راه دستیابی به آن را در امور مادی خلاصه می‎کنند. امّا مکتب‎های غیرمادی و به ویژه مکتب‎های الهی دیدگاهی بس فراتر و گسترده‎تر و والاتر از مظاهری مادی و دنیوی را ارایه می‎کنند.

که قرآن کریم آنرا با واژگان فوز (کامیابی) فلاح (رستگاری) و سعادت (خوشبختی) یاد کرده است. استاد مطهری می‎فرمایند: حکمای الهی می‎گویند واجب الوجود بالذات واجب من جمیع الجهات و الحیثیات است. لهذا واجب الفیاضیه است. از این رو هر کس طالب هر چه باشد، خدا او را مدد می‎کند، چنین نیست که اگر کسی طالب دنیا باشد خدا بفرماید تو گمراه هستی و برخلاف ارشاد و هدایت ما عمل کرده‎ای پس ما تو را تأیید نمی‎کنیم، نه چنین نیست، دنیا طلب هم در دنیا طلبی خویش در حدودی که این سرای اسباب و علل و تمانع و تزاحم امکان می‎دهد مورد تأیید و حمایت الهی است و از بذل و بخشش بی‎دریغ او بهره‎مند می‎گردد. به عبارت دیگر جهان، سرزمین مستعد و مناسبی است برای کاشتن و روئیدن و رشد کردن و درو کردن، بستگی دارد به این که انسان چه بذری برای رشد و پرورش انتخاب کنند و چه محصول بخواهد بدست آورد، هر بذری انتخاب کند همان بذر عیناً در مزرعه مستعد و مناسب این جهان رشد داده می‎شود. بلی یک حمایت مخصوص از برای اهل حقیقت هست که رحمت رحیمیه نامیده می‎شود دنیا طلبان از این رحمت محرومند، زیرا خواهان آن نیستند. ولی رحمت رحمانیة خدا در تمام مردم و در تمام مسیرها علی السویه جریان دارد.

از طرفی انسان در وجودش غریزة آزادی طلبی است و نمی‎خواهد هیچ قید و بندی داشته باشد و این آزادی به گونه‎ای که در آن تعرض به مال و جان انسان‎ها و رواج بی‎بند و باری در جامعه و عدم حاکمیت قانون در نظام‎مندی جوامع بشری موجبات اختلال نظم و آسایش را به دنبال خواهد داشت، چگونه است که بعضی از جوامع بشری حتی اعتقاد به مبدأ و معاد هم ندارند و با توسل به تجارت خود و دیگران و بهره‎جویی از عقل، ‌قانونی را وضع کرده و آنرا به مرحلة اجرا می‎گذارند و با توسل به آن اشخاص را مجازات ویا تشویق می‎کنند و جامعه را به حال خود وانمی‎گذارند ـ با اینکه انسان صلاحیت کافی برای قانون گذاری ندارد چرا که وضع و یا کشف چنین قانونی بر یک انسان شناسی کامل و شناخت جایگاه انسان در جهان هستی است و پر واضح است که انسان هنوز بزرگترین مسأله و مجهول بشریت است بشری که به موجود ناشناخته لقب گرفته است. انسانی که آفت غفلت، خطا و نسیان در وجودش نهفته است پس چگونه خداوند متعال که خالق همة هستی می‎باشد قانون و برنامه‎ای نداشته باشد. بنابراین وقتی که قادر متعال می‎فرماید به حساب همة بندگانش رسیدگی خواهد کرد همه از روی مصلحت و دوست داشتن می‎باشد و ما نباید نسبت به حساب دهی بی‎توجه بوده و از آن اعلام نارضایتی نماییم. چون خداوند می‎فرماید: آنچه را که انجام داده‎اند حاضر می‎یابند و پروردگار تو، به احدی ستم نمی‎کند.

راز آفرینش انسان از دیدگاه فلسفه و عرفان اسلامی چیست؟

یکی از مباحث مهمی که در فلسفه مطرح می‏گردد، مبحث علّت و معلول است که در این بحث تقسیمات مختلفی را برای علّت ذکر می‏کنند؛ از جمله این که علّت یا داخلی است و یا خارجی و منظور از علّت داخلی، علّتی است که با معلول متّحد می‏گردد و در ضمن وجود آن باقی می‏ماند و خود بر دو قسم است:

الف، ماده: نسبت به نوعی که مرکب از ماده و صورت است؛ ب، صورت: نسبت به نوعی که مرکب از ماده و صورت می‏باشد. مادّه حیثیت بالقوه‏ی شی‏ء است و صورت، حیثیت بالفعل آن و منظور از علّت خارجی، علّتی است که وجود آن بیرون از وجود معلول است که خود بر دو قسم است:

1. فاعل: که عبارت است از پدیدآورنده‏ی معلول؛ 2- غایت: چیزی است که معلول به خاطر آن پدید می‏آید. اکنون بحث ما در علّت غائی است. علّت غائی برای هر کار اختیاری ضرورت دارد و حقیقت آن محبت و شوقی است که نسبت به حصول نتیجه‏ی کار در درون فاعل مختار وجود دارد



خرید و دانلود تحقیق. آفرینش انسان


تحقیق. آفرینش انسان از دیدگاه دانشمندان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

آفرینش انسان از دیدگاه دانشمندان

درباره آفرینش انسان و مواد اولیّه آن نظریات گوناگونی وجود دارد که دو نظریه از دیرباز بوده است. عدّه‏ای معتقد به تبدّل انواع جانداران از جمله انسان هستند. مانند "چارلز داروین" طبیعی دان انگلیسی که درباره آفرینش انسان معتقد است انسان یکی از انواع موجودات زنده است و با میمون از یک منشأ بوده و این دو دارای اجداد مشترک بودند و انسان تکامل یافته و به صورت کنونی درآمده است1.خداوند متعال در آیه 59 سوره آل عمران با تشبیه خلقت حضرت عیسی علیه‏السلام در خارق‏العاده بودن و استقلال آفرینش به آدم علیه‏السلام می‏فرماید:"إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَم خَلَقَهُ مِنْ تُراب." همانا مَثَل آفرینش عیسی در خارق‏العاده بودن به امر خدا مانند آفرینش آدم بوده که خدا او را از خاک آفرید پس بدان خاک گفت بشری به حدّ کمال باش، هماندم چنان شد.

"کرسی موریسُن" در انتقاد از نظریه داروین می‏نویسد: "کشفیّات داروین فقط قدم بزرگی در راه پیشرفت افکار فلسفی بوده است. اما امروز کسی مانند "هِگل" نمی‏تواند بگوید که با آب و مواد شیمیائی و زمان می‏توان آدم آفرید"2. هگل می‏گوید: "هوا و آب و مواد شیمیایی و زمان به من بدهید و من با آنها انسان خلق کنم"3. با پیشرفت روزافزون علم و دانش، بی‏پایه بودن این نظریه روشن‏تر می شود. ما می‏بینیم در عصر حاضر حتی کسانی که دست به شبیه‏سازی می‏زنند، با پیوند سلّول زنده از یک گیاه یا حیوان به یک موجود دیگر مانند خود موجود سلول گرفته شده، جاندار دیگری به وجود می‏آورند، همانند پیوند گل و گیاه است4. نه این که با یک مشت خاک و هوا و آب بتوان موجود زنده‏ای را خلق کرد. چرا که دمیدن روح و جان خلاّقی قادر و حکیم می‏خواهد که او تنها خداوند حکیم است که هستی‏بخش تمام جهان هستی است. و او است که به خاک تیره و خاموش، روح و جان می‏بخشد چنانکه می‏فرماید: "...وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی..." و از روح خود در آن دمیدم.. و بعضی دیگر معتقدند که آفرینش انسان مستقل از سایر جانداران می‏باشد که این عقیده نشأت گرفته از ظواهر دینی و کتب آسمانی می‏باشد. مخصوصا قرآن مجید هم تأیید می‏کند. از جمله آیه 20 سوره روم و 59 سوره آل عمران.

"کرسی موریسُن" می‏نویسد: "حقیقت امر این است که مؤلف این کتاب هم اطلاع صحیحی در این خصوص ندارد اما معتقد است که حیات، نشانه‏ای از قدرت بی‏چون و چرای الهی است و به هیچ وجه جنبه مادی ندارد"5. "هو الخالِقُ الباری‏ءُ المُصَوِّرُ.."6. او خداوندی است خالق، آفریننده‏ای بی‏سابقه و صورتگری بی‏نظیر.... باز در همان کتاب در جواب "هگل" که انسان را موجودی کاملاً مادی و تصادفی فرض می‏کند، می‏نویسد: هگل فراموش کرده است که برای این کار نطفه و جرثومه حیات نیز لازم است. ایشان پس از آن که ذرّات نامریی را جمع کردند و برای خلقت انسان آنها را با نظم و ترتیب پهلوی هم چیدند، تازه باید به قالب آن جان بدهند. به فرض آن که به انجام همه این امور خارق‏العاده توفیق یافت از بین میلیون ها احتمال فقط به یک احتمال ممکن است جانوری به وجود آید که چشم روزگار غریب‏تر از آن چیزی ندیده باشد. خوشمزه‏تر آن که پس از کامیابی در این امر، تازه خود "هگل" نخواهد گفت این موجود عجیب بر حسب اتفاق و تصادف به وجود آمده، بلکه می‏گوید:«هوش و نبوغ من آن را خلق کرده است».

"راستی خداوند برای ایجاد شگفتی‏های خلقت، اسباب و وسایل اسرارآمیزی به کار می‏برد که فهم آن از قوّه تعقّل ما خارج است".

خصایص انسان از نظر علمی

1. تمام خصایص موجودات آلی را دارد چون از عناصر تشکیل یافته است(خصایص عنصری)= تن.

2. تمام خصایص موجودات زنده و آلی را دارد.

3. تمام خصایص "جانوری" را دارد (خصایص بیولوژیک)= جان. علاوه بر آن، خصایصی مخصوص به خود دارد که در هیچ‏یک از موجودات زنده و جانوران جاندار هم دیده نشده و آن وجود "روان انسانی" با خصائص انسانی است= روان7 .

***

موادّ اولیّه آفرینش انسان از نظر قرآن نخستین آیه‏ای که خداوند متعال به آن اشاره می‏کند، و آن را نشانه‏ای از عظمت و خلاّقیت خود می‏شمارد، آیه 20 سوره روم و اشاره به آفرینش و موادّ اولیه انسان نخستین که مهم‏ترین نعمت و موهبت الهی به انسان است، می‏باشد. چنانکه می‏فرماید:"وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ إِذا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ". یکی از نشانه‏های او این است که شما را از خاک آفرید و سپس شما انسان هایی شدید که در روی زمین پراکنده شدید چرا که دیباچه هر کتابی خلاصه و فشرده مطالبی است که در آن کتاب نوشته شده است. و دیباچه کتاب آفرینش، انسان است که در هر جمله و صفحه آن کتاب، علوم و فنونی نهفته است و هرکدام از آن صفحات، دانش و تخصصّ مخصوص به خود را می‏طلبد. مثلاً علم طب از نظر جسم و تن و روانشناسی از جهت روان و... انسان را مورد بررسی قرار می‏دهند. از امیرالمؤمنین علی علیه‏السلام نقل شده است که فرمود: "أَتَزعَمُ أنَّک جِرمٌ صَغیرٌ وَ فیک انْطَویَ العالَمُ الأَکْبَر، أنتَ‏الکتابُ المُبینُ الَّذی بِأَحْرُفِه تَظْهَرُ المُضمَرُ8 " ای بشر آیا خیال می‏کنی که به ظاهر جِسم کوچکی هستی، در صورتی که در وجود تو جهانی پر از رمز و راز نهفته است. تو یک کتاب آشکاری هستی که هر یک از حروف و کلمات آن کتاب آشکار کننده نهان خلقت بزرگ است.

واقعا انسان چه مخلوق عجیبی است که ابعاد گوناگون آن هنوز برای بشر ناشناخته است. چنانکه علی علیه‏السلام می‏فرماید: "مَن عرفَ نَفسَهُ فَقد عرف رَبِّهُ" هرکس خودش را بشناسد، خدای خود را شناخته است. انسانی که کرات مختلف و دریاها و خشکی‏ها را تسخیر کرده و با پیشرفت سریع علمی خود، دنیا را مانند یک دهکده کوچک قرار داده و در یک زمان خیلی کوتاه از تمام گیتی باخبر می‏شود و اطلاعات علمی خود را در اختیار دیگران می‏گذارد و اطلاعات دیگران را بلافاصله دریافت می‏کند؛ چگونه از خاکی آفریده می‏شود که یک مادّه بی‏حرکت و خاموش است؟ چه نیرویی غیر از خالق توانا می‏تواند از خاک تیره، انسان متمدن و سراسر نور و لطافت و زیبایی بیافریند و هوش و ذکاوتی به او عطا کند که دنیا را به استخدام خود درآورد؟

می‏دانیم که هر سازنده و پدید آورنده‏ای ابزار و ماده اولیه می‏خواهد اما خداوند متعال همه موجودات از جمله انسان را بدون سابقه و ابزار و ماده اولیه آفرید: "...اِبتدعَ ما خلقَ بِلا مِثالٍ و لا تعبٍ و لا نصَبٍ و کُلّ صانِعِ شَی‏ءٍ فَمِن شَی‏ءٍ صنَعَ و اللّهُ لا مِن شی‏ءٍ صنع ما خلقَ". خدا هرچه آفریده، ابتکاری و بدون سابقه بوده، نقشه‏ای از پیش در میان نبوده و رنج و تلاشی تحمل نکرده9.خداوند متعال در مورد خلقت اولیّه انسان در آیات متعددی با لفظ "تراب"10 و "طین"11 تعبیر آورده و بیان فرموده است که انسان را ابتداءً از خاک آفریده است. چنانکه در این باره جریان حضرت عیسی علیه‏السلام را به آدم علیه‏السلام که کاملاً مستقل، و از خاک به وجود آورده، مقایسه می‏کند و می‏فرماید: "إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُراب...". این آیه تصریح دارد بر این که حضرت آدم علیه‏السلام مستقلاً از خاک گرفته شده زیرا که قرآن برای آدم نه پدری قایل است و نه مادری و تبدّل انسان از موجودات دیگر را نفی می‏کند و می‏فرماید: "بَدأَ خَلْقَ الإِنْسانِ مِنْ طِین..12. خداوند انسان را ابتداءً از خاک آفرید. حالا خاک چه مراحلی را پشت‏سر گذاشته در آیات متعدد متذکّر می‏شود مانند: سوره‏های سجده:7 - مؤمنون: 12 - حجر: 26 - الرحمان: 14 که حاکی از مراحل خاک، گِل و لای، گِل خشکیده(مانند سفال) و گِل چسبنده است. آیه 20 سوره روم به دو نمونه از قدرت خلاّقیت خداوند متعال اشاره می‏کند:

1. آفرینش انسان از خاک ممکن است اشاره به خلقت اولیه انسان که مخلوطی از آب و خاک، آن‏هم از انواع مختلف خاک های تیره، قرمز، سبز، سخت، نرم، خشن، ملایم و سخت باشد13 یا اشاره به نطفه و غذای انسان است که باز از خاک به صورت میوه‏جات و سبزیجات به دست می‏آید و با آن غذاها سلّول به وجود می‏آید و از آن سلولها نطفه ساخته می‏شود و از نطفه؛ انسان.



خرید و دانلود تحقیق. آفرینش انسان از دیدگاه دانشمندان


تحقیق درمورد.. فلسفه آفرینش انسان از دیدگاه قرآن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

فلسفه آفرینش انسان از دیدگاه قرآن

از جمله آیاتی که فلسفه انسان و جن را بیان می‏کند آیه‏کریمه‏۵۶ از سوره‏ذاریات می‏باشد که می‏فرماید: «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون؛ جن و آدمی را نیافریدیم مگر برای عبادت و پرستش کردن».

 

از جمله آیاتی که فلسفه انسان و جن را بیان می‏کند آیه‏کریمه‏۵۶ از سوره‏ذاریات می‏باشد که می‏فرماید: «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون؛ جن و آدمی را نیافریدیم مگر برای عبادت و پرستش کردن».

قرآن مجید کتاب زندگی و نسخه‏تکامل و سعادت آدمی است؛(۱) بنابراین به جا و ضروری است سؤال‏های اساسی زندگی از دیدگاه قرآن بررسی و جواب داده شود. یکی از سؤال‏های مهمی که همواره برای انسان مطرح بوده و هست فلسفه آفرینش است که یک سؤال ریشه‏دار و اساسی است و بشر همواره می‏خواسته بداند برای چه آفریده شده است و هدف از زندگی چیست؟

وقتی به قرآن مجید مراجعه می‏کنیم چند دسته از آیات پاسخ سؤال ما هستند که به طور کلی به سه دسته می‏توانیم تقسیم نماییم.

الف) عبادت‏

از جمله آیاتی که فلسفه انسان و جن را بیان می‏کند آیه‏کریمه‏۵۶ از سوره‏ذاریات می‏باشد که می‏فرماید: «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون؛ جن و آدمی را نیافریدیم مگر برای عبادت و پرستش کردن». این آیه‏مبارکه به صراحت غرض از آفرینش را عبادت و پرستش حضرت حق جل و علا بیان می‏کند، و عبادت را علت منحصر خلقت جن و انس ذکر می‏کند؛ زیرا جمله در قالب استثناء بعد از نفی می‏باشد که این ساختار در ادبیات عربی مفید حصر است و اختصاص را می‏رساند؛ یعنی علت آفر ینش جن و انس، فقط عبادت می‏باشد. عبادت چیست؟

«یعبدون» از ماده عبادت به معنی اطاعت است؛ در کتب لغت از جمله «قاموس» و «صحاح» عبادت به معنای طاعت معنا شده است؛ مصباح اللغه آن را به معنی خضوع و انقیاد گرفته است؛(۲) در کتاب شریف التحقیق فی کلمات القرآن المجید می‏خوانیم: اصل در ماده‏آن، نهایت تذلل در قبال مولا همراه با اطاعت می‏باشد؛(۳) بنابراین نتیجه می‏گیریم معنای عبادت، اظهار خضوع و ذلّت همراه با فرمانبرداری است.

عبادت به عنوان فلسفه خلقت انسان برای تکامل و نزدیکی به خدای متعال که کمال مطلق است می‏باشد؛ بنابراین عبادت راه و وسیله است. برای رسیدن به کمال نه اینکه هدف نهایی و غایهٔ الغایات باشد بلکه هدف مقدّمی است و چون راه نزدیک شدن به کمال مطلق فقط یکی است و آن ه مان خط مستقیم است لذا فرمود فقط برای عبادت خلق کردم(۴) و در سوره «یس» فرمود صراط مستقیم عبادت خداست؛(۵) راه فقط یکی است و آن هم طریق عبادت و بندگی خداست.

● غفلت اکثریت‏

در سوره‏اعراف می‏فرماید: «وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِ‏ّ وَالإِْنس» سؤال می‏شود چرا اکثر جن و انس به جهنّم می روند؟ چرا اکثریت دنبال غرض اصلی نیستند؟ مگر نه این است که خداجویی فطری بوده و دین مطابق فطرت آدمی است. کما این‏که می‏فرماید: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُون؛(۶) پس رو سوی دین حق کن در حالی که ثابت و استوار بر آن هستی این سرشتی است که خدا مردم را بر آن آفریده، دگرگونی در آفرینش الهی‏نیست این است آیین استوار ولی اکثر مردم نمی‏دانند

جواب: حرکت در مسیر کمال و غرض اصلی منوط به شناخت و تصدیق مطلوبیت آن است؛ امّا چون اکثریت کمال حقیقی را نمی‏شناسند و لذت رسیدن به آن را درک نمی‏کنند؛ لذا در صدد آن بر نمی‏آیند. هر چند یک امر فطری است؛ امّا نیاز به بیداری و توجّه دارد و در اکثر مردم نیازم ند راهنمایی و بیدار کردن است کما این‏که یکی از وظایف انبیاء الهی(ع) بیدار کردن فطرت آدمی است: «تا این‏که بخواهند عهد فطری او را ادا کنند و نعمت فراموش شده او را بیادشان آورند.»(۷)

به قول حضرت امام(ره) گرچه نقشِ انسانی مفطور به توحید است امّا در اول و شروع زندگی با تمایلات نفسانیه و شهوات حیوانیه نشو و نمو می‏کند و اگر انسان خود را تربیت نکند غرق در حیوانیت شده و هیچ یک از معارف الهیه در او بروز نمی‏کند و انوار فطری خاموش می‏شود.( ۸)

بنابراین انس بیشتر با مادیات و اعتبارات انسان را از فطرت الهی خود غافل می‏نماید و اثر این غفلت راه جهنّم را می‏پیماید. حال ممکن است این سؤال مطرح شود که چرا خدای متعال این غرایز حیوانی و مادی را در نهاد آدمی قرار داده است، بطوری که اکثریت را از هدف اصلی باز داشته است؟

در جواب به این سؤال توجّه به دو نکته در مورد کمال انسان لازم می‏باشد؛

۱) یکی این‏که ارزش کمال انسان به اختیاری بودن آن است و سرِّ این که می‏تواند از ملائکه سبقت گیرد همین مختار بودن در طی مسیر کمال است و لازمه‏اختیار و انتخاب، وجود راهها، کششها و انگیزه‏ها ی مختلف است و اگر آدمی فقط یک گرایش می‏داشت و آن هم کشش به سوی خدای متعال، دیگر نمی‏توانست انتخابگر باشد و حال آن‏که خصیصه و امتیاز اصلی انسان اختیار اوست؛ بنابراین ضرورت دارد تا کششهایی در جهت مخالف عبادت و بندگی هم در او باشد تا خود یک طرف را انتخاب ن موده و حرکت نماید.



خرید و دانلود تحقیق درمورد.. فلسفه آفرینش انسان از دیدگاه قرآن


تحقیق درمورد.. فلسفه آفرینش

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

فلسفه آفرینش

با تأمل و تفکر در عالم هستی، در می یابیم که جهان آفرینش بر اساس حساب و نظم دقیق خلق شده است. و وجود همبستگی و نظم در میان موجودات عالم، خودگواهی است بر وجود پرودگار دانا و توانا و حکیم و علیم و عادل و بصیر، و نیز دلیلی است بر این مدّعا که در آفرینش عالم هدف حکیمانه ای در کار بوده است. قرآن کریم با قاطعیّت در این باره سخن می‌گوید : "ما آسمان و زمین را و هر آنچه میان ایندو است، بیهوده نیافریدیم. و این گمان کسانی است که کافرند."(1) "آیا گمان کردید که شما را بیهوده آفریدیم، و به سوی ما باز نخواهید گشت."(2) سؤال اینست که غرض و هدف از آفرینش چیست؟ آیا هدف سودی است که عاید خالق می شود، و یا سودی است که به مخلوق تعلق می گیرد؟ از آنجا که خداوند سرچشمة هستی و خیرات است، پس بی نیاز مطلق بوده، کمبودی ندارد، که بخواهد از طریق آفرینش آن را جبران کند؛ بلکه این موجوداتند که به او نیازمندند. قرآن می فرماید : "ای مردم شما به خدا محتاجید و خدا از شما بی نیاز است."(3) از اینرو از آفرینش عالم و آدم، قطعاً سودی عاید خداوند نخواهد شد، بلکه انتقال از عالم نیستی به عالم هستی و یا از عدم به وجود، و برخورداری از نِعَم و الطاف و رحمت الهی، خود سودی است که آفریده‌ها،‌از آفرینش نصیبشان شده است. در واقع خلقت عالم هستی، تجلی و ظهور رحمت پروردگار است؛ آنچه را که امکان وجود داشت خلق کرد، و به هر موجودی آنچه را که لازمه بقایش بود، عطا کرد. (وجود گوناگونی و اختلاف و فراوانی غیر قابل تصور موجود ات عالم، گواه مطلب فوق است.) و نیز آفرینش کل عالم را مقدمه ای برای خلقت آدم قرار داد. یعنی کل موجودات را به خاطر انسان آفرید. از اینرو ابتدا آسمان و زمین و آنچه را که در میان آنها قرار دارد، خلق کرد، و در آخر کار موجودی به نام انسان، مجهز به نیروی عقل و اراده و شعور و استعدادهای گوناگون،‌ آفرید. و زمین را پرورشگاهی برای رشد و تربیت و خودسازی، و در نهایت کسب کمال او قرار داد، و راه و رسم زندگی را از طریق پیامبران به او آموخته، و او را دعوت به عبادت و بندگی خود کرد،(4) تا از طریق بندگی و عبادت و اطاعت پروردگار، به کمال مطلوب برسد. و لایق مقام قُرب الهی گردد. که خود نیاز به توضیح دارد. مُراد از بندگی و عبادت خداوند،‌نهایت تسلیم در برابر ذات پاک او، و اطاعت بی قید وشرط از دستورات و فرامین او در همة احوال است. عبادت و بندگی واقعی آنست که انسان جز به خدا نیندیشد، جز در راه او گام برندارد، و هر چه را غیر اوست، فراموش کند، حتی خویشتن خویش‌را. و این هدف نهایی آفرینش است، نزدیکتر شدن هر چه بیشتر به خدا، و دور شدن هر چه بیشتر، از هرآنچه غیر اوست. و اینها همه طی مراحل مختلف، پرهیز از گناه، پیروی نکردن از وسوسه های شیطانی و هوای نفس، و در عوض تعلیم و تربیت و تهذیب نفس، حاصل می گردد. آنگاه چنین انسانی است که لیاقت جانشینی خداوند را در زمین می تواند از آن خود کند. چنان که قرآن می فرماید : "وَ هُوَالَّذی جَعَلَکُمْ خَلائِفَ الْاَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَبْلُوَکُمْ فیِ ما آتاکُمْ"(5) "او کسی است که شما را جانشینان (نمایندگان خود) خود در زمین قرار داد، و بعضی را بر بعضی برتری داد، تا شما را به آنچه در اختیارتان قرار داده، بیازماید." طبق این آیه شریفه، خداوند باید موجودی را خلق کند، که نشان دهندة صفات و کمالات او باشد، زیرا این موجود باید نمایندة خدا روی زمین باشد. و در میان آفریده ها، تنها انسان است که می تواند این ویژگی را دارا باشد، تنها انسان است که شایستگی مقام خلافت و جانشینی پروردگار عالم را دارد. همانگونه که قبلاً ذکر گردید انسان را مجهز به نیروی عقل و شعور و اختیار و استعداد های گوناگون آفرید، و زمین را محل رشد و تربیت و کسب کمالات او قرار داد. آنگاه به تناسب درجه ایمان و کسب کمالات، او را مورد آزمایش و امتحان قرار می دهد، تا از این طریق استعدادهای درونیش شکوفا گردد. عمل به دستورات دین، تحمّل سختیها و صبر در مصیبتها، خود داری از انجام گناهان، و نیز شکر نعمتهای الهی، همه و همه علاوه بر اینک به نزدیکتر شدن هر چه بیشتر انسان به خدا کمک می کند، خود طریقی است برای امتحان و آزمایش انسان. با این همه، آفرینش او را به زندگی زمینی ختم نکرد، بلکه حیات دنیا را مقدمه ای برای ورود به جهان آخرت، که جایگاه اصلی اوست، قرارداد، جایگاهی که مرگ و نیستی در آن راه ندارد، و انسان تا ابد زنده و جاوید خواهد بود، در بهشت و یا در دوزخ، بستگی به نوع عملکرد و نتیجة آزمایش او در دنیا دارد. منابع و مآخذ: 1. سوره مبارکة ص/آیه 27 2. سوره مبارکة مؤمنون/آیه 115 3. سوره مبارکة فاطر/آیه 15 4. سوره مبارکة ذاریات/آیه 51 5. سوره مبارکة انعام/آیه 165 6. فسلفه آفرینش انسان و سعادت واقعی او، ترجمه زین العابدین قربانی

یک عده از مجهولات است که انسان از نخستین روزهای پیدایش و زندگی خود با شعور خدادادی خواه ناخواه به وجود آنها پی برده و با غریزه کنجکاوی که دارد حل آنها را از خود خواسته و از خود می پرسد آیا جهان هستی خدای آفریننده ای دارد؟ در صورتی که آفریننده ای در کار باشد غرض وی از آفرینش چیست؟ چگونه می توان آن هدف را شناخت؟ آیا هدف آفرینش انسان در راستای هدف آفرینش جهان هستی بررسی می شود و یا اینکه باید به طور جداگانه ارزیابی گردد؟ آنگاه که مشخص شود که هدفی در پشت و در ورای آفرینش نهفته است آیا در این صورت نسبت به ما وظیفه و تکلیفی هست؟ و ... از این رو سئوال هایی از این دست که تحت عنوان فلسفه آفرینش مورد بحث قرار می گیرد از سئوال های اساسی انسان است که قدمت آنها به آغاز تفکر او باز می گردد. بدیهی است که به هر یک از سئوالات فوق جواب مثبت داده شود یک سلسله پرسش های فرعی مربوط به مشخصات مورد سئوال و چگونگی وجود او و آثار و لوازم تحقق وی پیش خواهد آمد که چنان که گفته شد نهاد خدادادی انسان نگران و خواهان حل منطقی و قطعی آنهاست. و نیز بدیهی است که مسئله مورد سئوال یکی از ابتدایی ترین و عمده ترین مسایلی است که مورد توجه فطرت انسانی بوده نهاد انسان نیازمندی خود را به حل منطقی و قطعی آن در اولین وهله زندگی درک می نماید. بدین جهت پاسخی که به این سئوال داده می شود بسیار حائز اهمیت است؟ زیرا از سویی ارضا کننده میل حقیقت طلبی انسان از سویی دیگر و مهمترتعیین کننده روش زندگی اوست. انسان که چند صباحی در این عالم زندگی می کند به طور طبیعی خواستار آنست که بیشترین بهره را از آن ببرد. سئوال اساسی دقیقا در همین جا رخ می نمایاند که چگونه می توان بیشترین بهره را از حیات برد. از این رو اگر ما نگاهی اجمالی به سخنان اندیشمندان در این زمینه بیندازیم پی به اهمیت این سئوال خواهیم برد و البته این گفتنی است که این سئوال تنها مربوط به انسان های متفکر نمی شود بلکه طرح آن برای هر انسانی که دغدغه پاسخگویی به سئوالات درونی خود را دارد و در پی دستیابی به حقیقت است میسر است. به طور مثال اگر ما به ادبیات نگاهی داشته باشیم با انواع متفاوت از ابیات برخورد می نماییم که هدف آن بیان فلسفه آفرینش است: روزها فکر من این است و همه شب سخنم که چراغ غافل از احوال دل خویشتنم    مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا    یا چه بوده ست مراد وی از این ساختنم    از کجا آمده ام ، آمدنم بهر چه بود    به کجا می روم آخر ننمایی وطنم    یا زرتشت در اوستا این گونه از فلسفه آفرینش سخن به میان آورده است:    شود که با این نیایش ها همیشه از نعمت راستی و اندیشه پاک برخوردار گردم ای آفریننده بزرگ و دانا از راه فرد و بینش والهام، راز پدید آمدن آفرینش را از روز ازل به من بیاموز تا حقیقت را به مردم جهان آشکار سازم    سانتهیلر در مقدمه علم الاخلاق از ارسطو چنین نقل می کند:”آن کس با خود به مبارزه برخاسته است که نمی خواهد بداند از کجا آمده و چیست آن ایده ال مقدس که بایستی نفس خود را برای رسیدن به آن ایده ال تربیت نماید.”    خیام هم این گونه از معمای آفرینش سخن می گوید:



خرید و دانلود تحقیق درمورد.. فلسفه آفرینش