لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
جنگ روانی آمریکا علیه ایران
جنگ روانی اخیر آمریکا علیه ایران از چند منظر قابل بررسی است .
1- شایعات مطرح شده مبنی بر برنامه نظامی آمریکا علیه ایران واکنشهای شدیدی را در جامعه آمریکا و محافل بین المللی بر انگیخته است . در شرایطی که کشور های 1+5 از حرکت ایران در مسیر قانونی آژانس استقبال کرده اند ، آمریکاییها سیاستی غیر طبیعی را پیش گرفته اند . به اذعان قریب به اتفاق اصحاب سیاست تحریم ها و تهدیدهای اخیر دولت آمریکا علیه ایران فاقد فاکتورهای حداقلی عقلانیت سیاسی است . کارتر رئیس جمهور اسبق آمریکا طی اظهارنظری هرگونه حمله نظامی به ایران را” اشتباهی وحشتناک “ قلمداد کرد . پوتین نیز تهدید ایران را کار بیهوده ای خواند وگفت : چرا با تهدید به تحریمها و به بن بست کشاندن ، اوضاع را بدترمی کنید. واشنگتن پست در این رابطه نوشت : آمریکا بهتر است صدای خود را مقابل ایرانیان پایین بیاورد . راهپیمایی ضد جنگ مردم ایالتهای مختلف آمریکا علی الخصوص در منهتن در اعتراض به سیاستهای جنگ طلبانه دولت بوش نشان داد که آستانه تحریک جامعه آمریکا پایین آمده است و شهروندان آمریکایی در مقابل دولت موضع گرفته اند .
پر واضح است بی عقلی جدید آمریکا در قبال ایران محصول یک نگرش انتخاباتی فاقد اجماع داخلی و خارجی است . جمهوریخواهان نومحافظه کار به منظور باقی ماندن در قدرت و پیروزی در انتخابات آتی ریاست جمهوری در آمریکا به هر آب وآتشی خود را خواهند زد حتی چنانچه منافع ملی آمریکا درآتش بسوزد . البته این موضوع مستلزم پشت کردن به افکار عمومی جهانی و پشت پا زدن به جامعه نخبگی آمریکا است .
آمریکایی ها هنوز بوش را برای کشته هایشان در عراق نبخشیده اند . بوش از نظر شهروندان آمریکایی یک دروغگو است . تا کنون هیچ مدرکی مبنی بر وجود سلاحهای کشتارجمعی هسته ای در عراق یافت نشده و تمام حدس وگمانهای نومحافظه کاران غلط از کار در آمده است . هزینه دو جنگ سنگین عراق وافغانستان مالیات دهندگان آمریکایی را خشمگین کرده وبر رونق کمپانی ها ی اسلحه سازی افزوده است .
2-هر گونه اقدام نظامی احتمالی علیه ایران با جواب سخت ودردناکی مواجه خواهد شد . منافع حیاتی آمریکا در تیررس موشکهای میانبرد ودوربرد ایران قرار دارد . در صورت کوچکترین تعرض به خاک ایران آمریکا ضربات وحشتناکی را دریافت خواهد کرد . آمریکاییها در صورت چنین حماقتی نفت 100 دلاری اوپک را در آستانه سرمای زمستان تا 500 دلار در بازارهای نیویورک معامله خواهند کرد و ...
آمریکاییها نمی توانند چشمشان را بر واقعیات موجود ایران و منطقه ببندند . جنگ با ایران هزینه سنگین و جبران ناپذیری برای آمریکا دارد . ایران یک کشور قدرتمند در منطقه است که می تواند بسیاری از معادلات موجود را به ضرر آمریکا به هم بریزد . بدون شک دولتمردان آمریکایی نمی توانند از کنار این موضوعات به سادگی بگذرند . از سویی فقدان یک اجماع بین المللی بر سر تهدید ایران و مشروعیت فزاینده جمهوری اسلامی در جامعه جهانی به واسطه سیاست خارجی فعال دولت نهم سبب شده است که آمریکایی ها نه تنها در موقعیت مناسبی برای اعمال سیاستهایشان نباشند بلکه انگ یکجانبه گرایی ، دردسرسازی بی جا و دروغ پردازی نیز به آنها بخورد . در این شرایط تهدید ایران از جانب آمریکا نمی تواند یک سیاست واقعی باشد . لذا این تاکتیک غیر طبیعی آمریکا را می توان تنها در قالب یک جنگ روانی برنامه ریزی شده تحلیل کرد . محصول این جنگ روانی برای بوش وتیم جنگ طلب دیک چنی در درجه اول فرافکنی شکستهای پی در پی وغیر قابل توجیه در عراق ، افغانستان ، فلسطین ولبنان است . از سویی آنها قصد دارند به واسطه این جنگ روانی حساسیت مسئولین جمهوری اسلامی را برانگیزند و با القای فضای بحران مانع از تصمیم گیری های صحیح در مواقع لازم شوند . عملکرد اخیر دستگاه سیاست خارجی کشور که در حوزه تصمیم گیری های صریح ، جدی و به دور از هر گونه محافظه کاری می توان آن را طبقه بندی کرد، در چند سال اخیر بیشترین لطمه را به دکترین یک جانبه گرایی دولت آمریکا وارد کرده است
3- بدون تردید جنگ روانی آمریکا افکار عمومی ایران را برای طی طریق قانونی خود ودست یافتن به حقوق مسلمشان مصمم تر از گذشته و منسجم تر می کند . درموضوع جابه جایی اخیر دبیر شورای عالی امنیت ملی نیز هم دکتر لاریجانی وهم دکتر جلیلی بر سیاستهای اصولی جمهوری اسلامی در ادامه مسیر قانونی ایران تاکید کردند . دولتمردان آمریکایی با این حربه جدید تنها خود را در داخل جامعه آمریکا و محافل بین المللی منزوی خواهند کرد . فارغ از آنکه در بین مسئولان و افکار عمومی ایران نوعی حساسیت زدایی نسبت به تهدید های امریکا به وجود آمده است و سیاست اصولی و داهیانه جمهوری اسلامی ایران گفتگو و یافتن راه های جدید برای همکاری و رفع سوء تفاهمات است . جنگ روانی آمریکا علیه ایران بدون شک محکوم به شکست است . نه دولت نومحافظه کار آمریکا جسارت این را دارد که کوچک ترین تعدی به جمهوری اسلامی کند و نه ایران قدرتمند کشوری است که در مقابل تهدیدهای بی پایه و اساس آمریکایی ها کوتاه بیاید و یا واکنشهای غیر عاقلانه از خود نشان دهد . آمریکا باید در این سیاست بی مبنای خود علیه ایران تجدید نظر کند و گرنه دولتمردان کنونی آمریکا تاوان سختی را برای بی عقلی های خود خواهند پرداخت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 149
آخرین نظرات نیکلاس برنزمعاون وزیر امور خارجه آمریکا در قبال ایران
نیکلاس برنز، معاون وزیر خارجه آمریکا در امور سیاسی متن اظهارات برنز در برابر کمیته روابط خارجی کنگره آمریکا واشنگتن دی سی
ششم مارس 2007آقای لانتوس ، ریاست کمیته روابط خارجی، آقای راس لتینن ، عضو ارشد و سایر اعضای برجسته کمیته، از شما به خاطر فراهم آوردن این فرصت برای بحث و گفت وگو پیرامون سیاست راهبردی ما در قبال چالش های عمده ای که از جانب ایران متوجه منافع امنیت ملی ما است، تشکر می کنم.ما در منطقه خاورمیانه با چهار بحران پیچیده و مرتبط به هم ربرو هستیم؛ ضرورت یک عراق با ثبات و دموکراتیک، تقویت دولت لبنان که به شیوه دموکراتیک انتخاب شده ، مقابله با برنامه اتمی و جاه طلبی های منطقه ای ایران و پی افکندن بنیانی برای یک صلح نهایی بین اسراییل و فلسطینی ها. این منطقه اکنون از مهم ترین کانون های توجه ایالات متحده در جهان به شمار می رود و پای منافع حیاتی ما در تمامی موارد یاد شده در میان است. اما در ماورای مسئولیت ما برای تامین ثبات در عراق، هیچ چیزی از نظر نقش آینده ایالات در منطقه خاورمیانه حیاتی تر از مقابله با چالش های رژیم تند رو ایران که سخنان گزنده پرزیدنت محمود احمدی نژاد، نماد عمومی آن است، نیست. برای مدتی نزدیک به سه دهه تمامی دولت های ایالات متحده آمریکا، از هنگام تصدی پرزیدنت کارتر به این سو، با مسئله غامض جهان بینی (ایدئولوژی) مقابله جویانه و راه و روش آشکارا ضد آمریکایی تهران مواجه بوده اند. اما هیچگاه نگرانی های ما درباره نیات دولت ایران تااین حد جدی نبوده، پیچیدگی های سیاست مربوط به ایران تا این اندازه اهمیت نداشته و ضرورت های وابسته به سیاستی که در قبال ایران باید اتخاذ شود تا بدین پایه مبرم نبوده است. تهران –بدون توجه به هنجارهای مرسوم در رفتار بین المللی - در راه خطرناکی گام نهاده، به طور مکرر تعهدات بین المللی خود را زیر پا گذاشته و با نفرت انگیز ترین و غیر مسؤلانه ترین سخنان که از طرف هیچیک از رهبران دنیا سابقه نداشته، موجبات وحشت جهانیان را فراهم ساخته است.احمدی نژاد برنامه اتمی ایران را قطاری "بدون ترمز" اعلام داشته و رژیم ایران با بی پروایی درخواست های مکرر آژانس بین المللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل را برای متوقف ساختن غنی سازی و کلیه فعالیت های مربوط به باز پردازش هسته ای نادیده گرفته است. اکثریت بزرگی از کشورهای جهان با احساس نگرانی از این که هدف از برنامه اتمی ایران تولید تسلیحات اتمی است، به ما پیوسته اند. رژیم ایران در ادامه این راه و روش مجموعۀ سخاوتمندانه و تاریخی مشوق های پیشنهاد شده از سوی 5 کشور[عضو دائم یسازمان ملل متحد] به اضافه آلمان و ایالات متحده آمریکا را مبنی بر آغاز مذاکرات جدی با تهران، به شرط متوقف شدن فعالیت های غنی سازی در تاسیسات نظنز رد کرده است.من طی هفته گذشته سه جلسه دیدار و گفت وگو با همتایانم از کشورهای گروه 1+5 – شامل روسیه، انگلیس، چین، فرانسه و آلمان – داشتم که در این جلسات درباره تصویب یک قطعنامه سختگیرانه تر بر مبنای فصل هفتم منشور سازمان ملل علیه ایران بحث و گفت وگو کردیم. در حقیقت ما در آغاز برگزاری جلسات مذاکره رسمی در این مورد در شورای امنیت قرار داریم و از مذاکرات و گفت وگوهای جدی و سازنده ای که با متحدانمان در گروه 1+5 داشته ایم، بسیار خرسند و راضی هستیم. ایران باید این موضوع را درک کند که ما همگی در هدفمان که جلوگیری از دستیابی این کشور به تسلیحات اتمی است، با یکدیگر متحدیم. ما همگی توافق کرده ایم که هرچه سریع تر قطعنامه دوم علیه رژیم ایران را به تصویب برسانیم تا بدین وسیله به ایران هشدار دهیم که در سطح جهان منزوی شده و باید با ما مذاکره کند. رهبران جهان از کشورهای مختلفی مانند هند، مصر و برزیل نیز در آژانس بین المللی انرژی اتمی از این اقدام ما پشتیبانی کرده اند. دولت ایران در ارتباط با مسائل اتمی به طور عمیقیخود را در انزوا می بیند.ایران علاوه بر تلاش برای دستیابی به تسلیحات اتمی، در افشاندن بذر خشونت و بی ثباتی در سرتاسر منطقه، خصوصاً در دموکراسی های آسیب پذیر لبنان و عراق کشوشا بوده است. در همان حال که تهران سیاست های دیرین خشونت طلبانه خود را مبنی بر مخالفت با روند صلح بین اسراییل و فلسطینیان تشدید کرده، اوضاع حقوق بشر در داخل کشور نیز به شدت رو به وخامت گذاشته است.برای مقابله با این چالش ها ما از یک استراتژی جامع استفاده می کنیم که بر رهبری دیپلماتیک ایالات متحده آمریکا و یک ائتلاف نیرومند چند جانبه متکی است. ما در اولین قدم و پیش از هر اقدامی این نکته را برای رژیم ایران روشن کردیم که ادامه سیاست های تحریک آمیز و بی ثبات کننده احمدی نژاد، هزینه های سنگینی مانند فشارها و محدودیت های مالی، انزوای سیاسی، خدشه دار شدن وجهه و اعتبار ایران در بلند مدت و وارد آمدن خسارات سنگین به منافع اساسی ملی ایران در بر دارد. در گام بعدی که به همان اندازه دارای اهمیت است، ما تلاش کرده ایم تا زمینه های تغییر رفتار رژیم ایران را فراهم نماییم و این رژیم را قانع کنیم که مسیر جالب تری مبتنی بر همکاری با جامعه جهانی در دسترس آن قرار دارد.با این که چالش به وجود آمده بسیار بزرگ است و ما راه درازی در پیش رو داریم، من معتقدم که ادامه این سیاست راهبردی و هماهنگ دیپلماتیک بهترین گزینه ای است که در برابر ما قرار دارد.تا همین چند ماه پیش به نظر می رسید که ایران بر اسب مراد سوار است و بدون برخورد با مانع به تلاش آشکار خود را برای دستیابی به تسلیحات اتمی ادامه می دهد. ایران هزینه اقدامات تحریک آمیز و غیرمسئولانه حزب الله را که منجر به جنگ با اسراییل شد تامین کرده بود. ایالات متحده آمریکا در آخرین ماه های سال 2006، به اقدامات مهمی در جهت مقابله با جاه طلبی های منطقه ای ایران و منزوی نمودن تهران در زمینه برنامه های اتمی دست زد. ما از طریق همکاری و هماهنگی با متحدانمان در جامعه جهانی، اقدامات دیپلماتیک موثری را برای متوقف نمودن تلاش های ایران انجام داده ایم. این سیاست راهبردی ما ما باعث بروز تفرقه و دودستگی در بین مقامات و رهبران ایران
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
انقلاب صنعتى
از مهمترین پدیدههاى تحققیافته در اواخر قرن هجدهم میلادی، در روند تکامل نظام سرمایهدارى در کشورهاى اروپائی، باید از اختراع ماشین و ورود آن در روند تولید کالا در مؤسسات و شکلگیرى انباشت سرمای نام برد.
ترقى علمى و فنى و نفوذ ماشینیزم در امور اقتصادی، همانا جایگزینى منابع نیروى بىجان (بازوى مکانیکى و ماشینی) با منابع نیروى جاندار (بازوى انسانی) را به ارمغان آورد.
در اول قرن نوزدهم میلادى چند دستگاه ماشین بافندگى بیش از بیست برابر بافنده دستى و یک دستگاه ماشین ریسندگى دویست برابر چرخ ریسندگى معمولى تولید مىکردند. از ۱۷۵۰ تا ۱۸۳۰ میلادى ماشینى شدن ریسندگى در انگلستان میزان بهرهورى را تا ۳۰۰ برابر افزایش داد. )دکتر ستارىفر،فصل نامهٔ تأمیناجتماعی، سال اول شماره اول،تابستان۱۳۷۸، مؤسسه عالى پژوهش تٔامین اجتماعی، صفحه ۳۳ و ۳۴(
انقلاب صنعتى در غرب میزان ثروت ملى و قدرت خرید مردم را افزایش داد. این انقلاب، ضمن تأمین اشتغال بخش وسیعى از جمعیت و ارتقاء سطح درآمد سرانه، و گسترش تولید انبوه باعث شد ابتدا انگلستان و سپس آلمان، بلژیک، فرانسه به جرگه کشورهاى صنعتى پیوستند و بهتدریج مجموع اروپاى غربى به منطقهاى صنعتى تبدیل گردید. )دکتر ستارىفر، فصل نامهٔ تأمیناجتماعی، سال اول شماره اول،تابستان۱۳۷۸، مؤسسه عالى پژوهش تٔامین اجتماعی، صفحه ۳۳ و ۳۴(
انقلاب صنعتى در کشورهاى اروپائى این پىآمدها را دربر داشت:
- گسترش مراکز صنعتی.
- گسترش شهرها.
- تولید انبوه.
- تنوع کالائی.
- ارتقاء بهرهورى نیروى کار.
- گسترش بازار و پیدایش طبقه کارگر.
با گسترش و نفوذ ماشین در فعالیتهاى اقتصادی، تضاد میان صاحبان سرمایه (صاحبان بازوى مکانیکى و ماشینی) و صاحبان نیروى کار متجلىتر شد و نظریهپردازان جدیدى در قالب مکاتب سوسیالیسم تخیلى (نظیر پرودون و سن سیمون) پدیدار شدند و بهتدریج با نقد همهجانبه سرمایهدارى و تضاد مقوله کار و سرمایه مطرح گردید.
بهتدریج روابط بین کارگر و کارفرما در قالب اشکال حقوقى و قراردادهاى اجتماعى تکامل یافت و کارگاهها و کارخانهها از چارچوب خشک واحدهاى فنى و اقتصادى بهصورت مؤسسات و سازمانهاى اجتماعی-انسانى مورد توجه اندیشمندان قرار گرفتند.
این عصر را دوران گذار از نظام مانوفاکتورى (تولید دستی) به نظام تولید ماشینى و صنعتى در مقیاس وسیع و گسترده مىدانند.
ابداع و اختراع ماشینهاى جدید و پدید آمدن شیوههاى نوین در امر تولید کالا و ارائه خدمات تنها عوامل مؤثر در رشد و توسعه اقتصاد صنعتى در جهان غرب نمىباشند، بلکه گسترش سازمان اجتماعى کار و برقرارى سیستم تشکیلاتى و روابط سازمانى منطقی، بهرهگیرى از نیروى انسانى متخصص، تراکم و انباشت سرمایه و بهکارگیرى و تلفیق معقول و اصولى این عوامل در فرآیند تولید کالا را نیز باید از فاکتورها و عوامل مؤثر در رشد سرمایهدارى صنعتى در غرب بهحساب آورد.
رشد سرمایهدارى صنعتى در غرب، در واقعیت امر با افزایش کمى مؤسسات و سازمانهاى گوناگون در زمینههاى مختلف تولیدات بزرگ صنعتى و ارائه خدمات همراه بود.
در عین حال برقرارى روابط آهنین در تشکیلات و سازمانهاى منظم با مقررات و ضوابط منطقی، تکامل کیفى سازمان اجتماعى کار و تقسیم کار در اجزاء گوناگون و مشخص، برقرارى سلسله مراتب، بهرهگیرى از اسلوبهاى علمى و فنی، برنامهریزى و هماهنگى انسانها با ابزار، وسایل و تجهیزات مدرن، همه و همه اشکال کمى و مضامین کیفى مقولات سازمان و مدیریت را بیش از پیش گسترش دادند.
سرپرستى و نظارت با شکل و محتواء استبدادی، اولین شکل مدیریت در بنگاهها و سازمانهاى صنعتى و خدماتى در نظام سوداگرى صنعتى غرب بود که نظیر اشکال پیشین نظارت و سرپرستی، توسط مالکان ابزار تولید (یعنى سرمایهداران) انجام مىگرفت. چهار ویژگى عمده اینگونه مؤسسات کوچک عبارت بودند از:
۱. تلفیق مالکیت و مدیریت.
۲. متخصص بودن مدیر در اداره مؤسسه.
۳. کوچک بودن سازمان.
۴. سطح نازک تکنولوژی.
با فزونىیافتن دامنه فعالیت مؤسسات و سازمانهاى تولیدى و تخصصى و پیچیده شدن فعالیتهاى درونى و برونى این سازمانها، مجموعه مسائلى را پیش آوردند که دیگر سرپرستى و هدایت و مدیریت اینگونه سازمانها در حد توان مالکین مؤسسات نبود.
این روند ضرورتاً به تفکیک امر مدیریت از مالکیت انجامید. بهتدریج نقش سرپرستى و مدیریت در سازمانهاى بزرگ صنعتى و خدماتى بهعدهاى از کارکنان متخصص و باتجربه سپرده مىشود که هماهنگی، سازماندهى و برنامهریزى تولیدى و خدماتى سازمانها را از یک سو و کنترل و نظارت بروکراتیک را از سوى دیگر عهدهدار مىشوند. مجموعه این کادرهاى مطلع، مجرب و متخصص یعنى سرپرستان و مدیران، یک نظام یا نهاد مدیریت صنعتی را در سازمانها بهوجود مىآورند.
فرآیند تکامل اقتصاد صنعتى در غرب که با ورشکستگى و نابودى بنگاههاى کوچک همراه بود، شرایط لازم براى تراکم گسترده سرمایه و اختلاط و ادغام چندین بنگاه تولیدى و تبدیل آنها به شرکتهاى بزرگ انحصارى (در مقیاس ملى و بینالمللی) را فراهم مىآورد.
این پدیده در نوع خود ویژگىهاى جدیدى به سازمانها مىدهد و عرصه فعالیت و اعمال مدیریت را بیش از گذشته مىدهد و بدین ترتیب شاخههاى تخصصى متعددى در زمینه مدیریت سازمانها پدید مىآیند. نظیر مدیریت فنى و تولیدی-مدیریت تدارکات و انبارداری، حمل و نقل، فروش، امور خدماتی، امور مالى و حسابدارى و بهویژه مدیریت نیروى انسانی، مدیریت بازرگانی، مدیریت دولتى و...
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
جنگ روانی آمریکا علیه ایران
جنگ روانی اخیر آمریکا علیه ایران از چند منظر قابل بررسی است .
1- شایعات مطرح شده مبنی بر برنامه نظامی آمریکا علیه ایران واکنشهای شدیدی را در جامعه آمریکا و محافل بین المللی بر انگیخته است . در شرایطی که کشور های 1+5 از حرکت ایران در مسیر قانونی آژانس استقبال کرده اند ، آمریکاییها سیاستی غیر طبیعی را پیش گرفته اند . به اذعان قریب به اتفاق اصحاب سیاست تحریم ها و تهدیدهای اخیر دولت آمریکا علیه ایران فاقد فاکتورهای حداقلی عقلانیت سیاسی است . کارتر رئیس جمهور اسبق آمریکا طی اظهارنظری هرگونه حمله نظامی به ایران را” اشتباهی وحشتناک “ قلمداد کرد . پوتین نیز تهدید ایران را کار بیهوده ای خواند وگفت : چرا با تهدید به تحریمها و به بن بست کشاندن ، اوضاع را بدترمی کنید. واشنگتن پست در این رابطه نوشت : آمریکا بهتر است صدای خود را مقابل ایرانیان پایین بیاورد . راهپیمایی ضد جنگ مردم ایالتهای مختلف آمریکا علی الخصوص در منهتن در اعتراض به سیاستهای جنگ طلبانه دولت بوش نشان داد که آستانه تحریک جامعه آمریکا پایین آمده است و شهروندان آمریکایی در مقابل دولت موضع گرفته اند .
پر واضح است بی عقلی جدید آمریکا در قبال ایران محصول یک نگرش انتخاباتی فاقد اجماع داخلی و خارجی است . جمهوریخواهان نومحافظه کار به منظور باقی ماندن در قدرت و پیروزی در انتخابات آتی ریاست جمهوری در آمریکا به هر آب وآتشی خود را خواهند زد حتی چنانچه منافع ملی آمریکا درآتش بسوزد . البته این موضوع مستلزم پشت کردن به افکار عمومی جهانی و پشت پا زدن به جامعه نخبگی آمریکا است .
آمریکایی ها هنوز بوش را برای کشته هایشان در عراق نبخشیده اند . بوش از نظر شهروندان آمریکایی یک دروغگو است . تا کنون هیچ مدرکی مبنی بر وجود سلاحهای کشتارجمعی هسته ای در عراق یافت نشده و تمام حدس وگمانهای نومحافظه کاران غلط از کار در آمده است . هزینه دو جنگ سنگین عراق وافغانستان مالیات دهندگان آمریکایی را خشمگین کرده وبر رونق کمپانی ها ی اسلحه سازی افزوده است .
2-هر گونه اقدام نظامی احتمالی علیه ایران با جواب سخت ودردناکی مواجه خواهد شد . منافع حیاتی آمریکا در تیررس موشکهای میانبرد ودوربرد ایران قرار دارد . در صورت کوچکترین تعرض به خاک ایران آمریکا ضربات وحشتناکی را دریافت خواهد کرد . آمریکاییها در صورت چنین حماقتی نفت 100 دلاری اوپک را در آستانه سرمای زمستان تا 500 دلار در بازارهای نیویورک معامله خواهند کرد و ...
آمریکاییها نمی توانند چشمشان را بر واقعیات موجود ایران و منطقه ببندند . جنگ با ایران هزینه سنگین و جبران ناپذیری برای آمریکا دارد . ایران یک کشور قدرتمند در منطقه است که می تواند بسیاری از معادلات موجود را به ضرر آمریکا به هم بریزد . بدون شک دولتمردان آمریکایی نمی توانند از کنار این موضوعات به سادگی بگذرند . از سویی فقدان یک اجماع بین المللی بر سر تهدید ایران و مشروعیت فزاینده جمهوری اسلامی در جامعه جهانی به واسطه سیاست خارجی فعال دولت نهم سبب شده است که آمریکایی ها نه تنها در موقعیت مناسبی برای اعمال سیاستهایشان نباشند بلکه انگ یکجانبه گرایی ، دردسرسازی بی جا و دروغ پردازی نیز به آنها بخورد . در این شرایط تهدید ایران از جانب آمریکا نمی تواند یک سیاست واقعی باشد . لذا این تاکتیک غیر طبیعی آمریکا را می توان تنها در قالب یک جنگ روانی برنامه ریزی شده تحلیل کرد . محصول این جنگ روانی برای بوش وتیم جنگ طلب دیک چنی در درجه اول فرافکنی شکستهای پی در پی وغیر قابل توجیه در عراق ، افغانستان ، فلسطین ولبنان است . از سویی آنها قصد دارند به واسطه این جنگ روانی حساسیت مسئولین جمهوری اسلامی را برانگیزند و با القای فضای بحران مانع از تصمیم گیری های صحیح در مواقع لازم شوند . عملکرد اخیر دستگاه سیاست خارجی کشور که در حوزه تصمیم گیری های صریح ، جدی و به دور از هر گونه محافظه کاری می توان آن را طبقه بندی کرد، در چند سال اخیر بیشترین لطمه را به دکترین یک جانبه گرایی دولت آمریکا وارد کرده است
3- بدون تردید جنگ روانی آمریکا افکار عمومی ایران را برای طی طریق قانونی خود ودست یافتن به حقوق مسلمشان مصمم تر از گذشته و منسجم تر می کند . درموضوع جابه جایی اخیر دبیر شورای عالی امنیت ملی نیز هم دکتر لاریجانی وهم دکتر جلیلی بر سیاستهای اصولی جمهوری اسلامی در ادامه مسیر قانونی ایران تاکید کردند . دولتمردان آمریکایی با این حربه جدید تنها خود را در داخل جامعه آمریکا و محافل بین المللی منزوی خواهند کرد . فارغ از آنکه در بین مسئولان و افکار عمومی ایران نوعی حساسیت زدایی نسبت به تهدید های امریکا به وجود آمده است و سیاست اصولی و داهیانه جمهوری اسلامی ایران گفتگو و یافتن راه های جدید برای همکاری و رفع سوء تفاهمات است . جنگ روانی آمریکا علیه ایران بدون شک محکوم به شکست است . نه دولت نومحافظه کار آمریکا جسارت این را دارد که کوچک ترین تعدی به جمهوری اسلامی کند و نه ایران قدرتمند کشوری است که در مقابل تهدیدهای بی پایه و اساس آمریکایی ها کوتاه بیاید و یا واکنشهای غیر عاقلانه از خود نشان دهد . آمریکا باید در این سیاست بی مبنای خود علیه ایران تجدید نظر کند و گرنه دولتمردان کنونی آمریکا تاوان سختی را برای بی عقلی های خود خواهند پرداخت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 149
آخرین نظرات نیکلاس برنزمعاون وزیر امور خارجه آمریکا در قبال ایران
نیکلاس برنز، معاون وزیر خارجه آمریکا در امور سیاسی متن اظهارات برنز در برابر کمیته روابط خارجی کنگره آمریکا واشنگتن دی سی
ششم مارس 2007آقای لانتوس ، ریاست کمیته روابط خارجی، آقای راس لتینن ، عضو ارشد و سایر اعضای برجسته کمیته، از شما به خاطر فراهم آوردن این فرصت برای بحث و گفت وگو پیرامون سیاست راهبردی ما در قبال چالش های عمده ای که از جانب ایران متوجه منافع امنیت ملی ما است، تشکر می کنم.ما در منطقه خاورمیانه با چهار بحران پیچیده و مرتبط به هم ربرو هستیم؛ ضرورت یک عراق با ثبات و دموکراتیک، تقویت دولت لبنان که به شیوه دموکراتیک انتخاب شده ، مقابله با برنامه اتمی و جاه طلبی های منطقه ای ایران و پی افکندن بنیانی برای یک صلح نهایی بین اسراییل و فلسطینی ها. این منطقه اکنون از مهم ترین کانون های توجه ایالات متحده در جهان به شمار می رود و پای منافع حیاتی ما در تمامی موارد یاد شده در میان است. اما در ماورای مسئولیت ما برای تامین ثبات در عراق، هیچ چیزی از نظر نقش آینده ایالات در منطقه خاورمیانه حیاتی تر از مقابله با چالش های رژیم تند رو ایران که سخنان گزنده پرزیدنت محمود احمدی نژاد، نماد عمومی آن است، نیست. برای مدتی نزدیک به سه دهه تمامی دولت های ایالات متحده آمریکا، از هنگام تصدی پرزیدنت کارتر به این سو، با مسئله غامض جهان بینی (ایدئولوژی) مقابله جویانه و راه و روش آشکارا ضد آمریکایی تهران مواجه بوده اند. اما هیچگاه نگرانی های ما درباره نیات دولت ایران تااین حد جدی نبوده، پیچیدگی های سیاست مربوط به ایران تا این اندازه اهمیت نداشته و ضرورت های وابسته به سیاستی که در قبال ایران باید اتخاذ شود تا بدین پایه مبرم نبوده است. تهران –بدون توجه به هنجارهای مرسوم در رفتار بین المللی - در راه خطرناکی گام نهاده، به طور مکرر تعهدات بین المللی خود را زیر پا گذاشته و با نفرت انگیز ترین و غیر مسؤلانه ترین سخنان که از طرف هیچیک از رهبران دنیا سابقه نداشته، موجبات وحشت جهانیان را فراهم ساخته است.احمدی نژاد برنامه اتمی ایران را قطاری "بدون ترمز" اعلام داشته و رژیم ایران با بی پروایی درخواست های مکرر آژانس بین المللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل را برای متوقف ساختن غنی سازی و کلیه فعالیت های مربوط به باز پردازش هسته ای نادیده گرفته است. اکثریت بزرگی از کشورهای جهان با احساس نگرانی از این که هدف از برنامه اتمی ایران تولید تسلیحات اتمی است، به ما پیوسته اند. رژیم ایران در ادامه این راه و روش مجموعۀ سخاوتمندانه و تاریخی مشوق های پیشنهاد شده از سوی 5 کشور[عضو دائم یسازمان ملل متحد] به اضافه آلمان و ایالات متحده آمریکا را مبنی بر آغاز مذاکرات جدی با تهران، به شرط متوقف شدن فعالیت های غنی سازی در تاسیسات نظنز رد کرده است.من طی هفته گذشته سه جلسه دیدار و گفت وگو با همتایانم از کشورهای گروه 1+5 – شامل روسیه، انگلیس، چین، فرانسه و آلمان – داشتم که در این جلسات درباره تصویب یک قطعنامه سختگیرانه تر بر مبنای فصل هفتم منشور سازمان ملل علیه ایران بحث و گفت وگو کردیم. در حقیقت ما در آغاز برگزاری جلسات مذاکره رسمی در این مورد در شورای امنیت قرار داریم و از مذاکرات و گفت وگوهای جدی و سازنده ای که با متحدانمان در گروه 1+5 داشته ایم، بسیار خرسند و راضی هستیم. ایران باید این موضوع را درک کند که ما همگی در هدفمان که جلوگیری از دستیابی این کشور به تسلیحات اتمی است، با یکدیگر متحدیم. ما همگی توافق کرده ایم که هرچه سریع تر قطعنامه دوم علیه رژیم ایران را به تصویب برسانیم تا بدین وسیله به ایران هشدار دهیم که در سطح جهان منزوی شده و باید با ما مذاکره کند. رهبران جهان از کشورهای مختلفی مانند هند، مصر و برزیل نیز در آژانس بین المللی انرژی اتمی از این اقدام ما پشتیبانی کرده اند. دولت ایران در ارتباط با مسائل اتمی به طور عمیقیخود را در انزوا می بیند.ایران علاوه بر تلاش برای دستیابی به تسلیحات اتمی، در افشاندن بذر خشونت و بی ثباتی در سرتاسر منطقه، خصوصاً در دموکراسی های آسیب پذیر لبنان و عراق کشوشا بوده است. در همان حال که تهران سیاست های دیرین خشونت طلبانه خود را مبنی بر مخالفت با روند صلح بین اسراییل و فلسطینیان تشدید کرده، اوضاع حقوق بشر در داخل کشور نیز به شدت رو به وخامت گذاشته است.برای مقابله با این چالش ها ما از یک استراتژی جامع استفاده می کنیم که بر رهبری دیپلماتیک ایالات متحده آمریکا و یک ائتلاف نیرومند چند جانبه متکی است. ما در اولین قدم و پیش از هر اقدامی این نکته را برای رژیم ایران روشن کردیم که ادامه سیاست های تحریک آمیز و بی ثبات کننده احمدی نژاد، هزینه های سنگینی مانند فشارها و محدودیت های مالی، انزوای سیاسی، خدشه دار شدن وجهه و اعتبار ایران در بلند مدت و وارد آمدن خسارات سنگین به منافع اساسی ملی ایران در بر دارد. در گام بعدی که به همان اندازه دارای اهمیت است، ما تلاش کرده ایم تا زمینه های تغییر رفتار رژیم ایران را فراهم نماییم و این رژیم را قانع کنیم که مسیر جالب تری مبتنی بر همکاری با جامعه جهانی در دسترس آن قرار دارد.با این که چالش به وجود آمده بسیار بزرگ است و ما راه درازی در پیش رو داریم، من معتقدم که ادامه این سیاست راهبردی و هماهنگ دیپلماتیک بهترین گزینه ای است که در برابر ما قرار دارد.تا همین چند ماه پیش به نظر می رسید که ایران بر اسب مراد سوار است و بدون برخورد با مانع به تلاش آشکار خود را برای دستیابی به تسلیحات اتمی ادامه می دهد. ایران هزینه اقدامات تحریک آمیز و غیرمسئولانه حزب الله را که منجر به جنگ با اسراییل شد تامین کرده بود. ایالات متحده آمریکا در آخرین ماه های سال 2006، به اقدامات مهمی در جهت مقابله با جاه طلبی های منطقه ای ایران و منزوی نمودن تهران در زمینه برنامه های اتمی دست زد. ما از طریق همکاری و هماهنگی با متحدانمان در جامعه جهانی، اقدامات دیپلماتیک موثری را برای متوقف نمودن تلاش های ایران انجام داده ایم. این سیاست راهبردی ما ما باعث بروز تفرقه و دودستگی در بین مقامات و رهبران ایران