لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 1
استفاده از بتن آماده استاندارد در ساخت و سازها اجباری میشود
طی بخشنامهای از سوی معاونت شهرسازی و معماری شهرداری تهران و در راستای تحقق اهداف برنامه چهارم توسعه و ضرورت رعایت استاندارد مصالح ساختمانی، از این پس در همه ساختمانهای بتنی یا فلزی با اجرای سازهای بتنی، صادره در مناطق 5، 2 و 22، استفاده از بتن آماده استاندارد اجباری میشود. به گزارش ایسکا، در راستای اجرای مصوبه هیات وزیران و اجرای مقررات ملی ساختمان در خصوص استفاده از مصالح استاندارد در همه ساخت و سازها و نظر به اینکه استاندارد ملی بتن آماده، مشمول مقررات استاندارد اجباری است، به عنوان گام اول، مالکان همه پروژهها اعم از بتنی یا فلزی با اجزای سازهای بتنی در محدوده مناطق 5، 2 و 22 که تا کنون پروانه ساختمانی برای پلاک خود دریافت نکردهاند، موظف هستند از بتن آماده استاندارد استفاده کنند و گواهی تضمین کیفیت بتن مورد استفاده را که توسط شرکتهای تامین کننده بتن آماده دارای گواهی استاندارد از موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران است را ارائه دهند. بر اساس این گزارش در پلاکهایی که به دلایل محدودیتهای فنی مانند عرض گذر یا معبر نامناسب، امکان تردد ماشینآلات حمل و نقل و پمپاژ بتن مقدور نباشد، ارائه گواهی عدم امکان تامین بتن آماده استاندارد توسط انجمن تولیدکنندگان بتن آماده استاندارد به شهرداری منطقه مربوطه الزامی است . در چنین شرایطی مهندسان مجری یا ناظر، ملزم به ارائه طرح اختلاط بتن برای پروژه مذکور هستند و در هر مرحله بتنریزی باید توسط یکی از آزمایشگاههای مورد تایید موسسه استاندارد، نمونهگیری انجام و نتایج به همراه گزارش مربوطه به شهرداری اعلام شود. طبق بخشنامه مذکور و به دلیل اهمیت مقاومسازی ساختمانها و ارتقای کیفی آنها، همه شهرداران مناطق مربوطه مکلف شدند، کنترلهای لازم و گردشکار مربوطه برای تضمین استفاده از بتن آماده استاندارد و مصرف صحیح آن بر اساس مقررات ملی ساختمان را به عمل آورند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 65
سپاس نامه :
سپاس فراوان و تقدیر بی اندازه نثار استاد بزرگوار و گرامی جناب آقای پور سلطان که با راهنمایی ها ، مشاورت و حمایت بی دریغ خویش ما را مورد عنایت قرار دادند .
تقدیم به :
مسئولین و کادر آموزشی دبیرستان سماء که ما را در انجام این پژوهش یاری نمودند .
مخالفت حضرت با بیگاری و کار اجباری
در زمان خلافت امیر المؤمنین علیه السلام مردم کی از اقالیم نزد آن حضرت آمدند و چنین معروض داشتند : در سرزمین ما آثار نهری هست که گذشت زمان و حوادث روزگار مجرای آن را انباشته و ما را از فوائد آن محروم داشته است و هرگاه حفر آن نهر تجدید شود ، در آبادی اقلیم و رونق زندگی ما تأثیری به سزا خواهد داشت . سپس تقاضا کردند که امیرالمؤمنین علیه السلام به حاکم آن اقلیم فرمان دهد تا ایشان را به بیگاری وا دارد و به حفر آن نهر بگمارد.
حضرت علی علیه السلام چون سخن ایشان را شنید ، نسبت به تجدید حفر نهر ابراز علاقه کرد ، ولی با موضوع بیگاری و کار اجباری ـ با آن که مورد رضا و موضوع تقاضای خودشان بود ، موافقت نکرد و نامه ای به این مضمون برای « قرظهْْ بن کعب » حاکم آن اقلیم انشاء فرمود : گروهی از حوزه ی مأموریت تو نزد من آمدند و گفتند که ایشان را نهری است که متروک و مطموس شده و اگر ایشان آن را حفر و استخراج نمایند ، سرزمین هایشان آباد خواهد شد و به پرداخت همه ی خراج خود قدرت خواهند یافت و درآمد مسلمین از جانب ایشان فزونی خواهد گرفت . ایشان از من خواهش کردند که نامه ای برای تو بنگارم تا ایشان را به کاری بگماری و به کندن نهر و تأمین هزینه ی آن مجبور سازی . لیکن من عقیده ندارم که کسی را به کاری که دوست ندارد ، وادارم و به بیگاری و کار اجباری بگمارم . بنابر این ، هرکدام از ایشان را که به طیب خاطر مایل به کار باشد ، به کار بگمار . ولی چون نهر ساخته و پرداخته شود ، متعلق به کسانی خواهد بود که در تجدید آن کار کرده و زحمت کشیده اند ، نه آن کسانی که از کار خودداری کرده اند .
دقت در این فرمان نشان می دهد که امیرالمؤمنین علیه السلام که مفسر قرآن و مبیّن حقایق اسلام است ، در این فرمان ، دو اصل مهم از اصول مربوط به کار و پاداش را پایه گذاری کرده که یکی حق آزادی کار و خودمختاری کارگر است و دیگری تخصیص درآمد و منفعت کار به طبقه ی زحمتکش و مولّد ثروت است. و این دو اصل از اصول مهم عدالت اقتصادی است که قرن ها پیش از آن که فلاسفه اجتماع و نوابغ اقتصاد به آن توجه کنند از طرف امیرالمؤمنین علیه السلام تأسیس شده است .
عزل قاضی
تحقیق و تتبّع در تاریخ قضایی اسلام نشان می دهد ، که بازرسی در امور قضاء با دقت کامل به عمل می آمده و حتی کوچکترین تخلفی از موازین عدالت مورد مؤاخذه قرار می گرفته است. چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام ابوالاسود دوئلی را در همان نخستین روز که به منصب قضاء گماشته بود ، معزول کرد و ابوالاسود ، چون فرمان عزل خود را دریافت داشت ، حیران و سراسیمه شد و نزد امیرالمؤمنین علیه السلام شتافت و گفت :
یا امیرالمؤمنین ! علت عزل من چیست ؟ در صورتی که من ، به خدا قسم ، نه خیانت کرده ام و نه متهم به خیانت شده ام ! امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود : تو در دعوی خود صادقی و در انجام وظیفه شرط امانت را رعایت کرده ای . لکن بازرسان به من اطلاع داده اند که چون متداعیین نزد تو به محاکمه می آیند ، تو بلندتر از ایشان سخن می گویی !
قاتلی و مقتولی
رئیس شرطه ی مدینه اجازه گرفت و با گروهی انبوه از مردم که در پی او بودند ، همگی به محضر قضاء امیرالمؤمنین علیه السلام وارد شدند و متهمی را که در قبضه ی چهار نفر از افراد شرطه بود ، به حضور آوردند . هر دو دست متهم آلوده به خون بود و خنجری خون فشان در دست راست داشت و کشته ی به خون آغشته ای به دنبال او روی دوش مردم حمل می شد و جمعیت انبوه که هر لحظه رو به فزونی می رفت ، با بانگ و هیاهویی مانند رعد تقاضای قصاص داشتند . متهم در میان این غوغا و در چنگ رجال شرطه ، رنگ چهره را باخته و قوّه ضبط حرکات خود را از دست داده بود و مانند برگ بید در برابر تندباد می لرزید .
گزارش رئیس شرطه :
رئیس شرطه در محضر قضاء گزارش خود را این گونه آغاز کرد : « ما این مرد مجرم را در نزدیکی این جسد خون آلود در حالی دستگیر کردیم که خنجر خون فشان را در دست داشت و این پیکر بی جان ، هنوز در میان خاک و خون دست و پا می زد و جز این مجرم کسی در نزدیکی آن صحنه نبود. از این رو تردید به خود راه ندادیم که همین مجرم بندی که او را به حضور آورده ایم قاتل است و تحقیقات نیز ثابت ساخته است که مقتول از طبقه ی متوسط جمعیت بوده و هیچ کس با او سابقه ی خونخواهی و خصومتی نداشته و او به طرف منزل خود رهسپار بوده است و ممکن است که در طول راه ، میان او و این مرد بندی مشاجره ای در گرفته و کار ایشان به این صورت فجیع پایان یافته باشد .
متهم به جرم خود اعتراف می کند :
امیرالمؤمنین علیه السلام به بازپرسی از متهم پرداخت و فرمود: « آیا تو این مرد را کشته ای ؟ » مرد بینوا گفت : « آری » و آن گاه دم از سخن فرو بست و از توضیح بیشتری درباره ی علت و ظروف جرم و کیفیات و حالات نفسانی که در ارتکاب جرم مؤثر بوده خودداری کرد .
حکم اعدام
بدیهی است دستگاه قضاء در چنین شرایط و اوضاع ، جز صادر کردن حکم اعدام چاره ای نداشت . زیرا از یک طرف دستهای خون آلود و خنجر خون فشان متهم و از طرفی پیکر آغشته به