لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
موشَک پرتابهای است که با نیروی واکنش ناشی از خروج گاز (معمولاً ناشی از سوختن سوخت) حرکت میکند. در موشک ماده اکسیدکننده نیز به همراه سوخت حمل میشود و سوختن سوخت در آن نیاز به اکسیژن هوا ندارد. از این نظر موشک با راکت و فشفشه فرق دارد.
موشکها از دید سوخت به دو دسته موشک با سوخت مایع و موشک با سوخت جامد بخش میشوند.
انواع موشکها
/
موشک آگنی-۲ در روز جمهوری در دهلی
موشکهای بالستیک
موشکهای اتمی
موشکهای فضایی
موشکهای ضد ماهواره
موشکهای لیزری
موشکهای شیمیایی، میکروبی، صوتی،...
موشکهای دوربرد زمین به زمین
موشکهای میانبرد زمین به زمین
موشکهای برد نزدیک زمین به زمین
موشکهای دوربرد دریا به زمین
موشکهای میانبرد دریا به زمین
موشکهای برد نزدیک دریا به زمین
موشکهای زمین به دریا
موشکهای زمین به هوا
موشکهای زمین به فضا
موشکهای دریا به دریا
موشکهای دریا به هوا
موشکهای هوا به هوا
موشکهای هوا به دریا
موشکهای هوا به فضا
موشکهای جنگ شهری
موشکهای ضدتانک
موشکهای ضدزره
موشکهای ضدهوایی
موشکهای دفاع هوایی
موشکهای دفاع دریایی
موشکهای دفاع فضایی
موشکهای زیردریایی
موشکها را همچنین میتوان بر اساس نوع سطح پرتاب به دریاپایه، زمینپایه و هواپایه تقسیم کرد
ساختمان موشک
دید کلی
امروزه تعداد متنوعی از موشکها موجود است و اغلب آنها اختلاف عمدهای باهم دارند. با این وصف ، موشکها در قسمتهای اصلی تشکیل دهنده شبیه به هم هستند. هر موشک از چهار قسمت اصلی به نام سازه (AIRFAME) ، سیستم هدایت موشک (GUIDANCE SYSTEM) ، کلاهک یا سرجنگی (WarHead) ، بخش پیشران Prou plision unit) یا موتور که نیروی لازم را برای هدایت موشک به جلو و سمت هدف تامین مینماید، تشکیل شده است.
/
اجزای اصلی موشک
بدنه موشک
قطعات بدنه موشک شامل اسکلت که الحاق کننده یا محافظ و نگهدارنده سایر قسمتهای موشک میباشد و در واقع اتصال قسمتهای مختلف موشک و استواری آن در حین پرواز در هوا به این قسمت متکی است. شاسی ، خود از بخشهای دیگر به نام بدنه اصلی موشک (Missils Main Body) با بالها و بالچهها تشکیل شده است. سیستم هدایت ، موشک را به سوی هدف یا محوطه آن سوق میدهد.وقتی موشک به شعاع مشخصی از هدف رسید، سرجنگی که قسمت از موشک و حاوی مقدار مشخصی از مواد منفجره میباشد ، منفجر و باعث انهدام و صدمه زدن به هدف میشود. بدنه اصلی موشک معمولا به شکل لوله از جنس محکم و از فلز سبک مانند آلومینیوم با دیگر فلز است که در مقابل درجه حرارت زیاد و فشارهای بالا (که در حین پرواز در هوا به موشک وارد میشود.) مقاوم باشد، ساخته میشود.
بالهای موشک (Wings)
بالها در اطراف و بیرون بدنه اصلی قرار گرفتهاند و نیروی اصلی جهت پرواز در هواست تامین مینماید. لبه جلویی بالها به لبه مقاوم ، لبه عقبی آن به لبه فرار (Trailing EDGE) و بالای آن تیپ (TIP) گفته میشود.
بالکهای موشک (FINS)
بالکها کوچکتر از بالها بوده و بطور معمول در قسمت عقب موشک قرار میگیرند، ولی در بعضی از موشکها در قسمت جلو بدنه طراحی شده است. هدف از به کارگیری بالک ، متعادل نگهداشتن موشک و تامین پدیداری آن (انطباق محور موشک با زاویه حرکت) ، در مسیر پرواز میباشد به همین علت به بالکها ، تثبیت کننده نیز اطلاق میشود.
سیستم هدایت و کنترل موشک (Guidance and control system)
سیستم هدایت یکی از بخشهای عمده موشک است و کار هدایت موشک از محل روانه سازی و پرتاب تا بخشی از مسیر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
اسم من «زعفران» است!
مقوی معده و مسکن سرفه هستم. برنشیت مزمن را درمان میکنم. من سرشار از املاح معدنی هستم. از پیشروی کرم خوردگی دندان جلوگیری میکنم. اگر غمگین هستید، از من استفاده برید، زیرا به شما نشاط و شادمانی میدهم. خوردن من زایمان را آسان میکند... و هزاران خاصیت دیگر که کمتر کسی از آن خبر دارد!فارسی من «لرکیماس» بود ولی این روزها همه مرا به نام زعفران میشناسند، عربی من زعفران، حساد و صفران است.قسمت مورد استفاده من در رنگ کردن خوراکیها تارهای گل من است که در اصطلاح گیاهشناسی به آن کلاله گویند و غالبا این کلالهها با خامه همراه است، همراه بودن این تارها با خامه هر چند تقلب محسوب نمیشود، ولی از قیمت آن میکاهد. من دارای بوی قوی و عطر مطبوع و طعمی تلخ و کمی تند میباشم، تکثیر گیاه من به وسیله پیازها در اواسط تیر ماه صورت میگیرد. من در چند نقطه ایران مخصوصا خراسان و قائنات میرویم، بعضی از حشرات مخصوصا بعضی از انواع چلپاسه از گیاه من فرار میکنند، من دارای مواد چربی، املاح معدنی، صمغی، یک ماده رنگی، یک اسانس و عطر مخصوص و دارای چندین عامل دارویی هستم. من علاوه بر مصرف در تغذیه، دارای اثر درمانی میباشم. من مقوی معده و مسکن سرفه مخصوصا در برنشیت مزمن هستم، اثر من در باز کردن عادت ماهانه زنان که در اطراف پزشکان جدید عنوان شده مشکوک است، پزشکان سنتی ایران آن را قبول ندارند. در موقع کشت من باید توجه کامل شود تا پیاز من مورد حمله قارچهای طفیلی قرار نگیرد، چه در این صورت پیاز من میپوسد و محصولی به دست نمیآید. دمکرده و جوشانده من مسکن درد دندان است و کسانی که دندانشان کرم خورده است اگر آنرا مضمضه کنند درد آن ساکت شده و از پیش رفتن پوسیدگی دندان جلوگیری میشود. من نشاط آور و شاد کننده میباشم. عطر من ضد عفونی کننده بوده و کمی محرک اعصاب است و اثراتی شبیه گاز ازن داشته و خنده آور است، ولی اینکه میگویند هر کس یک مثقال زعفران بخورد مبتلا به مرض قهقه شده و در اثر خنده زیاد میمیرد چندان صحیح نیست، زیرا این مقدار زعفران کشنده نیست، ولی اشخاص ضعیف را ممکن است دچار خنده نماید. من مقوی حواس پنجگانه، بادشکن، ضدعفونی، پیشاب آور، قابض، محرک باه و مقوی روح حیوانی و مقوی جگر و دستگاه تنفس، زهکش کلیه و مثانه و باز کننده رنگ رخساره میباشم. خوردن من زایمان را آسان میکند. خوردن من با عسل جهت ریختن سنگریزه و با ادویه مناسب جهت درد رحم و نشستگاه تجویز میشود. بوییدن گل من جهت سرسام (مننژیت) نافع بوده، و کمی خواب آور است. سرمه من جهت جلای چشم و آبریزش تراخم، قرحه چشم مفید است. چکاندن آب جوشانده من در دماغ جهت سر درد شدید و بی خوابی نافع است. ضماد من روی چشم جهت جلوگیری از رطوبات و آبریزش چشم و تسکین قرمزی آن سودمند میباشد. مالیدن من با فرفیون جهت نقرس و درد مفاصل و پاشیدن گرد کوبیده من روی زخم از خونریزی جلوگیری مینماید، و حمول آن درد رحم را تسکین میدهد. مقدار خوراک من سه تا پنج گرم است. گذاشتن یک تار گل من در مجرای ادرار باز کننده پیشاب است.روغن زعفرانیکی از داروهای قدیمی روغن زعفران است، و برای تهیه آن پنجاه مثقال زعفران را در سه لیتر و نیم روغن کنجد و با زیتون پنج روز خیس میکردند و هر روز به هم میزند و بعد آن را صاف میکردند، به صاف شده آن روغن زعفران و به ته نشین آن در طب قدیم «قرقومعما» لقب داده بودند. روغن زعفران نرم کننده اعصاب و سختی رحم و خواب آور و بادشکن است. مالیدن این روغن در اطراف سوراخ بینی و چکاندن آن در بینی در معالجه ذات الجنب (سینه پهلو) تجویز میشود، مالیدن آن ضد عفونی کننده جلدی و درمان زخمهای جلدی بوده و باعث سر باز کردن دمل و کورک میشود و جهت زخمهای رحم و زخمهای بد خیم و چرکین توصیه شده است، حمول این روغن با موم و مغز استخوان جهت زخم نافع است.«قرقومعما» نیز دارای کلیه خواص روغن زعفران است، مقوی اعصاب، نرم کننده زخمهای خشک، پیشاب آور بوده و ضد عفونی کننده جلدی و پاک کننده آثار ضربه و زخم است، چشم را تقویت میکند و تیرگی آن را بر طرف میسازد. برگ گیاه من جهت التیام جراحات تازه مفید بوده، و ضدعفونی کننده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فهرست
عنوان صفحه
مقدمه 2
قیامت روز شهادت است 2
خداوند 3
پیامبران 3
امامان معصوم 5
فرشتگان 6
زمین 6
وجدان 8
اعضای بدن 8
زمان 10
اعمال انسان 11
منابع 14
گواهان فردا (قیامت)
مقدمه
اگر ما باور کنیم که تک تک اعمال ما به وسیله خدا، فرشتگان وکاتبان اعمال و حتی اعضاء وجوارح ما ثبت وضبط می شود و روزی علیه ما به کار گرفته خواهد شد، مراقب خود را برافعال و اقوالمان بیشتر خواهیم کرد.
قیامت روز شهادت است:
یکی از مسائل مهم قیامت وجود گواهان مختلف است. گرچه خدا به شاهد نیاز ندارد، ولی انسان طوری است که هرچه حضور شاهدها را بیشتر احساس کند برای تربیت وتقوایش عامل مهمتری می یابد؛ برای نمونه توجه شما را به یک ماجرای تاریخی جلب می کنم:
روزی جناب عقیل خدمت حضرت علی (ع) رسید واز آن امام عادل تقاضای سهم بیشتری کرد. حضرت فرمود: روز جمعه بیا. عقیل آمد. حضرت دست او را گرفت وبه نماز جمعه برد؛ جمعیت انبوه را به عقیل نشان داد و فرمود: سهم بیشتر از بیت المال دادن یعنی دزدیدن حق این همه مردم.
عقیل از درخواست خود پشیمان شد ورفت.
بعداز بیان مطالب فوق، وارد اصل بحث می شویم. گواهان در قیامت متعددند. قرآن می فرماید:
« ویوم یقوم الاشهاد»
روزی که شاهدان به پا می خیزند.
اما این شاهدان چه کسانی هستند؟ قرآن کریم وروایات گواهان رستاخیز را چنین برمی شمارند:
1ــ خداوند
درقرآن می خوانیم :
« ان الله علی کل شی شهید»
همانا خداوند بر همه چیز گواه است.
برای خداوند اوصاف دیگری نیز بیان شده که همگی دلالت بر احاطه و حضورو علم وگواهی خداوند دارد، نظیرآیه:
« ان الله کان علیکم رقیباً»
همانا خداوند مراقب شماست.
ودر جای دیگر می خوانیم :
« وکان الله بکل شیٍٍ محیطاً»
وخداوند برهر چیز احاطه دارد.
درباره علم خداوند آیات فراوان است؛ بنابراین، اولین گواه در دنیا وآخرت ذات مقدس الهی است.
2ــ انبیا
پیامبران بزرگوارنیز در قیامت از گواهانند، قرآن می فرماید:
« وجئنا بک علی هولاء شهیداً»
ما تو را در قیامت، در حالی که گواه مردم هستی، حاضر می کنیم.
در جای دیگر می خوانیم:
« ویوم نبعث فی کل امةٍ شهیداً علیهم من انفسهم وجئنا بک شهیداً علی هولاء»
روزی که از میان هر قوم وامتی شاهدی از خودشان برمی انگیزیم ... وتورا در حالی که گواه مردم هستی، حاضر می کنیم.
بنابراین، شاهد هر امتی در قیامت پیامبر همان امت خاهد بود و شاهد تمام انبیا شخص رسول اکرم (ص) است.
یک پرسش:
اگر انبیا در قیامت بر کار مردم گواهی می دهند، پس چرا همان روز در پاسخ پرسش خداوند که می پرسد امت شما چگونه رفتار کردند، می گویند:
« لا علم لنا»
ما علمی نداریم.
چگونه کسی که علم ندارد، می تواند شاهد باشد؟
پاسخ:
اولاً: علم انبیا از طرف خداوند است و از خودشان چیزی نمی دانند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
شعر نیمایی سبکی از شعر نو فارسی است که نخستین نمونه شعر نو در ادبیات فارسی بوده و برآمده از نظریه ادبی نیما یوشیج شاعر معاصر ایرانی است.
تحولی که نیما انجام داد در دو حوزه فرم و محتوای شعر کلاسیک فارسی بود. با انتشار شعر افسانه نیما مانیفست شعر نو را مطرح کرد که تفاوت بزرگ محتوایی با شعر سنتی ایران داشت. «باتوجه به مقدمهٔ کوتاهی که خود نیما بر این شعر نوشته است ( رک : شمس لنگرودی ، تاریخ تحلیلی شعر نو ، 1/100) ویژگی های « افسانه » را به شرح زیر میتوانیم برشمریم : 1- نوع تغزل آزاد که شاعر در آن به گونهای عرفان زمینی دست پیدا کرده است ؛ 2- منظومهای بلند و موزون که در آن مشکل قافیه پس از هر چهار مصراع با یک مصراع آزاد حل شده است 3- توجه شاعر به واقعیت های ملموس و در عین حال نگرشی عاطفی و شاعرانهٔ او به اشیا 4- فرق نگاه شاعر با شاعران گذشته و تازگی و دور بودن آن از تقلید 5- نزدیکی آن ، در پرتو شکل بیان محاورهای ، به ادبیات نمایشی ( دراماتیک )؛ 6- سیر آزاد تخیل شاعر در آن ؛ 7- بیان سرگذشت بی دلیها و ناکامی های خود شاعر که به طرز لطیفی با سرنوشت جامعه و روزگار او پیوند یافته است .( برای تجزیه و تحلیل افسانه ؛ رک : حمید زرین کوب ، چشم انداز شعر نو فارسی ، ص53 به بعد ؛ هوشنگ گلشیری ،« همخوانی با هماوازان ، افسانهٔ نیما ، مانیفیست شعر نو »، مفید ، دورهٔ جدید ، ش اول ف( بهمن 1365) ص 12 تا 17 و ش دوم ، ص 34 تا 56 ؛ عطاء الله مهاجرانی ، افسانهٔ نیما ف ص 52 به بعد ) روح غنایی و مواج افسانه و طول و تفصیل داستانی و دراماتیک اثر منتقد را بر آن میدارد که بر روی هم بیش از هر چیز تاثیر نظامی را بر کردار و اندیشهٔ نیما به نظر آورد ( در مورد تاثیر زندگی و آثار نظامی گنجوی بر نیما ، رک : محمد جعفر یاحقی ، « نیما و نظامی »، کتاب پاژ 4( مشهد 1370) ص 39.)حال آن که ترکیب فلسفی و صوری و به ویژه طول منظومه ، زمان سرودن آن ، کیفیت روحی خاص شاعر به هنگام سرودن شعر ، ذهن را به ویژگی های شعر « سرزمین بی حاصل »، منظومهٔ پرآوازهٔ تی . اس . الیوت شاعر و منتقد انگلیسی منتقل میکند که اتفاقا سرایندهٔ آن همزمان نیما و در نقطهٔ دیگر از جهان سرگرم آفرینش مهمترین منظومهٔ نوین در زبان انگلیسی بود . ( در مورد این منظومه و چگونگی آفرینش آن رک : تی . اس . الیوت ، منظومهٔ سرزمین بی حاصل ، ترجمه و نقد تفسیر از حسن شهباز . ص 57 [ به نقل از جعفر یاحقی ، جویبار لحظهها :46].
این شیوه سرودن شعر به سرعت جایگزین شعر کلاسیک فارسی گردید و سپس با ایجاد تفاوت هایی در فرم شعر نو، آنرا به شیوههای نیمایی ، سپید، حجم و ... دسته بندی کردند.
تلاش نیما یوشیج برای تغییر دیدگاه سنتی شعر فارسی بود و این تغییر محتوا را ناگزیر از تغییر فرم و آزادی قالب میدانست. آزادی که نیما در فرم و محتوا ایجاد کرد، در کار شاعران بعد از وی، مانند احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد و سهراب سپهری به نقطههای اوج شعر معاصر ایران رسید. با این حال نیما شعر خود را از لحاظ نگرش به جهان و محتوای کار پیشروتر و تازه تر از کار شاعران بعدی مانند شاملو به شمار میداند.
زمینه تاریخی
با شروع جنبش مشروطهخواهی ایرانیان بینشی تازه رواج یافت که بر طبق آن عصری تازه فرا رسیده است که با همه دورههای تاریخ ملی تفاوت دارد. روشنفکران این دوران معتقد بودند که عصر استبداد سیاسی به پایان رسیده است و همه احساس میکردند که باید در عرصه فرهنگ نیز تحولی مشابه اتفاق بیفتد. شاعران و نویسندگان این عصر در پی زیباشناسی جدیدی بودند و میخواستند شعری تازه بسرایند که با شعر گذشته فارسی فرق داشته باشد.[۱]
یکی از عوامل موثر دیگر در تحولات ادبی این دوران آشنایی روشنفکران ایرانی با ادبیات اروپایی بود. به باور آنان انقلاب مشروطیت با انقلاب فرانسه مشابهت داشت و قادر بود فضای تازهای ایجاد کند که در آن چهرههای برجستهای پرورش یابند که با شاعران و نویسندگان برجسته اروپا قابل مقایسه باشد. علاقه و توجه روشنفکران به ادبیات اروپا و بخصوص ادبیات فرانسه باعث شد تا برخی آثار نویسندگان بزرگ آن زمان اروپا مانند ویکتور هوگو، لامارتین، ژان ژاک روسو، آلفونس دوده و شاتو بریان ترجمه شود که بر نوشتههای بسیاری از ادیبان ایرانی تأثیر گذاشت.[۲]
شعر کلاسیک فارسی
نوشتار اصلی: شعر کلاسیک فارسی
مطابق نظریات سنتی در شعر فارسی تعداد ارکان عروضی هر شعر در محور عمودی همواره ثابت میماند. نیز بنا به اقتضای قالب یا نوع ادبی شعر (نظیر غزل، مثنوی و رباعی)، قافیه با فرمولی ثابت تکرار میشد.
نظر نیما در باب شعر سنتی فارسی
نیما در ابتدای شاعری خود از شعر کهن فارسی نفرت داشت.[۳] اما بعدها نگاه خود را تغییر داد. نیما زمانی نوشته بود:
"از تمام ادبیات گذشته قدیمی نفرت غریبی داشتم... اکنون میدانم که این نقصانی بود."[۴]
و در جای دیگری مینویسد:
"من خودم یکی از طرفداران پا بر جای ادبیات قدیم فارسی و عربی هستم."[۵]
مخالفت سنتگرایان
وقتی نیما نظریه ادبی خود را تدوین میکرد حامیان شعر سنتی فارسی که باورهای خود را در معرض هجومی تمام عیار میدیدند اظهار داشتند که شعر فارسی به عنوان ارجمندترین نماد فرهنگی ایران در معرض نفوذ بیگانگان قرار گرفته است. از نظر آنان شعر نو نشانه تسلیم فرهنگی در برابر خارجیها بود و به زودی روح فرهنگ ایرانی را نابود خواهد کرد.[۶] سنتگرایان در حقیقت معتقد بودند که نیما و پیروانش با این سنت آشنایی ندارند.[۷]
نگاه محافل دانشگاهی به شعر نیما تا دهه چهل خورشیدی منفی بود و از پذیرش آن سر باز میزدند.[۸] اما نگاه سنتگرایان دانشگاهی به نظریات نیما با تلاش برخی استادان که بخصوص با نقد ادبی مدرن آشنایی داشتند رفته رفته تغییر کرد. در میان کسانی که نقشی مهم در تغییر نگرش رایج در دهه چهل خورشیدی داشتند باید از غلامحسین یوسفی و محمد رضا شفیعی کدکنی یاد کرد.[۹]
حمایت نوگرایان
برخی از شاعرانی که امروز در زمره نوگرایان به حساب میآیند از نخستین حامیان نیما بودند. از جمله این افراد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بسیج مدرسه عشق است
یکی از برکات انقلاب ما ضمن اسلامی بودن آن که شاخصه اصلی آن بوده و هست ظهور و پدیدار شدن نیروئی به نام بسیج بود که در میان انقلاب های موجود در جهان یک عنصر متمایز محسوب میشود .
تمامی انقلابها و نظام هائی که برای حفظ و ادامه حیات خود تلاش میکنند در درون خود نیروهائی را دارند که به ان آرمان و اعتقاد پایبند بوده و در این راه حاضر به جانفشانی میباشند و غالبا این نیروها در ارتش و یا نیروهای شبه نظامی ان مشغول خدمت میشوند و دائره حضور انان فقط یک حرکت نظامی صرف بوده و هست اما نیروی بسیج که به برکت انقلاب شکل گرفت در واقع یک اعتقاد و تفکر دینی را بدنبال خود داشته و هر حرکت وعمل خود را متصل به دین دانسته و آن را نوعی عبادت میداند و گستره حضورش را فقط یک نظامی گری صرف ندانسته کما اینکه حرکت نظامی خود را هم طبق قالب های تکراری و کلاسیک دنیا دنبال نکرده و نخواهد نمود در نبرد نظامی عبادت را فراموش نکرده و هر تیر خود را هم که به سمت دشمن پرتاب مینمود ادای گوشه ای از اعمال شرعی خود محسوب میکند و در این راه شهادت را نه یک آرمان بلکه راهی برای رسیدن به لقای الهی دانسته و رضای خدا را برای خود اصل قرار داده است و در هر کار خود و در شغل هنر و تمامی زوایای زندگی خود این تفکر را بصورت عملی اجرا میکند .
بسیج مدرسه عشق است . بسیج لشکر مخلص خداست . این دو جمله زیبا جزئی از عبارات بلند و پر محتوا و جذابیست که امام راحل (ره) در پاسخ به اخلاص ، جانفشانی ، ایثار ، مردانگی و جوانمردی کسانی بیان داشته اند که برای دفاع از اسلام و ایران در دوران سخت دفاع مقدس قیام کردند.بسیج در بدو تشکیل ونیز در دوران شکوفائی خود ، پیش و بیش از آنکه یک ازسازمان رسمی باشد ، یک فرهنگ و تفکر بود . فرهنک و تفکری بلند از ایثار و فداکاری و گذشت و اخلاص و... فدا کردن خود و همه دارائی و وجود خود، بدون هیچ چشمداشتی، آنروزها بسجی نه تنها توقع تشکر هم نداشت بلکه اگر از او تشکر هم می شد خود را مغبون می دید ، آنان حتی از خداوند هم انتظار تشکر نداشتند . آنان منت خدا را می کشیدند که عمل شان را قبول فرماید و...من هیچگاه توفیق بسیجی بودن را نداشته ام اما همواره در مقابل آنهمه بزرگی و عظمت روح بسیجیان خاضع بوده ام و معتقدم امروز برای جامعه و کشور ما حفظ فرهنگ و تفکر بسیجی ، یک ضرورت است و لذا چند نکته را به مناسبت هفته بسیج و در جهت حفظ این فرهنگ یادآوری می کنم.۱-در بسیج نباید کیفیت فدای کمیت شود ، آنچه که بسیج را مهم می کرد عده زیاد بسیجیان نبود بلکه کیفیت فوق العاده و کارائی آنان بود . امروز تکیه سازمان بسیج به افزایش کمی ، امری است که می تواند بسیج را از محتوای خود خالی کند . ۲- اوّلین شرط ورود به بسیج باید همانند گذشته، فداکاری و گذشت باشد . ایجاد انگیزه های مادی و بعضا" غیر موجه برای جذب جوانان و بویژه دانش آموزان به بسیج ، باعث گسترش سازمان بسیج خواهد شد اما مشخص نیست با فرهنگ بسیجی چه خواهد کرد. ۳- استفاده از بسیج به عنوان یک حزب ، خیانتی بزرگ به بسیج و فرهنگ بسیجی خواهد بود . بسیجی نباید و نمی تواند موضع سیاسی نداشته باشد لیکن نباید سازمان بسیج به یک حزب سیاسی تبدیل شود . آزادی رای و عقیده سیاسی باید بر بسیجیان حاکم باشد ، همانطور که در زمان دفاع مقدس چنین بود . ۴- امر بسیج فراتر از امور نظامی است و اگر ضرورت های دوران دفاع ، وابستگی این نهاد به سپاه را توجیه می کرد ، امروز لازمه فرگیر شدن بسیج ، ایجاد طرحی نو در سازمان بسیج است و اولین ضرورت آن استقلال بسیج از نیروهای مسلح است .به امید روزی که فرهنگ گذشت و فداکاری بر ارکان جامعه ما حاکم شود انشاالله .
سالگرد تشکیل بسیج مستضعفان، یادآور خاطره پرشکوه مجاهداتی است که در دوران هشت ساله جنگ تحمیلی، زیباترین تابلوهای ایثار و فداکاری همراه با نجابت و فروتنی و توأم با شجاعت و رشادت را ترسیم کرده است. خاطره جوانمردان پاکدامن و غیوری که شیران روز و زاهدان شب بودند و صحنه نبرد با شیطان زر و زور را با عرصه جهاد با نفس اماره به هم آمیختند و جبهه جنگ را محراب عبادت ساختند. جوانانی که از لذات و هوسهای جوانی برای خدا گذشتند و پیرانی که محنت میدان جنگ را بر راحت پیرانه سر ترجیح دادند و مردانی که محبت زن و فرزند و یار و دیار را در قربانگاه عشق الهی فدا کردند؛ خاطره انسانهای بزرگ و کم ادعایی که کمر به دفاع از ارزشهای الهی بستند و از هیبت دروغین قدرتهایی که برای حفظ فرهنگ و ارزشهای جاهلی غرب به مصاف ارزشهای الهی آمده بودند، نهراسیدند.- هر کس که در دل برای سرنوشت خود، سرنوشت این ملت و آینده ایران اسلامی ارزش قائل است آن کسی که برای استقلال و هویت ملت خود ارزشی قائل است، آن کسی که از تسلط قدرتهای بیگانه