واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

دانلود مقاله گام های نو در مرجعیت شیعه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

گام های نو در مرجعیت شیعه

آیا تا به حال برای شما پیش آمده است, به عنوان یک فرد ناشناس با یک مرجع تقلید اسلامی, در یک اتاق معمولی و در خانه او, ملاقات کنید؟

آیت الله جناتی مرجع تقلید امروز ایران که به تازگی 70 ساله شده است در خانه ای بزرگ و ساده در کوچه پس کوچه های شهر قم زندگی می کند. این خانه علیرغم بزرگی, نمای ساده ای دارد که به نظر می رسد سیمانی است. ده پانزده پنجره فلزی آهنی زنگ زده و یک در آهنی ضد زنگ زده با چراغی که محوطه جلو درب را روشن می کند از ویژگی های خاص منزل این عالم دینی است.

آیت الله فرد بشاش و خوش برخوردی است و در سخن گفتن بسیار پرحرارت و شاداب نشان می دهد, اما زمانی که پای گفتگوی مذهبی احکام دینی به میان کشیده می شود جوش و خروش او چند برابر است. لحن سخن او در این هنگام بسیار محکم و قاطع و البته با کنایات و اشارات خاص و شیرین مخصوص نواحی شرق ایران توأم می شود. چشمانی بزرگ و خسته و ریش خرمایی رنگ و مجعدی دارد اما موهایش به سپیدی گراییده است.

آیت الله جناتی دردهای زیادی داشت, این به خصوص در گفته هایش بیشتر به چشم می آمد. او از رنج هایی می گفت که از 20, 30 سال پیش دامانش را گرفته و پس از گذر این همه سال, این روزها را همراه با آرامش می خواهد, از نام و شهرت و معروفیت نصیبی نبرده و جز معدودی دانشمندان و متفکران بسیار بزرگ اسلامی و مسیحی و دیگران, همنشین دیگری نداشته است. بعضا دیده می شود که در جاهای خاصی به بحث و گفتگو با دیگر عالمان دینی مشغول شده و یا در زیر زمین منزل خویش به درس و بحث مذهبی می پردازد. او مرجعی دینی است که در پس سرگذشت خود, سفرهای علمی و کنفرانس های دینی بین المللی فراوانی را به یادگار گذاشته و آشنایی عمیقی با فرهنگ و آداب اروپاییان دارد.

او نظریات جدید و جالبی را در فقه اسلامی مطرح ساخته و هم بستری اجتهاد امروزی «با احتیاط» فقهی را ناکارآمد و نادرست می داند. این نظریه در رساله توضیح المسائل آیت الله به وضوح دیده می شود, در نتیجه, جوان امروز ایرانی با رساله ای نوین روبروست که بیش از 170 احتیاط در آن حذف شه است. این کاری است که از 150 سال پیش بدین سو کسی به انجام آن مبادرت نکرده و یا جرأت انجام آن را نداشته است.

جامعه جوان و مرجع امروز

جامعه امروز ایران, در عصر حاضر درگیر بزرگترین چالش های فکری, عقیدتی در مبانی و اصولی است که سال های سال از نیاکان خود به میراث برده است. از اصلی ترین و با اهمیت ترین این مبانی, اصول دینی و مذهبی این جامعه است که امروزه زیر قبای فقه شیعی و در ید فقها و عالمان و رهبران دین شناس جامعه به جامعه عرضه شده و چنانکه می بینیم تا حدی نامقبول و نامفهوم افتاده است.

به حقیقت باید گفت: نسل امروز ایران چندان نگاهی به دین ندارد و یا اگر در طلب آن روان است, جز تاریخ و اخلاق دینی, نمی طلبد و فقه اسلامی در فکر و ذهن او بسیار مهجور و متروک افتاده است.

در این میانه, نقش متولیان و راهبران فقه اسلامی در جامعه جوان امروز ایران بسیار حیاتی است, چه اینان می باید دریابند که خواسته های این نسل, جز آن است که در نوشتارها و رسالات مذهبی دیده می شود. نسل امروز نگاه عقلانی را در تمامی جنبه های زندگی خود وارد کرده و دین را هیچ گریزی از این نگاه تند و تیزبین و شکاک نیست. علت یابی و استدلال علمی اینک جزئی از فقه اسلامی به شمار می آید و اگر تا دیروز قرار بود که به احکام و فرامین مذهبی به سادگی و بی چون و چرا عمل شود, امروز چنین نیست و نخستین مسئله ای که به احکام و فرامین مذهبی به سادگی و بی چون و چرا عمل می شود, امروز چنین نیست و نخستین مستله ای که روح یک جوان دردمند و متردد و مسئول را در قبال دستورات مذهبی حاکمان دینی به چالش جدی وا می دارد طرح این سوال است که علت فلان حکم و بهمان مسئله فقهی چیست و چرا باید به آن عمل شود؟

نکته تلخ تر اینجاست که این دید خوشبینانه تنها بخش کوچکی از جامعه جوان ایران را در بر می گیرد و بسیاری را سودای آن نیست که به چرایی و چگونگی فرامین دینی و حتی متن مذهب خود حساس باشند و به کنکاش و جستجو در بطن و روح آن بپردازند. حال باید بدانیم رویکرد مرجعیت شیعی نسبت به این خواست ها و افکار عمومی چیست و چه رهیافتی برای آنان به ارمغان آورده است؟

بی شک مراجع امروز ایران دو دسته اند:

1- مرجعیت سنتی:

این طبقه دارای دید سنتی و نظر و نگاه قدیمی و اسلوب یکنواخت و روش منطبق بر یکصد سال پیش و یا پیش از آن است که تا به امروز هرگز تکان نخورده است و به هیچ روی شرایط زمان و مکان و تغییرات و تعویضان آن برایش مفهوم و مهم نیست (تغییر و تحول شرایط روز در دگرگونی ویژگی های درونی یا بیرونی موضوعات احکام چنان مؤثر است که در نهایت به شکل گیری احکام و فرامین دیگری می انجامد).

این نظر از آنجا ساتع است که فرض این عالمان و فقیهان سنتی بر آسیب پذیری دین و ضربه خوردن فقه اسلامی در صورت انطباق و سازگاری به آن با شرایط روز می باشد, از این روی اصل و اساس فقه را نگاه داشته اند و به هیچ گونه تغییر و تحول در ابعاد و شکل آن نمی اندیشند.

2- مرجعیت نوین:

اصطلاحی که تحت عنوان مرجعیت نوین به کار می بریم به ساخت فکری و ذهنی آن دسته از مراجع مربوط است که تحولات و شرایط روزمره اجتماعی, سیاسی و نیازهای جدید جامعه را درک کرده اند و بی تفاوت از کنار آن عبور نکرده اند. این طبقه از مراجع دینی شرایط روز را به طور عمیق و اساسی در احکام و نظریات فقهی خود گنجانده اند و جدای از اقبال عمومی مردم مورد توجه گروه های روشنفکر, سکولار و حتی لائیک قرار گرفته اند.

طبقه جوان جامعه نیز از این رویکرد به دور نمانده است. این بخش عظیم جامعه ایرانی تغییرات و تکاملات فقهی و مذهبی مراجع دینی روشن بین امروز را مهم انگاشته و عاملی برای بازگشتی دوباره به سطح مذهب و رویه دین می انگارد.

امروز در جامعه ایرانی و در میان تمام طبقات آن سخن از این دسته مراجع است. چند تن از آنان بسیار شناخته شده و معروف می باشند اما بعضا مراجع دینی ای دیده می شوند که به علت پایبندی به اصول اخلاق سنتی خود و حفظ تواضع و ایمان درونی, تلاش چندانی برای مطرح ساختن خود در جامعه انجام نمی دهند. امروز و دراین گزارش سخن از این گونه راهبران دینی جامعه است. مرجعی که امروز سخن ما حول محور او می گردد, آیت الله جناتی است که در خانه بزرگ اما بسیار ساده خود در شهر مذهبی قم زندگی می کند و به تازگی رساله احکام علمیه خود را منتشر ساخته است.



خرید و دانلود دانلود مقاله گام های نو در مرجعیت شیعه


دانلود مقاله شعر نو

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

شعر نو

در این مقاله نشان داده می شود که شعرنو می تواند حامل تبلور التهابات درونی شاعر، واکنش او به نیاز سنت مرثیه باشد.  همچنین پذیرش آن از طرف خواننده می تواند بیانگر روحیات افراد با اختلالات روحی – خفیف یا شدید- باشد. توجه شود که آثار هدایت برای نوجوانان از طرف اولیا منع میشود

برترین ویژگی مدنیت نو، تسریع اجتماعی آزادی فردی در ذهن سنتی مملوکان است.  فردیت با پدیده مدرنیته رابطه تنگاتنگ دارد.  بخش مهمی از ادبیات شعر است که راوی این تکوین غولین، یک پا در سنت و یک پا در آینده، میباشد. شاعر با مدرنیته برای نخستین بار در کانون هستی خود، ذهنش، آزاد میشود. دیگر نیازی به عرفان، مداحی، صله خواهی، مجیزگویی ندارد. اگر

شاعران در آثار خود عمدا و عمدتا هوادار مدرنیته باشند، آنها پیشروند.  لذا شعر پیشرو را باید نخست در آزادی ذهن شاعر نو دید سپس در 2 رکنش، محتوا و شکل. آزادی ذهن والا ترین خصیصه شعر نو است که شاعر خواستار مدرنیته را در رابطه قطری با

قدرت خواستار مدرنیزاسیون قرار می دهد. اکثریت شاعران پیشرو محتوای کار خود را بهمزمانی با این تکوین سترگ کوک می

کنند. قلیلی که شکل را اولویت داده با اتکا بر ریخت وپاشهای دولتی مصاحبه، شو، زبان بازی، سفر فرنگ – کوتاه مدت جنجالی و در نهایت حاشیه ای اند.  شاید این مداخله به انزوای ادبیات فارسی در جهان نیز کمک می کند (رک، دکتر فروزان سجودی، شرق5).

تاریخچه شعر نو. یکی از عناصر عمده ذهن شاعر وجدان است.  تعریف و مساحی محل آن در مغز بماناد.  وجدان در فرهنگ یک ثابت است. در ایران، از 4 هزار سال پیش، در سروده های زرتشت و منشور ملل کوروش تا نطقهای آتشین مزدک / بابک، از ابیات انسانی سعدی، رباعیات منطقی خیام،غزل منصفانه حافظ، اشعار اجتماعی عشقی/ یزدی تا آثار افسرده هدایت و فروغ حضور وجدان بوضوح تبلور دارد.  در قرون وسطا 3 مکتب عراقی، خراسانی، هندی؛ در دوران معاصر 3 سبک کلاسیک،

نیمایی، سپید/ پسا- مدرن در شعر فارسی نام برده شده.  در بین 2 انقلاب مشروطه و جمهوری، شعر نوین نخست در معنی نو شد (اعتصامی، عشقی، لاهوتی، دهخدا، یزدی، ایرج، بهار، عارف، شهریار) سپس در شکل. ازمیان ِ رفتگان ِ شعر نو، خمسه اول (نیما، شاملو، فروغ، اخوان، سهراب)، خمسه ثانی (رحمانی، مشیری، ح مصدق، گلسرخی، کسرایی)، خمسه ثالث (ابتهاج، سلطانپور، مختاری، سیرجانی، نادرپور)؛ از زندگان خمسه یکم (کدکنی، خویی، براهنی، آزرم، سیمین) را باید نام برد.

شعر نو با نشر افسانه نیما در 1300 ه.ش. زاده شد.  اصالت نیما در جهت تکامل تاریخی فرهنگ ایرانی باب طبع رهروان مطرح شعر فارسی معاصر واقع شد. آثارش منجر به ورود چهره های قوی شعر نو شد که بقول نیما از‘رود‘ وجودش آب گرفتند. پس مانایی نیما نه فقط در لذت / آموزش خوانندگانش، بلکه با ایجاد مکتب اصیل و عینی (نه سلیقه فردی و محفل بازی) ادبی شعر نو

ادامه یافت.  شهرت یک شاعر را می توان برحسب عواملی مساحی کرد با: سیطره هنری پس از مرگ، توجه جهانی به خلاقیت، جهت دهی/ پیشتازی در حوزه هنری، تاثیر بر همکاران/ عامه، اصالت کارهای خلاق، دامنه افتخارات در طول زندگی.  برد

ادبی/ اجتماعی پدیده عینی است؛ بر پایه ذکر شاعر در تجمعات، بین دانش جویان، سازمانها، سایتها، نشریات و اثرگذاری آنها بر مکتب، سبک، روند شعر، تاریخ، مسئولیت / پایداری او و معراجش به ضمیر ملی میباشد.  این برد بر اساس مقوله های مذکور

هم بترتیبی است که در بالا در خمسه ها ذکر شد.  شاملو بدعتهای هنری نیما را در آثارش بوجه احسن تکامل بخشید - با نوآوریها و فعال اجتماعی بودن.  اخوان بحور نیمایی را با تلفیق اسطوره ‘مزدشتی‘، زبان حماسی، شوخ طبعی تغزلی، اشراق عمیق

حوادث اجتماعی، ارتقای بسیار درخشان داد. کاربرد مصالح محلی (فولک لر) در شعر نیما منبع غرور و راه گشایی برای شاعران

شهرهای دیگر ایران شد: س. سپهری- کاشان، ار احمدی – کرمان، کدکنی- مشهد، براهنی- تبریز. جهت گیری سیاسی نیما در جهت آرمانهای روستا و شهر در شاعران نو به رویکرد جنسیت/ ملی/ خلقی/ طبقاتی انجامید. تاکید نیما بر فرد، منجر به ادامه کارش در جنسیت/ زنانه  به نوع دید فروغ/ سیمین کمک کرد.

فکر شعر نو و حتی یا اصطلاح طرح نو در شعر فارسی سابقه‌ی بسیار قدیم تری دارد؛ کار ابتذال شیوه‌‌ی شاعری شاید پس از جامی شروع شد پیروان سبک هندی در جستجوی راهی تازه برآمدند؛ از این تاریخ شاعران با توجه به ابتذال و تکرار مکررات درصدد برآمدند؛

که در لفظ و معنی غزل فارس تصرف کنند و چیز تازه ای به وجود بیاورند در این نوخواهی بیشتر توجه آنها به معانی و مضامین شعر بود؛ جنبه‌ی بیان را شاعرانی مانند صائب یکسره فرو گذاشتند و حاصل آنکه در قالب بیان معانی به هیچ کارتازه ای دست نزدند و به همین جهت پس از یک قرن از کوشش اینهمه شاعران که از دوران پیش از مغول و خصوصا بعد از حافظ بوجود آمده بود در صورت غزل اثری از تجدد وتنوع غزل فارسی باقی نماند؛ و هیچ نمونه‌ای نیست که نشان دهنده‌ی چنین تمایلی باشد مگر اینکه دو سه مورد خاص را مانند سرودن بحر طویل از آنجا آغاز کنیم.

در زمینه‌ای که ما در دست داریم می‌بینیم که این بار کار از نوع دیگری است جستجوی قالب‌های نو مقدمه ونشانه‌ی شعر نو بود. از آنجا شروع می‌کردند که قالبهای شعر را تغییر بدهند اما در این زمینه تنها به یکی از اصول مربوط به قالب شعر فارسی تاختند. کسانی که استعداد و قریحه‌ی عالی هم نداشتند به شعر سرودن در قالب‌های نو پرداختند مثلا سرودن اشعاری در قالب های مسمط و انواع آن مانند مخمس و مسدس و غیره باب شد و از آنها در شعر اجتماعی این زمان استفاده شد؛ اما این قالب های نو چندان کارگشا نبود. یکی از نکته‌های اساسی در وزن و قالب شعر فارسی رعایت تساوی مصراعها وابیات بود که ظاهرا امر مسلمی شمرده می‌شد که در آن چون و چرا نبود حتی این عدم تساوی وسیله‌ی تمسخر و تخفیف گویندگان بود. چون به این طریق درها به روی گویندگان بسته شد؛ به طریقی کوشیدند که با شرایط مجاز و معقول عیب تکرار قالب‌های مبتذل را چاره کنند و به این طریق قالب های مختلف مستزاد به وجود آمد یعنی یک نوع تنوع در عین تکرار و ابتذال. اما هنوز جرأت تجاوز از قیود مختلف در میان نبود؛ بعضی از شاعران تا حدی که می‌توانستند و مجاز شمرده می‌شد قالب های ساده‌ تر و آسان تری را برگزیدند اما هنوز قصیده وغزل مقام خود را در ساختمان شعر فارسی نگهداشته بود نیما یوشیج هنوز به این کار یعنی بر هم زدن قالی‌های شعر فارسی نپرداخته بود و قطعاتی را که می‌سرود نشانی از این تغییر کلی در بر نداشت یعنی بسیاری از قطعات اشعار او که غالبا متضمن حکایتی بر سبیل تمثیل بود نیما به صورت « قطعه » می سرود که هیچ قالب معینی وزن و قافیه صورت مثنوی سروده‌ شده بود. بنابر این در قالب بیان هیچ کار تازه‌ ای شمرده نمی‌شد. پس از آن منظومه‌ی مفصل « خانواده‌‌ی سرباز» منتشر شد که در آن هم یک نوع مسمط با وزنی کم رواج و مهجور بکار رفته بود و از همین قرار بود وزن و قالب منظومه‌ « افسانه » که از حیث وزن و قالب شعری کار نوی شمرده می‌شد؛ نیما در طی این قطعه کار را از نظر قافیه اندکی آسان‌ تر کرد اما از نظر وزن عروضی تغییر فاحشی در آن دیده نمی‌شد. پس از آن نیما شعری با عنوان « ای شب » در مجله هفتگی نوبهار انتشار یافت که نوعی از مسمط به حساب می‌آمد نیما کار خود را ادامه داد و از سرزنش مدعیان اندیشه نکرد اما مسئله‌ی تساوی هجاها در همه مصراعها و ابیات هر قطعه هنوز مقام مستحکم خود را در اشعار او محفوظ داشت. شاید نحستین اشعار نیما یوشیج که در آنها از دست قافیه گریخته بود و به این طریق حد فاصل میان مصراعها و ابیات از میان رفت در مجله موسیقی منتشر شد و سپس به توسط عده‌ی کمی از این آزادی استقبال شد؛ و وزن شعر نو به این طریق که مورد استعمال وتقلید جوانان صاحب قریحه قرار گرفته بود از این به بعد راه تکامل طبیعی را پیموده تا آنجا که کار به دست تازه کارانی افتاد که از اصول فنی کارآگاهی بسیار کمی داشتند و آخر کلمات برید واحیانا بی معنی را نشانه‌ی تنوع و تجدد می‌شمردند و به عنوان شعر نو بکار می‌بردند.

من به عنوان مدیر مجله‌ی سخن راه معتدل‌تری پیش گرفته بودم و دو طرف کار را ملاحظه می کردم و به این سبب مورد حمله وحتی معاوضه‌ی دو طرف بودم. هر یک از قطعاتی که در این مجموعه به چاپ رسیده است نمونه و نشانه یکی از آزمایشهایی است که در طی مدتی طولانی در شعر من بکار رفته است. به این طریق که را مناسب‌تری را برای شعر فارسی امروز بکار ببریم؛ قالب‌های شعر که مبنای بسیاری از این اشعار است غالبا نتیجه‌ی این آزمایشهاست. گاهی کوشیده‌ ام که قالب شعر را به مقصود و غرض اصلی گوینده نزدیک کنم. قطعه « بت‌ پرست » که کوتاهی وبلندی مصراعهای آن مختلف است برای بیان کمال تأثر پرستنده‌ای که می‌ترسد ارادت و ایمانش در پیشگاه بت پذیرفته نشود ( بت پرست ص 141) در بسیاری از قطعات دیگر هیچگونه قید وتکلفی بکار نرفته مگر آنجا که اقتضای معنی و مضمون ایجاب می کرده است که قالب خاصی بوجود بیاید که متناسب با آن مضمون باشد. نه آنکه به عنوان الگوی قابل پیروی دیگران در ضمن مطالب دیگر باشد؛ مثلا قطعه « ماه در مرداب » از حیث وزن و قافیه و تکرار بعضی از مصراعها که صدای ملایم پارو زدن در دریاچه را بیان می کند به هیچ وجه قابل تقلید در موارد دیگر نیست.

از مجموع قطعاتی که در این مجموعه گرد آمده است؛ شاید چگونگی تحول و تجدد را در طی 50 ساله اخیر بتوان دریافت؛ عقاید خود را درباره شعر و شاعری در طی مقالات مبسوط در مجله‌ی سخن منتشر کرده‌ام که در کتاب شعر و هنر تحت عنوان هفتاد سخن منتشر شده است و اینجا شاید محتاج به تکرار نباشد. درباره شعر خود چیزی نمی‌توانم بگویم جز اینکه بگویم شعر و شاعری را بسیار دوست می داشتم و آرزویم آن بود که شعرم بهتر از این باشد.



خرید و دانلود دانلود مقاله شعر نو


تحقیق در مورد ورود اندیشه های نو

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 3 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

ورود اندیشه های نو

مهدی نوریروشنفکران ایراندر عصر مشروطیتنویسنده؛ لطف الله آجدانیناشر؛ اخترانقیمت؛ 2400تومانوسط هیاهوی تحریریه و اره بده، تیشه بگیرهای مطبوعاتی، لطف الله آجدانی تلفن کرد. می خواست بگوید کتاب «روشنفکران ایران در عصر مشروطیت» اش را اختران منتشر کرده است و البته خبرش چندان تازه نبود. کتابش را دیده بودیم و قرار بود معرفی اش کنیم. اما آجدانی در اقدامی غیرقابل انتظار، اصرار و ابرام کرد که هرچه می توانید کتاب مرا نقد کنید. ما هم نه برای اینکه از خجالت او درآییم، که به خاطر اینکه بگوییم صفحه کتاب اگر نقد نکند به کاری نمی آید، اندکی جدی تر از معمول با کتابش برخورد کرده ایم. فقط امیدواریم جوابیه اش آنقدر بلند نباشد که مجبور باشیم ویژه نامه کتاب منتشر کنیم. به امید روزی که هر نویسنده یک تلفن به تحریریه یک روزنامه بزند و...

 

دوره قاجار گذشته از فراز و نشیب های بسیاری که داشت، فصول جدیدی را در تاریخ ایران گشود. یکی از این فصول پیدایش روشنفکرانی بود که ضمن انتقاد از جامعه استبدادزده ایران تلاش می کردند تا آن را از بن بستی که گرفتارش شده بود رها سازند. داستان این روشنفکران و تلاش هایشان و مخالفت هایی که از هر طرف با آنها می شد، از بخش های خواندنی و در عین حال دردناک تاریخ ایران در عصر قاجار است. در سال های اخیر پژوهش های بسیاری در مورد این طبقه نوظهور صورت گرفته و کتاب «روشنفکران ایران در عصر مشروطیت» نیز تلاشی در این راستاست. لطف الله آجدانی در فصول هفت گانه کتاب خود کوشیده تا ضمن بررسی دیدگاه های این روشنفکران و تلقی آنها از مفاهیمی همچون حکومت و آزادی، تقابل آنها با دیگر طبقات اجتماع، علی الخصوص روحانیون را مورد کند و کاو قرار دهد. آن طور که خود آجدانی در مقدمه کتاب ذکر کرده، تلا ش اش این است که با بررسی انتقادی اسناد، مدارک و منابع، ضمن یافتن پاسخ برخی از پرسش ها و طرح پرسش های جدید، دریچه ای بر شناخت مبانی فکری و نقش سیاسی روشنفکران ایران در عصر مشروطه بگشاید. اما این کتاب کاستی هایی دارد که به دو نمونه از آن اشاره می شود. البته پیش از پرداختن به این دو مورد این نکته نیز باید گفته شود که کتاب به رغم حجم نسبتاً کمی که دارد، پر از تکرار مکررات است. آنچه در فصل اول کتاب «درآمدی بر جنبش تجدد و اصلاحات در عصر قاجاریه» گفته شده با اندکی تغییر در فصل چهارم «غرب از دیدگاه روشنفکران ایران» نیز آمده است. این تکرارها به حدی است که مثلاً پاراگراف دوم صفحه 17 که پاراگرافی نسبتاً طولانی است، عیناً در صفحه 93 نیز آمده و البته باید توجه داشت که گفته های خود مولف است و نه نقل قول. اما برخی از نقل قول ها هم به کرات در کتاب تکرار شده است.1- آنچه در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم ویژگی جامعه ایران به شمار می آمد، عقب ماندگی در همه زمینه ها بود. نهادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی همه ناکارآمد بودند و گویی ایران به سیاهچال تاریخ افتاده بود. در همین زمان بورژوازی غربی راه پیشرفت را به سرعت طی می کرد و علم و تکنولوژی در حال شکوفایی بود. در چنین شرایطی جنگ های ایران و روس تلنگری بود برای دولت قاجار تا دست به اصلاحاتی در ساختار خود بزند.از سوی دیگر در همین زمان است که نخستین گروه از «اندیشه گران» ایرانی با سفر به برخی از کشورهای اروپایی و کشورهایی همچون هند و عثمانی که تحت تاثیر فرهنگ غربی قرار داشتند، زمینه ای برای آگاهی از غرب و پیشرفت های آن فراهم کردند. عبداللطیف موسوی شوشتری، میرزاابوالحسن ایلچی، سلطان الواعظین و میرزاصالح شیرازی از جمله مهم ترین این پیشگامان بودند. سوالی که اینجا مطرح می شود این است که ما از نخستین کسانی که راهی غرب شده و مشاهدات خود از فرنگ را برای ما به یادگار گذاشته اند، چه انتظاری داریم؟ آجدانی در کتابش آورده که مثلاً عبداللطیف شوشتری به پیشرفت های علمی غرب در زمینه های مختلفی چون پزشکی، صنایع، امور نظامی و اصلاحات مذهبی اشاره کرده یا مثلاً ابوالحسن ایلچی از شیوه های نوین اداری انگلیس و حکومت دموکراسی پارلمانی در غرب و نقش مردم و نمایندگان آن در تصمیم گیری های حکومت سخن به میان آورده است. آجدانی با ارجاعات فراوان به عبدالهادی حائری از این گروه پیشگام خرده گرفته که چرا به رویه استعماری غرب توجه نکرده اند، چرا به مبانی پیشرفت غرب توجه نکرده اند و چراهای دیگر. بهتر است قسمتی از گفته های مولف را عیناً نقل کنیم؛ «در واقع آنان، هم از شناخت و آگاهی لازم و بسنده درباره علل و عوامل عقب ماندگی ایران و هم از علل و ریشه های پیشرفت غرب و مقدمات و بستری که آن پیشرفت ها در آن زایش و پویش گرفت و هم از شناخت نقادانه از ماهیت و مبانی فرهنگ و تمدن غرب بازماندند و نتوانستند سرمایه درخشانی در این زمینه برای ایران و ایرانیان روزگار خود و پس از آن برجای نهند.»این قضاوت مولف است نسبت به کسانی که از جامعه بسته و استبدادزده ایران، بدون هیچ گونه شناخت نسبت به غرب راهی آن سرزمین ها شدند و آنقدر جسارت داشتند که نام کتاب خود را «حیرت نامه» بگذارند. پرسش این است که آیا این اشخاص با مسوولیت روشنفکری راهی غرب شدند که امروز از آنها خرده می گیریم که چرا غرب را درست و اساسی نشناخته اند. این اشخاص در روزگار سیاهی که در آن زندگی می کردند، بالاتر از آنچه از آنها انتظار می رفت انجام دادند و این از عدم درک ما نسبت به موقعیت آنان است که ما امروز به این شکل غیرعلمی به نقد آنها بپردازیم. آجدانی بارها به انتقاد از میرزاابوالحسن ایلچی پرداخته که دچار غرب زدگی شده و دائم به توصیف زیبارویان انگلیسی پرداخته، اما نکته جالب اینجاست که گفته شده میرزاابوالحسن ایلچی هم در فرنگستان کلی طرفدار داشته و ظاهراً زنان انگلیسی هم در برخورد با جناب ایلچی شرق زده شده بودند، پس این به آن در.2- لطف الله آجدانی در کتاب خود ضمن بیان اینکه روشنفکران قاجار مشروطیت پارلمانی را نظامی مناسب برای جایگزینی استبداد مطلقه می دانستند، آخوندزاده، طالبوف، ملکم خان و مستشارالدوله را اصلی ترین نظریه پردازان و حامیان مشروطیت پارلمانی می داند و در بخش های مختلف کتاب به بررسی و نقد آرای آنها می پردازد. تکلیف میرزافتحعلی آخوندزاده که روشن است. او همان طور که آجدانی گفته «یک سکولار مصمم و از مدافعان سرسخت قانون اساسی دنیوی و هوادار جدی تفکیک مطلق سیاست و دیانت از یکدیگر و مخالف نفوذ و دخالت شرعی و روحانی در حکومت و سیاست بود.» آخوندزاده حاضر نبود از مواضع خود عقب نشینی کند و حتی با آن دسته از روشنفکران که تلاش می کردند با تقلیل مفاهیم و نهادهای جدید سیاسی آن را با اسلام هماهنگ سازند، به شدت مخالفت می کرد.اما انتقادهای مولف به ملکم خان و یوسف خان مستشارالدوله کمی تامل برانگیز است. او انتقاد می کند که دفاع آنها از نظام سیاسی مشروطیت پارلمانی غربی بر شالوده محافظه کاری مصلحت اندیشانه و البته توام با برخی گرایش های غیرواقع بینانه برای تطبیق اسلام و دموکراسی غربی است. آجدانی در پایان کتاب خود به نتیجه ای پرسش برانگیز رسیده است؛ «اگر پاره ای افراطی گری در شیوه فکری روشنفکرانی چون میرزافتحعلی آخوندزاده با برانگیختن واکنش متقابل عالمان دینی سنت گرای و نیز ایجاد بیم و نگرانی و گاه برانگیختن احساسات ضدروشنفکری در میان گروه هایی از نیروهای مذهبی معتدل، هرگونه امکان معرفی صحیح مفاهیم و نهادهای جدید در جامعه ایران را سلب کرد و با دشواری روبه رو ساخت، همانندسازی ها و تطبیق دادن های غیرواقعی و بی بنیاد آن مفاهیم و نهادها با قوانین و احکام شرعی که از سوی روشنفکرانی چون مستشارالدوله و ملکم خان مطرح شد و مورد استقبال گروه هایی از علمای دینی و نیروهای مذهبی مشروطه طلب ایران نیز قرار گرفت، صورت دیگری از بدفهمی تجدد بود که بسیاری از روشنفکران ایران را، تا حدود زیاد، و با درجاتی متفاوت، از امکان شناخت و نقد هرچه صحیح تر سنت و تجدد در ایران، دور ساخت.» امروز ما می توانیم پرسش های روشنفکران آن روز ایران را به شکل زیرا صورت بندی کنیم؛پرسش اول؛ آیا جامعه ایران نیاز به خونی تازه در رگ های فرسوده اش داشت یا خیر؟ قطعاً بله، با توصیفی که آجدانی هم از وضعیت ایران کرده، تجدد و ورود اندیشه های نو بسیار ضروری بوده است.پرسش دوم؛ آیا حکومت قاجار خود می توانست بانی این اصلاح شود؟بله، اما از آنجا که برای حاکمان قاجار، حفظ قدرت بالاتر از هرچیز بود، نتایج این اصلاحات چندان چشمگیر نبود.پرسش سوم؛ آیا علما به عنوان یکی از جریان های تاثیرگذار در روند تحولات اجتماعی، تجدد و ورود اندیشه های تازه را مثبت قلمداد می کردند؟قطعاً خیر.پرسش چهارم؛ این اندیشه های نو و تجددطلبانه از کجا باید گرفته می شد؟ ظاهراً از غرب، زیرا در آن زمان کشورهای «راقیه» همه غربی بودند.حالا شما تصور کنید که کسانی همچون ملکم خان و یوسف خان مستشارالدوله آگاهند که باید تغییرات اساسی در ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران به وجود بیاید، آنها غرب را دیده اند و می دانند که در شرایط حاضر الگوی مناسب برای ایران نظام دموکراتیک مغرب زمین است. از سوی دیگر آگاهند که حکومت استبدادی قاجار موانع اساسی در مقابل این پروژه نوسازی هستند. پس چاره چیست؟ آیا باید همه چیز را کنار گذاشت؟ چاره را مستشارالدوله در نامه ای که به میرزافتحعلی آخوندزاده نوشته این طور دیده است؛ «کتاب روح الاسلام غیک کلمهف ان شاءالله تا دو ماه تمام می شود... خوب نسخه است. یعنی به جمیع اسباب ترقی و سیویلیزاسیون، از قرآن مجید و احادیث صحیح، آیات و براهین پیدا کرده ام که دیگر نگویند فلان چیز مخالف آیین اسلام یا آیین اسلام مانع ترقی و سیویلیزاسیون است.» آقای آجدانی نوشته که این تقلیل مفاهیم باعث شد که در دوران مشروطه برخی از علما و روحانیون مشروطه خواه نیز در تعریف مفاهیم جدید گرفتار اشتباه شوند اما ایشان مشخص نکرده اند که این اندیشه های نو باید چگونه وارد می شدند که نه با مقاومت همه جانبه روبه رو شوند و نه دچار کج فهمی شوند. آیا وضعیت دردناک ایران در دوره قاجار اجازه می داد که این روشنفکران ابتدا به شناخت درست غرب و رویه های چندگانه آن - اعم از رویه دموکراتیک و تکنولوژیک و رویه استعماری - بپردازند و سپس جامعه ایران و سنت های حاکم بر آن را به خوبی بشناسند و آنگاه این پروسه تجدد و اصلاح را با توجه به فضای اسلامی جامه عمل بپوشانند؟



خرید و دانلود تحقیق در مورد ورود اندیشه های نو


تحقیق در مورد جامعه مدنی و مشارکت نوجوان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 185 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

«الهی قبلة عارفان خورشید روی توست و مسجد اقصی دلها حریم کوی توست ، نظری به سوی ما فرما که نظر ما به سوی توست . »

1- مقدمه

کشور ما ایران یکی از بالا ترین میزانهای رشد جمعیت در دنیا را داراست وبا داشتن پنجاه در صد جمعیت زیر هفده سال از جوانترین کشورهای دنیا محسوب می‌شود . پرداختن به مسائل نوجوانان و جوانان و بررسی مسائل ومشکلات آنها از حیاتی ترین وظایف افراد در جامعه به شمار میرود . تأمین نیازمندیهای مختلف این قشر عظیم کار ساده ای نیست و قدر مسلم در آینده ای نه چندان دور کشور ما با مشکلاتی که زائیده رشد بالای جمعیت است روبرو خواهد بود .

جامعه مدنی از دیر باز مورد توجه محافل مختلف بوده است وعمل آن از دیدگاهای مختلف توسط محققین علوم انسانی و فلاسفه مورد برسی قرار گرفته است وبا توجه به تغیرات جوامع لزوم ادامه واستمرار این تحقیقات همچنان باقی است . در این تحقیق نیز سعی شده مشارکت نوجوانان را در جامعه مدنی مورد برسی قرار داده تا انشا الله بتوان نوجوانان را به شرکت در جامعه مدنی تشویق کرد و باعث پیشرفت و توسعه همه جانبه جامعه شد .

2-1 بیان مسئله

آیا نوجوان وجوانان در جامعه مدنی مشارکت دارند ؟

آیا مشارکت نوجوانان در جامعه مدنی رو به افزایش است یا کاهش ؟

آیا با افزایش مشارکت نوجوانان در جامعه مدنی احتمال پیشرفت و توسعه کشور است یا خیر ؟

مشارکت نوجوانان در فعالیتهای عمرانی و فرهنگی مورد برسی قرار گرفته است؟



خرید و دانلود تحقیق در مورد جامعه مدنی و مشارکت نوجوان


چشم اندازی از جایگاه ایران در دنیای نو

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

چشم‌اندازی از جایگاه ایران در دنیای نو

سخنرانی هوشنگ امیراحمدی در دبی، استاد و مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه راتگرز، آمریکا

موضوع صحبت من جایگاه ایران در دنیای جدید است، و پرداختن به این موضوع در کنفرانسی که در دوبی برای بررسی پدیده جهانی شدن و ملازمات آن برگزار شده، این فرصت را به من می‌دهد که در مقدمه، به خود دوبی، به عنوان مصداق تاثیرات مثبت جهانی‌شدن اشاره‌ای داشته باشم.

دوبی، چنانکه می‌دانید، در مدت زمانی کوتاه به صورت بازاری جهانی برای مبادله ایده‌ها، کالاها و خدمات درآمده است و درواقع این شهر اکنون یک چهارراه داد وستد و توسعه است. دوبی همچنین نمایشگاهی از تجمل و وفور، زیبایی معماری و نوسازی شهری به مفهوم جهانی است. در حال حاضر، این امیرنشین شریک نخستین ایران در امر تجارت است. با فاصله‌ای زیاد کشور آلمان مرتبه دوم را در این زمینه به خود اختصاص داده است.

دوبی در راه توسعه و ترقی همچنین چالش‌هایی را در پیش‌رو دارد که از جمله مسئله ‌گذار به یک جامعه دمکراتیک پایدار است که امیدوارم بر این مهم نیز فایق آید. به لحاظ آنچه گفته شد، دوبی می‌تواند برای ما سرمشق خوبی باشد. به این معنا که نمونه دوبی به ما این امید را می‌دهد که می‌توان با ترکیبی از بینش سیاسی و رهبری درمدت زمانی نسبتاً کوتاه در یک جامعه مسلمان بر مشکل عظیم توسعه نایافتگی چیره شد.


 به موضوع اصلی صحبتم جایگاه ایران در دنیای نو برگردم. در این زمینه متاسفانه باید بگویم در ایران روند امور بر وفق مراد نمی‌گذرد و این کشور در جامعه جهانی امروز از نام و شهرت درخوری برخوردار نیست. در واقع، آدرس ایران در جهان نو نظیر یک صندوق پستی است.

ایران با معضلات و مسایل چندگانه‌ای درگیر است. به لحاظ روانشناختی دچار یاس و سرخوردگی است؛ به لحاظ اقتصادی دچار رکود است؛ به لحاظ تکنولوژی واپس مانده است؛ از دمکراسی و مردم‌سالاری بی‌بهره است؛ به لحاظ اجتماعی بیمار و دچار چند پاره گی‌است؛ از نظر فرهنگی سردرگم است؛ موقعیت منطقه ای ناموزونی دارد؛ و از نظر بین‌المللی نام و آوازه چندان خوبی ندارد. ایران امروز فاقد یک سمت وسوی مشخص سیاسی است و رهبری آن از بینش و درکی مناسب برای یک آینده مدرن بی‌بهره است. جای تعجب نیست اگر جوانان این کشور چشم‌انداز بهتری را در افق کشور خود نمی‌بینند.

می‌دانم که آنچه گفتم ممکن است به مذاق کسانی خوش نیاید. اما من نمی‌خواهم در اینجا با ارائه چشم‌اندازی بدبینانه شما را تحت تاثیر قرار دهم. واقعیت این است که ملت ایران سزاوار وضعیت اسفباری نیست که امروز گرفتار آن شده است. ایران به لحاظ مردمش، تاریخش، فرهنگ و هنرش، جغرافیایش و منابع طبیعی‌اش کشوری غنی و ثروتمند است. ایران به عنوان نخستین بنیان‌گذار امپراتوری، طی قرن‌ها تجسمی از شرق تاریخی در برابر غرب تاریخی و محورتوسعه، ثبات و پایداری بوده است.

امروز، میان دستاوردها و منابع این کشور فاصله‌ زیادی وجود دارد. به جرئت می‌توانم بگویم که ایران به درستی یکی از پایین‌ترین سطوح رشد را به نسبت منابعش در دنیای امروز داراست. چرا چنین است؟ یقیناً این بدین خاطر نیست که ملت در این راه سعی و تلاش کافی نکرده‌است. اکنون بیش از یک قرن است که ایرانیان در راه از میان برداشتن این فاصله و در راه پیشرفت می کوشند. آنها اصلاحات و انقلاب کرده‌اند و به انواع تئوری‌ها، استراتژی‌ها و سیاست‌ها برای رسیدن به مقصود دست یازیده‌اند. با این‌حال، سوای پاره‌ای موفقیت‌های اولیه، به طور فزاینده‌ای در این راه ناکام مانده‌اند.

بگذارید بار دیگر این سوال را مطرح کنم که چرا چنین شده است؟ ایرانیان به عنوان یک ملت بر سر علل این ناکامی با یکدیگر توافق نظر ندارند. اغلب ایرانیان قدرت‌های خارجی را در این امر دخیل می‌دانند، پاره‌ای طبقه حاکم و نخبگان را مقصر می‌دانند و مابقی ترکیبی از این دو را مسبب و مسئول در این ناکامی می‌دانند. اما به نظر من این پدیده تنها ناشی از فقدان بینش و رهبری است و به این موضوع خواهم پرداخت.


جامعه جهانی و ایران

برای اینکه موقعیت ایران را در دنیای امروز بهتر بتوانم تشریح کنم، لازم است که بدانیم دنیای ما در شرایط حاضر چگونه دنیایی شده است. در زمانی‌که ایرانی می‌کوشیده است که دوران توسعه نایافتگی خود را پشت سرگذارد، دنیای پیرامونش راهی جامعه‌ای پسا مدرن و عرصه هموابستگی‌ها یا دوران جهانی شدن شده است. در چنین د نیایی شماری از فراجریان‌های جهان شمول - mega-trends - حاکم بر مقدرات اقتصادی، تکنولوژیک، ایدئولوژیک، سیاسی، فضایی، نهادی، زیست‌محیطی و فرهنگی- اجتماعی حیات انسانی



خرید و دانلود  چشم اندازی از جایگاه ایران در دنیای نو