لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
احیاء فرهنگ ایرانی و اسلامی جهت جلوگیری از اسراف و اتلاف منابع
چکیده
با توجه به نقش عمده فرهنگ و اعتقادات دینی در آموزش پذیری جامعه، به عقیدة بسیاری از صاحبنظران، راهکار نهایی پایان دادن به بهره برداری بی حد و حصر انسان از منابع طبیعی و ایجاد روحیة مسؤلیت پذیری مشترک جهت حفاظت محیط زیست احیاء فرهنگ های اصیل ملل و رویکرد به تعالیم دینی و بهره گیری از رهنمود های ادیان الهی است.
بسیاری از مبانی فرهنگی ما که با اعتقادات دینی آمیخته است حاوی تعالیم و رهنمود های ارزشمندی است که میتواند راهگشای مشکلات کنونی نسل بشر باشد. از آن جمله نحوه نگرش و برخورد فرهنگ ایرانی و منابع اسلامی با طبیعت به عنوان آثار رحمت و برکت و مذموم دانستن بارزترین و عمده ترین عامل کاهش منابع طبیعی و افزایش ضایعات یعنی خصلت اسراف و تبذیر است.
مقدمه
مشکلات و بحرانهای کنونی منابع طبیعی و ملی به مرحله ای رسیده است که میتوان ادعا کرد حل آنها از عهده دولتها و نهاد ها و تشکیلات دولتی و غیردولتی خارج است، تنها با بسیج عمومی و همکاری و مشارکت همه ساکنان زمین میتوان این بحرانها را کاسته و یا به رفع آنها پرداخت. از سوی دیگر به تجربه ثابت شده است که بسیج عمومی در مواردی که اهداف برنامه ها ریشه در اعتقادات فرهنگی و باور های دینی مردم داشته باشد با موفقیت و پیشرفت بیشتری همراه است. لذا اغلب صاحبنظران بر این باورند که تنها راه نجات انسان و خاتمه دادن به تخریب و اتلاف روز افزون منابع طبیعی رویکرد به تعالیم دینی و بهره گیری از دستورات و راهنمایی های ادیان الهی است.
قرن بیستم که با جدایی دین از علم، اقتصاد از فرهنگ و مادیات از معنویات شروع شد نهایتاً با بروز
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
احیاء فرهنگ ایرانی و اسلامی جهت جلوگیری از اسراف و اتلاف منابع
چکیده
با توجه به نقش عمده فرهنگ و اعتقادات دینی در آموزش پذیری جامعه، به عقیدة بسیاری از صاحبنظران، راهکار نهایی پایان دادن به بهره برداری بی حد و حصر انسان از منابع طبیعی و ایجاد روحیة مسؤلیت پذیری مشترک جهت حفاظت محیط زیست احیاء فرهنگ های اصیل ملل و رویکرد به تعالیم دینی و بهره گیری از رهنمود های ادیان الهی است.
بسیاری از مبانی فرهنگی ما که با اعتقادات دینی آمیخته است حاوی تعالیم و رهنمود های ارزشمندی است که میتواند راهگشای مشکلات کنونی نسل بشر باشد. از آن جمله نحوه نگرش و برخورد فرهنگ ایرانی و منابع اسلامی با طبیعت به عنوان آثار رحمت و برکت و مذموم دانستن بارزترین و عمده ترین عامل کاهش منابع طبیعی و افزایش ضایعات یعنی خصلت اسراف و تبذیر است.
مقدمه
مشکلات و بحرانهای کنونی منابع طبیعی و ملی به مرحله ای رسیده است که میتوان ادعا کرد حل آنها از عهده دولتها و نهاد ها و تشکیلات دولتی و غیردولتی خارج است، تنها با بسیج عمومی و همکاری و مشارکت همه ساکنان زمین میتوان این بحرانها را کاسته و یا به رفع آنها پرداخت. از سوی دیگر به تجربه ثابت شده است که بسیج عمومی در مواردی که اهداف برنامه ها ریشه در اعتقادات فرهنگی و باور های دینی مردم داشته باشد با موفقیت و پیشرفت بیشتری همراه است. لذا اغلب صاحبنظران بر این باورند که تنها راه نجات انسان و خاتمه دادن به تخریب و اتلاف روز افزون منابع طبیعی رویکرد به تعالیم دینی و بهره گیری از دستورات و راهنمایی های ادیان الهی است.
قرن بیستم که با جدایی دین از علم، اقتصاد از فرهنگ و مادیات از معنویات شروع شد نهایتاً با بروز
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
اسراف و تاثیر آن بر جامعه
اسراف
تعریف لغوی: اسراف از ریشه سرف یعنی تجاوز کردن و از حدّ گذشتن در هر کاری که انسان انجام میدهد.[1]
تعریف اصطلاحی: کلمه اسراف به معنای خارج شدن از حدّ اعتدال و تجاوز از حدّ در هر عملی است که انسان انجام میدهد. هر چند که به گفته راغب غالباٌ در مورد پول خرج کر دن استعمال میشود.[2]
کلمه اسراف کلمه بسیار جامعی است که هر گونه زیاده روی در کمیّت و کیفیّت و بیهوده گرایی و اتلاف و مانند آن را شامل میشود.[3]
مقدمه
دین مقدس اسلام بهرهبردارى مشروع از نعمتهاى الهى و زیباییهاى زندگى را مباح و روا و اسراف و زیادهروى را حرام و ناروا مىداند و این بدان جهت است که مسلمان به تناسب امکانات و توانایى و کارآیى خود، در برابر جامعه مسؤولیت دارد. در این صورت فرد اسرافکار قهرا از اجراى مسؤولیت و تعهدات اجتماعى خود بازمىماند و از این رهگذر بر پیکر جامعه ضربه مىزند.
قرآن مجید این حقیقت را در ضمن مباحث اجتماعى در قالبهایى زیبا بیان مىکند و با هشدار به پیروان خود مىفرماید: (و انفقوا فى سبیل الله ولاتلقوا بایدیکم الى التهلکة) (۱) یعنى در راه خدا انفاق کنید و با دستهاى خود، خود را به هلاکت و نابودى نیفکنید. از این آیه شریفه چنین استفاده مىشود که اگر مال در راه خدا و به سود جامعه و رفع نیازمندیهاى مردم مصرف نشود سرنوشت آن جامعه و ملتبه هلاکت و سقوط مىانجامد.
صرفنظر از اهمیتخوددارى از اسراف و تبذیر در دین از نظر موقعیتخاص کشور اسلامى که در محاصره حکومتهاى سلطهگر قرار گرفته اگر ما بتوانیم تجملات زندگى را حذف کنیم و رعایت اقتصاد و میانهروى را در همه حال مدنظر و برنامه عمل قرار دهیم، به استقلال کشور کمک کردهایم و به پیروزى نهایى نزدیکتر شدهایم. در نتیجه این شعار را در اقصى نقاط عالم و دنیاى اسلام و بالاخص ایران اسلامى اعلام کردهایم که ما از تنگناهاى اقتصادى نمىهراسیم و قدرت آن را داریم که روى پاى خود بایستیم و به هیچ قدرتى جز خداوند متعال متکى نیستیم.
مفهوم اسراف
راغب اصفهانى مىگوید: «السرف تجاوز الحد فى کل فعل یفعله الانسان» (۲) اسراف به معنى تجاوز از حد و معیار در هر کارى است که از انسان سر بزند، گرچه استعمال آن در موارد زیادهروى در انفاق مال بیشتر است و گاهى به خروج از اعتدال در مقدار خرج مال و زمانى هم به چگونگى بذل مال و مورد آن اطلاق مىشود. اما بنا به مفهوم سخن راغب و روح معنى «کل فعل» و بر پایه شواهد فراوان در قرآن و حدیث، اسراف به هر گونه تجاوزکارى و زیادهروى گفته مىشود و در هر حال اسراف عملى است ممنوع و محکوم، و مورد خشم و انزجار خداوند متعال است و از آن به شدت منع شده است.
خداوند در سوره اعراف مىفرماید: «کلوا واشربوا ولاتسرفوا انه لایحب المسرفین» (۳) بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست ندارد.
آثار سوء اسراف
الف) زیانهاى فردى
اسرافکار، علاوه بر زیانهاى اقتصادى که بر جامعه و ملت تحمیل مىکند، براى خود نیز زیانهاى جبرانناپذیرى به بار مىآورد:
۱ - خشم الهى; اسرافکار چون تعادل و توازن اقتصادى جامعه را برهم مىزند، از رحمتخدا بدور و گرفتار خشم خدا مىشود، همانگونه که در قرآن مجید آمده است: «انه لایحب المسرفین» (۴۶) خداوند اسرافکاران را دوست نمىدارد، و امام صادق(ع) فرمود: «ان السرف امر یبغضه الله» (۴۷) اسراف مورد غضب خداست.
۲ - محرومیت از هدایت; خداى متعال که همواره درهاى رحمتش بر بندگان گشوده استخود را «غافر الذنب و قابل التوب» (۴۸) معرفى کرده است لکن نسبتبه اسرافکاران مىفرماید: «ان الله لا یهدى من هو مسرف کذاب» (۴۹) همانا خداوند کسى را که اسرافکار و دروغگوست هدایت نمىکند.
۳ - فقر; روشنترین اثر اقتصادى اسراف، فقر است، زیرا که اسرافکار در اثر مصرف نارواى خود هم جامعه را به ورطه فقر مىکشاند و هم خود دچار فقر مىشود. لذا یکى از راههاى مبارزه اسلام با فقر و محرومیت ایجاد هماهنگى اقتصادى و ریشهکن ساختن اسراف است. حضرت على(ع) مىفرمایند: «القصد مثراة و السرف متواة» (۵۰) اقتصاد و میانهروى باعث توانگرى و اسراف و ولخرجى مایه فقر و تنگدستى است. و نیز فرمود: «سبب الفقر اسراف» (۵۱) ولخرجى عامل فقر است.
۴ - هلاکت; اسراف از هر نوعى که باشد انسان را به نابودى مىکشد. قرآن مجید این حقیقت را چنین بیان مىفرماید: «ما به وعدههایى که به انبیاء و اولیا دادیم وفا کردیم و سپس آنها را با هر که اراده کردیم نجات دادیم، اما مسرفان و ستمگران را هلاک کردیم» (۵۲) و نیز حضرت على(ع) مىفرماید: «کثرة السرف تدمر» (۵۳) اسرافکارى زیاد انسان را به هلاکت مىکشاند.
۵ - کیفر اخروى; کیفر کسانى که از حدود الهى تجاوز کرده و اوامر و نواهى خدا را نادیده گرفته باشند، تنها فقر و تنگدستى در دنیا نیستبلکه عذاب اخروى نیز در انتظار آنان است. قرآن مجید در اینباره مىفرماید: «و کذلک نجزى من اسرف و لم یؤمن بآیات ربه ولعذاب الآخرة اشد و ابقى» این چنین جزا مىدهیم کسى را که اسراف کند و ایمان به آیات پروردگارش نیاورد، عذاب آخرت شدیدتر و پایدارتر است، و در جاى دیگر مىفرماید: «و ان المسرفین هم اصحاب النار» براستى که مسرفان اهل دوزخند. به این ترتیب معلوم است که وضع افرادى که در مسیر باطل و هرزگیها دچار اسراف مىشوند چه خواهد بود!
ب) زیانهاى اجتماعى اسراف
البته از نظر اسلام، هر کس مالک حاصل کار و دسترنجخود - با رعایتحدود شرعى - مىباشد ولى انسان نمىتواند به بهانه این که مالک مالى است هر طور که بخواهد آن را صرف و خرج کند بلکه دو شرط اساسى دارد: یکى بهرهگیرى براى خود و دیگرى بهرهدادن به دیگران و تعطیل اینها دو صورت مىتواند داشته باشد:
۱ - ثروتاندوزى و تکاثر که نه خود از آن بهرهمند شود و نه دیگران.
۲ - صرف مال در راه هوا و هوس و اسرافکارى، که هر دو ممنوع و داراى پیامدهایى به شرح زیر مىباشند:
۱) حقناشناسى، وجدان هر انسانى این مطلب را پذیراست که در برابر هر احسانى باید تشکر کرد و اخلاق اجتماعى نیز حکم مىکند که در مقابل هر نیکى باید حقشناس و سپاسگزار باشیم، از احسان و نیکى پدر و مادر، استاد و معلم تا خالق مهربان.
«لئن شکرتم لازیدنکم و لئن کفرتم ان عذابى لشدید» (۵۴) اگر شکر نعمت را بجا آورید، فزونى دهیم و اگر کفران نعمت کنید مجازاتم شدید است.
۲ - تزلزل و سستى، انسانهاى معتدل در فراز و نشیبهاى زندگى هرگز نمىلغزند ولى افراد اسرافکار که ولخرجى و مصرفزدگى تمام ابعاد زندگیشان را فراگرفته چون روحیه مقاومت ندارند، شکستخورده و متزلزل خواهند بود.
۳ - کاهش تولید، جامعه مصرفى رفتهرفته قدرت تولید را از دست مىدهد و براى تامین مایحتاج خود به بیگانه روى مىآورد. این مطلبى است که در دوران حکومت طاغوت براى همه ثابتشده و نیاز به توضیح ندارد.
۴ - سقوط اخلاقى، ولخرجى و ریختوپاشهاى نابجا و بىمورد، انسان را از مسیر صحیح بیرون آورده و به ورطه هولناک فساد و تباهى مىکشاند، انسان اسرافکار گاهى به مرحلهاى مىرسد که به هر پستى تن مىدهد; رشوه مىگیرد، دروغ مىگوید، ربا مىخورد، به عناوین مختلف، عفت و شخصیتخود را از دست داده و سرانجام کارش به رسوایى مىکشد.
کیفر کسانى که از حدود الهى تجاوز کرده و اوامر و نواهى خدا را نادیده گرفته باشند، تنها فقر و تنگدستى در دنیا یستبلکه عذاب اخروى نیز در انتظار آنان است.
۵ - ضعف ایمان، اسرافکارى آدمى را از راه اعتدال خارج مىکند و به سستى ایمان و ضعف عقیده مىکشاند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
اسراف و تاثیر آن بر جامعه
اسراف
تعریف لغوی: اسراف از ریشه سرف یعنی تجاوز کردن و از حدّ گذشتن در هر کاری که انسان انجام میدهد.[1]
تعریف اصطلاحی: کلمه اسراف به معنای خارج شدن از حدّ اعتدال و تجاوز از حدّ در هر عملی است که انسان انجام میدهد. هر چند که به گفته راغب غالباٌ در مورد پول خرج کر دن استعمال میشود.[2]
کلمه اسراف کلمه بسیار جامعی است که هر گونه زیاده روی در کمیّت و کیفیّت و بیهوده گرایی و اتلاف و مانند آن را شامل میشود.[3]
مقدمه
دین مقدس اسلام بهرهبردارى مشروع از نعمتهاى الهى و زیباییهاى زندگى را مباح و روا و اسراف و زیادهروى را حرام و ناروا مىداند و این بدان جهت است که مسلمان به تناسب امکانات و توانایى و کارآیى خود، در برابر جامعه مسؤولیت دارد. در این صورت فرد اسرافکار قهرا از اجراى مسؤولیت و تعهدات اجتماعى خود بازمىماند و از این رهگذر بر پیکر جامعه ضربه مىزند.
قرآن مجید این حقیقت را در ضمن مباحث اجتماعى در قالبهایى زیبا بیان مىکند و با هشدار به پیروان خود مىفرماید: (و انفقوا فى سبیل الله ولاتلقوا بایدیکم الى التهلکة) (۱) یعنى در راه خدا انفاق کنید و با دستهاى خود، خود را به هلاکت و نابودى نیفکنید. از این آیه شریفه چنین استفاده مىشود که اگر مال در راه خدا و به سود جامعه و رفع نیازمندیهاى مردم مصرف نشود سرنوشت آن جامعه و ملتبه هلاکت و سقوط مىانجامد.
صرفنظر از اهمیتخوددارى از اسراف و تبذیر در دین از نظر موقعیتخاص کشور اسلامى که در محاصره حکومتهاى سلطهگر قرار گرفته اگر ما بتوانیم تجملات زندگى را حذف کنیم و رعایت اقتصاد و میانهروى را در همه حال مدنظر و برنامه عمل قرار دهیم، به استقلال کشور کمک کردهایم و به پیروزى نهایى نزدیکتر شدهایم. در نتیجه این شعار را در اقصى نقاط عالم و دنیاى اسلام و بالاخص ایران اسلامى اعلام کردهایم که ما از تنگناهاى اقتصادى نمىهراسیم و قدرت آن را داریم که روى پاى خود بایستیم و به هیچ قدرتى جز خداوند متعال متکى نیستیم.
مفهوم اسراف
راغب اصفهانى مىگوید: «السرف تجاوز الحد فى کل فعل یفعله الانسان» (۲) اسراف به معنى تجاوز از حد و معیار در هر کارى است که از انسان سر بزند، گرچه استعمال آن در موارد زیادهروى در انفاق مال بیشتر است و گاهى به خروج از اعتدال در مقدار خرج مال و زمانى هم به چگونگى بذل مال و مورد آن اطلاق مىشود. اما بنا به مفهوم سخن راغب و روح معنى «کل فعل» و بر پایه شواهد فراوان در قرآن و حدیث، اسراف به هر گونه تجاوزکارى و زیادهروى گفته مىشود و در هر حال اسراف عملى است ممنوع و محکوم، و مورد خشم و انزجار خداوند متعال است و از آن به شدت منع شده است.
خداوند در سوره اعراف مىفرماید: «کلوا واشربوا ولاتسرفوا انه لایحب المسرفین» (۳) بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست ندارد.
آثار سوء اسراف
الف) زیانهاى فردى
اسرافکار، علاوه بر زیانهاى اقتصادى که بر جامعه و ملت تحمیل مىکند، براى خود نیز زیانهاى جبرانناپذیرى به بار مىآورد:
۱ - خشم الهى; اسرافکار چون تعادل و توازن اقتصادى جامعه را برهم مىزند، از رحمتخدا بدور و گرفتار خشم خدا مىشود، همانگونه که در قرآن مجید آمده است: «انه لایحب المسرفین» (۴۶) خداوند اسرافکاران را دوست نمىدارد، و امام صادق(ع) فرمود: «ان السرف امر یبغضه الله» (۴۷) اسراف مورد غضب خداست.
۲ - محرومیت از هدایت; خداى متعال که همواره درهاى رحمتش بر بندگان گشوده استخود را «غافر الذنب و قابل التوب» (۴۸) معرفى کرده است لکن نسبتبه اسرافکاران مىفرماید: «ان الله لا یهدى من هو مسرف کذاب» (۴۹) همانا خداوند کسى را که اسرافکار و دروغگوست هدایت نمىکند.
۳ - فقر; روشنترین اثر اقتصادى اسراف، فقر است، زیرا که اسرافکار در اثر مصرف نارواى خود هم جامعه را به ورطه فقر مىکشاند و هم خود دچار فقر مىشود. لذا یکى از راههاى مبارزه اسلام با فقر و محرومیت ایجاد هماهنگى اقتصادى و ریشهکن ساختن اسراف است. حضرت على(ع) مىفرمایند: «القصد مثراة و السرف متواة» (۵۰) اقتصاد و میانهروى باعث توانگرى و اسراف و ولخرجى مایه فقر و تنگدستى است. و نیز فرمود: «سبب الفقر اسراف» (۵۱) ولخرجى عامل فقر است.
۴ - هلاکت; اسراف از هر نوعى که باشد انسان را به نابودى مىکشد. قرآن مجید این حقیقت را چنین بیان مىفرماید: «ما به وعدههایى که به انبیاء و اولیا دادیم وفا کردیم و سپس آنها را با هر که اراده کردیم نجات دادیم، اما مسرفان و ستمگران را هلاک کردیم» (۵۲) و نیز حضرت على(ع) مىفرماید: «کثرة السرف تدمر» (۵۳) اسرافکارى زیاد انسان را به هلاکت مىکشاند.
۵ - کیفر اخروى; کیفر کسانى که از حدود الهى تجاوز کرده و اوامر و نواهى خدا را نادیده گرفته باشند، تنها فقر و تنگدستى در دنیا نیستبلکه عذاب اخروى نیز در انتظار آنان است. قرآن مجید در اینباره مىفرماید: «و کذلک نجزى من اسرف و لم یؤمن بآیات ربه ولعذاب الآخرة اشد و ابقى» این چنین جزا مىدهیم کسى را که اسراف کند و ایمان به آیات پروردگارش نیاورد، عذاب آخرت شدیدتر و پایدارتر است، و در جاى دیگر مىفرماید: «و ان المسرفین هم اصحاب النار» براستى که مسرفان اهل دوزخند. به این ترتیب معلوم است که وضع افرادى که در مسیر باطل و هرزگیها دچار اسراف مىشوند چه خواهد بود!
ب) زیانهاى اجتماعى اسراف
البته از نظر اسلام، هر کس مالک حاصل کار و دسترنجخود - با رعایتحدود شرعى - مىباشد ولى انسان نمىتواند به بهانه این که مالک مالى است هر طور که بخواهد آن را صرف و خرج کند بلکه دو شرط اساسى دارد: یکى بهرهگیرى براى خود و دیگرى بهرهدادن به دیگران و تعطیل اینها دو صورت مىتواند داشته باشد:
۱ - ثروتاندوزى و تکاثر که نه خود از آن بهرهمند شود و نه دیگران.
۲ - صرف مال در راه هوا و هوس و اسرافکارى، که هر دو ممنوع و داراى پیامدهایى به شرح زیر مىباشند:
۱) حقناشناسى، وجدان هر انسانى این مطلب را پذیراست که در برابر هر احسانى باید تشکر کرد و اخلاق اجتماعى نیز حکم مىکند که در مقابل هر نیکى باید حقشناس و سپاسگزار باشیم، از احسان و نیکى پدر و مادر، استاد و معلم تا خالق مهربان.
«لئن شکرتم لازیدنکم و لئن کفرتم ان عذابى لشدید» (۵۴) اگر شکر نعمت را بجا آورید، فزونى دهیم و اگر کفران نعمت کنید مجازاتم شدید است.
۲ - تزلزل و سستى، انسانهاى معتدل در فراز و نشیبهاى زندگى هرگز نمىلغزند ولى افراد اسرافکار که ولخرجى و مصرفزدگى تمام ابعاد زندگیشان را فراگرفته چون روحیه مقاومت ندارند، شکستخورده و متزلزل خواهند بود.
۳ - کاهش تولید، جامعه مصرفى رفتهرفته قدرت تولید را از دست مىدهد و براى تامین مایحتاج خود به بیگانه روى مىآورد. این مطلبى است که در دوران حکومت طاغوت براى همه ثابتشده و نیاز به توضیح ندارد.
۴ - سقوط اخلاقى، ولخرجى و ریختوپاشهاى نابجا و بىمورد، انسان را از مسیر صحیح بیرون آورده و به ورطه هولناک فساد و تباهى مىکشاند، انسان اسرافکار گاهى به مرحلهاى مىرسد که به هر پستى تن مىدهد; رشوه مىگیرد، دروغ مىگوید، ربا مىخورد، به عناوین مختلف، عفت و شخصیتخود را از دست داده و سرانجام کارش به رسوایى مىکشد.
کیفر کسانى که از حدود الهى تجاوز کرده و اوامر و نواهى خدا را نادیده گرفته باشند، تنها فقر و تنگدستى در دنیا یستبلکه عذاب اخروى نیز در انتظار آنان است.
۵ - ضعف ایمان، اسرافکارى آدمى را از راه اعتدال خارج مىکند و به سستى ایمان و ضعف عقیده مىکشاند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
اسراف و تاثیر آن بر جامعه
اسراف
تعریف لغوی: اسراف از ریشه سرف یعنی تجاوز کردن و از حدّ گذشتن در هر کاری که انسان انجام میدهد.[1]
تعریف اصطلاحی: کلمه اسراف به معنای خارج شدن از حدّ اعتدال و تجاوز از حدّ در هر عملی است که انسان انجام میدهد. هر چند که به گفته راغب غالباٌ در مورد پول خرج کر دن استعمال میشود.[2]
کلمه اسراف کلمه بسیار جامعی است که هر گونه زیاده روی در کمیّت و کیفیّت و بیهوده گرایی و اتلاف و مانند آن را شامل میشود.[3]
مقدمه
دین مقدس اسلام بهرهبردارى مشروع از نعمتهاى الهى و زیباییهاى زندگى را مباح و روا و اسراف و زیادهروى را حرام و ناروا مىداند و این بدان جهت است که مسلمان به تناسب امکانات و توانایى و کارآیى خود، در برابر جامعه مسؤولیت دارد. در این صورت فرد اسرافکار قهرا از اجراى مسؤولیت و تعهدات اجتماعى خود بازمىماند و از این رهگذر بر پیکر جامعه ضربه مىزند.
قرآن مجید این حقیقت را در ضمن مباحث اجتماعى در قالبهایى زیبا بیان مىکند و با هشدار به پیروان خود مىفرماید: (و انفقوا فى سبیل الله ولاتلقوا بایدیکم الى التهلکة) (۱) یعنى در راه خدا انفاق کنید و با دستهاى خود، خود را به هلاکت و نابودى نیفکنید. از این آیه شریفه چنین استفاده مىشود که اگر مال در راه خدا و به سود جامعه و رفع نیازمندیهاى مردم مصرف نشود سرنوشت آن جامعه و ملتبه هلاکت و سقوط مىانجامد.
صرفنظر از اهمیتخوددارى از اسراف و تبذیر در دین از نظر موقعیتخاص کشور اسلامى که در محاصره حکومتهاى سلطهگر قرار گرفته اگر ما بتوانیم تجملات زندگى را حذف کنیم و رعایت اقتصاد و میانهروى را در همه حال مدنظر و برنامه عمل قرار دهیم، به استقلال کشور کمک کردهایم و به پیروزى نهایى نزدیکتر شدهایم. در نتیجه این شعار را در اقصى نقاط عالم و دنیاى اسلام و بالاخص ایران اسلامى اعلام کردهایم که ما از تنگناهاى اقتصادى نمىهراسیم و قدرت آن را داریم که روى پاى خود بایستیم و به هیچ قدرتى جز خداوند متعال متکى نیستیم.
مفهوم اسراف
راغب اصفهانى مىگوید: «السرف تجاوز الحد فى کل فعل یفعله الانسان» (۲) اسراف به معنى تجاوز از حد و معیار در هر کارى است که از انسان سر بزند، گرچه استعمال آن در موارد زیادهروى در انفاق مال بیشتر است و گاهى به خروج از اعتدال در مقدار خرج مال و زمانى هم به چگونگى بذل مال و مورد آن اطلاق مىشود. اما بنا به مفهوم سخن راغب و روح معنى «کل فعل» و بر پایه شواهد فراوان در قرآن و حدیث، اسراف به هر گونه تجاوزکارى و زیادهروى گفته مىشود و در هر حال اسراف عملى است ممنوع و محکوم، و مورد خشم و انزجار خداوند متعال است و از آن به شدت منع شده است.
خداوند در سوره اعراف مىفرماید: «کلوا واشربوا ولاتسرفوا انه لایحب المسرفین» (۳) بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست ندارد.
آثار سوء اسراف
الف) زیانهاى فردى
اسرافکار، علاوه بر زیانهاى اقتصادى که بر جامعه و ملت تحمیل مىکند، براى خود نیز زیانهاى جبرانناپذیرى به بار مىآورد:
۱ - خشم الهى; اسرافکار چون تعادل و توازن اقتصادى جامعه را برهم مىزند، از رحمتخدا بدور و گرفتار خشم خدا مىشود، همانگونه که در قرآن مجید آمده است: «انه لایحب المسرفین» (۴۶) خداوند اسرافکاران را دوست نمىدارد، و امام صادق(ع) فرمود: «ان السرف امر یبغضه الله» (۴۷) اسراف مورد غضب خداست.
۲ - محرومیت از هدایت; خداى متعال که همواره درهاى رحمتش بر بندگان گشوده استخود را «غافر الذنب و قابل التوب» (۴۸) معرفى کرده است لکن نسبتبه اسرافکاران مىفرماید: «ان الله لا یهدى من هو مسرف کذاب» (۴۹) همانا خداوند کسى را که اسرافکار و دروغگوست هدایت نمىکند.
۳ - فقر; روشنترین اثر اقتصادى اسراف، فقر است، زیرا که اسرافکار در اثر مصرف نارواى خود هم جامعه را به ورطه فقر مىکشاند و هم خود دچار فقر مىشود. لذا یکى از راههاى مبارزه اسلام با فقر و محرومیت ایجاد هماهنگى اقتصادى و ریشهکن ساختن اسراف است. حضرت على(ع) مىفرمایند: «القصد مثراة و السرف متواة» (۵۰) اقتصاد و میانهروى باعث توانگرى و اسراف و ولخرجى مایه فقر و تنگدستى است. و نیز فرمود: «سبب الفقر اسراف» (۵۱) ولخرجى عامل فقر است.
۴ - هلاکت; اسراف از هر نوعى که باشد انسان را به نابودى مىکشد. قرآن مجید این حقیقت را چنین بیان مىفرماید: «ما به وعدههایى که به انبیاء و اولیا دادیم وفا کردیم و سپس آنها را با هر که اراده کردیم نجات دادیم، اما مسرفان و ستمگران را هلاک کردیم» (۵۲) و نیز حضرت على(ع) مىفرماید: «کثرة السرف تدمر» (۵۳) اسرافکارى زیاد انسان را به هلاکت مىکشاند.
۵ - کیفر اخروى; کیفر کسانى که از حدود الهى تجاوز کرده و اوامر و نواهى خدا را نادیده گرفته باشند، تنها فقر و تنگدستى در دنیا نیستبلکه عذاب اخروى نیز در انتظار آنان است. قرآن مجید در اینباره مىفرماید: «و کذلک نجزى من اسرف و لم یؤمن بآیات ربه ولعذاب الآخرة اشد و ابقى» این چنین جزا مىدهیم کسى را که اسراف کند و ایمان به آیات پروردگارش نیاورد، عذاب آخرت شدیدتر و پایدارتر است، و در جاى دیگر مىفرماید: «و ان المسرفین هم اصحاب النار» براستى که مسرفان اهل دوزخند. به این ترتیب معلوم است که وضع افرادى که در مسیر باطل و هرزگیها دچار اسراف مىشوند چه خواهد بود!
ب) زیانهاى اجتماعى اسراف
البته از نظر اسلام، هر کس مالک حاصل کار و دسترنجخود - با رعایتحدود شرعى - مىباشد ولى انسان نمىتواند به بهانه این که مالک مالى است هر طور که بخواهد آن را صرف و خرج کند بلکه دو شرط اساسى دارد: یکى بهرهگیرى براى خود و دیگرى بهرهدادن به دیگران و تعطیل اینها دو صورت مىتواند داشته باشد:
۱ - ثروتاندوزى و تکاثر که نه خود از آن بهرهمند شود و نه دیگران.
۲ - صرف مال در راه هوا و هوس و اسرافکارى، که هر دو ممنوع و داراى پیامدهایى به شرح زیر مىباشند:
۱) حقناشناسى، وجدان هر انسانى این مطلب را پذیراست که در برابر هر احسانى باید تشکر کرد و اخلاق اجتماعى نیز حکم مىکند که در مقابل هر نیکى باید حقشناس و سپاسگزار باشیم، از احسان و نیکى پدر و مادر، استاد و معلم تا خالق مهربان.
«لئن شکرتم لازیدنکم و لئن کفرتم ان عذابى لشدید» (۵۴) اگر شکر نعمت را بجا آورید، فزونى دهیم و اگر کفران نعمت کنید مجازاتم شدید است.
۲ - تزلزل و سستى، انسانهاى معتدل در فراز و نشیبهاى زندگى هرگز نمىلغزند ولى افراد اسرافکار که ولخرجى و مصرفزدگى تمام ابعاد زندگیشان را فراگرفته چون روحیه مقاومت ندارند، شکستخورده و متزلزل خواهند بود.
۳ - کاهش تولید، جامعه مصرفى رفتهرفته قدرت تولید را از دست مىدهد و براى تامین مایحتاج خود به بیگانه روى مىآورد. این مطلبى است که در دوران حکومت طاغوت براى همه ثابتشده و نیاز به توضیح ندارد.
۴ - سقوط اخلاقى، ولخرجى و ریختوپاشهاى نابجا و بىمورد، انسان را از مسیر صحیح بیرون آورده و به ورطه هولناک فساد و تباهى مىکشاند، انسان اسرافکار گاهى به مرحلهاى مىرسد که به هر پستى تن مىدهد; رشوه مىگیرد، دروغ مىگوید، ربا مىخورد، به عناوین مختلف، عفت و شخصیتخود را از دست داده و سرانجام کارش به رسوایى مىکشد.
کیفر کسانى که از حدود الهى تجاوز کرده و اوامر و نواهى خدا را نادیده گرفته باشند، تنها فقر و تنگدستى در دنیا یستبلکه عذاب اخروى نیز در انتظار آنان است.
۵ - ضعف ایمان، اسرافکارى آدمى را از راه اعتدال خارج مىکند و به سستى ایمان و ضعف عقیده مىکشاند.