واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

مقاله درباره زنان نامدار اسلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

زنان نامدار اسلام

ام کلثوم روغنى قزوینى، (مجتهد، محدث، متوفى سال 1320 ه) و دختر شیخ کریم روغنى از فضلا و مدرسین قزوین که علوم اسلامى را از علماى مدرسه صالحیه قزوین فرا گرفت.سپس در درس فقه و اصول شیخ محمد صالح برغانى و شهید ثالث، و پدرش حضور یافت.وى به همراه خانواده‏اش به کربلا و نجف مهاجرت کرد و در درس علماى بزرگ این شهر حاضر شد.با شیخ ابراهیم زنجانى ازدواج کرد و داراى چهار فرزند شد که همگى آنها از علما و فضلاى عصر خود بودند.وى در سال 1320 ه در گذشت.

خدیجه برغانى قزوینى، (فقیه، محدث، متکلم، متوفى سال 1321 ه) خدیجه سلطان خانم دختر شیخ محمد صالح برغانى قزوینى، بانویى فقیه، محدث، بصیر به علم کلام، حافظ قرآن و عالم به تفسیر آن، زاهد و عابد بود.مقدمات و عربى و ادبیات را از علماى خانواده‏اش فرا گرفت و فقه و اصول و تفسیر و حدیث را در محضر پدر و عموى خود شهید ثالث آموخت و عرفان را نزد دیگر عموى خود، ملا على برغانى و فلسفه را نزد آخوند ملا آقا حکمى فرا گرفت.در مدرسه صالحیه در قسمت بانوان کرسى درس داشت.از بانوان نیکوکار و کریم بود، یتیمان و بینوایان و نیازمندان به او رجوع مى‏کردند و در مسایل فقهى و علمى فتوا مى‏داد.او داراى تألیفاتى از جمله: مجموعه المسایل، رسائل فى الفقه، بعض الرسائل العرفانیه است.وى با میرزا مفید بن سید میرزا حسن قزوینى ازدواج کرد و پنج فرزند پسر به دنیا آورد که مشهورترین آنها سید میرزا مسعود قزوینى معروف به شیخ الاسلام است.وى حدود سال 1321 بدرود حیات گفت.

نرگس برغانى قزوینى، (محدث، فقى، متوفى سال 1322 ه) دختر شیخ محمد صالح برغانى قزوینى از بانوان باهوش و ذکاوت و ادراک، محدث، عالم، فقیه، آگاه به علم کلام، حافظ قرآن کریم، عابد و زاهد دنیا بوده است.در نحو، صرف، منطق، علوم عربى و ادبیات مهارت داشت.فقه و اصول و تفسیر را از پدرش شیخ محمد صالح و عمویش شهید ثالث و عرفان و سایر علوم را از عموى دیگرش شیخ ملا على و فلسفه را نزد آخوند شیخ ملا آقا حکیم قزوینى و برادرش شیخ میرزا عبد الوهاب فرا گرفت.و به همسرى پسر عمویش شیخ جعفر فرزند شهید ثالث ـ که از بزرگان زمان خویش بود ـ در آمد و خدیجه وسکینه ـ که هر دو از زنان فقیه، عالم و فاضل زمان خویش شدند ـ ثمره این ازدواج اند.نرگس با همسرش به کربلا مهاجرت کرد و در صدر وعظ و تدریس و ارشاد قرار گرفت.وى در سال 1322 در کربلا وفات کرد و در رواق شرقى مدفون گشت.

آغا بیگم طباطبایى، (فقیه، محدث، متوفى سال 1322 ه) مادر آیت الله بروجردى، از زنان فقیه، محدث، سخنور، عابد و زاهد.مقدمات علوم اسلامى و ادبیات عرب را از علماى آن زمان فرا گرفت سپس نزد مردان دانشمند خانواده‏اش فقه آموخت.زمانى که به سن رشد رسید به ازدواج سید على طباطبایى بروجردى در آمد و از او پسرى به نام سید حسین (آیت الله بروجردى، مرجع تقلید) به دنیا تقدیم شد.

خانواده آغا بیگم از خاندان‏هاى بزرگ علم و فضیلت در بروجرد بود.از میان آنها مردان و زنان بزرگى برخاستند.آن مرحومه به سال 1323 ه در بروجرد در گذشت و بر حسب وصیت، پیکرش را در وادى السلام نجف اشرف به خاک سپردند.

زهرا بیگم عاملى، (عالم، فاضل، متوفى قرن 14 ه) وى دختر دانشمند، محقق، فقیه و رجالى نامور آقاى سید صدر الدین عاملى و همسر میرزا مهدى جویباره‏اى، از مشاهیر زنان فاضل در زمان خود بوده است.از جمله فرزندان این بانو، حاج آقا محمد، معروف به شیخ العراقین است.

زینب، (عالم، شاعر، متوفى 1333 ه) دختر على بن حسین فواز عاملى، بانویى دانشمند شاعر و عالم در نحو و صرف و معانى و بیان و اوزان مختلف شعر و سبکهاى آن و تاریخ و انشاء و قرائت و کتابت بود.وى صاحب کتاب در المنثور فى طبقات ربات الخدور است که در آن اسامى زنان مشهور جهان با اختلاف ملت‏ها و مذاهبشان جمع آورى شده است.وى آثار چاپ نشده اى نیز دارد.ولادت او در روستاى تبنین، یکى از روستاهاى صیدا و در سال 1276 ه وفاتش در سال 1333 ه در قاهره مصر اتفاق افتاد.

بى بى عالم خراسانى، (دانشمند، پارسا، متوفى سال 1335 ه) و دختر حاج میرزا طاهر خراسانى و از اهالى خراسان بود.مقدمات علوم اسلامى و فنون ادب را نزد پدرش، متولى مسجد گوهرشاد و دیگران فرا گرفت.سپس با شاعر معروف، سید میرزا حبیب الله شهیدى خراسانى ازدواج کرد .فقه و اصول و حدیث و عرفان را از محضر همسرش بهره‏مند شد.و به مطالعه و تحقیق در سیره انبیا، تاریخ و قصص عرب، اشعار جاهلیت، ادبیات و احوال اولیا و عرفا پرداخت.تبحر و تخصص ویژه اى در شرح حال اولیا و عرفا و تاریخ انبیا و دوران قبل از اسلام داشت.همسرش در مقدمه دیوان شعر خود، او را چنین وصف کرده است: «بى بى عالم مقدمات تحصیلى را على الرسم در خانواده آموخته بود و بعدا در همسرى و معاشرت آقا به مطالعه تواریخ انبیا و رسل و حکایت احوال اولیا و عرفا پرداخت.تهجد و نوافل و تعقیبات نمازها و تلاوت قرآن روزانه را ترک نمى کرد.وى در سال 1335 ه وفات نمود.

بتول عسکرى، (مدرس، عالم، متوفى 1401 ه) وى در سال 1323 شمسى در شهر اصفهان و در یک خانواده متوسط و مذهبى به دنیا آمد.او از همان دوران کودکى در خانه با نماز و سایر فرایض دینى آشنا شد و تحت تعلیم و تربیت مادر بزرگش قرار گرفت.

در سن چهار سالگى جهت فراگیرى قرآن کریم و بهره ورى از آن راهى مکتبخانه شد و در اثر علاقه اى که به مسائل مذهبى و تعالیم قرآنى توسط مادر بزرگش در او ایجاد شده بود، در سن هفت سالگى قادر بود به خوبى قرآن کریم را تلاوت کند.او در همان سن هفت سالگى در دبستان دخترانه دانش، [دبستان شهید محسن بنى لوحى امروز]، ثبت نام کرد و براى تحصیل به هنرستان رفت و موفق به اخذ دیپلم گردید.به خاطر علاقه اى که به آموزگارى داشت پس از اخذ دیپلم ادبى وارد تربیت معلم مى‏شود و در سال تحصیلى 45 ـ 1344 این امر براى او امکان پذیر شد و خانم بتول عسکرى موفق به تحصیل در تربیت معلم اصفهان گردید.از همان ایام بود که مبارزه با رژیم پهلوى را آغاز کرد.وى با تمسک به‏معیارهاى اخلاقى و ارزشى اسلام سعى در آگاه کردن سایر دانشجویان نیز نمود.پس از طى دوره تربیت معلم، دبیر مدرسه راهنمایى دخترانه خواجه عمید شد.و قریت شش سال در این مدرسه دبیر علوم دینى و زبان عربى بود و همچنین در دبیرستانهاى امین، گلستانیان و پروین اعتصامى نیز به تربیت افراد در زمینه‏هاى علمى و عملى پرداخت.آشنایى او با خانم سیده نصرت امین (مجتهده) به درک و شناخت بیشتر وى به معارف اسلامى کمک شایانى کرد.از جمله فعالیتهاى وى مى‏توان به تشکیل جلسات اصول عقاید، تفسیر قرآن و آموزشهاى مذهبى و تدریس صرف و نحو، نهج البلاغه، بررسى معانى قرآن، فلسفه و برخى موارد درسى دیگر اشاره کرد.این جلسات بیشتر در منزل ایشان و یا در مساجد تشکیل مى‏شد.همچنین وى در تعطیلات تابستانى در دبیرستان احمدیه، واقع در بازارچه بیدآباد، اقدام به تشکیل کلاسهایى براى آموزش عقاید دینى مى‏کرد.او در اصفهان و در شهرستانهایى چون نجف آباد، در مکتب فاطمیه، فعالیت آموزشى داشت.او در آستانه پیروزى انقلاب اسلامى (مهرماه 1357) به آبادان رفت و در آنجا به فعالیتهاى خود ادامه داد.و در همین ایام ازدواج نمود و در تاریخ 22 اردیبهشت ماه 1361 شمسى (1401 ه) به همراه همسر و فرزندشان روح الله در حادثه تصادم از نیا رفتند.

سپیده باکوجى (کاشانى) خانم سرور باکوجى، معروف به سپیده کاشانى، از شاعران معاصر و از شاعران متعهد انقلاب اسلامى ایران است، پدر و مادر وى اولین و بزرگترین معلمان او بودند.مادر از همان ایام طفولیت به او قرآن آموخت و پدر او را با شعر و شرح حال شاعران بزرگ آشنا ساخت.وى در مدرسه آقا بزرگ درس خواند و همیشه به خاطر ذوق سرشارى که داشت از شاگردان ممتاز محسوب مى‏شد.او به شعر و شاعرى هم علاقه‏اى وافر نشان مى‏داد، وى در تمام مقاطع عمر خود، از کودکى تا جوانى و بعد از آن براى دیگران نمونه بود.کمتر کسى حتى در دوران جوانى خنده‏اى بلند از او شنید و حجاب و آرامش روحى او همواره مثال زدنى بود.

میزان علاقه‏مندى بانو سپیده کاشانى به حضرت امام خمینى «قدس سره» تا آن اندازه بود که وقتى امام بزرگوار در بستر بیمارى افتاد او نیز کارش به بیمارستان کشید.وى به جبهه‏هاى نبرد حق علیه باطل سر مى‏زد.در غرب، جنوب، آبادان، محله ذوالفقاریه، کوت شیخ و هر کجا توفیق یارش بود در میان رزمندگان حاضر مى‏شد و شعر دفاع و مقاومت مى‏خواند و مى‏سرود .

وى در اول مرداد 1315 شمسى در کاشان و در خانواده اى مذهبى چشم به جهان گشودو در شامگاه 21 بهمن ماه 1371 به علت بیمارى وفات یافت.

بتول حسینى بهشتى، (عالم، متوفى سال 1415 ه) حجة الاسلام محمد صادق مدرس خاتون آبادى (م 1348 ه) و برادرش شهید مظلوم آیة الله دکتر سید محمد بهشتى بود.این بانو بدون تردید در بین زنان نمونه زمان فعلى و اقران و هم ردیفان خود از نظر خصوصیات ایمانى و سلوک اخلاقى و پاى بندى به اصول و ارزشهاى اسلامى و از نظر قدرت تأثیر گذارى تربیتى و خدمتگزارى به جامعه، بسیار موفق و الگو و کم نظیر بود.وى در سال 1342 ه در یک خانواده اى روحانى و اصیل در محله لنبان اصفهان متولد شد و در سال 1415 ه جهان را بدرود گفت.

ام علاء الحسون، (عالم، محدث) ایمان، دختر حاج جعفر حسون و همسر مهندس عبد الحسین حسون است که در بغداد به دنیا آمد و در خانه پدرش در آنجا بزرگ شد.پس از ازدواج با پسر عموى پدرش، به کوفه (محله کنده) رفت.

ام علاء در منزل همسرش به تحصیل علوم شرعى پرداخت و در جلسات بانوان که در آنجا منعقد مى‏شد، شرکت مى‏کرد و نزد عمویش شیخ زهیر الحسون تلمذ کرد.آیت الله مرعشى در سالهاى آخر عمرش، در منزل شیخ حسون (عموى ام علاء) از وى امتحان گرفت و به او اجازه روایت داد .

ام على الحسون، (عالم، محدث) زهرا، دختر حاج محمد على حسون و خواهر شیخ زهیر حسون است که در نجف اشرف در خانواده اى مشهور به تدین و اصالت به دنیا آمد و در خانواده اش به نیکویى تربیت یافت.پس از وفات پدرش به خانه برادرش استاد حاج فاضل حسون رفت.

ورود به خانه برادر، براى ام على زمینه مساعدى را فراهم کرد تا با بانوان مسلمان دیدار کند و به آنها اصول اعتقادات بیاموزد.ازدواج با پسر عمویش ـ شیخ زهیر الحسون ـ درهاى علم را به روى او گشود.همسرش در آموزش وى اهتمام کامل داشت.ام على نزد او، فقه، اصول، نحو، بلاغت، حدیث و درایه را فرا گرفت.آیت الله مرعشى پس از حضور در خانه او و امتحان گرفتن از وى، اجازه روایت به او داد.شهید بنت الهدى خواهر شهید صدر از شاگردان ام على بود.



خرید و دانلود مقاله درباره زنان نامدار اسلام


تحقیق درباره زنان و اسلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 192

 

زنان و اسلام

مقدمه:

زن آیینه‌ی تمام نمای شخصیت انسان است. او مظهر پرورش است و صفت الهی پروردن از جانب خدای خویش را به ودیعه دارد، دامن زنان اولین کلاس درس و بهترین محل تربیت کودک است چنانکه گویند: مرد از دامن زن به معراج می رسد. بدین معنی که زن پایه گذار وجود حیات آدمی است زنان مسلمان و فداکار لازم است تا با حفظ عفت و پاکدامنی خود، ظلم ستیزی نهضت حسینی را به همه انسانها برسانند تا بدین وسیله افتخار تربیت بزرگ مردان و بزرگ زنان تاریخ را داشته باشد.

مقام زن در اسلام و در آیین های دیگر:

مشاهده و تجربه این معنا را ثابت کرده که مرد و زن دو فرد از یک نوع و از یک جوهرند، بر خلاف نظریات موجود در امت های پیشین که زن را از مرگ بدتر و تلخ تر می دانستند تا حدی که در سال 586 میلادی در فرانسه کنگره ای تشکیل شد تا در مورد این که آیا زن انسان است یا خیر بحث کنند که نتیجه کنگره این بود که به زن انسانی غیرمستقل و در خدمت مردان است.

اما با ظهور اسلام همه ی تفکراتی که در اثر تلقین علیه زن بود از بین رفت و جای خود را به عزت و اعتبار اساسی زنان داد.

اصل تساوی زن و مرد:

قرآن با کمال صراحت در آیات متعددی در اصل تساوی زن و مرد از نظر انسانیت و کمالات می فرماید: «زنان را از جنس مردان و از سرشتی نظیر مردان آفریدیم» و این را با توجه به قوانین امروز در دنیای غرب، در حاکمیت قوانین اسلامی ناظر بر مالکیت زن و حمایت های مالی و اقتصادی شوهر در خانواده قابل لمس تر می توان دید. اما در دنیای غرب، با توجه به شعار آزادی و اتیکت تساوی زن و مرد باز هم این تساوی نه در عرصه شغل و کار و نه در عرصه ی خانواده به هیچ عنوان رعایت نشده و استفاده ابزاری از زن تا حدی پیش رفته که به سقوط هویت انسانی و عدم احقاق کمترین حق او گردیده است و این را کاملا با توزیع و ترویج بیماری های مقاربتی چون «ایدز، سفلیس و سوزاک» می بینیم. و از نظر اسلام زن و مرد در انسانیت برابرند ولی دو گونه انسان اند با دو گونه خصلتها و دو گونه روانشناسی طبیعت. ولی دنیای غرب «تشابه محوری» را جایگزین «تناسب محوری» کرد و چنانکه ویل دورانت می گوید: این حرکت برای اولین بار با قانون 1882 بود که به موجب این قانون زنان بریتانیای کبیر از امتیاز بی سابقه ای برخوردار می شدند و حق نگهداری پول خود را داشته و از آن به بعد زنان از بندگی و جان کندن در خانه آزاد شده و گرفتار جان کندن در مغازه و کارخانه شدند و در حال حاضر چنانکه در پیش ذکر شد به دنیایی از ابتذال کشیده شدند که نقش ابزاری داشته و تنها در معرض بهره برداری دیگران واقع می شوند. مقام معظم رهبری نظریات موجود در اصل تساوی زن و مرد را اینچنین به دو هدف کلی و مجزا در نظرات متفاوت تعریف کرده اند: اولین هدف رسیدن زن به کمال وجودی خود می باشد اما دومین هدف ایجاد تخاصم و جدایی و رقابت خصمانه میان دو جنس زن و مرد است که هدف اول دستاورد اسلام و هدف دوم هدف کوته بینانه است به وضوح می بینیم در اسلام به زن بسیار اهمیت داده می شود چنانکه در بسیاری از آیات قرآن کریم آمده است: پاداش اخروی و قرب الهی به جنسیت مربوط نیست بلکه به ایمان و عمل صالح مربوط است خواه از طرف زن و یا از طرف مرد باشد و همیشه در کنار هر مرد بزرگی از قدیسه ای بزرگ یاد می کند که از همسران آدم و ابراهیم علیه السلام و از مادران موسی (ع) و عیسی (ع) در نهایت تجلیل کرده است یا بانوی بزرگوار حضرت خدیجه (س) و سرور همه زنان عالم حضرت فاطمه زهرا (س) که خداوند در قرآن کریم از ایشان به کوثر یاد می کند. بر خلاف نظریات تحقیرآمیزی که در امت های پیشین راجع به زن وجود داشته همچون عنصر گناه دانستن زن، شیطان بودن زن، عدم رسیدن او به مقامات معنوی چون ورود به بهشت، طفیلی دانستن زن، آفرینش او از دنده چپ مرد، مقدمه قرار گرفتن زن برای مرد، عامل بدبختی و گرفتاری مرد و در پایان زن را به منزله ظرفی که نطفه مرد را در خود نگاه می دارد، می دانستند و هیچ ارزشی برای بارداری او نمی گذاشتند.

در این میان دین اسلام با بیانی روشن و شفاف با تمام این نظریات مخالفت کرد، چنانکه در آیات قرآن کریم آورده شده که «خداوند از جنس خود شما برای شما همسر آفرید».

و همچنین داستان بهشت آدم را مطرح کرده و با بیان «فوسوس اهما الشیطان». جنس زن را از اتهام عنصر گناه و شیطان بودن مبرا ساخت و یا بر خلاف بسیاری از آیینها که رابطه جنسی را پلید می دانند ازدواج را مقدس و تجرد را پلید می شمارد.

چنانکه پیغمبر اکرم (ص) می فرماید: من به سه چیز علاقه دارم: بوی خوش، زن، نماز و با بیان «هن لباس لکم و انتم لباس لهن» هر یک از زن و مرد را پوشش و زینت یکدیگر می داند و خلقت هر یک را برای دیگری قلمداد کرده و وجود زن را خیری برای مرد و مایه سکوت و آرامش دل او معرفی می کند و زن و مرد را در آفرینش هر یک از انسانها مهم و دخیل می داند و تمام نظرات تحقیرآمیز را به یکباره مردود می کند.

«انی جاعل فی الارض خلیفه» و خداوند زن را تا جایگاه جانشین خود که به طور عام در آیه ذکر شده، بالا می برد و برای رسیدن به این مقام تفاوتی بین زن و مرد قائل نمی شود.

اما در یهودیت و مسیحیت بنا بر آنچه در کتاب مقدس آمده است، جایگاه زن نسبت به مرد، جایگاهی فرعی و ثانوی است ولی در اسلام به انسان بودن زن و مرد توجه شده است و آفرینش انسان را از نفس واحده می داند و زمانی که از زنان خوب یا بد یاد می کند، ایشان را نمونه مردم خوب و بد دانسته و مختص زنان خوب و بد نمی داند که در قرآن کریم در مورد زن نوح و زن لوط آورده شده که این دو زن را با دوزخیان در آتش افکنید و بعد می فرماید: «ضرب الـ... مثلآ للذین



خرید و دانلود تحقیق درباره  زنان و اسلام


تحقیق درباره زنان تاثیر گذار تاریخ اسلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

زنان تاثیر گذار تاریخ اسلام

ام ایمن :

 کسی که پیامبر وی را بشارت به بهشت می دهد و به آنها مرحبا می گوید و سلام می کند و احترام می گذارد و در خانه اش نماز می گذارد ام ایمن است. که به مولاه رسول الله معروف است او کسی است که در خانه پیامبر و حضرت خدیجه پرورش یافته و پیامبر بی اندازه احترام و صمیمیت نسبت به ایشان داشتند.

 ام ایمن در احد و حنین و خیبر یعنی سه جنگ معروف شرکت کرد. در احد و حنین مداوای مجروحین و آب رسانی را بعهده داشت و خوب انجام تکلیف کرد. در مسأله فدک خلیفه اول از حضرت زهرا شاهدی خواست که از جمله شهود حضرت، ام ایمن بود.

 «ام ایمن مادر اسامه است جوان 17 ساله ای که پیامبر او را به شگری از مهاجرین» و انصار امیر کردند.

 

حضه :

 بانوی دیگر حضه است که پدرش مجش و مادرش امیمه دختر عبدالمطلب بود. شوهرش مصعب بن عمیر بود. پس از جنگ احد که عده زیادی شهید شده و عده ای نیز مجروح شدند به دیدار پیامبر آمد. پیامبر رو به او کرده گفتند: حضه برادرت عبدالله شهید شد او گفت: انا لله و انا الیه راجعون. پیامبر فرمودند : دائی ات حمزه هم شهید شد، باز هم همین حمله را تکرار کرد. پیامبر فرمودند: شوهرت مصعب نیز شهید شد. حضه گفت: وای از جنگ.

 

ام عامر :

 بانوی دیگر از قهرمانان اسلام ام عامر است . او از بیعت کنندگان با پیامبر بود و در جنگ خیبر شرکت داشت.

 ام سلیم :

 این بانو در جنگ احد و حنین شرکت داشت. همین بانوی بزرگوار بود که خنجری به کمر می بست و برای دفاع از اسلام مسلح می شد و به پیامبر می گفت: این خنجر برای آن است که شکم مشرکین را با آن بدرم و گردنشان را بزنم. از جمله خدمات این بانو مسلمان کردن شوهرش طلحه می باشد.

 سمیرا بنت قیس :

 او از زنان شرکت کننده در احد و بیعت کنندگان است.

 

کبشه :

 آخرین بانو از این سلسله یعنی بانوان بیعت کننده و مبارز در احد است. که پیامبر را اطاعت و در جنگ ها شرکت می کرد.

 

همسران پیامبر

 خدیجه :

 میدانیم اولین زن مسلمان حضرت خدیجه و اولین مرد مسلمان حضرت علی است. خدیجه در مکه که مظهر بت و ظلم و فتنه و فقر بود، با تمام توان با پیامبر گرامی همکاری نمود و تمام اموال خود را صرف کرد به طوریکه آخر عمر از نظر مادی هیچ چیز نداشت. کسی نمی تواند که منکر شود چه اندازه حضرت خدیجه به پیامبر کمک نموده و در گسترش اسلام و در رسالت او کمک کرده است.

حضرت خدیجه سه سال مانده به هجرت پیامبر در سن 65 سالگی از دنیا رفت و بعد از او ابوطالب. به همین خاطر آن سال را سال اندوه نامیدند. پیامبر اکرم در حیات خدیجه همسری اختیار نکرد، با اینکه چنین کاری خلاف عرف و عادت هم نبود.

 ام سلمه

 یکی از همسران حضرت محمد است که در قبرستان بقیع مدفون شدند. وی مورد احترام جامعه اسلامی است. و 378 حدیث از پیامبر نقل کرده است بعضی از زنان محدثه هستند. ام سلمه صاحب اسرار رسول خدا بود. و وقتی جبرئیل خبر شهادت امام حسین (ع) را بیان کرد پیامبر مسئله را به ام سلمه گفته بود. او کسی است که آیه تطهیر در خانه ایشان به پیغمبر نازل شد.

 «یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهر کم تطهیرا: یعنی خداوند می خواهد شما اهل بیت را پاکیزه گرداند و آلودگی را از شما ببرد.»

 ام حبیبه :

 این بانوی بزرگوار، پدرش ابوسفیان از مشرکین و منافقین و معاندین و از کسانی بود که همه تلاش و نیروی خود را برای خفه کردن صدای اسلام بکار گرفته بود. زندگی این بانو را باید بیان کرد تا معلوم شود که اعتقاد به مکتب است که بین دختر و پدر تا این حد اختلاف ایجاد می کند. اعتقاد ام حبیبه را به مقام ام المؤمنین می رساند و نفاق ابوسفیان می سازد.

 



خرید و دانلود تحقیق درباره  زنان تاثیر گذار تاریخ اسلام


تحقیق درباره زنان نامدار اسلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

زنان نامدار اسلام

ام کلثوم روغنى قزوینى، (مجتهد، محدث، متوفى سال 1320 ه) و دختر شیخ کریم روغنى از فضلا و مدرسین قزوین که علوم اسلامى را از علماى مدرسه صالحیه قزوین فرا گرفت.سپس در درس فقه و اصول شیخ محمد صالح برغانى و شهید ثالث، و پدرش حضور یافت.وى به همراه خانواده‏اش به کربلا و نجف مهاجرت کرد و در درس علماى بزرگ این شهر حاضر شد.با شیخ ابراهیم زنجانى ازدواج کرد و داراى چهار فرزند شد که همگى آنها از علما و فضلاى عصر خود بودند.وى در سال 1320 ه در گذشت.

خدیجه برغانى قزوینى، (فقیه، محدث، متکلم، متوفى سال 1321 ه) خدیجه سلطان خانم دختر شیخ محمد صالح برغانى قزوینى، بانویى فقیه، محدث، بصیر به علم کلام، حافظ قرآن و عالم به تفسیر آن، زاهد و عابد بود.مقدمات و عربى و ادبیات را از علماى خانواده‏اش فرا گرفت و فقه و اصول و تفسیر و حدیث را در محضر پدر و عموى خود شهید ثالث آموخت و عرفان را نزد دیگر عموى خود، ملا على برغانى و فلسفه را نزد آخوند ملا آقا حکمى فرا گرفت.در مدرسه صالحیه در قسمت بانوان کرسى درس داشت.از بانوان نیکوکار و کریم بود، یتیمان و بینوایان و نیازمندان به او رجوع مى‏کردند و در مسایل فقهى و علمى فتوا مى‏داد.او داراى تألیفاتى از جمله: مجموعه المسایل، رسائل فى الفقه، بعض الرسائل العرفانیه است.وى با میرزا مفید بن سید میرزا حسن قزوینى ازدواج کرد و پنج فرزند پسر به دنیا آورد که مشهورترین آنها سید میرزا مسعود قزوینى معروف به شیخ الاسلام است.وى حدود سال 1321 بدرود حیات گفت.

نرگس برغانى قزوینى، (محدث، فقى، متوفى سال 1322 ه) دختر شیخ محمد صالح برغانى قزوینى از بانوان باهوش و ذکاوت و ادراک، محدث، عالم، فقیه، آگاه به علم کلام، حافظ قرآن کریم، عابد و زاهد دنیا بوده است.در نحو، صرف، منطق، علوم عربى و ادبیات مهارت داشت.فقه و اصول و تفسیر را از پدرش شیخ محمد صالح و عمویش شهید ثالث و عرفان و سایر علوم را از عموى دیگرش شیخ ملا على و فلسفه را نزد آخوند شیخ ملا آقا حکیم قزوینى و برادرش شیخ میرزا عبد الوهاب فرا گرفت.و به همسرى پسر عمویش شیخ جعفر فرزند شهید ثالث ـ که از بزرگان زمان خویش بود ـ در آمد و خدیجه وسکینه ـ که هر دو از زنان فقیه، عالم و فاضل زمان خویش شدند ـ ثمره این ازدواج اند.نرگس با همسرش به کربلا مهاجرت کرد و در صدر وعظ و تدریس و ارشاد قرار گرفت.وى در سال 1322 در کربلا وفات کرد و در رواق شرقى مدفون گشت.

آغا بیگم طباطبایى، (فقیه، محدث، متوفى سال 1322 ه) مادر آیت الله بروجردى، از زنان فقیه، محدث، سخنور، عابد و زاهد.مقدمات علوم اسلامى و ادبیات عرب را از علماى آن زمان فرا گرفت سپس نزد مردان دانشمند خانواده‏اش فقه آموخت.زمانى که به سن رشد رسید به ازدواج سید على طباطبایى بروجردى در آمد و از او پسرى به نام سید حسین (آیت الله بروجردى، مرجع تقلید) به دنیا تقدیم شد.

خانواده آغا بیگم از خاندان‏هاى بزرگ علم و فضیلت در بروجرد بود.از میان آنها مردان و زنان بزرگى برخاستند.آن مرحومه به سال 1323 ه در بروجرد در گذشت و بر حسب وصیت، پیکرش را در وادى السلام نجف اشرف به خاک سپردند.

زهرا بیگم عاملى، (عالم، فاضل، متوفى قرن 14 ه) وى دختر دانشمند، محقق، فقیه و رجالى نامور آقاى سید صدر الدین عاملى و همسر میرزا مهدى جویباره‏اى، از مشاهیر زنان فاضل در زمان خود بوده است.از جمله فرزندان این بانو، حاج آقا محمد، معروف به شیخ العراقین است.

زینب، (عالم، شاعر، متوفى 1333 ه) دختر على بن حسین فواز عاملى، بانویى دانشمند شاعر و عالم در نحو و صرف و معانى و بیان و اوزان مختلف شعر و سبکهاى آن و تاریخ و انشاء و قرائت و کتابت بود.وى صاحب کتاب در المنثور فى طبقات ربات الخدور است که در آن اسامى زنان مشهور جهان با اختلاف ملت‏ها و مذاهبشان جمع آورى شده است.وى آثار چاپ نشده اى نیز دارد.ولادت او در روستاى تبنین، یکى از روستاهاى صیدا و در سال 1276 ه وفاتش در سال 1333 ه در قاهره مصر اتفاق افتاد.

بى بى عالم خراسانى، (دانشمند، پارسا، متوفى سال 1335 ه) و دختر حاج میرزا طاهر خراسانى و از اهالى خراسان بود.مقدمات علوم اسلامى و فنون ادب را نزد پدرش، متولى مسجد گوهرشاد و دیگران فرا گرفت.سپس با شاعر معروف، سید میرزا حبیب الله شهیدى خراسانى ازدواج کرد .فقه و اصول و حدیث و عرفان را از محضر همسرش بهره‏مند شد.و به مطالعه و تحقیق در سیره انبیا، تاریخ و قصص عرب، اشعار جاهلیت، ادبیات و احوال اولیا و عرفا پرداخت.تبحر و تخصص ویژه اى در شرح حال اولیا و عرفا و تاریخ انبیا و دوران قبل از اسلام داشت.همسرش در مقدمه دیوان شعر خود، او را چنین وصف کرده است: «بى بى عالم مقدمات تحصیلى را على الرسم در خانواده آموخته بود و بعدا در همسرى و معاشرت آقا به مطالعه تواریخ انبیا و رسل و حکایت احوال اولیا و عرفا پرداخت.تهجد و نوافل و تعقیبات نمازها و تلاوت قرآن روزانه را ترک نمى کرد.وى در سال 1335 ه وفات نمود.

بتول عسکرى، (مدرس، عالم، متوفى 1401 ه) وى در سال 1323 شمسى در شهر اصفهان و در یک خانواده متوسط و مذهبى به دنیا آمد.او از همان دوران کودکى در خانه با نماز و سایر فرایض دینى آشنا شد و تحت تعلیم و تربیت مادر بزرگش قرار گرفت.

در سن چهار سالگى جهت فراگیرى قرآن کریم و بهره ورى از آن راهى مکتبخانه شد و در اثر علاقه اى که به مسائل مذهبى و تعالیم قرآنى توسط مادر بزرگش در او ایجاد شده بود، در سن هفت سالگى قادر بود به خوبى قرآن کریم را تلاوت کند.او در همان سن هفت سالگى در دبستان دخترانه دانش، [دبستان شهید محسن بنى لوحى امروز]، ثبت نام کرد و براى تحصیل به هنرستان رفت و موفق به اخذ دیپلم گردید.به خاطر علاقه اى که به آموزگارى داشت پس از اخذ دیپلم ادبى وارد تربیت معلم مى‏شود و در سال تحصیلى 45 ـ 1344 این امر براى او امکان پذیر شد و خانم بتول عسکرى موفق به تحصیل در تربیت معلم اصفهان گردید.از همان ایام بود که مبارزه با رژیم پهلوى را آغاز کرد.وى با تمسک به‏معیارهاى اخلاقى و ارزشى اسلام سعى در آگاه کردن سایر دانشجویان نیز نمود.پس از طى دوره تربیت معلم، دبیر مدرسه راهنمایى دخترانه خواجه عمید شد.و قریت شش سال در این مدرسه دبیر علوم دینى و زبان عربى بود و همچنین در دبیرستانهاى امین، گلستانیان و پروین اعتصامى نیز به تربیت افراد در زمینه‏هاى علمى و عملى پرداخت.آشنایى او با خانم سیده نصرت امین (مجتهده) به درک و شناخت بیشتر وى به معارف اسلامى کمک شایانى کرد.از جمله فعالیتهاى وى مى‏توان به تشکیل جلسات اصول عقاید، تفسیر قرآن و آموزشهاى مذهبى و تدریس صرف و نحو، نهج البلاغه، بررسى معانى قرآن، فلسفه و برخى موارد درسى دیگر اشاره کرد.این جلسات بیشتر در منزل ایشان و یا در مساجد تشکیل مى‏شد.همچنین وى در تعطیلات تابستانى در دبیرستان احمدیه، واقع در بازارچه بیدآباد، اقدام به تشکیل کلاسهایى براى آموزش عقاید دینى مى‏کرد.او در اصفهان و در شهرستانهایى چون نجف آباد، در مکتب فاطمیه، فعالیت آموزشى داشت.او در آستانه پیروزى انقلاب اسلامى (مهرماه 1357) به آبادان رفت و در آنجا به فعالیتهاى خود ادامه داد.و در همین ایام ازدواج نمود و در تاریخ 22 اردیبهشت ماه 1361 شمسى (1401 ه) به همراه همسر و فرزندشان روح الله در حادثه تصادم از نیا رفتند.

سپیده باکوجى (کاشانى) خانم سرور باکوجى، معروف به سپیده کاشانى، از شاعران معاصر و از شاعران متعهد انقلاب اسلامى ایران است، پدر و مادر وى اولین و بزرگترین معلمان او بودند.مادر از همان ایام طفولیت به او قرآن آموخت و پدر او را با شعر و شرح حال شاعران بزرگ آشنا ساخت.وى در مدرسه آقا بزرگ درس خواند و همیشه به خاطر ذوق سرشارى که داشت از شاگردان ممتاز محسوب مى‏شد.او به شعر و شاعرى هم علاقه‏اى وافر نشان مى‏داد، وى در تمام مقاطع عمر خود، از کودکى تا جوانى و بعد از آن براى دیگران نمونه بود.کمتر کسى حتى در دوران جوانى خنده‏اى بلند از او شنید و حجاب و آرامش روحى او همواره مثال زدنى بود.

میزان علاقه‏مندى بانو سپیده کاشانى به حضرت امام خمینى «قدس سره» تا آن اندازه بود که وقتى امام بزرگوار در بستر بیمارى افتاد او نیز کارش به بیمارستان کشید.وى به جبهه‏هاى نبرد حق علیه باطل سر مى‏زد.در غرب، جنوب، آبادان، محله ذوالفقاریه، کوت شیخ و هر کجا توفیق یارش بود در میان رزمندگان حاضر مى‏شد و شعر دفاع و مقاومت مى‏خواند و مى‏سرود .

وى در اول مرداد 1315 شمسى در کاشان و در خانواده اى مذهبى چشم به جهان گشودو در شامگاه 21 بهمن ماه 1371 به علت بیمارى وفات یافت.

بتول حسینى بهشتى، (عالم، متوفى سال 1415 ه) حجة الاسلام محمد صادق مدرس خاتون آبادى (م 1348 ه) و برادرش شهید مظلوم آیة الله دکتر سید محمد بهشتى بود.این بانو بدون تردید در بین زنان نمونه زمان فعلى و اقران و هم ردیفان خود از نظر خصوصیات ایمانى و سلوک اخلاقى و پاى بندى به اصول و ارزشهاى اسلامى و از نظر قدرت تأثیر گذارى تربیتى و خدمتگزارى به جامعه، بسیار موفق و الگو و کم نظیر بود.وى در سال 1342 ه در یک خانواده اى



خرید و دانلود تحقیق درباره  زنان نامدار اسلام


تحقیق درباره زنان بزرگوار تاریخ اسلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

زنان بزرگوار تاریخ اسلام

فاطمه (س) و جامعه اسلامی

 نقش و رهبری حضرت فاطمه (س)

 

از تلاشهای عصر تنزیل و نمونه هایی نقل شد که به اجمال از آن گذشتیم. اکنون عصر تأویل و نقش حضرت فاطمه (س) و زنان پیرو مکتب ایشان را مورد بررسی قرار می دهیم.

 نقش دختر گرانقدر پیامبر در 3 زمینه خلاصه می شود :

 1-   افشاگری

 2-   اعتصاب و به زیر سؤال بردن سیاست حاکم

 3-   هدایت جامعه اسلامی برای خروج از بن بست.

 ایشان در نخستین سخنرانی افشاگرانه خود که در مسجد ایراد فرمودند، اوضاع سیاسی آینده جامعه را هشدار دادند. حضرت فرمودند: چکش هایی بر پیکر جامعه می خورد که باعث انحراف در جامعه می شود. هرکس صدای این چکش را نشنود کر است. کر باد گوش و لال باد زبانی که شکاف و انحراف را در جامعه می بیند ولی سکوت می کند. هشیار باشید که دوباره خط جاهلیت را دنبال نکنید اما با نام اسلام.

 اینجاست که اگر همه سکوت کنند او نباید سکوت کند چون دختر پیامبر است و به طور کلی تمام مراحلی را که یک انسان مبارز مؤمن باید طی کند گذرانده و به مرحله ای رسیده که باید افشاء کند.

 پس ازرهنمود و حرکت دخت گرامی پیامبر بود که جامعه اسلامی به تکاپو افتاد و تلاش ها برای حفظ و تداوم سنت نبوی درگرفت و مردان و زنان متعهد بپا خاستند و گام در میدان نهادند.

 ثمرة آن سخنان پس از 25 سال در عصر امیرالمؤمنین ببار آمد و اکنون شما شیردلان عرصة سخن را در صفین و بعد از صفین می بینید که چگونه از سنت ارزشمند نبوی و مکتب ارجمند علوی حمایت می کنند و در برابر انحراف ها می خروشند.

 

در اینجا پاره ای از سخنان بانوان پاسدار ولایت و قهرمان پهنه حیات سرافراز مکتب نقل می شود .

 1- اروی :

 در مراسم حج اروی دختر حارث بن عبدالمطلب که از زنان بلندآوازه و فاضله بودند بر معاویه درآمد و گفت: همانا نعمت را کفران کردی و پسرعمت علی را آزردی و درباره اش بدی و ناجوانمردی روا داشتی و خود را به نامی بجز آنچه حق داشتی خواندی و بی آنکه خود و پدرت در راه اسلام بلائی دیده و رنجی کشیده باشید به ناحق و ناروا خویش را برحق شمردی و به آنچه محمد (ص) آورد کافر شدی. پس خداوند بخت را از شما برگرداند و آبروی شما را بریزد و رسوا سازد و حق به اهلش برگردد.

 2- سودة همدانی

 سوده دختر عماره بن اشتر از قبیله همدان پس از شهادت حضرت علی بر معاویه درآمد و گفت: درود خدا نثار جان پاکی باد که قبری او را دربر گرفته است که همه عدل و داد در آن خفته است. آن جان پاک با حق پیمان بسته، که آن را با چیزی عوض نگیرد و سرانجام با حق و ایمان همدم و همساز شد . معاویه گفت: این که می گویی که بوده است؟ سوده پاسخ داد: علی بن ابیطالب.

 3- دارمیة حجونی

 معاویه در سفری به حج از حال او جویا شد و به جستجوی او فرستاد. دارمیه را به نزد وی بردند. معاویه گفت: می خواهم بدانم چرا علی را دوست داری و مرا دشمن؟ دارمیه گفت : من علی را دوست دارم چون در میان رعیت عدالت را اجرا می کرد و بهره هر کس را به طور مساوی می داد. و تو را دشمن می دارم به این سبب که با کسی که به امر خلافت از تو سزاوارتر بود نبرد کردی و چیزی را جستی که از آن تو نیست و از علی پیروی نمودم برای اینکه رسول خدا در غدیر خم و با حضور تو رشته ولایت او را منعقد کرد. 

4- زرقاء همدانی

 معاویه به او گفت : این تو نبودی که در صفین به شتر سرخ موی سوار بودی و به جنگ علیه ما تشویق می کردی. تو در تمام خونهایی که علی ریخته دست داشتی و شریکی.

 زرقاء گفت : با این شهادت و بشارت که دادی شادم کردی.

 

5- عکسرشه دختر اطرش :

 وی در ملاقاتی که با معاویه داشت، معاویه به او گفت: حالا دیگر امیرالمؤمنین شده ام. عکسرشه گفت: آری، ولی امام علی زنده نیست. معاویه گفت: تو همان نیستی که شمشیر حمایل و در صفین میان دو صف ایستاده و مردم را تشویق به جنگ می کردی.



خرید و دانلود تحقیق درباره  زنان بزرگوار تاریخ اسلام