لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
ارتباط با امام زمان(عج)
مقدمه:
بر اساسِ آنچه در منابعِ دین ذکر شده، اعتقاد راسخ شیعه بر آن است که تمام برکات هستی و ادامة حیات عالَم و آدم و سایر موجودات در سایه وجود مقدّس و با برکت ولی و خلیفة خدا بر روی زمین می باشد و اگر آن وجود گرامی نباشد تمام هستی نابود گشته و از بین خواهد رفت. «لَوبَقَیتِ الاَرضُ بغیرِ امامٍ لَساخَت» «اگر امام بر روی زمین نباشد، اهلش را فرو خواهد برد.» «امام صادق(ع)» [1]
و مصداق ولی خدا در زمان ما حضرت ولی الله الاعظم، حجة بن الحسن المهدی (عج) می باشد، کسی که ذخیرة پروردگار برای اقامة حکومت حقّ در عالم است. «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ لَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ»[2] «و اراده کرده ایم بر مستعضعفین زمین منّت نهاده و آنها را امام بر روی زمین و وارث گذشتگان بگردانیم». به برکتِ وجودِ ایشان رزق نازل گردیده و فیضِ مادی و معنوی خداوند بر بشر جاری است و تنها و با تَمسّک و تَوسل به آن بزرگوار است که وصول به درجات بالای کمال و قرب حضرت حق میّسر می گردد. [3] امام صادق (ع) فرمودند: «اوصیاء پیغمبر در های توجه مردم به سوی خداوند می باشند.» [4]
در زمان غیبت کبری، اگر چه آن وجود مقدّس به ظاهر در میان مردم نیستند امّا طبق فرمایش پیامبر اکرم(ص) مردم همچون خورشید پشت ابر از وجودشان بهره مند می گردد.[5]
و خود آن بزرگوار نیز در توقیع به شیخ مفید (ره) فرمودند: «ما هرگز شمارا به حال خود وا نمیگذاریم و فراموشتان نمیکنیم و اگر اینچنین نبود بلاها بر شما نازل می گشت و دشمنان بر شما مسلط میشدند.»[6]
از همین رو شیعیان و ارادتمندان آن حضرت و به خصوص عالمان دین ـ که به فرمودة آن حضرت نائب ایشان در میان مردم هستند [7] پیوسته در مشکلات خویش متوسّل به وجود مقدّس آن حضرت شده و هر لحظه خود را در محضر آن حضرت حاضر می دانند و مورد توجّه و عنایات خاصّ آن وجود مقدّس قرار داشته اند . شبستانهای مسا جد سهله، کوفه و جمکران با صدای ناله های این عاشقان اُنس گرفته و حکایاتی از ارتباط نزدیک عشّاق با معشوق خویش دارد. سؤالی که در این میان مطرح است اینکه، آیا ملاقات با آن وجود نازنین در زمان غیبت کبری میسّر است، در حالی که در توقیع مبارک حضرت به «علی بن محمد سمری» نائب چهارم از نوّاب اربعه آمده است: «وسیأتی لشیعتی من یدّعی المشاهدة قبلَ خروج السفیانی و الصیحة فهو کذّابٌ مفتر»[8] «قبل از خروج سفیانی و صیحة آسمانی برخی از شیعیان ادعای مشاهدة امامشان را دارند و آنها دروغگویند.»
در پاسخ به این سوال باید گفت که: اولاً: با توجّه به اتمام نیابت خاصّه، مراد از ادعای مشاهده، همراه با ادعای نیابت است و اینکه هر وقت بخواهد می تواند امام را زیارت کند و چنین شخصی کذّاب است. ثانیاً: مراد کسانی هستند که ادعا دارند حضرت را دیده و شناخته اند بدون اینکه حضرت خود را معرّفی نماید.ثالثاً: بهترین دلیل برامکان چیزی وقوع آن است و در حالی که بسیاری از بزرگان که در وثاقت آنها شک نیست به محضرشان شرفیاب شده اند پس راه ملاقات با حضرت مفتوح است. علاوه بر اینکه یک جهت این بیان مبارک برای این است که راه سؤاستفاده برای افراد فرصت طلب مسدود شود و ادعای هر کسی به راحتی پذیرفته نشود.[9]
در هر حال راه ارتباط با ولیعصر (عج) ـ بر فرض که راه ملاقات هم بسته باشد ـ به هیچ وجه مسدود نیست و با توجه به اشراف حضرت به اعمال شیعیان[10] و عنایت به آنها، می توان برای محکم تر نمودن این ارتباط در جهت رضایت آن وجود مقدّس تلاش نمود.
ارتباط با امام زمان در کلام بزرگان :
حضرت امام خمینی (ره): «همان طوری که رسول اکرم(ص) به حسب واقع حاکم بر جمیع موجودات است، حضرت مهدی همان طور حاکم بر جمیع موجودات است، آن خاتم رسل است و این خاتم ولایت...» [11]«ببینید که تحت مراقبت هستید، نامة اعمال ما می رود پیش امام زمان ـ سلام الله علیه ـ هفته ای دو دفعه (به حسب روایت) نکند که خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان امام زمان ـ سلام الله علیه ـ یک وقت چیزی صادر بشود که موجب افسردگی امام زمان سلام الله علیه ـ باشد.» [12] «رهبر همة شما و همة ما وجود مبارک بقیة الله است و باید ماها و شماها طوری رفتار کنیم که رضایت آن بزرگوار را که رضایت خداست بدست آوریم.»[13] «خداوند... ما را موفّق کند که به لقای جمال مبارک امام زمان ـ سلام الله علیه ـ موفق بشویم.»[14] « بحمدالله این کشور الآن در تحت عنایت حق تعالی و در تحت حمایت ولی عصرسلام الله علیه به مقامی رسیده که می تواند راه خودش را طی کند.»[15]
حضرت آیت الله العظمی بهجت(حفظه الله): «کجا رفتند کسانی که با صاحب الزمان ارتباط داشتند؟ ما خود را بیچاره کرده ایم که قطع ارتباط نموده ایم و گویا هیچ نداریم. آیا آن ها از ما فقیرتر بودند؟ اگر بفرمائید به آن حضرت دسترسی نداریم؟ جواب شما این است که چرا به انجام واجبات و ترک محرّمات ملتزم نیستید، و او به همین از ما راضی است زیرا پرهیزگارترین مردم کسی است که از کارهای حرام بپرهیزد. ترک واجبات و ارتکاب محرّمات، حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است.»[16]
سیرة عملی بزرگان در ارتباط و انس با امام زمان (عج):
علّامه سید مهدی بحرالعلوم(ره): این بزرگوار یکی از مشتاقان و ارادتمندان حقیقی حضرت ولی عصر(ع) بوده اند، که پیوسته متوسّل به آن حضرت می شدند.ایشان در زمان تحصیل با میرزای قمی (ره) همدرس بودند و مرحوم میرزا می گوید: چون استعدادش زیاد نبود من غالباً درس هارا برای ایشان تقریر می کردم. بعد از اینکه من به ایران آمدم و چندسالی گذشت بار دیگر به زیارت عتبات عالیات موفّق شدم. در این زمان سید بحرالعلوم اشتهار علمی زیادی پیدا کرده بود و وقتی با ایشان ملاقات کردم، ایشان را دریای موّاجی از علم دیدم. وقتی سّر قضیه را از ایشان جویا شدم، در خلوت اینگونه برایم تعریف کردند:
«شبی به مسجد کوفه رفته بودم،دیدم آقایم حضرت ولی عصر (ع) مشغول عبادت است ایستادم و سلام کردم. جوابم را مرحمت فرمودند و دستور دادند پیش بروم. من کمی جلو رفتم ولی ادب کردم و جلو تر نرفتم. فرمودند: جلوتر بیا، پس چند قدمی جلوتر رفتم باز هم فرمودند: جلوتر بیا. ومن نزدیک شدم تا آنکه او آغوش مهر گشود و مرا در بغل گرفت و به سینة مبارکش چسبانید. در آن هنگام آنچه را خداوند متعال می خواست که به قلب و سینة من سرازیر شود، سرازیر شد.»[17]
البته در موارد دیگری نیز عنایات حضرت (ع) شامل حال ایشان گردیده و موفق به زیارت حضرت شده اند، که ما به ذکر همین مورد اکتفاء می کنیم.[18]
شیخ صدوق(ره): شیخ طوسی و دیگران روایت کرده اند که: علی بن بابویه (ره) که پدر شیخ صدوق (ره) و از علماء بود، عریضه ای خدمت حضرت ولی عصر (عج) نوشت و در آن از حضرت خواهش کرده بود که دعا کنند خداوند فرزندی به ایشان عطا نماید. و این عریضه را توسط حسین بن روح (ره) ـ نائب خاص حضرت ـ خدمت آن وجود مقدس فرستاد. جواب آن را حضرت اینگونه مرقوم فرمودند: «برای تو دعا کردیم و خداوند به زودی دو فرزند نیکو کرامت فرماید». خداوند دو فرزند به نامهای «محمّد و حسین» به ایشان عنایت کرد که«محمّد» معروف به شیخ صدوق و صاحب کتابهای بسیاری از جمله «من لا یحضره الفقیه» است. و «حسین» نیز بسیاری از فضلاء و محدثین از نسل ایشان بوجود آمده اند. و شیخ صدوق پیوسته افتخار می کرد که من به دعای حضرت مهدی (ع) متولد شده ام.[19] مرحوم مقدس اردبیلی(ره): سید میر علّام تفرشی از شاگردان ایشان می گوید: شبی در تاریکی استادم را دیدم که به سمت حرم امیرمؤمنان (ع) آمدند در به روی ایشان باز شد، داخل رفتند و صدای مکالمه ای را می شنیدم. بعد دوباره در باز شد بیرون آمدند و به سمت مسجد کوفه رفتند. من نیز ایشان را دنبال کردم.در آنجا نیز وارد محراب امیرالمومنین(ع) شدند و من صدای مکالمة مبهمی را شنیدم. در برگشت به سمت نجف ایشان متوجه من شدند. من ایشان را به امیرمؤمنان(ع) قسم دادم که قضیة امشب چه بود. ایشان بعد از اینکه از من قول گرفت: این قضیه را تا آخر عمرشان برای کسی نگویم، فرمودند: بعضی مسائل مشکل برایم پیش آمده بود که در حّل آنها متحیّر بودم. از این رو متوسّل به امیر مؤمنان شدم، ایشان مرا به فرزندشان حضرت مهدی (ع) که امام زمان ماست ارجاع دادند و فرمودند: ایشان در مسجد کوفه اند. به آنجا آمدم سؤال هارا جواب گرفتم و اکنون به نجف بر می گردم.[20] آیة الله میرزای شیرازی (ره): در زمانی که استعمار انگلیس امتیاز انحصاری کشت و فروش توتون و تنباکو را در ایران بدست گرفت و قصد نفوذ و استعمار کشور را داشت، علماء در صدد مقابله بر آمدند. آیة الله سید محمد فشارکی نزد استادشان میرزای شیرازی بزرگ آمده و طی صحبت صریحی از ایشان می خواهند، بر علیه استعمار انگلیس قیام کرده و موضع شدیدی اتّخاذ نماید. حضرت آیة الله العظمی میرزای شیرازی نظری به ایشان افکنده می فرماید: «مدّتهاست که در فکر آن بودم ودر این مدّت، جهات مختلف این فتوی را بررسی کردم تا اینکه دیروز به نتیجة نهائی رسیدم و امروز به سرداب مقدّس رفتم تا از مولایم امام زمان (ع) اجازة حکم بگیرم و آقا نیز اجازه فرمودند و قبل از آمدن شما حکم را نوشتم». و اینگونه بود که ایشان حکم الهی خود را به این مضمون صادر کردند.«الیوم استعمال توتون و تنباکو بأیّ نحوکان، در حکم محاربة با امام زمان ـ سلام الله علیه ـ است.»وطومار استعمار را در کشور ایران با عنایت حضرت ولی عصر (عج) در آن زمان در هم پیچیدند.[21] آیة الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی(ره): آیة الله بهجت (حفظه الله) فرمودند: «آقا سید ابوالحسن اصفهانی(ره) برای یکی از علماء سنّی مجلس فاتحه اقامه کرد. شخصی به ایشان اعتراض میکند که چرا از سهم امام (ع) اینگونه مجالس را برگذار می کنید. ایشان به شخص معترض ورقة سبزی را نشان داده بود که بنابر نقل، به خطّ و امضای حضرت غایب ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) بود و ایشان هم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
اراده الهی از دیدگاه امام خمینی
●نگاهی به برهان صدیقین
پیرامون صفات حق تعالی مباحث گستردهای صورت گرفته و از ابعاد و زوایای گوناگونی مورد بحث قرار گرفته که قسمت عمدهای از علوم اسلامی را به خود اختصاص داده است: متکلمین و فلاسفه و عرفا در این نکته که حضرت حق مستجمع جمیع صفات کمال و جمال است و هر صفت کمالی را خداوند به نحو اتم و اکمل دارا است، متفقالقولند. و هر کدام به زبان خود و در قالب مفاهیم خود به این مهم پرداختهاند. از بین این مکاتب، فلاسفه بحث صفات را برهانی کرده و در اثبات آن براهین متقنی اقامه کردهاند و حتی معتقدند گرایش ما سواءالله به او به خاطر کمالاتش است. حضرت امام این فیلسوف عارف ومحقق مدقق نیز از طرفداران این نظریه است و مطالبی که در برخی آثار میبینیم بر این گفته صحه میگذارد. هرچند که برخی براهین حضرت در واقع تقریری از براهین حکماء پیشین میباشد اما غور در آنها حاکی از عمق نگرش ایشان است. ایشان از واجبالوجود با عنوان کمال مطلق تعبیر می کند و معتقد است که: «کمال مطلق همه کمالات است و الا مطلق نیست و هیچ کمالی و جمالی و جمیلی ممکن نیست در غیر حق ظهور کند که این غیریت عین شرک است و اگر نگوییم الحاد است.»[۱] میبینیم که حضرت امام ـ اعلی الله مقامه ـ در این چند جمله کوتاه به قاعدهٔ بسیط الحققیه اشاره فرمودهاند ولی در اینجا چون بحث ما بر روی صفت اراده است، درصدد اثبات صفات کمال بر ذات اقدس الله نیستیم بلکه آن را اصلی مسلم گرفته و از این مباحث تنها به عنوان مقدمهای برای ورود به بحث اصلی استفاده کرده و بدون اطاله کلام از آن میگذریم.
●تقسیم صفات : مطلب دیگری که برای شروع بحث ناگزیر از بیان آن هستیم، اشارهای به اقسام صفات است. کمالات و صفات واجب تعالی تقسیمات گوناگونی دارد که یکی از آن، تقسیم به صفات ذاتی و فعلی است. صفات ذاتی یعنی صفاتی که فرض ذات به تنهایی برای انتزاع آن کفایت میکند و صفات فعل یعنی صفاتی که فرض آن، منوط به فرض غیر است و غیر از واجب تبارک و تعالی هر چه هست، فعل اوست. پس صفات فعلی، صفاتی خواهد بود که از مقام فعل واجب یعنی ماسواء الله انتزاع میشود. البته این دیدگاهی است که مورد قبول فلاسفه و متکلمین امامیه است و اختلافنظر بسیار زیادی در این زمینه به ویژه بین امامی با اشاعره و معتزله وجود دارد؛ زیرا اشاعره صفاتی را که بعنوان صفات ذاتی بیان کردیم از لوازم ذات میدانند و معتزله ذات مقدس را نائب مناب صفات او میدانند اما از این اختلافات که بگذریم حضرت امام نیز در اسماء و صفات الهی قائل به دو مقام هستند:
۱ـ مقام اسماء و صفات ذاتیه: در این مقام ذات مقدس واجب تعالی به حیثیت واحده و جهت بسیطهٔ محضه، کل کمالات و جمیع اسماء و صفات را داراست و تمام کمالات به حیثیت بسیطهٔ وجودیه رجوع میکند. چون ذات مقدسش صرف وجود و وجود صرف است، صرف کمال و کمال صرف نیز است.
۲ـ مقام اسماء و صفات فعلیه: این مقام، مقام ظهور و تجلی اسماء و صفات ذاتیه است که مقام معیت قیومیه است و آیهٔ شریفهٔ «هو معکم این ما کنتم» بدان اشاره دارد.
ایشان آیهٔ شریفهٔ «هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن» را جامع این دو مقام میدانند. حضرت امام در باب صفات حق ـ سبحانه ـ بسیار دقیق بحث کردهاند. وقتی نظرات حکماء را که در اینباره بررسی میکنیم گفتهاند، صفات حق یا صفت ذاتند و یا صفت فعل، به عبارت دیگر آنان یک دسته از صفات را صفات ذاتی و صفات دیگر را صفات فعلی میدانند اما نظر مبارک حضرت امام این تفاوت را با نظر حکماء دیگر دارد که ایشان میفرمایند که صفاتی که در یک مرتبه صفات ذات هستند، همان صفات در مرتبهٔ دیگر (مرتبه فعل) صفت فعل به شمار میروند و این تفاوت در مورد صفت اراده کاملاً مشهود است؛ مثلاً حضرت امام، اراده را هم صفت ذات و هم صفت فعل میدانند و حال آنکه عمده بحث فلاسفهای چون علامه طباطبائی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ در این است که آیا اراده، صفت ذات است یا صفت فعل[۲]؟ و جالب توجه این است که بر اینکه اراده صفت ذات نیست، برهان اقامه میکنند اما از نظر حضرت امام جمیع اسماء و صفات حق تعالی در دو مرتبه و در دو مقام است: یکی مقام اسماء و صفات ذاتیه، که این مقام در حضرت واحدیت ثابت است، مثل علم ذاتی حق و قدرت ذاتی حق و اراده ذاتی که از شؤون و تجلیات ذاتیه حق تبارک و تعالی است. دیگری مقام اسماء و صفات فعلیه است که به تجلی و به فیض مقدس برای حقتعالی ثابت است.[۳]
●عینیت صفات با ذات
مسئله دیگری که در باب صفات مطرح است، عینیت و غیریت صفات ذاتی با ذات حق است و علیرغم اختلاف آرایی که در این زمینه وجود دارد، قول حضرت امام ـ و برخی حکمای دیگر ـ معتبرترین اقوال است. ایشان معتقد به عینیت و اتحاد صفات با ذات هستند؛ به این دلیل که صرف وجود، صرف کمال و جمال است و هیچ حیثیت کمالی، نمیتواند خود را از صرف وجود کنار بکشد؛ چون هرچه کمال است، به حقیقت وجود برمیگردد و اگر غیر از این باشد اشکالات عدیدهای پیش میآید:
۱ ـ در عالم وجود دو اصل بلکه چندین اصل بوده باشد و حال آنکه در عالم واقع تنها وجود اصیل است.
۲ ـ ذات حق تبارک و تعالی مرکب باشد که لازمهاش نیازمندی و نقص است.
۳ ـ راه یافتن جهات امکانی در ذات حق است و اشکالات دیگری که بیانشان به طول میانجامد.[۴] حضرت امام قائل به قول عینیت صفات با ذات، در موارد زیادی از آن سخن گفتهاند و آن را برهانی کردهاند و اصحاب اقوال دیگر را مورد نقد قرار دادهاند.[۵]
●اختلاف اقوال در اراده الهی
از این بحثهای مقدماتی که بگذریم، اراده یکی از صفات کمال است که همهٔ الهیون آن را پذیرفته اما در حقیقت اراده با یک سری پرسشهایی مواجه شدهاند.
▪ آیا اراده صفات ذات است یا فعل؟
▪ آیا اراده حادث است یا قدیم؟
▪ آیا اراده مطلق است یا مقید؟
و بسیاری از سؤالات دیگر که در این مقال به این امور میپردازیم. برای روشن شدن منشأ اختلافاتی که به آن اشاره خواهیم کرد، ذکر چند مقدمه ضروری است: مقدمه اول؛ تفاوت اراده در انسان و خداست. اراده در انسان به معنای شوقی است که پس از داعی ایجاد میشود.[۶] اما اراده به این معنا نمیتواند در ذات مقدس راه داشته باشد هرچند که از محدثان اهل سنت، اراده را در خدا و انسان به یک معنا دانستهاند که واضحالبطلان است؛ زیرا لازمه چنین صفتی، این است که صاحب آن موجودی مادی و دارای جهات امکانی باشد و ساحت حق اجل از آن است که متصف به چنین صفتی شود. تفاوت معنای اراده در انسان و خدا منشأ یک سری اختلافات شده است؛ زیرا اغلب گمان کردهاند که اگر بگوییم اراده صفات ذاتی حق است، لازمهٔ آن راه یافتن جهات امکانی در حق است. برخی از فلاسفه بخصوص اصحاب حکمت متعالیه ارادهٔ حق تعالی را علم او به نظام احسن تعریف کردهاند که این علم عین ذات حق و داعی او بر ایجاد موجودات است و علاوه بر این داعی دیگری ندارد؛و فیه عین الداع عین علمه نظام خیر و هو عین ذاته[۷] مقدمه دوم؛ نکته دیگر که ذکر آن برای تکمیل و تنویر بحث لازم است, بررسی اراده خداوند در روایات است. در برخی احادیث میبینیم که معصومین علیهمالسلام فرمودهاند «و ارادته فعله» یعنی ارادهٔ حضرت حق عین فعل اوست. در اصول کافی بخشی تحت عنوان «اراده انها عن صفات
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 67 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
الحکمة137 الصدقةوالرزق صدقه راه نزول روزی
وَقالَ عَلَیهِ السَّلام:اٌستَنزِلُوا الرَّزقَ بِالصَّدَقَةِ .
ودرود خدا بر او فرمود:روزی را با صدقه دادن فرود آورید.
صدقه
صدقه در لغت :آنچه به حکم شرع و مسکین دهند را در راه خدا
معانی صدقه:به چیزی که انسان از اموال خود در راه خدا بدهد صدقه
می گویند ولی در اصل صدقه هم شامل واجب و هم شامل مستحب می شود.
صدقه دو بعد دارد:مالی وغیر مالی
صدقه مالی از نقد: درهم - دینار –طلا و جواهر – نقره – کتاب – فرش – لباس –
ظرف زمین ازابراز فنی- خوراکی – آشامیدنی وغیره که انسان قسمتی از مال
خودرا جدا کند وتبرعاً با نیت خالص و قربت در راه خدای منان به صورت
بخشش به دیگری انفاق کند
"سخن نیکو بهترین صدقه"
شاخص ترین عضو از اعضا بدن انسان در جهت اعطا صدقات پاک و صالح
با گفتار شایسته و زیبا همان زبان است در این رابطه
پیامبر گرامی(ص)فرمود:برترین صدقه (بدنی)صدقه زبان است گفته شد
یا رسول الله صدقه زبان چیست؟با گفتار مناسب میتوان واسطه شود و کسی را که
در بند اسارت و زندان است نجات بخشد ،یا از ریختن خون ناحق و ناروا ممانعت
نماید.یا معروف و عمل روشن نیکی را به برادرت ارائه دهد یا مکروهی را از او
بر طرف سازد یا کلمات صلح آمیز بین افراد سازش برقرار نماید.
"تأثیر صدقه پنهانی"
امام زین العابدین در دل شب انبان نان را بر پشت مبارک خود بر میداشت و
فقرای مدینه تصدق می فرمود به گونه ای که او را نشناسد ،می فرمود صدقه
پنهانی غضب یزدانی را فرو میریزد.
"عقوبت امساک از صدقه "
"مَلعونٌ ملعونٌ مَن وَ هَبَ الّلهُ لَهُ ما لا فَلَم یَتَصَدَّق مِنهُ شَیءٍ"
"معلون است ،معلون است کسی که خداوند مالی به او عطا و بخشش کند و به قدر
توان چیزی از آن عطاء الهی تصدق و انفاق نکند".
"خواص صدقه در اوقات شب و روز"
"تاثیر صدقه صبحگاهی"
امام صادق علیه السلام فرموده:کسی که هنگام صبح (با نیت خالص)صدقه ای
بدهد (به برکت آن صدقه )خداوند نحوست آن روز و شومی او را بر طرف
می نماید.چه زیباست که شب در اندیشه صبح دیگران بوده و غافل از آنان نباشد
"خاصیت صدقه در اول روز"
امام صادق (ع)فرمود :کسی که تصدق کند به صدقه ای خالص در اول روز
(یعنی بعد از صدقه صبح)خداوند متعال به برکت آن صدقه دفع می نماید
از صاحبش هر شری که (بر اثر گناه او مقدر شده)که از آسمان به سوی
زمین برای او فرود بیاید.
پرداخت صدقه اول شب
امام صادق (ع)در جهت خاصیت آن فرموده :کسی که اول شب صدقه ای خالص
را در راه خدا پرداخت کند خداوند متعال به سبب آن صدقه دفع می کند از او هر
شری که (بر اثر وضعی گناه او در آسمان)مقدر شده که آن شب از آسمان برای او
نازل شود و به همین گونه شری مقدر شده در زمین به او وارد شود. صدقه نزد
پروردگار منان سبب میشود که نزول شر از آسمان و شمول شر از زمین از آن
شب از او دفع می شود"
امساک اغنیاءٍ در صدقه عامل فقر است
"اِِنَّ الّه سُبحانَهُ فَرَضَ فی أموال الاغنیا . أَقواتَ الفُقراءِ فَما جَاعَ قَصیرٌاِلاّ بما مُتَّعَ بهَ
غَنٌّی والّله-تَعالی جَدُّه-سأئلُهمُ عَن ذلِک"
"به راستی که خداوند سبحان فرموده: در اموال اغنیاء قوتها و نیازمندی ها و
کمبود مشروع فقرا را ونیست فقیر گرسنه ای جز این که مالداری در حد وشأن
خویش منع و خودداری نموده از دستگیری و انفاق در حق او و خداوند منان
فردای قیامت از اغنیاء حق فقر ا را مطالبه خواهد نمود".
الحکمة 140 القناعةوالغناء قناعت و بی نیازی
وَقالَ عَلَیهِ السَّلام:ما عالَ مَنِ اٌقتَصَدَ
و درود خدا بر او فرمود:
آن که میانه روی کند تهی دست نمی شود.
قناعت
قناعت ، راه خوشبختی
قناعت ، از فضیلت های مهم اخلاقی و صفات پسندیده انسانی است که از گرفتار
شدن به رذیلت دنیا دوستی که ریشه همه خطاهاست جلوگیری می کند .
در رهنمود های اولیای الهی با تعابیر مختلفی از فضیلت و ارزش قناعت سخن
به میان آمده و تأکید شده است که خوش ترین زندگی را کسی دارد که به صفت
قناعت آراسته است وگرنه انسان های حریص و آنهایی که در تمام لحظات
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
امام خمینى و احیاى نگرش سیاسى به عاشورا
و تشکل بخشى به شیعه
امامخمینى که فرهنگ عاشورا را گنجینه عظیم سیاسى دینى و پشتوانه فرهنگ غنى و انسان ساز اسلام مىدانست با بهرهگیرى از آموزههاى عاشورایى، حماسه حسینى را اساس قیام و مبارزه خویش قرار داده به احیاى دین پرداخت.
نویسنده در این مقاله با نگاه به نهضت امامخمینى از دریچه الهامگیرى از نهضت حسینى، احیاى روح سیاسى نهضت عاشورایى توسط حضرت امام را تحلیل کرده است و گامهاى عملى ایشان در این راستا را بر مىشمارد. وى تربیت شاگردان، طرح تئورى حکومت اسلامى و ولایت فقیه، بهرهبردارى صحیح از مناسبتهاى اسلامى در جهت هدایت و به کارگیرى مردم و الگودهى منطبق بر آموزههاى قیام حسینى را به عنوان اقدامات عملى حضرت امام در تشکّل بخشى شیعه، مورد بررسى قرار مىدهد.
وى در همین بستر تشکیل نظام جمهورى اسلامى را برخاسته از متن مکتب حسینى و استمرار آن را آمادگى براى ظهور ولىّ مطلق الهى قلمداد مىکند.
رمز و راز جاودانگى حادثه عظیم و حماسى عاشورا در گستره تاریخ بشریت، الهى بودناین رویداد مهم تاریخى است هر چند در تاریخ پس از عاشورا با نگرشهاى متفاوت و ازجنبههاى گوناگون درباره ابعاد و عظمت این حماسه بزرگ سخن گفته شده است که هر
کدام به نوعى داراى نکات بدیع است؛ اکنون نیز با هر رویکردى به نهضت عاشوراى حسینى، مشاهده مىگردد که نکات ناگفته بسیارى وجود دارد که به تحقیق گسترده نیاز دارد تا جوانب مختلف این واقعه شناسانده شود. سؤالاتى که از عنوان این مقاله به ذهن متبادر مىشود و این مقاله در صدد روشن ساختن و پاسخگویى به آنهاست عبارتند از:
1. نگرش سیاسى امام به عاشورا چیست و چگونه آن را احیا کرد؟
2. امام با بهرهگیرى از این نگرش سیاسى به چه شیوهاى به شیعه تشکل بخشید؟
3. تشکلبخشى شیعه به چه شکلى تبلور یافت؟
در طول تاریخ شیعه و پس از غیبت کبرى، بسیارى از عالمان دینى و متعهد، با قیام و مبارزه احیاى دین اسلام را وجهه همت خویش قرار دادند که موفقترین و شگفتانگیزترین آنها، انقلاب اسلامى ایران به رهبرى امامخمینى است. امام با شناخت دقیق از سیاستهاى استکبار جهانى در تحمیل و حمایت رژیم پهلوى در ایران و مشابهتهاى فراوان این رژیم باحاکمان اموى با الهام از فرهنگ احیاگر عاشورا و بهرهگیرى از دو عنصر تحرکآفرین دینى، یعنى «امر به معروف و نهى از منکر» و «تکلیف الهى» که شالوده و اساس شکلگیرى حماسه عاشوراى حسینى را پایهریزى کردند؛ رژیم دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهى را فرو ریخت و مکتب انسانساز اسلام را حیات مجدّد بخشید و غبار تحریف و بدعت را از چهره دین زدود. از مهمترین دلایل موفقیت امام در پیروزى انقلاب و تشکیل
حکومت جمهورى اسلامى احیاى نگرش سیاسى ایشان به آموزههاى دینى و آمیختگى دین با سیاست بود.
درباره سیاست و تعریف آن، دیدگاههاى متفاوتى ارائه شده است؛ برخى از متفکران مغرب زمین سیاست را معادل با «علم قدرت»، «علم به زیر سلطه درآوردن»، یا «علم به اطاعت وا داشتن» مىدانند. هارولد.ژ.لاسکى موضوع سیاست را بررسى نهادهاى رسمى کشور و دولت مىداند. مک آیور، سیاست را به معنى حکومت مىداند، موریس دو ورژه، استاد علم سیاست دانشگاه پاریس در این باره مىگوید: سیاست وسیلهاى است براى تأمین نوعى نظم اجتماعى.[1]
متفکران و اندیشمندان اسلامى هم تعریفهاى مختلفى در مفهوم سیاست بیاننمودهاند:
فارابى، رابطه فرماندهى و فرمانبرى و خدمات حکومت را سیاست مىداند. غزالى، سیاست را به معناى اصلاح جامعه و مردم براى نجات دنیا و آخرت آنان بیان مىکند.[2]
ابن خلدون، جامعه شناس معروف اسلامى، سیاست را معادل با قدرتِ حکومت مىداند.[3]
امامخمینى در تعریف سیاست مىفرماید:
«سیاست این است که جامعه را هدایت کند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظر بگیرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگیرد و اینها را هدایت کند به طرف آن چیزى که صلاحشان هست، صلاح ملت است و صلاح افراد است.»[4]
و در ادامه مطلب، مجریان صالح و شایسته این «سیاست» را معرفى مىنماید:
«این مختص به انبیاست، دیگران این سیاست را نمىتوانند اداره کنند، این مختص به انبیا و اولیاست و به تبع آنها به علماى بیدار اسلام.»[5]
مطلب دیگر پیوند دین و سیاست است که یکى از مباحث مهم در حوزه اندیشه سیاسى اجتماعى امروز به شمار مىرود. برخى با انکار هرگونه پیوند میان این دو مقوله، تداخل یکى از آنها را در امور دیگرى موجب ناکارآمدى طرف مقابل مىدانند و به جدایى کامل و پرهیز از تداخل آنها براى حفظ حرمت هر یک توصیه مىنمایند. اندیشه سکولار مروّج چنین نظریهاى مىباشد. نقطه مقابل این تفکر؛ نظریه رابطه میان دین و سیاست است، اما در نوع رابطه و قلمرو تداخل دین و سیاست در میان برخى از اندیشمندان اسلامى اختلاف نظر وجود دارد.
در اندیشه سیاسى امام آمیختگى دین و سیاست مطرح است، نه رابطه میان این دو. ایشان ضمن نقد نظریه تفکیک، معتقد بودند که دین و سیاست از یکدیگر منفک و مجزا نیستند تا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
موضوع:
شباهتهای امام حسین و امام زمان علیهماالسلام
چکیده
امام حسین و امام زمان علیها آلاف التحیه و المثناء از جنبههای زیادی شبیه به هم میباشند: مثل شرایط زمان و مکان، قیام، یاران و... وجوه شباهت برای اهل تحقیق استفاده زیادی دارد. در زمینههایی مثل جامعهشناسی، روانشناسی و...
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه 1
هر دو بعد از محمد و علی و حسن 2
شرایط امت در زمان قبل قیام 3
اول سکوت بعد قیام 3
آغاز مکانی 4
آغاز زمانی 4
یاران هر دو با تعاریف عجیب 4
خاتمه: امام حسن عسگری و علیاکبر علیهالسلام 5
منابع 7
مقدمه
سپاس خدایی راست که برخود لازم میداند هدایت عامه و خاصه را و دهد به موجودات از خزینة من یشاء تا لطف نماید و از آنها، فرستادن امام معصوم است و نگه داشتن آن تا قیامت و سلام و صلوات بر محمد و آل محمد تا نهایت.
در دعای ندبه میخوانیم: «أین الطالب بوم المقتول بکربلا» و در زیارت عاشورا در یک فراز میخوانیم: «ان یرزقنی طلب ثارک مع امامٍ منصور» مد فرازی دیگر آمده: «أن یرزقنی طلب ثارکم مع امام مهدی...» اینکه باید زیارتی که مخصوص امام زمان (علیه السلام) است را با نام امام حسین (علیهالسلام) مزین کنیم و زیارتی که مخصوص امام حسین (علیهالسلام) است را با نام امام زمان (علیهالسلام)، جای تامل بسیار دارد. یکی اینکه این دو بزرگوار نوع وظیفهشان با باقی ائمه فرق میکرده زیرا باقی ائمه مامور به اصلاح امت با این توصیف نبودهاند. البته جنگهایی امیرالمومنین و امام حسن (علیهماالسلام) برای اصلاح امت به این توصیف نبوده بلکه جنبه تثبیت خلافت، نمود بیشتر داشته است.