لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 5 صفحه
قسمتی از متن .doc :
امام محمد تقی (ع)
گوشهاى از زندگانى امام محمد تقى (علیه السلام)
-- نهمین امام شیعیان، امام محمد تقى- علیه السلام- در تاریخ 19 ماه مبارک رمضان، و به روایتى، در 15 رمضان سال 195 هجرى در مدینه متولد شدند .
بعضى نیز ولادت آن حضرت را دهم ماه رجب دانستهاند .
این قول را دعاى شریفى که به حسب نقل از طرف امام زمان- علیه السلام- به ما رسیده است تأیید مىکند، چرا که در آن آمده است: اللهم إنى أسألک بالمولودین فى رجب محمد بن على الثانى و ابنه على بن محمد المنتجب: خداوندا! من به حق دو مولود ماه رجب، یعنى محمد بن على الباقر و فرزندش على بن محمد که برگزیده تو است از تو تقاضا مىکنم .
نام آن حضرت محمد، کنیه ایشان ابو جعفر و القابش تقى و جواد است .
مادر گرامى ایشان سبیکه نام داشت و امام رضا- علیه السلام- ایشان را خیزران مىنامید .
چون سه روز از میلاد آن حضرت گذشت، ایشان چشمهاى خود را گشودند و به راست و چپ نگاه کردند و سپس با گفتارى فصیح و شیوا فرمودند: أشهد أن لا إله إلا الله و أشهد أن محمدا رسول الله .
آن حضرت در سن 7 سالگى به مقام امامت رسیدند و این کوچکى سن سبب شد که حتى بعضى از شیعیان نیز در امامت ایشان شک کنند .
لذا در موسم حج، پس از شرفیابى به محضر ایشان و مشاهده معجزات، کمالات و علوم آن حضرت، به امامت ایشان اقرار نمودند .
زمانى که مأمون قصد داشت دخترش امالفضل را به عقد امام نهم درآورد، اطرافیانش اظهار داشتند: او کودکى خردسال است و از جهت علم و کمال بىبهره، پس بهتر است کمى صبر کنى تا به کمال رسد، سپس دخترت را به عقد او درآورى .
مأمون که خود بهتر از هر کسى مقام و رتبه ایشان را مىدانست، مجلسى از بزرگان علماى عصر خود که در صدر آنان یحیى بن اکثم قرار داشت ترتیب داد تا با حضرت مناظره کنند .
یحیى بن اکثم پرسید: نظر شما در مورد کسى که در حال احرام، شکار کند چیست؟ امام جواد- علیه السلام- فرمود: آیا در حرم صید کرد یا در خارج از حرم؟ عالم بود یا جاهل؟ عمدا کشت یا سهوا؟ کشنده صید آزاد بود یا بنده؟ صغیر بود یا کبیر؟ اولین صید او بود یا چندمینبار؟ صید، پرنده بود یا غیر پرنده؟ کوچک بود یا بزرگ؟ آیا این فرد پشیمان است یا به عمل خود اصرار دارد؟ شب صید کرده است یا روز؟ احرام او احرام عمره بود یا احرام حج؟ یحیى بن اکثم که خود را در مقابل احتمالات متفاوتى دید که آمادگى آن را نداشت و حتى احتمال آن را نمىداد، درمانده شد و به لکنت زبان افتاد .
آنگاه مأمون، دختر خود را با امام تزویج کرد .
امام - علیه السلام- پس از مدتى اقامت در بغداد، براى انجام مراسم حج به مکه سفر کردند و تا زمان فوت مأمون، یعنى 17 رجب سال 218 هجرى قمرى در آنجا اقامت داشتند .
پس از مأمون، برادرش معتصم عباسى به خلافت رسید .
وى که از کثرت فضایل و شدت نفوذ امام جواد (ع) بیمناک بود، حضرت را به بغداد طلبید .
امام پیش از رفتن خود، فرزندشان حضرت على النقى، امام هادى- علیه السلام- را در حضور بزرگان شیعه و یاران مورد اطمینان خود به جانشینى برگزیده، پس از سپردن ودیعههاى امامت به ایشان، به بغداد رفتند .
همسر آن حضرت که همواره مىدید امام جواد- علیه السلام- به مادر و سایر کنیزانشان بیش از او احترام مىگذارند از آن حضرت عصبانى بود و از این جهت، به تحریک عمویش معتصم، امام را با انگور مسموم کرد .
تاریخ شهادت آن حضرت را بعضى پنجم ذیحجه سال 219 ذکر نمودهاند؛ ولى قول مشهور روز آخر ذى قعده سال 220 مىباشد و این در حالى بود که آن حضرت بیست پنچ ساله بود .
صلوات الله علیه و على آبائه الطاهرین .
قال امام محمد تقى علیه السلام
«تَوَسَّدِ الصَّبْرَ وَ أَعْتَنِقِ الْفَقْرَ وَ ارْفَضِ الشَّهَواتِ وَ خالِفِ الْهَوى وَ اعْلَمْ أَنَّکَ لَنْ تَخْلُوَ مِنْ عَیْنِ اللّهِ فَانْظُرْ کَیْفَ تَکُونُ »
(صبر را بالش کن، و فقر را در آغوش گیر، و شهوات را ترک کن، و با هواى نفس مخالفت کن و بدان که از دیده خدا پنهان نیستى، پس بنگر که چگونه اى)
امام جواد (ع) در حدیثى فرمودند:
« الثقة بالله ثمن لکل غال و سلم لکل عال: »
(اعتماد و وثوق بر خداوند تعالى بهاى هر شىء گرانبها و نردبان رسیدن به هر بلندى است .)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقـدمـه
امام محمد تقی می فرماید :
سه چیز است که رضوان خداوند متعال را به بنده می رساند زیادی استغفار و نرمخوبودن و زیادی صدقه و سه چیز است هر که آن را مراعات کند پشیمان نشود :
ترک نمودن عجله
مشورت کردن
به هنگام تصمیم توکل بر خدا نمودن
نام : محمد
سن شهادت : 28 سالگی
نام پدر : رضا
مدت امامت : 20 یا به روایتی 19 سال
نام مادر : سبیکه
لقب مشهور : تقی و جواد
کنیه : اباجعفر
سال ولادت : دهم ماه رجب
محل دفن : کاظمین
قاتل : ام الفضل به دستور معتصم خلیفه عباسی
چند سخن از امام جواد (ع)
تولــد
امام دهم در روز دهم ماه رجب به دنیا آمد. نام آن حضرت محمد و لقبهای مشهور ایشان تقی و جواد است. مادر امام نهم «سبیکه» نام داشت. که از بهترین زنان زمان خود بود و پدر گرامی ایشان امام رضا(ع) بود. وقتی امام محمدتقی به دنیا آمد حکیمه «عمه اش» حاضر بود. او می گوید : « در روز سوم تولد نوزاد به چپ و راست نگاه کرد و شهادتین را بر زبان آورد. من هراسان شدم و به خدمت برادرم ، امام رضا (ع) رفتم و موضوع را گفتم . برادرم فرمود : چیزهای عجیبی که بعد از این از او می بینید بیشتر از آنچه تا به حال دیده اید خواهد بود. »
امام در کودکی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن .doc :
امام خمینی رحمهالله ، با تمام وجود، شیفته و دلباخته اهلبیت و مکتب بینظیر وحی بود و با دیدگاه ژرف خویش، آنان را در جایگاهی بس رفیع میدید و اعتقاد داشت که:
«... برای اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام مقامات شامخه روحانیهای است در سیر معنوی الی اللّه که ادراک آن، عملاً نیز از طاقت بشر خارج و فوق عقول ارباب عقول و شهود اصحاب عرفان است؛ چنانکه از احادیث شریف ظاهر میشود که در مقام روحانیت با رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم شرکت دارند و انوار مطهره آنها قبل از خلقت عوالم مخلوق، اشتغال به تسبیح و تحمید ذات مقدس داشتند». و درباره شخصیت ممتاز امیرمومنان علی علیهالسلام میفرماید:
«حضرت امیر علیهالسلام از جهت معنویت، یک نفر نبود، همه عالم بود».
و از حضرت زهرا علیهاالسلام اینگونه تمجید میکند:
«فاطمه علیهاالسلام انسانی است به تمام معنی انسان» که «اگر مرد بود، به جای رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم بود».
و امام زمان علیهالسلام را عصاره خلقت میداند.
با چنین دیدگاهی که امام خمینی رحمهالله نسبت به اهل بیت علیهمالسلام دارد، طبیعی است که واله و شیدای آن بزرگان معصوم باشد، در راه مکتبشان جانفشانی کند، دنیا را به سوی آنان بخواند، هر پگاه و شامگاه بدانان توسل جوید، در مصیبت آنان سخت بگرید و از شادی آنها شادمان گردد، که در اینجا تنها به سه بخش؛ زیارت، بزرگداشت و عشق به اهل بیت علیهمالسلام اشاره میکنیم:
الف) زیارت
زیارت تربت مطهر پیشوایان معصوم، شهیدان و صالحان، در فرهنگ انقلابی شیعه، جایگاهی خاص دارد و آن جایگاههای رفیع، همواره الهام بخش مردان خدا و نیکسرشت بوده است.
«امام خمینی رحمهالله از روزی که وارد نجف شدند تا روزی که از نجف مهاجرت کردند، هر شب، سه ساعت پس از غروب آفتاب ـ در تابستان و زمستان ـ به حرم حضرت علی علیهالسلام مشرف میشد. این برنامه هرگز ترک نمیشد؛ حتی یک سال در عراق کودتایی به وقوع پیوست و حکومت نظامی اعلام شد، در آن شب هم زیارت امام ترک نشد. شهید حاج آقا مصطفی میگفت: در آن شب متوجه شدیم که امام داخل اتاق نیست. جاهای دیگر ساختمان را گشتیم، ولی امام را نیافتیم تا اینکه رفتیم پشت بام، ملاحظه کردیم که امام رو به حرم مطهر ایستاده و زیارتنامه میخواند».
«تشرف امام خمینی رحمهالله به حرم مطهر امیرمؤمنان علی علیهالسلام ، با آداب خاصی صورت میگرفت که شایان توجه است؛ امام با کمال ادب و متانت، اذن دخول میخواند.از طرف پایین پا، وارد حرم میشد، مقید بود که از بالای سر مطهر حضرت امیر علیهالسلام عبور نکند. هنگامی که مقابل ضریح مطهر میرسید، «زیارت امین اللّه» یا زیارت دیگری را با نهایت اخلاص میخواند، دوباره به طرف پایین پا برمیگشت و در گوشهای مینشست، زیارت و دعا میخواند.سپس دو رکعت نماز میخواند، آن گاه با ادب خاصی حرم را ترک میگفت».
همچنین نقل کردهاند: حضرت امام در اغلب ایام زیارتی، در کنار قبر امام حسین علیهالسلام بود و در دهه عاشورا، هر روز، زیارت عاشورا را با صد مرتبه سلام و صد لعن میخواندند.
نیز «حضرت امام تا وقتی در قم بودند، به طور مرتب هر روز پس از درس صبح و گاهی پس از درس عصر، به حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام مشرف میشدند و حضور در نماز جماعت ایشان هرگز ترک نمیشد و در حرم، معمولاً زیارت جامعه میخواندند».
ب) بزرگداشت
مقام والا، شخصیت بینظیر و جایگاه ولایت الهی معصوم ایجاب میکند که همواره مورد تقدیس، تکریم و احترام فوقالعاده قرار گیرد، نامش با عزت و احترام برده شود، سخنش ارج نهاده شود، افکار و عقایدش پیروی گردد، روز تولد و ارتحالش گرامی داشته شود و... .
حضرت امام خمینی رحمهالله در بزرگداشت شخصیت معصومین علیهمالسلام اهتمامی وافر داشت. عمری را در ترویج عقاید و افکار آنان سپری کرد. هیچگاه نام آنان را بدون احترام و درود بر زبان جاری نمیکرد. تا آنجا که امکان داشت، مجالس جشن و عزایشان را بر پا میکرد و خود نیز در هر فرصت مناسب، خالصانهترین اشک خویش را نثار آن فرزانگان والا میکرد.
«امام در مدتی که در نجف اشرف بودند، در تمام شبهای شهادت معصومین علیهمالسلام در منزلشان ذکر مصیبت داشتند و به مناسبت رحلت زهرا علیهاالسلام این برنامه، سه شب ادامه داشت و گریه کردن و اشک ریختن امام، بدون استثنا، در همه این روضهخوانیها مشهود بود».
«یک روز ـ که روز شهادت حضرت فاطمه علیهاالسلام بود ـ از امام تقاضا شد که در جمع برادران دفتر [در جماران] که مجلسی به همین مناسبت تشکیل داده بودند، حاضر شوند. امام آمدند و نشستند. به مجرد اینکه یکی از برادران شروع به خواندن مصیبت کرد، امام، با صدای بلند شروع به گریه کرد... قطرات اشک، همچون دانههای مروارید برگونههایشان فرو میغلتید».
«تکریم شخصیتهای معصوم و افشای مظلومیت اهل بیت علیهمالسلام آنچنان مورد توجه امام راحل رحمهالله بود که هیچ حادثهای و بحرانی او را از چنین عملی باز نمیداشت، به گونهای که روز تاسوعا در پاریس در جمع خبرنگاران، امام دستور میدهند که یک ساعت به ظهر، مجلس روضهخوانی برپا شود و یکی از آقایان روضه بخواند».
ج) عشق به اهل بیت علیهمالسلام
«علاقه حضرت امام به اهل بیت رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم در حد وصف ناشدنی است.امام، عاشق آنهاست؛ عاشقی که تا صدای «یا حسین» بلند میشود، بیاختیار اشک میریزد. امام با اینکه در برابر مصیبتها صابر است و حتی در برابر مصیبتی چون شهادت حاج آقا مصطفی اشک نمیریزد، اما به مجرد اینکه یک روضهخوان بگوید «السلام علیک یا ابا عبد اللّه» قطرات اشک از دیدگانش فرو میچکد».
عشق و محبت به اهلبیت علیهمالسلام سراسر وجود امام رحمهالله را گرفته بود، در حدی که خویش را همواره به آنان نزدیک میدید: «امام در برخورد با مشاهد مشرفه و در تشرف به زیارت قبور مطهر معصومین علیهمالسلام ، [چنین بود که گویا] امام را ناظر و حاضر در جلو چشم خود میدید».
چنین روحیهای سبب میشد که رهبر کبیر انقلاب اسلامی در فعالیتهای خرد و کلان خویش از وجود شریف امامان معصومین علیهمالسلام استمداد جوید و موفقیت عالی امام در طول زندگی پربرکت خویش، نشان دهنده این است که آن بزرگان معصوم نیز به شاگرد بینظیر مکتب خویش، عنایتی خاص داشتهاند و بدون شک، نظر مساعد ائمه اطهار علیهمالسلام پس از الطاف الهی، پشتیبان معنوی امام، به ویژه در کوران مبازرات و پس از انقلاب بوده است. حجتالاسلام علمالهدی در اینباره میگوید:
«در جریان مسئله انجمنهای ایالتی و ولایتی، امام نامههایی به علمای شهرها نوشتند و مرا مأمور کردند که به استانهای خراسان و سیستان و بلوچستان بروم و نامهها و پیام ایشان را به علما برسانم. هنگام خداحافظی خدمت امام رسیدم، پس از تحویل نامهها فرمودند: شما قبل از اینکه با کسی ملاقات کنید، اول به حرم مطهر ثامن الحجج علی بن موسیالرضا علیهالسلام مشرف شوید و از زبان من به آن حضرت بگویید، آقا! کار بسیار عظیم و مسئله خطیری پیش آمده و ما وظیفه دانستیم که قیام کنیم و حرکت کنیم، چنانچه مرضیّ شماست، ما را تأیید کنید».
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
امام علی بن محمد هادی، در پانزدهم ماه ذیحجه سال 212 هجری در نزدیکی شهر مدینه از سمانۀ مغربیّه زاده شد پس از تولد نوزاد، سنّت شرعی و شمخصی که از رسول خدا شفارش شده است درباره ی نوزاد اجرا شد علی بن محّمد، که ما از این به بعد او را با نام اما هادی(ع) می شناسیم، هر گاه از مادر خویش یاد می کند شایستگی او را بیشتر نمایان می سازد اما هادی (ع) دوران کودکی را در محیطی خاص سپری می سازد. از یک سو دورنمای جدایی از پدر که به تهدبد و اجبار مأمون عباسی از مدینه به بغداد فراخوانده شده است امام را در یک موقعیت مخصوص قرار می دهد چیزی که در دورا ن امام هادی دیگر بی سابقه بوده است امام هادی(ع) با نگاه تیزبین و موشک خانه ای که مسلّح به امدادهای پروردگار می باشد هر آنچه که در محیط زندگی خویش می گذرد با دقت فراوان مورد بررسی قرار می دهد او در زمانی که سایه پر مهر پدر را بر سر خویش دارد و در مکتب والای امامت پرورش می یابد می بیند که پدر در تلاش علمی- فرهنگی مداوم و خستگی ناپذیر وارد شده است تا پایه های اعتقادی مکتب تشیّع را استحکام بیشتری ببخشد در این گیرودار، دستگاه حکومتی برای مشغول کردن مردم و منحرف ساختن افکار عمومی از مسالۀ مبارزه با جنایات و ستمگری های دستگاه خلافت، ترفند منحرف ساختن افکار عمومی به چیزهای دیگر رابرگزیدن است موضوع ظلم ستیزی و بی پروایی اما هادی(ع) از همان دوران کودکی و در روزگاری که آغاز جدایی او از پدرش می باشد به خوبی مشهود و محسوس است در آخرین روزهایی که اما جواد ( ع) در کنار خانوداه ی خویش در ظهر مدینه سوکنت دارد دو نفر از فرزندانش را در کنار گرفته و با آن ها درباره ی سفزی که در پیش روی دارد، گفتگو می کند- سرزمین عراق جایی است که امام جواد (ع) را به سوی آن فراحوانده اند امام نهم ابتدا از علی النقی – امام هادی می پرسد: دوست داری کدام یک از سوغات های عراق برایت هدیه آورده شود؟ فرزند پاسخ می دهد: شمشیری که یه سان شعله ی آتش- سوزان ئ بّران باشد اما جواد (ع) که بیشترین معنی و اعجاز را در همین سخن کوتاه فرزند خویش احساس کرده است. برای اینکه شایستگی و برگزیدگی پروردگار را در مورد این فرزند بر اطرافیان خویش بهتر نمودار سازد. اگر اما هادی (ع) از معلمی تعلیم و تربیت پذیرد بیگمان آن معلم، فقط پدربزرگوارش_ امام جواد( ع) _ خواهد بود و دیگر هیچ اندیشه ای هر چقدر هم که تجربه اندوخته و آگاه و عالم باشد جرأت و جسارت این را نخواهد یافت که در لباس تعلیم و تربیت به حضور این برگزیدگان راه یابد معتصم عباسی که به کین و خشم و حسد خویش، امام جواد(ع) را مسموم ساخته و او را به شهادت رسانیده است اکنون به چاره ای افتاد تا به گونه ای از خانواده و اما دلجویی کرده و خودش را، بیگانه از ماجرا جلوه دهد.
اما هادی(ع) روزگار حکومت معتصم را به مدت شش سال تحمل می کند تا اینکه سرانجام با مرگ معتصم عباسی د ر کاخ معروفش_ قصر خاقانی پسرش واثق به حکومت می رسد واثق نیز پنج سال بر سرزمین اسلامی حکمفرمایی دارد واثق عباسی که تابع شهوات خویش است و به جنگ وسیلست کاری ندارد امور مختلف مملکتی را به ترکها سپرده است پس از مرگ واثق که حدود پنج سال خلاقت کرد حکومت به متوکل عباسی می رسد متوکل، چهره ای کلاً مشخص و متمایز از دیگر خلفای عباسی را دارا بود زیرا که او پلیدترین آلوده ترین و بدنام ترین خلفا و آل عباش بود او کینه ها و عقده های فروخورده ای را نسبت به شیعیان در سینه داشت دشمن او با امیرمومنان علی (ع) آنچنان شد بد است که نمی تواند این دشمنی را در رفتار روزانه اش مخفی بدارد آنچه او در کینه ورزی با امیرمومنان علی(ع) از خود نشان می دهد به عنطف یک سند ننگین در کارنامه ی سیاه حکومتش برای همیشه ضبط و ثبت خواهد شد او تنها ظالم و ستمگری است که جرأت دارد دستور دهد تا قیر مقّدس امام حسین(ع) را شکاتفته و بر تربت پاکیزۀ آن شهید بزرگ آب بسته و آن شخم بزنند. متوکل عباسی با اعتقاد به چنین اندیشه ای در مورد امام هادی(ع) تصمیم می گیرد تا مبنای مبارزۀ خویش با مخالفان حکومتش را بر اساس نوعی تهاجم آشکار و گاهی غیر آشکار استوار ساخت امام هادی(ع) پس از ورود به سامرا مورد توجه دانشمندان قرار می گیرد متوکل تصمیم دارد تا از علمای درباره ی استمدادجوبد و به آرزوی خویش که بی اعتبار ساختن چهره ی امامت از لحاظ علمی می باشد تحقق بخشد. جریان مناظرۀ امام هادی(ع) با تعدادی از علمای بزرگی که وابسته به حکومتِ عّباسی می باشند، هنوز هم تازه می نمایاند و از یادها بیرون نرفته است.
ابتدا، یکی از این علما. تعدادی پرسش علمی را که برایش پدید آمده است مطرح می سازد. پاسخهای منطقی امام هادی که استدلال در خود دارد آن عالم را خشنود می سازد و بعد، نوبت به « یحی بن اکثم» می رسد این دانشمند سالها قبل و در زمان امام جواد(ع) چندین بار، بختِ خویش را آزموده و به مناظرۀ با آن بزرگوار پرداخته است. امّا در هر کدام از آن مناظره ها به سختی شکست خوذده و در مقابل دلایل علمی و عقلی اما جواد(ع) سرافکنده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 5 صفحه
قسمتی از متن .doc :
امام خمینی و نقش زن
امام خمینی پیشوا و رهبر کبیر انقلاب همواره در سخنان روشنگرانه خود اشاره به مبارزات و جهاد زنان نموده و بیان می کردند که ما انقلاب خود را مرهون همت زنان می باشیم که حتی در دوران جنگ هم ، همه گونه ا زخود ایثار و فداکاری نشان دادند و به سهم خود مردانه مبارزه کردند .
دلایل عقب ماندگی زنان در قرون
1 ـ جلوگیری از رشد فرهنگی و آگاهی زمان :
جلوگیری از رشد و فرهنگی و آگاهی زن به هر دلیل ، خواه به جهت استثمار و سرکوبی زنان در جهل و نادانی و حکومت مرد سالاری در خانواده و اطاعت کورکورانه و نداشتن هیچ گونه حقی د رخانواده از حیث دارایی و درباره فرزند که در اثر همین نا آگاهی و بی سوادی در طول تاریخ ، از حیطه وجود انسانی برکنار بود ، و سواد آموزی و درس خواندن را برای او گناه می دانستند .
2 ـ استدلال زنان از نظر اقتصادی :
جهت اقتصادی زن در خانواده و این که بتواند روی پای خود بایستد و همیشه جیره خوار ونان خور مرد باقی بماند و در شرایط منحنی زندگی به دست نیازش به سوی مرد دراز باشد واین فقر اقتصادی و گرانی از بی سرو سامانی و گرسنگی و از طرفی جهل و بی سوادی به طرف آسایش فریبنده ای هم چون خرافات پرستی و سحر و جادو متمایل گردد تا بتواند به هر حیله و نیرنگ ، مهر و عطوفت مردش را به عنوان حامی و سایه ، بالای سر خود داشته باشد .
3 ـ ازدواج زود رس دختران
ازدواج زود رس دختران در بعضی خانواده ها به خصوص روستاها به هر چه باید زودتر دختر را به خانه شوهر بفرستند تا سر بار خانواده نباشد و به اصطلاح شرش را ا زخانه کم کنند وتنها پسر را کمک اقتصادی است و می تواند نان آور خانه باشد نگه دارند و به این طریق دختران خردسال ونابالغ از دوران بچگی بدون هیچ گونه آگاهی ، در خانه شوهر با هزاران سختی مواجه می شوند ومانند یک ماشین جوجه کشی دچار زایمان های متعددی و خطرناک می شوند و در نتیجه دوچار انواع بیماری و پیری زودرس می گردند .
« مشخصات طبیعی و استعداد زن »
1 ـ زن در مسیر تحول و تکامل جبری
در مسیر تحول وتکامل جبری زنان دگرگونی های مختلفی در وضع فرهنگی و اجتماعی زنان رخ می دهد . اما این دگرگونی ها در همه جای دنیا یکسان نیست به طوری که می توان گفت قبلاً در کشورهای اروپا و آمریکا و سپس در سیستم سوسیالیستی ، زنان بیشتر در مسیر این آثار قرار گرفتند و به موازات مشکلات اقتصادی و فشار زندگی وارد معرکه و کارزار زندگی شدند و از نیروی خود حداکثر استفاده راکردند ولی در ممالک شرق این تحولات به جهاتی به کندی صورت گرفتند و زنان این سرزمین قرن ها ی متمادی در گرو سنت و تعصب و رسوم گذشتگان و د رمیان چهار دیواری خانه و حرمسراها محبوس و زندانی مردان بودند.
2 ـ نظر مردان ممالک شرقی در مورد زنان
این گروه ادعا می کردند که زن هیچ گونه لیاقت و کارآیی انسانی ندارد تا متوجه حقوق خود شود و قادر نیست در هیچ کاری با مردان به رقابت بپردازند و معتقد بودند که زن با قوای فکری ناقص اگر در اجتماع ظاهر شود چون هنوز راه را از چاه نمی شناسد و ممکن است به طرف بدبختی و انحراف روی آورد .
3 ـ حفظ مشخصات طبیعی و خصوصی زن
در این زمان که بر مبنای اصول عقیدتی اسلام ، حقوق زن ومرد از نظر انسانی یکسان در نظر گرفته شده بازهم ضروری است که مشخصات طبیعی وخصوصی زن حفظ شود یا حد تعادل و تناسبی بین سیرت زنانه و خوی مردانه برقرار شود چرا که اگر این تعادل برقرار نباشد نظام زندگی اجتماعی مختل شده ووظیفه خصوصی هر یک از میان می رود و بسیار دیده شده که اشغال زنان به کاری که خلاف روحیه و اقتصادی جسمانی وعاطفی آنان باشد نتایجی ثمر بخش به بار نیاورده و زیان بخش بوده است .
4 ـ عقیده تاگور درباره ی عواطف و آزادی زنان
تاگور در اغلب آثار خود صورت های مختلفی از احساسات و آمال زن را بیان می کند ، آزادی نامحدود زن را حضر به حال او می داند و امیال و عواطف او را در حد اعتدال سزاوار پرستش می شمارد و عقیده دارد که طبیعت زن طوری است که چون عاطفه او بیش از حد اعتدال رو به جنبش آورد او را از آنچه باید باشد دوری می کند روح زن مانند رودخانه است که چون جریان آن ساکت و آرام باشد قوه مفیدی است ولی چون طغیان کند و به هیجان آید جزویرانی کاری ندارد .
5 ـ عقیده جامعه سوسیالیستی در مورد زنان :
کشورهای سوسیالیستی عقیده دارند که زن را از هر حیث می توان مانند مرد تربیت کرد و از نیروی بدنی او نیز حداکثر استفاده را به نفع تولید و اقتصاد به دست آورد و معتقدند که تفاوت توان روحی و جسمی مرد و زن در اثر تلقین و تربیت اولیه است بنابراین دختر را هم باید از بدو تولد مثل پسر تربیت کرد و به ثمر رساند .
6 ـ نظر نویسنده درباره تفاوت طبیعی و غریزی زن و مرد :
تفاوت طبیعی و غریزی میان این دو جنس قابل دقت و ضروری است بدیهی است که حدود کار و وظیفه هر دو ، باید فراخوار حال آنها باشد از دوران طفولیت بازی های پسران با دختران فرق دارد ، میل طبیعی دختران به عروسک بازی و بچه داری و نظافت است ، ولی پسران با کارهای فنی و خشن مردانه مانند : ماشین بازی و تراکتور سواری که در تخصص مردان است علاقه نشان می دهند . هنگام رشد و بلوغ ، بزرگترین بهره آنها برای زندگی و جامعه آن است که یکی با روح ظرافت و غریزه زنانه به سمت مادری و