لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 83
پیشگفتار
الحمد للَّه، و صلّى اللَّه على محمّد و آله الطاهرین.
دوره اى که با قتل خلیفه سوم آغاز شد و با شهادت امام حسین علیه السلام پایان گرفت، اثرى ژرف بر امّت اسلامى از خود بر جاى نهاد.
در واقع این دوره رامى توان زنجیره اى از فجایع متعدّد به شمار آورد.
امامت سبط اوّل پیامبرصلى الله علیه وآله، امام حسن مجتبى علیه السلام، در میانه همین عصربوده است.
بنابراین بر ماست که زندگى آن امام را بکاویم و آن را بسان مشعلى فراروى خویش قرار دهیم.
آیا غیر از این بود که امام حسن علیه السلام به تصریح پیامبرصلى الله علیه وآله و به شهادت زندگى درخشان خوش پیشوایى مسلمانان را بر عهده داشت؟ مگر نه اینکه ما آن امام را حجّت خداوند بر روى زمین مى دانیم؟ ازاین رو باید در زندگى آن حضرت دقیق شویم و در راه و روش زندگى مکتبى خویش، از حیات وى الهام گیریم.
این کتاب در واقع تحلیل فشرده اى از زندگى و اوضاع دوران امام حسن مجتبى علیه السلام مى باشد که به رشته تحریر درآمده است.
امیدوارم که خداوند بنده و مؤمنان را از بهره این کتاب محروم نفرماید.
محمّد تقى مدرّسى
نام: حسن
پدر و مادر: على بن ابیطالب و فاطمه زهرا
شهرت: مجتبى سبط اکبر کنیه: ابو محمّد
زمان و محل تولّد: نیمه رمضان سال دوّم هجرت در مدینه
زمان و محل شهادت: 28 صفر سال 50 هجرى در سنّ حدود 47 سالگى به دستور معاویه، توسط جعده، در مدینه، مسموم و به شهادت رسید مرقد: قبرستان بقیع، واقع در مدینه
دوران زندگى: در سه بخش:
1 - عصر پیامبرصلى الله علیه وآله )حدود 8 سال(
2 - ملازمت با پدر )حدود 37 سال(
3 - عصر امامت)ده سال(.
بنیاد پاک
ولادت و پرورش امام حسن مجتبى
در پانزدهمین شب از ماه مبارک رمضان، خانه رسالت پس از انتظارطولانى به استقبال مولود محبوب خود مى شتافت، درست همان گونه که گُلى با طراوت و شاداب، پس از مدّتى تشنگى از یک قطره زلال و گواراى شبنم استقبال مى کند.
نوزاد به نیاى خویش، یعنى رسول بزرگ اسلام، بسیار شباهت داشت، امّا وى به هنگام تولّد این نوزاد حضور نداشت تا مژده ولادت رابه آن حضرت برسانند.
پیامبرصلى الله علیه وآله به سفرى رفته بود و به زودى به مدینه مراجعت مى کرد.
خانواده با اشتیاقى وافر چشم به راه بازگشت پیامبرصلى الله علیه وآله بود و هیچ یک از آداب و رسوم تولّد را برگزار نکرده بودند تا آنکه پیامبر اکرم ازمسافرت بازگشت و بنابر عادت همیشگى خویش، نخست به سوى خانه فاطمه زهرا رهسپار شد.
چون مژده تولّد کودک را به پیامبر خدا رساندند،سرورى زایدالوصف آن حضرت را فرا گرفت و خواستار دیدن کودک شد.
چون کودک را در آغوش گرفت، بویید و بوسید و در گوشهایش اقامه واذان گفت و پس از آنکه از پوشاندن جامه زرد به کودک نهى کرد،دستور داد تا خرقه اى سپید بیاورند وکودک را در آن بپیچند.
پیامبر اعظم منتظر بود تا ببیند آیا از آسمان خَبَر تازه اى درباره این کودک فرود مى آید یا نه؟ وحى نازل شد و خطاب به آن حضرت گفته شد: نام فرزند هارون، جانشین موسى علیه السلام، شبّر بود و على نیز نسبت به تو به منزله هارون است نسبت به موسى، پس این کودک را "حسن" نام گذارى کن که حسن در عربى مرادف شبّر است.
نام حسن در مدینه، همچون بوى خوش گلها پیچید.
مژده دهندگان باگرمترین و شایسته ترین تبریکات به خدمت پیامبرصلى الله علیه وآله آمدند، زیراحسن نخستین فرزند خانه رسالت بود و چشم پیامبر اکرم و یاران بزرگوارش به وى دوخته شده بود.
او تجدید کننده رسالت پیامبر بود و درآینده، مقتدا و الگوى مسلمانان صالح به شمار مى آمد.
او پس از پیامبرادامه دهنده راه و رسالت آن حضرت بود.
روز بعد، پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود تا قوچى بیاورند و قربانى کرد.
چون قربانى را نزد آن حضرت آوردند، وى خود آمد تا بدین مناسبت دعایى بخواند.
پس فرمود: "بسم اللَّه الرحمن الرحیم.
خدایا! استخوان آن در مقابل استخوان حسن وگوشت آن در مقابل گوشت او و خون آن در برابر خون او و موى آن دربرابر موى او.
خدایا! این را نگاهبان محمّد و آل او قرار بده".
سپس دستور داد گوشت قربانى را میان تنگدستان و مستمندان تقسیم کنندتا این کار پس از وى در میان مردم سنّت گردد.
وخانواده هاى توانگر درهر مناسبتى گوسفندى قربانى کنند تا بدین وسیله ثروت در میان مردم توزیع شود و تنها در میان توانگران واغنیا نباشد.
روزى پیامبرصلى الله علیه وآله در حضور لبابه، ام الفضل، همسر عبّاس بن عبدالمطلّب، عموى خویش، حسن را در آغوش مى گیرد و مى فرماید: - آیا درباره من خوابى دیده اى؟ - آرى اى رسول خدا.
- آن را بازگوى.
- چنان دیدم که قطعه اى از تن شما در دامن من افتاده است.
- پس پیامبرصلى الله علیه وآله لبخندى زد و کودک شیر خواره را به دست او سپردوفرمود: آرى این تأویل رؤیاى توست.
او پاره تن من است.
بدین ترتیب ام الفضل به عنوان دایه امام حسن برگزیده شد.
کودک در کنف حمایت رسول بزرگوار اسلام و در زیر سایه پدرش امام على وحضرت زهرا بزرگ مى شد تا بدین وسیله تمام معانى ومفاهیم اسلامِ ناب را از چشمه سار رسالت و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
زندگی و شهادت سیدالشهداء امام حسین (ع)
مشهور آنست که ولادت آن حضرت در مدینه در سیم ماه شعبان بود.
شیخ طوسی ره و دیگران به سند معتبر از حضرت امام رضا (ع) نقل کرده اند که چون حضرت امام حسین (ع) متولد شد، حضرت رسول اکرم (ص) اسماء بنت عمیس را فرمود که بیاور فرزند مرا ای اسماء، اسماء گفت آن حضرت را در جامه سفیدی پیچیده به خدمت حضرت رسالت (ص) بردم، حضرت او را گرفت و در دامن گذاشت و در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامت گفت، پس جبرئیل نازل شد و گفت: حقتعالی تو را سلام می رساند و می فرماید که چون علی (ع) نسبت به تو به منزله هارون است نسبت به موسی (ع) پس او را به اسم پسر کوچک هارون نام کن که شبیر است و چون لغت تو عربی است او را حسن نام کن، پس حضرت رسول خدا (ص) او را بوسید و گریست و فرمود که تو را مصیبتی عظیم در پیش است خداوند لعنت کن کشنده او را پس فرمود که ای اسماء این خبر را به فاطمه مگو.
و شیخ طوسی به سند صحیح روایت کرده است که حضرت امام حسین (ع) دیر به سخن آمد روزی حضرت رسول (ص) آن حضرت را به مسجد برد در پهلوی خویش بازداشت و تکبیر نماز گفت امام حسین (ع) خواست موافقت نماید درست نگفت حضرت از برای او بار دیگر تکبیر گفت و او نتوانست باز حضرت مکرر کرد تا آنکه در مرتبه هفتم درست گفت به این سبب هفت تکبیر در افتتاح نماز سنت شد.
از حضرت امام محمد باقر (ع) روایت کرده است که چون حضرت امام حسین (ع) در کودکی به نزد حضرت رسول (ص) می آمد آن حضرت امیرالمومنین (ع) را می فرمود که یا علی او برای من نگاه دار پس او را می گرفت و زیر گلوی او را می بوسید و می گریست روزی آن امام مظلوم گفت ای پدر چرا گریه می کنی حضرت فرمود ای فرزند گرامی چون نگریم که موضع شمشیر دشمنان را می بوسم حضرت امام حسین (ع) گفت که ای پدر من کشته خواهم شد؟ فرمود بلی وا... تو و برادر تو و پدر تو همه کشته خواهید شد. امام حسین (ع) گفت پس قبرهای ما از یکدیگر دور خواهد بود حضرت فرمود بلی ای فرزند، امام حسین (ع) گفت پس که زیارت ما خواهد کرد از امت تو؟ پس حضرت فرمود که زیارت نمی کنند مرا و پدر تو را و برادر تو را مگر صدیقان از امت من.
چون حضرت سیدالشهداء (ع) در سیم ماه شعبان سال شصتم از هجرت از بیم آسیب مخالفان مکه معظمه را به نور قدوم خود منور گردانیده در بقیه آن ماه و رمضان و شوال و ذی القعده در آن بلده محترمه به عبادت حقتعالی قیام داشت و در آن مدت جمعی از شیعیان از اهل حجاز و بصره نزد آن حضرت جمع شدند، و چون ماه ذی الحجه درآمد حضرت احرام به حج بستد و چون روز ترویه یعنی هشتم ذی الحجه شد عسرو بن سعید بن العاص با جماعت بسیاری به بهانه حج به مکه آمدند، و از جانب یزید مأمور بودند که آن حضرت را گرفته به نزد او برند یا آن جناب را به قتل رسانند. حضرت چون بر مکتون ضمیر ایشان مطلع بود احرام حج به عمره عدول نموده و طواف خانه و سعی مابین صفا و مروه بجا آورده و محل شد و در همان روز متوجه عراق گردید.
در شبی که حضرت سیدالشهداء (ع) عازم بود که صباح آن از مکه بیرون رود محمدبن حنفیه به خدمت آن حضرت آمد و عرض کرد ای برادر همانا اهل کوفه کسانی هستند که دانسته چگونه با پدر و برادر تو غدر کردند و مکر نمودند من می ترسم که با شما نیز چنین کنند. پس اگر رای شریفت قرار گیرد که در مکه بمانی که حرم خدا است عزیز و مکرم خواهی بود و کسی متعرض جناب تو نخواهد شد، حضرت فرمود ای برادر من می ترسم که یزید مرا در مکه ناگهان شهید گرداند و به این سبب حرمت این خانه محترم ضایع گردد. محمد گفت اگر چنین است پس به جانب یمن برو یا متوجه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
فلسفه وانگیزه قیام امام حسین
برخی با ارائه نظریات نسنجیده و غیر قابل قبول پیرامون فلسفه قیام عاشورا، تصویر وارونه و یا حداقل نامناسب با شأن رهبری این قیام ارائه کردهاند و هیچ کدام از آنها، در ارائه یک تصویر روشن و جامع از انگیزههای قیام امام حسین(ع) توفیق نداشتهاند.در این مجال کوتاه نیز نمیتوان به تفصیل به این پرسش پاسخ داد لذا به صورت مختصر در این زمینه باید گفت: یک پژوهشگر و یا شخص سوال کننده پیرامون تاریخ عاشورا اگر بخواهد به ماهیّت و جوهره قیام عاشورا تا حدّ زیادی پی ببرد، باید در گام نخست، با نگاه و مطالعه جامع و کامل در باره امام حسین(ع)، به زندگی، شخصیّت و مقام حضرت به عنوان امام معصوم، شناخت لازم و کافی پیدا کند و سپس با مطالعه و تعمّق لازم در بیانات و گفتار حضرت که در مقاطع مختلف قیام و حتّی پیش از آغاز آن درباره انگیزه حرکت خویش بیان کرده است، به فلسفه و ماهیّت قیام آن حضرت تا حدّ زیادی شناخت پیدا کند.اکنون با این مقدمه و با توجّه به این که بهترین و مطمئنترین سند برای شناخت فلسفه و اهداف نهضت سیدالشهدا(ع)، کلمات خود آن حضرت و یا امامان دیگر در این باره است، مجموع خطبهها، سخنان، نامهها و وصیتنامه امام حسین(ع) که در باره اهداف و انگیزههای قیام عاشورا است و نیز برخی از تعابیر زیارت نامههای متعدّد و مختلف که از امامان دیگر در باره حضرت رسیده است و در آنها به انگیزه قیام پرداخته شده است، مورد مطالعه و بررسی قرار داده و سپس با استخراج فهرستوار اهداف قیام، به تفسیر و تحلیل آنها، میپردازیم :1 ـ امام حسین(ع) در مکه در جمع گروهی از علما و نخبگان دیگر مناطق اسلامی با ایراد خطبهای شورانگیز و کوبنده، ضمن یادآوری وظیفه سنگین و تکلیف خطیر علما و بزرگان شهرها در باره پاسداری از کیان دین و اعتقادات مسلمانان و پیامدهای سکوت در برابر جنایات امویان، از خاموشی آنان در برابر سیاستهای دینستیزانه حاکمان اُموی انتقاد کرده و هرگونه همراهی و سازش با آنان را گناه نابخشودنی دانستند. حضرت در پایان سخنان خود، هدف از اقدامات و فعالیتهایش را برضدّ نظام ستمگر حاکم (که چند سال بعد خود را در قالب یک نهضت نشان داد) چنین اعلام فرمودند:خدایا تو میدانی آنچه از طرف ما انجام گرفته است (از سخنان و اقدامات برضدّ حاکمان اُمَوِی) به خاطر رقابت و سبقت جویی در فرمانروایی و افزونخواهی در متاع ناچیز دنیا نبوده است، بلکه برای این است که نشانههای دینت را (به مردم) نشان دهیم ( برپاگردانیم) و اصلاح در سرزمینهایت را آشکار کنیم. میخواهیم بندگان ستمدیدهات در امان باشند و به واجبات و سنّتها و احکامت عمل شود.از این جملات میتوان چهار هدف را برای اقدامات و فعالیتهای امام حسین(ع) که در عصر حاکمیّت یزید جزء اهداف قیام حضرت به شمار میرفت، استخراج کرد:الف ـ احیای مظاهر و نشانههای اسلام اصیل و ناب محمدیب ـ اصلاح و بهبود وضع مردم سرزمینهای اسلامیج ـ مبارزه با ستمگران اُموی جهت تأمین امنیّت برای مردم ستمدیدهد ـ فراهم ساختن بستری مناسب برای عمل به احکام و واجبات الهی2ـ امام حسین(ع) ضمن وصیّتنامهای که هنگام خروج از مدینه و در زمان وداع با برادرش محمّد بنحنفیّه برای وی نوشت، هدف از حرکت خویش را چنین بازگو کرد:من نه از روی سرمستی و گستاخی و نه برای فساد و ستمگری حرکت کردم. بلکه تنها برای طلب اصلاح در امّت جدم حرکت کردم. میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره جدم و پدرم علی بنابیطالب عمل کنم.و در زیارتهای مختلف که در باره امام حسین(ع) از امامان(ع) وارد شده، این تعابیر فراوان دیده میشود:«اَشْهَدُ اَنَّکَ قَدْ اَقَمْتَ الْصَّلوهَ وَ آتَیْتَ الزَّکوهَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ»گواهی میدهم که تو نماز را بپا داشتی و زکات دادی و امر به معروف و نهی از منکر کردی.از این عبارات، اهداف ذیل را از قیام حضرت، میتوان استفاده کرد:الف ـ طلب اصلاح در امور امّت پیامبر(ص)ب ـ امر به معروفج ـ نهی از منکرد ـ عمل به سیره رسولخدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) همانند برپایی نماز و پرداخت زکات3 ـ حضرت در نامهای که در زمان اقامت خویش در مکّه در پاسخ دعوت به نامههای اشراف و بزرگان کوفه مبنی بر آمدن به کوفه، نوشتند، فلسفه قیام خود را چنین بیان فرمودند:به جانم سوگند، پیشوا کسی است که به کتاب خدا عمل کند، عدل و داد را محقق سازد، معتقد به حقّ باشد، خود را به آنچه در راه خدا هست پایدار بدارد.امام(ع) در این نامه، هدف از قیام را، تلاش در جهت برپایی حکومتی میداند که رهبر و پیشوای آن، صفات و امتیازات ذیل را دارا باشد:الف ـ به کتاب خدا حکم کند.ب ـ عدالت را در جامعه حاکم کند.ج ـ متدیّن ومعتقد به دین خدا باشد.د ـ خود را وقف خدا و اهداف الهی کند.4ـ حسین بنعلی در نامهای که ضمن آن از بزرگان بصره دعوت به همیاری و همراهی با وی کرده است، علّت و هدف از نهضت خویش را چنین بیان میکند:من شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبرش میخوانم. همانا سنّت پیامبر(ص) از بین رفته است و بدعت زنده شده است.و در جواب عبدالله بنمُطیع میفرماید:کوفیان به من نامه نوشته و از من خواستهاند به نزدشان بروم، چون امیدوارند (که با رهبری من) نشانههای حقّ زنده و بدعتها نابود شود.و نیز در نامهای که به شیعیان بصره نوشتند، فرمودند:من شما را به زنده کردن نشانههای حقّ و نابود کردن بدعتها میخوانم.از مجموع نامه و پاسخ حضرت، این اهداف را میتوان برای نهضت عاشورا استفاده کرد:الف ـ دعوت (و عمل) به کتاب خدا و سنّت پیامبر ـ ص ـب ـ احیای سنّت پیامبر(ص) که از بین رفته است، و برپایی مظاهر حقّ و حقیقتج ـ از بین بردن بدعتها (که جایگزین احکام خدا و سنّت پیامبر(ص) شده است).5ـ اباعبدالله درخطبهای که پس از برخورد با حرّ بنیزید رِیاحی در منزل «بَیْضَه» ایراد فرمودند، انگیزه قیام خود را با استناد به فرمایش پیامبر ـ ص ـ، چنین بیان کردند:ای مردم ! رسولخدا ـ ص ـ فرمودند: کسی که فرمانروای ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال کرده و پیمان الهی را شکسته و با سنّت رسولخدا ـ ص ـ مخالفت ورزیده در میان بندگان خدا با گناه و تجاوزگری رفتار میکند، ولی در برابر او با کردار و گفتار خود برنخیزد، برخدا است که او را در جایگاه (عذابآور) آن ستمگر قرار دهد. هان (ای مردم) بدانید که اینها تن به فرمانبری از شیطان داده و اطاعت از فرمان الهی را رها کرده و فساد را نمایان ساخته و حدود خدا را تعطیل نمودهاند، درآمدهای عمومی (بیت المال) مسلمانان را به خود اختصاص دادهاند و حرام خدا را حلال و حلالش را حرام کردهاند و من شایستهترین فرد برای تغییر دادن (سرنوشت و امور مسلمانان) هستماز این خطبه و یا نامه، علّت قیام سیدالشهدا(ع) را میتوان این امر دانست که حاکمان بنیاُمَیّه (به ویژه یزید) اقدامات ضدّ دینی زیر را مرتکب شدهاند:الف ـ فرمانبری از خدا را رها کرده و به اطاعت از شیطان رو آوردهاند؛ب ـ فساد را (در زمین) آشکار کردهاند؛ج ـ حدود الهی را تعطیل کردهاند؛د ـ بیتالمال را به خود اختصاص دادهاند؛ه ـ حرام خدا را حلال و حلال الهی را حرام کردهاند.از این رو است که در زیارات وارده در باره امام حسین(ع)، شهادت به برپایی احکام الهی و سنّت پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) توسط حضرت، داده شده است:«اَشْهَدُ اَنَّکَ قَدْ حَلَّلْتَ حَلالَ اللهِ وَ حَرَّمْتَ حَرامَ اللهِ وَ اَقَمْتَ الصَّلاهَ وَ آتَیْتَ الزَّکاهَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ دَعَوْتَ اِلی سَبِیلِکَ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ»شهادت میدهم که تو حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام کردی و نماز را بپا داشتی و زکات دادی و امر به معروف و نهی از منکر کردی و (مسلمانان را) با پند و اندرز نیکو، به راه روش خود، فراخواندی.و همچنین:شهادت میدهم که تو به عدل و داد امر کردی و(مسلمانان را) به سوی این دو دعوت کردی.6ـ پیشوای سوّم درمنزل «ذوحُسَم» در توجیه حرکت خویش چنین فرمودند:آیا نمیبینید که به حقّ عمل نمیشود و از باطل بازداشته نمیشود؟ (در چنین شرایطی) باید مؤمن، به حقّ خواهان دیدار خدا باشد. من چنین مرگی را جز شهادت و زندگی با ظالمان را جز ننگ و خواری نمیبینم.امام(ع) درباره ذلتناپذیری خود به عنوان هدف دیگر از قیام خویش، بیانات دیگری نیز دارد، از جمله در مقابل پیشنهاد عبیدالله که حضرت را بین کشته شدن و بین بیعت کردن با یزید مخیّر کرده بود، میفرماید:«... هیهاتَ مِنَّا الذِلّه یأبی اللهُ ذلکَ لَنَا وَ رَسُولُهُ وَ المؤمنُونَ ...»از ما دور باد که پستی را پیشه خود کنیم، (چرا که) خدا و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
موضوع تحقیق:
تهیه کننده :محسن صفری
استاد راهنما:آقای حمامی زاده
تحقیق ب درس دینی
مدرسه: شهید نواب صفوی
منطقه 12
فهرست عناوین
عنوان صفحه
ولادت و حسب و نصب ..............................5
مفهوم شخصیت ..................................... .8
علم و حکمت علی (ع) ............................. 10
شجاعت و هیبت علی (ع)........................... 13
صبر و حلم علی (ع)................................ 17
سخاوت و ایثار علی (ع)............................ 19
خوراک و پوشاک علی (ع)......................... 21
عدالت و حقیقت خواهی علی (ع)................... 23
اولاد آن حضرت .................................... 29
منابع و ماخذ ........................................ 30
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
از تولد تا شهادت صفحه 9 سیری در زندگانی امام علی (ع)
محدثان و مورخان شیعه و دانشمندان علم انساب در کتا بهای خو ولادت حضرت امیر (ع)را در کعبه نقل کرده اند که در این میان کثیری از دانشمندان اهل سنت نیز به این حقیقت تصریح کرده اند و آن را یک فضیلت بی نظیر خوانده اند .
ای بزرگی از اول خلقت تا آخر هستی فقط اختصاص به مولای پاکان علی است که حضرت علی (ع) در پاسخ به سوال صعصعه بن صوحان در شب شهادت خود نیز به این امتیاز برجسته اشاره می نماید .
وقتی صعصعه از امام سوال می کند که شما بهتر و برترید یا حضرت عیسی (ع)؟
امام می فرمایند :من چرا که مادر عیسی در حین زایمان طبق فرمان خدا از مسجد الاقصی خارج شد اما مادر من بیرون کعبه بود که به داخل آن دعوت شد .
رسول خدا (ص) حضرت علی (ع)را یعسوب مومنین نامید و یعسوب منافقین را مال وثروت دانسته است مال و ثروت را در مقابل حضرت علی (ع) سرور و زمامدار منافقین معرفی فرموده است .
نویسنده کتاب ینابع المودة که خود از مذهب اهل سنت می باشددرباره امیر المومنین علی (ع) می نویسد :
من در باره مردی که اهل ذمه (یهود و نصاری ) درحین اینکه پیغمبری محمد (ص) را قبول ندارد ولی به علی (ع) احترام می گذارند چه بگویم ؟...
درباره شخصیتی که پادشاهان فرنگ و روم صورتش را در عبادتگاه خود نقاشی کرده...... و عکس او را بر شمشیرهای خود نیز نقاشی کرده بودند چه بگویم ؟
من درباره کسی که عکس وی در شمشیر عضد الدولة بی بویه و فرزندش رکن الدوله و آلپ ارسلان و فرزندش ملکشاه دیده می شد چه بگویم ؟
درباره کسی که پادشاهان ترک و دیلم به شمشیری که عکس آن حضرت را داشت تبرک مجستند و آن را وسیله پیروزی و فتح خود میدانستند چه بگویم ؟....
درخشیدن امام علی (ع) در ماحرای انذر عشیرتک الاقربین و لیلة المبیت (خوابیدن در رختخواب پیامبر (ص))از نورانی ترین بخش زندگی آن حضرت می باشد که علمای اهل سنت نیزبه آن اشاره کرده اند .
برای شناخت امام علی (ع) می توان به خطبه 197نهج البلاغه مراجعه کرد اگر چه در این خطبه تنها 5 خصلت نورانی امام آمده ولی مرحوم علامه خوئی در منهاج به ذکر روایتی که مشتمل بر70خصیصه از آن حضرت می باشد پرداخته است .
متفکر شهید استاد مطهری درباره زهد علی (ع)چنین می نویسد :
((......در شخص علی این دو ،یعنی زهد و احساس مسئولیت یک جا جمع بود علی اول زاهد جهانی بود و در عین حال حساسترین قلبها رانسبت به مسئولیت های اجتماعی در سینه داشت )).
امام از طرفی به دنیا و لذت ناپایدار دنیا پشت کرده بود ولی زهد او را به انزوا و گوشه گیری نسبت به سرنوشت جامعه و بی عدالتی بی توجه نکرده بود.
چنانچه برای یک بی عدالتی کوچک شب خوابش نمی برد امام مثل زاهدان بی درد و بی عاری که در گوشه ای خزیده اند و به سرنوشت جامعه کاری ندارند نبود او در متن جامعه احساس مسئولیت می نمود شما دراین کتاب به دانستانها که از زندگی بی پیرایه امام علی (ع) آورده شده دقت کنید آنگاه متوان دید که اوست یکه تاز میدان زهدد در عالم .
نویسند کتاب تذکره الخواص که خود از نویسندگان حنفی اهل سنت است می نویسد :
((مردی از ابن عباس پرسید راستی که چقدر فضائل علی (ع)زیاد است فکر می کنم به سه هزار فضیلت رسیده باشد ؟))
ابن عباس در جواب گفت :
((فضائل علی (ع) به سی هزار نزدیکتر است تا به سه هزار .
سپس در ادامه گفت :اگر درختها قلم گردند و در یاها مرکب و جن و انس نویسنده و حسابگر آن شوند نمی توانند فضائل علی (ع) راشمارش کنند ))
طبری نیز در ذخایر العقبی پس از ذکر 9 آیه درباره علی (ع) می نویسد ))درآیات قرآن هر کجا کلمه ((آمنو )) باشد ،علی (ع)رهبر پرچمدار و بزرگترین نمونه آن است .))
ولادت صفحه 13سیری در زندگانی امام علی (ع)
جمعه سیزدهم رجب ،سی ام عام الفیل (23سال پیش از هجرت )
چهار روز بانوی بزرگ فاطمه بنت اسد در درون کعبه بود آن بانو وقتی از خانه خدا بیرون آمد کودکی را در آغوش داشت .....او گفت :
پیامی از غیب شنیدم که گفت نامش را علی بگذار
علی (ع)می فرمایند :نام من در انجیل به الیا و در تورات به (بری ) و در زبور (اری )آمده است .....مادرم مرا (حیدر ه)نامید و پدرم به (ظهیر)نام نهاد ....
نامهای دیگر امام عبارت است صفدر –عین الله – اسد الله –و القاب آن حضرت مرتضی –امیرالمومنین – اخ الرسول – زوج البتول و کنیه حضرت ابا الحسن می باشد مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در کتاب المراقبات ص 104اسم و لقب و صفت آورده است که 23 مورد از این السماء با رسول خدا (ص) مشترک می باشد .
عمران فرزند عبدالمطلب پدر حضرت علی (ع) بود که کنیه وی ابوطالب بود .
فاطمه بعد از خروج از کعبه رهسپار خانه ی خود شد او در اولین لحظه فرزند خود را که تا آن هنگام چشمانش را باز نکرده بود در بغل پیامبر (ص) گذاشت ،
علی چشمانش را باز کرد و به چهره نورانی محمد (ص) نگریست !!
پیامبر (ص) دهان علی (ع) را بوسید آنگاه در گوش راستش اذان گفت و در گوش چپش اقامه .