واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق درباره ولادت حضرت مهدی 14ص با فرمتword

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 31

 

ولادت باسعادت حضرت ولی عصر (ع)

و سرگذشت مادر بزرگوارش

کلینی، در کتاب «کافی» روایت نموده که: ولادت باسعادت وجود امام زمان (ع) در سال 255 هجری روی داده است.

شیخ صدوق، در «کمال الدین» نقل کرده که چون مادر امام عصر (ع) حامله گشت، حضرت امام حسن عسکری (ع) به وی فرمود: پسری می آوری که نامش محمد و پس از من، جانشین من خواهد بود.

و صدوق در کمال الدین از استادش ابن ولید قمی و او از محمدبن عطار از حسین بن رزق الله از موسی بن محمدبن القاسم بن حمزه بن الامام موسی بن جعفر (ع) و او از حکیمه خاتون دختر امام محمدتقی (ع) روایت نموده که گفت: امام حسن عسکری (ع) مرا خواست و فرمود: عمه! امشب نیمه شعبان است. نزد ما افطار کن که خداوند در این شب فرخنده کسی بوجود می آورد که حجت او در روی زمین می باشد. عرض کردم: مادر این نوزاد مبارک کیست؟ فرمود: نرجس. گفتم: فدایت گردم! اثری از حاملگی در نرجس خاتون نیست. فرمود: همین است که می گویم. سپس به خانه حضرت درآمدم و سلام کرده نشستم.

نرجس خاتون آمد کفش از پای من در آورد و گفت: ای بانوی من شب بخیر! گفتم: بانوی من و خاندان ما توئی! گفت: نه! من کجا و این مقام بزرگ؟ گفتم: دختر جان! امشب خداوند پسری به تو موهبت می کند که سرور دو جهان خواهد بود. چون این سخن شنید با کمال حجب و حیا نشست.

سپس نماز شام را گذاردم و افطار کردم و خوابیدم سحرگاه برای اداء نماز شب برخاستم. بعد از نماز دیدم نرجس خوابیده و از وضع حمل او خبری نیست. قبل از تعقیب نماز دوباره خوابیدم و بعد از لحظه ای با اضطراب بیدار شدم، دیدم نرجس خوابیده است. در آن حال دربارة وعده امام تردید می کردم، که ناگهان حضرت از جایی که تشریف داشتند با صدای بلند مرا صدا زده فرمودند: عمه! تعجب مکن که وقت نزدیک است!

چون صدای امام را شنیدم شروع به خواندن سوره «الم سجده» و «یس» نمودم. در این وقت نرجس با حال مضطرب از خواب برخواست. من به وی نزدیک شدم و نام خدا را بر زبان جاری کردم و پرسیدم: آیا احساس چیزی می کنی؟ گفت: آری، گفتم: ناراحت مباش و دل قوی بدار، این همان مژده است که به تو دادم سپس هر دو به خواب رفتیم.

اندکی بعد برخاستم دیدم بچه متولد شده و روی زمین با اعضاء هفتگانه خدا را سجده می کند. آن ماه پاره را در آغوش گرفتم. دیدم بعکس نوزادان دیگر، از آلایش ولادت پاک و پاکیزه است!

این هنگام امام حسن عسکری (ع) صدا زد: عمه جان! فرزندم را نزد من بیاور. چون او را نزد پدر بزرگوارش بردم، امام دست زیر رانها و پشت بچه گرفت و پاهای او را به سینه مبارک چسبانید و زبان در دهانش گردانید و دست بر چشم وگوش و بندهای او کشید و فرمود: فرزندم! با من حرف بزن! آن مولود مسعود گفت:

‹‹ اشهد ان لااله الاالله وحده لاشریک له و اشهد ان محمداً رسول الله ››

آنگاه بر امیرالمؤمنین و ائمه طاهرین علیهم السلام درود فرستاد و چون به نام پدرش رسید. دیدگان گشود و سلام کرد. امام فرمود: عمه جان! او را نزد مادرش ببر تا به او نیز سلام کند و باز نزد من برگردان. چون او را نزد مادرش بردم سلام کرد، مادر نیز جواب سلامش را داد. سپس او را پیش امام حسن عسکری (ع) برگردانیدم.

حضرت فرمود: عمه! روز هفتم ولادتش نیز بچه را نزد من بیاور. صبح روز نیمة شعبان که به خدمت امام رسیدم سلام کردم، روپوش از روی او برداشتم ولی بچه را ندیدم عرض کردم: فدایت گردم بچه چه شد؟ فرمود: عمه جان! او را به کسی سپردم که مادر موسی فرزند خود را به او سپرد!

چون روز هفتم به حضور امام شرفیاب شدم فرمود: عمه فرزندم را بیاور. او را در قنداقه پیچیده نزد حضرت بردم. امام مانند بار اول فرزند دلبندش را نوازش فرمود و زبان مبارک آنچنان در دهان او مینهاد که گوئی شیر و عسل به او می خوراند. سپس فرمود: ای فرزند با من سخن بگو! گفت: ‹‹ اشهد ان لااله الاالله ››

آنگاه بر پیغمبر خاتم (ع) و امیرالمؤمنین (ع) و یک یک ائمه تا پدر بزرگوارش درود فرستاد و سپس این آیة شریفه را تلاوت نمود:

‹‹ و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین و نمکن لهم فی الارض و نری فرعون و هامان و جنودهما منهم ماکانوا یحذرون ››

‹‹ اراده کرده ایم که منت بنهیم بر آنان که در زمین زبون گشتند و آنها را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم و آنها را در زمین جای دهیم و به فرعون و هامان و لشکریان آنان نشان دهیم آنچه را که آنها از آن می ترسیدند. ››

صفحه 82 تایپ نشده است

غیبـت :

پس از هجوم ,ذموران خلافت عباسی، به خانة امام حسن عسکری (ع) و جستجوی فرزند و جانشین آن امام، روشن گشت که خطری که جان امام آینده را تهدید می کند، خطری بس سهمگین است. این هجوم و پیگیری، در پیدا کردن مهدی، ایجاب می کرد تا برای نگهداری جان باقیماندة سلسلة امامت، و سلالة نبوت، و مصلح بزرگ بشریت، اقدامی بس جدی به عمل آید. در امر غیبت امام دوازدهم، و علل آن، مسائل بسیاری وجود دارد. یکی از علتهای ظاهری و ملموس آن، همین چگونگی و پیشامد بود، که از سوی دشمنان پدیدار گشت، و باعث امر عظیم «غیبت» شد. در احوالی که یاد شد، ضمن مقازناتی، زمینة ناپدیدی امام از نظرها فراهم آمد. و دوازدهمین هادی، به فرمان الاهی، و به قدرت و حکمت خدایی، از نظرها پنهان گردید.

غیبت صغری :

غایب شدن امام دوازدهم از نظرها، به دو مرحله تقسیم گشت: مرحلة کوتاه مدت (غیبت صغری)، و مرحلة درازمدت (غیبت کبری). غیبت اول، از دو جهت محدود بود: از جهت زمانی و از جهت شعاعی.

از نظر زمانی، بیش از 70 سال به طول نینجامید، و از این رو «غیبت صغری» نامیده گشت.

از نظر شعاعی نیز، این غیبت، غیبتی همه جانبه نبود، و شعاع و دامنة آن محدود بود. یعنی در طول مدت 70 سالة این غیبت، اگرچه امام از نظرها پنهان بود، لیکن این غیبت و پنهانی، نسبت به همه کس نبود، بلکه کسانی بودند که به صورتی با امام در تماس بودند. و اینان نایبان خاص امام بودند، کارهای مردم را می گذرانیدند، نامه ها و سؤالات مردم را به نزد امام می بردند ـ یا می فرستادند ـ و پاسخ امام را به مردم می رساندند. و گاهی گروهی از مردم، به وسیلة آن نایبان خاص ـ که ذکرشان می آید ـ به دیدار امام دوازدهم بار می یافتند. این بود که در این مدت، امام هم غایب بود و هم غایب نبود.

غیب کبری :

پس از گذشتن دورة غیبت صغری، غیبت کبری و درازمدت آغاز گردید. و این غیبت است که تاکنون ادامه یافته است.



خرید و دانلود  تحقیق درباره ولادت حضرت مهدی 14ص با فرمتword


دانلود مقاله ولادت حضرت مهدی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 29

 

ولادت باسعادت حضرت ولی عصر (ع)

و سرگذشت مادر بزرگوارش

کلینی، در کتاب «کافی» روایت نموده که: ولادت باسعادت وجود امام زمان (ع) در سال 255 هجری روی داده است.

شیخ صدوق، در «کمال الدین» نقل کرده که چون مادر امام عصر (ع) حامله گشت، حضرت امام حسن عسکری (ع) به وی فرمود: پسری می آوری که نامش محمد و پس از من، جانشین من خواهد بود.

و صدوق در کمال الدین از استادش ابن ولید قمی و او از محمدبن عطار از حسین بن رزق الله از موسی بن محمدبن القاسم بن حمزه بن الامام موسی بن جعفر (ع) و او از حکیمه خاتون دختر امام محمدتقی (ع) روایت نموده که گفت: امام حسن عسکری (ع) مرا خواست و فرمود: عمه! امشب نیمه شعبان است. نزد ما افطار کن که خداوند در این شب فرخنده کسی بوجود می آورد که حجت او در روی زمین می باشد. عرض کردم: مادر این نوزاد مبارک کیست؟ فرمود: نرجس. گفتم: فدایت گردم! اثری از حاملگی در نرجس خاتون نیست. فرمود: همین است که می گویم. سپس به خانه حضرت درآمدم و سلام کرده نشستم.

نرجس خاتون آمد کفش از پای من در آورد و گفت: ای بانوی من شب بخیر! گفتم: بانوی من و خاندان ما توئی! گفت: نه! من کجا و این مقام بزرگ؟ گفتم: دختر جان! امشب خداوند پسری به تو موهبت می کند که سرور دو جهان خواهد بود. چون این سخن شنید با کمال حجب و حیا نشست.

سپس نماز شام را گذاردم و افطار کردم و خوابیدم سحرگاه برای اداء نماز شب برخاستم. بعد از نماز دیدم نرجس خوابیده و از وضع حمل او خبری نیست. قبل از تعقیب نماز دوباره خوابیدم و بعد از لحظه ای با اضطراب بیدار شدم، دیدم نرجس خوابیده است. در آن حال دربارة وعده امام تردید می کردم، که ناگهان حضرت از جایی که تشریف داشتند با صدای بلند مرا صدا زده فرمودند: عمه! تعجب مکن که وقت نزدیک است!

چون صدای امام را شنیدم شروع به خواندن سوره «الم سجده» و «یس» نمودم. در این وقت نرجس با حال مضطرب از خواب برخواست. من به وی نزدیک شدم و نام خدا را بر زبان جاری کردم و پرسیدم: آیا احساس چیزی می کنی؟ گفت: آری، گفتم: ناراحت مباش و دل قوی بدار، این همان مژده است که به تو دادم سپس هر دو به خواب رفتیم.

اندکی بعد برخاستم دیدم بچه متولد شده و روی زمین با اعضاء هفتگانه خدا را سجده می کند. آن ماه پاره را در آغوش گرفتم. دیدم بعکس نوزادان دیگر، از آلایش ولادت پاک و پاکیزه است!

این هنگام امام حسن عسکری (ع) صدا زد: عمه جان! فرزندم را نزد من بیاور. چون او را نزد پدر بزرگوارش بردم، امام دست زیر رانها و پشت بچه گرفت و پاهای او را به سینه مبارک چسبانید و زبان در دهانش گردانید و دست بر چشم وگوش و بندهای او کشید و فرمود: فرزندم! با من حرف بزن! آن مولود مسعود گفت:

‹‹ اشهد ان لااله الاالله وحده لاشریک له و اشهد ان محمداً رسول الله ››

آنگاه بر امیرالمؤمنین و ائمه طاهرین علیهم السلام درود فرستاد و چون به نام پدرش رسید. دیدگان گشود و سلام کرد. امام فرمود: عمه جان! او را نزد مادرش ببر تا به او نیز سلام کند و باز نزد من برگردان. چون او را نزد مادرش بردم سلام کرد، مادر نیز جواب سلامش را داد. سپس او را پیش امام حسن عسکری (ع) برگردانیدم.

حضرت فرمود: عمه! روز هفتم ولادتش نیز بچه را نزد من بیاور. صبح روز نیمة شعبان که به خدمت امام رسیدم سلام کردم، روپوش از روی او برداشتم ولی بچه را ندیدم عرض کردم: فدایت گردم بچه چه شد؟ فرمود: عمه جان! او را به کسی سپردم که مادر موسی فرزند خود را به او سپرد!

چون روز هفتم به حضور امام شرفیاب شدم فرمود: عمه فرزندم را بیاور. او را در قنداقه پیچیده نزد حضرت بردم. امام مانند بار اول فرزند دلبندش را نوازش فرمود و زبان مبارک آنچنان در دهان او مینهاد که گوئی شیر و عسل به او می خوراند. سپس فرمود: ای فرزند با من سخن بگو! گفت: ‹‹ اشهد ان لااله الاالله ››

آنگاه بر پیغمبر خاتم (ع) و امیرالمؤمنین (ع) و یک یک ائمه تا پدر بزرگوارش درود فرستاد و سپس این آیة شریفه را تلاوت نمود:

‹‹ و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین و نمکن لهم فی الارض و نری فرعون و هامان و جنودهما منهم ماکانوا یحذرون ››

‹‹ اراده کرده ایم که منت بنهیم بر آنان که در زمین زبون گشتند و آنها را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم و آنها را در زمین جای دهیم و به فرعون و هامان و لشکریان آنان نشان دهیم آنچه را که آنها از آن می ترسیدند. ››

صفحه 82 تایپ نشده است

غیبـت :

پس از هجوم ,ذموران خلافت عباسی، به خانة امام حسن عسکری (ع) و جستجوی فرزند و جانشین آن امام، روشن گشت که خطری که جان امام آینده را تهدید می کند، خطری بس سهمگین است. این هجوم و پیگیری، در پیدا کردن مهدی، ایجاب می کرد تا برای نگهداری جان باقیماندة سلسلة امامت، و سلالة نبوت، و مصلح بزرگ بشریت، اقدامی بس جدی به عمل آید. در امر غیبت امام دوازدهم، و علل آن، مسائل بسیاری وجود دارد. یکی از علتهای ظاهری و ملموس آن، همین چگونگی و پیشامد بود، که از سوی دشمنان پدیدار گشت، و باعث امر عظیم «غیبت» شد. در احوالی که یاد شد، ضمن مقازناتی، زمینة ناپدیدی امام از نظرها فراهم آمد. و دوازدهمین هادی، به فرمان الاهی، و به قدرت و حکمت خدایی، از نظرها پنهان گردید.

غیبت صغری :

غایب شدن امام دوازدهم از نظرها، به دو مرحله تقسیم گشت: مرحلة کوتاه مدت (غیبت صغری)، و مرحلة درازمدت (غیبت کبری). غیبت اول، از دو جهت محدود بود: از جهت زمانی و از جهت شعاعی.

از نظر زمانی، بیش از 70 سال به طول نینجامید، و از این رو «غیبت صغری» نامیده گشت.

از نظر شعاعی نیز، این غیبت، غیبتی همه جانبه نبود، و شعاع و دامنة آن محدود بود. یعنی در طول مدت 70 سالة این غیبت، اگرچه امام از نظرها پنهان بود، لیکن این غیبت و پنهانی، نسبت به همه کس نبود، بلکه کسانی بودند که به صورتی با امام در تماس بودند. و اینان نایبان خاص امام بودند، کارهای مردم را می گذرانیدند، نامه ها و سؤالات مردم را به نزد امام می بردند ـ یا می فرستادند ـ و پاسخ امام را به مردم می رساندند. و گاهی گروهی از مردم، به وسیلة آن نایبان خاص ـ که ذکرشان می آید ـ به دیدار امام دوازدهم بار می یافتند. این بود که در این مدت، امام هم غایب بود و هم غایب نبود.

غیب کبری :

پس از گذشتن دورة غیبت صغری، غیبت کبری و درازمدت آغاز گردید. و این غیبت است که تاکنون ادامه یافته است.



خرید و دانلود دانلود مقاله ولادت حضرت مهدی


دانلود مقاله عبدالعظیم

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

عبدالعظیم (ع)

عبدالعظیم علیه السّلام فرزند عبدالله بن علی، از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت می رسد .پدرش عبدالله نام داشت و مادرش فاطمه دختر عقبه بن قیس .ولادت با سعادت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در سال 173 هجری قمری در شهر مقدّس مدینه واقع شده است و مدّت 79 سال عمر با برکت او با دوران امامت چهار امام معصوم یعنی امام موسی کاظم علیه السّلام ، امام رضا علیه السّلام، امام محمّدتقی علیه السّلام و امام علیّ النّقی علیه السّلام مقارن بوده ، محضر مبارک امام رضا علیه السّلام  ، امام محمّد تقی علیه السّلام  و امام هادی  علیه السّلام را درک کرده و احادیث فراوانی از آنان روایت کرده است .این فرزند حضرت پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم، از آنجا که از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام است به حسنی شهرت یافته است .حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السّلام از دانشمندان شیعه و از راویان حدیث ائمه معصومین علیهم السّلام و از چهره های بارز و محبوب و مورد اعتماد ، نزد اهل بیت عصمت علیهم السّلام و پیروان آنان بود و در مسایل دین آگاه و به معارف مذهبی و احکام قرآن ، شناخت و معرفتی وافر داشت .ستایشهایی که ائمه معصومین علیهم السّلام از وی به عمل آورده اند، نشان دهنده شخصیّت علمی و مورد اعتماد اوست؛ حضرت امام هادی علیه السّلام گاهی اشخاصی را سؤال و مشکلی داشتند، راهنمایی می فرمودند که از حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السّلام  بپرسند و او را از دوستان حقیقی خویش می شمردند و معرّفی می فرمودند .در آثار علمای شیعه نیز، تعریفها و ستایشهای عظیمی درباره او به چشم می خورد، آنان از او به عنوان عابد، زاهد، پرهیزکار، ثقه، دارای اعتقاد نیک و صفای باطن و به عنوان محدّثی عالیمقام و بزرگ یاد کرده اند؛ در روایات متعدّدی نیز برای زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام  ، ثوابی همچون ثواب زیارت حضرت سیّد الشهدا، امام حسین علیه السّلام بیان شده است. زمینه های مهاجرت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام  از مدینه به ری و سکونت در غربت را باید در اوضاع سیاسی و اجتماعی آن عصر جستجو کرد؛ خلفای عبّاسی نسبت به خاندان حضرت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و شیعیان ائمه علیه السّلام  بسیار سختگیری می کردند، یکی از بدرفتارترین این خلفاء متوکّل بود که خصومت شدیدی با اهل بیت علیهم السّلام داشت، و تنها در دورت او چندین بار مزار حضرت امام حسین علیه السّلام  را در کربلا تخریب و با خاک یکسان ساختند و از زیارت آن بزرگوار جلوگیری به عمل آوردند.

سادات و علویّون در زمان او در بدترین وضع به سر می بردند .حضرت عبدالعظیم علیه السّلام  نیز از کینه و دشمنی خلفا در امان نبود و بارها تصمیم به قتل آن حضرت گرفتند و گزارشهای دروغ سخن چینان را بهانه این سختگیری ها قرار می دادند، درچینن دوران دشوار و سختی بود که حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به خدمت حضرت امام هادی علیه السّلام  رسید و عقاید دینی خود را بر آن حضرت عرضه کرد، حضرت امام هادی علیه السّلام  او را تأیید فرموده و فرمودند: تو از دوستان ما هستی.

دیدار حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در سامرا با حضرت امام هادی علیه السّلام  به خلیفه گزارش داده شد و دستور تعقیب و دستگیری وی صادر گشت، او نیز برای مصون ماندن از خطر، خود را از چشم مأموران پنهان می کرد و در شهرهای مختلف به صورت ناشناس رفت و آمد می کرد و شهر به شهر می گشت تا به ری رسید و آنجا را برای سکونت انتخاب کرد. علّت این انتخاب به شرایط دینی و اجتماعی ری در آن دوره بر می گردد که وقتی اسلام به شهرهای مختلف کشور ما وارد گشت و مسلمانان در شهرهای مختلف ایران به اسلام گرویدند، از همان سالها ری یکی از مراکز مهمّ سکونت مسلمانان شد و اعتبار و موقعیّت خاصّی پیدا کرد . زیرا سرزمینی حاصلخیز و پرنعمت بود، عمرسعد هم به طمع ریاست یافتن بر ری در حادثه جانسوز کربلا، حضرت حسین بن علی علیه السّلام را به شهادت رساند. در ری هم اهل سنّت و هم از پیروان اهل بیت علیهم السّلام زندگی می کردند و قسمت جنوبی و جنوب غربی شهر ری بیشتر محلّ سکونت شیعیان بود .

حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به صورت یک مسافر ناشناس ، وارد ری شد و در محلّه ساربانان در کوی سکّه الموالی به منزل یکی از شیعیان رفت، مدّتی به همین صورت گذشت . او در زیرزمین آن خانه به سر می برد و کمتر خارج می شد ، روزها را روزه می گرفت و شبها به عبادت و تهجّد می پرداخت، تعداد کمی از شیعیان او را می شناختند و از حضورش در ری خبر داشتند و مخفیانه به زیارتش می شتافتند، امّا می کوشیدند که این خبر فاش نشود و خطری جانِ حضرت را تهدید نکند .پس از مدّتی، افراد بیشتری حضرت عبدالعظیم علیه السّلام را شناختند و خانه اش محلّ رفت و آمد شیعیان شد، نزد او می آمدند و از علوم و روایاتش بهره می گرفتند و عطر خاندان عصمت علیهم السّلام را از او می بوئیدند و او را یادگاری از امامان خویش می دانستند و پروانه وار گردِ شمعِ وجودش طواف می کردند .

حضرت عبدالعظیم علیه السّلام میان شیعیان شهرری بسیار ارجمند بود و پاسخگویی به مسایل شرعی و حلّ مشکلات مذهبی آنان را برعهده داشت؛ این تأکید ، هم گویای مقام برجسته حضرت عبدالعظیم علیه السّلام است و هم می رساند که وی از طرف حضرت امام هادی علیه السّلام در آن منطقه ، وکالت و نمایندگی داشته است؛ مردم سخن او را سخن امام علیه السّلام می دانستند و در مسایل دینی و دنیوی ، وجود او محور تجمّع شیعیان و تمرکز هواداران اهل بیت علیهم السّلام بود.روزهای پایانی عمر پربرکت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام با بیماری او همراه بود، آن قامت بلند ایمان و تلاش، به بستر افتاده بود و پیروان اهل بیت در آستانه محرومیّت از وجود پربرکت این سیّد کریم قرارگرفته بودند، اندوه مصیبتهای پیاپی مردم و



خرید و دانلود دانلود مقاله عبدالعظیم


تحقیق درباره نور وجود حسین (ع) از عالم ذر تا رحم 36 ص با فرمتword

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 50

 

سلام بر او

سلام بر آن گرامی مرد تاریخ که عاشورایشش درخشش نور بود .

یاد ، نام و شهادتگاه جاودانه او سینه دشمن را لبریز از ترس و دلهره می‌سازد و دلت دوست را مالامال از امید و نوید .

مردگان را زنده می سازد و خواب ربودگان را بیدار .

سلام بر آن فرزانه عصرها و نسل ها که قیام پرشکوهش آذرخشی در طلمت اختناق و ستم و تعصب کور و فریب عریان بود .

سلام بر او که به ظاهر در ظهر گرم و سوزان عاشورا در اوج تنهایی و غربت بر بال آرامش ، وقار ، شهامت و اخلاص در قربانگاه عشق پیشانی به سجده نهاد و چشم فرو بست و لب بر لب نهاد و با نیایش شور انگیز و وضف ناپذیر از همه پدیده ها برید و به آفریدگار آنها که عشق همواره اش بود ، پیوست ، اما طنین ندای توحیدگرایانه ، حق طلبانه ، غیرتمندانه و ظلمت ستیزش همواره الهام بخش عصرها و نسلهاست .

مقدمه :

نور وجود حسین نخستین پدیده جهان هستی است و تمامی موجودات تابع اویند . از این رو جای شگفتی نخواهد که همه پدیده های آفرینش از او تاثیر پذیرند و همانگونه که در روایات آمده است هر کدام به تناسب هستی و موقعیت و جایگاه ویژه خود بر شهادت و مصیبت جانگداز او بگریند ، و همه آنها از پیامبران و فرشتگان گرفته تا جن و انس ، افلاک و شیطان ، بهشت و دوزخ ، معدن و چوب ، گیاه و درخت ، درنده و حیوان ، خورشید ها و ماهها ، زمینها و ساکنان آنها و سایر پدیده ها آن هم نه تنها در جهان محدود ما ، بلکه در همه جهانها و کرات و عالمهای شناخته شده و ناشناخته ، برای او سوگوار باشند . همانگونه که در روایات آمده است که :

«خداوند هزاران عالم و هزاران آدم آفرید که شما آدمیان و جهانی که در آن زندگی می کنید ، آخرین عالم و آخرین نسل انسان ها هستید » .

نکته دیگر اینکه گریه موجودات بر او ، نه مبالغه و نه خیال و پندار ، نه کنایه است و نه لمبلیک و به زبان حال بلکه هر موجودی به تناسب هستی خویش ، به راستی بر او می گرید ؛ همانگونه که به راستی خدا را ستایش می‌کند . و این گریه هم نه تنها بر شهادت آن حضرت و بر فداکاری او و ستم و بیدادی است که بر آن پیشوای بزرگ حق و عدالت رفت ، بلکه بنا به روایات متعدد همه موجودات به خاطر نوعی شناخت و در پرتو نوعی شعور و دریافت مقام او که برای ما ناشناخته است ، پیش از شهادت او نیز بر آن حضرت گریه کردند . همانگونه که در



خرید و دانلود تحقیق درباره نور وجود حسین (ع) از عالم ذر تا رحم  36 ص با فرمتword


تحقیق درباره نهج البلاغه حضرت امیرالمؤمنین (ع) 15 ص با فرمتword

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

شناسنامه کتاب

نام کتاب : نهج البلاغه حضرت امیرالمؤمنین (ع)

ترجمه : حجت الاسلام محمد دشتی (ره)

ناشر : غرفه الاسلام

نوبت چاپ : اول /1385

تیراژ: 3000 نسخه

چاپ: سرور

شابک : 3-3-95685-964

مختصری از زندگی نامه حجت الاسلام استاد محمد دشتی :

استاد محمد دشتی در سال 1330 در روستایی به نام (آزادمون) از توابع شهرستان محمود آباد به دنیا آمد پس از گزرراندن مراحل ابتدایی در سال 1342 با توجه به علاقه شدید ایشان به علوم حوزوی وارد حوزه علمیه شده و در حوزه علمیه شهر آمل (مسجد امام حسن عسگری ) به فراگیری علوم حوزوی پرداختند . سپس در سال 1343 وارد حوزه علمیه قم شده ودر مدرسه حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی مشغول به تحصیل شدند ودر مدارس رضویه و فیضیه ادامه تحصیل دادند .

دروس خارج فقه را در خدمت حضرت آیت الله مشکینی و حضرت آیت الله جوادی آملی و حضرت آیت الله مکارم شیرازی و یک دوره اصول را در خدمت حضرت آیت الله میرزا هاشم آملی فرا گرفتند در فلسفه کتاب اشارات را در خدمت حضرت آیت الله حسن زاده آملی و کتاب اسفار اربعه را در خدمت آیت الله جوادی آملی و حضرت آیت الله محمدی گیلانی و شرح منظومه را خدمت آیت الله حقی فرا گرفتند .

روش تحقیق و نویسندگی را ابتداء در محضر شهید مفتح و سپس حضرت آیت الله سبحانی و شهید محمد مصطفوی کرمانی در طول سال های 50 تا 57 آموختند .

استاد دشتی در تحقیقات خود محور اصلی را نهج البلاغه قرار دادند ودر ضمن آن را به عقاید اسلامی فلسفه احکام و ارزیابی زندگی سیاسی اهل بیت نیز توجه داشتند . از استاد دشتی حدود 110 اثر گران بها به یادگار مانده است که به جهت دارا بودن از قلم روان و بیان مطالب مورد نیاز جامعه مورد استقبال فراوانی قرار گرفته است .

به نام آنکه علی را به جهانیان عطا فرمود

مقدمه سید رضی بر نهج البلاغه

ستایش خدا را سپاس که حمد را بهای نعمتها و پناهگاه بلاها و وسیله رسیدن به نعمتها و بهشت جاویدان و موجب افزایش احسان و کرمش قرار داد . درود بر پیامبر رحمت و پیشوای رهبران الهی و چراغ روشنی بخش امت که ریشه های وجودش بزرگواری و درخت اصل و نثبش پر برگ و پر ثمر بوده است و درود بر اهل بیتش که چراغ های روشنی بخش



خرید و دانلود تحقیق درباره نهج البلاغه حضرت امیرالمؤمنین (ع) 15 ص با فرمتword