لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 61
اهداف و اهمیت اجتماعی ورزش
اهداف تربیت بدنی در جوامع گذشته و امروز
مطالعه و تحلیل تاریخی احوال اقوام گذشته و حال نشان می دهد که سعی و تلاش انسان قدمت تاریخی دارد ، تا آنجا که می توان گفت اداره حیات اقوام ابتدایی بدون حرکت و فعالیت میسر نبوده است. اجرای مهارتهایی از قبیل زوبین اندازی ، تیراندازی با تیر و کمان ، کوه و غار پیمایی ، کشتی گیری و حتی اجرای مسابقه های دو که در قرآن کریم در داستان برادران یوسف نیز از آن ذکری به میان آمده است ، جملگی حاکی از رواج فعالیتهای جسمانی و تربیت بدنی در نزد ملتها و اقوام روزگاران گذشته بوده است.
در زندگی فردی و اجتماعی بسیاری از جوامع و ملتهای امروز جهان ، تربیت بدنی و ورزش بخش مهم و جدایی ناپذیری از برنامه های کلی تربیت کودکان و جوانان به حساب می آید . امروزه ملتها بر اساس جهان بینی و شناخت کلی از انسان به طرح و تنظیم برنامه های ورزشی و تربیت بدن می پردازند و این گونه برنامه ها را در زندگی خانوادگی و آموزشگاهی نسلهای حال و آیندة خود قرار می دهند.
اهداف عمدة تربیت بدنی در تاریخ زندگی انسان عبارت است از : حفظ سلامت ، تعمیم بهداشت ، رشد و تقویت قوای جسمی ، آمادگی برای فعالیتهای دفاعی ، کسب شادابی و نشاط ، و نیل به موفقیت در وظایف حرفه ای و شغلی . اهداف فوق تا به امروز با مختصر تغییری در نزد اکثریت جوامع بشری ترغیب می شود و بر حسب ضرورت تاریخی بر یک یا چند هدف تاکید بیشتری به عمل می آید.
در عصر حاضر ، در سایة تحولات اجتماعی و سیاسی در جهان بویژه در دنیای غرب ، مقاصد دیگری به اهداف فوق افزوده شده و مفهوم ورزش به جای تربیت بدنی عاملی برای تخدیر و سرگرم نگه داشتن ملتهای ضعیف جهان گردیده است. تربیت بدنی که در آغاز پیدایش آن جنبه فردی و در نهایت ملی داشت اینکه به صورت جمعی و بین المللی در آمده است تا وسیله برای بهره برداری مقاصد سیاسی کشورهای استعماری باشد.
اهداف تربیت بدنی در جامعة اسلامی
پیش از اینکه دیدگاه اسلام در زمینة ورزش و تربیت بدنی مطرح گردد ضروری است نظر این آیین الهی درباره بدن انسان شناخته شود. در آیین مقدس اسلام ، بر خلاف بسیاری از آیینهای دیگر ، بدن آدمی تحقیر نمی شود . اسلام بدن انسان را بی ارزش نمی شمارد ، زیر بدن انسان ابزار تکامل روح اوست. تحقیر بدن در حکم تحقیر شخصیت آدمی است و کسی که مرتکب این عمل شود مستوجب کیفر و قصاص است.
در اسلام حفظ بدن از خطرها و آسیبها و تامین موجبات سلامت و بهداشت آن وظیفه أی الهی است و تضعیف و یا تخدیر بدن امری ناروا و مزموم است. امام سجاد (ع) در رسالة حقوق می فرماید : ان لبدنک علیک حقا. بدن تو بر تو حقی دارد و حق آن این است که آن را سالم ، نیرومند ، مقاوم در برابر شداید و سختیها و در کمال نشاط نگاه داری . طول عمر و صحت بدن و ایمن بودن از بلاها و رنجها از اموری است که بدن از خطر و تامین سلامت و بهداشت آن تاکید شده و راههای مختلفی برای این منظر و ارائه گردیده است. ارزش بدن و سلامت آن در اسلام به حدی است که بعضی از دانشمندان اسلامی گفته اند : پیامبران الهی در آغاز نبوت و رسالت خود باید سالم و از نقص بدنی دور و برکنار باشند.
در بینش اسلامی ، بیماری تن از مهمترین بلاها و گرفتاریها محسوب می شود. صدمه زدن عمدی به بدن ظلم به شمار می آید و آدمی را مستحق کیفر و عقوبت می سازد. بدن هدیه ای است الهی که بر اساس حسن و کرامت آفریده شده است و ظرافت شگفت انگیزی در آن به کار برده شده است که مطالعه و تامل در آن موجب افزایش معرفت انسان نسبت به خداوند متعال می گردد. بدن وسیله أی برای به جای آوردن فرایض دینی و عبادت است. نماز ، روزه، جهاد و انواع خدمتها به خلق خدا با توانایی بدن و سلامت آن میسر می شود. نماز شب و قیام در خلوت شب در سایة توان بدنی امکان پذیر می شود. در بینش اسلامی ، میان بدن و روح تاثیر و ارتباط متقابل و انفکاک ناپذیر وجود دارد. سلامت یا ضعف و بیماری بدن در نشاط و فعالیت و یا افسردگی و ناتوانی روح اثر مستقیم دارد.
تربیت و تقویت بدن و آمادگی همه جانبة آن مورد توجه اسلام است و در صورتی که همراه با ذکر و یاد خدا باشد عین عبادت است. بر خلاف آنچه بعضی از ناآگاهان می پندارند ورزش کاری لغو نیست . کار لغو از نظر اسلام گفتار و یا رفتاری است که در آن فایده ای مشروع و یا عقل پسند وجود نداشته باشد ، و ورزش این چنین نیست . درخواست سلامت و قوت بدن از خداوند جزء دعای مسلمانان است ، چنانکه در دعای ابوحمزه ثمالی می خوانیم : اللهم اعطنی السعه فی الرزق ..و الصحه فی الجسم و القوه فی البدن .
حفظ سلامت بدن و رعایت آن تا جایی توصیه شده است که حتی در مواردی به جای غسل و وضو، تیمم و به جای گرفتن روزه ، افطار تکلیف شده است. در اسلام به مومنان ، قوی زیستن و سالم و با نشاط بودن و برخوردار شدن از قدرت تن توصیه می شود. از این رو تربیت بدنی و ورزش باید جزئی از برنامة زندگی و بخشی از مراحل آموزش و پرورش هر مسلمان قرار گیرد.
مطالعة تاریخ حیات رسول گرامی (ص) و ائمه هدی علیهم السلام و نیز صحابه و تابعین گرانقدر آنان نشان می دهد آنان نیز به ورزش و تربیت و تقویت بدن خود می پرداختند و در فعالیتهایی از قبیل مسابقه های دو ، سواری ، تیراندازی شرکت می کردند. مباحثی چون احکام سبق و رمایه و حتی شناکردن ، بخشی از محتوای کتب فقهی و روایات ما را تشکیل می دهد.
هدف غایی تربیت بدنی و ورزش از دیدگاه اسلام ، تامین سلامت و بهداشت بدن و تقویت و رشد آن و در نتیجه حرکت به سوی کمال است. در جامعة اسلامی ورزش وسیلة بسیار موثر و شیوه ای پسندیده برای رسیدن به اهداف زیر است :
اهداف تربیت بدنی و ورزش
1ـ هدفهای بهداشتی و تندرستی
ـ تامین سلامت و بهداشت بدن و تجهیز آن در برابر عوارض و بیماریها ؛
ـ تامین و تسهیل شرایط رشد و تقویت بدن در حد امکان و توان رعایت جنبة اعتدال در آن ؛
ـ ایجاد ورزیدگی و هماهنگی در بین اعضا و اندامها به منظور برخوردار شدن از قدرت سرعت ، چابکی و مهارت ؛
ـ ایجاد مقاومت و افزایش میزان تحمل و عادت دادن آدمی به صبر و استقامت در برابر شداید و سختی ها
ـ دستیابی به قدرت ضبط ارادی اعضای بدن و به کارانداختن ارادی آنها .
ـ بازسازی و نو توانی بدن به منظور رفع نقایص جسمی و نارساییهای فیزیکی و افزایش میزان کارآیی آن .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
بعثت و اهداف آن
«بعثت» انقلاب بزرگ برضد جهل، گمراهی، فساد و تباهی است. و سزاوار منت گذاری خداوند و در بردارنده حکمت و تربیت است. بحث درباره آن گسترده ، عمیق و از زوایی مختلف قابل بررسی است. در این نوشتار به مباحثی از جمله آغاز بعثت، نخستین آیات نازل شده، منت گذاری خدا برای بعثت و فلسفه و اهداف بعثت می پردازیم.
آغاز بعثت
سرآغاز تاریخ اسلام از روزی شروع مىشود که پیامبراسلام صلی الله علیه و آله در خلوت محبوب، در دل غاری که در دامن کوهی در شمال مکه بود، صدایی شنید:
«یا محمد اقرا» ; ی محمد! بخوان! (او شگفت زده) گفت: چه بخوانم؟ گفت: ی محمد!
«اقرا باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقرا و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم، علم الانسان ما لم یعلم.» (علق/آیات5-1)
بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفرید. همان که انسان را از خون بستهی خلق کرد. بخوان که پروردگارت از همه بزرگوارتر است، همان که به وسیله قلم تعلیم نمود و به انسان آنچه را نمىدانست، یاد داد. (1)
جبرئیل به حضرت محمد (ص) فرمود:
«ارسلنی الله الیک لیتخذک رسولا» (2)
خداوند مرا به سوی تو فرستاده است، تا تو را پیامبر این امت قرار دهم.
حضرت محمد (ص) هرساله مدتی به کوه «حرا» (3) مىرفت و به عبادت و راز و نیاز و تفکر مىپرداخت تا این که روزی فرشتهی به او گفت: ی محمد! بخوان! محمد (ص) گفت: چه بخوانم؟ فرشته آیات آغازین سوره علق را بر وی قرائت کرد و پیامبر (ص) نیز آنها را خواند. (4)
آغاز بعثت رسول خدا صلی الله علیه و آله چه زمانی است؟ دیدگاه معروف و مورد اتفاق شیعه امامیه، 27 رجب است. اما در میان دانشمندان اهلسنت، در زمان دقیق آن اختلاف زیادی است. برخی از اهل سنت مبعث را در رمضان و برخی دیگر در ربیع الاول دانستهاند. در مورد روز مبعث نظرهی متفاوتی ارائه شده است:
الف) 17 رمضان: طبری در تاریخ الرسل و الملوک و ابن سعد در طبقات الکبری (5) به این قول اشاره نمودهاند.
ب) 18 رمضان: ابن اثیر در الکامل فی التاریخ (6) این دیدگاه را به ابوقلابه عبدالله بن زید جرمی - از محدثان اهل سنت - نسبت داده و طبری (7) نیز بدان اشاره نموده است.
ج) 19 رمضان: ابن اثیر به این دیدگاه نیز اشاره نموده است. (8)
د) 20 رمضان: یعقوبی در تاریخ خود روایت کرده است که ده روز مانده به آخر رمضان، در روز جمعه پیامبر (ص) مبعوث شد. (9)
نخستین آیات
هماهنگی آغاز بعثت با نازل شدن نخستین آیات قرآن کریم، باعث شده است تا مورخان، مفسران و دانشمندان علوم قرآنی و حدیث به بررسی و تعیین نخستین آیات نازل شده برپیامبر (ص) بپردازند. دیدگاههایی در این باره وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
1- پنج آیه نخست سوره علق.
2- سوره فاتحة الکتاب. (10)
3- سوره مدثر. (11)
دیدگاه نخست پرطرفدارترین دیدگاه در میان مورخان، مفسران و دانشمندان علوم قرآنی و حدیث می باشد. از میان مورخان; مسعودی (12) ، ابنهشام (13) ، ابناثیر (14) ، طبری (15) ، و یعقوبی در کتابهی خود و از میان مفسران شیعه، صاحبان تفاسیر: تبیان، مجمع البیان، المیزان، نمونه و از میان مفسران اهلسنت; صاحبان تفاسیر: طبری (که حدود یازده روایت در این باره ذکر مىکند.) ، درالمنثور، انوارالتنزیل و اسرارالتاویل (معروف به تفسیر بیضاوی) و تفسیرالقرآن العظیم جزو طرفداران این نظریه هستند.
از میان کتابهی علوم قرآنی مىتوان به «الاتقان (16) » ، «التمهید فىعلوم القرآن (197) » ، «البرهان (18) » ، و... اشاره نمود.
براساس روایات رسیده از امامان معصوم علیهم السلام آیات آغازین سوره علق را نخستین آیات نازل شده در غار حرا مىدانند. امام صادق علیه السلام مىفرماید: «اول ما نزل علی رسول الله صلی الله علیه و آله بسم الله الرحمن الرحیم، اقرا باسم ربک...» (19) ; نخستین آیاتی که بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد، «...اقرا باسم ربک...» بود.
امام هادی علیه السلام نیز فرمود: جبرئیل به محمد صلی الله علیه و آله گفت:
«اقرا قال: و ما اقرا قال: اقرا باسم ربک الذی خلق.» (20)
طبری (21) از علمی اهل سنت در تفسیر خود، 11 روایت و سیوطی (22) 15 روایت نقل مىکند، مبنی براین که در آغاز بعثت نخستین آیات سوره علق بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است.
طرفداران دیدگاه دوم اندک است. صریحترین کسی که در این زمینه سخن گفته، «زمخشرى» در تفسیر «کشاف» (23) است.
دیدگاه سوم روایتی است که از جابر (24) نقل شده است. اگرچه هرکدام از این دو دیدگاه ممکن است طرفداران اندکی نیز داشته باشند، اما در برابر سیل نظریات مورخان ، مفسران و دانشمندان علوم قرآنی و نیز روایات فراوانی که به برخی از آنها اشاره شد و نیز ادعی اجماع امت مسلمان را به سادگی نمىتوان رها کرد و از کنار آن گذشت.
بعثت و منت
در نفس انسان نیازها و غرایز گوناگونی قرار داده شده است که همگی طالب ارضا و هدایت صحیح هستند. خداوند متعال بری هدایت انسان، بهترین ابزار را در اختیار او قرار داده و امکانات متعددی به او عطا کرده است، تا هم بتواند نیروی خود را صرف ارضی نفسانیات کند و هم با امکانات و نیروی داده شده، بر خواهشهی نفسانی غلبه کند و کششهی درونی را تحت نظم و ضابطه در آورد. دو راهنما نیز در اختیار او قرار داده است تا حق را از باطل و سره را از ناسره متمایز کند; یکی در درون انسان که عقل است و دیگری پیامبران الهی که این راهنما از طریق وحی بری انسان فرستاده مىشود تا تمام رفتارها را به انسان بیاموزد و حدود و مقررات آن را نیز روشن نماید، چون عقل داری خطا و نقصان است. برترین هادی، آن است که داری مقام عصمت و مرتبط با وحی باشد، تنها راه آن، بعثت است. پس بعثت بزرگ ترین نعمت خداوند بربشراست و جا دارد که خداوند براین نعمت منت گذارد و این احسان و نیکویی را به رخ آنان بکشد، چنان که مىفرماید:
«لقد من الله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین» (آل عمران/ 164)
خداوند برمؤمنان منت نهاد (نعمت بزرگی بخشید)، هنگامی که درمیان آنها پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات او را برآنها بخواند و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد و البته پیش از آن در گمراهی آشکار بودند.
خداوند در آیه فوق به خاطر بعثت پیامبراسلام صلی الله علیه و آله برمؤمنان منت مىنهد و این نعمت بزرگ و معنوی را به رخ آنان مىکشد.
ممکن است کسی تصور کند که منت گذاری، کار صحیحی نیست، چرا خداوند در این جا منت مىگذارد؟ مگر بعثت چه ویژگی هایی دارد و هدف از آن چیست؟
واژه منت از «من» به معنی چیزی است که با آن وزن مىکنند (سنگ کیلو) . و نیز به معنی نعمت سنگین و باعظمت نیز به کار مىرود. بنابراین هر نعمت سنگین و گرانبهایی را منت گویند. کاربرد این واژه دو گونه است: قولی و فعلی (25) .
اگر کسی عملا نعمت بزرگی به دیگری بدهد، این همان منت عملی است که بیشتر در مسائل تربیتی و هدایتی و معنوی کاربرد دارد و پسندیده و ارزنده است. که برخی گفتهاند: این منت مختص به خدی متعال است. اگر کسی کار کوچک خود را با سخن گفتن بخواهد به رخ دیگری بکشد و آن را بزرگ جلوه دهد، کاری است بسیار زشت، که این از منتهی بشری است. در نتیجه، منتگذاری بربخشیدن نعمتهی بزرگ که از جمله آنها نعمت رسالت است، منتی زیباست و «من الله» یعنی انعم الله، خداوند نعمت بزرگی بخشید و در اختیار مؤمنان قرار داد. چنان که در جی دیگر خداوند به خاطر هدایت کردن انسانها به ایمان، بر آنها منت مىگذارد. «بل الله یمن علیکم ان هداکم للایمان».(حجرات/17 )
اگر مسلمانان به خاطر پذیرفتن اسلام، مشکلات و خسارتهی زیادی متحمل شدهاند، نباید فراموش کنند که خداوند بزرگ ترین نعمت را در اختیار آنها گذاشته و پیامبری مبعوث کرد تا انسانها را تربیت کند و از گمراهىها باز دارد. بنابراین هر اندازه بری حفظ این نعمت بزرگ تلاش و کوشش شود و هر بهایی پرداخته شود، بازهم ناچیز است. (26)
فلسفه و اهداف بعثت
پس از قرنها تحقیق و بررسی درباره مسائل دینی، هنوز پرده از اسرار بسیاری از آنها برداشته نشده است، که از جمله آنها اسرار نهفته نبوت و بعثت است،اگرچه از ظواهر آیات قرآن مىتوان استفاده کرد که بعثت پیامبران الهی، به ویژه پیامبراسلام صلی الله علیه و آله داری اهدافی مىباشد که بیان خواهد شد و تنها در آیه مورد بحث که خداوند بر مؤمنان منت گذارده است، به سه برنامه از مهمترین آنها اشاره شده است:
«یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة»
1- تلاوت آیات الهی
«یتلوا» از واژه «تلاوت» به معنی پىدرپی آوردن، پیروی کردن و خواندن با نظم است، (27) که شامل پیروی کردن در حکم وخواندن منظم آیات الهی همراه باتدبر نیز مىشود، گویا تلاوت کننده از آیات پیروی کرده یا حروف و کلمات را در پی یکدیگر قرار داده است. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با خواندن آیات پروردگار و آشنا ساختن گوش دل و افکار مردم با این آیات، آنها را آماده تربیت مىنماید، که مقدمه تعلیم و تربیت است.
2- تربیت
یکی از مهمترین برنامههی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله تربیت انسانهاست. تربیت به معنی فراهم کردن زمینهها و عوامل بری به فعلیت رساندن و شکوفا نمودن استعدادهی انسان در جهت مطلوب است. او باید زمینهها را بری انسانها آماده کند تا از نظر عملی بهترین رابطه را با خدی خود (عبادات)، با هم نوع خود (عقود و ایقاعات)، با قوانین و مقررات اجتماعی (حکومت و سیاسات)، با خانواده خود (حقوق خانوادگی) و با نفس خود (اخلاق و تهذیب نفس) داشته باشند، تا بتوانند مسجود فرشتگان قرار گیرند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 43 اسلاید
قسمتی از متن .ppt :
1
اهداف در برنامه ریزی درسی
2
فرآیند برنامه ریزی درسی
3
مرحله اول :
تعیین هدف کلی :
یعنی پاسخ این که برای چه چیزی باید برنامه ریخته شود ؟
4
مرحله دوم :
تحلیل آموزشی :
یعنی تبدیل هدف کلی به هدفهای رفتاری و عینی که با توجه به معرفت و دانش مورد ارزشها و نیازهای جامعه ، نیازهای دانشجویان ، فرآیند یادگیری تعیین و تصریح می شوند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 61
اهداف و اهمیت اجتماعی ورزش
اهداف تربیت بدنی در جوامع گذشته و امروز
مطالعه و تحلیل تاریخی احوال اقوام گذشته و حال نشان می دهد که سعی و تلاش انسان قدمت تاریخی دارد ، تا آنجا که می توان گفت اداره حیات اقوام ابتدایی بدون حرکت و فعالیت میسر نبوده است. اجرای مهارتهایی از قبیل زوبین اندازی ، تیراندازی با تیر و کمان ، کوه و غار پیمایی ، کشتی گیری و حتی اجرای مسابقه های دو که در قرآن کریم در داستان برادران یوسف نیز از آن ذکری به میان آمده است ، جملگی حاکی از رواج فعالیتهای جسمانی و تربیت بدنی در نزد ملتها و اقوام روزگاران گذشته بوده است.
در زندگی فردی و اجتماعی بسیاری از جوامع و ملتهای امروز جهان ، تربیت بدنی و ورزش بخش مهم و جدایی ناپذیری از برنامه های کلی تربیت کودکان و جوانان به حساب می آید . امروزه ملتها بر اساس جهان بینی و شناخت کلی از انسان به طرح و تنظیم برنامه های ورزشی و تربیت بدن می پردازند و این گونه برنامه ها را در زندگی خانوادگی و آموزشگاهی نسلهای حال و آیندة خود قرار می دهند.
اهداف عمدة تربیت بدنی در تاریخ زندگی انسان عبارت است از : حفظ سلامت ، تعمیم بهداشت ، رشد و تقویت قوای جسمی ، آمادگی برای فعالیتهای دفاعی ، کسب شادابی و نشاط ، و نیل به موفقیت در وظایف حرفه ای و شغلی . اهداف فوق تا به امروز با مختصر تغییری در نزد اکثریت جوامع بشری ترغیب می شود و بر حسب ضرورت تاریخی بر یک یا چند هدف تاکید بیشتری به عمل می آید.
در عصر حاضر ، در سایة تحولات اجتماعی و سیاسی در جهان بویژه در دنیای غرب ، مقاصد دیگری به اهداف فوق افزوده شده و مفهوم ورزش به جای تربیت بدنی عاملی برای تخدیر و سرگرم نگه داشتن ملتهای ضعیف جهان گردیده است. تربیت بدنی که در آغاز پیدایش آن جنبه فردی و در نهایت ملی داشت اینکه به صورت جمعی و بین المللی در آمده است تا وسیله برای بهره برداری مقاصد سیاسی کشورهای استعماری باشد.
اهداف تربیت بدنی در جامعة اسلامی
پیش از اینکه دیدگاه اسلام در زمینة ورزش و تربیت بدنی مطرح گردد ضروری است نظر این آیین الهی درباره بدن انسان شناخته شود. در آیین مقدس اسلام ، بر خلاف بسیاری از آیینهای دیگر ، بدن آدمی تحقیر نمی شود . اسلام بدن انسان را بی ارزش نمی شمارد ، زیر بدن انسان ابزار تکامل روح اوست. تحقیر بدن در حکم تحقیر شخصیت آدمی است و کسی که مرتکب این عمل شود مستوجب کیفر و قصاص است.
در اسلام حفظ بدن از خطرها و آسیبها و تامین موجبات سلامت و بهداشت آن وظیفه أی الهی است و تضعیف و یا تخدیر بدن امری ناروا و مزموم است. امام سجاد (ع) در رسالة حقوق می فرماید : ان لبدنک علیک حقا. بدن تو بر تو حقی دارد و حق آن این است که آن را سالم ، نیرومند ، مقاوم در برابر شداید و سختیها و در کمال نشاط نگاه داری . طول عمر و صحت بدن و ایمن بودن از بلاها و رنجها از اموری است که بدن از خطر و تامین سلامت و بهداشت آن تاکید شده و راههای مختلفی برای این منظر و ارائه گردیده است. ارزش بدن و سلامت آن در اسلام به حدی است که بعضی از دانشمندان اسلامی گفته اند : پیامبران الهی در آغاز نبوت و رسالت خود باید سالم و از نقص بدنی دور و برکنار باشند.
در بینش اسلامی ، بیماری تن از مهمترین بلاها و گرفتاریها محسوب می شود. صدمه زدن عمدی به بدن ظلم به شمار می آید و آدمی را مستحق کیفر و عقوبت می سازد. بدن هدیه ای است الهی که بر اساس حسن و کرامت آفریده شده است و ظرافت شگفت انگیزی در آن به کار برده شده است که مطالعه و تامل در آن موجب افزایش معرفت انسان نسبت به خداوند متعال می گردد. بدن وسیله أی برای به جای آوردن فرایض دینی و عبادت است. نماز ، روزه، جهاد و انواع خدمتها به خلق خدا با توانایی بدن و سلامت آن میسر می شود. نماز شب و قیام در خلوت شب در سایة توان بدنی امکان پذیر می شود. در بینش اسلامی ، میان بدن و روح تاثیر و ارتباط متقابل و انفکاک ناپذیر وجود دارد. سلامت یا ضعف و بیماری بدن در نشاط و فعالیت و یا افسردگی و ناتوانی روح اثر مستقیم دارد.
تربیت و تقویت بدن و آمادگی همه جانبة آن مورد توجه اسلام است و در صورتی که همراه با ذکر و یاد خدا باشد عین عبادت است. بر خلاف آنچه بعضی از ناآگاهان می پندارند ورزش کاری لغو نیست . کار لغو از نظر اسلام گفتار و یا رفتاری است که در آن فایده ای مشروع و یا عقل پسند وجود نداشته باشد ، و ورزش این چنین نیست . درخواست سلامت و قوت بدن از خداوند جزء دعای مسلمانان است ، چنانکه در دعای ابوحمزه ثمالی می خوانیم : اللهم اعطنی السعه فی الرزق ..و الصحه فی الجسم و القوه فی البدن .
حفظ سلامت بدن و رعایت آن تا جایی توصیه شده است که حتی در مواردی به جای غسل و وضو، تیمم و به جای گرفتن روزه ، افطار تکلیف شده است. در اسلام به مومنان ، قوی زیستن و سالم و با نشاط بودن و برخوردار شدن از قدرت تن توصیه می شود. از این رو تربیت بدنی و ورزش باید جزئی از برنامة زندگی و بخشی از مراحل آموزش و پرورش هر مسلمان قرار گیرد.
مطالعة تاریخ حیات رسول گرامی (ص) و ائمه هدی علیهم السلام و نیز صحابه و تابعین گرانقدر آنان نشان می دهد آنان نیز به ورزش و تربیت و تقویت بدن خود می پرداختند و در فعالیتهایی از قبیل مسابقه های دو ، سواری ، تیراندازی شرکت می کردند. مباحثی چون احکام سبق و رمایه و حتی شناکردن ، بخشی از محتوای کتب فقهی و روایات ما را تشکیل می دهد.
هدف غایی تربیت بدنی و ورزش از دیدگاه اسلام ، تامین سلامت و بهداشت بدن و تقویت و رشد آن و در نتیجه حرکت به سوی کمال است. در جامعة اسلامی ورزش وسیلة بسیار موثر و شیوه ای پسندیده برای رسیدن به اهداف زیر است :
اهداف تربیت بدنی و ورزش
1ـ هدفهای بهداشتی و تندرستی
ـ تامین سلامت و بهداشت بدن و تجهیز آن در برابر عوارض و بیماریها ؛
ـ تامین و تسهیل شرایط رشد و تقویت بدن در حد امکان و توان رعایت جنبة اعتدال در آن ؛
ـ ایجاد ورزیدگی و هماهنگی در بین اعضا و اندامها به منظور برخوردار شدن از قدرت سرعت ، چابکی و مهارت ؛
ـ ایجاد مقاومت و افزایش میزان تحمل و عادت دادن آدمی به صبر و استقامت در برابر شداید و سختی ها
ـ دستیابی به قدرت ضبط ارادی اعضای بدن و به کارانداختن ارادی آنها .
ـ بازسازی و نو توانی بدن به منظور رفع نقایص جسمی و نارساییهای فیزیکی و افزایش میزان کارآیی آن .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
اهداف حکومت اسلامى
حکومتها بر حسب ماهیت و مصدر مشروعیت مى خویش اهداف و مقاصدى دارند که در جهت نیل به آن تلاش مىکنند.هدف مهم حکومتهاى غیر دینى، تأمین نیازهاى مادى و معیشتى مردم خود است .اما حکومتهاى دینى علاوه بر غایت فوق دغدغهى دین و ارزشهاى آن را نیز دارند.
حکومت اسلامى هم به نوبه خود، دغدغهى تأمین سعادت دنیوى و اخروى جامعهى خود را دارد .که تبیین آن مجال دیگرى مىطلبد.استاد شهید با استناد به روایت ذیل امام على (ع) اهداف کلى حکومت اسلامى را تشریح مىکند.که به اختصار ذکر مىشود.
امام على (ع) ضمن رد هدف جاه طلبگى و تحصیل مال و منال دنیا در حکومت خویش، مىفرماید .
و لکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الأصلاح فى بلادک فیأمن المظلومون من عبادک و تقام المعطلة من حدودک. (62) .بازگشت به اسلام راستین: هر دینى به مرور زمان، اصول و ارزشهاى آن که راه سعادت و تکامل انساناند، مورد بىمهرى و کم توجهى مردم یا گروه خاصى قرار مىگیرد.چه بسا، اصول آن «فروع» و فروع آن «اصول» انگاشته شود.کما این که امر فوق دربارهى احکام و آموزههاى اجتماعى اسلام اتفاق افتاده است.مثلا ارج و تکریم دین از آزادى، عدالت و مخالفت با تبعیض طبقاتى از آموزههایى است که گوهر آنها طى قرون متمادى بر مسلمانان ناشناخته مانده بود .و کشف و عرصهى آن یک هدف مقدس براى حاکم اسلامى است که دغدغهى دین دارد.
به دیگر سخن حاکم اسلامى در اولین گام باید دین را از غیر دین تفکیک کرده و آموزههاى ناب و سره آن را ـ که مطابق فطرت و سازگار با هر عصرى است ـ به تشنگان معرفت و جهانیان عرضه نماید.
تعلیمات لیبرالیستى در متن تعالیم اسلامى وجود دارد.این گنجینهى عظیم از ارزشهاى انسانى که در معارف اسلامى نهفته بود، تقریبا از سنهى (1320) به بعد در ایران به وسیلهى یک عده از اسلام شناسهاى خوب و واقعى وارد خود آگاهى مردم شد.یعنى به مردم گفته شد، اسلام دین عدالت است.اسلام با تبعیضهاى طبقاتى مخالف است.اسلام دین حریت و آزادى است. (63)
استاد در تبیین فراز اول روایت فوق (لنرد المعالم من دینک) مىگوید.
یعنى بازگشت به اسلام نخستین و اسلام راستین، بدعت را از میان بردن و سنتهاى اصیل را جایگزین کردن، یعنى اصلاحى در فکرها و اندیشهها و تحولى در روحها و ضمیرها و قضاوتها در زمینه خود اسلام. (64)
2.توسعهى اقتصادى: برخى بر این گمانند که دین و حکومت دینى همه هم و غم خود را معطوف نیازهاى معنوى و اخروى مردم نموده و بدینسان از عمران و آبادى و توسعه کشور باز مىماند .در حالى که خود دین عکس آن را بیان مىکند.به این معنا که توسعهى اقتصادى کشور آن هم به نحو شاخص و چشمگیر جزء اهداف حکومت دینى و اسلامى است.امام على (ع) به عنوان جانشین مقام نبوت و حاکم اسلامى در خطبهى فوق به وضوح به این هدف تاکید مىکند.
استاد در توضیح «نظهر الأصلاح فى بلادک» مىگوید.
«نظهر الأصلاح فى بلادک» خیلى عجیب است! «نظهر» یعنى آشکار کنیم، اصلاح نمایان و چشمگیر، اصلاحى که روشن باشد.در شهرهایت به عمل آوریم.آن قدر این اصلاح اساسى باشد که احتیاج به فکر و مطالعه نداشته باشد.علایمش از در و دیوار پیداست.به عبارت دیگر، سامان به زندگى مخلوقات تو دادن، شکمها را سیراب کردن، تنها را پوشاندن، بیماریها را معالجه کردن، جهلها را از میان بردن، اقدام براى بهبود زندگى مادى مردم، زندگى مادى مردم را سامان دادن. (65)
باز حضرت على (ع) در فرمان معروف خود به مالک اشتر، یکى از وظایف حاکم را عمران شهرها «عمارة بلادها» یاد مىکند. (66)
3.اصلاح روابط اجتماعى: یکى دیگر از اهداف حکومت دینى اصلاح روابط طبقات مختلف جامعه است مثلا حکومت با طرفدارى از مظلوم به احقاق حق وى از ظالم در هر مقام و منصبى که باشد، بپردازد و امنیت جامعه را به نحوى تنظیم نماید که طبقات مختلف جامعه به یکدیگر تعدى نکنند.و این امنیت دو طرفه است یعنى در جامعهى اسلامى باید سرمایههاى مردم از امنیت کامل برخوردار باشند و کسى به آن تعدى نکند و در سوى دیگر، در صورت تعدى شخص متمول به حقوق ضعیف باید حکومت از آن دفاع کند.
شهید مطهرى درباره حفظ امنیت سرمایه و اجتماع مىگوید.
[حضرت على (ع) در آن فرمانى که به مالک اشتر نوشته است ـ جملهاى دارد که عین آن در اصول کافى هم هست ـ به او مىفرماید.مالک! تو باید به گونهاى حکومت بکنى که مردم تو را به معناى واقعى تأمین کنندهى امنیتشان و نگهدار هستى و مالشان و دوست عزیز خودشان بدانند. (67)
و دربارهى تأمین امنیت قضایى براى تمامى طبقات خصوصا قشر آسیب پذیر و ضعیف مىگوید .
امیر المؤمنین مىفرماید که من این جمله را غیر مرة یعنى نه خیال کنى که یک بار بلکه مکرر از پیغمبر شنیدم که: «لن تقدس امة حتى یؤخذ للضعیف حقه من القوى غیر متتعتع» ، «پیغمبر فرمود: امتى (کلمهى امت مساوى است با آنچه امروز جامعه مىگوییم)، جامعهاىبه مقام قداست، به مقامى که قابل تقدیس و تمجید باشد که بشود گفت این جامعه، جامعهى انسانى است، نمىرسد مگر آن وقت که وضع به این منوال باشد که ضعیف حقش را از قوى بگیرد بدون لکنت کلمه.
وقتى ضعیف در مقابل قوى مىایستد لکنتى در بیانش وجود نداشته باشد، این شامل دو مطلب است: یکى این که مردم به طور کلى روحیهى ضعف و زبونى را از خود دور کنند و در مقابل قوى هر اندازه قوى باشد، شجاعانه بایستند، لکنت به زبانشان نیفتد، ترس نداشته باشند ـ که ترس از جنود ابلیس است ـ و دیگر این که اصلا نظامات اجتماعى باید طورى باشد که در مقابل قانون، قوى و ضعیفى وجود نداشته باشد. (68)
علامهى شهید در جاى دیگر، دفاع از حقوق مظلوم و از بین بردن فاصلهى طبقاتى را هدف حکومت على (ع) ذکر مىکند.
على (ع) از آن جهت خلافت را به عهده گرفت که جامعه به ظالم و مظلوم و مرفه و محروم تقسیم شده بود. (69)
4.قانون گرایى: «و تقام المعطلة من حدودک» ، مراد از اجراى حدود تعطیل شده، احیاى مطلق قوانین الهى اعم از جزایى و غیر است.حضرت در این فراز اشاره به بعضى مسامحه کارىهاى خلفاى پیشین مىکند که بعضا روى حسابهاى شخصى از اجراى حدود و احکام شریعت جلوگیرى مىکردند.
حضرت همهى مردم را در مقابل «قانون» الهى یکسان مىبیند.و از هر کس و از هر گروه و صاحب منصبى جرم و خلافى صادر شود بدون هیچگونه ملاحظه کارىهاى سیاسى، اجتماعى، فامیلى و آشنایى او را به پاى محکمه کشانده و تاوان خلافش را مىدهد. (70)
حضرت در مقام عمل خود به این اصل مهم پاى بند بود و همانطورى که تاریخ ضبط کرده است، آنحضرت برخوردهایى با بستگان نزدیک خود مثل ابن عقیل برادرش، ابن عباس دانشمند معروف و معتمدش و دیگر نمایندگان خود داشته است.
حقوق مردم در حکومت اسلامى
پیشتر بیان شد که حکومتهایى که در مغرب زمین به نام دین یا با اتکاى به آن حکومتکردند، نوعا سر از استبداد در آورده و حقوق مردم را به بهانههاى مختلف نادیده انگاشتند.اما آیین مقدس اسلام اهتمام و عنایت خاصى به حقوق مردم در مقابل حکومت داشته است.و چهارده سده پیش مردم خود را ـ که مردمى قبیلهاى و به دور از تمدن و دموکراسى بودند ـ صاحبان