لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
غدیر از دیدگاه اهل سنت
فهرست :
عنوان صفحه
پیش گفتار
فصل اول : داستان غدیر
عید
غدیر
غدیر خم
گزارشى از حجة الوداع
مراسم تبریک و تهنیت
نصب على به خلافت , در روز غدیر
فصل دوم : خلافت و وصایت
خلیفه بر حق
1ـ حکومت ظاهرى
2ـ حکومت معنوى
دلایل صریح بر خلافت على (ع )
1ـ حدیث یوم الدار
2ـ حدیث منزلت
وصى
وارث
فصل سوم : معیارها
1ـ محبت
عنوان صفحه
2ـ آزار على , آزار رسول (ص )
3ـ سب على , سب رسول (ص )
4ـ جدایى از على , جدایى از رسول
5ـ جنگ با على , جنگ با پیامبر
6ـ پرچم هدایت
7ـ على و حق
8ـ حق و على
9ـ على , حق و قرآن
10ـ على و قرآن
11ـ على (ع ) به منزله کعبه
12ـ على (ع ) باب آمرزش
13ـ میزان ایمان
14ـ جدا کننده حق از باطل
15ـ نشانه ایمان
فصل چهارم : یک آسمان فضیلت
1ـ اشتراک گوهرى با رسول مکرم اسلام (ص )
2ـ تربیت على (ع )
3ـ سابقه در اسلام
4ـ علم و آگاهى
فصل پنجم : آداب و سنن غدیرى
سابقه عید غدیر در میان مسلمانان
آداب و اعمال عید غدیر
عنوان صفحه
آداب عید غدیر در چند محور کلى عمل صالح
عبادت
روزه
جشن و سرور
محور دعاهاى غدیر
عقد اخوت
عقد اخوت در روز غدیر
آثار عقد اخوت
عقد اخوت بین زنان
کتابنامه
منبع وماخذ
پیش گفتار
بـدون شـک شخصیت على بن ابى طالب (ع ) پس از رسول گرامى اسلام (ص ) ارزنده ترین وجودى است که پا به عرصه وجود نهاده و عالم امکان را با حضور خویش آراسته است .شـخـصـیـت تابناک آن حضرت چنان در بلنداى انسانیت مى درخشد, که عقول بشرى را در طول تاریخ , مبهوت وحیران خود کرده است ره یافتن به ساحت قدس آن شخصیت عظیم الهى , هر چند ذائقـه طـبـع را تحریک و واهمه عقل را تشویق مى کند, ولى راهى است که جز به قدم عشق نتوان پیمود.آنـچـه تا کنون بر قلم و زبان اهل ذوق و فضل , در شرح آن جمال نورانى گذشت , در حقیقت قدر معرفت ماست , نه حد شخصیت او ما با اعتراف و اذعان به بى کرانگى آن روح پاک , برآنیم که از طور حدیث نبوى , قبساتى برگرفته راه تقربى به ساحتش یابیم .هـر چـنـد هدف اصلى در این نوشتار, اثبات عید بودن غدیر و بیان بخشى از آداب این روز مبارک است , به مناسبت فراتر رفته فصلى در شرح شخصیت آن جناب گشوده ایم و در آینه سخنان رسول مکرم اسلام , به تماشاى جمال پرفروغ على بن ابى طالب (ع ) مى نشینیم امید آنکه ما و خوانندگان را از این سیر معنوى بهره اى وافر باشد.در پـایـان تـذکـر چند نکته ضرورى است بیشتر مطالب این تحقیق , از کتب معتبر اهل سنت است محل نقل
هرحدیث یا واقعه در کتابهاى مورد استناد, با ذکر مجلد هر صفحه تعیین , و در کتابنامه مشخصات هر کتاب از قبیل مؤلف , مترجم , ناشر, و تاریخ و محل نشر آمده است .در مـواردى انـدک که کتب اهل سنت از ذکر مطلبى غفلت کرده اند, به کتب معتبر شیعه مراجعه شده و آنها نیز همانندکتب اهل سنت به طور دقیق معرفى شدند در مواردى که در ذیل یک حدیث بـه ذکـر یـک یـا چـنـد آدرس بـسنده شده , به این معنا نیست که آن حدیث در مراجع دیگر یافت نمى شود, بلکه تنگى مجال باعث شده است که به همین مقداراکتفا کنیم .متن احادیث را بدون تغییر آورده ایم و در موارد لازم , توضیح و بیانى در ذیل حدیث افزوده ایم .از آنـجـا کـه تالیف به زبان فارسى است , بیشتر به ترجمه احادیث اهتمام ورزیدم , و در مواردى که عبارت عربى راضرورى مى دانستم , از ذکر متن اصلى دریغ نشده است .فصول پنجگانه این نوشتار عبارتند از:.فصل اول : داستان غدیر.فصل دوم : خلافت و وصایت .فصل سوم : معیارها.فصل چهارم : یک آسمان فضیلت .فصل پنجم : آداب و سنن غدیرى .امید داریم این تحقیق کوتاه , قطره اى از فیض اقیانوس غدیر را در خود جاى داده باشد.
فصل اول : داستان غدیر
عید
اهل لغت ((عید)) را از مشتقات ماده ((عود)) مى دانند, و عود به معناى بازگشت است بنابراین هر عید به پاس رجعتى برگزار مى شود. مـاه مـبـارک رمـضـان مـوقـعـیـتـى اسـت که سالک روزه دار توفیق مى یابد با مقاومت در مقابل بادهاى سرکش تعلقات , آتش عشق الهى را که در یخبندان مادیت , خموده شده دوباره روشن کند و مـراقـبـت نماید تا زبانه کشیده تمام هستى اش را گرم , و ناخالصى هاى وجودش را ذوب کند, تا عبودیت ناب تجلى کند و غایت آفرینش محقق شود آنگاه عید ((فطر)) است .حـج نـیـز فـرصـتى دیگر است که حاجى پس از طى مراحل متعددى توفیق مى یابد غیر دوست را درمـسـلـخ منى به تیغ کشد, و جان در بند کشیده خویش را آزاد کرده پا به قوس صعودى حرکت انسانى گذارد, و به
درجه بلند عبودیت بار یابد, آنگاه عید ((قربان )) است .از هـمـین جا فرق عید با جشن باز شناخته مى شود: جشن بهانه اى است براى شادمانى , و عیدپاس داشـتـن حـیـات دوبـاره انسان است و هم به این دلیل است که برخلاف جشن , عید تشریعى است واعیاد اسلامى در اصل دین تشریع شده اند.بنابراین , حقیقت عید اسلامى باز یافتن حیات دوباره است و تعیین آن به عهده شرع اقدس است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
غدیر از دیدگاه اهل سنت
فهرست :
عنوان صفحه
پیش گفتار
فصل اول : داستان غدیر
عید
غدیر
غدیر خم
گزارشى از حجة الوداع
مراسم تبریک و تهنیت
نصب على به خلافت , در روز غدیر
فصل دوم : خلافت و وصایت
خلیفه بر حق
1ـ حکومت ظاهرى
2ـ حکومت معنوى
دلایل صریح بر خلافت على (ع )
1ـ حدیث یوم الدار
2ـ حدیث منزلت
وصى
وارث
فصل سوم : معیارها
1ـ محبت
عنوان صفحه
2ـ آزار على , آزار رسول (ص )
3ـ سب على , سب رسول (ص )
4ـ جدایى از على , جدایى از رسول
5ـ جنگ با على , جنگ با پیامبر
6ـ پرچم هدایت
7ـ على و حق
8ـ حق و على
9ـ على , حق و قرآن
10ـ على و قرآن
11ـ على (ع ) به منزله کعبه
12ـ على (ع ) باب آمرزش
13ـ میزان ایمان
14ـ جدا کننده حق از باطل
15ـ نشانه ایمان
فصل چهارم : یک آسمان فضیلت
1ـ اشتراک گوهرى با رسول مکرم اسلام (ص )
2ـ تربیت على (ع )
3ـ سابقه در اسلام
4ـ علم و آگاهى
فصل پنجم : آداب و سنن غدیرى
سابقه عید غدیر در میان مسلمانان
آداب و اعمال عید غدیر
عنوان صفحه
آداب عید غدیر در چند محور کلى عمل صالح
عبادت
روزه
جشن و سرور
محور دعاهاى غدیر
عقد اخوت
عقد اخوت در روز غدیر
آثار عقد اخوت
عقد اخوت بین زنان
کتابنامه
منبع وماخذ
پیش گفتار
بـدون شـک شخصیت على بن ابى طالب (ع ) پس از رسول گرامى اسلام (ص ) ارزنده ترین وجودى است که پا به عرصه وجود نهاده و عالم امکان را با حضور خویش آراسته است .شـخـصـیـت تابناک آن حضرت چنان در بلنداى انسانیت مى درخشد, که عقول بشرى را در طول تاریخ , مبهوت وحیران خود کرده است ره یافتن به ساحت قدس آن شخصیت عظیم الهى , هر چند ذائقـه طـبـع را تحریک و واهمه عقل را تشویق مى کند, ولى راهى است که جز به قدم عشق نتوان پیمود.آنـچـه تا کنون بر قلم و زبان اهل ذوق و فضل , در شرح آن جمال نورانى گذشت , در حقیقت قدر معرفت ماست , نه حد شخصیت او ما با اعتراف و اذعان به بى کرانگى آن روح پاک , برآنیم که از طور حدیث نبوى , قبساتى برگرفته راه تقربى به ساحتش یابیم .هـر چـنـد هدف اصلى در این نوشتار, اثبات عید بودن غدیر و بیان بخشى از آداب این روز مبارک است , به مناسبت فراتر رفته فصلى در شرح شخصیت آن جناب گشوده ایم و در آینه سخنان رسول مکرم اسلام , به تماشاى جمال پرفروغ على بن ابى طالب (ع ) مى نشینیم امید آنکه ما و خوانندگان را از این سیر معنوى بهره اى وافر باشد.در پـایـان تـذکـر چند نکته ضرورى است بیشتر مطالب این تحقیق , از کتب معتبر اهل سنت است محل نقل
هرحدیث یا واقعه در کتابهاى مورد استناد, با ذکر مجلد هر صفحه تعیین , و در کتابنامه مشخصات هر کتاب از قبیل مؤلف , مترجم , ناشر, و تاریخ و محل نشر آمده است .در مـواردى انـدک که کتب اهل سنت از ذکر مطلبى غفلت کرده اند, به کتب معتبر شیعه مراجعه شده و آنها نیز همانندکتب اهل سنت به طور دقیق معرفى شدند در مواردى که در ذیل یک حدیث بـه ذکـر یـک یـا چـنـد آدرس بـسنده شده , به این معنا نیست که آن حدیث در مراجع دیگر یافت نمى شود, بلکه تنگى مجال باعث شده است که به همین مقداراکتفا کنیم .متن احادیث را بدون تغییر آورده ایم و در موارد لازم , توضیح و بیانى در ذیل حدیث افزوده ایم .از آنـجـا کـه تالیف به زبان فارسى است , بیشتر به ترجمه احادیث اهتمام ورزیدم , و در مواردى که عبارت عربى راضرورى مى دانستم , از ذکر متن اصلى دریغ نشده است .فصول پنجگانه این نوشتار عبارتند از:.فصل اول : داستان غدیر.فصل دوم : خلافت و وصایت .فصل سوم : معیارها.فصل چهارم : یک آسمان فضیلت .فصل پنجم : آداب و سنن غدیرى .امید داریم این تحقیق کوتاه , قطره اى از فیض اقیانوس غدیر را در خود جاى داده باشد.
فصل اول : داستان غدیر
عید
اهل لغت ((عید)) را از مشتقات ماده ((عود)) مى دانند, و عود به معناى بازگشت است بنابراین هر عید به پاس رجعتى برگزار مى شود. مـاه مـبـارک رمـضـان مـوقـعـیـتـى اسـت که سالک روزه دار توفیق مى یابد با مقاومت در مقابل بادهاى سرکش تعلقات , آتش عشق الهى را که در یخبندان مادیت , خموده شده دوباره روشن کند و مـراقـبـت نماید تا زبانه کشیده تمام هستى اش را گرم , و ناخالصى هاى وجودش را ذوب کند, تا عبودیت ناب تجلى کند و غایت آفرینش محقق شود آنگاه عید ((فطر)) است .حـج نـیـز فـرصـتى دیگر است که حاجى پس از طى مراحل متعددى توفیق مى یابد غیر دوست را درمـسـلـخ منى به تیغ کشد, و جان در بند کشیده خویش را آزاد کرده پا به قوس صعودى حرکت انسانى گذارد, و به
درجه بلند عبودیت بار یابد, آنگاه عید ((قربان )) است .از هـمـین جا فرق عید با جشن باز شناخته مى شود: جشن بهانه اى است براى شادمانى , و عیدپاس داشـتـن حـیـات دوبـاره انسان است و هم به این دلیل است که برخلاف جشن , عید تشریعى است واعیاد اسلامى در اصل دین تشریع شده اند.بنابراین , حقیقت عید اسلامى باز یافتن حیات دوباره است و تعیین آن به عهده شرع اقدس است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
شبهای قدر از دیدگاه اهل سنت
۲۱ مهر ۱۳۸۵
از جمله مواردى که در کتب روایى و آثار مفسران اهل سنت در مورد آن، اختلاف نظر وجود دارد و سرانجام اجماع عالمان این مذهب برآن مهر خاتمت مىنهد، موضوع «جایگاه زمانى شب قدر» است. شب قدر، اگر چه در تواتر روایات شیعى، قطعاً از شبهاى دهه سوم ماه مبارک رمضان شمرده مىشود و تردید در آن نیز به واسطه روایات منقول از ناحیه معصومین(ع) و نیز تفاوت تفاسیر روایات است، اما از این حیث که شبى خارج از ماه رمضان نیست، مورد اجماع کلی و قطعى است.
مقدمه
موضوع و اهمیت شب قدر، همانطور که در ادبیات فکرى، عقیدتى و روایى شیعه جایگاه ویژه و بالایى دارد، در بین سایر فرق مسلمین نیز شأن و جایگاه خاص خود را دارد. دو فرقه و شعبه اصلى آیین اسلام، یعنی مذاهب تشیع و تسنن، اگر چه در برخى موارد و موضوعات مرتبط با شبهاى قدر و آیینها و مناسک ویژه، آن، اختلاف نظرهایى دارند، اما در اهمیت و جایگاه آن تردید روا نمىدارند.شاید اختلافهاى روایی و موضوعى که در این نوشتار به عمدهترین آنها اشاره خواهد شد، مباحثى باشد در خور توجه و اهمیت، اما مهمتر از همه این مباحث، قبول بالاتفاق وجود چنین شبى است و فیض جارىای که خداوند در این شب از آسمان و به مداومت مىفرستد. سرچشمه این اتفاق نظر و عقیده نیز آیات مشیر به این موضوع در قرآن کریم است و سرچشمه آن اختلاف نظرها، تأثیر و تاثر اختلاف عقاید و برداشتها از این آیات، که در میراث حدیثى و روایى هر دو فرقه رسوخ یافته است.در نوشتار حاضر، فارغ از بحث تشیع، موضوعات و وجوهی از موارد مرتبط با شب قدر را، با تعاریف و گفتارهاى عالمان و مستند به کتب روایى و شروح تفسیری اهل سنت تقریرخواهیم نمود؛ بدان امید که این باب گشوده شده، در پىآمد خود تحقیقات و مباحث جامعتر را نیز به دنبال آورد.
بحث نخست: زمان شب قدر
از جمله مواردى که در کتب روایى و آثار مفسران اهل سنت در مورد آن، اختلاف نظر وجود دارد و سرانجام اجماع عالمان این مذهب برآن مهر خاتمت مىنهد، موضوع «جایگاه زمانى شب قدر» است. شب قدر، اگر چه در تواتر روایات شیعى، قطعاً از شبهاى دهه سوم ماه مبارک رمضان شمرده مىشود و تردید در آن نیز به واسطه روایات منقول از ناحیه معصومین(ع) و نیز تفاوت تفاسیر روایات است، اما از این حیث که شبى خارج از ماه رمضان نیست، مورد اجماع کلی و قطعى است.در میان عالمان و در میراث روایى و تفسیرى اهل سنت، اما، ابتدا در این خصوص و سپس در قطعى کردن جایگاه این شب در ماه مبارک رمضان تردید و تفاوت وجود دارد. دستهاى از روایات، همچون روایت مشهور «ابوحنیفه» در «شرح الازهار»، بر این اعتقاد تاکید مىکند که شب قدر به طور قطعى و یقینى نمىتواند در این دهه باشد و بلکه در تمامى لیالى سال پنهان است. روایت مذکور، که در ضمن مسئلهاى فقهى وارد شده، چنین است: «شب قدر، در میان شبهاى سال پنهان است و چنانچه کسى طلاق همسرش را مشروط به انجام در شب قدر نماید، بدون گذشت یکسال کامل، طلاق واقع نشده است»(ج1ـ ص57).این حکمواره و در واقع روایت مستند، اشاره به این معنا دارد که جایگاه زمانى شب قدر، در حد احتمال قریب به یقین نیز نیست تا بتوان بر مبناى آن، به شکوک فروع و احتمالات نیز توجه کرد. در حقیقت، این روایت و روایات مشابه، چون روایت «عبدالله بن مسعود» با این مضمون که: «تنها کسى مىتواند شب قدر را درک کند که یکسال تمام شب زنده دارى کرده باشد» (درالمنثور، ج6ـ ص376)، بر موضوع پنهان بودن شب قدر به لحاظ جایگاه زمانى تاکید دارد و این بدان معناست که احتمال قرار داشتن شب قدر در یکى از شبهاى دهه آخر ماه مبارک منتفى و حداقل به لحاظ احتمال، برابر با شبهاى دیگر سال است.این دسته از روایات منقول در منابع اهل سنت، البته از سوى دستهای دیگر از روایات معتبرتر، که در نهایت به اجماع بیشتر مفسران و عالمان اهل سنت انجامیده است، مورد تردید و انکار قرار گرفته است. اگر گشودن بابى با عنوان «باب فضیلة (فضل) لیلةالقدر» ملازم و در کنار ابواب «صوم» و «صیام» در منابع روایى اهل سنت نشانه و اشارهاى نزدیک به موضوع قرار داشتن شب قدر در ماه رمضان و ارتباط آن با ماه صیام پنداشته نشود، روایات معتبر چندانى در این خصوص وجود دارد که بر موضوع فوق تاکید دارد.از «ماوردى» در «الحاوى الکبیر» روایتى سراغ داریم با این مضمون که: «در این که شب قدر در دهه سوم ماه رمضان است، تردیدى بین عالمان نباید باشد، چه، ابوذر از رسول الله روایت کرده است که این شب در دهه پایانى ماه رمضان است» (ص483). نیز روایت «عبدالله بن عمر» از رسول خدا(ص) که فرموده است: «شب قدر را در دهه پایانى رمضان بجویید» (درالمنثور، ج6ـ ص372).شاید روایت «عایشه» از احوال رسول مکرم اسلام در دهه پایانى ماه رمضان را نیز تاکیدى بر این جایگاه زمانى بتوان شمرد: «آنگاه که دهه آخر رمضان فرا مىرسید، رسول خدا شبها را بیدار بود و اهل و خویش خود را نیز بیدار مىداشت و از زنان دوری میجست»(المغنى، ج 3ـ ص 179) و نیز روایت »ابن عمر« از اعتکاف پیامبر در دهه پایانى ماه مبارک رمضان را که در »صحیح مسلم« آمده است: «پیامبر دهه انجامین ماه رمضان را در اعتکاف بودند» (شرح نووی، ج8 ـص 66).گفته شد که با وجود تعدد روایات دسته دوم، یعنى روایات مؤید قرار داشتن شب قدر در ظرف زمانى ماه مبارک رمضان و به خصوص در دهه سوم این ماه، روایات و احکام و تفاسیر دسته اول از مفسران و عالمان اهل سنت مبنى بر پنهان بودن شب قدر در لیالى مجموع سال تضعیف مىشود؛ اما باب اختلاف بر سر تعیین جایگاه واقعى این شب در میان شبهاى دهه آخر رمضان همچنان در میان راویان و مفسران حدیث اهل تسنن مفتوح است.روایات و مباحث متعدد و متفاوتى در این خصوص در منابع اهل سنت وارد شده است که در یک طبقه بندى کلى به سه دسته روایات تاکیده کننده بر شب بیست و یکم، شب بیست و سوم و شب بیست و هفتم تقسیم مىشوند. البته روایات بسیار ضعیفی نیز مبنی بر لیلةالقدر بودن شب هفدهم وجود دارد؛ ازجمله روایت «ابن عباس» در «درالمنثور» (ج6ـ ص376).عمدهترین و بیشترین تاکید در روایات منابع سنى، بر شب بیست و سوم حکایت دارد و البته این تنها در منابع منعکس شده است و در عمل (امروزه) به استناد روایات مربوط به شب بیست و هفتم، این احتمال قوىتر از سایرین دانسته شده و بر آن تأکید مىشود و اعمال ویژه و مؤکد شب قدر نیز در میان اهل سنت، به طور خاص در این شب صورت مىپذیرد. برخى روایات وارده در منابع اهل سنت در این زمینه را مرور مىنماییم:در «صحیح مسلم» آمده است: «گفته شده شب بیست و سوم، شب قدر است و این موضوع قول بسیارى صحابه و تابعین است» (ج8 ـ ص 58) و در روایتى از »ابن عمر» منقول است که «فردى نزد پیامبر عرض کرد که در خواب دیده است شب قدر، هفت روز مانده به پایان رمضان است و پیامبر فرمود خوابهاى شما که بر بیست و سوم توافق دارند صحیحاند و هر کس خواست شبزندهدارى قدر را درک کند، این شب را احیاء نگهدارد» (مجمع البیان، ج10ـ ص) و نیز روایت منقول از «سعید بن جبیر» در «درالمنثور»(ج6ـ ص 373) که مؤید همین نظر است.داستان معروف «عبدالله بن انیس جُهنى» و «شب جهنى» نیز که به تکرار در روایات و منابع اهل سنت و شیعه نقل شده است، نیز، تاکیدى بر شب بیست و سوم ماه رمضان به عنوان شب قدر است. چکیده داستان عبدالله و «شب جهنى» چنین است: عبدالله بن انیس از تیره جهنیه که رمهدارى بادیه نشین بود، به دلیل دورى از مدینه، امکان حضور دایم در مدینه را نداشت. روزى خدمت رسول خدا رسید و احوال خویش عرضه داشت که به دلیل بعد مسافت امکان حضور دایم در شبهاى رمضان و احیاء نگهداشتن را در مدینه ندارد و از پیامبر خواست تا شب قدر را براى او معین کند تا در آن شب در مدینه حضور یابد و به عبادت بپردازد. پیامبر در پاسخ وى فرمود: «شب بیست و سوم ماه رمضان»(درالمنثور، ج6ـ ص 373) و از آن پس، شب بیست و سوم به عنوان شب قدر و «شب جهنى» معروف شد.در کنار این روایات، دستهاى دیگر از روایات و تفاسیر اهل سنت، حکایت از «لیلة القدر» بودن شبهاى بیست و یکم و بیست و هفتم دارند و قول دوم از روایات این دسته، یعنى شب قدر بودن بیست و هفتم، تقریباً پذیرفتهتر از قول اول است؛ اگر چه با قول لیلة القدر بودن شب بیست و سوم نیز به لحاظ تعدد روایات و تفاسیر سندى در برابرى است، اما به جهت اقبال خاص، امروزه شایعتر از دیدگاه دیگر مورد اهتمام اهل سنت است وشبى است که بزرگ شمرده مىشود. البته شبهاى بیست و سوم و بیست و یکم نیز مانند آنچه در بین شیعیان متداول است، در بین اهل سنت محل اهتمام و توجهاند.اما روایات متعددى نیز در خصوص لیلة القدر بودن شب بیست و هفتم وجود دارد که مىتوان با مراجعه به کتب روایى بعض تفاسیر آنها را مشاهده کرد. اجمالاً تاکید و یقینى منقول از «ابىّ بن کعب» در ضمن روایت منقول از وى در صحیح مسلم از «زرّ بن حبیش» که میگوید «ابی قسم یاد کرده است شب قدر شب بیست و هفتم است، زیرا به روایت پیامبر در بامداد شب قدر خورشید کمرونق و کمرمق و بدون پرتوهاى چندان طلوع مىکند» (ج8 ـ ص65) را اگر ضمیمه کنیم به روایات دیگر مثل روایتى منقول از پیامبر(ص) توسط «عایشه» که: «شب قدر را در شب بیست و هفتم بجویید» و روایتهاى مشابه دیگر، تقریباً احتمالى که براى روایات شب بیست و سوم به دست مىآمد، براى این شب نیز قابل تصور است و البته تاکید بر این شب از سوى اهل سنت بدون دلیل دیگرى و شاید در پىآمد عرف رایج بین عالمان و عامیان، ترجیح بلامرجحی است که یافتن دلیل براى آن حوصله بررسى متون فراوانى را آنهم بدون اعتماد به رسیدن به نتیجه قطعى مىطلبد.بههرحال بین شب بیست و سوم (که روایات معروف اهل سنت و شیعه به صورت مشترک بدان اشاره دارند) و شب بیست و هفتم، تاکید و تردیدى خاص وجود ندارد، الا تفاوت نظرى که بدان اشاره شد.در مجموع، به نظر مىرسد حاصل جمع روایات و وجه غالب آنها و دیگر تفاسیر اهل سنت، نخست بر مسئله جایگاه زمانى شب قدر در ماه مبارک رمضان و سپس در قرار داشتن این شب در دهه سوم اتفاق دارند و وجوه دیگر با وجود تعدد و کثرت سندى و اقبال به آنها، به لحاظ ضعف در برابر این دسته روایات و تفاسیر منقول، معتبر نباشند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
مقدمه
در سخنانرسولخداوائمه اطهار علیهم السلام، کلمات اهل بیت،عترت،آلمحمدو قربی، آل رسول زیاد به چشم میخورد. اکنون باید دید اینان کیستند و چهخصوصیاتی دارند.
اهل بیت همچون کشتی نوح
رسول خدا بارها سخن از اهل بیت و عترت خود بهمیان آورده و راجع به آنها فضائلی را بیان فرموده است، از آن جمله: ابوذرمیگوید روزی پیامبر فرمود:«. . . مَثَل اهل بیت من در میان شما مَثَل کشتینوحاست. هر کس به این کشتی سوار شود، نجات مییابد و هر کس نپذیرد، غرق میشود.» ونیز فرمود:«اهل بیت مرا مانند سر بدانید نسبت به بدن، و مانند دو چشم نسبت به سر؛چون بدن بدون سر راه نجات نمییابد و سر بدون چشم هدایت نمیگردد.» و نیزدر حدیثمتواتردیگری آمده است که رسول خدافرمود:«من در بین شما دو چیز گرانبها و پرارزش باقی میگذارم: یکی کتاب خدا، قرآن،که ریسمانی است از آسمان به زمین، و دیگری عترت (اهل بیت) من. آگاه باشید که این دوهرگز از یکدیگر جدا نمیگردند تا در روز قیامت بر من درحوضکوثروارد شوند. ای مردم، به کتاب خدا چنگ بزنید چرا که در آن هدایت و نور است،و شما را در مورد اهل بیتم سفارش میکنم.» و این جمله را سه بار تکرار فرمود.
اهل بیت (عترت) پیامبر چه کسانی هستند؟
ابنعباسمیگوید: روزی رسول خدا برای ما خطبهای خواند و فرمود:«. . . ای گروهمردم! اهل بیت من اقوام نزدیک من و فرزندانم هستند. آنها گوشت و خون منند. از شمادرروز قیامتدرباره آنها سؤال میشود. بدانیدکه با آنها چه رفتاری خواهید داشت. هر کس آنها را آزار کند مرا آزار کرده و هر کسبه آنها ستم کند به من ستم کرده است. یاری آنها یاری من و عزّت آنها عزّت من است. هر کس «هدایت» را از غیر آنها طلب کند، مرا تکذیب کرده است. از خدا بترسید، که هرکس با آنها دشمنی کند من با او دشمنم و هر کس را که من دشمن او باشم وای بر او!»
آل محمد در تفسیر فخر رازی
فخر رازییکی از علمای بزرگاهلتسنّناست که در کتاب تفسیرش میگوید:«آل محمد یعنی کسانی که بیشترین تعلّق رابه رسول خدا دارند و شکی نیست کهعلیوفاطمهوحسنوحسینبه او از سایرین نزدیکترند. و این امری بسیار معلوم و متواتر است که آنها آلمحمدند. اگر کسی بگوید آل محمد بستگان پیامبرند، باز هم آن چهار نفر خواهند بود. واگر کسی بگوید آل محمد امّت پیامبرند، باز هم آن چهار نفر آل محمد هستند. پس در هرحال، علی و فاطمه و حسن و حسین، آل محمد هستند.»
قربی در تفسیر بیضاوی
و نیز بیضاوی در تفسیر خود این روایت را آوردهاست که: رسول خدا این آیه را تلاوت فرمود : « قل لا أسألکم علیه اجراًالا الموده فی القربی » _سوره شوری، آیه 23_ (بگو من هیچ اجری برای رسالتم ازشما نمیخواهم، مگر محبّت و مودّت نسبت به خاندانم.» ابن عباس می گوید:« وقتیاین آیه نازل شد، به رسول خدا عرض کردم:« منظور از خاندان شما چه کسانی هستند کهخداوند دوستی آنها را بر ما واجب کرده است؟» پیامبر فرمود:« علی و فاطمه وفرزندان آنها » و این جواب را سه بار تکرار فرمود.
عترت پیامبر
و نیزامامصادق علیه السلاماز پدرانش نقل می کند که روزی رسول خدا فرمود:«من از میان شمامیروم و دو چیز ارزشمند در بین شما باقی میگذارم: کتاب خدا و عترت و اهل بیتم.» در این هنگامجابربنعبدالله انصاریبرخاست و پرسید:«یا رسول الله! عترت شما کیانند؟» رسول خدافرمود:«علی و حسن و حسین و امامان از فرزندان حسین که نهمین آنهامهدیاست که قیام خواهد نمود.» مراجعه کنید به:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
مقدمه
در سخنانرسولخداوائمه اطهار علیهم السلام، کلمات اهل بیت،عترت،آلمحمدو قربی، آل رسول زیاد به چشم میخورد. اکنون باید دید اینان کیستند و چهخصوصیاتی دارند.
اهل بیت همچون کشتی نوح
رسول خدا بارها سخن از اهل بیت و عترت خود بهمیان آورده و راجع به آنها فضائلی را بیان فرموده است، از آن جمله: ابوذرمیگوید روزی پیامبر فرمود:«. . . مَثَل اهل بیت من در میان شما مَثَل کشتینوحاست. هر کس به این کشتی سوار شود، نجات مییابد و هر کس نپذیرد، غرق میشود.» ونیز فرمود:«اهل بیت مرا مانند سر بدانید نسبت به بدن، و مانند دو چشم نسبت به سر؛چون بدن بدون سر راه نجات نمییابد و سر بدون چشم هدایت نمیگردد.» و نیزدر حدیثمتواتردیگری آمده است که رسول خدافرمود:«من در بین شما دو چیز گرانبها و پرارزش باقی میگذارم: یکی کتاب خدا، قرآن،که ریسمانی است از آسمان به زمین، و دیگری عترت (اهل بیت) من. آگاه باشید که این دوهرگز از یکدیگر جدا نمیگردند تا در روز قیامت بر من درحوضکوثروارد شوند. ای مردم، به کتاب خدا چنگ بزنید چرا که در آن هدایت و نور است،و شما را در مورد اهل بیتم سفارش میکنم.» و این جمله را سه بار تکرار فرمود.
اهل بیت (عترت) پیامبر چه کسانی هستند؟
ابنعباسمیگوید: روزی رسول خدا برای ما خطبهای خواند و فرمود:«. . . ای گروهمردم! اهل بیت من اقوام نزدیک من و فرزندانم هستند. آنها گوشت و خون منند. از شمادرروز قیامتدرباره آنها سؤال میشود. بدانیدکه با آنها چه رفتاری خواهید داشت. هر کس آنها را آزار کند مرا آزار کرده و هر کسبه آنها ستم کند به من ستم کرده است. یاری آنها یاری من و عزّت آنها عزّت من است. هر کس «هدایت» را از غیر آنها طلب کند، مرا تکذیب کرده است. از خدا بترسید، که هرکس با آنها دشمنی کند من با او دشمنم و هر کس را که من دشمن او باشم وای بر او!»
آل محمد در تفسیر فخر رازی
فخر رازییکی از علمای بزرگاهلتسنّناست که در کتاب تفسیرش میگوید:«آل محمد یعنی کسانی که بیشترین تعلّق رابه رسول خدا دارند و شکی نیست کهعلیوفاطمهوحسنوحسینبه او از سایرین نزدیکترند. و این امری بسیار معلوم و متواتر است که آنها آلمحمدند. اگر کسی بگوید آل محمد بستگان پیامبرند، باز هم آن چهار نفر خواهند بود. واگر کسی بگوید آل محمد امّت پیامبرند، باز هم آن چهار نفر آل محمد هستند. پس در هرحال، علی و فاطمه و حسن و حسین، آل محمد هستند.»
قربی در تفسیر بیضاوی
و نیز بیضاوی در تفسیر خود این روایت را آوردهاست که: رسول خدا این آیه را تلاوت فرمود : « قل لا أسألکم علیه اجراًالا الموده فی القربی » _سوره شوری، آیه 23_ (بگو من هیچ اجری برای رسالتم ازشما نمیخواهم، مگر محبّت و مودّت نسبت به خاندانم.» ابن عباس می گوید:« وقتیاین آیه نازل شد، به رسول خدا عرض کردم:« منظور از خاندان شما چه کسانی هستند کهخداوند دوستی آنها را بر ما واجب کرده است؟» پیامبر فرمود:« علی و فاطمه وفرزندان آنها » و این جواب را سه بار تکرار فرمود.
عترت پیامبر
و نیزامامصادق علیه السلاماز پدرانش نقل می کند که روزی رسول خدا فرمود:«من از میان شمامیروم و دو چیز ارزشمند در بین شما باقی میگذارم: کتاب خدا و عترت و اهل بیتم.» در این هنگامجابربنعبدالله انصاریبرخاست و پرسید:«یا رسول الله! عترت شما کیانند؟» رسول خدافرمود:«علی و حسن و حسین و امامان از فرزندان حسین که نهمین آنهامهدیاست که قیام خواهد نمود.» مراجعه کنید به: