واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق درباره عقل و ایمان 10 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

عقل و ایمان

در دین اسلام، تعقل مبنای ایمان قرار گرفته است و قرآن کریم، همواره انسان رابه تفکر و تدبر و پرهیز از تقلید کورکورانه فرا میخواند. در اینکه عقل در قلمرو دینجایی دارد، شک و تردیدی وجود ندارد؛ مهم، تشخیص و تبیین دامنه‌ی جایگاه‌عقل است؛ زیرا تمام متدینان، تلاش می‌کنند تا در تعالیم نظام دینی و تبیینباورهای دینی از عقل بهره‌مند شوند. پس برای فهم ایمان، باید از عقل بهره بگیریم.

در دین اسلام، تعقل مبنای ایمان قرار گرفته است و قرآن کریم، همواره انسان رابه تفکر و تدبر و پرهیز از تقلید کورکورانه فرا میخواند. در اینکه عقل در قلمرو دینجایی دارد، شک و تردیدی وجود ندارد؛ مهم، تشخیص و تبیین دامنه‌ی جایگاه‌عقل است؛ زیرا تمام متدینان، تلاش می‌کنند تا در تعالیم نظام دینی و تبیینباورهای دینی از عقل بهره‌مند شوند. پس برای فهم ایمان، باید از عقل بهره بگیریم.

در این مقاله، به بررسی نسبت عقل و ایمان پرداخته شده است و نویسنده،ضمن بررسی آیات و احادیث، به تحلیل این دو مقوله پرداخته است.

نویسنده معتقد است، در اینکه عقل در قلمرو دین جایی دارد، شک و تردیدیوجود ندارد؛ مهم، تشخیص و تبیین دامنهی جایگاه عقل است. لذا نویسنده درمقاله‌اش به این مهم می‌پردازد.

نویسنده در مقدمه می‌نویسد: عقل و ایمان، دو موهبت و نعمت گرانبهای الهی‌برای بشریت‌اند و کرامت آدمی در تکریم این دو ارزش الهی است. جدا انگاری‌میان آنها، پی آمدهای جبران ناپذیری را به دنبال دارد. تکیه به عقل صرف و پرهیزاز ایمان، باعث طغیان انسان و بی مهار شدن نفس می‌شود. بی‌هویتی و سرگشتگی‌انسان معاصر نیز، زاییدهی خردورزی افراطی جهان معاصر است. از طرف دیگر،دین فارغ از عقل نیز یا گرفتار بد فهمی می‌شود و یا در انواع تحریف‌ها و خرافه هاآلوده میگردد.

نویسنده، جایگاه عقل را در اسلام بررسی می‌کند و می‌نویسد: اساس آیات وروایات، بیانگر این حقیقت اند که از منظر اسلام، عقل جزیی باید به منشأ خودیعنی عقل کلی متحمل شود و عقل بشری، رنگ عقل الهی به خود بگیرد؛ و برایآنکه عقل جزیی با مبدأ خود ارتباط یابد و سیر صعودی خود را به موطن اصلیاشآغاز کند و در پرتو این ارتباط بتواند راهنمای انسان باشد تعقل و پرهیزگاری دراسلام، مقارن با هم مطرح شدهاند.

نویسنده، تفاوتهای مهم اسلام و مسیحیت را در مقوله‌ی ایمان و نسبت آن باآگاهی را در سه عنوان اکتسابی بودن ایمان، تعارض یا توافق ایمان و آگاهی و ایمانصرف، بررسی میکند و مینویسد: علم و عقل در آموزه‌های مسیحیت مذموماست و مفاد مسیحیت، غیر عقلانی تلقی میشود. ولی در دین اسلام، عقل اهمیتخاصی دارد. توصیه های فراوان قرآن و سنت به عقل گرایی و نیز عقلانی بودن مفاددین اسلام، نسبت این دین و عقل را محکمتر مینماید.

نویسنده در ادامه به بررسی نسبت عقل و قلب در شناخت حقایق می‌پردازد ومینویسد: عقل و قلب، دو دریچه به سوی شناخت حقایق جهان هستیاند که هرکدام اسلوب و روش خاص خود را دارند. عارف، کسی است که عقل و قلب وتعقل و سلوک عملی او به منزله‌ی دو بال او تلقی گردند.

نویسنده، ارکان و شرایط ایمان را بررسی می‌کند و دیدگاه متکلمان و حکمای‌اسلامی را از سویی و دیدگاه عرفای اسلامی را از سویی دیگر تحلیل می‌نماید.

وی در ادامه، تجربه‌ی دینی و ایمان را تحلیل می‌کند و می‌نویسد: ایمان،شناخت و تجربه‌ی حوادث وحیانی است. ایمان برای فرد مؤمن، انکشاف عنایتخداوند در جهان است. اساس ایمان، دیدن، تعلق و وابستگی آدمی به یک امرمتعالی است؛ بنابراین، مؤمن بعد از آنکه حادثه را از طریق وحی تجربه کرد، نگرشاو به حادثه‌ها دگرگون و سراسر زندگی او دستخوش تغییر میشود.

نویسنده در پایان می‌‌نویسد:

دین و ایمان، نه تنها در محدودهی ناتوانی عقل، نقش ایفا میکنند، بلکه دردایره‌ی توانایی عقل نیز حضور می‌یابند؛ بنابراین، ایمان به خدا بدون معرفت،ممکن نیست و نمی‌توان به مجهول مطلق ایمان آورد و طعن عارفان اسلامی در حق‌فیلسوفان، نه از باب ناتوانی عقل در اثبات وجود خدا، بلکه به جهت توانایی شهودخداوند توسط انسان بوده است.

ایمان و عقل از نگاه علامه طباطبایی

از نگاه علامه میان ایمان و اسلام پیوندی ناگسستنی وجود دارد به طوری که هر مرتبه از اسلام ، مرتبه ای از ایمان را به دنبال دارد.

از نگاه علامه میان ایمان و اسلام پیوندی ناگسستنی وجود دارد به طوری که هر مرتبه از اسلام ، مرتبه ای از ایمان را به دنبال دارد. باید گفت ایمان با مولفه ها و عناصری پیوند دارد ، از جمله این عناصر: اسلام ، عقل ، یقین ، اختیار ، اخلاق ، علم و... است که در این مقاله نویسنده به اختصار به رابطه ایمان و عقل می پردازد.

در آغاز این مبحث ، ذکر نکاتی خالی از فایده نیست. در بررسی پیوند میان تعقل و عنوان ۲ عملکرد انسانی ، ۳رهیافت عمده در تاریخ فلسفه وجود دارد: "عقلگرایی افراطی"، "عقلگرایی انتقادی" و "ایمانگرایی".

مطابق دیدگاه نخست ، برای آن که نظام اعتقادات دینی ، واقعا و عقلا مقبول باشد ، باید بتوان صدق آن را تا حدی که جمیع عقلا قانع شوند ، اثبات کرد که از میان این عقلگرایان برخی مانند آنسلم قدیس ، توماس آکوئیناس ، جان لاک و... و نیز ابن سینا در شرق موافق با دین هستند و برخی همچون آنتونی فلو ، هر ، هیوم ، راسل و... مخالف با دین است. با وجود این ، همگی مبناگرایان ، باوری را که عقلانی نباشد مردود می شمردند. دومین دیدگاه ، دیدگاه "عقل گرایی انتقادی" است.

مطابق این دیدگاه ، هم به عقل و هم به ایمان به یک اندازه اهمیت داده می شود. شاید بتوان علامه طباطبایی ره را جزئ این دسته دانست. در دیدگاه سوم ، حقایق دینی مبتنی بر ایمان است و از راه خردورزی و استدلال نمی توان به حقایق دینی دست یافت. امروزه با واژه ایمان گرایی در حوزه کلام ، نام کرکگور و در حوزه فلسفه دین نام ویتگنشتاین تداعی می شود. ایمان گرایی را می توان در ۲شکل عمده افراطی و اعتدالی بررسی کرد. گونه نخست آن خردستیز و گونه دیگر آن خردگریز و غیرعقلی است.

در اولی ، عقل و ایمان یکدیگر را برنتابیده و با یکدیگر ضدیت دارند ولی در نوع دوم عقل و ایمان صرفا



خرید و دانلود تحقیق درباره عقل و ایمان  10 ص


تحقیق در مورد درجات ایمان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .Doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 12 صفحه

 قسمتی از متن .Doc : 

 

مقد مه :

سیاس خدای عزوجل که انسا را افرید و به اوعقل داد تا راه حق و باطل را از هم تشخیص دهد. که ییمودن راه حق تنها با داشتن ایمان حاصل میشود,و ایمان خود دارای مراتبی میباشد که افراد بر حسب ان با یکدیکر متفاوت میباشند.

موضوع تحقیق من درجات و مراتب ایمان است . که با مطاله ی جهار کتاب توانسته ام مطالب مختصری را جمع اوری کنم و به صورت تحقیق خود ارائه دهم با امید اینکه مفید واقع شده و مورد قبل شما استاد کرامی قرار کیرد. اما قبل از اینکه بخواهم مستقیما به درجات ایمان بیردازم ابتدا اشاره ای به( خود ایمان که اصلا ایمان جیست ؟ جکونه حاصل می شود. جرا وجود علم درایمان موثر است , ) دارم . بعد از ان به درجات ایمان برداخته ام .

1-* ایمان جیست؟

ایمان عبارت است از باوری که توام با اقراروعمل به مقتضای باور باشد. اقرار به عقاید اسلامی بدون

باور قلبی ایمان نیست باور قلبی هم بدون اقرار عملی ایـــمان نیست . بدین جهت فرعون با اینکه یقین داشت انجه موسی (ع) می کوید حق است و رسالت موسی (ع) را قلبا باور کرده بود ولی به او مومن کفته نمی شد جون از روی لجاجت و اسـتـــکبار اقرار به یکانکی خدا و نبوت موسی نمی کرد. ولی وقتی در حـــــال غرق شدن اصطرارا اعتراف به توحید و رسالت موسی نمود کفت: امنت انه لا اله الاالذی امنت به بنواسراییل وانـا من المسلمین : ایمان اوردم که خدایی جزان خدا که بنی اسراییل به او ایمان اورده اند وجود ندارد ومن یــــکی از مسلمانانم .

در اینجا فرعون جبرا ایمان اورد. قبلا باورقلبی داشت و ترس از غرق شدن ومـردن او را وادار به اقرار زبانی کرد.بس او مومن شد ولی به صورت اضطراری واز روی اجبار.

بنابراین ایمان دو رکن دارد:اعتقاد قلبی و اقرارعملی رکن اول دراختیار انسان نیست یعنی انسان نمیتواند به دلخواه خود هر جه را بخواهد باور کند یا باور نکند ولی رکن دوم در اختیار انسان است

و مربوط به عقل و بعد عملی وجود انسان می باشد .یعنی انسان می تواند به انجه باور دارد اعتراف کند وبه

مقتضای ان عمل نماید ولی عملا اعتراف به اعتقادات خود نداشته باشد اعتقادات قلبیکه رکن اول ایمان است, جون در اختیار انسان نیست اجبار بردار هم نیست , یعنی به زور نمی شود اعتقاد کسی را عوض کرد. ولی رکن دوم ایمان که اقرار عملی است جون در اختیار انسان است قابل اجبار است یعنی می شود جبرا کسی را وادار کرد که به عقاید خود عملا اعتراف کند یا بر خلاف عقیده خود عمل نماید و خـــــود نیزدارای مـــراتبی

است . که این مراتب ازراه علم حاصل می شود که در اینجا به تلازم وجودی علم و ایمان اشاره می کنیم .

2-* تلازم وجودی علم و ایمان :

به دلیل قدرتی که عقل در شناخت وا کاهی نسبت به قضایا وکزاره های دینی دارد و در نتیجه به دلیل تا ثیری که علم در تقویم و یالایش ایمان صحیح و سالم دارد بین علم و ایمان صحیح, تلازم وجودی بوده ولی ملازمه عدمی نیست وبر همین اساس در بسیاری ازمتون دینی , ایمان و عبودیت افراد در کرو ا کاهی و علم انها قرار داده شده است نظیر :

- (انما یخشی ا... من عباده العلماء) به درستی که بندکان خدا فقط عالمان هستند که از خدا وند سبحان خشیت

دارند .

- (ما امن المومن حتی عقل ) مومن تا هنکامی که تعقل نکند ایمان نمی اورد.

دربرخی از متون مر تبه ایمان و عبودیت در کرو رتبه علم و ا کاهی افراد دانسته شده است مانند :

- (المتعبد بغیرعلم کحمار الطاحونه یدور و لایبرح من مکانه )عبادت کننده بی علم به خر دوار اسیاب می ماند که دور میزند و راه به جایی نمی برد .

- (ینبی عن قیمته کل امری علمه وعقله ) از ارزش وقیمت هر کس علم و عقل او خبر می دهد .

- (علی قدر العقل یکون الدین ) دین هر کس به مقدار عقل اوست .

عبارت های یاد شده نشان می دهد که علی رغم جدایی نفیر تلازم سلبی بین علم و ایمان , تلازمی وجودی بین ان دو است , یعنی ایمان صحیح و صواب و ایمان یقینی و مستحکم و مصون از تغییراتی که در صور مختلف خیال حاصل می شود, تنها در صورتی حاصل می شود که به امری حقیقی ثعلق داشته وبا معرفتی یقینی نسبت به ان ان امر قرین باشد, جه اینکه ایمان بدون معرفت و علم صحیح , همانند معرفت بدون ایمان خطر ناک و افت زا ست. تلازم وجودی علم وایمان بدین معنا ست که مراتب عالیه ی ایمان بدون مراتب عالی علم هرکز تحصیل نمیشود و از این جهت در تعقیب ایمان سالم از تحصیل دانش و علم کریزی نیست .

علت اختلاف درجات ایمان رامی توان اختلاف در درجات علم دانست زیرا اختلاف درجات به این دلیل است که ایمان هر کس به اندازه ی علم است .

3-*علت اختلاف درجات ایمان :

این اختلاف درجات به این دلیل است که ایمان هر کس به اندازه ی علم اوست علمی که حیات دل به ان بسته است و ان نوری است که با برداشته شدن حجاب میان دل و خدای بزرک د دل حاصل می شود. به دلیل :

- ( ا... ولی الذین امنو یخرجهم من الظلمات الی النور ) خداوند عهده دار سر یرستی کسانی است که ایمان اورده اند انها را از تاریکی ها به سوی نور بیرون می برد . و

- ( لیس العلم بکثرة التعلم انما هو نور یقذ فه ا... فی قلب من یرید ا... ان یهدیه ) علم به اموختن زیاد نیست

بلکه علم نوری است که خداوند در دل هر کس که بخواهد او را هدایت کند می افکند. واین نور همجون سایر

نوها قابل قوت و ضعف و نقص است به دلیل :

- (واذا تلیت علیهم ایاته زادتهم ایمانا ) وجون ایات او بر انها خوانده شود بر ایمانشان بیفزاید .

- ( و قل رب زدنی علما ) و بکو خداوندا علم مرا افزون کن .

و هر کاه حجاب برداشته شود نوری افزوده می کردد وبه تبع ان ایمان نیرومندتر شده رو به تکامل می کذارد

تا انجا که نور ان کسترش یافته در نتیجه سینه اس باز شده وبر حقایق اشیاء اطلاع حاصل میکند امور نهایی برایش هویدا وهر جیزی را در جای خود می شناسى از این رو صدق و راستی ییامبر در انجه خبر داده اند



خرید و دانلود تحقیق در مورد درجات ایمان


تحقیق در مورد تعریف ایمان 18 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 18 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

تعریف ایمان

در تعریف ایمان نیز مانند تعریف دین، با کثرت و تعدد و اختلاف در تعریف مواجه هستیم. نقطه اختلاف در تعریف ایمان، آغاز کشمکش ها و مجادلات دیگر دین شناختی می باشد. از این روی در برخورد با ایمان، تعریف واحد و آشکار رو در رو نیستیم که بتوان بر اساس آن به توافق و اجماع در تعریف رسید. زیرا در تعریف ایمان نیز، رویکردها و نگاههای متفاوتی وجود دارد که هر یک ایمان را از منظر خاصی مورد توجه قرار داده است . البته این تعدد تعاریف، بیشتر در حوزه های کلام مسیحی روی داده است تا در حوزه کلام اسلامی .

3-1- تعریف ایمان در کلام مسیحی :

در کلام مسیحی به سه رهیافت کلی می توان اشاره کرد : 1. رهیافت معرفت گرایانه 2. رهیافت شهود گرایانه 3. رهیافت جامع گرایانه .

3-1-1- رهیاتفت معرفت گرایانه :

رهیافت فوق یک تلقی فیلسوفانه از ایمان است که گوهر اساسی ایمان را از جنس معرفت می داند که از آن به رویکرد و رهیافت گزاره ای ایمان، نیز یاد می شود. مطابق این تلقی، ایمان یک اعتقاد یقینی است که بواسطه برهان و ادله اثبات پذیر می باشد. این نوع رویکرد را در گرایش الهیات عقلانی و طبیعی می توان دید .

1- ایمان پذیرش عقلی مضمون وحی : تعریفی که شورای واتیکان در سال 1870 از ایمان ارائه می کند در ذیل تلقی فوق قرار می توان داد . «جان هیک» تعریف ایمان را در کتاب خود اینگونه ذکر می کند : «یک کیفیت ماوراء طبیعی که به واسطه آن، در حالی که لطف خداوند شامل حال ما گردیده و به مدد ما شتافته باور کنیم که چیزهایی را که خداوند وحی کرده، واقعی هستند.

همانطور که یک متکلم یسوعی آمریکایی معاصر می نویسد : برای یک کاتولیک واژه ایمان، تصور نوعی پذیرش عقلی مضمون وحی را بعنوان حقیقت به ذهن متبادر می کند و این بخاطر قدرت گواهی دهنده خدای فرستنده وحی است. ایمان واکنش کاتولیکهاست به نوعی پیام معقول که خداوند آن را ابلاغ نموده است .

2- ایمان، واکنش ارادی و متعهدانه: یکی دیگر از تعاریفی که از منظر عقلانی و معرفتی به ایمان توجه شده، تعریفی است که یکی از فیلسوفان متاخر ارائه کرده است»: ایمان متفاوت است از عقیده داشتن به یک قضیه محتمل، زیرا قضیه محتمل می تواند موضوعی کاملاً نظری باشد. ایمان «بله» گفتن است که شخص را متعهد می کند. کار ایمان تبدیل احتمالات به مسلمات عقلی نیست؛ تنها افزایش مقدار کافی در کفه ترازوی دلایل و مدارک قادر به انجام این کار است. اما ایمان واکنش ارادی است که ما را از رهیافت نظری و عقلی خارج کرده و نجات می دهد.

در رهیافت معرفت گرایانه از ایمان دینی می توان از برجسته ترین متکلمان مسیحی همچون «تومان اکویناس» نام برد که به دنبال وی «ویلیام جیمز»، «پاسکال» نیز با حفظ جوهر بنیادین نظریه اکویناس، آنرا در قالب های دیگر طرح کردند. در واقع در تلقی معرفتی و گزاره ای ایمان را می توان به دو گرایش اراده گرایانه و غیر اراده گرایانه تفکیک کرد.

در نوع اراده گرایانه، حضور نوعی اراده و اختیار در ایمانی که به معرفت گزاره ای تفسیر می شود می توان شاهد بود. در نوع غیر اراده ای، فقط عنصر معرفتی و گزاره ای را در ایمان اشاره می کند. با این بیان توماس اکویناس و ویلیام جیمزو پاسکال در نوع تلقیاتشان از ایمان معرفت گزاره ای همراه با اراده و اختیار می باشد.

لذا مشخصات و ویژگی هایی که معرف نظریه معرفت گرایانه و گزاره ای از نوع ارادی می باشد از این قرار است :

1- شکل از باور گزاره ای (belief that)2 – وجود شواهد اندک به نفع گزاره های فوق 3- لزوم دخالت اراده آدمی در مسأله ایمان و استفاده از آن برای جبران نقص مدارک : در این جا لام است تلقی معرفت گرایانه ایمان از نوع ارادی اکویناس را اشاره کنیم و تفصیل آن را بایستی در جای دیگر سراغ گرفت .

3- ایمان تصدیق ارادی بر اساس شواهد کافی : در نگاه اکویناس، ایمان تصدیقی است که یک فرد مومن با توجه به شواهد و ادله ناقص، بر اساس اراده خود به آن اقبال می کند . البته اکویناس، وجود شواهد ناکافی در تعریف ایمان را از آن روی ضروری می داند تا عنصر و جوهره ایمان یک امر ضد عقلانی و عقیده فاقد مدرک تلقی نشود.

در نهایت این تلقی، در تعریف ایمان می خواهد بر این پای فشارد که ایمان تصدیق و معرفت به گزاره های وحیانی است که بر اساس یک نوع خردورزی و عقل اندیشی صورت می گیرد. در این راستا تحلیلی که «پل تیلیخ» از رهیافت فلسفه دین اکویناس دارد، قابل توجه است. به اعتقاد وی رهیافت تومیستی به فلسفه دین یک طریق عقلانی و با واسطه در جهت وصول به خداست به همین خاطر به یک نوع استنتاج عقلانی، مبتنی گشته است و یک عقلانیت استدلالی جایگزین عقلانیت بی واسطه پیروان فرقه فرانسیسی می شود.

بر این اساس اکویناس می نویسد: «هرچیز به دو شیوه معلوم یا شناخته می شود؛ به واسطه خودش و به واسطه ما، بنابراین من می گویم از آنچا که خدا در خود هست پس گزاره» خدا هست» به واسطه خودش معلوم است. زیرا محصول و موضوع در این گزاره یک است. زیرا خداوند خود وجود خویش .... لیکن از آنجا که ما (در مقابل با قاطعیت وجود وی) از ماهیت خدا آگاه نیستیم، پس گزاره «ماهیت خدا این است»، به واسطه خود معلوم و شناخته نیست بلکه باید با توسل به آن چیزهائی که به دیده ما معلوم تر است یعنی توسل به آیات و آثار او اثبات شود.

به گفته تیلیخ همین نگاه عقلانی وی نسبت به ایمان به خدا، نتیجه اش گسست ایمان و عقل است. به همین جهت به عقیده توماس موضوع یا ابژه ای واحد نمی تواند که هم متعلق ایمان و هم متعلق معرفت قرار گیرد. به این دلیل که ایمان متضمن پیوندی بی واسطه با موضوع خود نیست. منظور وی پیوند محسوس و تجربی با موضوع می



خرید و دانلود تحقیق در مورد تعریف ایمان  18 ص


تحقیق در مورد ایمان و عقل 13 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 13 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

ایمان و عقل

چهره‌ی تکیده‌ی "عبدالله نوری" نخستین چیزی بود که در بدو ورود به منزلش، توجهم را جلب کرد. چند سالی بود که او را از نزدیک ندیده بودم. غم سنگین جوانمرگی برادر، صورتش را فرو تراشیده بود. با خوشرویی تمام، پیش پای ما بلند شد و ورودمان را خوش‌آمد گفت. انصاری‌راد، رییس کمیسیون اصل نود مجلس ششم چند قدم آنسوتر نشسته بود. سالن، چندان شلوغ نبود. با فرا رسیدن ساعت 8 شامگاه، عبدالله نوری، خود، خواندن دعای کمیل را آغاز کرد. چنان سوز و گدازی در زمزمه‌اش نهفته بود که آه از نهاد هر پاکدلی برمی‌آورد. هنگامی که بدانجا رسید که «خدایا! و آنگاه که مرا به زندان انداختی ...»، بغضش ترکید و اشک از چشمانش جاری شد. بی‌اختیار به یاد امام چهارم شیعیان، امام سجاد، افتادم. چهره‌های مختلف سیاسی، یکی‌یکی از راه می‌رسیدند و در گوشه‌ای از مجلس جا می‌گرفتند. یوسفی اشکوری، عطریانفر و قُبه، صفدر حسینی، مهندس توسلی، آقاجری، نعمت احمدی و برخی دیگر در جلسه حضور به هم رساندند. زیدآبادی هم تنها چند دقیقه ایستاد و جلسه را ترک کرد. کم‌کم فضای اندک سالن پر می‌شد تا اینکه علیزاده از دکتر آقاجری دعوت کرد خطابه‌ی خود را آغاز کند.آقاجری قرار بود دنباله‌ی مبحث جلسه‌ی یک ماه پیش را دنبال کند اما تحولات پشت پرده‌ی چند هفته‌ی اخیر، مسیر سخنان او را دگرگون کرد. زمزمه‌ای در گوشم بود که تعجب‌زده، از ارتباط مباحث این جلسه و جلسه‌ی پیشین می‌پرسید. جلسه، بجای بررسیدن موضوعی علمی-فکری به یک سمفونی سیاسی تبدیل شده بود. گویی قرار بود که خطابه‌ی سخنران و ترکیب شرکت‌کنندگان، پیامی را منتقل کند، هدفی که با موفقیت تمام به سرانجام رسید. عکس‌های گرفته شده از این مراسم فردا در پیام ایرانیان منتشر خواهد شد.● احکام تأسیسی، احکام تأییدیدکتر آقاجری در تشریح موقعیت عقل و دین نسبت به یکدیگر، به تاریخی بودن برخی از احکام دینی اشاره کرد: احکامی که در اسلام وجود دارد به دو گروه تقسیم می شود، احکام "تأسیسی" و احکام "تأییدی" یا "امضایی". بدین معنا که در پاره‌ای احکام شرعی، همان سنتِ جاری در میان جامعه‌ی عرب جاهل بدوی، تأیید شده و به صورت حکمی دینی در آمده است، این احکام، تاییدی یا امضایی هستند اما در مورد پاره‌ای دیگر از احکام، حکمی تازه و نوظهور عرضه شده است، چنین احکامی تأسیسی هستند. از سوی دیگر علت وضع احکام نیز یکسان نیست. پاره‌ای احکام، "علت‌محور" هستند و پاره‌ی دیگر "مصلحت‌محور". مثلاً اگر علت ممنوع ساختن نوشیدن شراب، مستی و سُکرآوری آن دانسته شود پس اگر کسی با نوشیدن شراب، دچار چنین حالتی نشود اجرای این حکم از دوش او برداشته می‌شود، این وضعیت "علت‌محور" در وضع یک حکم است اما اگر علت وضع این حکم، وجود "مصلحت" باشد، اجرا یا توقف اجرای یک حکم به وجود آن مصلحت باز می‌گردد. فزون بر این، می‌توان اجرای پاره‌ای احکام را به حاکمیت پیامبر یا امام معصوم، موکول کرد چنان که برخی از فرقه‌های مذهبی و شیعی چنین اعتقادی دارند. چنین رویکردی البته راه را برای نوعی سکولاریزم باز می‌کند. ● سیالیت رابطه‌ی عقل‌تاریخی و دین‌تاریخیدکتر آقاجری، وجود احکام امضایی را نشانه‌ای از تأثیر زمان و مکان ظهور اسلام در تعریف احکام دینی بر شمرد و افزود: در همان زمان که اسلام در میان جامعه‌ی بدوی اعراب ظهور کرد، این جامعه قرن‌ها از تمدن‌های ایران و هند و چین عقب بود. پس طبیعی‌ست که اگر اسلام در سرزمین‌های چون ایران و هند ظهور می‌کرد ما با احکامی متفاوت روبرو بودیم. مثلاً اینکه زنده-به-گور کردن دختران در اسلام نکوهش شده، حکایت از رواج چنین رفتاری در جامعه‌ی آن روزگار عرب دارد در حالیکه اگر اسلام در ایران پدید آمده بود اصولاً چنین مسأله‌ای موضوعیت نداشت که حکمی در مورد آن شکل بگیرد. مسأله‌ی برده‌داری نیز درست اینگونه است. او به مسأله اجتهاد اشاره کرد و گفت: اجتهاد درست به همین دلیل شکل گرفته که بتواند متن مقدس را با عقل‌تاریخی و رشد‌یافته بازخوانی کند و تکلیف خود را با دین و احکام آن روشن کند. هیچ دلیلی وجود ندارد که ما به عقل‌تاریخی گذشتگان خود باور داشته باشیم و دستاوردهای فکری آنها را معیار و مبنا بگیریم؛ این عین جمود و ایستایی‌ست. مگر می‌توان ادعا کرد اکنون که جامعه‌ای، از لحاظ فهم و عقل و تمدن، قرن‌ها از مردمان پیشین، جلوتر است کل این مسیر را به اشتباه پیموده و ناگزیر باید به باورهای گذشتگان و فرآورده‌های عقلی و فکری آنان بازگردد؟ این موضوع هم در مورد فهم و درک احکام دینی با توجه به گستره‌ی جغرافیایی محل ظهور و تفاوت‌های سرزمینی و تمدنی صادق است و هم در مورد دگرگونی نگرش‌هایی که در گذر زمان با رشد عقل و فهم بشری پدید می‌آید.● سه گونه مواجهه با نسبت دین و سیاستآقاجری در جلسه‌ی پیشین، مواجهان با نسبت دین و سیاست را به سه گروه مشخص تقسیم کرده بود. نخست تطبیق‌محوران که دین را بر فراز هر جایگاهی می‌نشانند و در پی انطباق قوانین جاری و سیاسی با احکام فقهی و شرعی هستند. دوم تلفیق‌محوران که به جایگاه مصلحت در اداره‌ی امور کشور باور دارند و بنا به ضرورت دین یا سیاست را در جایگاه بالادست می‌نشانند، از این دیدگاه جمهوری اسلامی نظامی تلفیقی‌ست. سوم توفیق‌محوران که اگرچه به جمهوری دینی معتقد نیستند اما جمهوری دینداران را باور دارند و در پی برپایی چنین اسلوبی هستند. حکومت آمریکا نمونه‌ای از برپایی جمهوری دینداران است. [1]● هسته‌ی دینآقاجری هسته‌ی سخت دین را ایمان دانست: ایمان و عقل دو جنس هستند. دست‌کم در این ساحت‌هایی که ما گفتگو می‌کنیم ایمان و عقل از یک جنس نیستند. ایمان از جنس عشق و ارادت است و نسبتی با عقل ندارد. بنابراین به‌ناچار باید نسبت میان وحی و متن مقدس به عنوان آموزه‌هایی که شاکله‌ی دین را می‌سازد با عقل به عنوان ابراز بشر برای فهم فضای پیرامون روشن شود. او در پاسخ به این پرسش که آیا خاتمیت پیامبر به معنای بلوغ فکری و عقلی انسان و بی‌نیازی او به وحی است پاسخ گفت: عقل هیچ‌گاه بی‌نیاز از وحی نیست. (صدای احسنت یکی از علمای حاضر در مجلس در این لحظه برخاست). عقل از معناآفرینی برای جهان عاجز است. وحی، ساحتی ورای عقل دارد. نه ساحتی تاریخی بلکه ساحتی فراعقلی. وحی، عقل را در رازگشایی از جهان هستی و مسائلی نیز ایمان و مرگ و تفسیر هستی یاری می‌دهد. بنابراین، خاتمیت پیامبر به معنای نقطه‌ی پایان نیاز عقل انسانی به وحی خدایی نیست. بلکه اکنون شیوه‌ی بازخوانی و فهم و درک پیام وحی است که همچنان مسأله است. اصولاً دین از جایی آغاز می‌‏شود که پای عقلی قدرت رفتن ندارد و حقیقت دین در جایی است که فراعقلی است و بشر، اگر وحی را فرو بگذارد و تنها به عقل تکیه کند تا قیامت بدان نخواهد رسید.



خرید و دانلود تحقیق در مورد ایمان و عقل 13 ص


تحقیق درباره ایمان و عقل 13 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

ایمان و عقل

چهره‌ی تکیده‌ی "عبدالله نوری" نخستین چیزی بود که در بدو ورود به منزلش، توجهم را جلب کرد. چند سالی بود که او را از نزدیک ندیده بودم. غم سنگین جوانمرگی برادر، صورتش را فرو تراشیده بود. با خوشرویی تمام، پیش پای ما بلند شد و ورودمان را خوش‌آمد گفت. انصاری‌راد، رییس کمیسیون اصل نود مجلس ششم چند قدم آنسوتر نشسته بود. سالن، چندان شلوغ نبود. با فرا رسیدن ساعت 8 شامگاه، عبدالله نوری، خود، خواندن دعای کمیل را آغاز کرد. چنان سوز و گدازی در زمزمه‌اش نهفته بود که آه از نهاد هر پاکدلی برمی‌آورد. هنگامی که بدانجا رسید که «خدایا! و آنگاه که مرا به زندان انداختی ...»، بغضش ترکید و اشک از چشمانش جاری شد. بی‌اختیار به یاد امام چهارم شیعیان، امام سجاد، افتادم. چهره‌های مختلف سیاسی، یکی‌یکی از راه می‌رسیدند و در گوشه‌ای از مجلس جا می‌گرفتند. یوسفی اشکوری، عطریانفر و قُبه، صفدر حسینی، مهندس توسلی، آقاجری، نعمت احمدی و برخی دیگر در جلسه حضور به هم رساندند. زیدآبادی هم تنها چند دقیقه ایستاد و جلسه را ترک کرد. کم‌کم فضای اندک سالن پر می‌شد تا اینکه علیزاده از دکتر آقاجری دعوت کرد خطابه‌ی خود را آغاز کند.آقاجری قرار بود دنباله‌ی مبحث جلسه‌ی یک ماه پیش را دنبال کند اما تحولات پشت پرده‌ی چند هفته‌ی اخیر، مسیر سخنان او را دگرگون کرد. زمزمه‌ای در گوشم بود که تعجب‌زده، از ارتباط مباحث این جلسه و جلسه‌ی پیشین می‌پرسید. جلسه، بجای بررسیدن موضوعی علمی-فکری به یک سمفونی سیاسی تبدیل شده بود. گویی قرار بود که خطابه‌ی سخنران و ترکیب شرکت‌کنندگان، پیامی را منتقل کند، هدفی که با موفقیت تمام به سرانجام رسید. عکس‌های گرفته شده از این مراسم فردا در پیام ایرانیان منتشر خواهد شد.● احکام تأسیسی، احکام تأییدیدکتر آقاجری در تشریح موقعیت عقل و دین نسبت به یکدیگر، به تاریخی بودن برخی از احکام دینی اشاره کرد: احکامی که در اسلام وجود دارد به دو گروه تقسیم می شود، احکام "تأسیسی" و احکام "تأییدی" یا "امضایی". بدین معنا که در پاره‌ای احکام شرعی، همان سنتِ جاری در میان جامعه‌ی عرب جاهل بدوی، تأیید شده و به صورت حکمی دینی در آمده است، این احکام، تاییدی یا امضایی هستند اما در مورد پاره‌ای دیگر از احکام، حکمی تازه و نوظهور عرضه شده است، چنین احکامی تأسیسی هستند. از سوی دیگر علت وضع احکام نیز یکسان نیست. پاره‌ای احکام، "علت‌محور" هستند و پاره‌ی دیگر "مصلحت‌محور". مثلاً اگر علت ممنوع ساختن نوشیدن شراب، مستی و سُکرآوری آن دانسته شود پس اگر کسی با نوشیدن شراب، دچار چنین حالتی نشود اجرای این حکم از دوش او برداشته می‌شود، این وضعیت "علت‌محور" در وضع یک حکم است اما اگر علت وضع این حکم، وجود "مصلحت" باشد، اجرا یا توقف اجرای یک حکم به وجود آن مصلحت باز می‌گردد. فزون بر این، می‌توان اجرای پاره‌ای احکام را به حاکمیت پیامبر یا امام معصوم، موکول کرد چنان که برخی از فرقه‌های مذهبی و شیعی چنین اعتقادی دارند. چنین رویکردی البته راه را برای نوعی سکولاریزم باز می‌کند. ● سیالیت رابطه‌ی عقل‌تاریخی و دین‌تاریخیدکتر آقاجری، وجود احکام امضایی را نشانه‌ای از تأثیر زمان و مکان ظهور اسلام در تعریف احکام دینی بر شمرد و افزود: در همان زمان که اسلام در میان جامعه‌ی بدوی اعراب ظهور کرد، این جامعه قرن‌ها از تمدن‌های ایران و هند و چین عقب بود. پس طبیعی‌ست که اگر اسلام در سرزمین‌های چون ایران و هند ظهور می‌کرد ما با احکامی متفاوت روبرو بودیم. مثلاً اینکه زنده-به-گور کردن دختران در اسلام نکوهش شده، حکایت از رواج چنین رفتاری در جامعه‌ی آن روزگار عرب دارد در حالیکه اگر اسلام در ایران پدید آمده بود اصولاً چنین مسأله‌ای موضوعیت نداشت که حکمی در مورد آن شکل بگیرد. مسأله‌ی برده‌داری نیز درست اینگونه است. او به مسأله اجتهاد اشاره کرد و گفت: اجتهاد درست به همین دلیل شکل گرفته که بتواند متن مقدس را با عقل‌تاریخی و رشد‌یافته بازخوانی کند و تکلیف خود را با دین و احکام آن روشن کند. هیچ دلیلی وجود ندارد که ما به عقل‌تاریخی گذشتگان خود باور داشته باشیم و دستاوردهای فکری آنها را معیار و مبنا بگیریم؛ این عین جمود و ایستایی‌ست. مگر می‌توان ادعا کرد اکنون که جامعه‌ای، از لحاظ فهم و عقل و تمدن، قرن‌ها از مردمان پیشین، جلوتر است کل این مسیر را به اشتباه پیموده و ناگزیر باید به باورهای گذشتگان و فرآورده‌های عقلی و فکری آنان بازگردد؟ این موضوع هم در مورد فهم و درک احکام دینی با توجه به گستره‌ی جغرافیایی محل ظهور و تفاوت‌های سرزمینی و تمدنی صادق است و هم در مورد دگرگونی نگرش‌هایی که در گذر زمان با رشد عقل و فهم بشری پدید می‌آید.● سه گونه مواجهه با نسبت دین و سیاستآقاجری در جلسه‌ی پیشین، مواجهان با نسبت دین و سیاست را به سه گروه مشخص تقسیم کرده بود. نخست تطبیق‌محوران که دین را بر فراز هر جایگاهی می‌نشانند و در پی انطباق قوانین جاری و سیاسی با احکام فقهی و شرعی هستند. دوم تلفیق‌محوران که به جایگاه مصلحت در اداره‌ی امور کشور باور دارند و بنا به ضرورت دین یا سیاست را در جایگاه بالادست می‌نشانند، از این دیدگاه جمهوری اسلامی نظامی تلفیقی‌ست. سوم توفیق‌محوران که اگرچه به جمهوری دینی معتقد نیستند اما جمهوری دینداران را باور دارند و در پی برپایی چنین اسلوبی هستند. حکومت آمریکا نمونه‌ای از برپایی جمهوری دینداران است. [1]● هسته‌ی دینآقاجری هسته‌ی سخت دین را ایمان دانست: ایمان و عقل دو جنس هستند. دست‌کم در این ساحت‌هایی که ما گفتگو می‌کنیم ایمان و عقل از یک جنس نیستند. ایمان از جنس عشق و ارادت است و نسبتی با عقل ندارد. بنابراین به‌ناچار باید نسبت میان وحی و متن مقدس به عنوان آموزه‌هایی که شاکله‌ی دین را می‌سازد با عقل به عنوان ابراز بشر برای فهم فضای پیرامون روشن شود. او در پاسخ به این پرسش که آیا خاتمیت پیامبر به معنای بلوغ فکری و عقلی انسان و بی‌نیازی او به وحی است پاسخ گفت: عقل هیچ‌گاه بی‌نیاز از وحی نیست. (صدای احسنت یکی از علمای حاضر در مجلس در این لحظه برخاست). عقل از معناآفرینی برای جهان عاجز است. وحی، ساحتی ورای عقل دارد. نه ساحتی تاریخی بلکه ساحتی فراعقلی. وحی، عقل را در رازگشایی از جهان هستی و مسائلی نیز ایمان و مرگ و تفسیر هستی یاری می‌دهد. بنابراین، خاتمیت پیامبر به معنای نقطه‌ی پایان نیاز عقل انسانی به وحی خدایی نیست. بلکه اکنون شیوه‌ی بازخوانی و فهم و درک پیام وحی است که همچنان مسأله است. اصولاً دین از جایی آغاز می‌‏شود که پای عقلی قدرت رفتن ندارد و حقیقت دین در جایی است که فراعقلی است و بشر، اگر وحی را فرو بگذارد و تنها به عقل تکیه کند تا قیامت بدان نخواهد رسید.



خرید و دانلود  تحقیق درباره ایمان و عقل 13 ص