واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

پاورپوینت در مورد انسان با خود بیگان

پاورپوینت در مورد انسان با خود بیگان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل :  .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید : 11 اسلاید

 قسمتی از متن .ppt : 

 

فصل هشتم : « انسان با خود بیگانه »

امام علی ( ع) :در شگفتم از کسی که گمشده خویش را می جوید ، ولی نفس خود را گم کرده است و در پی آن نیست .

در این فصل کوشیده شده تا مروری بر مهمترین بحث های با خود بیگانگی به پرسش های زیر پاسخ داده شود. معنای باخود بیگانگی چیست و انواع آن کدام است ؟ آیا اساسا ممکن انسان با خود بیگانه شود ؟ اگر چنین است ، زمینه ها و علل آن چه چیزهایی هستند و چگونه می توان بر آن غلبه کرد ؟

واژه «باخود بیگانه » و تاریخچه آن

«با خود بیگانگی » که ترجمه «alienation » است ، به صورت های دیگری نیز مانند بیگانگی ، از خود بیگانگی ، بی خویشتنی ، دیگر خود پنداری ، الیناسیون ، خود باختگی و خود فراموشی به کار می رود .

هگل اولین فیلسوفی بود که به مسئله «از خود بیگانگی » توجه ویژه ای کرد . در نظام فلسفی هگل ، روح انسانی فرایند دیالکتیکی سه گانه ایی را برای رسیدن به تکامل طی می کند ، در مرحله اول به عنوان امری با خود بیگانه درک می شود ، در مرحله دوم از خود بیگانه می شود و در مرحله سوم مجددا این جدایی و بیگانگی از بین می رود و به معنای عام تری باخود بیگانه می شود .

در مکتب مارکسیسم نیز مسئله «باخود بیگانگی » مورد توجه قرار گرفته است . از دیدگاه مارکس باخود بیگانگی مانند سایر مفاهیم اجتماعی معلول شرایط اقتصادی و روابط تولیدی است . از این دیگاه ، شخصیت انسان از طریق کار و آفریده اش ساخته می شود ، از این رو ارتباط نزدیکی بین انسان و محصول کارش وجود دارد و به عبارتی انسان محصول کار خویش است ، و «از خود بیگانگی » نیز نتیجه فاصله افتادن میان انسان و محصول کارش است .

براساس این نظریه ، باخود بیگانگی از ویژگی های شاخص دنیای سرمایه داری است و تنها راه مقابله با آن الغای مالکیت خصوصی و از بین بردن نظام سرمایه داری است .

پس از هگل و مارکس ، این مفهوم در جامعه شناسی و روانشناسی نیز رواج یافت و به عنوان یکی از معضلات انسان مدرن شناخته شد .

در عرصه هنر و سینما نیز فیلم های متعددی مانند «عصر جدید» چارلی چاپلین در اعتراض به نظام صنعتی و تبدیل شدن انسان به ماشین و از خود بیگانگی او ساخته شده است .

اگزیستانسیالیسم ، مسیحیت مدرن و با خود بیگانگی

در میان مکتب های فکری معاصر ، اگزیستانسیالیسم بیش از دیگر مکاتب به مسئله بیگانگی با خویشتن حقیقی خود اهمیت داده است .

در میان فیلسوفان اگزیستانسیالیست ، مارتین هایدگر بیش از دیگران به این بحث توجه کرده است . یکی از مفاهیم اصلی فلسفه هایدگر«سقوط » است ، وی می گوید انسان دارای دو نوع وجود حقیقی و غیر حقیقی است و انسان سقوط کرده دارای وجود غیر حقیقی می باشد . خلاصه دیدگاه وی در این باره این است که وجود اصیل انسان از این عالم نیست ، بلکه در آن سقوط کرده و باید با آن کنار بیاید . از این دیدگاه ، « سقوط» دو جنبه دارد :

یکی سقوط در عالم که انسان با اشیا ارتباط برقرار می کند و در کنار آن ها می کوشد به آرامش برسد و دیگری سقوط در جمع که انسان سعی می کند با ارتباط با دیگران و تبعیت از آن ها مسئولیت سنگین تصمیم گیری را از خود سلب کند و آسوده شود.

بسیاری از فیلسوفان اگزیستانسیالیست مانند هایدگر ، سارتر و بیش از آن ها کی یرکگور دل شوره را از ویژگی های اجتناب ناپذیر انسان می دانند.

از آنچه گفته شد ، می توان نتیجه گرفت که در این مکتب ، از خود بیگانگی انسان امری طبیعی و همگانی است ، اما شدت و ضعف آن به شرایط و انسان های مختلف بستگی دارد .

اشکال اصلی این است که این مکتب اساسا ماهیت ویژه ای برای انسان قائل نیست . در این مکتب نظریه سرشت انسانی به شدت مورد حمله قرار می گیرد و نفی می شود .به نظر اپل تیلیش و رودلف بولتمان ، نفهوم « سقوط » هایدگر به مسئله « هبوط » که در ادیان مطرح می شود ، بسیار نزدیک است ، همچنین مفاهیمی مانند دل شوره و از خود بیگانگی به خوبی از آموزه های دینی به دست می آید . در این نظریه انسان دارای دو نوع سرشت یا حقیقت است : یکی ذات پاک پیش از هبوط و دیگر وجود غیر حقیقی و گناه آلود پس از هبوط . تفاوت اصلی متکلمان مسیحی با اگزیستانسیالیسم الحادی این است که « از خود بیگانگی » را به مسئله « گناه » و «دور شدن انسان از خدا » ارتباط می دهند. تیلیش همچنین بی اعتمادی به خدا و عدم ایمان و عشق به او را از نشانه های « از خود بیگانگی » معرفی می کند و لطف الهی و عشق اضافه شده از سوی او را تنها راه غلبه بر بیگانگی می داند. این نظریه با آن در ادامه بحث درباره اسلام خواهیم گفت ، بسیار نزدیک به نظر می رسد ، اما اشکال اساسی آن این است که گناه را امری همگانی می داند. از این نگاه ، تخلف حضرت آدم (ع) که موجب رانده شدنش از بهشت و هبوط به این عالم شد ، به او اختصاص ندارد ، بلکه همه انسان ها در آن گناه شریک اند ، از این رو ، همگی گناهکارند .



خرید و دانلود پاورپوینت در مورد انسان با خود بیگان


پاورپوینت در مورد انسان با خود بیگان

پاورپوینت در مورد انسان با خود بیگان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل :  .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید : 11 اسلاید

 قسمتی از متن .ppt : 

 

فصل هشتم : « انسان با خود بیگانه »

امام علی ( ع) :در شگفتم از کسی که گمشده خویش را می جوید ، ولی نفس خود را گم کرده است و در پی آن نیست .

در این فصل کوشیده شده تا مروری بر مهمترین بحث های با خود بیگانگی به پرسش های زیر پاسخ داده شود. معنای باخود بیگانگی چیست و انواع آن کدام است ؟ آیا اساسا ممکن انسان با خود بیگانه شود ؟ اگر چنین است ، زمینه ها و علل آن چه چیزهایی هستند و چگونه می توان بر آن غلبه کرد ؟

واژه «باخود بیگانه » و تاریخچه آن

«با خود بیگانگی » که ترجمه «alienation » است ، به صورت های دیگری نیز مانند بیگانگی ، از خود بیگانگی ، بی خویشتنی ، دیگر خود پنداری ، الیناسیون ، خود باختگی و خود فراموشی به کار می رود .

هگل اولین فیلسوفی بود که به مسئله «از خود بیگانگی » توجه ویژه ای کرد . در نظام فلسفی هگل ، روح انسانی فرایند دیالکتیکی سه گانه ایی را برای رسیدن به تکامل طی می کند ، در مرحله اول به عنوان امری با خود بیگانه درک می شود ، در مرحله دوم از خود بیگانه می شود و در مرحله سوم مجددا این جدایی و بیگانگی از بین می رود و به معنای عام تری باخود بیگانه می شود .

در مکتب مارکسیسم نیز مسئله «باخود بیگانگی » مورد توجه قرار گرفته است . از دیدگاه مارکس باخود بیگانگی مانند سایر مفاهیم اجتماعی معلول شرایط اقتصادی و روابط تولیدی است . از این دیگاه ، شخصیت انسان از طریق کار و آفریده اش ساخته می شود ، از این رو ارتباط نزدیکی بین انسان و محصول کارش وجود دارد و به عبارتی انسان محصول کار خویش است ، و «از خود بیگانگی » نیز نتیجه فاصله افتادن میان انسان و محصول کارش است .

براساس این نظریه ، باخود بیگانگی از ویژگی های شاخص دنیای سرمایه داری است و تنها راه مقابله با آن الغای مالکیت خصوصی و از بین بردن نظام سرمایه داری است .

پس از هگل و مارکس ، این مفهوم در جامعه شناسی و روانشناسی نیز رواج یافت و به عنوان یکی از معضلات انسان مدرن شناخته شد .

در عرصه هنر و سینما نیز فیلم های متعددی مانند «عصر جدید» چارلی چاپلین در اعتراض به نظام صنعتی و تبدیل شدن انسان به ماشین و از خود بیگانگی او ساخته شده است .

اگزیستانسیالیسم ، مسیحیت مدرن و با خود بیگانگی

در میان مکتب های فکری معاصر ، اگزیستانسیالیسم بیش از دیگر مکاتب به مسئله بیگانگی با خویشتن حقیقی خود اهمیت داده است .

در میان فیلسوفان اگزیستانسیالیست ، مارتین هایدگر بیش از دیگران به این بحث توجه کرده است . یکی از مفاهیم اصلی فلسفه هایدگر«سقوط » است ، وی می گوید انسان دارای دو نوع وجود حقیقی و غیر حقیقی است و انسان سقوط کرده دارای وجود غیر حقیقی می باشد . خلاصه دیدگاه وی در این باره این است که وجود اصیل انسان از این عالم نیست ، بلکه در آن سقوط کرده و باید با آن کنار بیاید . از این دیدگاه ، « سقوط» دو جنبه دارد :

یکی سقوط در عالم که انسان با اشیا ارتباط برقرار می کند و در کنار آن ها می کوشد به آرامش برسد و دیگری سقوط در جمع که انسان سعی می کند با ارتباط با دیگران و تبعیت از آن ها مسئولیت سنگین تصمیم گیری را از خود سلب کند و آسوده شود.

بسیاری از فیلسوفان اگزیستانسیالیست مانند هایدگر ، سارتر و بیش از آن ها کی یرکگور دل شوره را از ویژگی های اجتناب ناپذیر انسان می دانند.

از آنچه گفته شد ، می توان نتیجه گرفت که در این مکتب ، از خود بیگانگی انسان امری طبیعی و همگانی است ، اما شدت و ضعف آن به شرایط و انسان های مختلف بستگی دارد .

اشکال اصلی این است که این مکتب اساسا ماهیت ویژه ای برای انسان قائل نیست . در این مکتب نظریه سرشت انسانی به شدت مورد حمله قرار می گیرد و نفی می شود .به نظر اپل تیلیش و رودلف بولتمان ، نفهوم « سقوط » هایدگر به مسئله « هبوط » که در ادیان مطرح می شود ، بسیار نزدیک است ، همچنین مفاهیمی مانند دل شوره و از خود بیگانگی به خوبی از آموزه های دینی به دست می آید . در این نظریه انسان دارای دو نوع سرشت یا حقیقت است : یکی ذات پاک پیش از هبوط و دیگر وجود غیر حقیقی و گناه آلود پس از هبوط . تفاوت اصلی متکلمان مسیحی با اگزیستانسیالیسم الحادی این است که « از خود بیگانگی » را به مسئله « گناه » و «دور شدن انسان از خدا » ارتباط می دهند. تیلیش همچنین بی اعتمادی به خدا و عدم ایمان و عشق به او را از نشانه های « از خود بیگانگی » معرفی می کند و لطف الهی و عشق اضافه شده از سوی او را تنها راه غلبه بر بیگانگی می داند. این نظریه با آن در ادامه بحث درباره اسلام خواهیم گفت ، بسیار نزدیک به نظر می رسد ، اما اشکال اساسی آن این است که گناه را امری همگانی می داند. از این نگاه ، تخلف حضرت آدم (ع) که موجب رانده شدنش از بهشت و هبوط به این عالم شد ، به او اختصاص ندارد ، بلکه همه انسان ها در آن گناه شریک اند ، از این رو ، همگی گناهکارند .



خرید و دانلود پاورپوینت در مورد انسان با خود بیگان