لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
قلمکاری ، هنری برخاسته از تاریخ ایران زمین
هنر قلمکاری یکی از هنرهای اصیل در صنایع دستی این مرز و بوم به شمار می رود که قدمتی چند ساله در سرزمین ایران دارد.
اصفهان یکی از مهمترین مراکز این هنر است که هنرمندانش از دیر باز با این هنر آشنا بوده اند.
سازمان علمی فرهنگی ملل متحد (یونسکو) به تازگی به منظور ارج نهادن به این هنر ایرانی و تقدیر از تعالی آن در نزد هنرمندان، مهر اصالت آن را در اصفهان به یکی از هنرمندان این فن اعطا کرد.
* تاریخچه قلمکار
قلمکارسازی از پیشههای کهن و قدیمی ایران است که قرنها در اوج شهرت بوده است.
این هنر به همراه نقاشی روی پارچه از دوره مغولها در ایران مرسوم شد و به همین دلیل است که در دوره فوق به علت حمایت و پشتیبانی خوانین مغولی پارچههای منقوش و چینی در بازارهای ایران فروش فوقالعادهای پیدا کرده بود.
ایرانیان نیز برای رقابت با چینیها دست به ابتکاراتی زدند که از آن جمله ابداع نقاشی به روی پارچه یا به اصطلاح پارچههای قلمکار است.
در دوره صفویه این هنر گسترش یافت. در حقیقت میتوان گفت دوره پررونق این صنعت از زمان صفویه شروع و به اواسط عصر قاجاریه ختم گردید.
در زمان صفویه بیشتر لباسهای مردانه و زنانه از پارچههای قلمکار تهیه می گردید و این پارچهها در آن زمان شهرت فراوان داشت.
یک نوع قلمکار با طرح و نقش خاص خود به نام دلگه جهت لباس مردانه و زنانه تهیه میشد.
از دیگر انواع قدیمی قلمکار میتوان خمرها ی زریا اکلیلی، جیگرنات قرمز و جیگرنات بنفش را نام برد.
تلاش پیگیر صنعتگران قلمکارساز و استقبالی که از آن میشد موجب ازدیاد تقاضا برای اینگونه پارچههای نقش دار شد و چون عرضه محدود بود، صنعتگران را به چاره اندیشی و پیدا کردن راه حل جهت عرضه بیشتر با همان کیفیت هنری واداشت.
در این مورد تنها راه چاره را ایجاد نقوش مورد نظر بر روی قالب و انتقال قالبهای مذکور روی پارچه دانستند.
هنرمندان در آغاز تنها از یک یا چند قالب استفاده میکردند و بقیه را با دست میکشیدند ولی پس از چندی با طراحی روی کاغذ و انتقال این طرحها بر روی قالب و حکاکی و قالب تراشی، استادکاران فن توانستند به طور کلی محصولات قلمکار را به وسیله قالب زنی تولید کنند.
* مراکز تولید
شهر اصفهان که در زمان صفویه مرکز و پایتخت ایران بود، یکی از مراکز عمده تجمع هنرآفرینان و صنعتگران گردید و هنرمندان از گوشه و کنار ایران به این شهر روی آوردند وسعی در تولید و عرضه محصولات مختلف از جمله قلمکار با عالیترین کیفیت هنری نمودند.
در حال حاضر شهر اصفهان مرکز تولید قلمکار ایران است و در شهرهای دامغان و سمنان هم نوعی قلمکار خاص منطقه تهیه میگردد.
محصولاتی که امروزه از پارچه قلمکار تهیه میشود عبارتند از: لباس، سجاده، سفره، رولحافی، پرده، مجمعه پوش، بقچه، سوزنی، حمام،قطیفه، کتیبه، کلاه، قبا، شلیته، روکشصندلی، رومیزی، روتختی، دستمال، زیر لباسی، سربخاری ، کیف ، دامن، کفش زنانه و برای مصارف دکوراسیون.
* قالبها و قالب تراشان
قالب تراشی یکی از هنرهای ظریف و بسیار مهم و قدیمی اصفهان است که از استادان این فن فعلا به جز عده معدودی باقی نمانده اند.
استاد کاران قدیمی بهترین چوب را برای تراش قالب چوبهای گلابی و زالزالک تشخیص دادهاند که معمولا چوب زالزالک را برای قالبهای ریز استفاده میکردند که ازن روش تا اکنون نیز هم چنان ادامه دارد.
هر چه نقشها در یک قالب درشتتر باشند کار تراش آسانتر و هر چه نقوش ریزتر باشند به همان نسبت کار تراش مشکلتر میشود.
برای اینکه یک قالب کامل شود از ابتدا یعنی جور کردن چوب تا زمانی که قالب آماده نقشزنی میشود چندین مرحله طی میشود که به طور مختصر عبارتست از :
- جور کردن چوب قالب - پیه دادن که به سه دلیل صورت میگیرد. دوام چوب را زیادتر میکند، چوب را برایتراش نرم میکند و مانع نفوذ و ایجاد تغییرات و شکستگی در آن میشود - لیسه یا پولیش کردن چوب - طرح ریزی که در آن پوسته سائیده شده انار یا ما زوج را با لعاب کتیرا مخلوط کرده مایعحاصله را روی سطح صاف چوب مالند. این عمل برای آن صورت میگیرد که طرح آماده شده از رو ی کاغذ بر روی چوب منتقل شود.
- مرحله آخر پیه دادن قالب قلمگیری است که برایاستحکام و غیر قابل نفوذ کردن قالب صورت میگیرد.
* رنگهای مصرفی قلمکار
رنگ در هنر قلمکاری نقش اصلی را باز میکند و اگر در این مرحله کار درست انجام نشود، هنر تولید شده نیز ارزشی نخواهد داشت.
در ساختن قلمکار بیشتر از دو رنگ مشکی و قرمز استفاده میشود که برای ساختن رنگ مشکی از موادی مانند: کتیرا، اکسید، آهن، زاج سیاه و روغن کرچک و برای ساختن رنگ قرمز از موادی مانند گل سرخ، روغن کنجد، زاج سفید و کتیرا استفاده میشود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 81
مختصری بر تاریخ هنر در ایران و جهان
قرون وسطا :
یک هزاره از تاریخ اروپا به عنوان قرون وسطا شناخته می شود . این دوران که از حدود 450 میلادی با فروپاشی امپراتوری روم آغاز شد نظاره گر عصر " ظلمت " بود . ( تجزیه امپراتوری روم – اضمحلال روم غربی و قدرت گرفتن کلیسا ) . این دوران را می توان تاریک ترین دوره تاریخ اروپا نامید زیرا سلطه جهان بینی مذهبی در تمام شئون زندگی مادی و فرهنگی انسان غربی سایه افکنده بود . انگیزاسیون ( سازمان تفتیش عقاید کلیسای کاتولیک قرون وسطا ) وظیفه اش جلوگیری از هرگونه رشد در علم و هرگونه بدعت بود . پس از شکنجه – مجازات و جادوگر نامیدن افراد مشکوک نوآوران و بدعت گزاران – آنها را وادار به اعتراف گناه می کردند و زنده زنده می سوزاندند و یا اعدام و مجازاتهائی از این قبیل روا می داشتند . با این همه اواخر قرون وسطا حدود 1450 میلادی دوره رشد فرهنگی بود . شهرها گسترش یافت و دانشگاه ها بنیان گرفت . در قرون وسطا میان سه طبقه : اشراف دهقانان و روحانیون تمایزی شدید برقرار بود . اشراف در قلعه هائی مستحکم در حصار خندق ها پناه گرفته بودند . دهقانان که بیشتر جمعیت را تشکیل می دادند با فقر و تنگدستی زندگی می کردند . تمام اقشار جامعه نفوذ قدرتمند کلیسای کاتولیک رم را حس می کردند . کلیسا همان گونه که نگرش و اندیشه قرون وسطائی را در سیطره داشت – بر جریان زنده موسیقی نیز حاکم بود . برجسته ترین موسیقیدانان – کشیش های خدمتگزار کلیسا بودند . پسر بچه ها در مدارس وابسته به کلیسا تعلیم موسیقی می دیدند . زنان مجاز به آوازخوانی در کلیسا نبودند . در این دوران پایمال شدن حقوق و شخصیت فردی انسان ها به اوج خود می رسد و زمینه برای رشد و بروز استعداد ها کاملا محو می گردد . با این سیطره و حاکمیت کلیسا جای شگفتی نیست که طی سده هائی متمادی از قرون وسطا فقط موسیقی مذهبی تصنیف شده است . از آنجا که هنر بازتاب زندگی واقعی است تجلی این خصیصه در موسیقی نمود پیدا می کند . چنانکه موسیقی این دوران پلی فونیک بوده ( چند صدائی ) و بر اساس آوازهای مونودی یا یک صدائی بنا گردیده است . خصیصه آن اجرای جندین ملودی آوازی مستقل و همزمان است که به تنهائی بی اهمیت و قادر به خودنمائی نمی باشند و از ریتم و وزن مستقلی برخوردار نیستند و حتی کوچکترین اثری از هارمونی در آنها دیده نمی شود . در این صورت باید گروهی و همزمان اجرا شوند . از مجموع این ملودی ها اثر هنری زیبائی خلق می شود.
چون هنر این دوره در خدمت کلیسا و در فضای بسته و محدودی شکل گرفته بود و خارج از آن امکان رشد نداشت از این رو هنرها خیلی به هم نزدیک شدند و رابطه تنگاتنگی را با هم برقرار ساختند که در طول تاریخ بی سابقه بود . نقاشی در حیطه سبک بیزانس که بسیار ابتدائی بود محدود شده بود . زمینه اصلی آن را تصویر حضرت مسیح در آغوش مریم با هاله ای نورانی در اطراف چهره آنها تشکیل می داد .
معماری این دوره به موسیقی پلی فونی بسیار نزدیک است . ابتدا به سبک رمانسک انجام می گرفت که از خصوصیات آن می توان طاق های گرد پایه های قطور و دیواردار را نام برد و بعد ها سبک گوتیک جایگزین آن گردید .
هنر در قرون وسطی به طور کلی به قهقرا کشیده شد ولی موسیقی در وضعیت دیگری قرار داشت . در شرائطی که کلیه رشته های هنری به فراموشی سپرده شده و دچار خمودی و رخوت گشته بود موسیقی چون در خدمت کلیسا و زیر نفوذ آن بود راه کمال پیمود و به رشد خود ادامه داد .
در قرون وسطی موسیقی آوازی ( بدون ساز ) گسترش یافت و کلیه متون مذهبی با آواز خوانده می شد به طوریکه چندین خواننده با هم یک متن را می خواندند و از مجموعه آنها آوای واحدی شنیده می شد ( گرچه سازهائی متنوع برای همراهی موسیقی به کار گرفته می شده اما بخش عمده موسیقی قرون وسطا آوازی بود گرچه فقط در برخی از دستنوشته های موسیقی این دوران اشاره هائی مشخص به سازها شده اما نقاشی ها و توصیف های ادبی برجا مانده از این دوران گواه آن است که ساز نیز به کار گرفته می شده است . کلیسا با نظر به نقش پیشین سازها در ایین های کفر آلود ( غیر مسیحی ) به استفاده از ساز روی خوش نشان نمی داد . به هر تقدیر از حدود 1100 میلادی به بعد سازها به گونه ای فزاینده در کلیسا به کار گرفته شدند . ارگ برجسته ترین سازها بود .ارگ در ابتدا سازی بسیار زمخت و خشن بود اما به تدریج به چنان ساز انعطاف پذیری تبدیل شد که توانائی اجرای موسیق ظریف و پیچیده پلی فونیک را یافت ) . در این دوره خوانندگی بیشتر از هنرهای دیگر مورد توجه قرار گرفت از این رو با افزایش تدریجی متون مذهبی به این فکر افتادند که آن را اساس موسیقی مذهبی کلیسا قرار دهند تا مورد استفاده نسلهای آینده قرار گیرد به این منظور در صدد حفظ و جمع آوری آن برآمدند . اولین کسی که به این فکر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 102
حکمیت
تغییر مسیر جنگ صفین و تاریخ اسلام
امام (ع ) در روز سه شنبه دهم ماه ربیع الاول سال 38هجرى در ابتداى فجر, که هنوز هوا تاریک بود, نماز صبح را با یاران خود بجا آورد. آن حضرت از ناتوانى و خستگى سپاه شام کاملاً آگاه بود و مى دانست که دشمن به آخرین سنگر عقب نشینى کرده و با یک حملهء جانانه مى توان به خرگاه آتش افروز جنگ معاویه دست یافت . از این رو, به اشتر دستور داد که به تنظیم سپاه بپردازد. مالک , در حالى که در پوششى از آهن فرو رفته بود به میان سپاه آمد و در حالى که بر نیزهء خود تکیه کرده بود فریاد کشید: <سووا صفوفکم رحمکم الله >:صفهاى خود را مرتب کنید. چیزى نگذشت که حمله آغاز شد و از همان ابتدا نشانه هاى شکست دشمن با فرار آنان از میدان نبرد آشکار گردید.در این موقع , مردى از سپاه شام بیرون آمد و خواستار مذاکرهء حضورى با امام (ع ) شد. امام در میان دو صف با او به مذاکره پرداخت . او پیشنهاد کرد که هر دو طرف به جایگاه نخستین خود عقب نشینى کند و امام شام را به معاویه واگذار نماید. امام (ع ) با تشکر از پیشنهاد او یادآور شد که من در این موضوع مدتها اندیشیده ام و در آن جز دو راه براى خودندیده ام , یا نبرد با یاغیگران یا کفر بر خدا و آنچه که بر پیامبر او نازل شده است . و خدا هرگز راضى نیست که در ملک او عصیان و گناه شود و دیگران در برابر آن سکوت کنند و از امربه معروف و نهى از منکر سرباز زنند. از این رو جنگ با متمردان را بهتر از هم آغوشى با غل و زنجیر یافته ام .آن مرد از جلب موافقت امام (ع ) مأیوس شد و در حالى که آیهء <انا لله و انا الیه راجعون >را بر زبان جارى مى کرد به سوى سپاه شام بازگشت .(1)نبرد بى امان میان طرفین بار دیگر آغاز گردید. در این نبرد از هر وسیلهء ممکن استفاده مى شد, از تیر و سنگ و از شمشیر و نیزه و عمودهاى آهنین که کوه آسا بر سر طرفین فرودمى آمد. نبرد تا صبح روز چهارشنبه ادامه داشت . سپاه معاویه در شب آن روز از فزونى کشته ها و زخمیها مانند سگ زوزه مى کشید و از این جهت در تاریخ آن شب چهارشنبه را<لیلة الهریر> خوانده اند.اشتر در میان سربازان حرکت مى کرد و مى گفت : مردم تا پیروزى به اندازهء یک کمان بیش باقى نمانده است و فریاد مى زد: <الا من یشرى نفسه لله و یقاتل مع الاشتر حتى یظهر او یلحق بالله ؟>یعنى : آیا کسى هست که جان خود را به خدا بفروشد و در این راه به همراه اشتر نبرد کند, تا پیروز گردد یا به خدا بپیوندد؟(2)امام (ع ) در این لحظات حساس در مقابل فرماندهان و افراد مؤثر سپاه خود سخنرانى کرد و فرمود: اى مردم , مى بینید که کار شما و دشمن به کجا انجامیده و از دشمن جز آخرین نفس چیزى باقى نمانده است . آغاز کارها با پایان آن سنجیده مى شود. من صبحگاهان آنان را به محکمهء الهى خواهم کشید و به زندگى ننگینشان پایان خواهم داد.(3)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 102
حکمیت
تغییر مسیر جنگ صفین و تاریخ اسلام
امام (ع ) در روز سه شنبه دهم ماه ربیع الاول سال 38هجرى در ابتداى فجر, که هنوز هوا تاریک بود, نماز صبح را با یاران خود بجا آورد. آن حضرت از ناتوانى و خستگى سپاه شام کاملاً آگاه بود و مى دانست که دشمن به آخرین سنگر عقب نشینى کرده و با یک حملهء جانانه مى توان به خرگاه آتش افروز جنگ معاویه دست یافت . از این رو, به اشتر دستور داد که به تنظیم سپاه بپردازد. مالک , در حالى که در پوششى از آهن فرو رفته بود به میان سپاه آمد و در حالى که بر نیزهء خود تکیه کرده بود فریاد کشید: <سووا صفوفکم رحمکم الله >:صفهاى خود را مرتب کنید. چیزى نگذشت که حمله آغاز شد و از همان ابتدا نشانه هاى شکست دشمن با فرار آنان از میدان نبرد آشکار گردید.در این موقع , مردى از سپاه شام بیرون آمد و خواستار مذاکرهء حضورى با امام (ع ) شد. امام در میان دو صف با او به مذاکره پرداخت . او پیشنهاد کرد که هر دو طرف به جایگاه نخستین خود عقب نشینى کند و امام شام را به معاویه واگذار نماید. امام (ع ) با تشکر از پیشنهاد او یادآور شد که من در این موضوع مدتها اندیشیده ام و در آن جز دو راه براى خودندیده ام , یا نبرد با یاغیگران یا کفر بر خدا و آنچه که بر پیامبر او نازل شده است . و خدا هرگز راضى نیست که در ملک او عصیان و گناه شود و دیگران در برابر آن سکوت کنند و از امربه معروف و نهى از منکر سرباز زنند. از این رو جنگ با متمردان را بهتر از هم آغوشى با غل و زنجیر یافته ام .آن مرد از جلب موافقت امام (ع ) مأیوس شد و در حالى که آیهء <انا لله و انا الیه راجعون >را بر زبان جارى مى کرد به سوى سپاه شام بازگشت .(1)نبرد بى امان میان طرفین بار دیگر آغاز گردید. در این نبرد از هر وسیلهء ممکن استفاده مى شد, از تیر و سنگ و از شمشیر و نیزه و عمودهاى آهنین که کوه آسا بر سر طرفین فرودمى آمد. نبرد تا صبح روز چهارشنبه ادامه داشت . سپاه معاویه در شب آن روز از فزونى کشته ها و زخمیها مانند سگ زوزه مى کشید و از این جهت در تاریخ آن شب چهارشنبه را<لیلة الهریر> خوانده اند.اشتر در میان سربازان حرکت مى کرد و مى گفت : مردم تا پیروزى به اندازهء یک کمان بیش باقى نمانده است و فریاد مى زد: <الا من یشرى نفسه لله و یقاتل مع الاشتر حتى یظهر او یلحق بالله ؟>یعنى : آیا کسى هست که جان خود را به خدا بفروشد و در این راه به همراه اشتر نبرد کند, تا پیروز گردد یا به خدا بپیوندد؟(2)امام (ع ) در این لحظات حساس در مقابل فرماندهان و افراد مؤثر سپاه خود سخنرانى کرد و فرمود: اى مردم , مى بینید که کار شما و دشمن به کجا انجامیده و از دشمن جز آخرین نفس چیزى باقى نمانده است . آغاز کارها با پایان آن سنجیده مى شود. من صبحگاهان آنان را به محکمهء الهى خواهم کشید و به زندگى ننگینشان پایان خواهم داد.(3)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
قلمکاری ، هنری برخاسته از تاریخ ایران زمین
هنر قلمکاری یکی از هنرهای اصیل در صنایع دستی این مرز و بوم به شمار می رود که قدمتی چند ساله در سرزمین ایران دارد.
اصفهان یکی از مهمترین مراکز این هنر است که هنرمندانش از دیر باز با این هنر آشنا بوده اند.
سازمان علمی فرهنگی ملل متحد (یونسکو) به تازگی به منظور ارج نهادن به این هنر ایرانی و تقدیر از تعالی آن در نزد هنرمندان، مهر اصالت آن را در اصفهان به یکی از هنرمندان این فن اعطا کرد.
* تاریخچه قلمکار
قلمکارسازی از پیشههای کهن و قدیمی ایران است که قرنها در اوج شهرت بوده است.
این هنر به همراه نقاشی روی پارچه از دوره مغولها در ایران مرسوم شد و به همین دلیل است که در دوره فوق به علت حمایت و پشتیبانی خوانین مغولی پارچههای منقوش و چینی در بازارهای ایران فروش فوقالعادهای پیدا کرده بود.
ایرانیان نیز برای رقابت با چینیها دست به ابتکاراتی زدند که از آن جمله ابداع نقاشی به روی پارچه یا به اصطلاح پارچههای قلمکار است.
در دوره صفویه این هنر گسترش یافت. در حقیقت میتوان گفت دوره پررونق این صنعت از زمان صفویه شروع و به اواسط عصر قاجاریه ختم گردید.
در زمان صفویه بیشتر لباسهای مردانه و زنانه از پارچههای قلمکار تهیه می گردید و این پارچهها در آن زمان شهرت فراوان داشت.
یک نوع قلمکار با طرح و نقش خاص خود به نام دلگه جهت لباس مردانه و زنانه تهیه میشد.
از دیگر انواع قدیمی قلمکار میتوان خمرها ی زریا اکلیلی، جیگرنات قرمز و جیگرنات بنفش را نام برد.
تلاش پیگیر صنعتگران قلمکارساز و استقبالی که از آن میشد موجب ازدیاد تقاضا برای اینگونه پارچههای نقش دار شد و چون عرضه محدود بود، صنعتگران را به چاره اندیشی و پیدا کردن راه حل جهت عرضه بیشتر با همان کیفیت هنری واداشت.
در این مورد تنها راه چاره را ایجاد نقوش مورد نظر بر روی قالب و انتقال قالبهای مذکور روی پارچه دانستند.
هنرمندان در آغاز تنها از یک یا چند قالب استفاده میکردند و بقیه را با دست میکشیدند ولی پس از چندی با طراحی روی کاغذ و انتقال این طرحها بر روی قالب و حکاکی و قالب تراشی، استادکاران فن توانستند به طور کلی محصولات قلمکار را به وسیله قالب زنی تولید کنند.
* مراکز تولید
شهر اصفهان که در زمان صفویه مرکز و پایتخت ایران بود، یکی از مراکز عمده تجمع هنرآفرینان و صنعتگران گردید و هنرمندان از گوشه و کنار ایران به این شهر روی آوردند وسعی در تولید و عرضه محصولات مختلف از جمله قلمکار با عالیترین کیفیت هنری نمودند.
در حال حاضر شهر اصفهان مرکز تولید قلمکار ایران است و در شهرهای دامغان و سمنان هم نوعی قلمکار خاص منطقه تهیه میگردد.
محصولاتی که امروزه از پارچه قلمکار تهیه میشود عبارتند از: لباس، سجاده، سفره، رولحافی، پرده، مجمعه پوش، بقچه، سوزنی، حمام،قطیفه، کتیبه، کلاه، قبا، شلیته، روکشصندلی، رومیزی، روتختی، دستمال، زیر لباسی، سربخاری ، کیف ، دامن، کفش زنانه و برای مصارف دکوراسیون.
* قالبها و قالب تراشان
قالب تراشی یکی از هنرهای ظریف و بسیار مهم و قدیمی اصفهان است که از استادان این فن فعلا به جز عده معدودی باقی نمانده اند.
استاد کاران قدیمی بهترین چوب را برای تراش قالب چوبهای گلابی و زالزالک تشخیص دادهاند که معمولا چوب زالزالک را برای قالبهای ریز استفاده میکردند که ازن روش تا اکنون نیز هم چنان ادامه دارد.
هر چه نقشها در یک قالب درشتتر باشند کار تراش آسانتر و هر چه نقوش ریزتر باشند به همان نسبت کار تراش مشکلتر میشود.
برای اینکه یک قالب کامل شود از ابتدا یعنی جور کردن چوب تا زمانی که قالب آماده نقشزنی میشود چندین مرحله طی میشود که به طور مختصر عبارتست از :
- جور کردن چوب قالب - پیه دادن که به سه دلیل صورت میگیرد. دوام چوب را زیادتر میکند، چوب را برایتراش نرم میکند و مانع نفوذ و ایجاد تغییرات و شکستگی در آن میشود - لیسه یا پولیش کردن چوب - طرح ریزی که در آن پوسته سائیده شده انار یا ما زوج را با لعاب کتیرا مخلوط کرده مایعحاصله را روی سطح صاف چوب مالند. این عمل برای آن صورت میگیرد که طرح آماده شده از رو ی کاغذ بر روی چوب منتقل شود.
- مرحله آخر پیه دادن قالب قلمگیری است که برایاستحکام و غیر قابل نفوذ کردن قالب صورت میگیرد.
* رنگهای مصرفی قلمکار
رنگ در هنر قلمکاری نقش اصلی را باز میکند و اگر در این مرحله کار درست انجام نشود، هنر تولید شده نیز ارزشی نخواهد داشت.
در ساختن قلمکار بیشتر از دو رنگ مشکی و قرمز استفاده میشود که برای ساختن رنگ مشکی از موادی مانند: کتیرا، اکسید، آهن، زاج سیاه و روغن کرچک و برای ساختن رنگ قرمز از موادی مانند گل سرخ، روغن کنجد، زاج سفید و کتیرا استفاده میشود.