لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 70
مروری بر تاریخ خراسان
منشاء و ماهیت اقوام اولیه ساکن در خراسان چندان مشخص نیست و اشاراتی که جسته گریخته در برخی از متون به اقوام یا حوادثی در این سامان شده به طور محدود آگاهیهای ناچیزی به ما می دهد . در اوستا اسامی 16 شهر ذکر شده است که در واقع خط سیر آریاییها در اوایل هزاره اول پیش از میلاد بوده اند . آن شهرها عمدتاً در قلمرو خراسان بزرگ قرار داشته اند . برخی بومیان خراسان را «آسیایی » ذکر کرده اند که در حدود سه هزار سال پیش ، درمقابل هجوم آریاها مغلوب شده اند . نام آسیایی برای اقوام ساکن در آن منطقه در هجوم اولیه آریائیها ( حدود چهار هزار سال پیش ) به شمال شرق ایران در متون نیز آمده است بنابراین می توانیم ساکنین کهن خراسان را اقوام «آسیایی » بنامیم که در اوایل هزاره دوم پیش از میلاد توفیق یافته اند هجوم آریاها را به شمال خراسان دفع کنند ولی در اوایل هزاره اول پیش از میلاد مقهور آریائی ها شده اند. شاخه هایی از آریائیها پس از ورود به ایران در بدو امر گویا خراسان را برای استقرار برگزیدند و در آن سرزمین شهرهای «شادی بخش » بنیان نهادند .
در دوران ماد حد شرقی قلمرو تحت سلطه پادشاهان آن سلسله شمال خراسان یا سرزمین پارت بود . در جنوب خراسان مردم پارسی نژاد دامداری بنام ( ساگارتیان ) زندگی می کردند که عملا مستقل بودند و احتمالا در اوایل سلطنت هوخشتره(635 ق.م) دولت ماد توانسته است با دشواری از آنها خراج بگیرد
در دوره هخامنشی خراسان شمالی از جنوب تا حدود خواف ، تربت حیدریه و کاشمر فعلی مسکن پارتها بود و پرثو نامیده می شد و خراسان جنوبی مسکن ساگارتیها که هر دو تیره هایی از اقوام آریایی بودند . اقامت قوم پارت در شمال خراسان سابقه ای طولقانی داشته و آشوریان آن ایالت را می شناختند . زیرا در کتیبه « اسرهدون» در سال 673 پیش از میلاد از آن بنام « پارتاک کا » یاد شده و ساگارتیان حداقل از قرن پنجم پیش از میلاد جنوب خراسان اقامت داشتند زیرا هرودت ( 484-425 پ.م) از آن قوم در ردیف اقوام شرقی دیگر نام برده است . خراسان در سال 548پ.م به تصرف کورش هخامنشی درآمد . در دوره هخامنشی شمال خراسان ( قلمرو پارتیان جزو ایالت شانزدهم و جنوب خراسان (ساگارتیه )) جزو ایالت چهاردهم بودو حکومت هخامنشی در هردو ایالت شاهد ناآرامی و طغیان بود .
بر اساس کتیبه تخت جمشید در سال 490 پیش از میلاد و اواخر دوران پادشاهی داریوش پارت و ساگارتیه ( سرتاسر خراسان ) تابع و خراجگزار هخامنشیان بود اما گویا حداقل نواحی شمالی خراسان یا سرزمین پارت غالب اوقات ناآرام و برای هخامنشیان ناامن بوده به طوریکه سلاطین هخامنشی در سفرهای شرقی خود سعی می کردند حتی الامکان به سرعت از پارت بگذرند . ناآرامی و عدم فرمانبرداری پارتیان در دوران اسکندر و سلوکیان نیز ادامه یافت . ساتراپ ایرانی بود اما از همان ابتدا در کنار او ناظر مقدونی الاصل که فرمانروایی قوای مسلح نیز بود حضور داشت و بر اوضاع نظارت می کرد سخت گیری عمال حکومت سلوکی درپارت حس انتقامجویی و طرد بیگانه را در قبایل پارتی بریم انگیخت و آنها در فرصت مناسب به سلوکیان شبیخون میزدند . ازجمله دو برادر بنام « اشک » و «تیرداد » در مقابل سخت گیریهای « فرکلس »والی انتیوخوس در « استوا » براوشوریدند و در جریان یک مقابله او را شکست دادند . و پارت را از سلطه مقدونیان خارج کردند بلافاصله بعد از این قیام اشک به عنوان نخستین پادشاه در شهر « آساک » پادشاهی خود را اعلام کرد.
سرزمین پارت در زمان فرهاد دوم اشکانی (130پ.م) توسط سکاها ویران شد و فرهاد در نبرد با آنان کشته شد .
مجد وعظمت پارت در زمان مهرداد دوم اشکانی به کمال رسید او بسیاری از قبایل همجوار را به حکومت پارت منضم ساخت احتمالاً جنوب خراسان یا ساگارتیه نیز در همین دوران به پارت ملحق شد وس اگارتیان در پارتیان مستهلک شدند .
دولت پارت که از اواخر قرن دوم میلادی رو به انحطاط گذاشته بو.د درسال 224 میلادی توسط اردشیر ساسانی منقرض شد . خراسان در دوران ساسانیان یکی ازبخشهای چهار گانه ایران بود . شاهزادگانی که در خراسان به حکومت می رسیدند لقب « کوشان شاه »می گرفتند . درمیان پادشاهان ساسانی شاهپور اول ، هرمز اول ، بهرام اول و بهرام دوم پیش از سلطنت حکومت خراسان را داشتند و در دوران حکومت هرمز بر خراسان در سال 283 م شورشی مردمی بر علیه او شکل گرفت . در دوران ساسانیان شمال خراسان توسط اقوام وحشی « خیونی » یا « هپتالی » تهدید می شد و مورد حمله قرار میگرفت هجومهای مکرر آنها به خراسان بعد از مرگ شاپور صورت می گرفت . بهرام پنجم ساسانی شخصا در شمال خراسان به مقابله آنها رفت و برآنها پیروز شد و آن سامان آرامش یافت اما آنها در جنوب خراسان همواره حضور داشتند ، در بررسیهای اخیر باستان شناسی آثاری از آنها در منطقه بیرجند دیده شده و در متون تاریخی هپتالیان تا ظهور اسلام بر قهستان مسلط بوده و از معارضین عمده مسلمانان در آغاز فتح خراسان بوده اند.
در سال 31 ه.ق مسلمانان به فرماندهی احنف بن قیس رهسپار خراسان شدند و به سرعت سرتاسر خراسان را فتح کردند در سال 52 هجری خراسان مورد حمله سپاهیان بنی امیه واقع شد در آن واقعه دو سردار بی رحم بنی امیه « مهلب بن ابی صغره » و «قتیبه بن مسلم باهلی » تا سال 87 ه.ق درخراسان به جنگ و کشتار مشغول بودند.
در سال 130 ه.ق ابومسلم خراسانی بر علیه بنی امیه قیام کرد و آن قیام منجر به شکست نصربن سیار فرمانروای عرب خراسان شد و سرزمین خراسان به تصرف طرفداران بنی عباس درآمد .
در سال 193 ه.ق هارون الرشید که به خراسان آمده بود در سناباد توس درگذشت ودرسال 200 هجری مامون حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع) را به مرو در خراسان دعوت کرد در سال 203 هجری قمری حضرت امام رضا (ع) رد سناباد به دستور مامون ، شهید و پیکر پاکش در مجاورت گور هارون الرشید به خاک سپرده شد در سال 205 هجری خراسان به وسیله طاهر بن حسین « ذوالیمینین » استقلال نسبی یافت و رد سال 283 ه .ق ضمیمه متصرفات عمر و لیث صفاری شد و پس از غلبه امیر اسماعیل سامانی بر عمر و لیث در سال 287 ه.ق خراسان جزو قلمرو سامانیان گردید.
در سال 383ه.ق غزنویان توسط سامانیان به خراسان دعوت شدند و تا 438 ه.ق حاکم خراسان بودند از آن به بعد سلجوقیان بر خراسان مسلط شدند و به همت وزرای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
قلمکاری ، هنری برخاسته از تاریخ ایران زمین
هنر قلمکاری یکی از هنرهای اصیل در صنایع دستی این مرز و بوم به شمار می رود که قدمتی چند ساله در سرزمین ایران دارد.
اصفهان یکی از مهمترین مراکز این هنر است که هنرمندانش از دیر باز با این هنر آشنا بوده اند.
سازمان علمی فرهنگی ملل متحد (یونسکو) به تازگی به منظور ارج نهادن به این هنر ایرانی و تقدیر از تعالی آن در نزد هنرمندان، مهر اصالت آن را در اصفهان به یکی از هنرمندان این فن اعطا کرد.
* تاریخچه قلمکار
قلمکارسازی از پیشههای کهن و قدیمی ایران است که قرنها در اوج شهرت بوده است.
این هنر به همراه نقاشی روی پارچه از دوره مغولها در ایران مرسوم شد و به همین دلیل است که در دوره فوق به علت حمایت و پشتیبانی خوانین مغولی پارچههای منقوش و چینی در بازارهای ایران فروش فوقالعادهای پیدا کرده بود.
ایرانیان نیز برای رقابت با چینیها دست به ابتکاراتی زدند که از آن جمله ابداع نقاشی به روی پارچه یا به اصطلاح پارچههای قلمکار است.
در دوره صفویه این هنر گسترش یافت. در حقیقت میتوان گفت دوره پررونق این صنعت از زمان صفویه شروع و به اواسط عصر قاجاریه ختم گردید.
در زمان صفویه بیشتر لباسهای مردانه و زنانه از پارچههای قلمکار تهیه می گردید و این پارچهها در آن زمان شهرت فراوان داشت.
یک نوع قلمکار با طرح و نقش خاص خود به نام دلگه جهت لباس مردانه و زنانه تهیه میشد.
از دیگر انواع قدیمی قلمکار میتوان خمرها ی زریا اکلیلی، جیگرنات قرمز و جیگرنات بنفش را نام برد.
تلاش پیگیر صنعتگران قلمکارساز و استقبالی که از آن میشد موجب ازدیاد تقاضا برای اینگونه پارچههای نقش دار شد و چون عرضه محدود بود، صنعتگران را به چاره اندیشی و پیدا کردن راه حل جهت عرضه بیشتر با همان کیفیت هنری واداشت.
در این مورد تنها راه چاره را ایجاد نقوش مورد نظر بر روی قالب و انتقال قالبهای مذکور روی پارچه دانستند.
هنرمندان در آغاز تنها از یک یا چند قالب استفاده میکردند و بقیه را با دست میکشیدند ولی پس از چندی با طراحی روی کاغذ و انتقال این طرحها بر روی قالب و حکاکی و قالب تراشی، استادکاران فن توانستند به طور کلی محصولات قلمکار را به وسیله قالب زنی تولید کنند.
* مراکز تولید
شهر اصفهان که در زمان صفویه مرکز و پایتخت ایران بود، یکی از مراکز عمده تجمع هنرآفرینان و صنعتگران گردید و هنرمندان از گوشه و کنار ایران به این شهر روی آوردند وسعی در تولید و عرضه محصولات مختلف از جمله قلمکار با عالیترین کیفیت هنری نمودند.
در حال حاضر شهر اصفهان مرکز تولید قلمکار ایران است و در شهرهای دامغان و سمنان هم نوعی قلمکار خاص منطقه تهیه میگردد.
محصولاتی که امروزه از پارچه قلمکار تهیه میشود عبارتند از: لباس، سجاده، سفره، رولحافی، پرده، مجمعه پوش، بقچه، سوزنی، حمام،قطیفه، کتیبه، کلاه، قبا، شلیته، روکشصندلی، رومیزی، روتختی، دستمال، زیر لباسی، سربخاری ، کیف ، دامن، کفش زنانه و برای مصارف دکوراسیون.
* قالبها و قالب تراشان
قالب تراشی یکی از هنرهای ظریف و بسیار مهم و قدیمی اصفهان است که از استادان این فن فعلا به جز عده معدودی باقی نمانده اند.
استاد کاران قدیمی بهترین چوب را برای تراش قالب چوبهای گلابی و زالزالک تشخیص دادهاند که معمولا چوب زالزالک را برای قالبهای ریز استفاده میکردند که ازن روش تا اکنون نیز هم چنان ادامه دارد.
هر چه نقشها در یک قالب درشتتر باشند کار تراش آسانتر و هر چه نقوش ریزتر باشند به همان نسبت کار تراش مشکلتر میشود.
برای اینکه یک قالب کامل شود از ابتدا یعنی جور کردن چوب تا زمانی که قالب آماده نقشزنی میشود چندین مرحله طی میشود که به طور مختصر عبارتست از :
- جور کردن چوب قالب - پیه دادن که به سه دلیل صورت میگیرد. دوام چوب را زیادتر میکند، چوب را برایتراش نرم میکند و مانع نفوذ و ایجاد تغییرات و شکستگی در آن میشود - لیسه یا پولیش کردن چوب - طرح ریزی که در آن پوسته سائیده شده انار یا ما زوج را با لعاب کتیرا مخلوط کرده مایعحاصله را روی سطح صاف چوب مالند. این عمل برای آن صورت میگیرد که طرح آماده شده از رو ی کاغذ بر روی چوب منتقل شود.
- مرحله آخر پیه دادن قالب قلمگیری است که برایاستحکام و غیر قابل نفوذ کردن قالب صورت میگیرد.
* رنگهای مصرفی قلمکار
رنگ در هنر قلمکاری نقش اصلی را باز میکند و اگر در این مرحله کار درست انجام نشود، هنر تولید شده نیز ارزشی نخواهد داشت.
در ساختن قلمکار بیشتر از دو رنگ مشکی و قرمز استفاده میشود که برای ساختن رنگ مشکی از موادی مانند: کتیرا، اکسید، آهن، زاج سیاه و روغن کرچک و برای ساختن رنگ قرمز از موادی مانند گل سرخ، روغن کنجد، زاج سفید و کتیرا استفاده میشود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 81
مختصری بر تاریخ هنر در ایران و جهان
قرون وسطا :
یک هزاره از تاریخ اروپا به عنوان قرون وسطا شناخته می شود . این دوران که از حدود 450 میلادی با فروپاشی امپراتوری روم آغاز شد نظاره گر عصر " ظلمت " بود . ( تجزیه امپراتوری روم – اضمحلال روم غربی و قدرت گرفتن کلیسا ) . این دوران را می توان تاریک ترین دوره تاریخ اروپا نامید زیرا سلطه جهان بینی مذهبی در تمام شئون زندگی مادی و فرهنگی انسان غربی سایه افکنده بود . انگیزاسیون ( سازمان تفتیش عقاید کلیسای کاتولیک قرون وسطا ) وظیفه اش جلوگیری از هرگونه رشد در علم و هرگونه بدعت بود . پس از شکنجه – مجازات و جادوگر نامیدن افراد مشکوک نوآوران و بدعت گزاران – آنها را وادار به اعتراف گناه می کردند و زنده زنده می سوزاندند و یا اعدام و مجازاتهائی از این قبیل روا می داشتند . با این همه اواخر قرون وسطا حدود 1450 میلادی دوره رشد فرهنگی بود . شهرها گسترش یافت و دانشگاه ها بنیان گرفت . در قرون وسطا میان سه طبقه : اشراف دهقانان و روحانیون تمایزی شدید برقرار بود . اشراف در قلعه هائی مستحکم در حصار خندق ها پناه گرفته بودند . دهقانان که بیشتر جمعیت را تشکیل می دادند با فقر و تنگدستی زندگی می کردند . تمام اقشار جامعه نفوذ قدرتمند کلیسای کاتولیک رم را حس می کردند . کلیسا همان گونه که نگرش و اندیشه قرون وسطائی را در سیطره داشت – بر جریان زنده موسیقی نیز حاکم بود . برجسته ترین موسیقیدانان – کشیش های خدمتگزار کلیسا بودند . پسر بچه ها در مدارس وابسته به کلیسا تعلیم موسیقی می دیدند . زنان مجاز به آوازخوانی در کلیسا نبودند . در این دوران پایمال شدن حقوق و شخصیت فردی انسان ها به اوج خود می رسد و زمینه برای رشد و بروز استعداد ها کاملا محو می گردد . با این سیطره و حاکمیت کلیسا جای شگفتی نیست که طی سده هائی متمادی از قرون وسطا فقط موسیقی مذهبی تصنیف شده است . از آنجا که هنر بازتاب زندگی واقعی است تجلی این خصیصه در موسیقی نمود پیدا می کند . چنانکه موسیقی این دوران پلی فونیک بوده ( چند صدائی ) و بر اساس آوازهای مونودی یا یک صدائی بنا گردیده است . خصیصه آن اجرای جندین ملودی آوازی مستقل و همزمان است که به تنهائی بی اهمیت و قادر به خودنمائی نمی باشند و از ریتم و وزن مستقلی برخوردار نیستند و حتی کوچکترین اثری از هارمونی در آنها دیده نمی شود . در این صورت باید گروهی و همزمان اجرا شوند . از مجموع این ملودی ها اثر هنری زیبائی خلق می شود.
چون هنر این دوره در خدمت کلیسا و در فضای بسته و محدودی شکل گرفته بود و خارج از آن امکان رشد نداشت از این رو هنرها خیلی به هم نزدیک شدند و رابطه تنگاتنگی را با هم برقرار ساختند که در طول تاریخ بی سابقه بود . نقاشی در حیطه سبک بیزانس که بسیار ابتدائی بود محدود شده بود . زمینه اصلی آن را تصویر حضرت مسیح در آغوش مریم با هاله ای نورانی در اطراف چهره آنها تشکیل می داد .
معماری این دوره به موسیقی پلی فونی بسیار نزدیک است . ابتدا به سبک رمانسک انجام می گرفت که از خصوصیات آن می توان طاق های گرد پایه های قطور و دیواردار را نام برد و بعد ها سبک گوتیک جایگزین آن گردید .
هنر در قرون وسطی به طور کلی به قهقرا کشیده شد ولی موسیقی در وضعیت دیگری قرار داشت . در شرائطی که کلیه رشته های هنری به فراموشی سپرده شده و دچار خمودی و رخوت گشته بود موسیقی چون در خدمت کلیسا و زیر نفوذ آن بود راه کمال پیمود و به رشد خود ادامه داد .
در قرون وسطی موسیقی آوازی ( بدون ساز ) گسترش یافت و کلیه متون مذهبی با آواز خوانده می شد به طوریکه چندین خواننده با هم یک متن را می خواندند و از مجموعه آنها آوای واحدی شنیده می شد ( گرچه سازهائی متنوع برای همراهی موسیقی به کار گرفته می شده اما بخش عمده موسیقی قرون وسطا آوازی بود گرچه فقط در برخی از دستنوشته های موسیقی این دوران اشاره هائی مشخص به سازها شده اما نقاشی ها و توصیف های ادبی برجا مانده از این دوران گواه آن است که ساز نیز به کار گرفته می شده است . کلیسا با نظر به نقش پیشین سازها در ایین های کفر آلود ( غیر مسیحی ) به استفاده از ساز روی خوش نشان نمی داد . به هر تقدیر از حدود 1100 میلادی به بعد سازها به گونه ای فزاینده در کلیسا به کار گرفته شدند . ارگ برجسته ترین سازها بود .ارگ در ابتدا سازی بسیار زمخت و خشن بود اما به تدریج به چنان ساز انعطاف پذیری تبدیل شد که توانائی اجرای موسیق ظریف و پیچیده پلی فونیک را یافت ) . در این دوره خوانندگی بیشتر از هنرهای دیگر مورد توجه قرار گرفت از این رو با افزایش تدریجی متون مذهبی به این فکر افتادند که آن را اساس موسیقی مذهبی کلیسا قرار دهند تا مورد استفاده نسلهای آینده قرار گیرد به این منظور در صدد حفظ و جمع آوری آن برآمدند . اولین کسی که به این فکر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
قلمکاری ، هنری برخاسته از تاریخ ایران زمین
هنر قلمکاری یکی از هنرهای اصیل در صنایع دستی این مرز و بوم به شمار می رود که قدمتی چند ساله در سرزمین ایران دارد.
اصفهان یکی از مهمترین مراکز این هنر است که هنرمندانش از دیر باز با این هنر آشنا بوده اند.
سازمان علمی فرهنگی ملل متحد (یونسکو) به تازگی به منظور ارج نهادن به این هنر ایرانی و تقدیر از تعالی آن در نزد هنرمندان، مهر اصالت آن را در اصفهان به یکی از هنرمندان این فن اعطا کرد.
* تاریخچه قلمکار
قلمکارسازی از پیشههای کهن و قدیمی ایران است که قرنها در اوج شهرت بوده است.
این هنر به همراه نقاشی روی پارچه از دوره مغولها در ایران مرسوم شد و به همین دلیل است که در دوره فوق به علت حمایت و پشتیبانی خوانین مغولی پارچههای منقوش و چینی در بازارهای ایران فروش فوقالعادهای پیدا کرده بود.
ایرانیان نیز برای رقابت با چینیها دست به ابتکاراتی زدند که از آن جمله ابداع نقاشی به روی پارچه یا به اصطلاح پارچههای قلمکار است.
در دوره صفویه این هنر گسترش یافت. در حقیقت میتوان گفت دوره پررونق این صنعت از زمان صفویه شروع و به اواسط عصر قاجاریه ختم گردید.
در زمان صفویه بیشتر لباسهای مردانه و زنانه از پارچههای قلمکار تهیه می گردید و این پارچهها در آن زمان شهرت فراوان داشت.
یک نوع قلمکار با طرح و نقش خاص خود به نام دلگه جهت لباس مردانه و زنانه تهیه میشد.
از دیگر انواع قدیمی قلمکار میتوان خمرها ی زریا اکلیلی، جیگرنات قرمز و جیگرنات بنفش را نام برد.
تلاش پیگیر صنعتگران قلمکارساز و استقبالی که از آن میشد موجب ازدیاد تقاضا برای اینگونه پارچههای نقش دار شد و چون عرضه محدود بود، صنعتگران را به چاره اندیشی و پیدا کردن راه حل جهت عرضه بیشتر با همان کیفیت هنری واداشت.
در این مورد تنها راه چاره را ایجاد نقوش مورد نظر بر روی قالب و انتقال قالبهای مذکور روی پارچه دانستند.
هنرمندان در آغاز تنها از یک یا چند قالب استفاده میکردند و بقیه را با دست میکشیدند ولی پس از چندی با طراحی روی کاغذ و انتقال این طرحها بر روی قالب و حکاکی و قالب تراشی، استادکاران فن توانستند به طور کلی محصولات قلمکار را به وسیله قالب زنی تولید کنند.
* مراکز تولید
شهر اصفهان که در زمان صفویه مرکز و پایتخت ایران بود، یکی از مراکز عمده تجمع هنرآفرینان و صنعتگران گردید و هنرمندان از گوشه و کنار ایران به این شهر روی آوردند وسعی در تولید و عرضه محصولات مختلف از جمله قلمکار با عالیترین کیفیت هنری نمودند.
در حال حاضر شهر اصفهان مرکز تولید قلمکار ایران است و در شهرهای دامغان و سمنان هم نوعی قلمکار خاص منطقه تهیه میگردد.
محصولاتی که امروزه از پارچه قلمکار تهیه میشود عبارتند از: لباس، سجاده، سفره، رولحافی، پرده، مجمعه پوش، بقچه، سوزنی، حمام،قطیفه، کتیبه، کلاه، قبا، شلیته، روکشصندلی، رومیزی، روتختی، دستمال، زیر لباسی، سربخاری ، کیف ، دامن، کفش زنانه و برای مصارف دکوراسیون.
* قالبها و قالب تراشان
قالب تراشی یکی از هنرهای ظریف و بسیار مهم و قدیمی اصفهان است که از استادان این فن فعلا به جز عده معدودی باقی نمانده اند.
استاد کاران قدیمی بهترین چوب را برای تراش قالب چوبهای گلابی و زالزالک تشخیص دادهاند که معمولا چوب زالزالک را برای قالبهای ریز استفاده میکردند که ازن روش تا اکنون نیز هم چنان ادامه دارد.
هر چه نقشها در یک قالب درشتتر باشند کار تراش آسانتر و هر چه نقوش ریزتر باشند به همان نسبت کار تراش مشکلتر میشود.
برای اینکه یک قالب کامل شود از ابتدا یعنی جور کردن چوب تا زمانی که قالب آماده نقشزنی میشود چندین مرحله طی میشود که به طور مختصر عبارتست از :
- جور کردن چوب قالب - پیه دادن که به سه دلیل صورت میگیرد. دوام چوب را زیادتر میکند، چوب را برایتراش نرم میکند و مانع نفوذ و ایجاد تغییرات و شکستگی در آن میشود - لیسه یا پولیش کردن چوب - طرح ریزی که در آن پوسته سائیده شده انار یا ما زوج را با لعاب کتیرا مخلوط کرده مایعحاصله را روی سطح صاف چوب مالند. این عمل برای آن صورت میگیرد که طرح آماده شده از رو ی کاغذ بر روی چوب منتقل شود.
- مرحله آخر پیه دادن قالب قلمگیری است که برایاستحکام و غیر قابل نفوذ کردن قالب صورت میگیرد.
* رنگهای مصرفی قلمکار
رنگ در هنر قلمکاری نقش اصلی را باز میکند و اگر در این مرحله کار درست انجام نشود، هنر تولید شده نیز ارزشی نخواهد داشت.
در ساختن قلمکار بیشتر از دو رنگ مشکی و قرمز استفاده میشود که برای ساختن رنگ مشکی از موادی مانند: کتیرا، اکسید، آهن، زاج سیاه و روغن کرچک و برای ساختن رنگ قرمز از موادی مانند گل سرخ، روغن کنجد، زاج سفید و کتیرا استفاده میشود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 81
مختصری بر تاریخ هنر در ایران و جهان
قرون وسطا :
یک هزاره از تاریخ اروپا به عنوان قرون وسطا شناخته می شود . این دوران که از حدود 450 میلادی با فروپاشی امپراتوری روم آغاز شد نظاره گر عصر " ظلمت " بود . ( تجزیه امپراتوری روم – اضمحلال روم غربی و قدرت گرفتن کلیسا ) . این دوران را می توان تاریک ترین دوره تاریخ اروپا نامید زیرا سلطه جهان بینی مذهبی در تمام شئون زندگی مادی و فرهنگی انسان غربی سایه افکنده بود . انگیزاسیون ( سازمان تفتیش عقاید کلیسای کاتولیک قرون وسطا ) وظیفه اش جلوگیری از هرگونه رشد در علم و هرگونه بدعت بود . پس از شکنجه – مجازات و جادوگر نامیدن افراد مشکوک نوآوران و بدعت گزاران – آنها را وادار به اعتراف گناه می کردند و زنده زنده می سوزاندند و یا اعدام و مجازاتهائی از این قبیل روا می داشتند . با این همه اواخر قرون وسطا حدود 1450 میلادی دوره رشد فرهنگی بود . شهرها گسترش یافت و دانشگاه ها بنیان گرفت . در قرون وسطا میان سه طبقه : اشراف دهقانان و روحانیون تمایزی شدید برقرار بود . اشراف در قلعه هائی مستحکم در حصار خندق ها پناه گرفته بودند . دهقانان که بیشتر جمعیت را تشکیل می دادند با فقر و تنگدستی زندگی می کردند . تمام اقشار جامعه نفوذ قدرتمند کلیسای کاتولیک رم را حس می کردند . کلیسا همان گونه که نگرش و اندیشه قرون وسطائی را در سیطره داشت – بر جریان زنده موسیقی نیز حاکم بود . برجسته ترین موسیقیدانان – کشیش های خدمتگزار کلیسا بودند . پسر بچه ها در مدارس وابسته به کلیسا تعلیم موسیقی می دیدند . زنان مجاز به آوازخوانی در کلیسا نبودند . در این دوران پایمال شدن حقوق و شخصیت فردی انسان ها به اوج خود می رسد و زمینه برای رشد و بروز استعداد ها کاملا محو می گردد . با این سیطره و حاکمیت کلیسا جای شگفتی نیست که طی سده هائی متمادی از قرون وسطا فقط موسیقی مذهبی تصنیف شده است . از آنجا که هنر بازتاب زندگی واقعی است تجلی این خصیصه در موسیقی نمود پیدا می کند . چنانکه موسیقی این دوران پلی فونیک بوده ( چند صدائی ) و بر اساس آوازهای مونودی یا یک صدائی بنا گردیده است . خصیصه آن اجرای جندین ملودی آوازی مستقل و همزمان است که به تنهائی بی اهمیت و قادر به خودنمائی نمی باشند و از ریتم و وزن مستقلی برخوردار نیستند و حتی کوچکترین اثری از هارمونی در آنها دیده نمی شود . در این صورت باید گروهی و همزمان اجرا شوند . از مجموع این ملودی ها اثر هنری زیبائی خلق می شود.
چون هنر این دوره در خدمت کلیسا و در فضای بسته و محدودی شکل گرفته بود و خارج از آن امکان رشد نداشت از این رو هنرها خیلی به هم نزدیک شدند و رابطه تنگاتنگی را با هم برقرار ساختند که در طول تاریخ بی سابقه بود . نقاشی در حیطه سبک بیزانس که بسیار ابتدائی بود محدود شده بود . زمینه اصلی آن را تصویر حضرت مسیح در آغوش مریم با هاله ای نورانی در اطراف چهره آنها تشکیل می داد .
معماری این دوره به موسیقی پلی فونی بسیار نزدیک است . ابتدا به سبک رمانسک انجام می گرفت که از خصوصیات آن می توان طاق های گرد پایه های قطور و دیواردار را نام برد و بعد ها سبک گوتیک جایگزین آن گردید .
هنر در قرون وسطی به طور کلی به قهقرا کشیده شد ولی موسیقی در وضعیت دیگری قرار داشت . در شرائطی که کلیه رشته های هنری به فراموشی سپرده شده و دچار خمودی و رخوت گشته بود موسیقی چون در خدمت کلیسا و زیر نفوذ آن بود راه کمال پیمود و به رشد خود ادامه داد .
در قرون وسطی موسیقی آوازی ( بدون ساز ) گسترش یافت و کلیه متون مذهبی با آواز خوانده می شد به طوریکه چندین خواننده با هم یک متن را می خواندند و از مجموعه آنها آوای واحدی شنیده می شد ( گرچه سازهائی متنوع برای همراهی موسیقی به کار گرفته می شده اما بخش عمده موسیقی قرون وسطا آوازی بود گرچه فقط در برخی از دستنوشته های موسیقی این دوران اشاره هائی مشخص به سازها شده اما نقاشی ها و توصیف های ادبی برجا مانده از این دوران گواه آن است که ساز نیز به کار گرفته می شده است . کلیسا با نظر به نقش پیشین سازها در ایین های کفر آلود ( غیر مسیحی ) به استفاده از ساز روی خوش نشان نمی داد . به هر تقدیر از حدود 1100 میلادی به بعد سازها به گونه ای فزاینده در کلیسا به کار گرفته شدند . ارگ برجسته ترین سازها بود .ارگ در ابتدا سازی بسیار زمخت و خشن بود اما به تدریج به چنان ساز انعطاف پذیری تبدیل شد که توانائی اجرای موسیق ظریف و پیچیده پلی فونیک را یافت ) . در این دوره خوانندگی بیشتر از هنرهای دیگر مورد توجه قرار گرفت از این رو با افزایش تدریجی متون مذهبی به این فکر افتادند که آن را اساس موسیقی مذهبی کلیسا قرار دهند تا مورد استفاده نسلهای آینده قرار گیرد به این منظور در صدد حفظ و جمع آوری آن برآمدند . اولین کسی که به این فکر