واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد نبوت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 69 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

مقدمه

در ابتدای بحث نبوت خاصّه گفته شد که زندگی پیامبران قبل از رسول گرامی اسلام در پرده ای از ابهام است، و ما برای دستیابی به زوایای زندگی آنها با مشکلات جدی روبرو می باشیم. آن مشکلات را نیز یکی پس از دیگری برشمردیم و گفتیم: تنها ملاک ما برای پی بردن به زندگی انبیاء قبل، قرآن کریم، روایات و احادیث صحیفه معصومین علیهم السلام می باشد. به حول و قوه الهی آنچه از تاریخ انبیاء سابق لازم بود در دسترس قرار داشت، گفته شد. اینک نوبت پرداختن به تاریخ زندگی مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم است. در رابطه با تاریخ رسول مکرم اسلام ما با مشکل مواجه نخواهیم شد. زیرا هیچ نکته ای از زندگی رسول گرامی اسلام در تاریخ پنهان نمانده است و چونان کف دست در برابر انسانها قرار دارد. به همین دلیل است که شما به هر کتابخانه ای در هر گوشه دنیا که مراجعه فرمائید می توانید دهها موضوع راجع به پیامبر اسلام بیابید و از ‌آنها استفاده کنید. پرداختن به تاریخ پیامبر مکرم اسلام و کنکاش در همه زوایای زندگی آن حضرت به دلایل گوناگونی صورت گرفته است.

اهم این دلائل به شرح زیر است: 1ـ رسول گرامی اسلام با ادعای خاتمیت برای هدایت بشر به سوی آنها مبعوث شده. خاتمیت ادعایی است که فقط و فقط در قرآن و سخنان پیامبر اسلام مطرح شده است. این مطلب را نه از سایر کتب آسمانی می توانید بیابید و نه در سخنان دیگر انبیاء الهی. گر چه پیروان ادیان بزرگ آسمانی مثل یهودیت و مسیحیت بعضاً چنین ادعایی دارند، اما این گزاره را نمی توان در کتب و سخنان پیامبران آنها یافت و نیز هرگز دلیل خردپسند و موجّهی نیز بر ادعای آنها در دست نیست. اما قرآن نه تنها چنین ادعایی می کند، بلکه دلائل خردپسند نیز برای آن اقامه می نماید و بشریت و دیگر ادیان را به مقابله فرا می خواند که اگر دلائل عقل پسند و خردگرا دارید، بیاورید تا انسانها از آن استفاده کنند. 2ـ جذابیت تعالیم رسول الله عامل دیگری برای کاوش و کنکاش اندیشمندان اسلامی و غیر اسلامی بوده است. شما اگر تعالیم سایر انبیاء را بنگرید، خواهید دید که آنها به گوشه ای از زندگی و ابتلائات بشر پرداخته اند، اما تعالیم دین مبین اسلام این امر را بر ما مسلّم می کند که در آن به همه زوایای زندگی بشر پرداخته شده است و خود رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم نیز در سیرۀ رفتاری و گفتاری خود معقول عنه نگذاشته است. 3ـ رقابت دوستان و دشمنان او باعث شده است که هیچ گوشه از زندگی او بر ما نامعلوم نماند. تاریخ هم دوستان او را به ما معرفی می کند و هم دشمنانش را. هم استراتژی مبارزه دشمنانش را به ما می گوید و هم همکارهای دوستانش را در تبعیت از او به ما بازگو می کند. و پرواضح است که وقتی چنین رقابتی سخت بین دوست و دشمن یک شخصیت بر سر او در جریان باشد، هیچ گوشه ای از زندگی او مبهم نخواهد ماند. زیرا دشمنانش برای خراب کردن شخصیت او از هیچ حربه ای دریغ نخواهد کرد و دوستانش نیز در هیچ مرحله ای از حمایت و تبعیت و خنثی سازی نقشه های دشمنان دست نخواهد کشید. 4ـ رسول مکرم اسلام تنها پیامبری است که نه تنها به هدایت قوم خود همت می کرد، بلکه دیگر اقوام و نژادهای بشریت را نیز به دین خود دعوت می نمود. به عنوان نمونه او به پادشاهان ایران، روم، مصر و… نامه فرستاد و آنها را به دین اسلام فرا خواند. شما اگر درباره آنچه از زندگی چهار پیامبر اولوالعزم به ما رسیده است مطالعه نمایید، می بینید که هیچ کدام از آنها چنین کاری نکردند. بلکه فقط به هدایت قوم خود پرداخته اند. اگر در تاریخ زندگی ابراهیم خلیل مواجه نقد و نظر دربارۀ آیین های گوناگون وجود دارد، نه به معنای هدایت مستقیم که به معنای هدایت غیر مستقیم آنها است.

توضیح مطلب این است که: حضرت ابراهیم با بیان این مطلب که ( من نمی پسندم چنین خدایی را عبادت کنم ) آنها را به اشتباهشان واقف می گردانید. اما رسول مکرم نه تنها می فرمود ( من نمی پسندم…) بلکه در موضع ( امر ) قرار داشت و دیگران را امر به ترک دین باطل و گرویدن به دین حق می نمود و این موردی است که در زندگی دیگر انبیاء دیده نمی شود. همین مسئله دلیلی شده است برای مطالعه دانشمندان اسلامی و غیر اسلامی که چه چیزی در تعالیم و شخصیت این پیامبر وجود داشته است که این چنین تعاملی با پادشاهان و دیگر ادیان داشته است و... دلائل دیگری که از حوصله این بحث خارج است باعث شده تا هیچ گونه ابهامی در تاریخ نبی مکرم اسلام نباشد. آنچه در پی می آید، گوشه هایی از زوایای سیرۀ نبی اکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم است که در حد توان ما بوده است.

امید است که مورد رضای حق و خشنودی امام بر حق عجل الله تعالی فرجه الشریف واقع گردد.

انشاء الله تعالی

 میلاد و دوران کودکی نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم

  چهل سال قبل از بعثت « جهان مملو از سیاهی شرک و خرافه پرستی با قدوم مبارک نبی اکرم بر پهنۀ هستی روشن شد. این واقعه در 570 سال بعد از میلاد حضرت مسیح رخ داد». در روز ولادت آن حضرت بین شیعه و سنی اختلاف است به این معنی که روز ولادت آن حضرت را هفدهم ربیع الاول می دانند و اهل سنت دوازده ربیع الاول. به هنگام تولد آن حضرت اتفاقاتی شگرف و عجیب رخ داد از آن جمله اتفاقات این بود که ایوان کسری لرزید و سیزده یا چهارده کنگرۀ آن فرو ریخت. نیز آتشکدۀ فارس به یک دفعه خاموش شد با آنکه هزار سال بود خاموش نشده بود و بتها همه به رو افتادند. در تاریخ آمده است که آن حضرت دو یا سه روز از شیر مادر بزرگوارش تغذیه نمود. بعد از آن حضرت عبدالمطلب جد امجد او، برایش دایه ای استخدام نمود و آن حضرت را به همراه دایه اش به صحرا فرستاد. به همراه آن حضرت، خیر و برکت نیز به خانۀ حلیمه سرازیر شد خانه ای که قبل از آن حتی شیر شتری نیز برای نوشیدن نداشتند، اما به محض ورود آن حضرت شتر حلیمه شیرده شد و نعمات الهی به خانۀ آنها باریدن گرفت. حلیمه پس از مدتی که به‌ آن حضرت شیر داد او را به مادرش بازگرداند. شش ساله بود که آمنه مادرش او را برای دیدن دایی هایش به همراه خود به مدینه برد. در راه بازگشت در محلی به نام ( اداواء ) حضرت آمنه وفات یافت و بعد از آن، نگهداری او را جد بزرگوارش حضرت عبدالمطلب بر عهده گرفت. او نیز رسول گرامی را ترک کرد و این زمانی بود که کودک کلاً بیش از هشت سال نداشت. عبدالمطلب هنگام وفات فرزندش ابوطالب را خواست و حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلّم را به او سپرد و از او خواست که همیشه و همه جا مواظب او باشد.

توضیح چند مطلب:

1ـ گفته شد که در روز ولادت رسول مکرم اسلام بین اهل سنت و اهل تشیع اختلاف است. سئوالی که در اینجا مطرح است این می باشد که اولا‌ً سر این اختلاف چیست؟ و ثانیاً کدام تاریخ درست است؟ در جواب باید گفت: اولاً اعراب زمان رسول گرامی اسلام بیسواد بودند. لذا به ثبت وقایع نمی پرداختند بلکه آنها را به حفظ و پشت به پشت نقل می کردند. سر اختلاف می تواند همین عدم ثبت وقایع باشد. ثانیاً از پیشوایان معصوم علیهم السلام به ما رسیده است که روز میلاد آن حضرت هفدهم ربیع الاول است و از آن جا که «اهل خانه از آنچه که در خانه می گذرد و گذشته است، آگاه هستند» می توان نتیجه گرفت که قول درست همان هفدهم ربیع الاول است.

2ـ در تاریخ آمده است که حلیمه وقتی مطلع شد رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم پدر ندارد و یتیم است. از پذیرفتن آن حضرت سر باز زد، اما چون بسیار لاغر اندام بود و کسی فرزندش را به او نمی داد، لذا از سوی خانه عبدالمطلب برگشت و رسول گرامی اسلام را پذیرفت که این نقل به جهاتی دروغ است. زیرا، اولاً: عظمت خاندان بنی هاشم و شخصیت مردی چون عبدالمطلب که جود و احسان، نیکوکاری و دستگیری او از افتادگان زبانزد خاص و عام بود سبب می شد که نه تنها دایگان سر باز نزنند که شیر دان نوه عبدالمطلب را به مباهات آنها نیز می شد. ثانیاً: علت اینکه محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به حلیمه دادند این بود که نوزاد قریش پستان هیچ یک از زنان شیرده را نپذیرفت. سرانجام حلیمه سعدیه آمد و رسول گرامی اسلام، پستان او را مکید. لذا عبدالمطلب رو به حلیمه کرد و پرسید از کدام قبیله ای؟ حلیمه جواب داد: از قبیلۀ بنی سعد. بار دیگر عبدالمطلب پرسید: اسمت چیست؟ جواب داد: حلیمه. آنگاه حضرت عبدالمطلب بسیار مسرور شد و گفت: آفرین! آفرین! دو خوی پسندیده و دو خصلت شایسته در توست، یکی سعادت و خوشبختی و دیگری حلم و بردباری.

جنگهای پیامبر

 بعد از آنکه حکومت اسلامی در مدینه بنا نهاده شد رسول گرامی اسلام باید چاره ای برای مشکلات داخلی و خارجی می اندیشیدند،‌ و نیز می باید در صدد سر و سامان دادن امور برمی آمدند.

پیامبر در بدو ورود به مدینه با مشکلات زیر مواجه بود:

1ـ تأسیس حکومت در مدینه و انتخاب شدن رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم به عنوان رئیس مدینه،‌ باعث رنجش کسانی می شد که منتظر ریاست بودند. از طرفی یهود که در مدینه و اطراف آن از امکانات وسیعی برخوردار بود نمی توانست ببیند که یثربیان اکنون بالاتر و برتر از آنان می باشند.

2ـ تا‌ آن زمان بزرگترین دشمن اسلام و مسلمین، کفّار قریش بودند. آنها نه تنها از آزار جسمی و روحی مسلمین دست نمی کشیدند، بلکه املاک و اموال آنها را نیز به غارت برده و بدان وسیله به تجارت می پرداختند و نیز به وسیلۀ برخی از طائفه ها برای مسلمین مزاحمت می آفریدند. بنابراین مسلمین باید چاره ای می اندیشیدند تا اولاً:‌ از ناحیۀ یثرب و اطراف آن آسوده خاطر باشند و از دیگر سو بتوانند اموال غارت شده خود را به دست آورند و به مشرکین بفهمانند که اکنون اسیر آنها نمی باشند و دیگران را به اندیشه وادارند که درختی که روئیده است، نه آن درختی است که با نسیمی بر خود بلرزد و از ریشه کنده شود. این گونه بود که جنگ ها یکی پس از دیگری آغاز شد و در انتها آن که ظفر یافت و به توفیق رسید اسلام بود و مسلمین، و برای منافقان، دشمنان، معاندین و کفّار جز یأس و ناامیدی و شکست چیزی نماند. می توان نبردهای رسول اکرم را در دسته بندی زیر قرار داد و به مطالعه آنها پرداخت.

1ـ جنگ های مشرکان با قریش: مهمترین این جنگ ها عبارت از بدر و احد و خندق می باشد. جنگ بدر اولین نبردی است که به صف آرایی مسلمانان و کفّار قریش منجر شد. مسلمین خبر یافتند که قریشیان اموال آنها را تصاحب نموده و بدان وسیله کاروان تجارتی بزرگی به راه انداختند و قصد عزیمت به سوی بلاد شام را دارند. پس راه را به کاروان آنان بستند تا بدان وسیله به اموال خود برسند و از قدرت و اقتدار قریش بکاهند. همچنین به آنها گوشزد نمایند اکنون با گروهی طرف هستند که از بند آنها رسته اند، و اوضاع و شرایط آنها به کلی تغییر نموده است. دیگر نمی توان قصد آزار مسلمین را در سر پروراند و برای کشتن رسول گرامی نقشه ها کشید و طرح ها ریخت. پیام دیگر این جنگ این بود که اینک ابتکار عمل در دست مسلمین است. این مسلمانها هستند که می گویند: قریش چه کاری را و چگونه باید انجام دهند. این امر تا آن زمان که قریش بر سر لجاجت و کینه توزی باشند، با جنگ و مبارزه و مقابله به مثل، انجام خواهد گرفت و زمانی که از کین و لجاجت دست برداشتند با مدارا،‌ عمل خواهد شد. جنگ بزرگ دیگری که بین مسلمین و کفّار قریش انجام شد، «احد» است. قریش برای تسکین قلب و اعاده حیثیت در مکانی به نام احد به جنگ مسلمین رفتند. این نبرد در ابتدا با کامیابی مسلمین همراه بود. به همین دلیل بعضی از آنها به خاطر طمع و جمع آوری غنیمت دستور رسول اکرم را نادیده گرفته و آن مکان پر اهمیت و سوق الجیشی را رها نمودند. کفّار از آن ناحیه به مسلمین یورش آوردند، که ثمر آن شهادت بزرگ امیر اسلام حضرت حمزۀ سیدالشهداء و زخمی شدن رسول مکرم اسلام بود. اما غائله ختم به خیر نشد. کفّار که به پیروزی نسبی رسیده بودند شادمان به عقب نشستند. اما فکر نابودی اسلام را از سر بیرون نکردند. لذا در اندیشۀ تجدید قوا برآمدند. با قبائل اطراف عهد و پیمان بستند که رسول مکرم اسلام و مسلمین را نابود نمایند. یهودیان داخل و اطراف مدینه نیز با آنها هم پیمان شدند و... بدین ترتیب جنگ خندق یا احزاب را به راه انداختند. خبرها به مدینه رسید. رسول اکرم به مشورت با اصحاب پرداخت. هر کس پیشنهادی نمود. در آن میان سلمان فارسی که به تازگی رسول اکرم را بعد از سالها جستجو، یافته بود و به او ایمان آورده بود، گفت: بهتر است اطراف مدینه را خندقی حفر کنیم. زیرا بدین وسیله مقابل نفوذ کفار به داخل مدینه را می توانیم بگیریم. پیشنهاد او پذیرفته شد و خندق حفر گردید. روز جنگ فرا رسید. عمر بن عبدود که یکی از دلاوران یهود بود با گذشتن از کانال به مسلمین یورش برد. امیرالمومنین علی علیه السلام با اجازۀ رسول گرامی اسلام به مصاف عبدود شتافت. نبردی سخت بین امام علی علیه السلام و عمر بن عبدود بر پا شد. عبدود به هلاکت رسید. رسول اکرم و مسلمین شادمان شدند. روزنه های یأس و به دنبال آن شکست بر کفّار استیلا یافت و اطراف مدینه را رها کردند و به مکانهای خود بازگشتند.

2ـ مقابله با اهل ادیان: رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بعد از ورود به مدینه با برقرار نمودن عقد اخوت و برادری بین انصار و مهاجر، تمام امتیازات طرفین را حذف و آنها را به برادری، برابری و سبقت گرفتن در امر تقوا و دینداری ارشاد فرمودند. اینک یثربی که تا چندی قبل جولانگاه دو قبیلۀ اوس و خزرج بود و یکی دیگری را به بهانه های واهی سرزنش و تهدید می نمود، تبدیل به شهری گردیده بود که تمام ساکنان آن یک هدف که اسلام باشد و یک امیر که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم باشد، داشتند. این امر برای دو گروه سخت ناگوار بود. گروه نخستین منافقان بودند که اینان توانایی سر برآوردن و اغتشاش نداشتند. گذشته از آن، مردمانی بدنام بودند



خرید و دانلود تحقیق در مورد نبوت


تحقیق در مورد نبوت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 43 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

نبوت

نویسنده : آیت اله شهید

سید عبدالحسین دستغیب

گردآورنده :

نبوت

بعضی از بزرگان دکر فرموده اند : از جمله شرایط پیغمبر آنست که به بیماریهایی که موجب نفرت و کناره گیری مردمان از او می شود مبتلا نباشد و علتش را نیز در حکمت پیغمبری ذکر می کنند یعنی چون پیغمبر برای راهنمایی مردم می آید نباید وضعش طوری باشد که مردم از او فرار کنند و نتواند مأموریتش را انجام دهد و بعضی از این بیماریها را بطور صریح می شمارند مانند « خوره » و نسبت به بعضی دیگر بعنوان خلاف مطرح می سازد . کمال بزرگواری این است که در عین قدرت بر انتقام عفو کند ودر حالیکه توانایی درگیری دارد بردباری نماید . این دستورالعملی است که قرآن مجید به همه پیروانش داد .هر چند شخص حضرت محمد ( ص ) را مخاطب قرار می دهد که : « عفو را بگیر و به نیکی فرمان ده و از نادانان رو بگردان » اجرای این دستور خداوندی را در روش محمد ( ص ) بخوبی می یابیم که با اینهمه ناملایمات که از مشرکین می دید جز صبر از او سراغ نداریم و جز بردباری در برابر جهل آنان کاری نمی کرد .

در مقابل وعده هایی که خداوند به پیغمبرش داده است نخستین بشارتی که داد این بود که ما با تو هستیم یار و یاور تو هستیم در مکه که شرحش کمی داده شده مکه ای که 360 با در آن قرار دارد هر بتی را با طلا و جواهرات زینت کرده بودند مکه ای که جز مشرک در آن جا نداشت خدا وعده که حبیب ما پیروز در اینجا وارد می شوی .

زین العابدین ( ع ) در دعای ابوحمزه عرض می کند گریه کنم برای وقتی که سر از قبر در می آورم . نگاه می کنم به اطراف خودم عده ای شادمان روسفید برخی نالان و روسیاه نمی دانم عاقبت من چه می شود . مسلمانان باید افتخار کنند به شرافت حضرت محمد ( ص ) که خداوند وعده حکومت و امامت به امتش داد . یک قرن نشده و خود وجود مقدسش در حیات بود یعنی درهمان بیست و سه سال ایام رسالتیش یمن جز متصرفاتش شد و نجاشی از چشمه اسلام اختیار کرد . پس از پیغمبر ( ص ) یک قرن نشد که این نور ادامه پیدا کرد از غرب تا رسید به اقضای اندلس که بیرق لا اله الا الله محمد رسول الله و از شرق تا پشت دیوار چین بلند شد و خداوند خلافت را به امت اسلام مرحمت فرمود و آنان را به امن و امان رسانید .

خواستند نور خدا را خاموش کنند ولی خدا نخواست مگر آنکه این دین مقدس را بر جمیع ادیان غلبه عنایت فرماید به حسب حجت و برهان بر همه ادیان غالب بوده و هست هیچ وقت اسلام در مقابل دلیل و برهان مغلوب واقع نشده است و همیشه قوانین بر طبق فطرت بشر بوده و هست لذا مغلوب شدنی هم نیست . اشرف انبیاء محمد مصطفی ( ص ) در زمان حیات خودش مخصوصا پس از هجرت به مدینه روز به روز بر تعداد امتش افزوده شد تا در سال حجه الوداع سال آخر عمرش که خودش رفت برای حج و اعلان فرمود و مسلمانان نیز در التزام



خرید و دانلود تحقیق در مورد نبوت


تحقیق در مورد نبوت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 69 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

مقدمه

در ابتدای بحث نبوت خاصّه گفته شد که زندگی پیامبران قبل از رسول گرامی اسلام در پرده ای از ابهام است، و ما برای دستیابی به زوایای زندگی آنها با مشکلات جدی روبرو می باشیم. آن مشکلات را نیز یکی پس از دیگری برشمردیم و گفتیم: تنها ملاک ما برای پی بردن به زندگی انبیاء قبل، قرآن کریم، روایات و احادیث صحیفه معصومین علیهم السلام می باشد. به حول و قوه الهی آنچه از تاریخ انبیاء سابق لازم بود در دسترس قرار داشت، گفته شد. اینک نوبت پرداختن به تاریخ زندگی مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم است. در رابطه با تاریخ رسول مکرم اسلام ما با مشکل مواجه نخواهیم شد. زیرا هیچ نکته ای از زندگی رسول گرامی اسلام در تاریخ پنهان نمانده است و چونان کف دست در برابر انسانها قرار دارد. به همین دلیل است که شما به هر کتابخانه ای در هر گوشه دنیا که مراجعه فرمائید می توانید دهها موضوع راجع به پیامبر اسلام بیابید و از ‌آنها استفاده کنید. پرداختن به تاریخ پیامبر مکرم اسلام و کنکاش در همه زوایای زندگی آن حضرت به دلایل گوناگونی صورت گرفته است.

اهم این دلائل به شرح زیر است: 1ـ رسول گرامی اسلام با ادعای خاتمیت برای هدایت بشر به سوی آنها مبعوث شده. خاتمیت ادعایی است که فقط و فقط در قرآن و سخنان پیامبر اسلام مطرح شده است. این مطلب را نه از سایر کتب آسمانی می توانید بیابید و نه در سخنان دیگر انبیاء الهی. گر چه پیروان ادیان بزرگ آسمانی مثل یهودیت و مسیحیت بعضاً چنین ادعایی دارند، اما این گزاره را نمی توان در کتب و سخنان پیامبران آنها یافت و نیز هرگز دلیل خردپسند و موجّهی نیز بر ادعای آنها در دست نیست. اما قرآن نه تنها چنین ادعایی می کند، بلکه دلائل خردپسند نیز برای آن اقامه می نماید و بشریت و دیگر ادیان را به مقابله فرا می خواند که اگر دلائل عقل پسند و خردگرا دارید، بیاورید تا انسانها از آن استفاده کنند. 2ـ جذابیت تعالیم رسول الله عامل دیگری برای کاوش و کنکاش اندیشمندان اسلامی و غیر اسلامی بوده است. شما اگر تعالیم سایر انبیاء را بنگرید، خواهید دید که آنها به گوشه ای از زندگی و ابتلائات بشر پرداخته اند، اما تعالیم دین مبین اسلام این امر را بر ما مسلّم می کند که در آن به همه زوایای زندگی بشر پرداخته شده است و خود رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم نیز در سیرۀ رفتاری و گفتاری خود معقول عنه نگذاشته است. 3ـ رقابت دوستان و دشمنان او باعث شده است که هیچ گوشه از زندگی او بر ما نامعلوم نماند. تاریخ هم دوستان او را به ما معرفی می کند و هم دشمنانش را. هم استراتژی مبارزه دشمنانش را به ما می گوید و هم همکارهای دوستانش را در تبعیت از او به ما بازگو می کند. و پرواضح است که وقتی چنین رقابتی سخت بین دوست و دشمن یک شخصیت بر سر او در جریان باشد، هیچ گوشه ای از زندگی او مبهم نخواهد ماند. زیرا دشمنانش برای خراب کردن شخصیت او از هیچ حربه ای دریغ نخواهد کرد و دوستانش نیز در هیچ مرحله ای از حمایت و تبعیت و خنثی سازی نقشه های دشمنان دست نخواهد کشید. 4ـ رسول مکرم اسلام تنها پیامبری است که نه تنها به هدایت قوم خود همت می کرد، بلکه دیگر اقوام و نژادهای بشریت را نیز به دین خود دعوت می نمود. به عنوان نمونه او به پادشاهان ایران، روم، مصر و… نامه فرستاد و آنها را به دین اسلام فرا خواند. شما اگر درباره آنچه از زندگی چهار پیامبر اولوالعزم به ما رسیده است مطالعه نمایید، می بینید که هیچ کدام از آنها چنین کاری نکردند. بلکه فقط به هدایت قوم خود پرداخته اند. اگر در تاریخ زندگی ابراهیم خلیل مواجه نقد و نظر دربارۀ آیین های گوناگون وجود دارد، نه به معنای هدایت مستقیم که به معنای هدایت غیر مستقیم آنها است.

توضیح مطلب این است که: حضرت ابراهیم با بیان این مطلب که ( من نمی پسندم چنین خدایی را عبادت کنم ) آنها را به اشتباهشان واقف می گردانید. اما رسول مکرم نه تنها می فرمود ( من نمی پسندم…) بلکه در موضع ( امر ) قرار داشت و دیگران را امر به ترک دین باطل و گرویدن به دین حق می نمود و این موردی است که در زندگی دیگر انبیاء دیده نمی شود. همین مسئله دلیلی شده است برای مطالعه دانشمندان اسلامی و غیر اسلامی که چه چیزی در تعالیم و شخصیت این پیامبر وجود داشته است که این چنین تعاملی با پادشاهان و دیگر ادیان داشته است و... دلائل دیگری که از حوصله این بحث خارج است باعث شده تا هیچ گونه ابهامی در تاریخ نبی مکرم اسلام نباشد. آنچه در پی می آید، گوشه هایی از زوایای سیرۀ نبی اکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم است که در حد توان ما بوده است.

امید است که مورد رضای حق و خشنودی امام بر حق عجل الله تعالی فرجه الشریف واقع گردد.

انشاء الله تعالی

 میلاد و دوران کودکی نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم

  چهل سال قبل از بعثت « جهان مملو از سیاهی شرک و خرافه پرستی با قدوم مبارک نبی اکرم بر پهنۀ هستی روشن شد. این واقعه در 570 سال بعد از میلاد حضرت مسیح رخ داد». در روز ولادت آن حضرت بین شیعه و سنی اختلاف است به این معنی که روز ولادت آن حضرت را هفدهم ربیع الاول می دانند و اهل سنت دوازده ربیع الاول. به هنگام تولد آن حضرت اتفاقاتی شگرف و عجیب رخ داد از آن جمله اتفاقات این بود که ایوان کسری لرزید و سیزده یا چهارده کنگرۀ آن فرو ریخت. نیز آتشکدۀ فارس به یک دفعه خاموش شد با آنکه هزار سال بود خاموش نشده بود و بتها همه به رو افتادند. در تاریخ آمده است که آن حضرت دو یا سه روز از شیر مادر بزرگوارش تغذیه نمود. بعد از آن حضرت عبدالمطلب جد امجد او، برایش دایه ای استخدام نمود و آن حضرت را به همراه دایه اش به صحرا فرستاد. به همراه آن حضرت، خیر و برکت نیز به خانۀ حلیمه سرازیر شد خانه ای که قبل از آن حتی شیر شتری نیز برای نوشیدن نداشتند، اما به محض ورود آن حضرت شتر حلیمه شیرده شد و نعمات الهی به خانۀ آنها باریدن گرفت. حلیمه پس از مدتی که به‌ آن حضرت شیر داد او را به مادرش بازگرداند. شش ساله بود که آمنه مادرش او را برای دیدن دایی هایش به همراه خود به مدینه برد. در راه بازگشت در محلی به نام ( اداواء ) حضرت آمنه وفات یافت و بعد از آن، نگهداری او را جد بزرگوارش حضرت عبدالمطلب بر عهده گرفت. او نیز رسول گرامی را ترک کرد و این زمانی بود که کودک کلاً بیش از هشت سال نداشت. عبدالمطلب هنگام وفات فرزندش ابوطالب را خواست و حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلّم را به او سپرد و از او خواست که همیشه و همه جا مواظب او باشد.

توضیح چند مطلب:

1ـ گفته شد که در روز ولادت رسول مکرم اسلام بین اهل سنت و اهل تشیع اختلاف است. سئوالی که در اینجا مطرح است این می باشد که اولا‌ً سر این اختلاف چیست؟ و ثانیاً کدام تاریخ درست است؟ در جواب باید گفت: اولاً اعراب زمان رسول گرامی اسلام بیسواد بودند. لذا به ثبت وقایع نمی پرداختند بلکه آنها را به حفظ و پشت به پشت نقل می کردند. سر اختلاف می تواند همین عدم ثبت وقایع باشد. ثانیاً از پیشوایان معصوم علیهم السلام به ما رسیده است که روز میلاد آن حضرت هفدهم ربیع الاول است و از آن جا که «اهل خانه از آنچه که در خانه می گذرد و گذشته است، آگاه هستند» می توان نتیجه گرفت که قول درست همان هفدهم ربیع الاول است.

2ـ در تاریخ آمده است که حلیمه وقتی مطلع شد رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم پدر ندارد و یتیم است. از پذیرفتن آن حضرت سر باز زد، اما چون بسیار لاغر اندام بود و کسی فرزندش را به او نمی داد، لذا از سوی خانه عبدالمطلب برگشت و رسول گرامی اسلام را پذیرفت که این نقل به جهاتی دروغ است. زیرا، اولاً: عظمت خاندان بنی هاشم و شخصیت مردی چون عبدالمطلب که جود و احسان، نیکوکاری و دستگیری او از افتادگان زبانزد خاص و عام بود سبب می شد که نه تنها دایگان سر باز نزنند که شیر دان نوه عبدالمطلب را به مباهات آنها نیز می شد. ثانیاً: علت اینکه محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به حلیمه دادند این بود که نوزاد قریش پستان هیچ یک از زنان شیرده را نپذیرفت. سرانجام حلیمه سعدیه آمد و رسول گرامی اسلام، پستان او را مکید. لذا عبدالمطلب رو به حلیمه کرد و پرسید از کدام قبیله ای؟ حلیمه جواب داد: از قبیلۀ بنی سعد. بار دیگر عبدالمطلب پرسید: اسمت چیست؟ جواب داد: حلیمه. آنگاه حضرت عبدالمطلب بسیار مسرور شد و گفت: آفرین! آفرین! دو خوی پسندیده و دو خصلت شایسته در توست، یکی سعادت و خوشبختی و دیگری حلم و بردباری.

جنگهای پیامبر

 بعد از آنکه حکومت اسلامی در مدینه بنا نهاده شد رسول گرامی اسلام باید چاره ای برای مشکلات داخلی و خارجی می اندیشیدند،‌ و نیز می باید در صدد سر و سامان دادن امور برمی آمدند.

پیامبر در بدو ورود به مدینه با مشکلات زیر مواجه بود:

1ـ تأسیس حکومت در مدینه و انتخاب شدن رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم به عنوان رئیس مدینه،‌ باعث رنجش کسانی می شد که منتظر ریاست بودند. از طرفی یهود که در مدینه و اطراف آن از امکانات وسیعی برخوردار بود نمی توانست ببیند که یثربیان اکنون بالاتر و برتر از آنان می باشند.

2ـ تا‌ آن زمان بزرگترین دشمن اسلام و مسلمین، کفّار قریش بودند. آنها نه تنها از آزار جسمی و روحی مسلمین دست نمی کشیدند، بلکه املاک و اموال آنها را نیز به غارت برده و بدان وسیله به تجارت می پرداختند و نیز به وسیلۀ برخی از طائفه ها برای مسلمین مزاحمت می آفریدند. بنابراین مسلمین باید چاره ای می اندیشیدند تا اولاً:‌ از ناحیۀ یثرب و اطراف آن آسوده خاطر باشند و از دیگر سو بتوانند اموال غارت شده خود را به دست آورند و به مشرکین بفهمانند که اکنون اسیر آنها نمی باشند و دیگران را به اندیشه وادارند که درختی که روئیده است، نه آن درختی است که با نسیمی بر خود بلرزد و از ریشه کنده شود. این گونه بود که جنگ ها یکی پس از دیگری آغاز شد و در انتها آن که ظفر یافت و به توفیق رسید اسلام بود و مسلمین، و برای منافقان، دشمنان، معاندین و کفّار جز یأس و ناامیدی و شکست چیزی نماند. می توان نبردهای رسول اکرم را در دسته بندی زیر قرار داد و به مطالعه آنها پرداخت.

1ـ جنگ های مشرکان با قریش: مهمترین این جنگ ها عبارت از بدر و احد و خندق می باشد. جنگ بدر اولین نبردی است که به صف آرایی مسلمانان و کفّار قریش منجر شد. مسلمین خبر یافتند که قریشیان اموال آنها را تصاحب نموده و بدان وسیله کاروان تجارتی بزرگی به راه انداختند و قصد عزیمت به سوی بلاد شام را دارند. پس راه را به کاروان آنان بستند تا بدان وسیله به اموال خود برسند و از قدرت و اقتدار قریش بکاهند. همچنین به آنها گوشزد نمایند اکنون با گروهی طرف هستند که از بند آنها رسته اند، و اوضاع و شرایط آنها به کلی تغییر نموده است. دیگر نمی توان قصد آزار مسلمین را در سر پروراند و برای کشتن رسول گرامی نقشه ها کشید و طرح ها ریخت. پیام دیگر این جنگ این بود که اینک ابتکار عمل در دست مسلمین است. این مسلمانها هستند که می گویند: قریش چه کاری را و چگونه باید انجام دهند. این امر تا آن زمان که قریش بر سر لجاجت و کینه توزی باشند، با جنگ و مبارزه و مقابله به مثل، انجام خواهد گرفت و زمانی که از کین و لجاجت دست برداشتند با مدارا،‌ عمل خواهد شد. جنگ بزرگ دیگری که بین مسلمین و کفّار قریش انجام شد، «احد» است. قریش برای تسکین قلب و اعاده حیثیت در مکانی به نام احد به جنگ مسلمین رفتند. این نبرد در ابتدا با کامیابی مسلمین همراه بود. به همین دلیل بعضی از آنها به خاطر طمع و جمع آوری غنیمت دستور رسول اکرم را نادیده گرفته و آن مکان پر اهمیت و سوق الجیشی را رها نمودند. کفّار از آن ناحیه به مسلمین یورش آوردند، که ثمر آن شهادت بزرگ امیر اسلام حضرت حمزۀ سیدالشهداء و زخمی شدن رسول مکرم اسلام بود. اما غائله ختم به خیر نشد. کفّار که به پیروزی نسبی رسیده بودند شادمان به عقب نشستند. اما فکر نابودی اسلام را از سر بیرون نکردند. لذا در اندیشۀ تجدید قوا برآمدند. با قبائل اطراف عهد و پیمان بستند که رسول مکرم اسلام و مسلمین را نابود نمایند. یهودیان داخل و اطراف مدینه نیز با آنها هم پیمان شدند و... بدین ترتیب جنگ خندق یا احزاب را به راه انداختند. خبرها به مدینه رسید. رسول اکرم به مشورت با اصحاب پرداخت. هر کس پیشنهادی نمود. در آن میان سلمان فارسی که به تازگی رسول اکرم را بعد از سالها جستجو، یافته بود و به او ایمان آورده بود، گفت: بهتر است اطراف مدینه را خندقی حفر کنیم. زیرا بدین وسیله مقابل نفوذ کفار به داخل مدینه را می توانیم بگیریم. پیشنهاد او پذیرفته شد و خندق حفر گردید. روز جنگ فرا رسید. عمر بن عبدود که یکی از دلاوران یهود بود با گذشتن از کانال به مسلمین یورش برد. امیرالمومنین علی علیه السلام با اجازۀ رسول گرامی اسلام به مصاف عبدود شتافت. نبردی سخت بین امام علی علیه السلام و عمر بن عبدود بر پا شد. عبدود به هلاکت رسید. رسول اکرم و مسلمین شادمان شدند. روزنه های یأس و به دنبال آن شکست بر کفّار استیلا یافت و اطراف مدینه را رها کردند و به مکانهای خود بازگشتند.

2ـ مقابله با اهل ادیان: رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بعد از ورود به مدینه با برقرار نمودن عقد اخوت و برادری بین انصار و مهاجر، تمام امتیازات طرفین را حذف و آنها را به برادری، برابری و سبقت گرفتن در امر تقوا و دینداری ارشاد فرمودند. اینک یثربی که تا چندی قبل جولانگاه دو قبیلۀ اوس و خزرج بود و یکی دیگری را به بهانه های واهی سرزنش و تهدید می نمود، تبدیل به شهری گردیده بود که تمام ساکنان آن یک هدف که اسلام باشد و یک امیر که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم باشد، داشتند. این امر برای دو گروه سخت ناگوار بود. گروه نخستین منافقان بودند که اینان توانایی سر برآوردن و اغتشاش نداشتند. گذشته از آن، مردمانی بدنام بودند



خرید و دانلود تحقیق در مورد نبوت


تحقیق در مورد نبوت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 43 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

نبوت

نویسنده : آیت اله شهید

سید عبدالحسین دستغیب

گردآورنده :

نبوت

بعضی از بزرگان دکر فرموده اند : از جمله شرایط پیغمبر آنست که به بیماریهایی که موجب نفرت و کناره گیری مردمان از او می شود مبتلا نباشد و علتش را نیز در حکمت پیغمبری ذکر می کنند یعنی چون پیغمبر برای راهنمایی مردم می آید نباید وضعش طوری باشد که مردم از او فرار کنند و نتواند مأموریتش را انجام دهد و بعضی از این بیماریها را بطور صریح می شمارند مانند « خوره » و نسبت به بعضی دیگر بعنوان خلاف مطرح می سازد . کمال بزرگواری این است که در عین قدرت بر انتقام عفو کند ودر حالیکه توانایی درگیری دارد بردباری نماید . این دستورالعملی است که قرآن مجید به همه پیروانش داد .هر چند شخص حضرت محمد ( ص ) را مخاطب قرار می دهد که : « عفو را بگیر و به نیکی فرمان ده و از نادانان رو بگردان » اجرای این دستور خداوندی را در روش محمد ( ص ) بخوبی می یابیم که با اینهمه ناملایمات که از مشرکین می دید جز صبر از او سراغ نداریم و جز بردباری در برابر جهل آنان کاری نمی کرد .

در مقابل وعده هایی که خداوند به پیغمبرش داده است نخستین بشارتی که داد این بود که ما با تو هستیم یار و یاور تو هستیم در مکه که شرحش کمی داده شده مکه ای که 360 با در آن قرار دارد هر بتی را با طلا و جواهرات زینت کرده بودند مکه ای که جز مشرک در آن جا نداشت خدا وعده که حبیب ما پیروز در اینجا وارد می شوی .

زین العابدین ( ع ) در دعای ابوحمزه عرض می کند گریه کنم برای وقتی که سر از قبر در می آورم . نگاه می کنم به اطراف خودم عده ای شادمان روسفید برخی نالان و روسیاه نمی دانم عاقبت من چه می شود . مسلمانان باید افتخار کنند به شرافت حضرت محمد ( ص ) که خداوند وعده حکومت و امامت به امتش داد . یک قرن نشده و خود وجود مقدسش در حیات بود یعنی درهمان بیست و سه سال ایام رسالتیش یمن جز متصرفاتش شد و نجاشی از چشمه اسلام اختیار کرد . پس از پیغمبر ( ص ) یک قرن نشد که این نور ادامه پیدا کرد از غرب تا رسید به اقضای اندلس که بیرق لا اله الا الله محمد رسول الله و از شرق تا پشت دیوار چین بلند شد و خداوند خلافت را به امت اسلام مرحمت فرمود و آنان را به امن و امان رسانید .

خواستند نور خدا را خاموش کنند ولی خدا نخواست مگر آنکه این دین مقدس را بر جمیع ادیان غلبه عنایت فرماید به حسب حجت و برهان بر همه ادیان غالب بوده و هست هیچ وقت اسلام در مقابل دلیل و برهان مغلوب واقع نشده است و همیشه قوانین بر طبق فطرت بشر بوده و هست لذا مغلوب شدنی هم نیست . اشرف انبیاء محمد مصطفی ( ص ) در زمان حیات خودش مخصوصا پس از هجرت به مدینه روز به روز بر تعداد امتش افزوده شد تا در سال حجه الوداع سال آخر عمرش که خودش رفت برای حج و اعلان فرمود و مسلمانان نیز در التزام



خرید و دانلود تحقیق در مورد نبوت


تحقیق در مورد نبوت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 69 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

مقدمه

در ابتدای بحث نبوت خاصّه گفته شد که زندگی پیامبران قبل از رسول گرامی اسلام در پرده ای از ابهام است، و ما برای دستیابی به زوایای زندگی آنها با مشکلات جدی روبرو می باشیم. آن مشکلات را نیز یکی پس از دیگری برشمردیم و گفتیم: تنها ملاک ما برای پی بردن به زندگی انبیاء قبل، قرآن کریم، روایات و احادیث صحیفه معصومین علیهم السلام می باشد. به حول و قوه الهی آنچه از تاریخ انبیاء سابق لازم بود در دسترس قرار داشت، گفته شد. اینک نوبت پرداختن به تاریخ زندگی مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم است. در رابطه با تاریخ رسول مکرم اسلام ما با مشکل مواجه نخواهیم شد. زیرا هیچ نکته ای از زندگی رسول گرامی اسلام در تاریخ پنهان نمانده است و چونان کف دست در برابر انسانها قرار دارد. به همین دلیل است که شما به هر کتابخانه ای در هر گوشه دنیا که مراجعه فرمائید می توانید دهها موضوع راجع به پیامبر اسلام بیابید و از ‌آنها استفاده کنید. پرداختن به تاریخ پیامبر مکرم اسلام و کنکاش در همه زوایای زندگی آن حضرت به دلایل گوناگونی صورت گرفته است.

اهم این دلائل به شرح زیر است: 1ـ رسول گرامی اسلام با ادعای خاتمیت برای هدایت بشر به سوی آنها مبعوث شده. خاتمیت ادعایی است که فقط و فقط در قرآن و سخنان پیامبر اسلام مطرح شده است. این مطلب را نه از سایر کتب آسمانی می توانید بیابید و نه در سخنان دیگر انبیاء الهی. گر چه پیروان ادیان بزرگ آسمانی مثل یهودیت و مسیحیت بعضاً چنین ادعایی دارند، اما این گزاره را نمی توان در کتب و سخنان پیامبران آنها یافت و نیز هرگز دلیل خردپسند و موجّهی نیز بر ادعای آنها در دست نیست. اما قرآن نه تنها چنین ادعایی می کند، بلکه دلائل خردپسند نیز برای آن اقامه می نماید و بشریت و دیگر ادیان را به مقابله فرا می خواند که اگر دلائل عقل پسند و خردگرا دارید، بیاورید تا انسانها از آن استفاده کنند. 2ـ جذابیت تعالیم رسول الله عامل دیگری برای کاوش و کنکاش اندیشمندان اسلامی و غیر اسلامی بوده است. شما اگر تعالیم سایر انبیاء را بنگرید، خواهید دید که آنها به گوشه ای از زندگی و ابتلائات بشر پرداخته اند، اما تعالیم دین مبین اسلام این امر را بر ما مسلّم می کند که در آن به همه زوایای زندگی بشر پرداخته شده است و خود رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم نیز در سیرۀ رفتاری و گفتاری خود معقول عنه نگذاشته است. 3ـ رقابت دوستان و دشمنان او باعث شده است که هیچ گوشه از زندگی او بر ما نامعلوم نماند. تاریخ هم دوستان او را به ما معرفی می کند و هم دشمنانش را. هم استراتژی مبارزه دشمنانش را به ما می گوید و هم همکارهای دوستانش را در تبعیت از او به ما بازگو می کند. و پرواضح است که وقتی چنین رقابتی سخت بین دوست و دشمن یک شخصیت بر سر او در جریان باشد، هیچ گوشه ای از زندگی او مبهم نخواهد ماند. زیرا دشمنانش برای خراب کردن شخصیت او از هیچ حربه ای دریغ نخواهد کرد و دوستانش نیز در هیچ مرحله ای از حمایت و تبعیت و خنثی سازی نقشه های دشمنان دست نخواهد کشید. 4ـ رسول مکرم اسلام تنها پیامبری است که نه تنها به هدایت قوم خود همت می کرد، بلکه دیگر اقوام و نژادهای بشریت را نیز به دین خود دعوت می نمود. به عنوان نمونه او به پادشاهان ایران، روم، مصر و… نامه فرستاد و آنها را به دین اسلام فرا خواند. شما اگر درباره آنچه از زندگی چهار پیامبر اولوالعزم به ما رسیده است مطالعه نمایید، می بینید که هیچ کدام از آنها چنین کاری نکردند. بلکه فقط به هدایت قوم خود پرداخته اند. اگر در تاریخ زندگی ابراهیم خلیل مواجه نقد و نظر دربارۀ آیین های گوناگون وجود دارد، نه به معنای هدایت مستقیم که به معنای هدایت غیر مستقیم آنها است.

توضیح مطلب این است که: حضرت ابراهیم با بیان این مطلب که ( من نمی پسندم چنین خدایی را عبادت کنم ) آنها را به اشتباهشان واقف می گردانید. اما رسول مکرم نه تنها می فرمود ( من نمی پسندم…) بلکه در موضع ( امر ) قرار داشت و دیگران را امر به ترک دین باطل و گرویدن به دین حق می نمود و این موردی است که در زندگی دیگر انبیاء دیده نمی شود. همین مسئله دلیلی شده است برای مطالعه دانشمندان اسلامی و غیر اسلامی که چه چیزی در تعالیم و شخصیت این پیامبر وجود داشته است که این چنین تعاملی با پادشاهان و دیگر ادیان داشته است و... دلائل دیگری که از حوصله این بحث خارج است باعث شده تا هیچ گونه ابهامی در تاریخ نبی مکرم اسلام نباشد. آنچه در پی می آید، گوشه هایی از زوایای سیرۀ نبی اکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم است که در حد توان ما بوده است.

امید است که مورد رضای حق و خشنودی امام بر حق عجل الله تعالی فرجه الشریف واقع گردد.

انشاء الله تعالی

 میلاد و دوران کودکی نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم

  چهل سال قبل از بعثت « جهان مملو از سیاهی شرک و خرافه پرستی با قدوم مبارک نبی اکرم بر پهنۀ هستی روشن شد. این واقعه در 570 سال بعد از میلاد حضرت مسیح رخ داد». در روز ولادت آن حضرت بین شیعه و سنی اختلاف است به این معنی که روز ولادت آن حضرت را هفدهم ربیع الاول می دانند و اهل سنت دوازده ربیع الاول. به هنگام تولد آن حضرت اتفاقاتی شگرف و عجیب رخ داد از آن جمله اتفاقات این بود که ایوان کسری لرزید و سیزده یا چهارده کنگرۀ آن فرو ریخت. نیز آتشکدۀ فارس به یک دفعه خاموش شد با آنکه هزار سال بود خاموش نشده بود و بتها همه به رو افتادند. در تاریخ آمده است که آن حضرت دو یا سه روز از شیر مادر بزرگوارش تغذیه نمود. بعد از آن حضرت عبدالمطلب جد امجد او، برایش دایه ای استخدام نمود و آن حضرت را به همراه دایه اش به صحرا فرستاد. به همراه آن حضرت، خیر و برکت نیز به خانۀ حلیمه سرازیر شد خانه ای که قبل از آن حتی شیر شتری نیز برای نوشیدن نداشتند، اما به محض ورود آن حضرت شتر حلیمه شیرده شد و نعمات الهی به خانۀ آنها باریدن گرفت. حلیمه پس از مدتی که به‌ آن حضرت شیر داد او را به مادرش بازگرداند. شش ساله بود که آمنه مادرش او را برای دیدن دایی هایش به همراه خود به مدینه برد. در راه بازگشت در محلی به نام ( اداواء ) حضرت آمنه وفات یافت و بعد از آن، نگهداری او را جد بزرگوارش حضرت عبدالمطلب بر عهده گرفت. او نیز رسول گرامی را ترک کرد و این زمانی بود که کودک کلاً بیش از هشت سال نداشت. عبدالمطلب هنگام وفات فرزندش ابوطالب را خواست و حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلّم را به او سپرد و از او خواست که همیشه و همه جا مواظب او باشد.

توضیح چند مطلب:

1ـ گفته شد که در روز ولادت رسول مکرم اسلام بین اهل سنت و اهل تشیع اختلاف است. سئوالی که در اینجا مطرح است این می باشد که اولا‌ً سر این اختلاف چیست؟ و ثانیاً کدام تاریخ درست است؟ در جواب باید گفت: اولاً اعراب زمان رسول گرامی اسلام بیسواد بودند. لذا به ثبت وقایع نمی پرداختند بلکه آنها را به حفظ و پشت به پشت نقل می کردند. سر اختلاف می تواند همین عدم ثبت وقایع باشد. ثانیاً از پیشوایان معصوم علیهم السلام به ما رسیده است که روز میلاد آن حضرت هفدهم ربیع الاول است و از آن جا که «اهل خانه از آنچه که در خانه می گذرد و گذشته است، آگاه هستند» می توان نتیجه گرفت که قول درست همان هفدهم ربیع الاول است.

2ـ در تاریخ آمده است که حلیمه وقتی مطلع شد رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم پدر ندارد و یتیم است. از پذیرفتن آن حضرت سر باز زد، اما چون بسیار لاغر اندام بود و کسی فرزندش را به او نمی داد، لذا از سوی خانه عبدالمطلب برگشت و رسول گرامی اسلام را پذیرفت که این نقل به جهاتی دروغ است. زیرا، اولاً: عظمت خاندان بنی هاشم و شخصیت مردی چون عبدالمطلب که جود و احسان، نیکوکاری و دستگیری او از افتادگان زبانزد خاص و عام بود سبب می شد که نه تنها دایگان سر باز نزنند که شیر دان نوه عبدالمطلب را به مباهات آنها نیز می شد. ثانیاً: علت اینکه محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به حلیمه دادند این بود که نوزاد قریش پستان هیچ یک از زنان شیرده را نپذیرفت. سرانجام حلیمه سعدیه آمد و رسول گرامی اسلام، پستان او را مکید. لذا عبدالمطلب رو به حلیمه کرد و پرسید از کدام قبیله ای؟ حلیمه جواب داد: از قبیلۀ بنی سعد. بار دیگر عبدالمطلب پرسید: اسمت چیست؟ جواب داد: حلیمه. آنگاه حضرت عبدالمطلب بسیار مسرور شد و گفت: آفرین! آفرین! دو خوی پسندیده و دو خصلت شایسته در توست، یکی سعادت و خوشبختی و دیگری حلم و بردباری.

جنگهای پیامبر

 بعد از آنکه حکومت اسلامی در مدینه بنا نهاده شد رسول گرامی اسلام باید چاره ای برای مشکلات داخلی و خارجی می اندیشیدند،‌ و نیز می باید در صدد سر و سامان دادن امور برمی آمدند.

پیامبر در بدو ورود به مدینه با مشکلات زیر مواجه بود:

1ـ تأسیس حکومت در مدینه و انتخاب شدن رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم به عنوان رئیس مدینه،‌ باعث رنجش کسانی می شد که منتظر ریاست بودند. از طرفی یهود که در مدینه و اطراف آن از امکانات وسیعی برخوردار بود نمی توانست ببیند که یثربیان اکنون بالاتر و برتر از آنان می باشند.

2ـ تا‌ آن زمان بزرگترین دشمن اسلام و مسلمین، کفّار قریش بودند. آنها نه تنها از آزار جسمی و روحی مسلمین دست نمی کشیدند، بلکه املاک و اموال آنها را نیز به غارت برده و بدان وسیله به تجارت می پرداختند و نیز به وسیلۀ برخی از طائفه ها برای مسلمین مزاحمت می آفریدند. بنابراین مسلمین باید چاره ای می اندیشیدند تا اولاً:‌ از ناحیۀ یثرب و اطراف آن آسوده خاطر باشند و از دیگر سو بتوانند اموال غارت شده خود را به دست آورند و به مشرکین بفهمانند که اکنون اسیر آنها نمی باشند و دیگران را به اندیشه وادارند که درختی که روئیده است، نه آن درختی است که با نسیمی بر خود بلرزد و از ریشه کنده شود. این گونه بود که جنگ ها یکی پس از دیگری آغاز شد و در انتها آن که ظفر یافت و به توفیق رسید اسلام بود و مسلمین، و برای منافقان، دشمنان، معاندین و کفّار جز یأس و ناامیدی و شکست چیزی نماند. می توان نبردهای رسول اکرم را در دسته بندی زیر قرار داد و به مطالعه آنها پرداخت.

1ـ جنگ های مشرکان با قریش: مهمترین این جنگ ها عبارت از بدر و احد و خندق می باشد. جنگ بدر اولین نبردی است که به صف آرایی مسلمانان و کفّار قریش منجر شد. مسلمین خبر یافتند که قریشیان اموال آنها را تصاحب نموده و بدان وسیله کاروان تجارتی بزرگی به راه انداختند و قصد عزیمت به سوی بلاد شام را دارند. پس راه را به کاروان آنان بستند تا بدان وسیله به اموال خود برسند و از قدرت و اقتدار قریش بکاهند. همچنین به آنها گوشزد نمایند اکنون با گروهی طرف هستند که از بند آنها رسته اند، و اوضاع و شرایط آنها به کلی تغییر نموده است. دیگر نمی توان قصد آزار مسلمین را در سر پروراند و برای کشتن رسول گرامی نقشه ها کشید و طرح ها ریخت. پیام دیگر این جنگ این بود که اینک ابتکار عمل در دست مسلمین است. این مسلمانها هستند که می گویند: قریش چه کاری را و چگونه باید انجام دهند. این امر تا آن زمان که قریش بر سر لجاجت و کینه توزی باشند، با جنگ و مبارزه و مقابله به مثل، انجام خواهد گرفت و زمانی که از کین و لجاجت دست برداشتند با مدارا،‌ عمل خواهد شد. جنگ بزرگ دیگری که بین مسلمین و کفّار قریش انجام شد، «احد» است. قریش برای تسکین قلب و اعاده حیثیت در مکانی به نام احد به جنگ مسلمین رفتند. این نبرد در ابتدا با کامیابی مسلمین همراه بود. به همین دلیل بعضی از آنها به خاطر طمع و جمع آوری غنیمت دستور رسول اکرم را نادیده گرفته و آن مکان پر اهمیت و سوق الجیشی را رها نمودند. کفّار از آن ناحیه به مسلمین یورش آوردند، که ثمر آن شهادت بزرگ امیر اسلام حضرت حمزۀ سیدالشهداء و زخمی شدن رسول مکرم اسلام بود. اما غائله ختم به خیر نشد. کفّار که به پیروزی نسبی رسیده بودند شادمان به عقب نشستند. اما فکر نابودی اسلام را از سر بیرون نکردند. لذا در اندیشۀ تجدید قوا برآمدند. با قبائل اطراف عهد و پیمان بستند که رسول مکرم اسلام و مسلمین را نابود نمایند. یهودیان داخل و اطراف مدینه نیز با آنها هم پیمان شدند و... بدین ترتیب جنگ خندق یا احزاب را به راه انداختند. خبرها به مدینه رسید. رسول اکرم به مشورت با اصحاب پرداخت. هر کس پیشنهادی نمود. در آن میان سلمان فارسی که به تازگی رسول اکرم را بعد از سالها جستجو، یافته بود و به او ایمان آورده بود، گفت: بهتر است اطراف مدینه را خندقی حفر کنیم. زیرا بدین وسیله مقابل نفوذ کفار به داخل مدینه را می توانیم بگیریم. پیشنهاد او پذیرفته شد و خندق حفر گردید. روز جنگ فرا رسید. عمر بن عبدود که یکی از دلاوران یهود بود با گذشتن از کانال به مسلمین یورش برد. امیرالمومنین علی علیه السلام با اجازۀ رسول گرامی اسلام به مصاف عبدود شتافت. نبردی سخت بین امام علی علیه السلام و عمر بن عبدود بر پا شد. عبدود به هلاکت رسید. رسول اکرم و مسلمین شادمان شدند. روزنه های یأس و به دنبال آن شکست بر کفّار استیلا یافت و اطراف مدینه را رها کردند و به مکانهای خود بازگشتند.

2ـ مقابله با اهل ادیان: رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بعد از ورود به مدینه با برقرار نمودن عقد اخوت و برادری بین انصار و مهاجر، تمام امتیازات طرفین را حذف و آنها را به برادری، برابری و سبقت گرفتن در امر تقوا و دینداری ارشاد فرمودند. اینک یثربی که تا چندی قبل جولانگاه دو قبیلۀ اوس و خزرج بود و یکی دیگری را به بهانه های واهی سرزنش و تهدید می نمود، تبدیل به شهری گردیده بود که تمام ساکنان آن یک هدف که اسلام باشد و یک امیر که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم باشد، داشتند. این امر برای دو گروه سخت ناگوار بود. گروه نخستین منافقان بودند که اینان توانایی سر برآوردن و اغتشاش نداشتند. گذشته از آن، مردمانی بدنام بودند



خرید و دانلود تحقیق در مورد نبوت