لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
حقوق زن و مرد در جامعه
اما آنان نخواسته و یا نتوانسته اند همهء رقیبان را بالکل از میدان به در کنند چرا با از میان رفتن یک رقیب ، دیگری ای جایگزین می شود و قد علم می کند. پس چاره در قانون گزاری طبیعت است با میل و ارادهء خویش. قوانینی که نوع برتر را تعریف کند و سایرین را مستثنی سازد. این قوانین گاه می تواند بی رحمانه تر از قوانین جنگل معصوم به غلط ظالم خوانده شده باشد؛ هر که سفید تر، برتر؛ هر که قوی تر؛ بهتر؛ ...
در این میان قانونی وجود دارد که شاید از همه کودکانه تر باشد: فرد هم رنگ ، هم نژاد ، هم دین ، هم وطن و هم خون ، ولی پست تر! و آن عضو مفلوک جامعه کسی نیست جز همشهری دست دوم، زن. اینجا دیگر برتری نه نسبی که مطلق است – برتری از آن نوع که انسان بر تمام دیگر موجودات دارد. مرد اشرف مخلوقات است ، نه زن. مرد است که روح خداوند در او دمیده شده است و او تصویر خداوند در بهشت است. زن عضوی ناقص است که به واسطهء مرد خلق شده است و کاری جز این نکرده که مرد معصوم و متعالی را تشویق به خیانت به پدر روحانی اش نموده و باعث اخراج او از خانهء امن و ابدیش گردیده است. زن حیوانی است مکار ، عامل بیچارگی دنیا.
این فرضیه در جوامع ابتدایی هم به نوعی دیگرموثق و معتبر بود. انسان اولیه می بایست قوی باشد تا بتواند مبارزه کند و در مبارزه با طبیعت پیروز شود. انسان ضعیف دوام نمی آورد مگر به حمایت قوی ترها. اما انسان های ضعیف اغلب زنان بودند و ادامهء زندگی شان منوط به حمایت مردان. پس برتری مرد مجدد ثابت می شد.
با انتقال جامعه به مرحلهء کشاورزی، هنوز قدرت بدنی حرف اول را می زد. در جنگ و دفاع از املاک هم زنان جز آن که به اسیری برده شوند و ایجاد دردسر نمایند، کمکی نمی کردند پس آنان مایهء ننگ بودند. در این دوران نیز همچنان الگوی انسان طبیعت بود و این امر برتری را بدون چون و چرابه مردان داده بود. بودند جوامعی که خشم طبیعت چندان گریبانگیرشان نبود و پیش رو زمین های بارور کشاورزی داشتند، مانند جامعهء مصرباستان که رود نیل ، کشتزارهای حاصل خیز را برایشان به ارمغان می آورد. در این جوامع – باز به پیروی از طبیعت – ارزش و برتری به گروهی داده می شد که بیشتر شبیه محیط بودند. این جا زنانی که مصداق باروری بودند؛ یعنی مادران، برتری داشتند. باز هم آن چه مطرح بود باروری زن بود و نه خود او. هنوز هم در جوامع ابتدایی افریقا با شرایطی مشابه می توان نمونه های مادر سالاری را یافت.
اگر رشد جامعهء انسانی را به مراحل رشد بدن انسان تشبیه کنیم، گذار از مرحلهء کشاورزی و ورود جوامع به دوران صنعتی ، پایان طفولیت و ورود به دوران نوجوانی و سرکشی بود. در این دوران ملاک دیگر زور بازو و قدرت نبود چرا که نه تنها زنان، که کودکان شش- هفت ساله نیز می توانستند پای دستگاه ها در کارخانه ها بایستند و کار کنند. حال می بایست دربارهء تمامی ملاک های برتری تجدید نظر به عمل آید و همان زمان بود که تاریخ شاهد جنبش های انسان دوستانه از جمله لغو برده داری، حق آزادی و رای برای زنان و .... گردید.
از آن پس اگر چه عده ای سعی کردند این تحولات را انکار کنند و حقوق را نادیده بگیرند، دیگر توان آن را نداشتند چرا که جامعهء انسانی به شکلی اجتناب ناپذیر مسیر خود را می پیمود.
اما در عصر صنعتی نیز گاه جنبش های مخالف مردسالاری، که به مرور منجر به ایجاد حرکت های فمینیستی – به طور خاص موج اول - گردید ، مشکل را حل نکرد. راه حل های ارایه شده در ابتدا صرفا ترک یک سوی میدان نبرد و الحاق به دیگر سو بود و چون نتیجه نبخشید، کار به انکار کل موضوع مخالفت انجامید. فمینیست های موج سوم بالکل منکر وجود چیزی به نام جنسیت و تفاوت زن و مرد شدند. [1]
زمانی که صحبت از تساوی حقوق زن و مرد می شود،خود این عبارت به معنی یکی ندانستن این دو است. یعنی ما دو پدیده به نام های زن و مرد داریم و قصد آن می کنیم که به آن ها حقوق برابر بدهیم. مشکل اساسی افرادی که امروزه به این مهم می پردازند این است که می خواهند زن و مرد را کاملا یکی بشمارند و از این طریق به اثبات تساوی حقوق بپردازند. مقایسه هایی فیزیکی که گاه انجام می پذیرد حاکی از این غفلت است ؛ مثلا مقایساتی بر روی وزن مغز زنان و مردان. اینان قصد اثبات تساوی زن و مرد- و نه تساوی حقوق زن و مرد - را دارند.
با وجود همهء تلاش ها برای انکار، زن و مرد از نظر جسمانی با یکدیگر متفاوت اند. [2] اما تلاش برای برقراری تساوی حقوق زن و مرد است؛ یعنی آن چه که با توجه به لیاقت و شایستگی یک انسان باید به او داد. در اعطای حق، دیگر مسالهء زن یا مرد بودن مطرح نیست چون دیگر به جسم فرد ربطی ندارد. مساله یک انسان است؛ انسانی دارای روح که می تواند زن یا مرد، سفید یا سیاه ، پیر یا جوان ، قوی یا ضعیف باشد. هیچ یک از تفاوت های ظاهری نمی تواند عامل محرومیت فرد انسانی از حقوق او باشد.
اما حق یک انسان چیست که زن و مرد باید به شکل مساوی از آن بهره برند؟ مسلما این امر تنها به این معنی نیست که زن ترک خانه کند و در اجتماع حاضر باشد. حقوق برابر در اموری بسیار متعالی تر است: حق تفکر، حق آموزش، حق انسان بودن ، حق رشد و تعالی عقلانی و روحانی. زن و مرد باید به طور مساوی امکان ترقی و تکامل داشته باشند و بتوانند قابلیات و استعدادات خود را بروز دهند. نکتهء مهم این جاست که زن و مرد هر دو به تنهایی انسان هایی کامل و مستقل هستند که هر یک به منزلهء یک واحد انسانی می توانند زندگی و ترقی کنند. زمانی می توان انتظار حقوقی برابر را برای آنان داشت که چنان باوری ملکهء جامعه گردد.
اما مگر حالا که چنین نیست ، چه مشکلاتی وجود دارد؟ اگر این ارزش محقق شود چه خواهد شد؟
نادیده گرفتن زنان در هر جامعه به ضرر کل آن جامعه است. تعلیم و تربیت کل جامعه ، به علت عدم آگاهی و توانایی مربیان اول فرزندان – مادران – به تاخیر خواهد افتاد و این حرکت ورشد جامعه را کند می کند. در اصل باور به برتری هر جنس تناقضی در خود نهفته دارد؛ چگونه ممکن است انسان هایی پست و ذلیل – مادران یا زنان – بتوانند از دامان خود متعالیانی – مردان – بار آورند یا مادرانی والا و عالی افرادی پست؟
ازسوی دیگر تحقیقات نشان داده است که در جوامع مردسالار گرایش به نظام دیکتاتوری بیشتر است. مصداق آن را نیز آلمان در دوران نازیسم می دانند که تاکید بر خانه نشینی زنان داشت. بالعکس، حکومات دموکراسی اغلب با حضور زنان در جامعه همراه بوده است. در ضمن هر کجا که موازنهء بین دو جنس برقرار باشد، سطح زندگی ارتقا می یابد.[3] و شاید همین اصل مؤید آن باشد که حضور زنان در جامعه و تصمیم گیری ها منجر به برقراری
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 46 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه:
بی شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجویت هر جامعه دخالت اساسی دارد فرهنگ ان جاممعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد و با ؟ فرهنگ هر چند بعدهای اقتصادی ، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد ولی پوچ ، پوک و میان تهی است. «فرهنگ» کلمه ای بسیار رایج و مورد توجه در تمامی جوامع متمدن بوده است. به طوری که با گسترش اجتماعات و پیچیده شدن روابط و افزایش امکانات و ابزار، بحث از فرهنگ بیشتر و ابعاد متعددی به خود می گیرد. اگر تا دو قرن قبل جنبه های خاصی از زندگی اجتماعی و نقش محدودی برای فرهنگ وجود داشت، به تدریج نفوذ و قدرت فرهنگ و نقش آن در ابعاد مختلف جامعه بشری بسیار بیشتر است.
تحولات یک فرد در صحنه های منطقه ای و بین المللی که چهره سیاسی، فرهنگی جهان را تغییر داده این تصور را بر خلاف القائات ، تبلیغات و ادعاهای جریانهای خاصی که محور مسائل و مشکلات و تصادفات در آینده اقتصادی و تکنولوژیکی خواهد بود، شکل می دهد که قدرتهای مادی و صنعتی جهان تمامی امکانات خود را در جهت سلطة فرهنگی خود و نابودی فرهنگهای دیگر قرار می دهند.
نظامهای سلطه و سازمانهای بین الملی تحت کنترل آنان تا کنون نخواسته اند رابطه ای منطقی بین فرهنگ ، استقلال و توسعه برقرار نمایند. زیرا که با ادامة سلطه و حاکمیت آنان و غارت و چپاول کشورهای دیگر منافات و مغایرت دارد. داشتن فرهنگ استقلال و توسعه واقعی و همه جانبه، مانع حضور و دخالت بیگانه خواهد بود.
حال سوال اساسی اینست که چگونه جامعه ای می تواند به این مهم دست یابد؟
و پاسخ اینست که:
جامعه ای که به تعلیم و تربیت خویش بها می دهد و بناهای فرهنگی و اموزشی، به ویژه مدارس آن در شهرها و روستاها، با عنایت به اصول مهندسی آموزشی از بهترین و پر جلوه ترین بناهی موجود باشد و معلمان آن از اقتدار زیادی برخوردار و موفق ترین، پر نشاط ترین و محبوب ترین الگوهای اجتماعی باشند از بیش ترین پیشرفت فرهنگی ، اجتماعی برخوردار بوده ، کم ترین آفت ها و آسیب پذیری های فردی اجتماعی را خواهند داشت و همچنین جامعه ای که وارث معلمان مقتدر باشد به یقین صاحب ارزش های والای فرهنگی و توسعه یافته ترین نهادهای اجتماعی خواهد بود.
هدف از توسعه فرهنگی
وقتی غربیها از توسعه فرهنگی در جهان سوم بحث می کنند بیشتر تعریف و هدف از آن را یک قدم به جلو در بهره برداری از امکانت فرهنگی جامعه ذکر می نمایند و اینکه فرهنگ از اختصاصی بودن و قشری و طبقاتی بودن خارج می شود و به طبقه ویژه و مرفّه و متمکن اختصاص نداشته باشد و در اختیار همگان قرار گیرد چنانچه اگر بحث از توسعه سیاسی باشد معنایش سهیم کردن مردم و مشارکت عموم ر رقم زدن سرنوشت سیاسی خویش است.
اما در اسلام مفهومی بسیار عمیق تر، ظریف تر و گسترده تر دارد. در اسلام مسئله تعالی معنوی انسانها و جامعه ، تهذیب نفس، مبارزه با فساد، رشد فضیلتها و تقوی ، بهره برداری عمومی از تقوی و عدالت اجتماعی، حاکمیت روح اخوت اسلامی و نظم و انضباط و قانون ، رشد بینش و بصیرت دینی و اهی ، حاکمیت ارزشهای دینی و خلاصه بارور شدن و شکوفایی استعدادهای علمی و افزایش خودآگاهی افراد جامعه و بیداری وسیع و همه جانبه ملت از اهداف توسعة فرهنگی است.
بدیهی است اهدافی به این وسعت وعمق هرگز در فرهنگهای بشری مورد توجه قرار نگرفته و قرار نخواهد گرفت. در اینجا توجه به این معنا لازم است که اسلام به ابعاد وجودی انسان عمق و وسعت می دهد و او را در حصار محدود مادیات زندانی نمی نماید و این بدان معنا نیست که با توجه به حیات معقول و معنوی انسانها، از حیات مادی و دنیوی آنها غفلت شود و آنها را به عزلت و گوشه نشینی و گوشه گیری فرا خواند بلکه تحول در حیات و بینش انسانها مقدمه ای است برای تحول در زندگی انسانها، و زندگی آخرت و حیات معقول و الهی انسانها در جهان واپسین تبعی ای است از زندگی معقول و برتر و حسنه انسانها در این جهان (الدنیا مزرعه الاخره) که همه ما از خداوند می خواهیم ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی ااخره حسنه- و اُنَّ الْمُتَّقینَ ذَهَبُواْ بِعاجِلِ الْدُنْیا وآجِلِ الاخِرَهِ.
اصول و مبانی توسعه فرهنگی
اصول و مبانی رشد و توسعه فرهنگی، و بررسی زوایا و ابعاد هر یک از جهات یاد شده خود می تواند موضوع مباحث ظریف ، آموزنده و قابل توجهی قرار گیرد که در این مختصر امکان پرداختن به آنها و تجزیه و تحلیل همه جانبه آنها میسر نیست. منتهی به طور فهرست وار به چند مسئله اشاره می نمائیم و تفصیل آن را به عهده اندیشمندان و فرصتهای دیگر واگذار می کنیم.
الف) رسیدن به بیداری، آگاهی و رشد، افزایش معرفت انسانها و ایجاد تحول در بینش و برداشت و بصیرت فردفرد جامعه نسبت به کلیه زمینه های عالم وجود و درک عمیق و روشن از جهان آفرینش و آفریدگار جهان و اهداف خلقت.
به بیان امام صادق (ع) «وَجَدْتُ عِلْمَ النّاسِ کُلُّهُ فی اَرْبَعٍ اَوَّلُها اَنْ تَعْرِفَ رَبَّکَ وَ الثّانی اَنْ تعْرِفَ رَبَّکَ و الثّانی اَنْ تَعْرِفَ ما صَنَعَ بِکَ و الثّالِثُ اَنْ تَعْرِفَ ما اَرادَ مِنْکَ وَالرّابِعُ اَنْ تَعْرِفَ ما یُخْرِجُکَ مِنْ دینِکَ
یا به بیان حضرت سیدالشهداء (ع) اَلْمَعْروُفُ بِقَدْرِ الْمَعْرِفَهِ یا به سخن امیر المومنین (ع) اِذا اَرْذَلَ عَبْداً حَطَرَ عَلَیْه الْعِلْمَ یا به سخن امام باقر (ع): اَلْکَمالُ کُلُّ الثَّقَقّْهُ فی الدّین وَ الصَّبْرُ عَلَی التّابِئِهِ وَ تَقْدیرُ الْعیشَهِ
ب) ایمان و اعتقاد به خداوند (خدا خواهی و خداگرایی).
آدمی کاندر طریق معرفت ایمان ندارد شخص انسان دارد شخصیت انسان ندارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
تاریخچه جامعهشناسى روستائى
جامعهشناسى روستائى در آمریکا نزدیک یک قرن است که بهعنوان رشته جداگانهاى از جامعهشناسى شناخته شده است. نخستین انجمن جامعهشناس روستائى در سال ۱۹۳۷ تشکیل شد و بهدنبال آن مجله جامعهشناسى روستائى انتشار یافت که در آن نتایج بررسىهاى انجام شده در زمینه مسائل روستائى منتشر مىشد. مىتوان گفت که پیدایش جامعهشناسى روستائى در آمریکا ناشى از مشکلات بود که در زندگى مردمان روستائى وجود داشت، به همین جهت بیشتر جنبه کاربردى پیدا کرد.
در اروپا جامعهشناسى روستائى پس از جنگ جهانى دوم روى کار آمد. اما این امر به معنى آن نیست که جامعهشناسى روستائى از آمریکا به اروپا صادر شده باشد. در اروپا از گذشتههاى دور بررسىهاى روستائى در کنار دانشهائى چون: جغرافیا، تاریخ، مردمشناسى، اقتصاد کشاورزى در بسیارى از سرزمینها جریان داشته است.
بررسىهاى روستائى، در اروپا بر پایه یک سنت پژوهشى پرسابقهاى استوار مىباشد و میان سالهاى ۱۸۹۰ و ۱۹۲۵ تحقیقات روستائى چندى انجام گرفته است. اما پژوهشهاى گستردهتر جامعهشناسى چه در زمینههاى روستائى و چه شهرى به زمانهاى اخیر مربوط مىشود.
در اروپا نیز مانند آمریکا جامعهشناسى روستائى هنگامى بهوجود مىآید و توسعه مىیابد که بدان نیاز پیدا مىشود. بازسازىهاى بعد از جنگ، صنعتى شدن جامعه، رشد جمعیت، مهاجرت روستائیان به شهر، نیاز به تأمین اجتماعى، دگرگونىهاى سیاسى و اقتصادى سبب شدند که دولتها به فکر آن بیفتند که تغییرات اجتماعى ـ فرهنگى را تحت نظم و کنترل درآوردند، در نتیجه علوم اجتماعى و به همراه آن جامعهشناسى روى کار آمد و گسترش یافت (۱).
هر چند در آمریکا ابتدا به زمینههاى کاربردى جامعهشناسى اهمیت داده مىشد، ولى بعدها جامعهشناسان به بررسى جنبههاى نظرى جامعهشناسى روستائى نیز روى مىآورند و در زمانى کوتاه جامعهشناسى روستائى رواج پیدا مىکند و در برنامههاى درسى بسیارى از دانشکدهها جاى مىگیرد.
امروز جامعهشناسى روستائى مانند دیگر رشتههاى علمى در پهنه وسیعترى از جهان شناخته شده است و در بسیارى از دانشگاههاى دنیا اعم از کشورهاى صنعتى یا در حال توسعه تدریس مىشود و تحقیقات وسیع و دامنهدارى در زمینه مسائل روستائى انجام مىگیرد.
در ایران بررسىهاى روستائى از حدود ۴۰ سال پیش در مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعى دانشگاه تهران آغاز شده است.
با اجراء قوانین ارضى، مهاجرت روستائیان به شهر و برقرارى روابط گسترده بین شهر و ده و بهدنبال آن تغییرات اجتماعى در روستاها و پیدا شدن مسایل و مشکلات متعددى در حیات اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى جامعههاى روستائى، تحقیقات روستائى متداول شده است.
جامعهشناسى روستائى از لحاظ توسعه نظرى همواره با دشوارىهاى زیادى مواجه بوده است.
گذشته از محدویت دامنه تحقیقات و کمبود مفاهیم علمى در زمینه جامعهشناسى روستائى، اغلب سازمانها و مؤسسات دولتى بر تحقیقات روستائى نظارت داشتهاند. از اینرو محققان روستائى در امر تحقیق کاربردى یا نظرى همواره با دشوارىهائى مواجه بودهاند و نتایج بررسىها نه تنها از لحاظ کاربردى سودمند نبوده است، بلکه از جهت زمینه نظرى هم جامعهشناسى روستائى رشد چندانى پیدا نکرده است.
بررسىهاى جامعهشناسى روستائى زمینه توسعه و پیشرفت روستاها را فراهم مىآورد. کسانى که با مسائل روستائى سر و کار دارند، کارشناسان روستائى، مهندسان کشاورزى، کارکنان خدمات روستائى، مأموران دولتى، مشاوران خانواده روستائى، مروّجان و معلمان کشاورزى، برنامهریزان توسعه روستائى همه مىتوانند از دستآوردهاى جامعهشناسان روستائى بهرهمند شوند.
به همین جهت پرورش جامعهشناسان روستائى و انجام تحقیقات مستمر در زمینههاى اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى روستاها امرى ضرورى به نظر مىرسد.
کلیات جامعهشناسى روستائى
- موضوع جامعهشناسى روستائى:
جامعهشناسى روستائى شاخهاى از جامعهشناسى است که از قواعد، اصول و روشهاى جامعهشناسى پیروى مىکند. از ویژگىهاى آن این است که موضوع آن محدود مىشود به پدیدههاى اجتماعى و نوع فرهنگى که به دنیاى روستائى تعلق دارد. در داخل این چارچوب جامعهشناسى روستائى به بررسى انواع نظامهاى اجتماعى مانند: خانواده، جمعیتها، گروهبندىها، ارزشهاى اجتماعى، هنجارهاى اجتماعى، گرایشها، کارکردها، تحولات و بالأخره کلیه امور و مسائل جامعه روستائى مىپردازد که شناخت آن مىتواند از یکسو براى توسعه، رفاه اجتماعى و بهبود زندگى روستانشینان سودمند باشد و از سوى دیگر زمینه گسترش جامعهشناسى روستائى را بهعنوان یک رشته علمى فراهم آورد.
از جامعهشناس روستائى انتظار مىرود که مسائل اقتصادى، فنى، زیستى، طبیعى و نیز عوامل دیگرى که در پذیرش تغییرات و نوآورىها و بهطور کلى پذیرش شیوههاى جدیدى که در پیشرفت اقتصاد کشاورزى و توسعه روستائى مؤثر است از طریق تحقیق تبیین کند (۱).
(۱) . Hoyois Givanni. Sociologie rurale Editions universitaires Paris 1968 P.16
توسعه روستائى و افزایش تولید کشاورزى نه تنها مستلزم مهارتهاى فنى در زمینههاى علمى و کاربردى است، بلکه با شناخت کشاورزى سنتى و الگوهاى رفتارى انسان روستائى در ارتباط متقابل با فنون جدید کشاورزى و بهطور کلى شناخت زندگى سنتى روستائى باز بسته است. زمینهٔ چنین شناختى را جامعهشناس روستائى فراهم مىکند.
جامعهشناس روستائى در وهله نخست یک جامعهشناس است و با همان روشى به بررسى پدیدههاى اجتماعى جامعه روستائى مىپردازد که جامعهشناسان دیگر در زمینه مسائل اجتماعى جامعههاى شهرى، صنعتى، خانواده، آموزش و پرورش و زمینههاى مشابه دیگر بهکار مىبرند (۲). درک معنى جامعهشناسى روستائى با آگاهى از مفهوم جامعهشناسى، روشها و قوانین آن ارتباط نزدیک دارد. مردمان روستائى در کارهاى مربوط به کشاورزى فعالیت دارند، به اقتضاء آن در محدوده جغرافیائى مشخصى زیست مىکنند، آداب و رسوم، هنجارها، ارزشهاى اجتماعى و فرهنگ خاصى دارند و از الگوى رفتارى و شیوه زندگى ویژهاى پیروى مىکنند که با آنچه در جامعه شهرى وجود دارد فرق مىکند. پدیدههاى اجتماعى جامعه روستائى موضوع بررسى رشته خاصى از جامعهشناسى یعنى جامعهشناسى روستائى است.
(۲) . کنستاندز، ا.ک. (A.K. Condtandse) جامعهشناسى روستائى، فریدون بدرهاى.
جى. بى. چى تا مبار (J. B. chitambar) جامعهشناس هند مىنویسد: جامعهشناسى روستائى یکى از رشتههاى تخصصى جامعهشناسى است که به بررسى علمى انسانهاى روستائى در ارتباط با گروههائى که با آنها کنش متقابل دارند مىپردازد. او هدف جامعهشناسى روستائى را شناخت رفتار انسان روستائى مىداند و عقیده دارد که این امر از لحاظ کاربردى داراى اهمیت خاصى است؛ زیرا دانشجوى علوم اجتماعى از طریق مطالعه در زمینههاى جامعهشناسى روستائى مىتواند درک بیشترى از رفتار انسان روستائى و رفتار خود داشته باشد (۳).
(۳) . Chitambar J.B. introductory rural sociology. A synopsis of concepts and principles.Retd. principal Allahabad Argicultural Institute 1983 p.12
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تاریخچه جامعهشناسى روستائى
جامعهشناسى روستائى در آمریکا نزدیک یک قرن است که بهعنوان رشته جداگانهاى از جامعهشناسى شناخته شده است. نخستین انجمن جامعهشناس روستائى در سال ۱۹۳۷ تشکیل شد و بهدنبال آن مجله جامعهشناسى روستائى انتشار یافت که در آن نتایج بررسىهاى انجام شده در زمینه مسائل روستائى منتشر مىشد. مىتوان گفت که پیدایش جامعهشناسى روستائى در آمریکا ناشى از مشکلات بود که در زندگى مردمان روستائى وجود داشت، به همین جهت بیشتر جنبه کاربردى پیدا کرد.
در اروپا جامعهشناسى روستائى پس از جنگ جهانى دوم روى کار آمد. اما این امر به معنى آن نیست که جامعهشناسى روستائى از آمریکا به اروپا صادر شده باشد. در اروپا از گذشتههاى دور بررسىهاى روستائى در کنار دانشهائى چون: جغرافیا، تاریخ، مردمشناسى، اقتصاد کشاورزى در بسیارى از سرزمینها جریان داشته است.
بررسىهاى روستائى، در اروپا بر پایه یک سنت پژوهشى پرسابقهاى استوار مىباشد و میان سالهاى ۱۸۹۰ و ۱۹۲۵ تحقیقات روستائى چندى انجام گرفته است. اما پژوهشهاى گستردهتر جامعهشناسى چه در زمینههاى روستائى و چه شهرى به زمانهاى اخیر مربوط مىشود.
در اروپا نیز مانند آمریکا جامعهشناسى روستائى هنگامى بهوجود مىآید و توسعه مىیابد که بدان نیاز پیدا مىشود. بازسازىهاى بعد از جنگ، صنعتى شدن جامعه، رشد جمعیت، مهاجرت روستائیان به شهر، نیاز به تأمین اجتماعى، دگرگونىهاى سیاسى و اقتصادى سبب شدند که دولتها به فکر آن بیفتند که تغییرات اجتماعى ـ فرهنگى را تحت نظم و کنترل درآوردند، در نتیجه علوم اجتماعى و به همراه آن جامعهشناسى روى کار آمد و گسترش یافت (۱).
هر چند در آمریکا ابتدا به زمینههاى کاربردى جامعهشناسى اهمیت داده مىشد، ولى بعدها جامعهشناسان به بررسى جنبههاى نظرى جامعهشناسى روستائى نیز روى مىآورند و در زمانى کوتاه جامعهشناسى روستائى رواج پیدا مىکند و در برنامههاى درسى بسیارى از دانشکدهها جاى مىگیرد.
امروز جامعهشناسى روستائى مانند دیگر رشتههاى علمى در پهنه وسیعترى از جهان شناخته شده است و در بسیارى از دانشگاههاى دنیا اعم از کشورهاى صنعتى یا در حال توسعه تدریس مىشود و تحقیقات وسیع و دامنهدارى در زمینه مسائل روستائى انجام مىگیرد.
در ایران بررسىهاى روستائى از حدود ۴۰ سال پیش در مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعى دانشگاه تهران آغاز شده است.
با اجراء قوانین ارضى، مهاجرت روستائیان به شهر و برقرارى روابط گسترده بین شهر و ده و بهدنبال آن تغییرات اجتماعى در روستاها و پیدا شدن مسایل و مشکلات متعددى در حیات اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى جامعههاى روستائى، تحقیقات روستائى متداول شده است.
جامعهشناسى روستائى از لحاظ توسعه نظرى همواره با دشوارىهاى زیادى مواجه بوده است.
گذشته از محدویت دامنه تحقیقات و کمبود مفاهیم علمى در زمینه جامعهشناسى روستائى، اغلب سازمانها و مؤسسات دولتى بر تحقیقات روستائى نظارت داشتهاند. از اینرو محققان روستائى در امر تحقیق کاربردى یا نظرى همواره با دشوارىهائى مواجه بودهاند و نتایج بررسىها نه تنها از لحاظ کاربردى سودمند نبوده است، بلکه از جهت زمینه نظرى هم جامعهشناسى روستائى رشد چندانى پیدا نکرده است.
بررسىهاى جامعهشناسى روستائى زمینه توسعه و پیشرفت روستاها را فراهم مىآورد. کسانى که با مسائل روستائى سر و کار دارند، کارشناسان روستائى، مهندسان کشاورزى، کارکنان خدمات روستائى، مأموران دولتى، مشاوران خانواده روستائى، مروّجان و معلمان کشاورزى، برنامهریزان توسعه روستائى همه مىتوانند از دستآوردهاى جامعهشناسان روستائى بهرهمند شوند.
به همین جهت پرورش جامعهشناسان روستائى و انجام تحقیقات مستمر در زمینههاى اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى روستاها امرى ضرورى به نظر مىرسد.
کلیات جامعهشناسى روستائى
- موضوع جامعهشناسى روستائى:
جامعهشناسى روستائى شاخهاى از جامعهشناسى است که از قواعد، اصول و روشهاى جامعهشناسى پیروى مىکند. از ویژگىهاى آن این است که موضوع آن محدود مىشود به پدیدههاى اجتماعى و نوع فرهنگى که به دنیاى روستائى تعلق دارد. در داخل این چارچوب جامعهشناسى روستائى به بررسى انواع نظامهاى اجتماعى مانند: خانواده، جمعیتها، گروهبندىها، ارزشهاى اجتماعى، هنجارهاى اجتماعى، گرایشها، کارکردها، تحولات و بالأخره کلیه امور و مسائل جامعه روستائى مىپردازد که شناخت آن مىتواند از یکسو براى توسعه، رفاه اجتماعى و بهبود زندگى روستانشینان سودمند باشد و از سوى دیگر زمینه گسترش جامعهشناسى روستائى را بهعنوان یک رشته علمى فراهم آورد.
از جامعهشناس روستائى انتظار مىرود که مسائل اقتصادى، فنى، زیستى، طبیعى و نیز عوامل دیگرى که در پذیرش تغییرات و نوآورىها و بهطور کلى پذیرش شیوههاى جدیدى که در پیشرفت اقتصاد کشاورزى و توسعه روستائى مؤثر است از طریق تحقیق تبیین کند (۱).
(۱) . Hoyois Givanni. Sociologie rurale Editions universitaires Paris 1968 P.16
توسعه روستائى و افزایش تولید کشاورزى نه تنها مستلزم مهارتهاى فنى در زمینههاى علمى و کاربردى است، بلکه با شناخت کشاورزى سنتى و الگوهاى رفتارى انسان روستائى در ارتباط متقابل با فنون جدید کشاورزى و بهطور کلى شناخت زندگى سنتى روستائى باز بسته است. زمینهٔ چنین شناختى را جامعهشناس روستائى فراهم مىکند.
جامعهشناس روستائى در وهله نخست یک جامعهشناس است و با همان روشى به بررسى پدیدههاى اجتماعى جامعه روستائى مىپردازد که جامعهشناسان دیگر در زمینه مسائل اجتماعى جامعههاى شهرى، صنعتى، خانواده، آموزش و پرورش و زمینههاى مشابه دیگر بهکار مىبرند (۲). درک معنى جامعهشناسى روستائى با آگاهى از مفهوم جامعهشناسى، روشها و قوانین آن ارتباط نزدیک دارد. مردمان روستائى در کارهاى مربوط به کشاورزى فعالیت دارند، به اقتضاء آن در محدوده جغرافیائى مشخصى زیست مىکنند، آداب و رسوم، هنجارها، ارزشهاى اجتماعى و فرهنگ خاصى دارند و از الگوى رفتارى و شیوه زندگى ویژهاى پیروى مىکنند که با آنچه در جامعه شهرى وجود دارد فرق مىکند. پدیدههاى اجتماعى جامعه روستائى موضوع بررسى رشته خاصى از جامعهشناسى یعنى جامعهشناسى روستائى است.
(۲) . کنستاندز، ا.ک. (A.K. Condtandse) جامعهشناسى روستائى، فریدون بدرهاى.
جى. بى. چى تا مبار (J. B. chitambar) جامعهشناس هند مىنویسد: جامعهشناسى روستائى یکى از رشتههاى تخصصى جامعهشناسى است که به بررسى علمى انسانهاى روستائى در ارتباط با گروههائى که با آنها کنش متقابل دارند مىپردازد. او هدف جامعهشناسى روستائى را شناخت رفتار انسان روستائى مىداند و عقیده دارد که این امر از لحاظ کاربردى داراى اهمیت خاصى است؛ زیرا دانشجوى علوم اجتماعى از طریق مطالعه در زمینههاى جامعهشناسى روستائى مىتواند درک بیشترى از رفتار انسان روستائى و رفتار خود داشته باشد (۳).
(۳) . Chitambar J.B. introductory rural sociology. A synopsis of concepts and principles.Retd. principal Allahabad Argicultural Institute 1983 p.12
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 43 اسلاید
قسمتی از متن .ppt :
بسم الله الرحمن الرحیم
جامعه ایمن
جامعه ایمن
جامعه ایمن
جامعه ایمن
جامعه ای است که با مشارکت مردم و نهادهای مختلف جامعه و دخالت مسئولین محلی و همکاری های بین بخشی تلاش می شود تا رخداد سوانح و حوادث در آن به حداقل یا به صفر برسد.
جامعه ایمن طوری طراحی می شود که یک تیم متشکل از نمایندگان تمامی مسئولان در سطح یک منطقه، شهرستان، استان یا کشور، با همفکری و همکاری نزدیک و با جلب مشارکت مردم و با ریاست مقام ارشد دولتی آن منطقه، مسئول تامین و حفظ ایمنی جمعیت تحت پوشش خود باشند.
جامعه ایمن
۱- بخشهای مختلف یک جامعه در قالب یک نظام و مدیریت یکپارچه و هماهنگ با مسئولیتهای مشخص و شفاف عمل نمایند.
۲- مردم توانمند و آگاه در کنار بخشهای دولتی ، مشارکت فعال داشته باشند.
۳- برنامه های مستمر ودراز مدت ارتقا ایمنی برای کلیه اقشار،جنسیتها ،سنین و در کلیه محیط های اجتماعی جاری باشند.
۴- نظام شفاف ثبت مستند سازی و گزارش دهی کلیه موارد حادثه، آسیبها و علل آنها برقرار باشد.
۵- نظام ارزشیابی برنامه ها و فعالیتها و بهبود مستمر،همواره جاری باشد.
6- انتقال تجربیات موفق خود در قالب تحقیق و پژوهش به سایر اعضای شبکه جهانی جوامع ایمن انجام شود .
ویژگی های یک جامعه ایمن