لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
پارسَه ( تخت جمشید ) Persepolis
هخامنشیان همچون نیاکان خود عادت به کوچ کردن داشتند ، و معمولاً همه سال را در یک جا به سر نمیبردند، بلکه بر حسب اقتضای آبوهوا، هر فصلی را در یکی از پایتختهای خود سر میکردند. در فصل سرما ، در بابل و شوش اقامت داشتند ، و در فصل گرمی ِهوا به همدان میرفتند که در دامنه کوه الوند بود و هوای تازه و خنکی داشت .
این سه شهر « پایتخت » به معنی اداری و سیاسی و اقتصادی بودند، اما دو شهر دیگر هم بودند که « پایتخت آئینیِ » هخامنشیان به شمار میرفتند، یکی پاسارگاد که در آنجا آیین و تشریفات تاجگذاری شاهان هخامنشی برگزار میشد، و دیگری « پارسَه » که برای پارهای تشریفات دیگر به کار میآمد.
این دو شهر « زادگاه » و « پرورشگاه » و به اصطلاح « گهواره » پارسیان به شمار میرفت، و گور بزرگان و نامآوران آنان در آنجا بود و اهمیت ویژهای داشتند؛ به عبارت دیگر، اینها مراکز مذهبی ایرانیان هخامنشی بودند، مانند اورشلیم و واتیکان، که نظر به اهمیت آیینی خود، مرکز ثقل بسیاری از حوادث بودهاند. البته از این دو تختجمشید بیشتر اهمیت داشته است و به همین دلیل، اسکندر مقدونی آن را به عمد آتش زد تا گهواره و تکیهگاه دولت هخامنشی را از میان ببرد.
نام راستین این شهر پارْسَهْ بوده است که از نام قوم پارسی آمده است و آنها ایالت خود را هم به همان نام پارس میخواندند. پارسه به همین صورت در سنگ نوشته خشیارشا بر جرز درگاهای « دروازه همه ملل » نوشته شده است، و در لوحههای عیلامی مکشوفه از خزانه و باروی تختجمشید هم آمده است. یونانیان از این شهر بسیار کم آگاهی داشتهاند، به دلیل این که پایتخت اداری نبوده است، و در جریانهای تاریخ سیاسی، که مورد نظر یونانیان بوده، قرار نمیگرفته. به علاوه، احتمال دارد که به خاطر احترام ملی و آئینی شهر پارسه، خارجیان مجاز نبودهاند به مکانهای مذهبی رفت وآمد کنند و در باب آن آگاهیهایی به دست آورند؛ همچنان که تا پایان دوره قاجار، سیاحان اروپایی کمتر میتوانستند در باب مشاهد و امامزادههای ایرانی تحقیق کنند. بعضی گمان کردهاند که در برخی از نوشتههای یونانی از پارسه به صورت پارسیان «persain» و یا شهر پارسیان نام رفته است، اما این گمان مبنای استواری ندارد.
پِرسِه پُلیس ( پرسپولیس )
نام مشهور غربی تختجمشید ، یعنی پِرْسِهْ پُلیْس (Perse Polis) ریشه غریبی دارد. در زبان یونانی، پْرسهْپُلیْس و یا صورت شاعرانه آن پِرْسِپْتوُلیْس Persep tolis لقبی است برای آِتِنه، الهه خرد و صنعت و جنگ، و «ویرانکننده شهرها» معنی می دهد.این لقب را آشیل، شاعر یونانی سده پنجم ق.م. در چکامه مربوطه به پارسیان، به حالت تجنیس و بازی با الفاظ، در مورد «شهر پارسیان» به کار برده است (سُوکنامه پارسیان، بیت 65). این ترجمه نادرست عمدی، به صورت سادهترش، یعنی پرسه پلیس، در کتب غربی رایج گشته و از آنجا به مردم امروزی رسیده است. خود ایرانیان نام «پارسه» را چند قرن پس از برافتادنش فراموش کردند چون کتیبهها را دیگر نمیتوانستند بخوانند و در دوره ساسانی آن را «صدستون» میخواندند. البته مقصود از این نام، تنها کاخ صدستون نبوده است، بلکه همه بناهای روی صفه را بدان اسم میشناختهاند. در دورههای بعد، در خاطر ه مردم فارس، «صدستون» به «چهلستون» و «چهلمنار» تبدیل شد. جُزَفا باربارو، از نخستین اروپاییانی که این آثار را دیده است (سال 1474 میلادی)، آن را ِچْلمِنار (چهلمنُار) خوانده است. پس از برافتادن هخامنشیان خط و زبان آنها نیز بتدریج نامفهوم شد و تاریخ آنان از یاد ایرانیان برفت، و خاطره شان با یاد پادشاهان افسانهای پیشدادی و نیمه تاریخی کیانی درهم آمیخت، و بنای شکوهمند پارسه را کار جمشید پادشاه افسانهای که ساختمانهای پرشکوه و شگرف را به او نسبت میدادند دانستند و کمکم این نام افسانهای را بر آن بنا نهادند.
صفه ی پارسه
تختجمشید بر روی صفهای بنا شده است که کمی بیشتر از یکصد و بیستو پنج هزار متر مربع وسعت دارد. خود صفه برفراز و متکی به صخرهای است که از سمت شرق پشت به کوه میترا یا مهر (= کوه رحمت) داده است و از شمال و جنوب و غرب در درون جلگه مرودشت پیش رفته و شکل آن را میتوان یک چهار ضلعی دانست که ابعاد آن تقریباً چنین است: 455 متر در جبهه غربی ، 300 متر در طرف شمالی ، 430 متر در سوی شرقی و 390 متر در سمت جنوبی کتیبه بزرگ داریوش بر دیوار جبهه جنوبی تخت، صریحاً گواهی میدهد که در این مکان هیچ بنایی قبل از وی موجود نبوده است.
کارهای ساختمانی تختجمشید به فرمان داریوش بزرگ در حدود 518 ق.م آغاز شد. اول از همه میبایست این تخت بسیار بزرگ را برای برآوردن کوشک شاهی آماده سازند: بخش بزرگی از یک دامنه نامنظم سنگی را مطابق نقشه معماران، تا ارتفاع معینی که مورد نظرشان بود، تراشیدند و کوتاه و صاف کردند و گودیها را با خاک و تختهسنگهای گران انباشتند، و قسمتی از نمای صفه را از صخره طبیعی تراشیدند و بخشی دیگر را با تختهسنگهای کثیرالاضلاع کوه پیکری که بدون ملاط بر هم گذاشتند برآوردند و برای آنکه این سنگهای بزرگ بر هم استوار بمانند آنها را با بستهای دم چلچلهای آهنی به هم پیوستند و روی بستها را با سرب پوشانیدند (این بستهای فلزی را دزدان و سنگربایان کنده و بردهاند؛ تنها تعداد کمی از آنها را بر جای ماندهاند). این تخته سنگها یا از سنگ آهکی خاکستری رنگی است که از کوه و تپههای اطراف صفه استخراج میشده و یا سنگهای آهکی سیاهی شبیه به مرمر است که از کانهای مجدآباد در 40 کیلومتری غرب تختجمشید میآوردهاند. خرده سنگها و سنگهای بیمصرف حاصل از تراش و تسطیح صخره را نیز به درون گودها ریختند. شاید در همین زمان بوده است که با آب انبار بزرگ چاه مانندی در سنگ صخره و در دامنه کوه مهر (= کوه رحمت) به عمق 24 متر کندند.
پس از چند سال، صاف کردن صخره طبیعی و پر کردن گودیها به پایان رسید و تخت هموار گشت. آنگاه شروع به برآوردن شالوده بناها کردند و در همان زمان دستگاه آب دَرکُنی تختجمشید را ساختند بدین معنی که در دامنه آن قسمت از کوه رحمت که مشرف بر تخت است آبراهههایی کندند و یا درست کردند، و سر این آبراههها را در یک خندق بزرگ و پهن، که در پشت دیوار شرقی تخت کنده بودند، گذاشتند تا آب باران کوهستان از راه آن خندق به جویبارهایی در جنوب و شمال صفه راه یابد و به دَر رَوَد. بدینگونه خطر ویرانی بناهای روی تخت ناشی از سیلاب جاری از کوهستان از میان رفت، اما بعدها که این خندق پُر شد آب باران کوهستان قسمت اعظم برج و باروی شرقی را کند و به درون محوطه کاخها ریخت و آنها را انباشت، تا این که در هفتاد سال گذشته؛ باستانشناسان این خاکها را بیرون ریختند و چهره بناها را دوباره روشن ساختند. بر روی خود صفه، آبراهههای زیرزمینی کندهاند که از میان حیاط و کاخها میگذشت و آب باران سقفها از راه ناودانهایی که مانند لوله بخاری و با آجر و ملاط قیر در درون دیوارهای ستبر خشتی تعبیه کرده بودند، وارد آبراهههای زیرزمینی میشد و از زیر دیوار جنوبی به دشت و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 24 صفحه
قسمتی از متن .doc :
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد تهران سما –مرکز اندیشه
موضوع:
تخت جمشید
(پارسه، دروازه ملل)
استاد راهنما :
جناب آقای قلی تبار
دانشجو:
آریا اعظمی
سال تحصیلی:
بهار 87
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه 3
معرفی تخت جمشید 4
تخت جمشید پایتخت آیینی هخامنشیان 6
مهمترین نامهای تخت جمشید 7
کارهای ساختمانی 10
معرفی کاخها 12
پلکان 14
ستون در معماری هخامنشی 16
نظریات کارشناسان 17
کشف کتیبه ها و لوحهای گلی 18
مقدمه
از آنچه که امروز از تخت جمشید بر جای مانده می توان تصویر مبهمی از شکوه و عظمت کاخها در ذهن مجسم کرد با این همه می توان به مدد یک نقشه تاریخی که جزئیات معماری ساختمان کاخها در آن آمده باشد و اندکی بهرهگیری از قوه تخیل به اهمیت و بزرگی این کاخها پی برد .
هم چنین به هنر معماری آن نیز واقف شده که همگی مظهر اقتدار و عظمت تخت جمشید میباشد .
داریوش معماران و هنرمندان را از چهارگوشه فرمانروایی پهناورش گرد آورد تا بامصالح و فنون خاص خود و طرح ریزی و اجرای ایرانی بناهایی بیافریند که تا آنزمان درجهان همتایی نداشتند و از نظر مقیاس و شکوهمندی و نیز ابداع فنون معماری و ظرافت به کمال رسیدهشان در زمره عجایب دوران باستان به شمار میروند.
معرفی تخت جمشید :
تخت جمشید نام محلی پایتخت داریوش بزرگ است که از لحاظ وسعت ، عظمت و شکوه ، مهمترین مجموعه باستانی هخامنشی در ایران است این مجموعه بینظیر در دامنه کوه رحمت در مقابل جلگه مرودشت و 55 کیلومتری شمال شرقی شیراز قرار دارد .
یونانیان و به تبع آنها اروپائیان گاهی آنرا « پرسه پلیس » ، « پرسپلیس » باکسر«پ» اول فتح « سین » اول و ضم « پ » دوم ) یا پرسپولیس میخوانند ، اما نام تاریخی ، آن در کتیبههای کاخها ثبت شده پارسه به معنای شهر مردمان پارسی است .
آثار تاریخی به جا مانده در آن از باشکوهترین مجموعههای تاریخ ایران و جهان است این بنا در زمان داریوش اول از پادشاهان هخامنشی در سال 518 قبل از میلاد به قصد ایجاد پایتختی آئینی در جلکه مرودشت ، بر دامنه کوه مقدس رحمت بنیان نهاده شد و ساخت آن جمعاً حدود 120 سال به طور انجامید .
مجموعه تخت جمشید به وسعتی حدود 14000 متر مربع و تماماً از سنگ ساخته شده است . در میان سنگها از هیچ گونه ملاتی استفاده نشد ه اما در بعضی نقاط ،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 25 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تخت جمشید
تخت جمشید را می توان تقریباً همانند ارگ ها و یا دژهای حکومتی و سکونت گاهی ایران در دوران اسلامی دانست، زیرا پادشاهان یا حاکمان ایالت ها یا شهرهای بزرگ در ایران بر اساس شیوه ای کهن، فضاهای سکونت گاهی، حکومتی و تشریفاتی خود را غالباً درون محوطه ای محصور و دارای استحکامات دفاعی می ساختند که در برابر تهدیدها و مخاطرات خارجی و داخلی حتی الامکان در امان باشند. این گونه مجموعه ها که آن ها را دژ، کهندژ، قلعه یا ارگ می نامیده اند، افزون بر فضاهای سکونت گاهی، حکومتی و تشریفاتی، عرصه ها و فضاهای متنوعی برای برخی از انواع فعالیت های خدماتی و نظامی داشتند. چنین الگویی در طراحی شهری از دوران پیش از اسلام تا اواخر دوره قاجار در بسیاری از نواحی و مناطق سرزمین گسترده ایران وجود داشته است و تخت جمشید را چنان که داریوش در کتیبه ای به آن به عنوان یک دژ اشاره کرده است، باید نمونه ای از این گونه ارگ های سکونت گاهی - حکومتی - تشریفاتی دانست.
به عبارت دیگر تخت جمشید یکی از پایتخت های هخامنشیان بود که در ایامی که هوای منطقه پارس مناسب بود، در آنجا اقامت می کردند و البته مرام و آیین های بسیار کهن و با اهمیت نوروز از سوی حکومت هخامنشی در این جایگاه برگزار می شد.
باید توجه داشت که تخت جمشید مانند سایر ارگ ها یا دژها در میان بیابان و دور از مرکز سکونت گاهی نبود، بلکه آن را در کنار شهری آباد و بزرگ ساخته بودند. پروفسور کخ بر اساس مطالب نوشته شده در لوح های به دست آمده در تخت جمشید اظهار داشته که شهری بزرگ در دشت واقع در پایین صفه تخت جمشید به نام خوادایتشیه. وجود داشت که در منابع بابلی نیز به آن اشاره شده است. در لوح های دیوانی عیلامی به خوادایتشیه و پارسه تقریباً به یک نسبت توجه شده است. البته در ابتدای ساختن صفه و بناهای تخت جمشید در لوح ها بیشتر از شهر خوادایتشیه به عنوان مقصد سفر یا محل استقرار رئیس تشریفات نام برده شده، زیرا هنوز در روی صفه، ساختمان و تأسیسات کافی ساخته نشده بود، اما به تدریج که در کارهای ساختمانی صفه تخت جمشید پیشرفت حاصل می شد، از پارسه بیشتر نام برده می شد.
بنابراین، الگوی ساختن تخت جمشید در کنار یک شهر مانند برخی دیگر از شهرهای ایرانی پیش از اسلام و همچنین در دوران اسلامی بوده است و آنجا را می توان نوعی ارگ یا دژ حکومتی - سکونت گاهی دانست که بخشی از امور حکومتی، سیاسی، اداری و اقتصادی امپراتوری هخامنشی در آنجا انجام می شد.
درباره چگونگی ساختن بناهای روی صفه هنوز اطلاعات روشن و جامعی به دست نیامده و انتشار نیافته است. البته کتیبه ای از داریوش درباره شیوه ساختن کاخی در شوش وجود دارد که گویای چگونگی انجام فعالیت های بزرگ ساختمانی در آن دوران است و می توان حدس زد که در ساختن تخت جمشید از همان شیوه استفاده شده است. متن آن کتیبه به نقل از کتاب معماری ایران، پیروزی شکل و رنگ چنین است:
این کاخ را من (داریوش) ساختم - زیور آن از راه دور آورده شد... زمین کنده شد تا به خاک سفت (کف سنگی) رسیدم وخندقی درست شد. سپس قلوه سنگ و شفته در آن انباشته شد. در طرفی به بلندی 40 ارش و سوی دیگر تا حدود 20 ارش. روی آن شفته کاخ بنا گردید. کند و کوب و انباشتن و خشت هایی که در قالب زده شد کار مردم بابل بود. الوار کاج از کوهی آورده شد که آن را لبنان گویند. مردم آشور آن را به بابل و مردم کارکه و یونانیان آن را از بابل به شوش آوردند. چوب یکا از گاندهارا و کرمانا آورده شد. زر از سارد و بلخ آمد و در اینجا روی آن کار شد. سنگ لاجورد گران قیمت و عقیق شنگرفی را از سغد آوردند و فیروزه را از خوارزم. سیم و آبنوس از مصر آمد. تزیینی که دیوارها با آن زیور یافته از یونان، عاج از اتیوپی و از هند و از رخج آورده شد ولی در اینجا روی آنها کار شد. سنگ هایی که در اینجا به صورت ستون درآمده سنگ آن را از شهری در الام به نام آبی رادو آوردند. سنگ بران و سنگ تراشان که آنها را ساختند از مردم سارد و یونان بودند. آنهایی که طلاها را به کار گرفتند مادی و مصری بودند. منبت کاران ساردی و مصری بودند. آنان که از عاج خاتم می ساختند بابلی و یونانی بودند. آن ها که به تزیین دیوار پرداختند مادی و مصری بودند. به یاری و لطف اهورامزدا کاخی باشکوه در شوش بنا نهادم. اهورامزدا مرا و پدرم و کشورم را از هر آسیبی نگه دارد.
چنان که از متن این کتیبه آشکار است، در ساختن بناهای بزرگ و مهم از مصالح و مواد غیربومی نیز استفاده می شد و در برخی از بخش های ساختمان از بهترین انواع سنگ، چوب و سایر مواد و مصالح اصلی و نیز مواد تزیینی شناخته شده در سرزمین های تابع امپراتوری هخامنشی بهره می بردند. افزون بر این از معماران، صنعتگران و هنرمندان اقوام غیرایرانی نیز استفاده می شد و به این ترتیب از همه یا بخش مهمی از تجربیات معماری و هنری آن دوران - در ایران و سایر سرزمین های
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
ای کسانی که امروز در بستر راحت غنوده اید ، آیا نمی اندیشید که راحتی امروز شما ملزم بردگی فردا می باشد و فردا کسانی آزاد خواهند زیست که از راحتی امروز صرف نظر کنند ؟
«کوروش کبیر»
مقدمه :
این پروژه بر اساس تئوری تورهای مجازی از طریق اینترنت طراحی و نوشته شده است . محتوای این سایت توضیحاتی در مورد مناطق دیدنی استان فارس شهر شیراز والبته به طور اختصاصی از بنای تخت جمشید می باشد .
در طراحی این سایت از زبان ASP و کدهای HTML استفاده شده است . این پروژه از سه قسمت تشکیل شده است .
1-توضیح مختصری از ASP .
2-تشریح سایت .
3-هدف از انتخاب و انجام این پروژه
همچنین منبع اطلاعات اینترنت می باشد .
توضیح مختصری از ASP
مقدمه :
برای طراحی یک سایت احتیاج به یک زبان و یک محیط برنامه نویسی داریم . زبانها و محیطهای زیادی برای طراحی وب سایت وجود دارد . از جمله FLASH ، JAVA SCRIPT و ... اما در این میان محدود زبانهایی هستند که می توانند امکانات
زیادی را در اختیار طراح قرار دهند و همچنین کار با آنها ساده باشد .
ASP جزو آن معدود گروه می باشد که می توان در آن زبان VB یا JAVA استفاده نمود . کدهای HTML و دستورات SQL را می پذیرد و اجرا می نماید . برنامهنویسی با آن ساده است و همچنین نیاز به محیط خاصی برای نوشتن آن نیست و می توان آنرا در یک Editor متنی مانند Note Pat نوشت و بعد به روی یک میزان Web قرار بگیرد و اجرا شود .
میزبانهای متعددی برای وب وجود دارد .
در ویندوز 2000 از IIS5.0 پشتیبانی می کند که در NT با IIS 5.0 در یونیکس و لینوکس از نرم افزارهای عرضه شده مانند Chili ASP استفاده می شود . بعد از فعال نمودن میزبان Web می توان صفحات طراحی شده از طریق آن میزبان اجرا نمود . و در واقع صفحه وب را دید .
چرا ASP :
برای جذب بازدید کننده و تکرار بازدیدهای آنها باید سایت به روزی داشته باشیم . به این منظور باید بتوان هر چند وقت یک بار مطالب سایت را به روز نمود و یا تغییرات کوچکی در آن ایجاد کرده به این منظور باید ساختار سایتمان پویا باشد . برای پویا نمودن سایت باید با یک پایگاه داده ارتباط داشت تا اطلاعات را از پایگاه داده استخراج و در صفحه نمایش داد .
در این روش با تغییرات در اطلاعات فیلدهای Data Base اطلاعات نمایش داده شده در صفحه تغییر کرده بدون اینکه به ترکیب صفحه لطمه بخورد و یا مجبور به تغییرات مستقیم در صفحه موردنظر باشیم .
دستورات مربوط به این کار در قسمت دستورات ASP توضیح داده خواهد شد .
دستورات ASP :
برای نوشتن برنامة ASP در Note pat ابتدا باید تعریف نمود که صفحه ASP است و همچنین زبان برنامه نویسی استفاده شده را معرفی نمود . برای تعریف این موارد از دستور زیر استفاده می نمائیم .
<%W LANGUAGE = "زبان برنامه نویسی مورد استفاده" %>
زبان برنامه نویسی مورد استفاده می تواند VB یا Java باشد .
چون از دستورات HTML نیز استفاده می شود برای تعریف آن نیز از تگ استفاده مینمائیم و در نهایت برای شروع برندة برنامه از تگ
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 58 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تخت جمشید
تخت جمشید (Ttakht -e- Jamshid) نام محلی پایتخت داریوش بزرگ است؛ که از لحاظ وسعت، عظمت و شکوه، مهمترین مجموعه باستانی هخامنشی در ایران است. این مجموعه بی نظیر در دامنه کوه رحمت (کوه مهر)، در مقابل جلگه مرودشت و 55 کیلومتری شمال شرقی شیراز قرار دارد. یونانیان و به تبع آنها اروپائیان، گاهی آنرا "پرسه پلیس"، "پرسَپُلیس" (با کسر "پ" اول، فتح "سین" اول و ضم "پ" دوم) یا "پرسپولیس" (persepolis) می خوانند؛ اما نام تاریخی آن که در کتیبه های کاخ ها ثبت شده پارسَه (parsa) به معنای شهر مردمان پارسی است.
مسیر منتهی به تخت جمشید
آثار تاریخی به جای مانده در آن، از باشکوه ترین مجموعه های تاریخ ایران و جهان است. این بنا در زمان داریوش اول از پادشاهان هخامنشی در سال 518 قبل از میلاد به قصد ایجاد پایتختی آئینی در جلگه مرودشت، بر دامنه کوه مقدس رحمت (کوه مهر) بنیان نهاده شد و ساخت آن جمعا حدود120 سال به طول انجامید.
نمایی از تخت جمشید
مجموعه تخت جمشید به وسعتی حدود 135000 متر مربع و تماما از سنگ ساخته شده است. در میان سنگها از هیچ گونه ملاتی استفاده نشده اما در بعضی نقاط، سنگها را با بست های آهنی به نام دم چلچله ای به هم اتصال داده اند و از چفت هایی سربی استفاده کرده اند.
پله های وروردی به تخت جمشید
مجموعه تخت جمشید شامل هفت کاخ (تالار)، نقوش برجسته، پلکانها، ستونها، و دو آرامگاه سنگی است. جمعا بیش از سه هزار نقش برجسته در ساختمان ها و مقبره های تخت جمشید وجود دارد که به طرز خارق العاده ای هماهنگ می باشند.
تصویری حیرت انگیز از تخت جمشید
در قسمت بالای تخت جمشید، در دامنه کوه رحمت؛ دو آرامگاه وجود دارد که آرامگاه اردشیر دوم و اردشیر سوم می باشد. تخت جمشید حدود دویست سال محل سکونت شاهان هخامنشی بوده تا اینکه در 330 پ.م. اسکندر مقدونی (که ایرانیان او را گجسته، بنفرین، پلید و دیو خو نامیده اند) آنرا سوزاند. تاریخ نگاران در مورد علت این آتش سوزی اتفاق رای ندارند. عده ای آنرا ناشی از یک حادثه غیر عمدی می دانند، عده ای دلیلش را جلب خوشنودی و ارضای بوالهوسی های "طائیس" روسپی مشهور آتنی توسط اسکندر دیو خو؛ و برخی این اقدام اسکندر را تلافی ویرانی شهر آتن (و معبد آرتیمیس در آن) بدست خشایارشا می دانند. البته آنوبانینی نظرات دیگری در این باره شنیده است؛ به طور مثال برخی بر این باورند که نابودی تخت جمشید به دست اسکندر مقدونی روی نداده و حتی بر این باورند که پای اسکندر مقدونی هیچگاه به این منطقه نرسیده است.
نام اصلی این شهر پارْسَهْ بوده که از نام قوم پارسی آمده است. پارسه به همین صورت، در سنگ نوشته خشیارشاه بر درگاه "دروازه ملل" نوشته شده و در لوحههای عیلامی مکشوفه از خزانه و باروی تخت جمشید هم آمده است. یونانیان از این شهر آگاهی کمی داشتهاند، به دلیل این که پایتخت اداری نبوده و در جریانهای سیاسی، که مورد نظر یونانیان بوده، قرار نمیگرفته است. علاوه بر این؛ احتمال دارد که به خاطر احترام ملی و آئینی شهر پارسه، خارجیان مجاز نبودهاند به این مکانها رفت و آمد کنند و همین عامل باعث گردیده در باب آن آگاهیهای زیادی به دست نیاورند؛ آنچنانکه تا پایان دوره قاجار، سیاحان اروپایی کمتر میتوانستند در باب امامزادههای ایرانی تحقیق کنند.
نام مشهور تخت جمشید، یعنی پِرْسِهْ پُلیس (Perse Polis) ریشه غربی دارد. در زبان یونانی، پْرسهْپُلیس و یا صورت شاعرانه آن پِرْسِپْتوُلیس Persep tolis لقبی است برای آتنه، الهه خرد و صنعت و جنگ، و "ویرانکننده شهرها" معنی می دهد. این لقب را آشیل، شاعر یونانی سده پنجم پ.م. در چکامه مربوطه به پارسیان، به حالت تجنیس و بازی با الفاظ، در مورد "شهر پارسیان" به کار برده است (سوکنامه پارسیان، بیت 65). این ترجمه نادرست، به صورت ساده