لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مبارزهای که مرز نمیشناسد
جنگ روانی بهعنوان سلاح جدیدی در دنیای امروز مطرح شده که ضمن تقویت روحیه ملت و سربازان خودی به شکست روحیه دشمن میپردازد و امتیازات بیشماری را از آنان کسب میکند.
این روزها به نسبت گذشته بیشتر با اصطلاح «جنگ روانی» سر و کار داریم. اینکه اساساً جنگ روانی چیست و چه کسانی و با چه اهدافی بهدنبال آن هستند و حتی تاریخچه این مسأله به چه زمانی باز میگردد؟! اینها سؤالاتی است که در این نوشتار سعی شده ضمن اشاره به تحولات روز، تا حدودی پاسخ آنها داده شود.تاریخچه جنگ روانی:آنچه مسلم است این که عملیات روانی سابقهای به قدمت تاریخ انسانیت دارد. از این منظر کمتر برههای از تاریخ حیات سیاسی و نظامی بشر را میتوان یافت که فارغ از این عنصر باشد. محققان زیادی در پی یافتن قدیمیترین نمونههای استفاده از جنگ روانی بودهاند. در این میان پل لاین بارگر، سابقه استفاده از جنگ روانی را به جنگ کیدئون با مادها نسبت میدهد. در این جنگ کیدئون برخلاف رسوم نظامی زمان خود که هر دسته صد نفره یک مشعل داشتند، به هریک از سپاهیان مشعلی داد و این توهم را در ذهن دشمن ایجاد کرد که تعداد افرادش، صد برابر میزان واقعی است،در نتیجه توانست بدون هیچ درگیری به پیروزی دست یابد. از این زمان به بعد این اعتقاد بهوجود آمد که جنگ حداقل در دو زمینه رخ میدهد؛ میدان نبرد و اذهان عمومی در تاریخ اسلام، روشن کردن آتش توسط سپاهیان اسلام در شب فتح مکه و ایجاد رعب در بین مکیان از این طریق، نقش مهمی در شکستن مقاومت آنها داشت و حیلهی قرآن بر سر نیزه کردن عمروعاص و شکست دادن سپاه در حال پیروزی امام علی(ع) با این وسیله نمونههای برجستهای از جنگهای روانی است که به اقتضای فرصت و نبوغ طراحان آن به منصه ظهور رسیدهاند.از نمونههای گسترده جنگ روانی در قرن بیستم میتوان به جنگ جهانی دوم اشاره کرد. هنگامی که در سال 1939، محققان آلمانی بهمنظور توجیه شکست کشورشان در جنگ جهانی اول اعلام کردند که از جمله مهمترین علل شکست، غفلت آلمان از سلاح تبلیغات و استفاده مؤثر رقیبان از آن سلاح بوده است، در واقع خبر از حضور گستردهی ابزار تأثیرگذاری روانی در صحنه سیاست و نظامیگری میدادند. وقوع تحولاتی همچون تشکیل وزارت تبلیغات در آلمان و سازمانهای جنگ روانی و تبلیغات جنگی در دیگر کشورها، تصدیق عملی این ادعا بود.پس از آلمانها، بهطور عمده این مسأله مورد عنایت آمریکاییهایی قرار گرفت که به نوعی خود را ابرقدرت جدید جهانی میدانستند تا جایی که آنها در کنار استراتژی نظامی، سیاسی و اقتصادی اصطلاح «سایکو استراتژی» یا راهبرد روانی را طرح و باین داشتند که عنصر روانی از مسأله زمان جنگ فراتر است و در هنگام صلح نیز باید به آن پرداخته شود.مؤلفههای جنگ روانی جدید:آنچه امروزه بهعنوان جنگ روانی جدید مطرح است، در واقع محصول یک سری تحولات صنعتی و تکنولوژیک از جمله گسترش ارتباطات اجتماعی است که ابتدا در اروپا رخ داد. توسعه و گسترش ارتباطات، بهنوبه خود باعث شد تا انسانهایی که تا پیش از این، فقط در محدوده قومی،قبیلهای و محلی فکر میکردند، این بار ملی و جهانی فکر کنند و به مسایل دنیایی فراتر از مناطق محدود خود علاقهمند شوند. همچنین پس از انقلاب صنعتی و گسترش جمعیت شهرنشین،زمامداران امور کم کم با مقوله افکار عمومی مواجه شدند که از قدرت فراوانی برخوردار بود.به این ترتیب تعریف بخصوصی از جنگ روانی بهعنوان بخشی از کشورداری مطرح شد به این معنا که جنگ روانی سلاح جنگی در دنیای جدید محسوب میشد که در عین تدافعی بودن حتی میتوانست تهاجمی باشد و ضمن تقویت روحیه ملت و سربازان خودی، به شکستن روحیه دشمن بپردازد.از همین منظر است که وزارت جنگ آمریکا مفهوم جنگ روانی را اینگونه بیان میدارد: «جنگ روانی، استفاده برنامهریزی شده از تبلیغات و سایر اعمالی است که قبل از هرچیز با هدف تأثیر بر نظرات، احساسات، مواضع و رفتار جوامع دشمن، بیطرف یا دوست و به شیوهای خالی در جهت اهداف ملی صورت میگیرد».تلاش همهجانبه آمریکا در جنگ نرم:واژه جنگ روانی در آمریکا از انتشار کتاب معروف جنگ روانی آلمان نوشته فاراگو در سال 1942 گسترش یافت. در پایان جنگ جهانی دوم در دیکشنری و بستر وارد شد و بخشی از فرهنگ سیاسی و نظامی آن زمان را تشکیل داد.در سال 1950 یعنی تنها یک سال پس از پایان جنگ، دولت ترومن بهمنظور کسب آمادگی برای اجرای جنگ روانی در کره، پروژهای را بهعنوان «نبرد حقیقت» با تهاجم عظیم و قدرتمند روانی و با بودجهای معادل 121 میلیون دلار تصویب کرد. ارتش آمریکا، اداره ریاست جنگ روانی را بهعنوان بخش ستادی ویژه ایجاد کرد و در کنار واحدهای رزمی،واحدهای جنگ روانی گستردهای را با استفاده از تجربیات جنگ جهانی دوم تشکیل داد و از آن زمان تاکنون، سازمانها و واحدهای روانی، تبلیغاتی آمریکا با توسعهای روزافزون همواره بهعنوان یکی از بازوهای اصلی آن کشور در جنگ و صلح عمل کردهاند. این سازمانها در حقیقت طیف وسیعی از رادیوها،تلویزیونها، ماهوارهها، کتابخانهها، بورسهای دانشگاهی، خانههای فرهنگی، آژانسهای تبلیغاتی، مراکز فیلمسازی بهویژه هالیوود، واحدهای جنگ روانی نظامی، تشکیلات ستادی و... را شامل میشود. تعداد، پرسنل،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن .doc :
معاویه و جنگ جمل
مصطفى معلّمى(1)
در جنگ جمل بنىامیّه در کنار ام المؤمنین عایشه، طلحة بن عبیداللّه و زبیر بن عوام رو در روى سپاه خلیفهى وقت، على علیهالسلام ایستادند. گرچه در منابع تاریخى و روایى تصریح شده است که عایشه، طلحه و زبیر در شورش بر ضد عثمان نقش مهمى ایفاء کردند، ولى کمتر کسى درصدد برآمده است تا نحوهى پیوستن بنىامیّه به اصحاب جمل را بررسى نماید. این پژوهش بر آن است که چگونگى در کنار هم قرار گرفتن بنىامیّه و اصحاب جمل را تبیین کند.
واژههاى کلیدى: جنگ جمل، معاویه، طلحه، زبیر، بنىامیّه.
جنگ جمل نخستین پیکار بزرگى بود که میان دو گروه از مسلمانان روى داد. این جنگ در آغاز خلافت حضرت على علیهالسلام در گرفت. اکثریت قریب به اتفاق مورّخان علّت برپایى جنگ یاد شده را مخالفت طلحه و زبیر با على علیهالسلام ، به بهانهى خونخواهى عثمان ذکر کردهاند. با آن که دشمنى طلحه، زبیر و عایشه با عثمان و تلاش آنان در برافروختن آتش فتنه بر ضد او امرى آشکار بود، ولى بنىامیّه به آسانى با آنان همآوا شدند و بر ضد حکومت مشروع على علیهالسلام دست به اقدام مسلحانه زدند.
دشمنى عایشه، طلحه و زبیر با خلیفهى سوم، عثمان
عایشه از نخستین کسانى بود که زبان به طعنِ عثمان گشود. او بر ضد عثمان، چنین گفت: «اقتلوا نعثلاً فقد کفر» که بسیار معروف است.1 طلحه نیز در پاسخ به درخواست کمک از جانب عثمان، گفت: «لا واللّه حتى تعطی بنو امیه الحق من أنفسها»2 بعضى از مورّخان نیز نام زبیر را در ردیف کسانى ذکر کردهاند که در شورش بر ضد عثمان نقش داشتند.3 مروان بن حکم، در نخستین اقدام جنگى در پیکار جمل تیرى به سوى طلحه رها کرد و گفت: «لا أَطْلُبُ بثارى بَعْدَ الیومِ».4 سعید بن عاص نیز به مروان گفته بود: «اگر به دنبال قاتلان عثمان هستید، باید آنان را در میان سپاه خود جستوجو کنید».5 در چنین شرایطى چه چیز موجب شد تا بنىامیه اصحاب جمل را یارى دهند؟ چرا مروان بن حکم و سایر بنىامیه به جاى شام، سر از مکه درآوردند؟ و یا چرا یعلى بن منیه، والى عثمان در یمن، اموال بیتالمال را در اختیار اصحاب جمل نهاد؟ به نظر نگارنده، پاسخ پرسشهاى یاد شده در اقدامات معاویة بن أبى سفیان در قبل و پس از مرگ عثمان نهفته است.
نقش معاویة بن أبى سفیان
معاویة بن أبى سفیان از زمان خلیفهى دوم تا زمان وقوع قتل عثمان تقریبا مدت هفده سال در شام بدون مزاحمت هیچ رقیبى حکمفرمایى داشت. او پیوسته تلاش مىکرد تا اهالى شام با عراق و حجاز ارتباط اندکى داشته باشند.6 او مىخواست تا مردم شام، اسلام را از منظر او ببینند. معاویه آیات قرآن را مطابق با خواستههاى خویش تفسیر و تأویل مىکرد.7 و در صدد بود تا سیادت بنىامیّه را إحیاء کند، سیادتى که اسلام آن را زیر پا نهاده بود.8 تمایلات درونى او براى کسب قدرت و سلطه بر سرزمینهاى اسلامى حتّى در زمان خلیفهى دوم، عمر، قابل پیشبینى بوده است. ذهبى (د 748 ق) نوشته است: «قال المدائنى: کان عمر اذا نظر إلى معاویة قال هذا کسرى العرب».9
موضعِ معاویه در برابر شورش عمومى بر ضد عثمان
عثمان پس از مواجهه با شورش عمومى، از استانداران خویش که معاویه نیز یکى از آنها بود، درخواست کمک کرد، امّا معاویه در یارى او تعلل ورزید و پس از درخواستهاى پى در پى عثمان، او لشکرى را به فرماندهى یزید بن أسد با توصیه به عدم ورود به مدینه، گسیل داشت. ابن شَبَّه (د 262 ق) روایات متعددى آورده است که ثابت مىکند، معاویه به سپاه خود دستور داد تا در ذى خُشُب و یا وادىالقرى اردو بزنند و وارد مدینه نشوند.10 ابو ایوب انصارى در پاسخ نامهاى به معاویه نوشت: «و ما نحن و قتل عثمان، إنَّ الذى تربص بعثمان و ثبط یزید بن أسد و أهل شام فى نصرته لأنَت و إنَّ الذین قتلوه لغیر الانصار».11
معاویه با فرستادن چنین سپاهى دو خواسته را دنبال مىکرد: نخست آن که به مردم شام وانمود کند که به خلیفه یارى رسانده و در کمک به او کوتاهى نکرده است؛ دوم از همین راه اخبار حوادث مدینه را در کوتاهترین زمان به دست آورد. او پس از آگاهى از خلافت على علیهالسلام ، بىدرنگ دست به اقداماتى زد که مىتوان آن را زمینهساز پیکار جمل دانست.
اطّلاعات ما از این اقدامات از شرح نهج البلاغهى ابن أبى الحدید معتزلى (د 656 ق) حاصل شده است. ابن أبى الحدید نیز این اطلاعات را از الأخبار الموفقیات نوشتهى زبیر بن بکّار (د 256 ق) نقل کرده است. ابن أبى الحدید دربارهى میزان دشمنى معاویه با على علیهالسلام نوشته است: «... و أنا أَذکُر فى هذا الموضع خبرا رواه الزبیر بن بکّار فى الموفقیات، لِیْعلم مَنْ یقف علیه أنَّ معاویة لم یکن لینجذب إلى طاعة علىٍ علیهالسلام أبدا ولایعطیه البیعة و أنَّ مضادَّته له و مباینته ایّاه لمضادَّة السواد للبیاض لا یجتمعان».12
ذکر دو نکته را لازم مىدانم: کتاب الاخبار الموفقیات به همّت دکتر سامى مکى العانى با استفاده از دو نسخهى خطى موجود در بصره و توبینگن منتشر شده است. از آنجا که نسخههاى موجود تنها بخش اندکى از موفقیات را در بر دارند، مصحح مذکور بخشى به انتهاى کتاب اضافه کرده و آن را الضائع من الموفقیات نامیده است. اخبار این بخش اغلب از شرح نهج البلاغه ابن أبى الحدید استخراج شده است، اما خبر مذکور در اصل کتاب و در بخش الحاقى وجود ندارد؛13 نکتهى دوم اینکه ضامر بن شدقم حسینى، مؤلف کتاب الجمل (درگذشته بعد از 1082ق)، خبر مذکور را آورده است، ولى گویا منبع او شرح ابن أبى الحدید نبوده است، زیرا تفاوت قابل توجهى میان عبارتهاى آنها وجود دارد.14
به هر حال، ابن أبى الحدید به نقل از موفقیات آورده است که وقتى عثمان در محاصره واقع شد، مروان بن حکم دو نامه به شام و یمن فرستاد. محتواى نامهها اشاره به دشمنى مردم (صحابه) با بنىامیّه و درخواست یارى از معاویه و یعلى بن منیه، استانداران شام و یمن بود. او در نامه آورده بود که عثمان ستون خانهى بنىامیّه است و در صورت عدم یارى او، این خانه فرو خواهد ریخت. از جمله اعتراضاتى که مروان آن را در عداد شکایات مردم بر ضد عثمان برشمرد، واگذارى شام و یمن به معاویه و یعلى بود. با وجود این، مروان در این دو نامه آمادگى خود را براى دفاع از عثمان اعلام کرد.15 هنگامى که نامهى مروان به معاویه رسید، دستور داد تا مردم در مسجد جامع جمع شوند. آن گاه همچون کسى که ستمى به او رسیده است و یارى دهندهاى ندارد، خطبه خواند و فریادرس طلبید. در اثناء خطبه نامهاى دیگر از مروان به معاویه رسید که خبر قتل عثمان در آن آمده بود. مروان واقعهى قتل عثمان را در نامه شرح داده و در پایان آن نوشته بود: «... مردم خانهاش را غارت کردند، هتک حرمت نمودند، او را کشتند و همچون ابرى که باران خود را بریزد و دور شود از او دور شدند و به سوى على بن أبىطالب رفتند، همانند ملخهایى که مرتع ببینند» و براى تحریک معاویه افزوده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 57
بسمه تعالی
دانشکده و پژوهشکده فرماندهی و ستاد
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
درس: جنگ نامتقارن
موضوع:
سازمان و سازماندهی در جنگ نامتقارن
استاد:
دکتر قنبری
دانشجو: حسین فیضی
پاییز 86
چکیده:
کشورهای مستقل و انقلابی جهان امروز به منظور دفاع و انجام نبرد در برابر تهدیدات احتمالی قدرتهای بزرگ ناگزیر به بهرهگیری از شیوههای عملیاتی نو و منحصر به فرد هستند تا در یک شرایط نابرابر از نظر سطح تکنولوژیک، تسلیحات و توان رزم به جنگ نامتقارن بپردازند. این تهدیدات از سوی استکبار جهانی در سالهای اخیر علیه این کشورها به صورت درگیری مستقیم خودنمایی کرده و احتمال بروز یک جنگ را بین آنها افزایش داده است. براین اساس و با توجه به مجموعه تهدیداتی که محیط جغرافیایی کشور را طی سالهای اخیر احاطه نموده و هر روز دامنه آن با توجه به حضور نیروهای استکبار جهانی در دو کشور افغانستان و عراق در حال افزایش میباشد و همچنین اینکه بالاخره در یک تعامل نامتقارن، درگیر جنگی ناگزیر با امریکا خواهیم بود لذا در این مقال برآنیم به استراتژی جدید، نوع سازمان و سازماندهی نیروهای درگیر خودی را بنا به الگوهای موجود و احیاناً جدید بررسی کرده تا شاید بتوان الگوی مناسبی را جهت ساختار این سازمان پیدا نمود. انشاءالله.
مقدمه
پیچیدگی روزافزون، شتاب هراسآلود تغییرات و انقلاب شگفتانگیز در فناوری موجب دگرگونی بنیادین در همه عرصهها و از جمله عرصه جنگ شده است. به گونهای که به قول تافلر عصر حاضر شاهد همگرایی سه خط مشخص از توسعه نظامی یعنی برد، شتاب و کشندگی است که به نحوی انفجارآمیز به مرز نهایی خود رسیده است.
این پیشرفت خارقالعاده از سوی ابرقدرتها و به خصوص آمریکا به عنوان فرصتی بینظیر برای حفظ و استمرار هژمونی و سیطره بلامنازع بر جهان مورد استفاده قرار گرفته و میگیرد.
بیش از 20 حمله نظامی علیه کشورهای جهان در نیمه دوم قرن بیستم، داشتن 63 پایگاه نظامی در 11 کشور خاورمیانه، چنگ و دندان نشان دادن با اتکای به قدرت نظامی به کشورهای استقلالطلب و آزادیخواه جهان، حمایت بیچون و چرا از صهیونیزم و در یکی دو سال اخیر اشغال افغانستان و عراق و تهدیدات مکرر علیه ایران اسلامی، اقدامات عملی نظامی ایالات متحده در این راستا است.
اما واقعیت این است که نامعادله اعمال قدرت نظامی یا تهدید متکی بر آن همواره یکسویه و ثابت نمانده است تلاش برای دستیابی به سلاحهای برتر یا دارای کارآیی مشابه، مقابله با توانمندیهای دشمن از طریق بهرهگری از عواملی نظیر جو، زمان، غافلگیری، فریب، اتکای به توان گسترده مردمی، استفاده از نقاط قوت خود برای ضربه زدن به نقاط ضعف دشمن، ایثار و عملیات استشهادی، انجام عملیاتهای اثربخش تاکتیکی با هدف تأثیرگذاری بر استراتژی دشمن از جمله تدابیر ملتها و دولتها برای رویارویی با قدرت برتر و دارای انگیزه تجاوزگری و سلطهطلبی بوده است که این مهم با مفهوم عدم تقارن تطابق دارد.
جنگ نامتقارن که از سالهای پایانی قرن بیستم وارد ادبیات نظامی شده است به رویارویی دو قدرت ناهمتراز اشاره دارد که طرف ضعیف ضمن اجتناب از مواجهه با نقاط قوت طرف مقابل در چارچوبی خارج از قواعد قابل هضم برای دشمن، نقاط ضعف او را مورد حمله قرار میدهد.
در جنگ نامتقارن همه مولفهها از قبیل استراتژی، طرحریزی، ابزار و تجهیزات، فناوری و نیروی انسانی باز تعریف و بر مبنای این اصل اساسی و در میدان غیر قابل
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 84
جنگ عامل پیشرفت و عامل تکامل جامعه است .
از نظر اسپنسر جنگ بین جوامع براى مشخص شدن جامعه هایى که کارآمدى بیشترى دارد طبیعى به شمار رود و متأثر از اندیشه تنازع بقاء این اندیشمندان معتقدند که در اثر جنگ هست که جامعه سالم تر و قوى تر و شایسته تر روشن مى شود و باقى مى ماند.
جامعه به این شکل تنازع بقاء صورت بگیرد جوامع قوى تر مى مانند و جنگ تمام مى شود ،
از این نظر جنگ عامل پیشرفت است.
« کنت اسپنسر »
فصل اول
جنگ و انواع آن
مقدمه
تعریف جنگ
انواع جنگ
استراتژى
جامعه شناسى جنگ و نیروهاى نظامى
ایدئولوژى و انواع ایدئولوژى
مقدمه
جنگ در تعریف لغوى به لحاظ باورى جدال ، قتال ، نبرد ، زد و خورد ، کشتار جمعى ، یا هرگونه درگیرى خصمانه با قصد ساقط کردن یا از میان خارج کردن حریف است .
جنگ انواع مختلف دارد . که در اینجا مى توان به جنگ سرد و جنگ روانى اشاره کرد . این پدیده ( جنگ ) از جمله پدیده هاى شومى است که از سالهاى گذشته یعنى از زمان حضرت آدم که بین فرزندان او ، هابیل و قابیل اتفاق افتاد تا زمان حال که جنگ آمریکا و عراق اتفاق افتاده وجود داشته و هست .
حال ممکن است دلایل ایجاد جنگ متفاوت باشد . گاهى براى استفاده از نیروى انسانى کشورها و گاهى براى سود جستن از نیروى مال کشورها و حتى گاهى به خاطر جبران کمبودها و عقده ها ى روانى افراد ، جنگ مى تواند عاملى براى ارضا کردن افراد باشد. به طور مثال مانند انقلاب صنعتى که جنگ هاى بعد از آن فقط براى استفاده از نیروهاى مالى و انسانى کشورهاى آمریکایى بوده که استعمار نوین را ایجاد کرد .
انقلاب صنعتى در انگلستان و گسترش دامنه ى آن به اروپاى غربى آثار متفاوتى در ایالتهاى شمال و جنوب آمریکا بر جاى گذاشت . ایالت هاى جنوبى از نظر اقتصادى به انگلستان وابسته بودند . زیرا که مهم ترین تهیه کنندگان پنبه خام براى کارخانه هاى پارچه بافى انگلستان محسوب مى شدند و مصنوعات دیگرى نداشتند و با اینکه بر اقتصاد تک محصولى سایر مایحتاج خود را از انگلستان خریدارى مى کردند ، اما ایالت هاى شمالى آمریکا تحت تأثیر مستقیم انقلاب صنعتى قرار گرفتند و صنعت رشد چشمگیرى در این ایالتها یافت بنابراین صاحبان کارخانجات در ایالت هاى شمالى طفدار تعرفه هاى سنگین گمرکى براى محصولات وارداتى به ویژه کالاهاى انگلیس بودند تا بتوانند تولیدات خود را بهتر به فروش برسانند ، اما ایالت هاى جنوبى با این تعرفه ها مخالفت مى کردند . ساختار کشاورزى جنوب به استفاده از بردگان وابسته بودند لذا در این مناطق از برده دارى حمایت مى شد و یا بالقوه با لغو آن به شدت مخالفت مى کردند ، در مقابل ایالت هاى شمالى که صنعتى بودند نیاز چندانى به برده نداشتند .
از سوى دیگر صاحبان صنایع درصدد احداث خط آن بودند تا دستیابى به بازارهاى جدید را تسهیل کنند .
در سال 1860، آبراهام لینکلن از حزب جمهورى خواه با شعار ازدیاد تعرفههاى گمرکى ، احداث راه آهن سراسرى و لغو برده دارى نامزد مقام ریاست جمهورى آمریکا شد . ایالات جنوبى که منافع خود را در خطر مى دیدند از اتحاد سال 1820 ( 1998 ه.ش ) معرف «توافقنامه میسورى » خارج شدند و جنگ 4 ساله ى شمال و جنوب با انگیزههاى فوقالذکر آغاز گردید . حکومتهاى
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 44
جنگ رایانه ای
جنگ رایانه ای اشاره به وضعیتی دارد که در آن عملیات نظامی بر اساس اطلاعات رایانه ای کنترل شوند و یا به منظور جلوگیری از عملیات دشمن برای ایجاد اختلال در ارتباطات و جلوگیری از دسترس وی به اطلاعات تلاش شود. معنای دیگر جنگ رایانه ای، تلاش برای کسب اطلاعات هر چه بیشتر درباره دشمن و جلوگیری از کسب اطلاعات توسط وی درباره شما است یا به تعبیری، تلاش برای تغییر توازن اطلاعات و دانش به نفع شما، به خصوص در وضعیتی که توازن نیروهای نظامی به نفع شما نیست و در نهایت جنگ رایانه ای به معنای استفاده از اطلاعات برای به حداقل رساندن سرمایه، جنگ افزار و نیروی انسانی مورد نیاز برای کسب پیروزی در جنگ است. این نوع جنگ، نیازمند تکنولوژی های مختلفی است. به خصوص برای صدور فرمان ها و کنترل میدان جنگ، جمع آوری هوشمندانه اطلاعات و پردازش صدور آنها، ارتباط تاکتیکی، موقعیت یابی، تشخیص دوست از دشمن و در نهایت برای استفاده از سلاحهای هوشمند که قادرند به صورت اتوماتیک بر اساس اطلاعات دریافتی از ماهواره بر علیه دشمن بجنگند.
استراتژی رخنه رایانه ای
دولت آمریکا ماه ها پیش از شروع جنگ علیه عراق، در راستای جنگ اطلاعاتی و عملیات روانی خود علیه این کشور، استراتژی معینی را تحت عنوان «استراتژی رخنه و ایجاد اختلال در سیستم های رایانه ای دشمن» تصویب کرده بود. بر اساس این استراتژی، ماه ها و هفته ها پیش از شروع جنگ، باید سیستم های ارتباطی رایانه ای عراق شناسایی می شد و عملیات لازم برای نفوذ و ایجاد اختلال در عملکرد آنها صورت می گرفت. روزنامه واشنگتن پست در گزارشی که دو هفته پیش از شروع جنگ در عراق منتشر کرد، فاش نمود که آمریکا سرگرم بررسی و طرح ریزی برای دست زدن به حملات اینترنتی علیه کشورهایی مانند عراق است. این حملات قرار بود پیش ازشروع عملیات نظامی یا همزمان با آن صورت گیرد. سایت اینترنتی BBC دو روز پس از انتشار گزارش واشنگتن پست، چنین نوشت : «درهر گونه نبرد اینترنتی علیه عراق باید نقشی رایانه ها که در اداره اموراین کشور ایفا می کنند، مد نظر قرار داد». دی کی ماتای، مدیر شرکت اینترنتی «MIZJ» می گوید : «عراق دارای تأسیسات ارتباطی نسبتاً پیشرفته ای است و هر گونه حمله رایانه ای ممکن است خدمات اضطراری این کشور را فلج کرده و غیر نظامیان و نظامیان را از ارتباط با یکدیگر محروم سازد.»
تروریسم رایانه ای
«تروریسم رایانه ای» واژه جدیدی می باشد که به ادبیات سیاسی جهان وارد شده است.این نوع عملیات تروریستی به هر گونه اقدامات خرابکاری اطلاق می شود که نفوذ گران و اخلالگران رایانه ای علیه شبکه های رایانه ای و اینترنتی یک کشور انجام می دهند. اکنون شبکه اینترنت، بستر و وسیله مناسبی جهت نفوذ اخلالگران به شبکه ها شده است.
اخلالگران رایانه ای دارای اهداف گوناگونی هستند، برخی با هدف کسب پول و سود به شبکه ها نفوذ می کنند و مثلاً با هک کردن کارت های اعتباری، پول سرشاری به جیب می زنند، بعضی دیگر هدفشان سرگرمی، تفریح و به رخ کشیدن توان فنی و رایانه ای شان است، اما بسیاری از هکرها Activities گفته می شود. هدف عمده این گروه از نفوذ کننده ها، اخلال در سیستم های رایانه ای سازمان ها، وزارت خارجه، پلیس، کاخ ریاست جمهوری ، شبکه های رادیو و تلویزیون، بانک مرکزی، احزاب سیاسی، پارلمان و کنگره و سایر دستگاههای سیاسی از عمده ترین اهداف Activities یا نفوذ گران سیاسی به شمار می روند. یکی از شگردهای اخلالگران رایانه ای، «خودداری از ارائه خد مات» است. در این شیوه دستگاه مورد هدف، آنقدر با نامه های الکترونیک بمباران می شود که عملاً، توانایی خود را از دست می دهد. «اتفاقی که در طول جنگ بالکان برای پایگاههای رایانه ای سازمان ناتو افتاد و آنقدر توسط نامه های الکترونیک مخالفان جنگ ، بمباران شد که عملاً از کار افتاد.»
هک چیست و هکر کیست؟
Hack به زبان ساده و شاید عامیانه ترین تعبیر آن دزدیده شدن کلمه عبور یک سیستم و یا account می باشد. به طور کلی نفوذ به هر سیستم امنیتی کامپیوتری را hack می گویند.
Hacker شخصی باهوش، فرصت طلب، دارای معلومات بالا با افکار سازنده و مطمئناً با وجدان است.
لازم به ذکر است که هکرها با دزدان اینترنتی و یا الکترونیکی تفاوت دارند. هکرهای واقعی در میان خود دارای مرام نامه ای هستند که همه پایبند به آن می باشند.